https://s9.picofile.com/file/8356446576/IMG_20190403_181712_465.jpg

📝 خاطره ای زیبا و شنیدنی از #سردار_شهید_ابوالفضل_نوری از زبان #سردار_غواص_غلامرضا_جعفری :

🔹در مرحله سوم #عملیات_محرم ، شب کنار #پاسگاه_زبیدات رسیدیم و سنگر تعجیلی زدیم ، صبح ابوالفضل نمازش را خواند و گفت : خواب دیدم .
گفتم : خیره انشاءالله.
گفت : دیدیم یه خمپاره افتاد کنارمان ، یه ترکش اندازه ی کف دست خورد به پایین کتف من ، فرید شهید شد و مهرداد هم مثل من زخمی شد .
گفتم : برو بابا ! خدا پدرتو بیامرزه ، انگاری حالت خوش نیست ، خب تو این شرایط طبیعیه کابوس ببینی .
ساکت شد و دیگه چیزی نگفت .

🔹تنهایی تو سنگر بودم که صدای انفجاری از دور آمد . بعد صدای همهمه‌ای آمد که هر لحظه نزدیکتر می شد.حالا صدای داد و بیداد و آه و ناله می آمد. از سنگر بیرون آمدم و دیدم برانکاردی را دارند می آوردند . نزدیکتر رفتم و دیدم فرید است که شهید شده . سریع یاد خواب ابوالفضل افتادم . کاش اونجوری توی ذوقش نمی زدم . از بچه ها جریان رو پرسیدم ؟ گفتند که ابوالفضل داشته با چندتا از نیروها برای پاکسازی باقیمانده سنگرهای عراقی ، به سمت جاده زبیدات و شرهانی می رفته که خمپاره ای وسط شون افتاده و ترکش ها باعث شهادت فرید و زخمی شدن ابوالفضل و مهرداد شده .

🌺 یاد و نامشان جاوید و گرامی

✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab