https://pcdr.parsiblog.com/Files/fef4d68df899ae9d9b21cac4e653f1d1.jpg
🇮🇷 آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان #استان_زنجان
💠 #خاطره_ای زیبا و الهام بخش از زبان آزاده سرافراز #مصطفی_بهرامیون :
🌺 #حضرت_سیدالشهدا (ع) خبر #شهادت #سردار_حمید_احدی را میدهد !!!
🔵 #مقدمه :
🍁 دلاوران مردان غیور زنجانی #مصطفی_بهرامیون ٬ #محسن_جزیمه ٬ #حمید_احدی از دوستان و همرزمان صمیمی و نزدیکی بودند که از همان روزهای اول جنگ پا به میدان خون و شرف گذاشته و مدتهای زیادی کنار هم با مزدوران بعثی جنگیده واز انقلاب اسلامی وخاک پاک ایران زمین دفاع وپاسداری نموده بودند،
🍁 اما دست تقدیر و سرنوشت این یاران باوفاو مخلص را سال 1360 از هم جدا کرده و عزیزان #مصطفی_بهرامیون و #محسن_جزیمه به اسارت نیروهای دشمن درآمده و حمید هم همچنان در جبهه مانده و به دلیل شهامت و اخلاص مثال زدنی و کاردانی ولیاقتش به رده های بالای فرماندهی رسیده و بعدازسالها خدمت خالصانه وعاشقانه و شرکت جسورانه ودلیرانه دردههاعملیات کوچک وبزرگ،عاقبت درکسوت #فرماندهی #گردان_حضرت_امام_سجاد_استان_زنجان در #عملیات_بدر (اسفندماه1363) در منطقه #شرق_دجله حضور یافته ودرکنار رزمندگان اش جنگیده و بعد از شکستن خط اول دشمن #پد_خندق درآب رودخانه #دجـله وضو گرفته وبرای شناسایی خطوط دشمن جلو رفته و بعد از مدتی پیشروی از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ترکشهای گلوله توپ قرار گرفته و در سن 24 سالگی به آرزوی دیرین خود رسیده وباپیکری خونین مقبول درگاه الهی قرارگرفته و با دلى آرام و قلبى مطمئن تا جوار رحمت حق پرواز نمود .
🌸 ( یاد و نامش برای همیشه تاریخ جاوید و پاینده باد )
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 حالا اصل #خاطره :
#آزاده سرافراز برادر #مصطفی_بهرامیون که حدودهشت سالی اسیر دژخیمان #صدام بوده، اینگونه تعریف میکنه که سحرگاه 24 اسفند ماه 1363 وقتی برای نماز صبح پاشدم ،دیدم #محسن_جزیمه بیداره و خیلی هم آشفته و پریشان نشسته و داره نماز میخونه و مدام هم مثل بارون اشگ میریزه ! راستش با اینکه از قبل با راز و نیازهای عاشقانه ونمازهای پرازاحساسش آشنا بودم، اما اینبار اوضاع و احوالش خیلی فرق داشت، بجوریهائی حدس زدم که حتما اتفاقی براش افتاده و یا خبرمهمی بهش رسیده که اینجوری حالشو خراب کرده ! خلاصه مشکوک شده و همونجور ساکت نشستم تا نمازشو تموم کرد و بلافاصله علت حالشو ازش پرسیدم ، محسن هم گریه کنان جواب داد که مصطفی ! #حمید#احدی شهید شده ! حرفش خیلی عجیب وغریب بود! آخه اسیر بودیم و مزدوران بعثی اجازه نمیدادن که هیچ خبری از جنگ وکشورمون به ارودگاه برسه ، هر خبری هم که از بچه های رزمنده زنجانی داشتیم، توسط اسرای جدیدی که به جمع مون اضافه میشد، برامون آورده شده بود، واسه همین هم خیلی با شک و تردید ازش پرسیدم، محسن خبرشو ازکجا بدست آوردی !؟ اسیرجدیدی آوردند که من بی خبرم !؟ .
محسن اشگ ریزان و با لکنت زبان گفت : مصطفی ! خبرشو #حضرت_سید_الشهدا (ع) خودش بهم داد ! از حرفش واقعا شوکه شدم و چند لحظه اصلا نفهمیدم که چی باید بگم !خلاصه بعد یه مدت حیرت وتعجب بخودم اومدم وخیلی باهیجان ومشتاق ازش پرسیدم : آخه محسن جان! چطوری !؟ زد زیر گریه و گفت : مصطفی ! شب خواب مولا مون #امام_حسین (ع) را دیدم و فداش بشم !خودش گفت که حمید را بردیم ، پیش خودمون !
🍁 تو حرفهاش صداقت و اخلاص موج میزد و لحن صداش طوری روی قلب و روحم تاثیرگذاشت که سریع اوضاع حالم دگرگون شد وبی اختیار قطرات اشگ ازگوشه چشمانم جاری شد،خلاصه این جریان اونقدربرام شگفت آور وجالب بودکه سریع زمان وتاریخ گفته های محسن را روی تکه کاغذی ثبت کردم تا بعدها ببینم واقعا همونجوری که محسن میگه ! اونروزها حمید به شهادت رسیده یا خوابش فقط یه رویای زیبا و شیرین بوده !؟
🍁 خلاصه بعدها چندتا از اسرای #عملیات_بدر را به ارودگاه آوردند و فهمیدیم که خواب محسن رویای صادق بوده وهمونجوری که مولا(ع)خبرشو بهش داده ، #سردار_حمید_احدی تو #عملیات_بدر و خودش هم دقیقأ همون شب که محسن خواب دیده ، یعنی بعدازظهر 23 اسفند ماه 1363درکنار رودخانه #دجله به درجه والای #شهادت رسیده !
🌹 #یادش_گرامی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🇮🇷 آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان #استان_زنجان
💠 #خاطره_ای زیبا و الهام بخش از زبان آزاده سرافراز #مصطفی_بهرامیون :
🌺 #حضرت_سیدالشهدا (ع) خبر #شهادت #سردار_حمید_احدی را میدهد !!!
🔵 #مقدمه :
🍁 دلاوران مردان غیور زنجانی #مصطفی_بهرامیون ٬ #محسن_جزیمه ٬ #حمید_احدی از دوستان و همرزمان صمیمی و نزدیکی بودند که از همان روزهای اول جنگ پا به میدان خون و شرف گذاشته و مدتهای زیادی کنار هم با مزدوران بعثی جنگیده واز انقلاب اسلامی وخاک پاک ایران زمین دفاع وپاسداری نموده بودند،
🍁 اما دست تقدیر و سرنوشت این یاران باوفاو مخلص را سال 1360 از هم جدا کرده و عزیزان #مصطفی_بهرامیون و #محسن_جزیمه به اسارت نیروهای دشمن درآمده و حمید هم همچنان در جبهه مانده و به دلیل شهامت و اخلاص مثال زدنی و کاردانی ولیاقتش به رده های بالای فرماندهی رسیده و بعدازسالها خدمت خالصانه وعاشقانه و شرکت جسورانه ودلیرانه دردههاعملیات کوچک وبزرگ،عاقبت درکسوت #فرماندهی #گردان_حضرت_امام_سجاد_استان_زنجان در #عملیات_بدر (اسفندماه1363) در منطقه #شرق_دجله حضور یافته ودرکنار رزمندگان اش جنگیده و بعد از شکستن خط اول دشمن #پد_خندق درآب رودخانه #دجـله وضو گرفته وبرای شناسایی خطوط دشمن جلو رفته و بعد از مدتی پیشروی از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ترکشهای گلوله توپ قرار گرفته و در سن 24 سالگی به آرزوی دیرین خود رسیده وباپیکری خونین مقبول درگاه الهی قرارگرفته و با دلى آرام و قلبى مطمئن تا جوار رحمت حق پرواز نمود .
🌸 ( یاد و نامش برای همیشه تاریخ جاوید و پاینده باد )
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 حالا اصل #خاطره :
#آزاده سرافراز برادر #مصطفی_بهرامیون که حدودهشت سالی اسیر دژخیمان #صدام بوده، اینگونه تعریف میکنه که سحرگاه 24 اسفند ماه 1363 وقتی برای نماز صبح پاشدم ،دیدم #محسن_جزیمه بیداره و خیلی هم آشفته و پریشان نشسته و داره نماز میخونه و مدام هم مثل بارون اشگ میریزه ! راستش با اینکه از قبل با راز و نیازهای عاشقانه ونمازهای پرازاحساسش آشنا بودم، اما اینبار اوضاع و احوالش خیلی فرق داشت، بجوریهائی حدس زدم که حتما اتفاقی براش افتاده و یا خبرمهمی بهش رسیده که اینجوری حالشو خراب کرده ! خلاصه مشکوک شده و همونجور ساکت نشستم تا نمازشو تموم کرد و بلافاصله علت حالشو ازش پرسیدم ، محسن هم گریه کنان جواب داد که مصطفی ! #حمید#احدی شهید شده ! حرفش خیلی عجیب وغریب بود! آخه اسیر بودیم و مزدوران بعثی اجازه نمیدادن که هیچ خبری از جنگ وکشورمون به ارودگاه برسه ، هر خبری هم که از بچه های رزمنده زنجانی داشتیم، توسط اسرای جدیدی که به جمع مون اضافه میشد، برامون آورده شده بود، واسه همین هم خیلی با شک و تردید ازش پرسیدم، محسن خبرشو ازکجا بدست آوردی !؟ اسیرجدیدی آوردند که من بی خبرم !؟ .
محسن اشگ ریزان و با لکنت زبان گفت : مصطفی ! خبرشو #حضرت_سید_الشهدا (ع) خودش بهم داد ! از حرفش واقعا شوکه شدم و چند لحظه اصلا نفهمیدم که چی باید بگم !خلاصه بعد یه مدت حیرت وتعجب بخودم اومدم وخیلی باهیجان ومشتاق ازش پرسیدم : آخه محسن جان! چطوری !؟ زد زیر گریه و گفت : مصطفی ! شب خواب مولا مون #امام_حسین (ع) را دیدم و فداش بشم !خودش گفت که حمید را بردیم ، پیش خودمون !
🍁 تو حرفهاش صداقت و اخلاص موج میزد و لحن صداش طوری روی قلب و روحم تاثیرگذاشت که سریع اوضاع حالم دگرگون شد وبی اختیار قطرات اشگ ازگوشه چشمانم جاری شد،خلاصه این جریان اونقدربرام شگفت آور وجالب بودکه سریع زمان وتاریخ گفته های محسن را روی تکه کاغذی ثبت کردم تا بعدها ببینم واقعا همونجوری که محسن میگه ! اونروزها حمید به شهادت رسیده یا خوابش فقط یه رویای زیبا و شیرین بوده !؟
🍁 خلاصه بعدها چندتا از اسرای #عملیات_بدر را به ارودگاه آوردند و فهمیدیم که خواب محسن رویای صادق بوده وهمونجوری که مولا(ع)خبرشو بهش داده ، #سردار_حمید_احدی تو #عملیات_بدر و خودش هم دقیقأ همون شب که محسن خواب دیده ، یعنی بعدازظهر 23 اسفند ماه 1363درکنار رودخانه #دجله به درجه والای #شهادت رسیده !
🌹 #یادش_گرامی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
✅ وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🇮🇷 مظلومانه در بند شدند تا ما آزاد بمانیم...!
🌸 سرافرازان #آزاده
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
🌸 سرافرازان #آزاده
👥 به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🆔 https://telegram.me/pcdrab
📸 سرداران غیور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس
💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #آزاده_سرافراز_حاج_نادر_فضل_اللهی #سردار_شهید_سهراب_اسماعیلی #سردار_شهید_داود_جز_اسماعیلی
🌺 یاد و نامشان جاوید و گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #آزاده_سرافراز_حاج_نادر_فضل_اللهی #سردار_شهید_سهراب_اسماعیلی #سردار_شهید_داود_جز_اسماعیلی
🌺 یاد و نامشان جاوید و گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s8.picofile.com/file/8357565034/IMG_20190414_110307_006.jpg
🌺 #سردار_شهید_حمید_احدی ، شهیدی که خبر شهادت شو حضرت امام حسین (ع) داد...
📝 خاطره ای زیبا و شنیدنی از #آزاده_سرافراز_مصطفی_بهرامیون
💢 #بسیجی_آزاده_مصطفی_بهرامیون حدود هشت سالی اسیر دژخیمان صدام بوده و اینگونه تعریف میکنه که سحرگاه 24 اسفند ماه 1363 وقتی برای نماز صبح پاشدم ، دیدم #محسن_جزیمه بیداره و خیلی هم آشفته و پریشان نشسته و داره نماز میخونه و مدام هم مثل بارون اشگ میریزه !
راستش با اینکه از قبل با راز و نیازهای عاشقانه و نمازهای پر از احساسش آشنا بودم ، اما اینبار اوضاع و احوالش خیلی فرق داشت ، بجوریهائی حدس زدم که حتما اتفاقی براش افتاده و یا خبر مهمی بهش رسیده که اینجوری حالشو خراب کرده ! خلاصه مشکوک شده و همونجور ساکت نشستم تا نمازشو تموم کرد و بلافاصله علت حالشو ازش پرسیدم ، محسن هم گریه کنان جواب داد که مصطفی ! #حمید_احدی شهید شده ! حرفش خیلی عجیب وغریب بود ! آخه اسیر بودیم و مزدوران بعثی اجازه نمیدادن که هیچ خبری از جنگ و کشورمون به ارودگاه برسه ، هر خبری هم که از بچه های رزمنده زنجانی داشتیم ، توسط اسرای جدیدی که به جمع مون اضافه میشد ، برامون آورده شده بود، واسه همین هم خیلی با شک و تردید ازش پرسیدم ، محسن خبرشو از کجا بدست آوردی !؟ اسیر جدیدی آوردند که من بی خبرم !؟ .
محسن اشگ ریزان و با لکنت زبان گفت : مصطفی ! خبرشو #حضرت_سید_الشهدا_ع خودش بهم داد ! از حرفش واقعا شوکه شدم و چند لحظه اصلا نفهمیدم که چی باید بگم ! خلاصه بعد یه مدت حیرت و تعجب بخودم اومدم وخیلی باهیجان و مشتاق ازش پرسیدم : آخه محسن جان! چطوری !؟ زد زیر گریه و گفت : مصطفی ! شب خواب مولامون امام حسین (ع) را دیدم ، فداش بشم !خودش گفت که حمید را بردیم ، پیش خودمون !
تو حرفهاش صداقت و اخلاص موج میزد و لحن صداش طوری روی قلب و روحم تاثیرگذاشت که سریع اوضاع حالم دگرگون شد و بی اختیار قطرات اشگ از گوشه چشمانم جاری شد، خلاصه این جریان اونقدر برام شگفت آور و جالب بودکه سریع زمان و تاریخ گفته های محسن را روی تکه کاغذی ثبت کردم تا بعدها ببینم واقعا همونجوری که محسن میگه ! اونروزها حمید به شهادت رسیده یا خوابش فقط یه رویای زیبا و شیرین بوده !؟
خلاصه بعدها چندتا از اسرای عملیات بدر را به ارودگاه آوردند و فهمیدیم که خواب محسن رویای صادق بوده و همونجوری که مولا(ع) خبرشو بهش داده ، #سردار_حمید_احدی تو #عملیات_بدر و خودش هم دقیقأ همون شب که محسن خواب دیده ، یعنی بعدازظهر 23 اسفند ماه 1363درکنار #رودخانه_دجله به درجه والای شهادت رسیده !
🌺 نامش جاوید و یادش گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🌺 #سردار_شهید_حمید_احدی ، شهیدی که خبر شهادت شو حضرت امام حسین (ع) داد...
📝 خاطره ای زیبا و شنیدنی از #آزاده_سرافراز_مصطفی_بهرامیون
💢 #بسیجی_آزاده_مصطفی_بهرامیون حدود هشت سالی اسیر دژخیمان صدام بوده و اینگونه تعریف میکنه که سحرگاه 24 اسفند ماه 1363 وقتی برای نماز صبح پاشدم ، دیدم #محسن_جزیمه بیداره و خیلی هم آشفته و پریشان نشسته و داره نماز میخونه و مدام هم مثل بارون اشگ میریزه !
راستش با اینکه از قبل با راز و نیازهای عاشقانه و نمازهای پر از احساسش آشنا بودم ، اما اینبار اوضاع و احوالش خیلی فرق داشت ، بجوریهائی حدس زدم که حتما اتفاقی براش افتاده و یا خبر مهمی بهش رسیده که اینجوری حالشو خراب کرده ! خلاصه مشکوک شده و همونجور ساکت نشستم تا نمازشو تموم کرد و بلافاصله علت حالشو ازش پرسیدم ، محسن هم گریه کنان جواب داد که مصطفی ! #حمید_احدی شهید شده ! حرفش خیلی عجیب وغریب بود ! آخه اسیر بودیم و مزدوران بعثی اجازه نمیدادن که هیچ خبری از جنگ و کشورمون به ارودگاه برسه ، هر خبری هم که از بچه های رزمنده زنجانی داشتیم ، توسط اسرای جدیدی که به جمع مون اضافه میشد ، برامون آورده شده بود، واسه همین هم خیلی با شک و تردید ازش پرسیدم ، محسن خبرشو از کجا بدست آوردی !؟ اسیر جدیدی آوردند که من بی خبرم !؟ .
محسن اشگ ریزان و با لکنت زبان گفت : مصطفی ! خبرشو #حضرت_سید_الشهدا_ع خودش بهم داد ! از حرفش واقعا شوکه شدم و چند لحظه اصلا نفهمیدم که چی باید بگم ! خلاصه بعد یه مدت حیرت و تعجب بخودم اومدم وخیلی باهیجان و مشتاق ازش پرسیدم : آخه محسن جان! چطوری !؟ زد زیر گریه و گفت : مصطفی ! شب خواب مولامون امام حسین (ع) را دیدم ، فداش بشم !خودش گفت که حمید را بردیم ، پیش خودمون !
تو حرفهاش صداقت و اخلاص موج میزد و لحن صداش طوری روی قلب و روحم تاثیرگذاشت که سریع اوضاع حالم دگرگون شد و بی اختیار قطرات اشگ از گوشه چشمانم جاری شد، خلاصه این جریان اونقدر برام شگفت آور و جالب بودکه سریع زمان و تاریخ گفته های محسن را روی تکه کاغذی ثبت کردم تا بعدها ببینم واقعا همونجوری که محسن میگه ! اونروزها حمید به شهادت رسیده یا خوابش فقط یه رویای زیبا و شیرین بوده !؟
خلاصه بعدها چندتا از اسرای عملیات بدر را به ارودگاه آوردند و فهمیدیم که خواب محسن رویای صادق بوده و همونجوری که مولا(ع) خبرشو بهش داده ، #سردار_حمید_احدی تو #عملیات_بدر و خودش هم دقیقأ همون شب که محسن خواب دیده ، یعنی بعدازظهر 23 اسفند ماه 1363درکنار #رودخانه_دجله به درجه والای شهادت رسیده !
🌺 نامش جاوید و یادش گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab