دل باخته
836 subscribers
2.83K photos
2.96K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
💢 #خیبر

⭕️ #امداد_الهی

💠 خاطره ای زیبا و شنیدنی از دلاوری و شجاعت های رزمندگان #زنجانی در #عملیات_خیبر از زبان پاسدار جانباز #حاج_مجید_نظری :

🔹🔸 در عملیات خیبر دقتی كه عراقی ها هنگام آتش داشتند بقدری بود كه درست گلوله ­هايشان را به پيشانی بچه ­ها می‌­زدند. نشانه­ هايشان بقدری دقيق بود كه حتی خمپاره ­هايی كه می‌­زدند يك سری از برادران ما از جمله شهيد صفوی بر اثر شليك خمپاره به شهادت رسيدند ، خمپاره ­ها را درست داخل سنگرها می‌­انداختند كه اين نشان دهنده‌ی دقت بالای آنها بود. انبوه آتش بقدری سنگین و دلخراش بود كه جزيره مجنون مانند گهواره تكان ميخورد . با هلي­كوپتر ، هواپيما ، توپ و خمپاره فقط آتش می‌­ريختند. يك سری هواپيماهايی بودند كه بچه ­هاي ما به آنها قارقارک (هواپيماهای جنگ جهانی دوم ) می‌­گفتند با آنها خط را راکت باران ميكردند ، يكسری جنگ روانی به راه می‌­انداختند و بالآخره از انجام هركاری كه از دستشان بر می‌­آمد دريغ نميكردند تا بتوانند بار دیگر جزایر را بدست آورند .

دشمن تمام توان خود را بكار گرفته و چندين لشگر زرهی با چند سپاه پیاده را به منطقه درگیری آورده بود و یکسره هم آتش می ریخت و حمله می کرد . چاره را در اين ديديم كه نیروهای گردان شب هنگام خندق بزنند و روزها هم كه جنگ ادامه داشت و بچه­ ها حتی برای يك لحظه هم نمی ‌­توانستند که استراحت كنند.

هنگامی‌ كه دشمن با تمام نیرو و تجهیزات اقدام به تک می کرد و به سمت خط پدافندی حركت مي­كرد. ما مهمات کافی برای مقابله با آنها نداشتيم . موشک آر پی چی ­ها رو به اتمام بود و به چيزی جز امدادهای الهی فكر نمی‌­كرديم. شايد يك ساعت به غروب آفتاب مانده بود و تمام مهمات پشت خاکریز به پایان رسیده و تانک های پیشرو دشمن هم در چندمتری خاکریز بودند . چیزی برای دفاع نداشتیم و فقط به فكر امدادهای الهی بوديم كه در اين حين یکی از تانک ها به روی مین کاشته شده توسط بچه ها در شب گذشته رفته و با صدای مهیبی منفجر شد . دومین تانک هم توسط يكی از جوانان دلاور زنجانی منفجر شد و سومين تانك هم با موشک آر پی ‌جی یکی از دلاوران گردان آتش گرفت و در حالی که لوله توپش وارد خاکریز شده بود . در عرض چند دقیقه اوضاع میدان کاملآ برعکس شد و نیروهای عراقی شروع به فرار کردند و این در حالی بود که تعدادی از تانک ها به خاکریز رسیده و مشغول عبور از دیواره آن بودند . يعنی اينكه نيروهای ما با شكست مواجه شده بودند و ديگر توان مقابله با آنها را نداشتيم و همچنين مهماتمان نيز به پايان رسيده بود . اما آنها كه ديدند سه تا از تانكهايشان بطور همزمان منفجر شد . روحيه ­شان کاملا تضعيف شد و چنان وحشت کردند که سریع عقب‌نشينی كردند .  

با عقب‌نشينی خفت بار عراقی ها ، نيروهای ما دوباره روحيه تازه ای گرفته بودند . بطوریکه با چند آر پی چی باقی مانده به تانک های دشمن حمله­ كرده بودند و حتی بی پروا به دنبال تانكها ميدويدند. شديدترين آتش و سخت ­ترين روز در جنگ به نظر من همان روز بود.

دشمن با توسل به آتش بی امان و کثرت نیرو و تجهیزات خيلی خوب جلو می‌­آمد. يك گردان كه جلوتر از ما در حال پدافند بودند کاملآ منهدم و نابود شده بود . چون همگی شهید و مجروح بودند و توانایی حرکتی را نداشتند . دشمن هم كه می ديد آنها تحركی ندارند . روحيه گرفته و با جرات بیشتری به طرف خاکریز ما می آمد .

در اين طرف در عرض هفت روز اصلاً آب و غذا نداشتيم ، الآن كه فكر مي‌­كنم و می‌­گويم كه اينها همه اش كار خدا بود ، وقتی در ذهنم به آن روزها بر ميگردم تعجب می‌­كنم. شب و روز در مضيقه بوديم و هيچ خسته نمی‌­شديم. حتی پای من از ناحيه‌ی قوز پا در رفته بود. در آن هفت روز درد آن را تحمل كردم. برادران زيادی بودند كه با روحيه‌ی بسيار بالا می‌­جنگيدند و يك عده واقعاً حماسه می‌­آفريدند.                            

يك سری از بچه ­ها در جلو خاکریز چاله ­هايی كنده بودند و در داخل آنها كمين كرده و زمانی ‌كه تانكهای دشمن جلو می‌­آمدند ، بچه ­ها از همانجا تانكهايشان را منهدم می‌­كردند . دشمن می‌­رفت و فردا تجديد قوا می‌­كرد و دوباره حملات خود را آغاز می کرد .
پاتک های هفت روزه در عمليات خيبر در تاريخ جنگ تحميلی بی‌نظير است.

🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد

#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab