https://pcdr.parsiblog.com/Files/ec802d375127ed92314b55ecf01b4ee8.jpg
🌸 دست نوشته ای زیبا و خواندنی از#معلم_شهید_محمد_حسین_تجلی
🌹 #شهید_تجلی از جمله دلدادگان صادق و کمال یافته مکتب خدائی حضرت #امام_خمینی (ره) بود که راه صدساله مقصود را یک شبه پیمود. حسین چنان شیفته و مجنون راه و رسم اهل بیت و حضرت امام بود که در طول جنگ مدام جان پرشورو پاکش به شوق واشتیاق می آمد و از سر عشق چنان دست نوشته های به قلم تحریر در می آورد که هرکدامشان برای خودش مثنوی هفت شهر عشق بود و نمایانگر طریق و مسلک عارفان و طالبان راه حق و حقیقت بود ! اگه باورتون نمیشه ؟فقط این دست نوشته شو بخوانیدکه مربوط به بازگشتش به جبهه و حضور در عملیات کربلای پنچ میشه .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
🍁 زندگی،حرکتی است دوری،دوری باطل،آمد و رفتی بیهوده . کار اصلی : پیر شدن ؛ نتیجه ی واقعی : پوسیدن ، نوسانی یک نواخت و ابلهانه .
روز مقدمه ای بر شب،شب مقدمه ای بر روز و سرگرم بازی خنک و مکرر این دو موش سیاه و سفید که ریسمان عمر را می جوند و کوتاه می کنند،تا مرگ.
🍁 زندگی تماشایی و تماشای صبح و شام های بی حاصل،بی معنی،یک بازی بی مزه و بی انجام. وقتی نداری،همه رنج و تلاش و انتظار . وقتی می یابی و می رسی همه هیچ و پوچ . باید جاری شد . به عصرسوگند! که انسان هر آینه درزیانکاری است ونامش زندگی کردن،و تو تا حال چه کرده ای؟زندگی کرده ای؟ چه در دست داری؟ سال ها که از دست داده ای چه شده ای ؟
🍁 ای بر سیمای خداوند! ای مسئول امانت او! ای مسجود ملائک او! ای جانشن الله در زمین،در جهان! شده ای پول! شده ای شهوت! شده ای شکم! شده ای دروغ! شده ای درنده! شده ای پوک! پوچ خالی! یا نه پر از لجن و دگر هیچ .که درآغاز،کالبدی بودی،مرداری،لجنی (حماء مسنون) گل بدبوی پلید.ای زاغ لجن خوار!از این مرداب وجودیت بدر آی! از این لجن زار زیستنت ناگهان خود را به ننگ آغشته،سر به صحرای آفتاب جزیره نه?بر کویری از رملستان تافته و خشک،رو به سوی خدا کن . ای نی زرد و خشک وپوک!بنال از غربت?بنال از تبعید،ای ابزار بیگانه ها و دشمن ها!ای بر لب ها ی دیگران ترانه ساز!آهنگ نیستان خویش کن، و اکنون باید انتخاب کرد.
🍁 ((خدا را یا خود را،پیوند را یا رهایی را،ماندن را یا رفتن را،خوشبختی را یا کمال را،لذت را یا مسئولیت را،زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را،علاقه و آرامش را یا عقیده و تلاش را،غریزه را یا شعور را،عاطفه را و یا ایمان را انتخاب خواهم کرد.خدا را و رهایی را و رفتن را و کمال را و مسئولیت را و زندگی برای هدف را،و عقیده و جهاد را و شعور را و ایمان را)).
🍁 در هر بامدادان و شامگاهان موذن قبل از ندای دلنشین اذان می گوید:( افوض و امری الی الله... ) تمام کارهایم را به خدا وا می گذارم پس شما نیز بایداین چنین باشید . اراده و استقامت خویش را به ملائک نشان دهید. بگذارید ملائک ببینند که وقتی مشکلات و مصائب از هر سو بر آدم (خلیفه الله ) می بارند او چون کوه?وه که چه می گویم?برتر از کوه می ایستد و سر خم نمی کند.بایستید و با ایستادنتان باعث فخر خدا شوید.
🍁 آیه ( اعلم ما لا تعلمون) خدا را برای ملائک تفسیر کنید (لا غوینهم) را که شیطان گفت شما را ندیده بود.شما را نمی شناخت.آری نمی تواند بشناسد. چرا که خدا از روحش در آدم دمید.چشم شیطان توان دیدن روح خدا را ندارد.برایتان شعر نمی گویم.به این امر ایمان دارم و می دانم که شما نیز هم چنین.
🍁 پدر و مادم از اینکه به حرف ( دایگان دلسوز تر از مادر ) اعتنا نخواهید کرد. بلند چون سرو،بی نیاز چون گیاه کویر،ایستاده چون کوه و خروشان چون دریا،و وسیع چون خلقت بمانید. سر خویش بالا بگیرید این آهنگ شیطانی را که ما با رفتن او قادر به زندگی نیستیم،در ضمیر ناخود آگاه خویش لگد کوب کنید.
🍁 دیگر نمی دانم چه بگویم ساعت 4 صبح پنج شنبه 25/2/65 است و من در خوابگاه دانشگاه نشسته و به آینده ام و به آینده ی شما می اندیشم نگذارید که.... - جای خالی این سطر محل چکیدن اشک امید از چشمانم است - شیطان وشیطانیان به دیده ی ترحم به شما بنگرند.کمرتان را صاف کنید.به هنگام خطاب - ارجعی الی ربک - نیز ایستاده بمانبد و ایستاده رجعت کنید.دیگر باید بلند شوم و دنباله ی راه را برم.بدانید که ناآگاهانه نرفتم.انتخاب کردم !؟ انتخاب . ..!
🌸 ( خوشا به سعادتت که به حقیقت سرباز واقعی اسلام و امام (ره) بودی )
🌹 #معلم_بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، #شلمچه) به درجه والای #شهادت نائل آمد.
🌸#یادش_گرامی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 دست نوشته ای زیبا و خواندنی از#معلم_شهید_محمد_حسین_تجلی
🌹 #شهید_تجلی از جمله دلدادگان صادق و کمال یافته مکتب خدائی حضرت #امام_خمینی (ره) بود که راه صدساله مقصود را یک شبه پیمود. حسین چنان شیفته و مجنون راه و رسم اهل بیت و حضرت امام بود که در طول جنگ مدام جان پرشورو پاکش به شوق واشتیاق می آمد و از سر عشق چنان دست نوشته های به قلم تحریر در می آورد که هرکدامشان برای خودش مثنوی هفت شهر عشق بود و نمایانگر طریق و مسلک عارفان و طالبان راه حق و حقیقت بود ! اگه باورتون نمیشه ؟فقط این دست نوشته شو بخوانیدکه مربوط به بازگشتش به جبهه و حضور در عملیات کربلای پنچ میشه .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
🍁 زندگی،حرکتی است دوری،دوری باطل،آمد و رفتی بیهوده . کار اصلی : پیر شدن ؛ نتیجه ی واقعی : پوسیدن ، نوسانی یک نواخت و ابلهانه .
روز مقدمه ای بر شب،شب مقدمه ای بر روز و سرگرم بازی خنک و مکرر این دو موش سیاه و سفید که ریسمان عمر را می جوند و کوتاه می کنند،تا مرگ.
🍁 زندگی تماشایی و تماشای صبح و شام های بی حاصل،بی معنی،یک بازی بی مزه و بی انجام. وقتی نداری،همه رنج و تلاش و انتظار . وقتی می یابی و می رسی همه هیچ و پوچ . باید جاری شد . به عصرسوگند! که انسان هر آینه درزیانکاری است ونامش زندگی کردن،و تو تا حال چه کرده ای؟زندگی کرده ای؟ چه در دست داری؟ سال ها که از دست داده ای چه شده ای ؟
🍁 ای بر سیمای خداوند! ای مسئول امانت او! ای مسجود ملائک او! ای جانشن الله در زمین،در جهان! شده ای پول! شده ای شهوت! شده ای شکم! شده ای دروغ! شده ای درنده! شده ای پوک! پوچ خالی! یا نه پر از لجن و دگر هیچ .که درآغاز،کالبدی بودی،مرداری،لجنی (حماء مسنون) گل بدبوی پلید.ای زاغ لجن خوار!از این مرداب وجودیت بدر آی! از این لجن زار زیستنت ناگهان خود را به ننگ آغشته،سر به صحرای آفتاب جزیره نه?بر کویری از رملستان تافته و خشک،رو به سوی خدا کن . ای نی زرد و خشک وپوک!بنال از غربت?بنال از تبعید،ای ابزار بیگانه ها و دشمن ها!ای بر لب ها ی دیگران ترانه ساز!آهنگ نیستان خویش کن، و اکنون باید انتخاب کرد.
🍁 ((خدا را یا خود را،پیوند را یا رهایی را،ماندن را یا رفتن را،خوشبختی را یا کمال را،لذت را یا مسئولیت را،زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را،علاقه و آرامش را یا عقیده و تلاش را،غریزه را یا شعور را،عاطفه را و یا ایمان را انتخاب خواهم کرد.خدا را و رهایی را و رفتن را و کمال را و مسئولیت را و زندگی برای هدف را،و عقیده و جهاد را و شعور را و ایمان را)).
🍁 در هر بامدادان و شامگاهان موذن قبل از ندای دلنشین اذان می گوید:( افوض و امری الی الله... ) تمام کارهایم را به خدا وا می گذارم پس شما نیز بایداین چنین باشید . اراده و استقامت خویش را به ملائک نشان دهید. بگذارید ملائک ببینند که وقتی مشکلات و مصائب از هر سو بر آدم (خلیفه الله ) می بارند او چون کوه?وه که چه می گویم?برتر از کوه می ایستد و سر خم نمی کند.بایستید و با ایستادنتان باعث فخر خدا شوید.
🍁 آیه ( اعلم ما لا تعلمون) خدا را برای ملائک تفسیر کنید (لا غوینهم) را که شیطان گفت شما را ندیده بود.شما را نمی شناخت.آری نمی تواند بشناسد. چرا که خدا از روحش در آدم دمید.چشم شیطان توان دیدن روح خدا را ندارد.برایتان شعر نمی گویم.به این امر ایمان دارم و می دانم که شما نیز هم چنین.
🍁 پدر و مادم از اینکه به حرف ( دایگان دلسوز تر از مادر ) اعتنا نخواهید کرد. بلند چون سرو،بی نیاز چون گیاه کویر،ایستاده چون کوه و خروشان چون دریا،و وسیع چون خلقت بمانید. سر خویش بالا بگیرید این آهنگ شیطانی را که ما با رفتن او قادر به زندگی نیستیم،در ضمیر ناخود آگاه خویش لگد کوب کنید.
🍁 دیگر نمی دانم چه بگویم ساعت 4 صبح پنج شنبه 25/2/65 است و من در خوابگاه دانشگاه نشسته و به آینده ام و به آینده ی شما می اندیشم نگذارید که.... - جای خالی این سطر محل چکیدن اشک امید از چشمانم است - شیطان وشیطانیان به دیده ی ترحم به شما بنگرند.کمرتان را صاف کنید.به هنگام خطاب - ارجعی الی ربک - نیز ایستاده بمانبد و ایستاده رجعت کنید.دیگر باید بلند شوم و دنباله ی راه را برم.بدانید که ناآگاهانه نرفتم.انتخاب کردم !؟ انتخاب . ..!
🌸 ( خوشا به سعادتت که به حقیقت سرباز واقعی اسلام و امام (ره) بودی )
🌹 #معلم_بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، #شلمچه) به درجه والای #شهادت نائل آمد.
🌸#یادش_گرامی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
https://pcdr.parsiblog.com/Files/ec802d375127ed92314b55ecf01b4ee8.jpg
🌸 دست نوشته ای زیبا از معلم بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
🌹 #شهید_تجلی از جمله دلدادگان صادق و کمال یافته مکتب خدائی حضرت #امام_خمینی_ره بود که راه صدساله مقصود را یک شبه پیمود. حسین چنان شیفته و مجنون راه و رسم اهل بیت و حضرت امام بود که در طول جنگ مدام جان پرشورو پاکش به شوق واشتیاق می آمد و از سر عشق چنان دست نوشته های به قلم تحریر در می آورد که هرکدامشان برای خودش مثنوی هفت شهر عشق بود و نمایانگر طریق و مسلک عارفان و طالبان راه حق و حقیقت بود ! اگه باورتون نمیشه ؟ فقط این دست نوشته شو بخوانید که مربوط به بازگشتش به جبهه و حضور در عملیات کربلای پنچ میشه .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
🍁 زندگی،حرکتی است دوری،دوری باطل،آمد و رفتی بیهوده . کار اصلی : پیر شدن ؛ نتیجه ی واقعی : پوسیدن ، نوسانی یک نواخت و ابلهانه .
روز مقدمه ای بر شب،شب مقدمه ای بر روز و سرگرم بازی خنک و مکرر این دو موش سیاه و سفید که ریسمان عمر را می جوند و کوتاه می کنند،تا مرگ.
🍁 زندگی تماشایی و تماشای صبح و شام های بی حاصل،بی معنی،یک بازی بی مزه و بی انجام. وقتی نداری،همه رنج و تلاش و انتظار . وقتی می یابی و می رسی همه هیچ و پوچ . باید جاری شد . به عصرسوگند! که انسان هر آینه درزیانکاری است ونامش زندگی کردن،و تو تا حال چه کرده ای؟زندگی کرده ای؟ چه در دست داری؟ سال ها که از دست داده ای چه شده ای ؟
🍁 ای بر سیمای خداوند! ای مسئول امانت او! ای مسجود ملائک او! ای جانشن الله در زمین،در جهان! شده ای پول! شده ای شهوت! شده ای شکم! شده ای دروغ! شده ای درنده! شده ای پوک! پوچ خالی! یا نه پر از لجن و دگر هیچ .که درآغاز،کالبدی بودی،مرداری،لجنی (حماء مسنون) گل بدبوی پلید.ای زاغ لجن خوار!از این مرداب وجودیت بدر آی! از این لجن زار زیستنت ناگهان خود را به ننگ آغشته،سر به صحرای آفتاب جزیره نه?بر کویری از رملستان تافته و خشک،رو به سوی خدا کن . ای نی زرد و خشک وپوک!بنال از غربت?بنال از تبعید،ای ابزار بیگانه ها و دشمن ها!ای بر لب ها ی دیگران ترانه ساز!آهنگ نیستان خویش کن، و اکنون باید انتخاب کرد.
🍁 ((خدا را یا خود را،پیوند را یا رهایی را،ماندن را یا رفتن را،خوشبختی را یا کمال را،لذت را یا مسئولیت را،زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را،علاقه و آرامش را یا عقیده و تلاش را،غریزه را یا شعور را،عاطفه را و یا ایمان را انتخاب خواهم کرد.خدا را و رهایی را و رفتن را و کمال را و مسئولیت را و زندگی برای هدف را،و عقیده و جهاد را و شعور را و ایمان را)).
🍁 در هر بامدادان و شامگاهان موذن قبل از ندای دلنشین اذان می گوید:( افوض و امری الی الله... ) تمام کارهایم را به خدا وا می گذارم پس شما نیز بایداین چنین باشید . اراده و استقامت خویش را به ملائک نشان دهید. بگذارید ملائک ببینند که وقتی مشکلات و مصائب از هر سو بر آدم (خلیفه الله ) می بارند او چون کوه?وه که چه می گویم?برتر از کوه می ایستد و سر خم نمی کند.بایستید و با ایستادنتان باعث فخر خدا شوید.
🍁 آیه ( اعلم ما لا تعلمون) خدا را برای ملائک تفسیر کنید (لا غوینهم) را که شیطان گفت شما را ندیده بود.شما را نمی شناخت.آری نمی تواند بشناسد. چرا که خدا از روحش در آدم دمید.چشم شیطان توان دیدن روح خدا را ندارد.برایتان شعر نمی گویم.به این امر ایمان دارم و می دانم که شما نیز هم چنین.
🍁 پدر و مادم از اینکه به حرف ( دایگان دلسوز تر از مادر ) اعتنا نخواهید کرد. بلند چون سرو،بی نیاز چون گیاه کویر،ایستاده چون کوه و خروشان چون دریا،و وسیع چون خلقت بمانید. سر خویش بالا بگیرید این آهنگ شیطانی را که ما با رفتن او قادر به زندگی نیستیم،در ضمیر ناخود آگاه خویش لگد کوب کنید.
🍁 دیگر نمی دانم چه بگویم ساعت 4 صبح پنج شنبه 25/2/65 است و من در خوابگاه دانشگاه نشسته و به آینده ام و به آینده ی شما می اندیشم نگذارید که.... - جای خالی این سطر محل چکیدن اشک امید از چشمانم است - شیطان وشیطانیان به دیده ی ترحم به شما بنگرند. کمرتان را صاف کنید. به هنگام خطاب - ارجعی الی ربک - نیز ایستاده بمانبد و ایستاده رجعت کنید.دیگر باید بلند شوم و دنباله ی راه را برم.بدانید که ناآگاهانه نرفتم.انتخاب کردم !؟ انتخاب . ..!
🌸 خوشا به سعادتت که به حقیقت سرباز واقعی اسلام و امام (ره) بودی
🌹 #معلم_بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، #شلمچه) به درجه والای شهادت نائل آمد.
🌸 نامش جاوید و یادش گرامی
✅ کانال دل باخته
🇮🇷 @pcdrab
🌸 دست نوشته ای زیبا از معلم بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
🌹 #شهید_تجلی از جمله دلدادگان صادق و کمال یافته مکتب خدائی حضرت #امام_خمینی_ره بود که راه صدساله مقصود را یک شبه پیمود. حسین چنان شیفته و مجنون راه و رسم اهل بیت و حضرت امام بود که در طول جنگ مدام جان پرشورو پاکش به شوق واشتیاق می آمد و از سر عشق چنان دست نوشته های به قلم تحریر در می آورد که هرکدامشان برای خودش مثنوی هفت شهر عشق بود و نمایانگر طریق و مسلک عارفان و طالبان راه حق و حقیقت بود ! اگه باورتون نمیشه ؟ فقط این دست نوشته شو بخوانید که مربوط به بازگشتش به جبهه و حضور در عملیات کربلای پنچ میشه .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
🍁 زندگی،حرکتی است دوری،دوری باطل،آمد و رفتی بیهوده . کار اصلی : پیر شدن ؛ نتیجه ی واقعی : پوسیدن ، نوسانی یک نواخت و ابلهانه .
روز مقدمه ای بر شب،شب مقدمه ای بر روز و سرگرم بازی خنک و مکرر این دو موش سیاه و سفید که ریسمان عمر را می جوند و کوتاه می کنند،تا مرگ.
🍁 زندگی تماشایی و تماشای صبح و شام های بی حاصل،بی معنی،یک بازی بی مزه و بی انجام. وقتی نداری،همه رنج و تلاش و انتظار . وقتی می یابی و می رسی همه هیچ و پوچ . باید جاری شد . به عصرسوگند! که انسان هر آینه درزیانکاری است ونامش زندگی کردن،و تو تا حال چه کرده ای؟زندگی کرده ای؟ چه در دست داری؟ سال ها که از دست داده ای چه شده ای ؟
🍁 ای بر سیمای خداوند! ای مسئول امانت او! ای مسجود ملائک او! ای جانشن الله در زمین،در جهان! شده ای پول! شده ای شهوت! شده ای شکم! شده ای دروغ! شده ای درنده! شده ای پوک! پوچ خالی! یا نه پر از لجن و دگر هیچ .که درآغاز،کالبدی بودی،مرداری،لجنی (حماء مسنون) گل بدبوی پلید.ای زاغ لجن خوار!از این مرداب وجودیت بدر آی! از این لجن زار زیستنت ناگهان خود را به ننگ آغشته،سر به صحرای آفتاب جزیره نه?بر کویری از رملستان تافته و خشک،رو به سوی خدا کن . ای نی زرد و خشک وپوک!بنال از غربت?بنال از تبعید،ای ابزار بیگانه ها و دشمن ها!ای بر لب ها ی دیگران ترانه ساز!آهنگ نیستان خویش کن، و اکنون باید انتخاب کرد.
🍁 ((خدا را یا خود را،پیوند را یا رهایی را،ماندن را یا رفتن را،خوشبختی را یا کمال را،لذت را یا مسئولیت را،زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را،علاقه و آرامش را یا عقیده و تلاش را،غریزه را یا شعور را،عاطفه را و یا ایمان را انتخاب خواهم کرد.خدا را و رهایی را و رفتن را و کمال را و مسئولیت را و زندگی برای هدف را،و عقیده و جهاد را و شعور را و ایمان را)).
🍁 در هر بامدادان و شامگاهان موذن قبل از ندای دلنشین اذان می گوید:( افوض و امری الی الله... ) تمام کارهایم را به خدا وا می گذارم پس شما نیز بایداین چنین باشید . اراده و استقامت خویش را به ملائک نشان دهید. بگذارید ملائک ببینند که وقتی مشکلات و مصائب از هر سو بر آدم (خلیفه الله ) می بارند او چون کوه?وه که چه می گویم?برتر از کوه می ایستد و سر خم نمی کند.بایستید و با ایستادنتان باعث فخر خدا شوید.
🍁 آیه ( اعلم ما لا تعلمون) خدا را برای ملائک تفسیر کنید (لا غوینهم) را که شیطان گفت شما را ندیده بود.شما را نمی شناخت.آری نمی تواند بشناسد. چرا که خدا از روحش در آدم دمید.چشم شیطان توان دیدن روح خدا را ندارد.برایتان شعر نمی گویم.به این امر ایمان دارم و می دانم که شما نیز هم چنین.
🍁 پدر و مادم از اینکه به حرف ( دایگان دلسوز تر از مادر ) اعتنا نخواهید کرد. بلند چون سرو،بی نیاز چون گیاه کویر،ایستاده چون کوه و خروشان چون دریا،و وسیع چون خلقت بمانید. سر خویش بالا بگیرید این آهنگ شیطانی را که ما با رفتن او قادر به زندگی نیستیم،در ضمیر ناخود آگاه خویش لگد کوب کنید.
🍁 دیگر نمی دانم چه بگویم ساعت 4 صبح پنج شنبه 25/2/65 است و من در خوابگاه دانشگاه نشسته و به آینده ام و به آینده ی شما می اندیشم نگذارید که.... - جای خالی این سطر محل چکیدن اشک امید از چشمانم است - شیطان وشیطانیان به دیده ی ترحم به شما بنگرند. کمرتان را صاف کنید. به هنگام خطاب - ارجعی الی ربک - نیز ایستاده بمانبد و ایستاده رجعت کنید.دیگر باید بلند شوم و دنباله ی راه را برم.بدانید که ناآگاهانه نرفتم.انتخاب کردم !؟ انتخاب . ..!
🌸 خوشا به سعادتت که به حقیقت سرباز واقعی اسلام و امام (ره) بودی
🌹 #معلم_بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، #شلمچه) به درجه والای شهادت نائل آمد.
🌸 نامش جاوید و یادش گرامی
✅ کانال دل باخته
🇮🇷 @pcdrab