دل باخته
822 subscribers
2.83K photos
2.93K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
📸 رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #بسیجی_شهید_حسین_داودی #سردار_غواص_جانباز_جمال_زرگری #بسیجی_شهید_مجید_مکی #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s8.picofile.com/file/8357828600/IMG_20190417_174638_790.jpg

💢مروی کوتاه بر زندگانی پراز حماسه #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار

📝بسیجی دلاور شهید جعفر پهلوان افشار اسفندماه ۱۳۴۴ در یکی از محله های قدیمی شهرستان #زنجان چشم به جهان گشود و از سن ۱۱ سالگی با نام دلنشین #خمینی_ره آشنا شده و همچون عاشقی مجنون دلباخته مسلک و طریق پاکش شد و از سال ۵۷ همچون سربداری پاکباز عمر و جوانی خود را فدای اسلام و انقلاب نمود، جعفر یکی از بچه هائی بود که زمان انقلاب به مبارزان کوچه مهدیه مشهور بودند و مبارزات نزدیک شون با نیروهای گاردشاهنشاهی زبان زد همه مردم زنجان بود و هستش ، جعفر بعداز پیروزی انقلاب هم به فعالیت‌های خود ادامه داده و شب های زیادی را درسنگرهای سرد و نمناک شهر زنجان به پاسداری از نهال نورسته حکومت اسلامی می پردازد و با شروع درگیریهای خیابانی دلیرانه سینه سپر کرده و همچون نام پهلوانش دلاوریهایی از خود نشان میدهد که هیچوقت از یاد همرزمانش نمی رود.
جعفر با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق بی درنگ کوله بارجهاد برداشته و با شجاعت و شهامت روانه میادین نبردحق علیه باطل میشود ، با اینکه سن و سال زیادی نداشت اما با این وجود آنقدر بی باک و دلیر بود که در اندک زمانی حکایت دلاوری و دلیرمردیهاش در عملیاتها و درگیریها زبان زد تموم رزمندگان جبهه ها میشود ، جعفر بدون کوچکترین استراحت و وقفه ای در جبهه میماند و جانانه به نبرد خودادامه میدهد تا اینکه در اول آذرماه ۱۳۶۲ در عملیات برون مرزی #والفجر_چهار در منطقه #پنجوین عراق در سن ۱۷ سالگی مقبول درگاه الهی گردیده و با پیکری خونین و قلبی راضی و خشنود به دیدار محبوب و معشوق خود می شتابد.

🌸 نامش جاوید و یادش گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s9.picofile.com/file/8358727442/IMG_20190417_174633_625.jpg

📝 #خاطره_ای زیبا از شهامت و شجاعت حیرت آور و مثال زدنی
#بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار :

🔹جریان برمیگرده به سال 1358 درست زمانی که اولین شهدای پاسدار و نیروی های مردمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان زنجان از کردستان رسیده و طی مراسمی پاشکوهی در مزار پائین به خاک سپرده شدند ، اونروز من و شهید جعفر پهلوان افشار و شهید علی یوسفی ، آزاده دلاور مهرعلی طاهری و تعدادی دیگر از بچه های حزب اللهی شهر ، حسابی جلوی تابوت شهدا سر و صدا راه انداخته و با شعارهای تند علیه گروهک های ضد انقلاب و سینه زنی مدام شور و حال عجیب و حماسی به مراسم تشیع شهدا بخشیدیم و بعد دفن شهدا هم همگی باهم برگشته و در چهارراه پائین کنار دژبانی ارتش روی تیرآهن های که اونجا ریخته شده بود نشستیم و مشغول بحث و گفتگو در خصوص اوضاع سیاسی شهر و چگونگی مقابله با گروهکهای ضد انقلاب و کمونیست فعال در شهر شدیم ، هر کس چیزی میگفت و پیشنهادی میداد تا اینکه شهید جعفر پهلوان افشار حرف کتاب فروشی #شفق را پیش کشید و پشنهاد کرد که برای ضربه زدن به #گروهک_فدائیان_خلق و کمونیست ها و گرفتن انتقام شهدای تازه دفن شده ، به آن کتاب فروشی حمله کنیم .

🔹همگی از فعالیت های ضد انقلابی و پخش اعلامیه ها و جوزه های گروهک ها در آن پایگاه به اصطلاح کتاب فروشی مطلع بودیم و بخوبی میدانستیم که نابودی این لانه فساد ضربه سنگینی برای گروهکهای ضدانقلاب خواهد بود و برای همین هم سریع پشنهاد جعفر را پذیرفته و همگی با شور و هیجان پا شده و دوتا تاکسی در بست گرفته و به سمت کتاب فروشی شفق حرکت کردیم .

🔹تعدادمون کمتر از 10 نفر بود و همگی نوجوانهای 14 و 15 و 16 ساله ای بودیم که بزرگ مون شهید جعفر پهلوان افشار و شهید علی یوسفی بودند، چهار راه سعدی پیاده شده و چندنفر و چندنفر به طرف سعدی شمالی حرکت کردیم تا توجه مردم را به خودمون جلب نکنیم ‌
🔹خلاصه با کلی احتیاط و مخفی کاری جلوی مغازه شفق رسیدیم و در کمال حیرت دیدیم کرکره مغازه پائینه و کتاب فروشی که جمعه ها هم تعطیل نمیکرد،حالا درش قفله و خبری هم از نیروهای مزدورش نیست .

🔹حسابی حالمون گرفته شد و ناراحت برگشتیم سمت چهارراه سعدی و گوشه ای نشسته و مشغول گفتگو شدیم ، داشتیم قول و قرار واسه فردا می گذاشتیم که یهوی جعفر بلند شد و با لحنی جدی گفت : کسی از جاش تکون نخوره تا برگردم و سریع هم پرید و یه تاکسی در بست گرفت و رفت ، اصلا نفهمیدیم یهوی چی به کله اش زد؟ اما خیلی طول نکشید که با یه میلگرد کلفت و اف شکل ( مخصوص جابجایی تیر آهن ) برگشت و خیلی با قاطعیت گفت: بچه ها امروز باید حتماً این فسادخونه را نابود کنیم و انتقام شهدا را بگیریم ، از لحن حرف زدن و چشای پرخونش میشد فهمید که تصمیم خودشه گرفته و میخواد باهاش همراه بشیم ، جعفر دیگه چیزی نگفت و شتابان به طرف کتاب فروشی حرکت کرد ، ماهم همگی پاشده و دنبالش راه افتادیم و همینکه رسیدیم ، جعفر میلگردرو به قفل کرکره انداخت و چندنفری قفل اول را شکسته و مشغول شکستن قفل دوم بودیم که یکدفعه چندتا موتورسیکلت جلوی مغازه توقف کرده و نفرات شون با چوپ و چماق و پنجه بوکس و زنجیر به سمت مون حمله ور شدند..‌‌.

📣 #ادامه_دارد

🎙 #خاطره از
#بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s9.picofile.com/file/8358846734/IMG_20190417_174638_790.jpg

📝 #خاطره_ای زیبا از شهامت و شجاعت حیرت آور و مثال زدنی
#بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار :
💢 #قسمت_دوم :
مزدورها همه شون بزرگ سال بودند و هیکلشون چند برابر ما میشد و برای همین هم اصلا نتونستیم مقابل شأن مقاومت کنیم و هرکدام به سمتی فرار کردیم ، چند دقیقه اینطرف و اونطرف دویدیم و اونا هم دنبالمون دویدن تا اینکه جعفر را گرفتن و وسط خیابان چندنفری مشغول زدنش شدن و چنان بی رحمانه و وحشیانه کتکش زدن که #شهید_علی_یوسفی دیگه طاقت نیاورده و با فحش و ناسزا به سمت شون حمله ور شد ، ماهم با دیدن این صحنه جرات پیدا کرده و با سنگ و هرچی دستمون اومد به سمت مزدوران یورش بردیم .
خیابان به دلیل توقف ماشین ها حسابی ترافیک شده و با تجمع مردم هی به نفرات مون اضافه میشد و مزدوران هم با دیدن این اوضاع احساس خطر کرده و با رها کردن شهید جعفر و شهید یوسفی نم نم عقب کشیده و پا به فرار گذاشتند .
جعفر با اینکه حسابی کتک خورده بوده و تموم سر و صورتش کبود و خونی بود، مثل یه مرد از کف خیابان پاشد و لنگان و لنگان رفت ودوباره میلگرد را برداشته و مشغول شکستن قفل کرکره شد،مردم هم که دیگه حسابی سر شوق و هیجان اومده بودند با تکیبر و صلوات به کمکش رفتن و تو چند لحظه درب مغازه باز شد و هر چه کتاب و جوزه و اعلامیه و هفته نامه توش بود، وسط خیابان ریخته شد و درمیان تکیبر و شعار مردم به آتش کشیده شد، تو این گیر و داد من و شهید علی یوسفی وارد انباری کوچک کتاب فروشی شدیم و تعداد زیادی عکس و اعلامیه از عزت الدین حسینی و قاسملو رهبران گروهگهای ضد انقلاب دردگیر با نظام در کردستان را پیدا کردیم ، سریع چندتا از اون عکسهارو به کرکره مغازه بغلی چسبونده و با فریاد و شعار مردم را به تماشای عکس ها دعوت کردیم و مدام از شهدای گفتیم که به دست ایادی همین مزدوران شهید شده و همین صبح دفن شون کردیم .
مردم هم با دیدن عکس رهبران ضد انقلاب و اعلامیه ها و شنیدن حرفهای پراز شور و انتقام ما چنان عصبانی و سرخشم اومدن که شروع به آتش زدن مغازه کردن و چنان بلائی سر کتاب فروشی آوردن که دیگه هیچ کدام از گروهک های ضد انقلاب جرات نکردند دوباره درشو باز کنند و فعالش نمایند و با اینکار یکی از مراکز اصلی فعالیت گروهک کمونیست و ضدانقلاب فدائیان خلق در استان زنجان باایثار و ازجان گذشتگی شهید جعفر پهلوان افشار و شهید علی یوسفی و سرباران کوچک و کم سن وسال پیر جماران خمینی (ره) کیبر بسته شد .

🔹راستش اونروز چنان شهامت و ایثار و مردانگی و شجاعتی از #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار و #بسیجی_شهید_علی_یوسفی دیدم که هیچگاه فراموشش نمیکنم و همین امرهم باعث شد که بعد اون در اکثر درگیریهای سخت و دشوار با گروهکهای ضد انقلاب همچون یه رفیق و همرزم کوچک کنارشون باشم و از دلیر مردیها و فداکاریهاشون درس های فراوانی بگیرم . 

🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی

🎙 #خاطره از
#بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📸 رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

🔺 شیرمردان زنجانی از سمت راست :
#بسیجی_شهید_حسین_داودی
#سردار_بسیجی_حاج_جمال_زرگری
#بسیجی_شهید_مجید_مکی
#بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s9.picofile.com/file/8368566792/IMG_20190801_190557.jpg

📝 #خاطره_ای زیبا و شنیدنی از #یل_پولادین #امام_خمینی_ره #سردار_پاسدار_شهید_پرویز_عطایی :

🔹یک روز گرم تابستان برای شنا به استخر مظفر در جاده تبریز رفته و در حال برگشت به شهر بودم که روی پل راه آهن استاد #شهید_پرویز_عطایی با موتور سیاه و گنده اش کنارم ایستاد و با خنده نازی گفت : عباس ! تنهایی ، داری کجا میری !؟ سلام دادم و گفت که سوار شو تا باهم بریم ، پریدم رو موتور و آمدیم شهر و مابین چهارراه انقلاب و سبزه میدان دیدیم که ایادی مزدور گروهک کمونیست پیکار در جلوی درب ورودی گاراژ مسافربری خورشید نو بساط زده و چندتا مقوای بزرگ حاوی عکس به نرده های گارژ چسبانده و چند نفر هم مشغول داد زدن نشریه پیکار هستند .
موتور را سر کوچه باشگاه پارک کرده و پیاده به کنار بساط شأن رفتیم ، تعدادی عکس از شکنجه افراد مختلف به روی مقوا ها چسبانده بودند که به دروغ زیرشان نوشته بودند که کار بچه های سپاه پاسدارانه ! تعداد نفرات شأن زیاد بود و یکی شأن هم مدام مردم را با صدای بلند دعوت به دیدن جنایات پاسداران می کرد .
داشتند با دروغ و فریب اطلاعات غلط خورد مردم می دادند ، باید حتماً کاری می کردیم ، اما متأسفانه جمعه بود و همه جا تعطیل و خیابان خالی از بچه های حزب اللهی ، موتور را برداشته و برای یافتن یاران به حیاط مسجد سید و حیاط خانه محمود خان سری زدیم و متاسفانه هیچ کدام از بچه‌ها را پیدا نکردیم ، داشتیم از خیابان طالقانی سمت سبزه میدان ‌می آمدیم که یکدفعه #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار و #بسیجی_شهید_علی_یوسفی را دیدیم که سمت خانه محمود خان می رفتند ، سریع کنارشان توقیف و استاد عطایی قضیه را برایشان گفت و قرار شد که استاد برای آوردن نیروهای کمکی به مقر سپاه پاسداران رفته و ما هم سه تایی اطراف را وارسی کرده و تمام بچه‌ حزب اللهی ها را جلوی مسجد سید جمع کنیم .
استاد عطایی رفت و ما هم دوری در اطراف زدیم و هیچ کدام از بچه‌ها را ندیدیم و یواش و یواش سمت بساط پیکاری ها رفتیم ، بازارشأن خیلی گرم شده و عده کثیری از مردم دور بساط شأن جمع شده و مشغول تماشای عکس ها بودند .
آرام قاطی سایر مردم شده و دقایقی به چرت و پرت هایشان گوش داده و از تهمت ها و دروغ هایشان چنان ناراحت و عصبی شدیم که #شهید_علی_یوسفی دیگر طاقت نیاورد و خواست به جمع شأن حمله کرده و مقوا ها را پاره کند که با زور جلوش را گرفته و عقب اش کشیدیم .
نفرات پیکاری ها خیلی زیاد بود و هر گونه تعرض به بساط شأن مساوی با کتک خوردن و لت و بار شدن شدید بود و برای همین هم دوتایی سعی کردیم که علی را از تصمیمش منصرف کرده و منتظر رسیدن نیروهای کمکی باشیم ، اما علی که سری نترس و دلی همچون شیر داشت ، زیر بار حرف هایمان نرفت و با اینکه بخوبی می دانست کار خطرناکی است ، دوباره تنهایی سمت بساط پیکاری ها راه افتاد ، علی تصمیم خود را گرفته و دیگر نمی شد در جمع مزدوران پیکاری تنهاش گذاشت و برای همین هم دنبالش راه افتادیم و قرار گذاشتیم که سه تایی از سه جهت به داخل بساط شأن نفوذ کرده و هر کدام یکی از مقواها را پایین کشیده و پاره کنیم .
خلاصه به جمع مردم تماشاگر پیوسته و نم نم جلو کشیده و در یک فرصت مناسب داخل بساط شأن پریده و با فریاد الله اکبر مقوا ها را از نرده پائین کشیده و شروع به پاره کردن شأن کردیم ، چشمتان روز بد نبیند ، فقط پاره کردن مقوا ها را دیدیم و بعدش فقط لگد و مشت بود که به سر و صورت و بدنمان فرود آمد و از شدت ضربات هر سه نقش بر زمین شدیم .
دیگه واقعاً داشتیم زیر مشت و لگد مزدوران جان به جان آفرین تسلیم می کردیم که به ناگهان صدای رگبار متوالی گلوله فضا را پر کرد و پیکاری ها هم با شنیدن صدای تیراندازی دست از سرمان برداشته و سراسیمه شروع به فرار کردند .
خونین و مالین برخاسته و دیدیم که برادر #پاسدار_سید_بیوک_موسوی در حال تیراندازی هوایی هستند و #پاسدار_شهید_پرویز_عطایی و برادر #پاسدار_تقی_طهماسبی ، #پاسدار_شهید_حمید_گلیک ، #پاسدار_شهید_اصغر_محمدیان
#پاسدار_شهید_ابوالفضل_نوری و تعدادی دیگر از عزیزان پاسدار هم مشغول دستگیری ایادی مزدور پیکار هستند .
لنگان لنگان به کمک شأن رفته و با کمک و یاری مردم ، حدود هفده یا هیجده نفر از پیکاری ها را گرفته و به زور کتک همه را سوار مینی بوس کرده و روانه مقر سپاه در بلوار آزادی شدیم .

🌺 یاد باد آن روزگاران ، یاد باد...

🖌 #خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 آشنایی با رزمندگان و فرماندهان شهید #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

🌺 #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار شیرمرد زنجانی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس ، از اولین بسیجیان زنجان و بنیانگذاران هسته نیروهای حزب اللهی در شهرستان زنجان

🥀 شهادت : آذرماه ۱۳۶۲ ، #عملیات_والفجر_۴ ، منطقه عملیاتی #پنجوین_عراق

💐 روحش شاد و یادش گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🔸 دمی با دوست
به سر بردن
دو صد دنيا بها دارد

خوشا آنكس
كه در دنيا
رفيق با وفا دارد ♥️

📸 رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

🔺 شیرمردان زنجانی از سمت راست :
#بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار
#بسیجی_شهید_مجید_مکی

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

#رزمندگان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💠 دعا میکنم دنیا ،
پر بشه از آدم هایی
که نه زمان آن ها را عوض میکند ،
نه زمین...
آدم هایی که هرچه کهنه تر باشند،
تنها یک نام دارند ؛
♥️ #دوستان_قدیمی ♥️

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌
📸 رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

🔺 شیرمردان زنجانی از سمت راست :
#بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار
#سردار_شهید_میکائیل_کریمی

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

#رزمندگان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 فرازهایی زیبا و هشدار دهنده از #وصیتنامه شیرمرد #زنجانی ، #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار :

◾️شما باید #وارث خون #شهیدان باشید..

🔺نگذارید میوه درخت فدارکاری شهدا را ریا کارانه بچینند.

🔺نگذارید عده ای نقاب عوض کرد و با خون شهدا میز ریاست درست کنند.

🔺نگذارید این خون ها برای فرصت طلبان در هر لباس مقام شود .

🔺فقط به فکر پول و مقام  و رفاه خودشان هستند که حتی با دیدن خون این همه شهید باز خیانت می کنند..

💐 نامش جاوید و یادش گرامی

#رزمندگان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab