https://pcdr.parsiblog.com/Files/2adbf3f7460201d1139f363af297bbe0.jpg
🌺 فرازی از #وصیتنامه_غواص_شهید_قاسم_محمدی
🌸 خداوندا! سپاس باد که چنین پیامبر عظیم الشانی و چنان امام والایی و چنان دین مبینی و قرآن کریمی و رهبر والایی برای هدایت ما فرستادی. و سلام ما بر تمامی شهیدان راه حق وحقیقت و راه اسلام مبین باد که با شهادت خود پایه این دین مبین را محکم و استوار گردانیدند.
🌸 و اما سلام بر خانواده های شهدا باشد که با صبر خود، نشان دادند که امانت الهی را چگونه تحویل می دهند و در مقابلش هیچ گونه چشم داشتی ندارند و نشان دادند که چگونه راه زینب، آن حماسه ساز عاشورا را ادامه می دهند. امیدوارم امام را تنها نگذارندو به توصیه های امام عمل کنند و بدانند، تنها رضای خداوند، شاد کردن قلب امام و آن هم با عمل کردن به حرف های امام است و نیز امیدوارم کلیه برادران شهدا و خانواده های عزیزشان ما را حلال کنند که نتوانستیم راه فرزندانشان را به خوبی بپیماییم و آن رسالتی که بر دوش ما بود، به خوبی به جا آورده باشیم و دوباره از برادران هم پایگاهی می خواهم که با حفظ وحدت خود و همیشه در صحنه و سنگر بودن خود، راهی که حسین(ع) رفت آنرا تکمیل کنند و خستگی دنیایی را نادیده گرفته و در مقابل مشکلات مقاومت نشان دهند و اسلحه هایی که از دست شهدا می افتد، بردارند و با هر وسیله ی دیگری ظلمت را و ظلمت ها را پاک گردانند و راه آنها را ادامه دهند. و نیز سعی کنید که دیگران را به انقلاب جذب کنید که تنها خیر و نیکی در این انقلاب که ادامه انقلاب حسین(ع) است، می باشد.
🌸 خداوندا! تو خود گواهی که ما فقط برای احیا دین تو، ادامه دادن راه حسین(ع) و جلب رضایتت تن به شهادت داده و جانمان را فدا می کنیم. (یادش گرامی)
🔴 مروری کوتاه بر زندگانی #بسیجی_غواص_شهید_قاسم_محمدی :
🥀 #شهید_قاسم_محمدی فرزند یوسف علی دوم شهریورماه سال 1346 در خانواده ای مذهبی در #زنجان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس خاقانی و مصطفی خمینی گذراند، و در سال آخر دوره راهنمایی با هم سن و سالانش به جبهه رفت. شهید محمدی دومین فرزند خانواده اش بود. شش ماه اول را به کردستان اعزام شد. پس از آن در پی مرخصی های پی در پی دوره دبیرستان را نیز در مدرسه شهید منتظری گذراند. در عملیات بدر جنگ تحمیلی شرکت نموده و به شدت زخمی شد و یک چشم خود را فدای طریق پیر جماران نمود، اما با این وجود بازم از پا ننشسته و با آن وضعیت دوباره در منطقه و عملیاتها شرکت نمود تااینکه سرانجام در پنجم دی ماه 1365 در #عملیات_کربلای_چهار در #جزیره_بوارین به مقام شهادت نایل آمد .
🌺 ( #یادش_گرامی و #نامش_جاوید)
🍀 با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .
🌺 (با التماس دعا )
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🌺 فرازی از #وصیتنامه_غواص_شهید_قاسم_محمدی
🌸 خداوندا! سپاس باد که چنین پیامبر عظیم الشانی و چنان امام والایی و چنان دین مبینی و قرآن کریمی و رهبر والایی برای هدایت ما فرستادی. و سلام ما بر تمامی شهیدان راه حق وحقیقت و راه اسلام مبین باد که با شهادت خود پایه این دین مبین را محکم و استوار گردانیدند.
🌸 و اما سلام بر خانواده های شهدا باشد که با صبر خود، نشان دادند که امانت الهی را چگونه تحویل می دهند و در مقابلش هیچ گونه چشم داشتی ندارند و نشان دادند که چگونه راه زینب، آن حماسه ساز عاشورا را ادامه می دهند. امیدوارم امام را تنها نگذارندو به توصیه های امام عمل کنند و بدانند، تنها رضای خداوند، شاد کردن قلب امام و آن هم با عمل کردن به حرف های امام است و نیز امیدوارم کلیه برادران شهدا و خانواده های عزیزشان ما را حلال کنند که نتوانستیم راه فرزندانشان را به خوبی بپیماییم و آن رسالتی که بر دوش ما بود، به خوبی به جا آورده باشیم و دوباره از برادران هم پایگاهی می خواهم که با حفظ وحدت خود و همیشه در صحنه و سنگر بودن خود، راهی که حسین(ع) رفت آنرا تکمیل کنند و خستگی دنیایی را نادیده گرفته و در مقابل مشکلات مقاومت نشان دهند و اسلحه هایی که از دست شهدا می افتد، بردارند و با هر وسیله ی دیگری ظلمت را و ظلمت ها را پاک گردانند و راه آنها را ادامه دهند. و نیز سعی کنید که دیگران را به انقلاب جذب کنید که تنها خیر و نیکی در این انقلاب که ادامه انقلاب حسین(ع) است، می باشد.
🌸 خداوندا! تو خود گواهی که ما فقط برای احیا دین تو، ادامه دادن راه حسین(ع) و جلب رضایتت تن به شهادت داده و جانمان را فدا می کنیم. (یادش گرامی)
🔴 مروری کوتاه بر زندگانی #بسیجی_غواص_شهید_قاسم_محمدی :
🥀 #شهید_قاسم_محمدی فرزند یوسف علی دوم شهریورماه سال 1346 در خانواده ای مذهبی در #زنجان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس خاقانی و مصطفی خمینی گذراند، و در سال آخر دوره راهنمایی با هم سن و سالانش به جبهه رفت. شهید محمدی دومین فرزند خانواده اش بود. شش ماه اول را به کردستان اعزام شد. پس از آن در پی مرخصی های پی در پی دوره دبیرستان را نیز در مدرسه شهید منتظری گذراند. در عملیات بدر جنگ تحمیلی شرکت نموده و به شدت زخمی شد و یک چشم خود را فدای طریق پیر جماران نمود، اما با این وجود بازم از پا ننشسته و با آن وضعیت دوباره در منطقه و عملیاتها شرکت نمود تااینکه سرانجام در پنجم دی ماه 1365 در #عملیات_کربلای_چهار در #جزیره_بوارین به مقام شهادت نایل آمد .
🌺 ( #یادش_گرامی و #نامش_جاوید)
🍀 با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .
🌺 (با التماس دعا )
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
https://pcdr.parsiblog.com/Files/a8abc6db62816b9b910b861b4d8ad4c2.jpg
🌷 #وصیتنامه گهربار #غواص_شهید_رضا_بیگدلی
✅ با حمد و سپاس خداوندی را که ما را در این مقطع زمانی هستی بخشید و منت گذاشت و با درود به انبیا برگزیده اش که رهایی بخش مستضعفان جهان از زیر یوغ ستمگران تاریخ[بودند] که ما را راهنمایی کردند تا بتوانیم در زیر سایه پرچم((لا اله الا الله)) و به رهبری حضرت ولیعصر (عج) و نایب برحقش، امام خمینی به خدمت خود در جامعه اسلامی و شهیدپرور ایران ادامه دهیم. و با سلام و درود به خدمت خانواده های محترم شهیدان و اسیران و جانبازان و مجروحین و مفقودین و رزمندگان سلحشور و مردم شهیدپرور زنجان.
🍁 بنا بر حسب وظیفه شرعی که داشتم و با میل خود که برای ما انجام وظیفه بود و ادای دین به اسلام و انقلاب، پای به جبهه حق علیه باطل نهادم تا اگر لیاقت یافته، قطره خونی هدیه اسلام و انقلاب اسلامی نمایم. بارها از این کاغذها نوشته ام و در آخر سر، خودم خوانده ام و تمام این حرف ها پوچ است. به نظرم یالیاقت شهادت ندارم و یا ذخیره روز مبادا هستم. از خداوند منان خواستارم که مرگ مارا در شهادت ماقرار دهد و از اهل بیتش جدا نسازد و در همه جا و همه وقت به فریادم رسد که طاقت عذابش را ندارم.
🍁 خدایا! من این راه را برای رضای تو انتخاب کردم تا بتوانم به معبود خود برسم و به هر راهی رفتم، دیدم که راه دور و طاقت وصالم کم. پس فقط کوتاه ترین راه را یافتم و ادامه دادم و در این راه همه چیز را زیر پا گذاشتم و به همه پشت کردم و تنها رو به درگاه تو آوردم. هر چند این بنده حقیر رایارای برابری با رزمندگان اسلام نیست، ولی همراه آن ها به جبهه رو کردم تا دین خود را هر چند ناچیز به انقلاب ادا کرده باشم. خدایا! این قدم ناچیز را از من قبول فرما.
🍁 اما برادران و خواهرانم! شما را به خون شهیدان قسم می دهم که تقوا را و ترس از خدا را پیشه خود قرار دهید و آن چنان پشت سر امام مان بایستید که دشمنان را یارای نگاه کردن به سوی شما را هم نباشد .
🍁 برادران و خواهران! آگاه باشید که شیطان گولتان نزند. این دنیا، دنیای فانی است. برای هیچ کس، نه برای یزیدیان ونه برای حسینیان باقی نمی ماند. همه چیز به جز، اعمالتان از بین خواهد رفت. پس بکوشید تا بتوانید در آخرت روسفید باشید. به فرامین خدا و رسولش و ولی امرش گوش فرا دهید تا بتوانید رستگار شوید. چطور حضرت علی(ع) موقع خوردن ضربت شمشیر می فرماید: ((قسم به خدای کعبه که رستگار شدم.))پدر عزیزم! حضرت ابراهیم(ع) اسماعیلش را خود به قربانگاه برد. امام حسین(ع) علی اصغرش را خود به قربانگاه برد، پس دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. توکلت به خداوند متعال باشد و از زحماتی که شب و روز برایم کشیده اید، تشکر می کنم و شرمنده ام که دین پسری را نتوانستم ادا کنم .
🌸 #روحش_شاد
🌺 #غواص_شهید_رضا_بیگدلی از فرماندهان غواص #گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان بود که در #عملیات_کربلای_چهار به اسارت دشمن بعثی درآمد و مظلومانه با #دستان_بسته به شهادت رسید و جنازه مطهرش بعداز #28_سال در جمع #175_شهید_غواص_دست_بسته به وطن بازگشت .
🇮🇷 #نامش_جاوید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🌷 #وصیتنامه گهربار #غواص_شهید_رضا_بیگدلی
✅ با حمد و سپاس خداوندی را که ما را در این مقطع زمانی هستی بخشید و منت گذاشت و با درود به انبیا برگزیده اش که رهایی بخش مستضعفان جهان از زیر یوغ ستمگران تاریخ[بودند] که ما را راهنمایی کردند تا بتوانیم در زیر سایه پرچم((لا اله الا الله)) و به رهبری حضرت ولیعصر (عج) و نایب برحقش، امام خمینی به خدمت خود در جامعه اسلامی و شهیدپرور ایران ادامه دهیم. و با سلام و درود به خدمت خانواده های محترم شهیدان و اسیران و جانبازان و مجروحین و مفقودین و رزمندگان سلحشور و مردم شهیدپرور زنجان.
🍁 بنا بر حسب وظیفه شرعی که داشتم و با میل خود که برای ما انجام وظیفه بود و ادای دین به اسلام و انقلاب، پای به جبهه حق علیه باطل نهادم تا اگر لیاقت یافته، قطره خونی هدیه اسلام و انقلاب اسلامی نمایم. بارها از این کاغذها نوشته ام و در آخر سر، خودم خوانده ام و تمام این حرف ها پوچ است. به نظرم یالیاقت شهادت ندارم و یا ذخیره روز مبادا هستم. از خداوند منان خواستارم که مرگ مارا در شهادت ماقرار دهد و از اهل بیتش جدا نسازد و در همه جا و همه وقت به فریادم رسد که طاقت عذابش را ندارم.
🍁 خدایا! من این راه را برای رضای تو انتخاب کردم تا بتوانم به معبود خود برسم و به هر راهی رفتم، دیدم که راه دور و طاقت وصالم کم. پس فقط کوتاه ترین راه را یافتم و ادامه دادم و در این راه همه چیز را زیر پا گذاشتم و به همه پشت کردم و تنها رو به درگاه تو آوردم. هر چند این بنده حقیر رایارای برابری با رزمندگان اسلام نیست، ولی همراه آن ها به جبهه رو کردم تا دین خود را هر چند ناچیز به انقلاب ادا کرده باشم. خدایا! این قدم ناچیز را از من قبول فرما.
🍁 اما برادران و خواهرانم! شما را به خون شهیدان قسم می دهم که تقوا را و ترس از خدا را پیشه خود قرار دهید و آن چنان پشت سر امام مان بایستید که دشمنان را یارای نگاه کردن به سوی شما را هم نباشد .
🍁 برادران و خواهران! آگاه باشید که شیطان گولتان نزند. این دنیا، دنیای فانی است. برای هیچ کس، نه برای یزیدیان ونه برای حسینیان باقی نمی ماند. همه چیز به جز، اعمالتان از بین خواهد رفت. پس بکوشید تا بتوانید در آخرت روسفید باشید. به فرامین خدا و رسولش و ولی امرش گوش فرا دهید تا بتوانید رستگار شوید. چطور حضرت علی(ع) موقع خوردن ضربت شمشیر می فرماید: ((قسم به خدای کعبه که رستگار شدم.))پدر عزیزم! حضرت ابراهیم(ع) اسماعیلش را خود به قربانگاه برد. امام حسین(ع) علی اصغرش را خود به قربانگاه برد، پس دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. توکلت به خداوند متعال باشد و از زحماتی که شب و روز برایم کشیده اید، تشکر می کنم و شرمنده ام که دین پسری را نتوانستم ادا کنم .
🌸 #روحش_شاد
🌺 #غواص_شهید_رضا_بیگدلی از فرماندهان غواص #گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان بود که در #عملیات_کربلای_چهار به اسارت دشمن بعثی درآمد و مظلومانه با #دستان_بسته به شهادت رسید و جنازه مطهرش بعداز #28_سال در جمع #175_شهید_غواص_دست_بسته به وطن بازگشت .
🇮🇷 #نامش_جاوید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
https://pcdr.parsiblog.com/Files/5d1a305dc487cc92bb5482451714607f.jpg
📕 #خاطره_ای کوتاه و زیبا از
🌸 #غواص_شهید_ابراهیم_اصغری
🔵 یکی از غواصان همرزم شهید در عملیات کربلای پنج اینطوری تعریف میکنه که :
کاهی اتفاق می افتاد که #شهید_اصغری با لباس غواصی به آب می زد و تا 2-3 روزی از او خبری نمی شد ، می رفت سراغ مواضع عراقیها و از محل استقرار نیروها و استحکامات ، سنکرها، ادوات نظامی و کمین های دشمن عکس می گرفت و شناسایی می کرد . مشکلات و خطرات زیادی را به جان می خرید تا منطقه عملیاتی را کاملا شناسایی کند .
🌷#نامش_جاوید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸 #غواص_شهید_ابراهیم_اصغری از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، شلمچه) به درجه والای شهادت نائل آمد.
🌹 #یادش_گرامی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
📕 #خاطره_ای کوتاه و زیبا از
🌸 #غواص_شهید_ابراهیم_اصغری
🔵 یکی از غواصان همرزم شهید در عملیات کربلای پنج اینطوری تعریف میکنه که :
کاهی اتفاق می افتاد که #شهید_اصغری با لباس غواصی به آب می زد و تا 2-3 روزی از او خبری نمی شد ، می رفت سراغ مواضع عراقیها و از محل استقرار نیروها و استحکامات ، سنکرها، ادوات نظامی و کمین های دشمن عکس می گرفت و شناسایی می کرد . مشکلات و خطرات زیادی را به جان می خرید تا منطقه عملیاتی را کاملا شناسایی کند .
🌷#نامش_جاوید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸 #غواص_شهید_ابراهیم_اصغری از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، شلمچه) به درجه والای شهادت نائل آمد.
🌹 #یادش_گرامی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
https://s9.picofile.com/file/8289638668/IMG_20170315_225537_810.jpg
🔵 #خاطره_ای زیبا از #سردار_شهید_مهدی_باکری فرمانده مخلص و سلحشور #لشگر_۳۱_عاشورا ، در #عملیات_بدر ساعتی قبل از #شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
🍁حوالی ساعت دو بعدازظهر #شنبه_۲۵_اسفندماه_۱۳۶۳ ، با هر زحمت و بدبختی بود از حلقه محاصره عراقیها دررفته و با برادر #محرمعلی_الماسی از روستای #حریبه خارج و وارد یک نخلستان بزرگ و وسیع شدیم ، هیچ شناختی از اطراف نداشتیم ، اما صدای رودخانه از انتهای نخلستان به وضوح شنیده میشد و ماهم که از #رودخانه_دجله گذشته و وارد منطقه عملیاتی شده بویم ، به امید یافتن سایر هم رزمان به سمت صدا رفتیم .عراقی ها هم مثل موروملخ از روستا بیرون ریخته و سیلی از گلوله و موشک را بدرقه راهمان کردند.
🍁با تاکتیک آتش و حرکت متر به متر عقب رفتیم تا اینکه اواسط نخلستان صدای ناله های بلند و جانسوزی را شنیده و سمت صدا رفته و دیدیم #سردار_عباس_تاران (رفیقدوست) معاون دلاور #گردان_حضرت_حر(ره) #استان_زنجان در میان ده ها جنازه عراقی افتاده و از شدت درد به خود پیچیده و فریاد میزند.
🍁بااینکه عراقیها در پنجاه متری مان بودند و سعی داشتند اسیرمون کنند، اما با این وجود نمی شد برادر تاران رو تواون وضعیت رها کرده و عقب کشید و برای همین هم تصمیم گرفتیم ، برادر الماسی پیکر مجروح برادر تاران را به دوش گرفته و عقب ببرد و من هم همانجا موضع گرفته و با تیراندازی متوالی مسیر را براشون پوشش بدم ، خلاصه در زیر بارانی از گلوله وترکش ، پیکر برادر تاران را سوار پشت برادر الماسی کرده و بلافاصله هم نشسته و مشغول تیراندازی به سمت عراقی ها شدم ، برادر الماسی هم با شجاعتی مثال زدنی شروع به حرکت کرده و متر به متر عقب نشست تا اینکه به انتهای نخلستان رسیده و از آن خارج گردید .
🍁هرچه خشاب داشتم خالی کرده و چندتا هم از جنازه عراقیها قرض کردم ، تااینکه چندتا رزمنده دلاور تیراندازی کنان وارد نخلستان شده و به یاریم آمدند و در پناه تیراندازی آنان از نخلستان خارج شدم .
🍁درست کنار رودخانه دجله بودیم و چندصد متر بالاتر قایقی مشغول تخلیه مهمات بود، سریع با برادر الماسی سمت قایق رفته و از سکاندار قایق خواستیم ، پیکر برادر تاران را به عقب ببره ، اما قایقران امتناع کرده و با لحنی تند گفت که ماموریت دیگه ای دارد و به هیچ عنوان نمی تواند ،خلاصه شروع به خواهش و تمنا کرده و هرچه التماس کردیم ،قبول نکرد.
🍁 از تک و تنها ماندن در روستای #حریبه و محاصره شدن توسط عراقیها حسابی عصبی و ناراحت بودم و حرفهای قایقران هم موجب عصبانیت بیشترم شد و یهویی ترمز بریده و هرچه از دهانم درآمد نثار قایقران کرده و حسابی گردو خاک راه انداختم .
دیگه داشت کار به درگیری فیزیکی میکشید که ناگهان یک نفر از پشت سر دستشو روی شانه ام گذاشت، باعصبانیت برگشتم که چیزی بهش بگم که ناگهان چهره خاک آلوده و خسته و معصوم برادر #مهدی_باکری فرمانده مخلص و سلحشور #لشگر_۳۱_عاشورا را مقابل چشام دیدم که داره بهم لبخند میزنه ، راستش اصلا باورکردنی نبود و انتظار دیدن فرمانده لشگر را اونجا نداشتم و از دیدنش طوری شوکه شدم که نفس تو سینه ام حبس و زبانم کاملا قفل شد و مثل یه تیکه چوپ سرجام خشکم زد
🍁#سردار_باکری با دیدن حال و روزم ، یه بوسه کوچولو به پیشانی ام زده و با لحنی مهربان و آرام بخش به زبان شیرین ترکی گفت : دلاور ! خسته نباشی ، ناراحت نباش همه چیز درست میشه، بعد هم بلافاصله دستور انتقال برادر تاران را به قایقران داد و برادر الماسی هم پیکر برادر تاران را داخل قایق گذاشت.
🍁هنوز تو شوک بودم و همانطور ساکت و بی حرکت به #سردار_باکری خیره مانده بودم که سردار دوباره لبخند شیرینی زده و بادست گوشه ای را نشانم داده و گفت : اونجا چندتا جبعه ساندیس هست ، برید اونجا کمی استراحت کنید که الان حمله عراقیها شروع میشه و بعد هم با چندتا از هم رزمانش از محل دور شدند .
🍁 خدا میداند الان هم که الانه ، نگاه معصومانه ولبخند آرام بخش #سردار_مهدی_باکری از ذهن و فکرم خارج نشده و همیشه به یاد اون دقایق الهی و خدایی هستم .
🌺 #یادش_گرامی و #نامش_جاوید
📝 #خاطره از #عباس_لشگری اسفندماه ۱۳۹۵
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🔵 #خاطره_ای زیبا از #سردار_شهید_مهدی_باکری فرمانده مخلص و سلحشور #لشگر_۳۱_عاشورا ، در #عملیات_بدر ساعتی قبل از #شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
🍁حوالی ساعت دو بعدازظهر #شنبه_۲۵_اسفندماه_۱۳۶۳ ، با هر زحمت و بدبختی بود از حلقه محاصره عراقیها دررفته و با برادر #محرمعلی_الماسی از روستای #حریبه خارج و وارد یک نخلستان بزرگ و وسیع شدیم ، هیچ شناختی از اطراف نداشتیم ، اما صدای رودخانه از انتهای نخلستان به وضوح شنیده میشد و ماهم که از #رودخانه_دجله گذشته و وارد منطقه عملیاتی شده بویم ، به امید یافتن سایر هم رزمان به سمت صدا رفتیم .عراقی ها هم مثل موروملخ از روستا بیرون ریخته و سیلی از گلوله و موشک را بدرقه راهمان کردند.
🍁با تاکتیک آتش و حرکت متر به متر عقب رفتیم تا اینکه اواسط نخلستان صدای ناله های بلند و جانسوزی را شنیده و سمت صدا رفته و دیدیم #سردار_عباس_تاران (رفیقدوست) معاون دلاور #گردان_حضرت_حر(ره) #استان_زنجان در میان ده ها جنازه عراقی افتاده و از شدت درد به خود پیچیده و فریاد میزند.
🍁بااینکه عراقیها در پنجاه متری مان بودند و سعی داشتند اسیرمون کنند، اما با این وجود نمی شد برادر تاران رو تواون وضعیت رها کرده و عقب کشید و برای همین هم تصمیم گرفتیم ، برادر الماسی پیکر مجروح برادر تاران را به دوش گرفته و عقب ببرد و من هم همانجا موضع گرفته و با تیراندازی متوالی مسیر را براشون پوشش بدم ، خلاصه در زیر بارانی از گلوله وترکش ، پیکر برادر تاران را سوار پشت برادر الماسی کرده و بلافاصله هم نشسته و مشغول تیراندازی به سمت عراقی ها شدم ، برادر الماسی هم با شجاعتی مثال زدنی شروع به حرکت کرده و متر به متر عقب نشست تا اینکه به انتهای نخلستان رسیده و از آن خارج گردید .
🍁هرچه خشاب داشتم خالی کرده و چندتا هم از جنازه عراقیها قرض کردم ، تااینکه چندتا رزمنده دلاور تیراندازی کنان وارد نخلستان شده و به یاریم آمدند و در پناه تیراندازی آنان از نخلستان خارج شدم .
🍁درست کنار رودخانه دجله بودیم و چندصد متر بالاتر قایقی مشغول تخلیه مهمات بود، سریع با برادر الماسی سمت قایق رفته و از سکاندار قایق خواستیم ، پیکر برادر تاران را به عقب ببره ، اما قایقران امتناع کرده و با لحنی تند گفت که ماموریت دیگه ای دارد و به هیچ عنوان نمی تواند ،خلاصه شروع به خواهش و تمنا کرده و هرچه التماس کردیم ،قبول نکرد.
🍁 از تک و تنها ماندن در روستای #حریبه و محاصره شدن توسط عراقیها حسابی عصبی و ناراحت بودم و حرفهای قایقران هم موجب عصبانیت بیشترم شد و یهویی ترمز بریده و هرچه از دهانم درآمد نثار قایقران کرده و حسابی گردو خاک راه انداختم .
دیگه داشت کار به درگیری فیزیکی میکشید که ناگهان یک نفر از پشت سر دستشو روی شانه ام گذاشت، باعصبانیت برگشتم که چیزی بهش بگم که ناگهان چهره خاک آلوده و خسته و معصوم برادر #مهدی_باکری فرمانده مخلص و سلحشور #لشگر_۳۱_عاشورا را مقابل چشام دیدم که داره بهم لبخند میزنه ، راستش اصلا باورکردنی نبود و انتظار دیدن فرمانده لشگر را اونجا نداشتم و از دیدنش طوری شوکه شدم که نفس تو سینه ام حبس و زبانم کاملا قفل شد و مثل یه تیکه چوپ سرجام خشکم زد
🍁#سردار_باکری با دیدن حال و روزم ، یه بوسه کوچولو به پیشانی ام زده و با لحنی مهربان و آرام بخش به زبان شیرین ترکی گفت : دلاور ! خسته نباشی ، ناراحت نباش همه چیز درست میشه، بعد هم بلافاصله دستور انتقال برادر تاران را به قایقران داد و برادر الماسی هم پیکر برادر تاران را داخل قایق گذاشت.
🍁هنوز تو شوک بودم و همانطور ساکت و بی حرکت به #سردار_باکری خیره مانده بودم که سردار دوباره لبخند شیرینی زده و بادست گوشه ای را نشانم داده و گفت : اونجا چندتا جبعه ساندیس هست ، برید اونجا کمی استراحت کنید که الان حمله عراقیها شروع میشه و بعد هم با چندتا از هم رزمانش از محل دور شدند .
🍁 خدا میداند الان هم که الانه ، نگاه معصومانه ولبخند آرام بخش #سردار_مهدی_باکری از ذهن و فکرم خارج نشده و همیشه به یاد اون دقایق الهی و خدایی هستم .
🌺 #یادش_گرامی و #نامش_جاوید
📝 #خاطره از #عباس_لشگری اسفندماه ۱۳۹۵
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com