https://s2.picofile.com/file/8287369284/IMG_20170223_124355_629.jpg
#آشنایی_با_شهدا_سرداران_رزمندگان_غواصان_استان_زنجان
🔵 روایتی از #هنگامه_شهادت #سردار_حسن_باقری فرمانده غیور و سلحشور #گردان_ولیعصر_عج_استان_زنجان در #عملیات_خیبر (اسفندماه ۱۳۶۲،جزایر مجنون ) :
🌸 #شهیدحسن_باقری این بسیجی مخلص و این سردار دلیر و بی ادعای سپاه توحید ، بدون کوچکترین استراحتی همچنان در حال پیکار با مزدوران بعثی می باشدو صدای شلیگ تیربارش لحظه ای قطع نمی شود ، صدای فریادهای رسا و بلند ( الله اکبر ) او ، در میان آن همه صدای گلوله و انفجار کاملأ بگوش می رسد و باعث ایجاد روحیه و شجاعت در همسنگران دیگر می شود ، او در این چند روز عملیات بهترین دوستان و یاران خود را از دست داده و غم هجر همسنگران و غصه تنهائی و جا ماندن از غافله پروانه صفتان عاشق ، داشت جان مالامال دردش را به آتش می کشید ، رزمندگان دلاور و پاکباز گردانش ( #گردان_ضد_زره_حضرت_ولیعصر (عج) ) داشتن جانانه و مخلصانه با قشون عظیم و تا بن دندان مسلح دشمن می جنگیدند و آرام و بی صدا درکمال مظلومیت زخم برمی داشتن و یک به یک از جمع جنگجویان دلیرگردان کم می شدند .
🌸 #شهیدحسن_باقری دراین لحظات پرتنش حس غریبی را دراعماق وجودش احساس می کند ، او تاکنون چنین حالت عجیبی را در خود ندیده بود ، قلبش داشت تند تند می زد و زبان و دهانش خشگ ، خشگ شده بود ، او آنقدر فریاد (الله آکبر) سر داده بود که دیگر صداش از گلویش درنمی آمد و آنقدر با تیربار تیراندازی کرده بود که گوش هایش دیگر صدائی را نمی شنید ، شهید باقری داشت در این دقایق مرگ بار و ترسناک که تنها چند قدمی با مرگ و نیستی فاصله نداشت از حسرت پرواز و اشتیاق وصال می سوخت و از برای عروج به بارگاه معشوق عاشق پرور بال بال می زد و همچون مرغکی بال و پر بسته ، شیدا و عاشق خود را به در و دیوار این جهان خاکی می زد ، که به ناگاه از کمینگاه غیب ، کمند توفیق و سعادت بجانب او انداختند و باب شهادت بکلید عنایت و مرحمت بر وی بگشادند . گلوله ائی مستقیم صفیرکشان آمده ، درست بر گلوی زیباش می نشیند و روح پاکش را از جسم خاکی بیرون کشیده ، تا عرش علا و محضر مبارک دوست پروازش می دهد و اینگونه می شود که فرمانده پاکباز و دل باخته #گردان_ضد_زره_حضرت_ولیعصر (عج) #لشگر_17_حضرت_علی_ابن_ابیطالب (ع) پس از حضوری موثر و حماسه ساز در حدود #99 عملیات کوچگ و بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ #هفتم_اسفند_1362 در عملیات اقتداربخش #خیبر ، در خاک نمناک #جزیره_مجنون به شهادت می رسد .
🌸 با تنگ تر شدن حقله محاصره دشمن و نفوذ نیروهای پیاده و #کماندو_های_گارد_ریاست_جمهوری_عراق ، به داخل خطوط دفاعی گردان ، خط پدافندی گردان شکسته می شود و این محور از منطقه عملیاتی باردیگر به تصرف عراقها درمی آید ، نیروی های مزدور عراقی وقتی وارد خطوط دفاعی گردان می شوند در کمال تعجب و حیرت آدم سالم و سرپائی را در پشت خاکریز و داخل سنگرها نمی یابند و هر چه به چشمان می خورد تنها پیکرهای پاک و غرقه به خونی شهدا ی بود که تا آخرین نفس هاشان جنگیده بودند و بدن های زخم خورده و پاره ، پاره رزمندگان مجروح بود که تا آخرین رمق هایشان دست از نبرد برنداشته بودند ، بچه های با غیرت و با اخلاص #گردان_حضرت_ولیعصر_عج_استان_زنجان با شجاعتی مثال زدنی و با مظلومیتی دردآور ، سربلند و پرافتخارتا آخرین قطره های خون خود مقاومت و پایداری کرده بودند و اجساد معطر و مطهرشان تا #سال_1376 در همان منطقه بجاماند.
🌷#یاد_و_نامشان_گرامی
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
#آشنایی_با_شهدا_سرداران_رزمندگان_غواصان_استان_زنجان
🔵 روایتی از #هنگامه_شهادت #سردار_حسن_باقری فرمانده غیور و سلحشور #گردان_ولیعصر_عج_استان_زنجان در #عملیات_خیبر (اسفندماه ۱۳۶۲،جزایر مجنون ) :
🌸 #شهیدحسن_باقری این بسیجی مخلص و این سردار دلیر و بی ادعای سپاه توحید ، بدون کوچکترین استراحتی همچنان در حال پیکار با مزدوران بعثی می باشدو صدای شلیگ تیربارش لحظه ای قطع نمی شود ، صدای فریادهای رسا و بلند ( الله اکبر ) او ، در میان آن همه صدای گلوله و انفجار کاملأ بگوش می رسد و باعث ایجاد روحیه و شجاعت در همسنگران دیگر می شود ، او در این چند روز عملیات بهترین دوستان و یاران خود را از دست داده و غم هجر همسنگران و غصه تنهائی و جا ماندن از غافله پروانه صفتان عاشق ، داشت جان مالامال دردش را به آتش می کشید ، رزمندگان دلاور و پاکباز گردانش ( #گردان_ضد_زره_حضرت_ولیعصر (عج) ) داشتن جانانه و مخلصانه با قشون عظیم و تا بن دندان مسلح دشمن می جنگیدند و آرام و بی صدا درکمال مظلومیت زخم برمی داشتن و یک به یک از جمع جنگجویان دلیرگردان کم می شدند .
🌸 #شهیدحسن_باقری دراین لحظات پرتنش حس غریبی را دراعماق وجودش احساس می کند ، او تاکنون چنین حالت عجیبی را در خود ندیده بود ، قلبش داشت تند تند می زد و زبان و دهانش خشگ ، خشگ شده بود ، او آنقدر فریاد (الله آکبر) سر داده بود که دیگر صداش از گلویش درنمی آمد و آنقدر با تیربار تیراندازی کرده بود که گوش هایش دیگر صدائی را نمی شنید ، شهید باقری داشت در این دقایق مرگ بار و ترسناک که تنها چند قدمی با مرگ و نیستی فاصله نداشت از حسرت پرواز و اشتیاق وصال می سوخت و از برای عروج به بارگاه معشوق عاشق پرور بال بال می زد و همچون مرغکی بال و پر بسته ، شیدا و عاشق خود را به در و دیوار این جهان خاکی می زد ، که به ناگاه از کمینگاه غیب ، کمند توفیق و سعادت بجانب او انداختند و باب شهادت بکلید عنایت و مرحمت بر وی بگشادند . گلوله ائی مستقیم صفیرکشان آمده ، درست بر گلوی زیباش می نشیند و روح پاکش را از جسم خاکی بیرون کشیده ، تا عرش علا و محضر مبارک دوست پروازش می دهد و اینگونه می شود که فرمانده پاکباز و دل باخته #گردان_ضد_زره_حضرت_ولیعصر (عج) #لشگر_17_حضرت_علی_ابن_ابیطالب (ع) پس از حضوری موثر و حماسه ساز در حدود #99 عملیات کوچگ و بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ #هفتم_اسفند_1362 در عملیات اقتداربخش #خیبر ، در خاک نمناک #جزیره_مجنون به شهادت می رسد .
🌸 با تنگ تر شدن حقله محاصره دشمن و نفوذ نیروهای پیاده و #کماندو_های_گارد_ریاست_جمهوری_عراق ، به داخل خطوط دفاعی گردان ، خط پدافندی گردان شکسته می شود و این محور از منطقه عملیاتی باردیگر به تصرف عراقها درمی آید ، نیروی های مزدور عراقی وقتی وارد خطوط دفاعی گردان می شوند در کمال تعجب و حیرت آدم سالم و سرپائی را در پشت خاکریز و داخل سنگرها نمی یابند و هر چه به چشمان می خورد تنها پیکرهای پاک و غرقه به خونی شهدا ی بود که تا آخرین نفس هاشان جنگیده بودند و بدن های زخم خورده و پاره ، پاره رزمندگان مجروح بود که تا آخرین رمق هایشان دست از نبرد برنداشته بودند ، بچه های با غیرت و با اخلاص #گردان_حضرت_ولیعصر_عج_استان_زنجان با شجاعتی مثال زدنی و با مظلومیتی دردآور ، سربلند و پرافتخارتا آخرین قطره های خون خود مقاومت و پایداری کرده بودند و اجساد معطر و مطهرشان تا #سال_1376 در همان منطقه بجاماند.
🌷#یاد_و_نامشان_گرامی
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
💢 #خیبر
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_اول
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 بچه های غیرتمند و از جان گذشته گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) ، در محور پل طلاییه جزیره مجنون با دشمن بعثی درگیر هستند و نبردی شدید و نزدیکی با نیروهای عراقی دارند ، حملات دشمن سنگین و همه جانبه است و هرازگاهی بچه ها جسورانه با نبرد تن به تن از پیشروی تانک ها و نیروهای دشمن جلوگیری می کنند ، از آسمان جزیره یکسره و بدون وقفه آتش می بارد و زمین زیر پای رزمندگان عاشق پیشه اسلام می لرزد ، صدای انفجارهای متوالی لحظه ای قطع نمی شود و ترکش های ریز و درشت به مانند نقل و نبات به روی سنگرها فرو می ریزند ، دود و خاکستر ، بوی باروت فضا را پر کرده و آسمان بالای سر بچه ها کاملأ تیره و تاریک شده است .
#سردار_حسن_باقری فرمانده غیور و پاکباز گردان حضرت ولیعصرعج ، به همراه ۱۶۰ نفر از دلاورمردان از جان گذشته گردان خود ، بعد از چندین روز جنگ نابرابر و مظلومانه با خیل نیروهای دشمن و مقاومت طاقت فرسا و جانانه در مقابل تک های سنگین مزدوران بعثی ، اینک در روز چهارم عملیات خیبر ، در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و مردانه با غیرتی مثال زدنی نبردی سنگین و نابرابر را با قشون تا بن دندان مسلح دشمن آغاز نموده اند .
حلقة محاصره دشمن دقیقه به دقیقه تنگ و تنگ تر می شود و نیروهای پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق در پناه تانک های پیشرفته خود لحظه به لحظه به خطوط دفاعی گردان نزدیک و نزدیکتر می شوند.حجم آتش تهیه دشمن چندین برابر شده و آنچنان خط گردان را می کوبند که همه رزمندگان مجبور به پناه گرفتن شده اند ، آتشباری بعثی ها آنقدر شدید و بی امان است که به کسی اجازه بلند کردن سر و نگاه کردن به جلو را هم نمی دهد. همه رزمندگان در داخل کانال کوچکی که خود با دست خود بر روی جاده خاکی جزیره حفر کرده اند پناه گرفته اند ، گلوله مستقیم تانک ها بطور یکسره به اطراف سنگرها اصابت کرده و با صدای مهیبی منفجر می شوند ، گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا به مانند سیل بر سر بچه ها ریخته میشود و ترکش های داغ و سوزان همه جا را فرا گرفته اند ، دهها فروند هواپیمای عراقی بصورت متوالی خط گردان را زیر بمب باران دارند و با موشک ها و راکت های خود سنگرها را هدف قرار می دهند ، بمب های خوشه ای یکی پس دیگری در بالای سر بچه ها باز شده و صدها بمب کوچک و خطرناک مثل باران بر روی سنگرها فرو می ریزد ، بالگردهای عراقی هم وارد صحنه درگیری شده و با موشک سنگرها را هدف قرار میدهند ، رگبار بی امان تیربار سنگین بالگردها از آسمان نفر به نفر نیروهای گردان را هدف قرار داده و گلوله های دوزمانه آنها بصورت متوالی با زمین برخورد کرده و زمین را سوراخ و سوراخ می کنند .
وضعیت خط دفاعی گردان بسیار بحرانی و خطرناک است و با گذشت هر دقیقه بر احتمال سقوط خط افزوده می گردد ، از یک طرف ثانیه به ثانیه بر حجم آتش تهیه ، بی امان و سنگین دشمن افزوده می گردد و از طرف دیگر دقیقه به دقیقه از توان رزمی گردان کاسته میشود ، به هر طرف که نگاه میکنی صدها دستگاه تانک و نفربر زرهی و هزاران نیروی کماندو و پیاده دشمن در حال نزدیک شدن به خطوط دفاعی بچه ها هستند ، دلاورمردان رزمنده گردان بدلیل حجم شدید آتش تهیه دشمن ، نه تنها که نمی توانند گلوله ای به سمت قشون عظیم دشمن شلیک کنند حتی اجازه و فرصت تکان خوردن و جابجائی نیز به آنان داده نمی شود ، هرازگاهی با هدف قرار گرفتن سنگری ، همرزمی عاشق با پیکری خونین و زخم دار از جمع یاران جدا شده و خونین بال به کاروان سینه سرخان مهاجر پیوسته و خشنود تا بارگاه معشوق ازلی به پرواز درآمده و با نثار جان و هستی خود به نفر به نفر همسنگران درس عاشقی و ایثار و مقاومت می دهد .
تنها کسی که در کانال مشغول جنب و جوش است و لحظه ای آرامش و سکون ندارد ، سردار دلاور حسن باقری می باشد که از این سو به آن سوی کانال رفته و به نیروهای گردان روحیه می دهد .
او بخوبی میدانست و آگاه بود که هیچ امیدی برای خروج از این میدان آتش و خون برای نفرات گردانش وجود ندارد و تنها راه باقی مانده برای جان برکفان رزمنده ، شهادت است یا اسارت ، ولی با این وجود باز با چهره خندان به بچه ها امید می داد و پشت سرهم فریاد می زد : آهای بچه های دلیر و غیرت مند زنجانی ، نباید بگذاریم این خط شکسته شود ، با توکل به خدای متعال ، جانانه استقامت کنید تا نیروهای کمکی برسند، گردان ما به این راحتی تسلیم نمی شود. ما بچه های زنجان تا آخرین قطره خون مقاومت و بعثی ها را به زانو در خواهیم آورد ...
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_اول
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 بچه های غیرتمند و از جان گذشته گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) ، در محور پل طلاییه جزیره مجنون با دشمن بعثی درگیر هستند و نبردی شدید و نزدیکی با نیروهای عراقی دارند ، حملات دشمن سنگین و همه جانبه است و هرازگاهی بچه ها جسورانه با نبرد تن به تن از پیشروی تانک ها و نیروهای دشمن جلوگیری می کنند ، از آسمان جزیره یکسره و بدون وقفه آتش می بارد و زمین زیر پای رزمندگان عاشق پیشه اسلام می لرزد ، صدای انفجارهای متوالی لحظه ای قطع نمی شود و ترکش های ریز و درشت به مانند نقل و نبات به روی سنگرها فرو می ریزند ، دود و خاکستر ، بوی باروت فضا را پر کرده و آسمان بالای سر بچه ها کاملأ تیره و تاریک شده است .
#سردار_حسن_باقری فرمانده غیور و پاکباز گردان حضرت ولیعصرعج ، به همراه ۱۶۰ نفر از دلاورمردان از جان گذشته گردان خود ، بعد از چندین روز جنگ نابرابر و مظلومانه با خیل نیروهای دشمن و مقاومت طاقت فرسا و جانانه در مقابل تک های سنگین مزدوران بعثی ، اینک در روز چهارم عملیات خیبر ، در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و مردانه با غیرتی مثال زدنی نبردی سنگین و نابرابر را با قشون تا بن دندان مسلح دشمن آغاز نموده اند .
حلقة محاصره دشمن دقیقه به دقیقه تنگ و تنگ تر می شود و نیروهای پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق در پناه تانک های پیشرفته خود لحظه به لحظه به خطوط دفاعی گردان نزدیک و نزدیکتر می شوند.حجم آتش تهیه دشمن چندین برابر شده و آنچنان خط گردان را می کوبند که همه رزمندگان مجبور به پناه گرفتن شده اند ، آتشباری بعثی ها آنقدر شدید و بی امان است که به کسی اجازه بلند کردن سر و نگاه کردن به جلو را هم نمی دهد. همه رزمندگان در داخل کانال کوچکی که خود با دست خود بر روی جاده خاکی جزیره حفر کرده اند پناه گرفته اند ، گلوله مستقیم تانک ها بطور یکسره به اطراف سنگرها اصابت کرده و با صدای مهیبی منفجر می شوند ، گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا به مانند سیل بر سر بچه ها ریخته میشود و ترکش های داغ و سوزان همه جا را فرا گرفته اند ، دهها فروند هواپیمای عراقی بصورت متوالی خط گردان را زیر بمب باران دارند و با موشک ها و راکت های خود سنگرها را هدف قرار می دهند ، بمب های خوشه ای یکی پس دیگری در بالای سر بچه ها باز شده و صدها بمب کوچک و خطرناک مثل باران بر روی سنگرها فرو می ریزد ، بالگردهای عراقی هم وارد صحنه درگیری شده و با موشک سنگرها را هدف قرار میدهند ، رگبار بی امان تیربار سنگین بالگردها از آسمان نفر به نفر نیروهای گردان را هدف قرار داده و گلوله های دوزمانه آنها بصورت متوالی با زمین برخورد کرده و زمین را سوراخ و سوراخ می کنند .
وضعیت خط دفاعی گردان بسیار بحرانی و خطرناک است و با گذشت هر دقیقه بر احتمال سقوط خط افزوده می گردد ، از یک طرف ثانیه به ثانیه بر حجم آتش تهیه ، بی امان و سنگین دشمن افزوده می گردد و از طرف دیگر دقیقه به دقیقه از توان رزمی گردان کاسته میشود ، به هر طرف که نگاه میکنی صدها دستگاه تانک و نفربر زرهی و هزاران نیروی کماندو و پیاده دشمن در حال نزدیک شدن به خطوط دفاعی بچه ها هستند ، دلاورمردان رزمنده گردان بدلیل حجم شدید آتش تهیه دشمن ، نه تنها که نمی توانند گلوله ای به سمت قشون عظیم دشمن شلیک کنند حتی اجازه و فرصت تکان خوردن و جابجائی نیز به آنان داده نمی شود ، هرازگاهی با هدف قرار گرفتن سنگری ، همرزمی عاشق با پیکری خونین و زخم دار از جمع یاران جدا شده و خونین بال به کاروان سینه سرخان مهاجر پیوسته و خشنود تا بارگاه معشوق ازلی به پرواز درآمده و با نثار جان و هستی خود به نفر به نفر همسنگران درس عاشقی و ایثار و مقاومت می دهد .
تنها کسی که در کانال مشغول جنب و جوش است و لحظه ای آرامش و سکون ندارد ، سردار دلاور حسن باقری می باشد که از این سو به آن سوی کانال رفته و به نیروهای گردان روحیه می دهد .
او بخوبی میدانست و آگاه بود که هیچ امیدی برای خروج از این میدان آتش و خون برای نفرات گردانش وجود ندارد و تنها راه باقی مانده برای جان برکفان رزمنده ، شهادت است یا اسارت ، ولی با این وجود باز با چهره خندان به بچه ها امید می داد و پشت سرهم فریاد می زد : آهای بچه های دلیر و غیرت مند زنجانی ، نباید بگذاریم این خط شکسته شود ، با توکل به خدای متعال ، جانانه استقامت کنید تا نیروهای کمکی برسند، گردان ما به این راحتی تسلیم نمی شود. ما بچه های زنجان تا آخرین قطره خون مقاومت و بعثی ها را به زانو در خواهیم آورد ...
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_دوم
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 حلقة محاصره دشمن رفته رفته تنگ تر می شود ، فرمانده دلاور و بی ادعای گردان #سردار_حسن_باقری خسته و تشنه ولی با ایمانی راسخ و با شجاعتی مثال زدنی همچنان در حال جنگ و گریز است ، ناگهان فریاد بچه ها برمی خیزد که نیروهای بعثی از یک سمت خود را به چند متری خط رسانیده و در حال ورود به کانال هستند ، سرادر حسن باقری با مشاهده اوضاع رزمندگان و وضعیت خطرناگ خط ، سریع تیرباری را از دست یکی از بچه ها گرفته و با سرعت تمام به طرف آن سمت از خط می رود ، درگیری در آن قسمت بسیار شدید و تن به تن است ، چندنفری از برادران رزمنده در آن ناحیه به شهادت رسیده اند و سنگرهایشان به تصرف عراقها درآمده ، سردار باقری به هر طریقی که بود خود را به نزدیکی محل نبرد رسانیده و تیربار را روی خاکریز مستقر کرده و شتابان شروع به تیراندازی به سمت نیروهای عراقی میکند .
بچه های باغیرت و سربدار گردان حضرت ولیعصر (عج) با دیدن آن همه ایثار و شهامت و جسارت فرمانده پاکباز گردان ، به شور و شوق آمده و جانی تازه می گیرند ، برادران رزمنده یکپارچه با فریادهای بلند ( الله اکبر ) از جای برخاسته و در یک چشم به هم زدن بارانی از گلوله و موشک آر پی جی را روانه میدان نبرد می کنند ، دیگر احدی از سلحشوران دلیر گردان به خود اجازه پنهان شدن از ترس ترکش و گلوله را نمی داد و همگی عاشقانه و دل باخته با قلبی مملو از یاد و نام خدواند تعالی به پاخاسته و پاکبازانه و مظلومانه پیکاری به یادماندنی و افتخارآمیز را در تاریخ خونبار هشت سال دفاع مقدس به یادگار می گذارند . ( یادشان گرامی )
تعداد زیادی از همرزمان یکی پس از دیگری به شهادت رسیده و در اکثر سنگرها پیکرهای پاک و مطهر و غرقه بخون آن سربداران پروانه صفت به چشم می خورد ، آمار همسنگران زخمی در حال افزایش است و متاسفانه نه امکان تخلیه مجروحان وجود دارد و نه وقت رسیدگی به وضعیت زخم های آنان برای کسی مهیا می شود ، بعضی از آن عشاق زخم خورده آخرین لحظات زندگی پر از رشادت و ایثار خود را سپری می کردند و اگر خوب دقت می کردی می دیدی که دارند آرام ، آرام با معشوق ازلی خود راز و نیاز می کنند ، بعضی از آن عزیزان از چند ناحیه مختلف بدن زخمی شده اند و معلوم است که دارند درد و رنج زیادی را متحمل می شوند و صدای ناله دردآمیز و جانخراش آنها ، داشت جان و قلب دیگر همرزمان را به آتش می کشید .
سردار حسن باقری این بسیجی مخلص و این سردار دلیر و بی ادعای سپاه توحید ، بدون کوچکترین استراحتی همچنان در حال پیکار با مزدوران بعثی می باشد و صدای شلیک تیربارش لحظه ای قطع نمی شود ، صدای فریادهای رسا و بلند ( الله اکبر ) او ، در میان آن همه صدای گلوله و انفجار کاملأ بگوش می رسد و باعث ایجاد روحیه و شجاعت در همسنگران دیگر می شود ، او در چند روز عملیات چندبار زخم برداشته و بهترین دوستان و یاران خود را از دست داده و غم هجر همسنگران و غصه تنهائی و جا ماندن از غافله پروانه صفتان عاشق ، داشت جان مالامال دردش را به آتش می کشید ، رزمندگان دلاور و پاکباز گردانش داشتند جانانه و مخلصانه با قشون عظیم و تا بن دندان مسلح دشمن می جنگیدند و آرام و بی صدا در کمال مظلومیت زخم برمی داشتند و یک به یک از جمع جنگجویان دلیر گردان کمتر و کمتر می شدند .
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_دوم
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 حلقة محاصره دشمن رفته رفته تنگ تر می شود ، فرمانده دلاور و بی ادعای گردان #سردار_حسن_باقری خسته و تشنه ولی با ایمانی راسخ و با شجاعتی مثال زدنی همچنان در حال جنگ و گریز است ، ناگهان فریاد بچه ها برمی خیزد که نیروهای بعثی از یک سمت خود را به چند متری خط رسانیده و در حال ورود به کانال هستند ، سرادر حسن باقری با مشاهده اوضاع رزمندگان و وضعیت خطرناگ خط ، سریع تیرباری را از دست یکی از بچه ها گرفته و با سرعت تمام به طرف آن سمت از خط می رود ، درگیری در آن قسمت بسیار شدید و تن به تن است ، چندنفری از برادران رزمنده در آن ناحیه به شهادت رسیده اند و سنگرهایشان به تصرف عراقها درآمده ، سردار باقری به هر طریقی که بود خود را به نزدیکی محل نبرد رسانیده و تیربار را روی خاکریز مستقر کرده و شتابان شروع به تیراندازی به سمت نیروهای عراقی میکند .
بچه های باغیرت و سربدار گردان حضرت ولیعصر (عج) با دیدن آن همه ایثار و شهامت و جسارت فرمانده پاکباز گردان ، به شور و شوق آمده و جانی تازه می گیرند ، برادران رزمنده یکپارچه با فریادهای بلند ( الله اکبر ) از جای برخاسته و در یک چشم به هم زدن بارانی از گلوله و موشک آر پی جی را روانه میدان نبرد می کنند ، دیگر احدی از سلحشوران دلیر گردان به خود اجازه پنهان شدن از ترس ترکش و گلوله را نمی داد و همگی عاشقانه و دل باخته با قلبی مملو از یاد و نام خدواند تعالی به پاخاسته و پاکبازانه و مظلومانه پیکاری به یادماندنی و افتخارآمیز را در تاریخ خونبار هشت سال دفاع مقدس به یادگار می گذارند . ( یادشان گرامی )
تعداد زیادی از همرزمان یکی پس از دیگری به شهادت رسیده و در اکثر سنگرها پیکرهای پاک و مطهر و غرقه بخون آن سربداران پروانه صفت به چشم می خورد ، آمار همسنگران زخمی در حال افزایش است و متاسفانه نه امکان تخلیه مجروحان وجود دارد و نه وقت رسیدگی به وضعیت زخم های آنان برای کسی مهیا می شود ، بعضی از آن عشاق زخم خورده آخرین لحظات زندگی پر از رشادت و ایثار خود را سپری می کردند و اگر خوب دقت می کردی می دیدی که دارند آرام ، آرام با معشوق ازلی خود راز و نیاز می کنند ، بعضی از آن عزیزان از چند ناحیه مختلف بدن زخمی شده اند و معلوم است که دارند درد و رنج زیادی را متحمل می شوند و صدای ناله دردآمیز و جانخراش آنها ، داشت جان و قلب دیگر همرزمان را به آتش می کشید .
سردار حسن باقری این بسیجی مخلص و این سردار دلیر و بی ادعای سپاه توحید ، بدون کوچکترین استراحتی همچنان در حال پیکار با مزدوران بعثی می باشد و صدای شلیک تیربارش لحظه ای قطع نمی شود ، صدای فریادهای رسا و بلند ( الله اکبر ) او ، در میان آن همه صدای گلوله و انفجار کاملأ بگوش می رسد و باعث ایجاد روحیه و شجاعت در همسنگران دیگر می شود ، او در چند روز عملیات چندبار زخم برداشته و بهترین دوستان و یاران خود را از دست داده و غم هجر همسنگران و غصه تنهائی و جا ماندن از غافله پروانه صفتان عاشق ، داشت جان مالامال دردش را به آتش می کشید ، رزمندگان دلاور و پاکباز گردانش داشتند جانانه و مخلصانه با قشون عظیم و تا بن دندان مسلح دشمن می جنگیدند و آرام و بی صدا در کمال مظلومیت زخم برمی داشتند و یک به یک از جمع جنگجویان دلیر گردان کمتر و کمتر می شدند .
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab