دل باخته
818 subscribers
2.83K photos
2.92K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
https://s9.picofile.com/file/8368566792/IMG_20190801_190557.jpg

📝 #خاطره_ای زیبا و شنیدنی از #یل_پولادین #امام_خمینی_ره #سردار_پاسدار_شهید_پرویز_عطایی :

🔹یک روز گرم تابستان برای شنا به استخر مظفر در جاده تبریز رفته و در حال برگشت به شهر بودم که روی پل راه آهن استاد #شهید_پرویز_عطایی با موتور سیاه و گنده اش کنارم ایستاد و با خنده نازی گفت : عباس ! تنهایی ، داری کجا میری !؟ سلام دادم و گفت که سوار شو تا باهم بریم ، پریدم رو موتور و آمدیم شهر و مابین چهارراه انقلاب و سبزه میدان دیدیم که ایادی مزدور گروهک کمونیست پیکار در جلوی درب ورودی گاراژ مسافربری خورشید نو بساط زده و چندتا مقوای بزرگ حاوی عکس به نرده های گارژ چسبانده و چند نفر هم مشغول داد زدن نشریه پیکار هستند .
موتور را سر کوچه باشگاه پارک کرده و پیاده به کنار بساط شأن رفتیم ، تعدادی عکس از شکنجه افراد مختلف به روی مقوا ها چسبانده بودند که به دروغ زیرشان نوشته بودند که کار بچه های سپاه پاسدارانه ! تعداد نفرات شأن زیاد بود و یکی شأن هم مدام مردم را با صدای بلند دعوت به دیدن جنایات پاسداران می کرد .
داشتند با دروغ و فریب اطلاعات غلط خورد مردم می دادند ، باید حتماً کاری می کردیم ، اما متأسفانه جمعه بود و همه جا تعطیل و خیابان خالی از بچه های حزب اللهی ، موتور را برداشته و برای یافتن یاران به حیاط مسجد سید و حیاط خانه محمود خان سری زدیم و متاسفانه هیچ کدام از بچه‌ها را پیدا نکردیم ، داشتیم از خیابان طالقانی سمت سبزه میدان ‌می آمدیم که یکدفعه #بسیجی_شهید_جعفر_پهلوان_افشار و #بسیجی_شهید_علی_یوسفی را دیدیم که سمت خانه محمود خان می رفتند ، سریع کنارشان توقیف و استاد عطایی قضیه را برایشان گفت و قرار شد که استاد برای آوردن نیروهای کمکی به مقر سپاه پاسداران رفته و ما هم سه تایی اطراف را وارسی کرده و تمام بچه‌ حزب اللهی ها را جلوی مسجد سید جمع کنیم .
استاد عطایی رفت و ما هم دوری در اطراف زدیم و هیچ کدام از بچه‌ها را ندیدیم و یواش و یواش سمت بساط پیکاری ها رفتیم ، بازارشأن خیلی گرم شده و عده کثیری از مردم دور بساط شأن جمع شده و مشغول تماشای عکس ها بودند .
آرام قاطی سایر مردم شده و دقایقی به چرت و پرت هایشان گوش داده و از تهمت ها و دروغ هایشان چنان ناراحت و عصبی شدیم که #شهید_علی_یوسفی دیگر طاقت نیاورد و خواست به جمع شأن حمله کرده و مقوا ها را پاره کند که با زور جلوش را گرفته و عقب اش کشیدیم .
نفرات پیکاری ها خیلی زیاد بود و هر گونه تعرض به بساط شأن مساوی با کتک خوردن و لت و بار شدن شدید بود و برای همین هم دوتایی سعی کردیم که علی را از تصمیمش منصرف کرده و منتظر رسیدن نیروهای کمکی باشیم ، اما علی که سری نترس و دلی همچون شیر داشت ، زیر بار حرف هایمان نرفت و با اینکه بخوبی می دانست کار خطرناکی است ، دوباره تنهایی سمت بساط پیکاری ها راه افتاد ، علی تصمیم خود را گرفته و دیگر نمی شد در جمع مزدوران پیکاری تنهاش گذاشت و برای همین هم دنبالش راه افتادیم و قرار گذاشتیم که سه تایی از سه جهت به داخل بساط شأن نفوذ کرده و هر کدام یکی از مقواها را پایین کشیده و پاره کنیم .
خلاصه به جمع مردم تماشاگر پیوسته و نم نم جلو کشیده و در یک فرصت مناسب داخل بساط شأن پریده و با فریاد الله اکبر مقوا ها را از نرده پائین کشیده و شروع به پاره کردن شأن کردیم ، چشمتان روز بد نبیند ، فقط پاره کردن مقوا ها را دیدیم و بعدش فقط لگد و مشت بود که به سر و صورت و بدنمان فرود آمد و از شدت ضربات هر سه نقش بر زمین شدیم .
دیگه واقعاً داشتیم زیر مشت و لگد مزدوران جان به جان آفرین تسلیم می کردیم که به ناگهان صدای رگبار متوالی گلوله فضا را پر کرد و پیکاری ها هم با شنیدن صدای تیراندازی دست از سرمان برداشته و سراسیمه شروع به فرار کردند .
خونین و مالین برخاسته و دیدیم که برادر #پاسدار_سید_بیوک_موسوی در حال تیراندازی هوایی هستند و #پاسدار_شهید_پرویز_عطایی و برادر #پاسدار_تقی_طهماسبی ، #پاسدار_شهید_حمید_گلیک ، #پاسدار_شهید_اصغر_محمدیان
#پاسدار_شهید_ابوالفضل_نوری و تعدادی دیگر از عزیزان پاسدار هم مشغول دستگیری ایادی مزدور پیکار هستند .
لنگان لنگان به کمک شأن رفته و با کمک و یاری مردم ، حدود هفده یا هیجده نفر از پیکاری ها را گرفته و به زور کتک همه را سوار مینی بوس کرده و روانه مقر سپاه در بلوار آزادی شدیم .

🌺 یاد باد آن روزگاران ، یاد باد...

🖌 #خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab