شب قدر و علت پنهان بودن آن
اگر شب قدر اهمیت کم نظیری دارد و قرآن در آن نازل شده پس چرا مسلمانها نمی دانند که دقیقا کدام شب است؟
پاسخ:
مسلمانها خواه سنی یا شیعه طبق احادیث مشهوری که وجود دارد یقین دارند که شب قدر یکی از شبهای دهه آخر ماه مبارک رمضان است.
از این رو شبهای دهه آخر را بزرگ می شمارند و بیش از گذشته به عبادت می پردازند. طبق برخی از روایات غسل کردن در همه شبهای دهه آخر ماه رمضان و دستکم در شبهای احیاء مستحب است و بهتر است هنگام غروب و قبل از نماز مغرب انجام شود. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص153)
در روایات اهل بیت (ع) بر بیداری و عبادت در شبهای 21 و 23 ماه رمضان تاکید بسیاری شده و بیان شده که شب قدر یکی از اینهاست.
وقتی اصحاب با اصرار از پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) می پرسیدند که دقیقا کدام شب است معمولا آن بزرگواران با این استدلال که احیای این دو شب کار سختی نیست از جواب دقیق طفره می رفتند تا مردم، هر دو شب را عبادت بپردازند و بهره معنوی بیشتری ببرند. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156)
نقل شده که در یکی از موارد خاص و استثنائی که فردی اصرار کرد که من نمی توانم هر دو شب را تا صبح بیدار بمانم و عبادت کنم ، معصوم (ع) بیان فرمودند که شب قدر همان شب بیست و سوم است.( شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج4 ، ص330 و شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص104)
در روایت دیگری با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده که «تعیین تقدیرات در شب نوزدهم ، و تایید (اولیه) در شب بیست و یکم و اجراء (تایید نهایی و آغاز اجرای آن) در شب بیست و سوم است. ( التَّقْدِیرُ فِی لَیلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ ) (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص159)
بنابراین دعا و عبادت در هر یک از این شبها در تعیین تقدیرات انسان اثر دارد. چه بسا در شب نوزدهم تقدیراتی برای انسان مقرر شده باشد که با دعا و زاری به درگاه خدا در شب های بعد « تبدیل به احسن » گردد یا بخاطر گناه و غفلت در شب های بعد، دستخوش تغییر منفی گردد.
نکته دیگر اینست که نباید تصور شود که این تقدیرات برای خدای متعال الزام آور و غیر قابل تغییرند. در روایتی آمده که خداوند اگر بخواهد تقدیراتی که در شب قدر برای افراد نوشته است تغییر می دهد. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
اگر شب قدر اهمیت کم نظیری دارد و قرآن در آن نازل شده پس چرا مسلمانها نمی دانند که دقیقا کدام شب است؟
پاسخ:
مسلمانها خواه سنی یا شیعه طبق احادیث مشهوری که وجود دارد یقین دارند که شب قدر یکی از شبهای دهه آخر ماه مبارک رمضان است.
از این رو شبهای دهه آخر را بزرگ می شمارند و بیش از گذشته به عبادت می پردازند. طبق برخی از روایات غسل کردن در همه شبهای دهه آخر ماه رمضان و دستکم در شبهای احیاء مستحب است و بهتر است هنگام غروب و قبل از نماز مغرب انجام شود. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص153)
در روایات اهل بیت (ع) بر بیداری و عبادت در شبهای 21 و 23 ماه رمضان تاکید بسیاری شده و بیان شده که شب قدر یکی از اینهاست.
وقتی اصحاب با اصرار از پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) می پرسیدند که دقیقا کدام شب است معمولا آن بزرگواران با این استدلال که احیای این دو شب کار سختی نیست از جواب دقیق طفره می رفتند تا مردم، هر دو شب را عبادت بپردازند و بهره معنوی بیشتری ببرند. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156)
نقل شده که در یکی از موارد خاص و استثنائی که فردی اصرار کرد که من نمی توانم هر دو شب را تا صبح بیدار بمانم و عبادت کنم ، معصوم (ع) بیان فرمودند که شب قدر همان شب بیست و سوم است.( شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج4 ، ص330 و شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص104)
در روایت دیگری با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده که «تعیین تقدیرات در شب نوزدهم ، و تایید (اولیه) در شب بیست و یکم و اجراء (تایید نهایی و آغاز اجرای آن) در شب بیست و سوم است. ( التَّقْدِیرُ فِی لَیلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ ) (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص159)
بنابراین دعا و عبادت در هر یک از این شبها در تعیین تقدیرات انسان اثر دارد. چه بسا در شب نوزدهم تقدیراتی برای انسان مقرر شده باشد که با دعا و زاری به درگاه خدا در شب های بعد « تبدیل به احسن » گردد یا بخاطر گناه و غفلت در شب های بعد، دستخوش تغییر منفی گردد.
نکته دیگر اینست که نباید تصور شود که این تقدیرات برای خدای متعال الزام آور و غیر قابل تغییرند. در روایتی آمده که خداوند اگر بخواهد تقدیراتی که در شب قدر برای افراد نوشته است تغییر می دهد. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
برای سال تحویل چه دعایی بخوانیم؟ مخصوصا که گفته میشود امسال از نظر نجوم احکامی، قمر در عقرب است.
پاسخ:
الف) لحظه سال تحویل به خودی خود، تأثیری در تقدیرات انسان ندارد زیرا شب قدر نیست. ولی چون غالبا مومنین مشغول دعا و محبت در مورد یکدیگر هستند، آن دعاها و محبت ها، برکات و نور بسیار زیادی را نازل میکند. افراد در نوروز با یکدیگر آشتی میکنند، یکدیگر را حلال میکنند و برای یکدیگر دعا میکنند و به خاطر همین کارهای مثبت، خداوند هم خیر و برکت زیادی در نوروز قرار میدهد.
ب) امسال لحظه تحویل سال، دقایقی بعد از اذان ظهر است و مومنین در آن به اذان و نماز و تسبیحات حضرت زهرا (س) مشغولند. زمزمه کردن جملات اذان و نماز اول وقت، و دعا کردن، همه بدی ها را رفع میکنند.
ج) در هیچ حدیث معتبری نداریم که اگر لحظه تحویل سال با «قمر در عقرب» مصادف شود، حوادث بدی رخ خواهد داد. بر فرض اگر نحسی و بدیُمنی هم در قمر در عقرب باشد، قطعا با نام خدا، دعا و صدقه و صلوات رفع میشود.
د) در احادیث اهل بیت(ع) ذکر و دعای خاصی برای لحظه تحویل سال توصیه نشده ولی مومنین از قدیم عادت دارند دعای «یا مقلب القلوب و الابصار ...» بخوانند.
دعای زیر هم دعای بسیار خوبی است که در هر مناسبتی بخوانیم مخصوصا بعد از نمازها:
"اللَّهُمَّ اِنِّي اَسأَلُكَ مِن كُلِّ خَيرٍ اَحَاطَ بِهِ عِلمُكَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَحَاطَ بِهِ عِلمُكَ اللَّهُمَّ اِنِّي اَسأَلُكَ عَافِيَتَكَ فِي أُمُورِي كُلِّهَا وَ اَعُوذُ بِكَ مِن خِزْيِ الدُّنيَا وَ عَذَابِ الآخِرَةِ"
ترجمه:
خدايا! براستی من از همه خيرها و خوبیهایی كه علم تو بر آن احاطه دارد خواستارم و از تمام بدیهایی كه به آن آگاهی داری به تو پناه مي برم. خدایا! براستی در تمام امورم عافيتِ تو را درخواست مي کنم و از رسوایی دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مي برم.
هـ) به طور کلی در هر زمانی از هر خطری نگران باشیم، کافیست خدا را صدا بزنیم. ذکرهای زیر بسیار مفید و مؤثر هستند:
۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
۲ - شهادتین (گواهی دادن به یگانگی خدای بزرگ و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله)
۳ - تسبیحات اربعه: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
۴- لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظیم
۵ - صدقه
۶ - صلوات بر محمد و آل محمد
۷ - مُعَوَّذَتَین(سوره های فلق و ناس)
۸ - آیت الکرسی(آیه ۲۵۵ سوره بقره)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پاسخ:
الف) لحظه سال تحویل به خودی خود، تأثیری در تقدیرات انسان ندارد زیرا شب قدر نیست. ولی چون غالبا مومنین مشغول دعا و محبت در مورد یکدیگر هستند، آن دعاها و محبت ها، برکات و نور بسیار زیادی را نازل میکند. افراد در نوروز با یکدیگر آشتی میکنند، یکدیگر را حلال میکنند و برای یکدیگر دعا میکنند و به خاطر همین کارهای مثبت، خداوند هم خیر و برکت زیادی در نوروز قرار میدهد.
ب) امسال لحظه تحویل سال، دقایقی بعد از اذان ظهر است و مومنین در آن به اذان و نماز و تسبیحات حضرت زهرا (س) مشغولند. زمزمه کردن جملات اذان و نماز اول وقت، و دعا کردن، همه بدی ها را رفع میکنند.
ج) در هیچ حدیث معتبری نداریم که اگر لحظه تحویل سال با «قمر در عقرب» مصادف شود، حوادث بدی رخ خواهد داد. بر فرض اگر نحسی و بدیُمنی هم در قمر در عقرب باشد، قطعا با نام خدا، دعا و صدقه و صلوات رفع میشود.
د) در احادیث اهل بیت(ع) ذکر و دعای خاصی برای لحظه تحویل سال توصیه نشده ولی مومنین از قدیم عادت دارند دعای «یا مقلب القلوب و الابصار ...» بخوانند.
دعای زیر هم دعای بسیار خوبی است که در هر مناسبتی بخوانیم مخصوصا بعد از نمازها:
"اللَّهُمَّ اِنِّي اَسأَلُكَ مِن كُلِّ خَيرٍ اَحَاطَ بِهِ عِلمُكَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَحَاطَ بِهِ عِلمُكَ اللَّهُمَّ اِنِّي اَسأَلُكَ عَافِيَتَكَ فِي أُمُورِي كُلِّهَا وَ اَعُوذُ بِكَ مِن خِزْيِ الدُّنيَا وَ عَذَابِ الآخِرَةِ"
ترجمه:
خدايا! براستی من از همه خيرها و خوبیهایی كه علم تو بر آن احاطه دارد خواستارم و از تمام بدیهایی كه به آن آگاهی داری به تو پناه مي برم. خدایا! براستی در تمام امورم عافيتِ تو را درخواست مي کنم و از رسوایی دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مي برم.
هـ) به طور کلی در هر زمانی از هر خطری نگران باشیم، کافیست خدا را صدا بزنیم. ذکرهای زیر بسیار مفید و مؤثر هستند:
۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
۲ - شهادتین (گواهی دادن به یگانگی خدای بزرگ و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله)
۳ - تسبیحات اربعه: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
۴- لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظیم
۵ - صدقه
۶ - صلوات بر محمد و آل محمد
۷ - مُعَوَّذَتَین(سوره های فلق و ناس)
۸ - آیت الکرسی(آیه ۲۵۵ سوره بقره)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا دستورالعمل زیر که برخی برای شب احیا توصیه میکنند در احادیث آمده است؟
«هرکس در شب ۲۳ ماه رمضان(شب قدر) در حالت سجده 225 بار(معادل عدد ابجد کلمه طیهار) بگوید: «يا طُهر يا طاهِر يا طَهور يا طَيْهُور يا طَيْهار» فرشتهها بر او فرود میآیند و او را پاک میکنند.»
پاسخ:
چنین ذکری با این عدد در احادیث معصومان(علیهم السلام) نقل نشده و از ذکرهای ابتکاری برخی از غیرمعصومان است.
به جای اینگونه اذکار باید به ذکرها و دعاهایی که پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) توصیه فرمودهاند، اهتمام داشته باشیم.
آنچه موجب پاک شدن انسان است «توبه» و «ذکر استغفار» است.
به طور کلی هیچ حدیث معتبری از معصومین علیهم السلام نداریم که توصیه به تکرار اذکار بر اساس تعداد ابجد فرموده باشند. تأکید بر اعداد ابجد، از فرهنگ فرقه کابالا(از فرقه های یهود) است که بعدها به صوفیهای اهل سنت منتقل شد و در سده های اخیر، برخی از بزرگان شیعه هم به اسم علوم غریبه و عرفان، باور کردند در حالی که سندی در قرآن و حدیث ندارد.
یکی از دعاهایی که برای شب 23 ماه رمضان توصیه شده دعای «اللهم کن لولیک ...» است که بهتر است پس از حمد خدا و صلوات بر پیامبر (ص) قراُت شود.
#شب_قدر #ماه_رمضان #رمضان_مهدوی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
«هرکس در شب ۲۳ ماه رمضان(شب قدر) در حالت سجده 225 بار(معادل عدد ابجد کلمه طیهار) بگوید: «يا طُهر يا طاهِر يا طَهور يا طَيْهُور يا طَيْهار» فرشتهها بر او فرود میآیند و او را پاک میکنند.»
پاسخ:
چنین ذکری با این عدد در احادیث معصومان(علیهم السلام) نقل نشده و از ذکرهای ابتکاری برخی از غیرمعصومان است.
به جای اینگونه اذکار باید به ذکرها و دعاهایی که پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) توصیه فرمودهاند، اهتمام داشته باشیم.
آنچه موجب پاک شدن انسان است «توبه» و «ذکر استغفار» است.
به طور کلی هیچ حدیث معتبری از معصومین علیهم السلام نداریم که توصیه به تکرار اذکار بر اساس تعداد ابجد فرموده باشند. تأکید بر اعداد ابجد، از فرهنگ فرقه کابالا(از فرقه های یهود) است که بعدها به صوفیهای اهل سنت منتقل شد و در سده های اخیر، برخی از بزرگان شیعه هم به اسم علوم غریبه و عرفان، باور کردند در حالی که سندی در قرآن و حدیث ندارد.
یکی از دعاهایی که برای شب 23 ماه رمضان توصیه شده دعای «اللهم کن لولیک ...» است که بهتر است پس از حمد خدا و صلوات بر پیامبر (ص) قراُت شود.
#شب_قدر #ماه_رمضان #رمضان_مهدوی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
الســؤال : هل القول بأن الإمام عليّ (ع) أو الإمام الحسين (ع) هو خالق الأكوان أو جاعل السماوات او انه يحيي الخلق ويميتهم من الغلو المنهيّ عنه في الروايات الشريفة الثابتة؟ ودمتم ذخرًا للإسلام والمسلمين.
الجـواب : بسمه تعالى. نعم هو من الغلو الذي تبرّأ منه أئمّة أهل البيت (ع)، وليس منه إسناد الخلق أو الإحياء إليهم في بعض الموارد الخاصّة بإذن الله تعالى، نظير ما ورد في القرآن الكريم بالنسبة إلى بعض الأنبياء (ع).
مكتب سماحة السيّد السيستانيّ «دام ظلّه» - أجوبة المسائل الشرعيّة. ۸ صفر ۱۴۴۵ هـ .
آیا اعتقاد به اینکه امام علی علیه السلام یا امام حسین علیه السلام آفریننده جهانها یا جاعل آسمانها است یا اینکه مخلوقات را زنده میگرداند و میمیراند، غلوی محسوب می شود که در روایات شریفه و ثابته از آن نهی شده است؟
✍باسمه تعالی. بله جزو همان غلوی است که ائمه اهل بیت ع از آن مبرا هستند ولی نسبت دادن آفرینش و زنده گرداندن به آنها در برخی موارد خاص به اذن خداوند جزو غلو نیست نظیر آنچه در خصوص برخی پیامبران ع در قرآن آمده است. (۸ صفر ۱۴۴۵)
....
منبع: کانال غلوپژوهی
عضویت کانالها👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
الجـواب : بسمه تعالى. نعم هو من الغلو الذي تبرّأ منه أئمّة أهل البيت (ع)، وليس منه إسناد الخلق أو الإحياء إليهم في بعض الموارد الخاصّة بإذن الله تعالى، نظير ما ورد في القرآن الكريم بالنسبة إلى بعض الأنبياء (ع).
مكتب سماحة السيّد السيستانيّ «دام ظلّه» - أجوبة المسائل الشرعيّة. ۸ صفر ۱۴۴۵ هـ .
آیا اعتقاد به اینکه امام علی علیه السلام یا امام حسین علیه السلام آفریننده جهانها یا جاعل آسمانها است یا اینکه مخلوقات را زنده میگرداند و میمیراند، غلوی محسوب می شود که در روایات شریفه و ثابته از آن نهی شده است؟
✍باسمه تعالی. بله جزو همان غلوی است که ائمه اهل بیت ع از آن مبرا هستند ولی نسبت دادن آفرینش و زنده گرداندن به آنها در برخی موارد خاص به اذن خداوند جزو غلو نیست نظیر آنچه در خصوص برخی پیامبران ع در قرآن آمده است. (۸ صفر ۱۴۴۵)
....
منبع: کانال غلوپژوهی
عضویت کانالها👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
چگونگی وداع با ماه رمضان
از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که گفت:
در آخرین جمعه ماه رمضان نزد رسول خدا (ص) رفتم. وقتی مرا دیدند فرمودند:
"ای جابر! امروز آخرین جمعه ماه رمضان است، پس با آن وداع کن و بگو:
«ِ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما»
«خدایا این را آخرین رمضانی که روزه میگیرم قرار مده و اگر چنین کردی، مرا از کسانی قرار ده که به آنان رحم می کنی نه از کسانی که محروم می مانند»
زیرا هرکس این دعا را (از صمیم قلب) بگوید، یکی از این دو نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند یا از بخشایش و رحمت خدا برخوردار می شود."
منبع:
صدوق(ره)، فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 139
✅«اللهم صل علی محمد و آله و عجّل فرجهم»
عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که گفت:
در آخرین جمعه ماه رمضان نزد رسول خدا (ص) رفتم. وقتی مرا دیدند فرمودند:
"ای جابر! امروز آخرین جمعه ماه رمضان است، پس با آن وداع کن و بگو:
«ِ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما»
«خدایا این را آخرین رمضانی که روزه میگیرم قرار مده و اگر چنین کردی، مرا از کسانی قرار ده که به آنان رحم می کنی نه از کسانی که محروم می مانند»
زیرا هرکس این دعا را (از صمیم قلب) بگوید، یکی از این دو نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند یا از بخشایش و رحمت خدا برخوردار می شود."
منبع:
صدوق(ره)، فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 139
✅«اللهم صل علی محمد و آله و عجّل فرجهم»
عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا با استناد به آیه زیر می توان گفت «همه حوادث طبیعی بخاطر گناهانِ آسیب دیدگان است»؟
«وَ مَا أَصابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكمُْ وَ يَعْفُواْ عَن كَثِيرٍ» (شوری:30)
ترجمه: «آنچه ناگواری که به شما می رسد نتیجه عملکردِ خودتان است حال آنکه (خدا) بسیاری (از عملکردها) را نیز عفو می فرماید»
پاسخ:
این آیه اساسا درباره « خودِ حوادث » سخن نمی گوید بلکه درباره «آسیب دیدن انسان از حوادث» سخن می گوید. این آیه نمی گوید که گناهان ، علت زلزله و حوادث طبیعی هستند بلکه می گوید : «آسیب دیدنِ شما بخاطر عملکرد خودتان است». در واقع اگر انسان ها عملکرد خود را اصلاح کنند از آسیب بسیاری از حوادث در امان خواهند ماند.
بی شک هر حادثه طبیعی دارای علل و عوامل طبیعی خاص خود است اما اینکه انسان از آن «آسیب ببیند» یا «مصون بماند» غالبا به عملکرد بشر بستگی دارد. گاهی آسیب دیدن گروهی از انسان ها در یک حادثه ناشی از عملکرد بد خودشان یا حتی ناشی از کوتاهی دیگران در زمینه رعایت جنبه های ایمنی است. گاهی کوتاهی یک مهندس یا معمار به آسیب دیدنِ دیگران می انجامد زیرا در این دنیا – بر خلاف آخرت – ناگواری ها تنها به گناهکاران آسیب نمی زند بلکه احیانا دامن بی گناهان را نیز می گیرد و « تر و خشک با هم می سوزند». گاهی نیز گناهان دیگری کرده ایم که قضای الهی بر آسیب دیدنِ ما قرار گرفته است. گاه نیز آسیب دیدن انسان ناشی از گناه نیست بلکه یک امتحان الهی است.
ضمناً آیه 30 سوره شوری در مقام بیان «عموم موارد» یا «اکثر موارد» است و استثنائات را نفی نمی کند. همچنین خطاب این آیه به عموم بشر است نه صرفا به مومنان.
برای فهم نظر اسلام درباره درباره مصیبت ها و بلاها نمی توان تنها به یک آیه استناد کرد بلکه باید همه آیات قرآن را در نظر گرفت. آیه دیگری که درباره حوادث باید به آن توجه کنیم اینست:
« وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ » (بقره : 155)
« قطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، كاهش در مالها و جانها و محصولات ، امتحان مىكنيم و بشارت ده به صبوری كنندگان! »
#گناه #حوادث_طبیعی #امتحان #بلایای_طبیعی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا با استناد به آیه زیر می توان گفت «همه حوادث طبیعی بخاطر گناهانِ آسیب دیدگان است»؟
«وَ مَا أَصابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكمُْ وَ يَعْفُواْ عَن كَثِيرٍ» (شوری:30)
ترجمه: «آنچه ناگواری که به شما می رسد نتیجه عملکردِ خودتان است حال آنکه (خدا) بسیاری (از عملکردها) را نیز عفو می فرماید»
پاسخ:
این آیه اساسا درباره « خودِ حوادث » سخن نمی گوید بلکه درباره «آسیب دیدن انسان از حوادث» سخن می گوید. این آیه نمی گوید که گناهان ، علت زلزله و حوادث طبیعی هستند بلکه می گوید : «آسیب دیدنِ شما بخاطر عملکرد خودتان است». در واقع اگر انسان ها عملکرد خود را اصلاح کنند از آسیب بسیاری از حوادث در امان خواهند ماند.
بی شک هر حادثه طبیعی دارای علل و عوامل طبیعی خاص خود است اما اینکه انسان از آن «آسیب ببیند» یا «مصون بماند» غالبا به عملکرد بشر بستگی دارد. گاهی آسیب دیدن گروهی از انسان ها در یک حادثه ناشی از عملکرد بد خودشان یا حتی ناشی از کوتاهی دیگران در زمینه رعایت جنبه های ایمنی است. گاهی کوتاهی یک مهندس یا معمار به آسیب دیدنِ دیگران می انجامد زیرا در این دنیا – بر خلاف آخرت – ناگواری ها تنها به گناهکاران آسیب نمی زند بلکه احیانا دامن بی گناهان را نیز می گیرد و « تر و خشک با هم می سوزند». گاهی نیز گناهان دیگری کرده ایم که قضای الهی بر آسیب دیدنِ ما قرار گرفته است. گاه نیز آسیب دیدن انسان ناشی از گناه نیست بلکه یک امتحان الهی است.
ضمناً آیه 30 سوره شوری در مقام بیان «عموم موارد» یا «اکثر موارد» است و استثنائات را نفی نمی کند. همچنین خطاب این آیه به عموم بشر است نه صرفا به مومنان.
برای فهم نظر اسلام درباره درباره مصیبت ها و بلاها نمی توان تنها به یک آیه استناد کرد بلکه باید همه آیات قرآن را در نظر گرفت. آیه دیگری که درباره حوادث باید به آن توجه کنیم اینست:
« وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ » (بقره : 155)
« قطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، كاهش در مالها و جانها و محصولات ، امتحان مىكنيم و بشارت ده به صبوری كنندگان! »
#گناه #حوادث_طبیعی #امتحان #بلایای_طبیعی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
Forwarded from معرفی و ترجمه آثار علامه مالکی
سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر (ص)
توضیح مترجم:
علامه مالکی در این یادداشت کوتاه ، نظر مشهور درباره سن عایشه در هنگام ازدواج را یکی از دروغهای رایج تاریخی و ناشی از بی مهری نسبت به پیامبر (ص) می داند. وی بر این باور است که هر مسلمانی باید بداند که منافقان از همان آغاز تلاش های جدی برای تخریب چهره آن حضرت(ص) انجام داده اند. درباره سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر(ص) ، روایتی که نزد علما مشهور شده که مدعی است عایشه در آن زمان تنها 9 سال داشته است!! شماری از محققان معاصر با استناد به برخی از شواهد و روایات تاریخی دیگر بر این باورند که این «روایت مشهور» دچار اشکال جدی است و سن عایشه در زمان ازدواج با پیامبر ص بیش از 15 سال و به احتمال قوی 18 سال بوده است. اسامی برخی از این محققان به این شرح است: عباس محمود العقاد ، دکتر حسین مؤنس(مصری) ، دکتر عبدالصبور شاهین(مصری) ، دکتر سهیله زین العابدین(عربستانی) ، خالد الجندی(مصری) ، دکتر عدنان ابراهیم (فلسطینی) ، اسلام بحیری(مصری) ، طارق السویدان(کویتی).
ترجمه یادداشت:
اختلاف نظر بین محققان و مقلدان درباره سن عایشه
تنها به عنوان یک پرسش مطرح می کنم که « چرا من (حسن فرحان مالکی) ، عدنان ابراهیم و اسلام بحیری – پس از تحقیق – به این نتیجه مشترک رسیدیم که عایشه در زمان ازدواج با پیامبر(ص) ، نه ساله نبوده بلکه هیجده سال داشته است؟ چرا {هر سه نفر} بدون هماهنگی قبلی به نتیجه ی یکسان رسیده ایم؟
این نکته نشان می دهد که {اولا} «مستندات علمی(تاریخی)» در منابعِ {مورد استفاده ی همه} وجود دارد و {ثانیا} دغدغه ی ما نیز یکسان است یعنی همه ما این دغدغه را داشتیم که پیامبر(ص) را از اتهامِ ازدواج با خردسالان تبرئه کنیم که البته {برای اثبات دیدگاه خود} دلیل نیز یافتیم.
من شخصا اگر به درستیِ مستنداتِ {تاریخی} که آنها را ترجیح داده ام باور نمی داشتم اصلا درباره این موضوع اظهارنظر نمی کردم همانطور که هنوز درباره برخی از موضوعات به نتیجه نرسیده ام {و درباره آنها سکوت کرده ام}. گمان دارم که این دو برادر (عدنان ابراهیم و اسلام بحیری) نیز چنین هستند { و سخنی بر خلاف باور قلبی خود نمی گویند}. مشکل در ذهنیت و شیوه ی تفکرِ دیگران است که مستنداتِ دال بر «برائت پیامبر» (صلوات الله و سلامه علیه) را نادیده گرفته اند و تنها به روایتی تکیه کرده اند که شخصیت ایشان را تخریب می کند. اگر پدر خودشان جای پیامبر(ص) بود آیا می پذیرفتند که درباره اش گفته شود که با یک دختر نه ساله ازدواج کرده است یا {روایتی را ترجیح می دادند که می گوید} با دختری هیجده ساله ازدواج کرده است؟! مشکل اینست که ذهنیتشان در برخورد با روایات ، خشک و بی عاطفه است {و همین موجب می شود برخی از نکات را متوجه نشوند}.
عاطفه نه تنها همیشه مذموم نیست بلکه اگر مورد تایید علم و برهان باشد ستودنی نیز هست. پیشفرض اینست که قلب هر مسلمان ، سرشار از علاقه و احترام نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه) باشد. عاطفه داشتن نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه و آله) و علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به ایشان باید از هر علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به هر مخلوق دیگری – حتی خویشاوندانِ نزدیک ما– بیشتر و شدیدتر باشد.
متأسفانه {روندِ} سیاه نمایی و تخریب سیره و چهره ی پیامبر صلوات الله علیه و آله مورد نقد قرار نگرفته و به آن پاسخ درخور داده نشده است. آن اهتمامی که بعضی ها برای تبرئه کردن برخی از شخصیت های فرقه ای دارند برای دفاع از پیامبر صلوات الله علیه و آله ندارند. پیشتر گفته ام که منافقان و فرهنگ و تعالیم آنان (المنافقین و الثقافة النفاقیة) به طور خاص بر دشمنی با شخص پیامبر متمرکز شده بود: «هم العدو فاحذرهم» (دشمن ، آنان هستند پس از آنها حذر کن). {خداوند در این آیه} ایشان را با ضمیر مفرد یاد کرده است {و شخص پیامبر را بر حذر داشته است}.
پرسش: دشمن چه می کند؟ آیا دشمنِ تو درباره ی تو امانت و صداقت را رعایت می کند؟! آیا تلاش نخواهد کرد سیره و چهره ی تو را تخریب کند و زشت جلوه دهد؟! آیا برخی از اموری که شایسته ات نیست به تو نسبت نخواهد داد؟!
بنابراین باید درباره ی منافقان و نقش و تأثیرشان تحقیق کنیم. دشمنان ممکن است اموری را به انسان نسبت بدهند که صحت ندارد و مورد خوشنودی او نیست. ممکن است این دروغها را به نقل از پسر انسان یا همسر یا غلامش و ... بیان کنند.
صریح تر می گویم: ما نمی گوییم عایشه {درباره سن خود در هنگام ازدواج با پیامبر ص} دروغ گفته است بلکه می گوییم کسی که این سخن را از او نقل کرده دروغ گفته است. مشکل اینست که دفاع از پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و آله بسیار سخت شده است. دفاع از هر شخص دیگری – هرچند ظالم باشد – آسان است اما دفاع از پیامبر را {منافقان و پیروانشان} بر ما دشوار کرده اند.
حسن فرحان المالکی
@hasanfarhanalmaliky
hasanfarhanalmaliky.blogfa.com
توضیح مترجم:
علامه مالکی در این یادداشت کوتاه ، نظر مشهور درباره سن عایشه در هنگام ازدواج را یکی از دروغهای رایج تاریخی و ناشی از بی مهری نسبت به پیامبر (ص) می داند. وی بر این باور است که هر مسلمانی باید بداند که منافقان از همان آغاز تلاش های جدی برای تخریب چهره آن حضرت(ص) انجام داده اند. درباره سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر(ص) ، روایتی که نزد علما مشهور شده که مدعی است عایشه در آن زمان تنها 9 سال داشته است!! شماری از محققان معاصر با استناد به برخی از شواهد و روایات تاریخی دیگر بر این باورند که این «روایت مشهور» دچار اشکال جدی است و سن عایشه در زمان ازدواج با پیامبر ص بیش از 15 سال و به احتمال قوی 18 سال بوده است. اسامی برخی از این محققان به این شرح است: عباس محمود العقاد ، دکتر حسین مؤنس(مصری) ، دکتر عبدالصبور شاهین(مصری) ، دکتر سهیله زین العابدین(عربستانی) ، خالد الجندی(مصری) ، دکتر عدنان ابراهیم (فلسطینی) ، اسلام بحیری(مصری) ، طارق السویدان(کویتی).
ترجمه یادداشت:
اختلاف نظر بین محققان و مقلدان درباره سن عایشه
تنها به عنوان یک پرسش مطرح می کنم که « چرا من (حسن فرحان مالکی) ، عدنان ابراهیم و اسلام بحیری – پس از تحقیق – به این نتیجه مشترک رسیدیم که عایشه در زمان ازدواج با پیامبر(ص) ، نه ساله نبوده بلکه هیجده سال داشته است؟ چرا {هر سه نفر} بدون هماهنگی قبلی به نتیجه ی یکسان رسیده ایم؟
این نکته نشان می دهد که {اولا} «مستندات علمی(تاریخی)» در منابعِ {مورد استفاده ی همه} وجود دارد و {ثانیا} دغدغه ی ما نیز یکسان است یعنی همه ما این دغدغه را داشتیم که پیامبر(ص) را از اتهامِ ازدواج با خردسالان تبرئه کنیم که البته {برای اثبات دیدگاه خود} دلیل نیز یافتیم.
من شخصا اگر به درستیِ مستنداتِ {تاریخی} که آنها را ترجیح داده ام باور نمی داشتم اصلا درباره این موضوع اظهارنظر نمی کردم همانطور که هنوز درباره برخی از موضوعات به نتیجه نرسیده ام {و درباره آنها سکوت کرده ام}. گمان دارم که این دو برادر (عدنان ابراهیم و اسلام بحیری) نیز چنین هستند { و سخنی بر خلاف باور قلبی خود نمی گویند}. مشکل در ذهنیت و شیوه ی تفکرِ دیگران است که مستنداتِ دال بر «برائت پیامبر» (صلوات الله و سلامه علیه) را نادیده گرفته اند و تنها به روایتی تکیه کرده اند که شخصیت ایشان را تخریب می کند. اگر پدر خودشان جای پیامبر(ص) بود آیا می پذیرفتند که درباره اش گفته شود که با یک دختر نه ساله ازدواج کرده است یا {روایتی را ترجیح می دادند که می گوید} با دختری هیجده ساله ازدواج کرده است؟! مشکل اینست که ذهنیتشان در برخورد با روایات ، خشک و بی عاطفه است {و همین موجب می شود برخی از نکات را متوجه نشوند}.
عاطفه نه تنها همیشه مذموم نیست بلکه اگر مورد تایید علم و برهان باشد ستودنی نیز هست. پیشفرض اینست که قلب هر مسلمان ، سرشار از علاقه و احترام نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه) باشد. عاطفه داشتن نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه و آله) و علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به ایشان باید از هر علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به هر مخلوق دیگری – حتی خویشاوندانِ نزدیک ما– بیشتر و شدیدتر باشد.
متأسفانه {روندِ} سیاه نمایی و تخریب سیره و چهره ی پیامبر صلوات الله علیه و آله مورد نقد قرار نگرفته و به آن پاسخ درخور داده نشده است. آن اهتمامی که بعضی ها برای تبرئه کردن برخی از شخصیت های فرقه ای دارند برای دفاع از پیامبر صلوات الله علیه و آله ندارند. پیشتر گفته ام که منافقان و فرهنگ و تعالیم آنان (المنافقین و الثقافة النفاقیة) به طور خاص بر دشمنی با شخص پیامبر متمرکز شده بود: «هم العدو فاحذرهم» (دشمن ، آنان هستند پس از آنها حذر کن). {خداوند در این آیه} ایشان را با ضمیر مفرد یاد کرده است {و شخص پیامبر را بر حذر داشته است}.
پرسش: دشمن چه می کند؟ آیا دشمنِ تو درباره ی تو امانت و صداقت را رعایت می کند؟! آیا تلاش نخواهد کرد سیره و چهره ی تو را تخریب کند و زشت جلوه دهد؟! آیا برخی از اموری که شایسته ات نیست به تو نسبت نخواهد داد؟!
بنابراین باید درباره ی منافقان و نقش و تأثیرشان تحقیق کنیم. دشمنان ممکن است اموری را به انسان نسبت بدهند که صحت ندارد و مورد خوشنودی او نیست. ممکن است این دروغها را به نقل از پسر انسان یا همسر یا غلامش و ... بیان کنند.
صریح تر می گویم: ما نمی گوییم عایشه {درباره سن خود در هنگام ازدواج با پیامبر ص} دروغ گفته است بلکه می گوییم کسی که این سخن را از او نقل کرده دروغ گفته است. مشکل اینست که دفاع از پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و آله بسیار سخت شده است. دفاع از هر شخص دیگری – هرچند ظالم باشد – آسان است اما دفاع از پیامبر را {منافقان و پیروانشان} بر ما دشوار کرده اند.
حسن فرحان المالکی
@hasanfarhanalmaliky
hasanfarhanalmaliky.blogfa.com
دروغگویانِ مدعیِ تشیع
با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
« إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ هَذَا الْأَمْرَ لَيَكْذِبُ حَتَّى إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَحْتَاجُ إِلَى كَذِبِهِ »
ترجمه:
« برخى از کسانی كه ادعای این امر (شيعه بودن) را دارند آن چنان دروغ می گویند كه شيطان نیز نيازمند دروغگویی آنان است. »
منبع:
📚 کلینی، الكافى، ج8 ، ص254 ، شماره 362
توضیح:
یکی از مهمترین مصادیق دروغگویانی که امام صادق علیه السلام به آنان اشاره میفرمودند، غالیان(شیعه نمایان افراطی) بودند که ادعا داشتند «ائمه(ع) ، خداوند یا شبیه خدا هستند و اگر کسی ولایت ائمه و برائت دشمنان را داشته باشد، حتی اگر اهل نماز نباشد و اهل شراب و گناهان کبیره باشد، به بهشت خواهد رفت»!!
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
« إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ هَذَا الْأَمْرَ لَيَكْذِبُ حَتَّى إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَحْتَاجُ إِلَى كَذِبِهِ »
ترجمه:
« برخى از کسانی كه ادعای این امر (شيعه بودن) را دارند آن چنان دروغ می گویند كه شيطان نیز نيازمند دروغگویی آنان است. »
منبع:
📚 کلینی، الكافى، ج8 ، ص254 ، شماره 362
توضیح:
یکی از مهمترین مصادیق دروغگویانی که امام صادق علیه السلام به آنان اشاره میفرمودند، غالیان(شیعه نمایان افراطی) بودند که ادعا داشتند «ائمه(ع) ، خداوند یا شبیه خدا هستند و اگر کسی ولایت ائمه و برائت دشمنان را داشته باشد، حتی اگر اهل نماز نباشد و اهل شراب و گناهان کبیره باشد، به بهشت خواهد رفت»!!
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
تظاهر به لعن با ذکر نام مقدسات اهل سنت؟؟
بعضی می گویند: روایتی هست که می گوید حضرت زهرا (سلام الله علیها) در ماجرای هجوم عوامل دستگاه خلافت به خانه آن حضرت، مهاجمان و سرانِ آنها را علنی و با ذکر نام لعن فرمودند پس تظاهر به لعن با ذکر نام شخصیت های مورد علاقه سنی ها، می تواند اقتدا به سیره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) باشد.
در پاسخ می توان گفت:
«شرایط رویارویی» با «شرایط آتش بس» فرق دارد. در آن زمان عده ای آتش برای سوزاندن خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) آورده بودند و می خواستند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را با وضع زننده ای بازداشت کنند بنابراین، شرایط رویارویی بود و طبیعی بود آن حضرت هم آنها را لعن کند و افکار عمومی نیز کاملا به ایشان حق می داد که واکنش متناسب نشان بدهند. اما بعدها امام علی(علیه السلام) که مولا و مقتدای ما هستند با حزب غاصبانِ خلافت آتش بس کردند و این آتش بس تا زمان ما نیز ادامه دارد. در شرایط آتش بس، اصل بر همزیستی و ادبیات ملایم است.
امام علی(ع) در شرایط آتش بس، حتی در نماز جماعت ابوبکر شرکت می فرمودند. بنابراین شرایط ما با «شرایط خاص حضرت زهرا(س) هنگام حمله به خانه ایشان»، تفاوت جدی دارد.
علاوه بر این، چند روایت معدودی که «لعن با ذکر نام» را مطرح می کنند اولا هیچیک از آنها سند صحیح ندارند ثانیا در عصر حاضر مرز محفل خصوصی و عمومی خیلی کمرنگ است و لعن با ذکر نام حتی اگر در محفل خصوصی باشد، عادت می شود و مفسده دارد. اساسا اینکه «نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن با صدای بلند کنیم» در هیچ حدیثی با اسناد صحیح به شیعیان توصیه نشده است و این کارها از آداب خودساخته برخی از افراد است که بعدها به اسم آداب شیعی ترویج شده است.
در اینجا چند نکته باید بیان شود:
1 - وحدت شیعه و سنی که دنبالش هستیم اصلا به معنای انکار مسایل قطعی تاریخی همچون غصب خلافت نیست.
2 - برائت از ظلم مورد تایید مدافعان وحدت است اما «تظاهر به لعن با ذکر نام مقدسات سنی ها» درست نیست و اهل بیت (علیهم السلام) نیز به شیعیان اینطور تعلیم نداده اند.
3 - وحدت یعنی همزیستی و رفتار نیکو و عدم تظاهر به لعن مقدسات سایر مذاهب با ذکر نام. البته افرادی مثل یزید و شمر را با ذکر نام نیز لعن می کنیم زیرا از مقدسات هیچیک از مذاهب اسلامی نیستند.
4 - لعن در مکتب تشیع به همان شیوه ای است که در زیارتنامه هایی که از معصومین(ع) تعلیم شده است یعنی «لعن ظالمان بطور کلی».
#برائت #شیعه #فاطمیه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
بعضی می گویند: روایتی هست که می گوید حضرت زهرا (سلام الله علیها) در ماجرای هجوم عوامل دستگاه خلافت به خانه آن حضرت، مهاجمان و سرانِ آنها را علنی و با ذکر نام لعن فرمودند پس تظاهر به لعن با ذکر نام شخصیت های مورد علاقه سنی ها، می تواند اقتدا به سیره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) باشد.
در پاسخ می توان گفت:
«شرایط رویارویی» با «شرایط آتش بس» فرق دارد. در آن زمان عده ای آتش برای سوزاندن خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) آورده بودند و می خواستند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را با وضع زننده ای بازداشت کنند بنابراین، شرایط رویارویی بود و طبیعی بود آن حضرت هم آنها را لعن کند و افکار عمومی نیز کاملا به ایشان حق می داد که واکنش متناسب نشان بدهند. اما بعدها امام علی(علیه السلام) که مولا و مقتدای ما هستند با حزب غاصبانِ خلافت آتش بس کردند و این آتش بس تا زمان ما نیز ادامه دارد. در شرایط آتش بس، اصل بر همزیستی و ادبیات ملایم است.
امام علی(ع) در شرایط آتش بس، حتی در نماز جماعت ابوبکر شرکت می فرمودند. بنابراین شرایط ما با «شرایط خاص حضرت زهرا(س) هنگام حمله به خانه ایشان»، تفاوت جدی دارد.
علاوه بر این، چند روایت معدودی که «لعن با ذکر نام» را مطرح می کنند اولا هیچیک از آنها سند صحیح ندارند ثانیا در عصر حاضر مرز محفل خصوصی و عمومی خیلی کمرنگ است و لعن با ذکر نام حتی اگر در محفل خصوصی باشد، عادت می شود و مفسده دارد. اساسا اینکه «نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن با صدای بلند کنیم» در هیچ حدیثی با اسناد صحیح به شیعیان توصیه نشده است و این کارها از آداب خودساخته برخی از افراد است که بعدها به اسم آداب شیعی ترویج شده است.
در اینجا چند نکته باید بیان شود:
1 - وحدت شیعه و سنی که دنبالش هستیم اصلا به معنای انکار مسایل قطعی تاریخی همچون غصب خلافت نیست.
2 - برائت از ظلم مورد تایید مدافعان وحدت است اما «تظاهر به لعن با ذکر نام مقدسات سنی ها» درست نیست و اهل بیت (علیهم السلام) نیز به شیعیان اینطور تعلیم نداده اند.
3 - وحدت یعنی همزیستی و رفتار نیکو و عدم تظاهر به لعن مقدسات سایر مذاهب با ذکر نام. البته افرادی مثل یزید و شمر را با ذکر نام نیز لعن می کنیم زیرا از مقدسات هیچیک از مذاهب اسلامی نیستند.
4 - لعن در مکتب تشیع به همان شیوه ای است که در زیارتنامه هایی که از معصومین(ع) تعلیم شده است یعنی «لعن ظالمان بطور کلی».
#برائت #شیعه #فاطمیه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌷 یک کلیپ جالب با محتوای خوب و ابزار نوین.
#فلسفه_حجاب #پوشش #حجاب
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
#فلسفه_حجاب #پوشش #حجاب
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
4_5798827060784797335.pdf
2.8 MB
📚کتاب اثبات وجود خدا
✅به قلم چهل تن از دانشمندان بزرگ معاصر
#اثبات_وجود_خدا #توحید #شبهات
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
✅به قلم چهل تن از دانشمندان بزرگ معاصر
#اثبات_وجود_خدا #توحید #شبهات
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
اخیرا در فضای مجازی گفته می شود اگر کلمه «اِن شاء الله» را به صورت سرهم بنویسیم معنای کفرآمیز دارد مثلا اگر به صورت «ایشاالله» بنویسیم یعنی «خدا را به خاک سپردیم» و اگر به صورت «انشاءالله» بنویسیم یعنی «ما خدا را ایجاد کرده ایم».
آیا این مطلب صحت دارد؟
پاسخ:
نگارش استاندارد «ان شا الله» در زبان عربی به صورت «إن شاء الله» است ولی در فارسی به صورتهای زیر هم نوشته می شود که همگی بی اشکال هستند و هیچیک از آنها معنای کفرآمیز نمی دهد:
ان شا الله
ان شاء الله
انشاء الله
همچنین در محاوره عامیانه فارسی گاهی به صورت «ایشاالله» تلفظ می شود که آن هم اشکال معنایی و شرعی ندارد.
در واقع هیچکدام از نگارشها و تلفظهای بالا حاوی معنای غلط یا کفرآمیزی نیستند زیرا «معنای واژه همان چیزی است که گوینده و شنوندگان درباره آن توافق و تفاهم دارند». کلمه «ان شاء الله» را به هریک از شکلهای بالا بنویسیم یا بخوانیم هم گویندگان و هم شنوندگان می دانند که منظور از آن، «اگر خدا بخواهد» است و نه چیز دیگری.
نکته تکمیلی:
درباره «إنشاءالله» اگر کسی بگوید «إنشاء» به معنای «ایجاد کردن» است باز هم پاسخ اینست که:
اولا گوینده و شنونده چنین برداشتی نمی کند.
ثانیا اگر «اِنشاء» در اینجا به معنای «ایجاد» گرفته شود باز هم لزوما ترجمه اش این نیست که «ما خدا را ایجاد کرده ایم» یا «خدا به وسیله شخص دیگری ایجاد شده است» بلکه می تواند اشاره به این باشد که «خداوند، همه چیز را ایجاد کرده است» یعنی «همه چیز، إنشاءالله(آفریده ی خدا) هستند». در واقع لزومی ندارد وانمود شود مصدر «إنشاء» که به «الله» اضافه شده و ترکیب اضافی(مضاف و مضاف الیه) ساخته، لزوما از سنخ اضافه ی مصدر به مفعول است بلکه می تواند اضافه مصدر به فاعلش باشد.
در هرحال بهتر است که «ان شا الله» را جدا بنویسیم ولی لزمی ندارد دچار وسواس شویم و سایر شیوه های نگارشی و محاوره ای را به کفر ارتباط بدهیم یا نامشروع بدانیم. جالب اینست که حتی برخی از مراجع بزرگ معاصر نیز -احتمالا برای سرعت در نوشتن- عبارت «إنشاالله» را سرهم مینویسند که قطعا اگر معنای کفرآمیزی داشت اینگونه نمی نوشتند.
#ان_شاء_الله #آیین_نگارش #تکفیر
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
اخیرا در فضای مجازی گفته می شود اگر کلمه «اِن شاء الله» را به صورت سرهم بنویسیم معنای کفرآمیز دارد مثلا اگر به صورت «ایشاالله» بنویسیم یعنی «خدا را به خاک سپردیم» و اگر به صورت «انشاءالله» بنویسیم یعنی «ما خدا را ایجاد کرده ایم».
آیا این مطلب صحت دارد؟
پاسخ:
نگارش استاندارد «ان شا الله» در زبان عربی به صورت «إن شاء الله» است ولی در فارسی به صورتهای زیر هم نوشته می شود که همگی بی اشکال هستند و هیچیک از آنها معنای کفرآمیز نمی دهد:
ان شا الله
ان شاء الله
انشاء الله
همچنین در محاوره عامیانه فارسی گاهی به صورت «ایشاالله» تلفظ می شود که آن هم اشکال معنایی و شرعی ندارد.
در واقع هیچکدام از نگارشها و تلفظهای بالا حاوی معنای غلط یا کفرآمیزی نیستند زیرا «معنای واژه همان چیزی است که گوینده و شنوندگان درباره آن توافق و تفاهم دارند». کلمه «ان شاء الله» را به هریک از شکلهای بالا بنویسیم یا بخوانیم هم گویندگان و هم شنوندگان می دانند که منظور از آن، «اگر خدا بخواهد» است و نه چیز دیگری.
نکته تکمیلی:
درباره «إنشاءالله» اگر کسی بگوید «إنشاء» به معنای «ایجاد کردن» است باز هم پاسخ اینست که:
اولا گوینده و شنونده چنین برداشتی نمی کند.
ثانیا اگر «اِنشاء» در اینجا به معنای «ایجاد» گرفته شود باز هم لزوما ترجمه اش این نیست که «ما خدا را ایجاد کرده ایم» یا «خدا به وسیله شخص دیگری ایجاد شده است» بلکه می تواند اشاره به این باشد که «خداوند، همه چیز را ایجاد کرده است» یعنی «همه چیز، إنشاءالله(آفریده ی خدا) هستند». در واقع لزومی ندارد وانمود شود مصدر «إنشاء» که به «الله» اضافه شده و ترکیب اضافی(مضاف و مضاف الیه) ساخته، لزوما از سنخ اضافه ی مصدر به مفعول است بلکه می تواند اضافه مصدر به فاعلش باشد.
در هرحال بهتر است که «ان شا الله» را جدا بنویسیم ولی لزمی ندارد دچار وسواس شویم و سایر شیوه های نگارشی و محاوره ای را به کفر ارتباط بدهیم یا نامشروع بدانیم. جالب اینست که حتی برخی از مراجع بزرگ معاصر نیز -احتمالا برای سرعت در نوشتن- عبارت «إنشاالله» را سرهم مینویسند که قطعا اگر معنای کفرآمیزی داشت اینگونه نمی نوشتند.
#ان_شاء_الله #آیین_نگارش #تکفیر
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
Forwarded from معرفی و ترجمه آثار علامه مالکی
اینست معاویه پسر هند و ابوسفیان!
این همان معاویه است که دنیا را از ستایش او پر کردهاید!
عجیبترین افراد، کسانی هستند که ادعا میکنند عاشق پیامبرند اما همزمان از کسی تمجید میکنند که عمر هشتاد سالهی خود را در جنگ با پیامبر (ص) و اهل بیت و اصحاب او تباه کرده است!
معاویه پنج سال پیش از بعثت، متولد شد و دشمنی و کینه نسبت به پیامبر را از کودکی، همراه با شیر از سینه مادرش نوشید: پدرش ابوسفیان است و مادرش هند که جگر حمزه را جوید و عمه اش{زن ابولهب}، کسی است که لقبش {در قرآن} «حمّالۀ الحطب» (زن هیزمکش و آتشافروز) است(سوره مسد).
معاویه در اوایل رسالت پیامبر(ص) در مکه از همان کودکانی بود که قریش برای آزار دادنِ پیامبر گسیل میداشتند و بعدها که به سن جوانی رسید نیز در آزار پیامبر مشارکت میکرد. سپس همراه پدرش در جنگهایی که بر ضد پیامبر به راه انداختند شرکت کرد. در جنگ بدر بود که برادرش حنظلة(بن ابی سفیان) به دست علی کشته شد و هر دو پدربزرگش عُتبه و شَیبه و نیز داییاش ولید، کشته شدند. بعدها هنگامی که مکه به دست مسلمانان فتح شد، معاویه از روی نفاق و دروغ، تظاهر به اسلام کرد. سپس منافقانه در جنگ حُنَین حضور یافت به این صورت که همراه پدرش در گوشهای دورتر بر روی تپهای ایستاده بود و {هنگامی که سپاه اسلام دچار عقب نشینی و پراکندگی شد} همراه با پدر میگفت: «امروز، جادوی محمد باطل شد»!! سپس او و پدرش، شترِ یک پیرزنِ مسلمان را به سرقت بردند و هنگامی که پیرزن، نزد پیامبر شکایت برد حاشا کردند و سوگند یاد کردند که از ماجرای شتر، اطلاعی ندارند اما وحی نازل شد و مخفیگاه شتر را به پیامبر اطلاع داد. پیامبر آنها را سرزنش فرمود و شتر را به پیرزن باز گرداند ولی {مجازاتشان نفرمود بلکه} تلاش کرد آنها را به اسلام علاقهمند کند.
پس از آن، معاویه را در جنگ تبوک میبینیم که به همراه پدرش تلاش کردند پیامبر (ص) را در عقبه(گردنه) {به دره بیندازند و} به قتل برسانند ولی خدا نخواست که موفق شوند. خداوند به ماجرای سوء قصد به جان پیامبر اشاره کرده آنجا که میفرماید: «و هَمّوا بِما لَم یَنالوا»(سوره توبه:74). البته در این سوء قصد، کسانِ دیگری نیز همراه معاویه و ابوسفیان بودند و تعدادشان به 14 نفر میرسید که پیامبر، آنان را لعن فرمودند. آن حضرت پس از بازگشت از غزوه تبوک، کسانی که قصد جان ایشان را کرده بودند از مسجد بیرون کردند و مورد لعن قرار دادند که از جمله آنها ابوسفیان و دو پسرش معاویه و عُتبه بودند و این ماجرا با سند صحیح نقل شده است.
معاویه در دوره خلافت عثمان به «گنج اندوزی»، «ستم به صالحان» و «رباخواری» همت گمارد.
او در دوره خلافت علی و در جنگ صفین، 25 نفر از صحابیانِ پیامبر را که در جنگ بدر حضور داشتند و 200 تن از صحابیانی را که در بیعت رضوان شرکت کرده بودند، به قتل رساند. سپس وقتی بر امور مسلط شد و خلافت را قبضه کرد، علی را بر منبر لعن نمود و به انصار {مردم مدینه که به یاری پیامبر همت گماشته بودند} ستم روا داشت. معاویه قبر حمزه را – که {در جنگ بدر}، پدربزرگ او یعنی عتبة را به قتل رسانده بود- نبش کرد و به یکی از مزدورانش دستور داد که به پای حمزه ضربه بزند و در نتیجه، از پیکر حمزه خون جاری شد. معاویه دو بار عزم خود را جزم کرد که منبر پیامبر را تخریب کند اما آسمان، تیره و تار شد از این رو از این تصمیم دست برداشت. وی همچنین به منطقه اَبواء رفت تا قبر مادر پیامبر را بشکافد و پیکر او را در چاه بیندازد اما به اراده الهی دچار بیماری لَقوَه(1) شد و از این کار دست برداشت.
معاویه سرانجام در حالت کفر از دنیا رفت و به این ترتیب پیشگوییِ پیامبر دربارهی او تحقق یافت. در حدیث پیامبر آمده که فرمود: "يَموتُ معاويةُ على غَيرِ مِلّتي" یعنی «معاویه بر دینی غیر از دینِ من میمیرد». سندِ این حدیث، طبق معیارهای مسلم، «صحیح» است و دانشگاه اُم القری(عربستان) نیز به صحت این حدیث اذعان کرده است.
برای مطالعهی «پژوهشی درباره اسلام آوردن معاویة بن ابی سفیان»{به زبان عربی} که توسط حسن بن فرحان المالکی تهیه شده است به اینجا رجوع کنید(2).
حدیث دیگری که درباره معاویه تحقق یافت، حدیث «الدُبَیلَه» بود. معاویه (در اواخر عمرش) دچار غده و زخم بزرگی در پشت شد و یک سال تمام از این بیماری رنج میبُرد و این غده آنقدر رشد کرد که از سینهاش بیرون زد. در صحیح مسلم به نقل از قیس بن عباد از عمار یاسر از پیامبر نقل شده که «بیماری دُبَیله کارِ هشت تن از آنان (سوء قصد کنندگان به جان پیامبر) را خواهد ساخت به گونهای که از پشتِ بدنشان شروع میشود و از سینه آنان سر بر میآورد».
بقیه مقاله را در اینجا مطالعه کنید:
https://hasanfarhanalmaliky.blogfa.com/post/29
#معاوية #معاویه #سریال_معاویه #مسلسل_معاوية
این همان معاویه است که دنیا را از ستایش او پر کردهاید!
عجیبترین افراد، کسانی هستند که ادعا میکنند عاشق پیامبرند اما همزمان از کسی تمجید میکنند که عمر هشتاد سالهی خود را در جنگ با پیامبر (ص) و اهل بیت و اصحاب او تباه کرده است!
معاویه پنج سال پیش از بعثت، متولد شد و دشمنی و کینه نسبت به پیامبر را از کودکی، همراه با شیر از سینه مادرش نوشید: پدرش ابوسفیان است و مادرش هند که جگر حمزه را جوید و عمه اش{زن ابولهب}، کسی است که لقبش {در قرآن} «حمّالۀ الحطب» (زن هیزمکش و آتشافروز) است(سوره مسد).
معاویه در اوایل رسالت پیامبر(ص) در مکه از همان کودکانی بود که قریش برای آزار دادنِ پیامبر گسیل میداشتند و بعدها که به سن جوانی رسید نیز در آزار پیامبر مشارکت میکرد. سپس همراه پدرش در جنگهایی که بر ضد پیامبر به راه انداختند شرکت کرد. در جنگ بدر بود که برادرش حنظلة(بن ابی سفیان) به دست علی کشته شد و هر دو پدربزرگش عُتبه و شَیبه و نیز داییاش ولید، کشته شدند. بعدها هنگامی که مکه به دست مسلمانان فتح شد، معاویه از روی نفاق و دروغ، تظاهر به اسلام کرد. سپس منافقانه در جنگ حُنَین حضور یافت به این صورت که همراه پدرش در گوشهای دورتر بر روی تپهای ایستاده بود و {هنگامی که سپاه اسلام دچار عقب نشینی و پراکندگی شد} همراه با پدر میگفت: «امروز، جادوی محمد باطل شد»!! سپس او و پدرش، شترِ یک پیرزنِ مسلمان را به سرقت بردند و هنگامی که پیرزن، نزد پیامبر شکایت برد حاشا کردند و سوگند یاد کردند که از ماجرای شتر، اطلاعی ندارند اما وحی نازل شد و مخفیگاه شتر را به پیامبر اطلاع داد. پیامبر آنها را سرزنش فرمود و شتر را به پیرزن باز گرداند ولی {مجازاتشان نفرمود بلکه} تلاش کرد آنها را به اسلام علاقهمند کند.
پس از آن، معاویه را در جنگ تبوک میبینیم که به همراه پدرش تلاش کردند پیامبر (ص) را در عقبه(گردنه) {به دره بیندازند و} به قتل برسانند ولی خدا نخواست که موفق شوند. خداوند به ماجرای سوء قصد به جان پیامبر اشاره کرده آنجا که میفرماید: «و هَمّوا بِما لَم یَنالوا»(سوره توبه:74). البته در این سوء قصد، کسانِ دیگری نیز همراه معاویه و ابوسفیان بودند و تعدادشان به 14 نفر میرسید که پیامبر، آنان را لعن فرمودند. آن حضرت پس از بازگشت از غزوه تبوک، کسانی که قصد جان ایشان را کرده بودند از مسجد بیرون کردند و مورد لعن قرار دادند که از جمله آنها ابوسفیان و دو پسرش معاویه و عُتبه بودند و این ماجرا با سند صحیح نقل شده است.
معاویه در دوره خلافت عثمان به «گنج اندوزی»، «ستم به صالحان» و «رباخواری» همت گمارد.
او در دوره خلافت علی و در جنگ صفین، 25 نفر از صحابیانِ پیامبر را که در جنگ بدر حضور داشتند و 200 تن از صحابیانی را که در بیعت رضوان شرکت کرده بودند، به قتل رساند. سپس وقتی بر امور مسلط شد و خلافت را قبضه کرد، علی را بر منبر لعن نمود و به انصار {مردم مدینه که به یاری پیامبر همت گماشته بودند} ستم روا داشت. معاویه قبر حمزه را – که {در جنگ بدر}، پدربزرگ او یعنی عتبة را به قتل رسانده بود- نبش کرد و به یکی از مزدورانش دستور داد که به پای حمزه ضربه بزند و در نتیجه، از پیکر حمزه خون جاری شد. معاویه دو بار عزم خود را جزم کرد که منبر پیامبر را تخریب کند اما آسمان، تیره و تار شد از این رو از این تصمیم دست برداشت. وی همچنین به منطقه اَبواء رفت تا قبر مادر پیامبر را بشکافد و پیکر او را در چاه بیندازد اما به اراده الهی دچار بیماری لَقوَه(1) شد و از این کار دست برداشت.
معاویه سرانجام در حالت کفر از دنیا رفت و به این ترتیب پیشگوییِ پیامبر دربارهی او تحقق یافت. در حدیث پیامبر آمده که فرمود: "يَموتُ معاويةُ على غَيرِ مِلّتي" یعنی «معاویه بر دینی غیر از دینِ من میمیرد». سندِ این حدیث، طبق معیارهای مسلم، «صحیح» است و دانشگاه اُم القری(عربستان) نیز به صحت این حدیث اذعان کرده است.
برای مطالعهی «پژوهشی درباره اسلام آوردن معاویة بن ابی سفیان»{به زبان عربی} که توسط حسن بن فرحان المالکی تهیه شده است به اینجا رجوع کنید(2).
حدیث دیگری که درباره معاویه تحقق یافت، حدیث «الدُبَیلَه» بود. معاویه (در اواخر عمرش) دچار غده و زخم بزرگی در پشت شد و یک سال تمام از این بیماری رنج میبُرد و این غده آنقدر رشد کرد که از سینهاش بیرون زد. در صحیح مسلم به نقل از قیس بن عباد از عمار یاسر از پیامبر نقل شده که «بیماری دُبَیله کارِ هشت تن از آنان (سوء قصد کنندگان به جان پیامبر) را خواهد ساخت به گونهای که از پشتِ بدنشان شروع میشود و از سینه آنان سر بر میآورد».
بقیه مقاله را در اینجا مطالعه کنید:
https://hasanfarhanalmaliky.blogfa.com/post/29
#معاوية #معاویه #سریال_معاویه #مسلسل_معاوية
Telegram
معرفی و ترجمه آثار علامه مالکی
بقیه یادداشت بالا درباره معاویه:
او در اثر این بیماری، هیچ عبایی را نمیتوانست تحمل کند تا جایی که برایش ردایی از {پرهای} چینهدانِ پرندگان تهیه کردند اما آن را نیز سنگین و آزاردهنده مییافت. وقتی بیماریاش طولانی شد و او را از پا انداخت، پزشکِ {مسیحیاش}…
او در اثر این بیماری، هیچ عبایی را نمیتوانست تحمل کند تا جایی که برایش ردایی از {پرهای} چینهدانِ پرندگان تهیه کردند اما آن را نیز سنگین و آزاردهنده مییافت. وقتی بیماریاش طولانی شد و او را از پا انداخت، پزشکِ {مسیحیاش}…
Forwarded from معرفی و ترجمه آثار علامه مالکی
بقیه یادداشت بالا درباره معاویه:
او در اثر این بیماری، هیچ عبایی را نمیتوانست تحمل کند تا جایی که برایش ردایی از {پرهای} چینهدانِ پرندگان تهیه کردند اما آن را نیز سنگین و آزاردهنده مییافت. وقتی بیماریاش طولانی شد و او را از پا انداخت، پزشکِ {مسیحیاش} او را توصیه کرد که صلیب به گردن بیندازد و از دین محمد، اظهار بیزاری کند و معاویه چنین کرد و مُرد.
برای مطالعه کتاب «حدیث الدُّبَیلَه»{به زبان عربی} نوشته حسن فرحان المالکی به اینجا رجوع کنید.
{ای وهابیان!} اینست معاویه ؛ گوسالهی شما که {همچون گوساله سامری که موجب گمراهی قوم موسی(ع) شد موجب گمراهی بسیاری از مسلمانان شده و} دنیا را از ستایشِ او پُر کردهاید. حتی اگر هیچ حدیثی جز همان حدیثِ صحیحی که از پیامبر (ص) نقل شده و میگوید: «یموت معاویه علی غیر ملتی»(معاویه بر دینی غیر از دینِ من خواهد مُرد) نبود، همین برای مذمّتِ او کافی بود. این حدیث به همه بحثها درباره معاویه پایان میدهد؛ راویانِ این حدیث، همگی ثقه و اهل دقت در نقل حدیث بودهاند و هر یک از آنها این روایت را بیواسطه از راوی ثقهی قبل از خود شنیدهاند. همچنین گروهی از علمای حدیثِ(اهل سنت) از جمله محمد عزوز المکی و ابن عقیل {یعنی محمد بن عقیل باعلوی شافعی} آن را طبق شرط مسلم صحیح دانستهاند.
✍️ حسن فرحان المالكی - فوریه 2012
-----————-
(1) لقوه بیماری فلج عصب صورت است که در آثر آن بخشی از صورت فلج می شود یا منجر به کج شدن دهان میگردد.
(2) عنوان اصلی این کتاب اینست:« هل مات معاوية على دين الإسلام؟ دراسة موسعة لحديث (يموت معاوية على غير ملتي)».
لینک مقاله بالا به زبان اصلی:
https://almaliky.org/news.php?action=view&id=1001
کلیدواژه ها و هشتگ ها:
#مسلسل_معاوية #مسلسل_معاويه #مسلسل_معاویه #سریال_معاویه #معاوية #معاويه #معاویه #بني_أمية #بني_امية #بني_اميه #بنی_امیه #الأمويين #امویان #امويان
او در اثر این بیماری، هیچ عبایی را نمیتوانست تحمل کند تا جایی که برایش ردایی از {پرهای} چینهدانِ پرندگان تهیه کردند اما آن را نیز سنگین و آزاردهنده مییافت. وقتی بیماریاش طولانی شد و او را از پا انداخت، پزشکِ {مسیحیاش} او را توصیه کرد که صلیب به گردن بیندازد و از دین محمد، اظهار بیزاری کند و معاویه چنین کرد و مُرد.
برای مطالعه کتاب «حدیث الدُّبَیلَه»{به زبان عربی} نوشته حسن فرحان المالکی به اینجا رجوع کنید.
{ای وهابیان!} اینست معاویه ؛ گوسالهی شما که {همچون گوساله سامری که موجب گمراهی قوم موسی(ع) شد موجب گمراهی بسیاری از مسلمانان شده و} دنیا را از ستایشِ او پُر کردهاید. حتی اگر هیچ حدیثی جز همان حدیثِ صحیحی که از پیامبر (ص) نقل شده و میگوید: «یموت معاویه علی غیر ملتی»(معاویه بر دینی غیر از دینِ من خواهد مُرد) نبود، همین برای مذمّتِ او کافی بود. این حدیث به همه بحثها درباره معاویه پایان میدهد؛ راویانِ این حدیث، همگی ثقه و اهل دقت در نقل حدیث بودهاند و هر یک از آنها این روایت را بیواسطه از راوی ثقهی قبل از خود شنیدهاند. همچنین گروهی از علمای حدیثِ(اهل سنت) از جمله محمد عزوز المکی و ابن عقیل {یعنی محمد بن عقیل باعلوی شافعی} آن را طبق شرط مسلم صحیح دانستهاند.
✍️ حسن فرحان المالكی - فوریه 2012
-----————-
(1) لقوه بیماری فلج عصب صورت است که در آثر آن بخشی از صورت فلج می شود یا منجر به کج شدن دهان میگردد.
(2) عنوان اصلی این کتاب اینست:« هل مات معاوية على دين الإسلام؟ دراسة موسعة لحديث (يموت معاوية على غير ملتي)».
لینک مقاله بالا به زبان اصلی:
https://almaliky.org/news.php?action=view&id=1001
کلیدواژه ها و هشتگ ها:
#مسلسل_معاوية #مسلسل_معاويه #مسلسل_معاویه #سریال_معاویه #معاوية #معاويه #معاویه #بني_أمية #بني_امية #بني_اميه #بنی_امیه #الأمويين #امویان #امويان
Telegram
معرفی و ترجمه آثار علامه مالکی
اینست معاویه پسر هند و ابوسفیان!
این همان معاویه است که دنیا را از ستایش او پر کردهاید!
عجیبترین افراد، کسانی هستند که ادعا میکنند عاشق پیامبرند اما همزمان از کسی تمجید میکنند که عمر هشتاد سالهی خود را در جنگ با پیامبر (ص) و اهل بیت و اصحاب او تباه…
این همان معاویه است که دنیا را از ستایش او پر کردهاید!
عجیبترین افراد، کسانی هستند که ادعا میکنند عاشق پیامبرند اما همزمان از کسی تمجید میکنند که عمر هشتاد سالهی خود را در جنگ با پیامبر (ص) و اهل بیت و اصحاب او تباه…
Forwarded from باستان نامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ زن از تبار اهریمن؟
در روایات #زرتشتی آمده که زن از نژاد یک دیو اهریمنی است. اهورامزدا از سر ناچاری، زن را آفرید. حضور زن مایه آزار و اندوه اهورامزدا است.
🔸 اما در قرآن آمده که زن و مرد از یک نَفس، از یک جان، از یک گوهر هستند:
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسࣲ وَٰحِدَةࣲ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا... (نساء: ۱)
▪️ باستاننامه:
@n_bastan
در روایات #زرتشتی آمده که زن از نژاد یک دیو اهریمنی است. اهورامزدا از سر ناچاری، زن را آفرید. حضور زن مایه آزار و اندوه اهورامزدا است.
🔸 اما در قرآن آمده که زن و مرد از یک نَفس، از یک جان، از یک گوهر هستند:
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسࣲ وَٰحِدَةࣲ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا... (نساء: ۱)
▪️ باستاننامه:
@n_bastan
Forwarded from باستان نامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عید_قربان
❌ ما آریاییها، حیوانی رُ قربانی نمیکردیم، به جاش درخت میکاشتیم!
پاسخ:
۱. طبق اسناد تاریخی، قربانی حیوانات در ایران باستان مرسوم بود.
۲. آریایی ناقلا خودش گوشت میخوره، ولی عید قربان که میشه، یاد حقوق حیوانات میافته! 🤔
۳. درخت کاشتن کار خوبیه، فقط خواهش میکنیم آریاییها چند ماه دیگه واسه کریسمس، همون درخت رو با اره قطع نکنن که بهش لامپ ببندن!🎄😅
🔅 قربانی در اسلام، سنتی برای یادبود ایثار و سربلندی ابراهیم (ع) در آزمون الهیه و گوشت قربانی هم با مهربانی بین خویشاوندان و نیازمندان تقسیم میشه. این یعنی #انسانیت
❌ ما آریاییها، حیوانی رُ قربانی نمیکردیم، به جاش درخت میکاشتیم!
پاسخ:
۱. طبق اسناد تاریخی، قربانی حیوانات در ایران باستان مرسوم بود.
۲. آریایی ناقلا خودش گوشت میخوره، ولی عید قربان که میشه، یاد حقوق حیوانات میافته! 🤔
۳. درخت کاشتن کار خوبیه، فقط خواهش میکنیم آریاییها چند ماه دیگه واسه کریسمس، همون درخت رو با اره قطع نکنن که بهش لامپ ببندن!🎄😅
🔅 قربانی در اسلام، سنتی برای یادبود ایثار و سربلندی ابراهیم (ع) در آزمون الهیه و گوشت قربانی هم با مهربانی بین خویشاوندان و نیازمندان تقسیم میشه. این یعنی #انسانیت
سرزنش کردن بیگناه و نحسی ایام!
فردی به نام حسن بن مسعود میگوید: روزی به محضر امام هادی(علیه السلام) رفتم در حالی که انگشتم آسیب دیده بود، یک مرد سواره هم به من برخورد کرده و شانهام را آسیب زده بود. همچنین بخشی از لباسم در شلوغی جمعیت پاره شده بود. (خطاب به آن روز) گفتم: «براستی که روز شوم و نحسی هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند»
امام هادی(علیه السلام) فرمود:
ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چگونه گناه خودت را به گردن یک بیگناه میاندازی؟! (یعنی از تو چنین انتظاری نداشتم).
عقل من سر جایش آمد و اشتباهم را فهمیدم و گفتم: ای مولای من! استغفرالله میگویم و از خدا عذرخواهی میکنم.
فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی کردهاند که آنها را شوم و نحس مینامید وقتی بخاطر اعمالتان در آنها مجازات شدهاید.
گفتم: برای همیشه از خداوند طلب بخشایش میکنم. این توبه ی من باشد ای فرزند رسول خدا!
فرمود:
به خدا قسم (این عذرخواهی ظاهری) سودی ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده سرزنش میکنید، خداوند شما را مجازات میفرماید. (باید این شیوه را واقعا و در عمل، رها کنید).
ای حسن! مگر نمیدانی که پاداش دادن و مجازات کردن، کار خداست و اوست که دیر یا زود(در آخرت یا دنیا)، جزای اعمال انسان را میدهد؟!
عرض کردم: آری مولای من!
فرمود: دیگر این را تکرار نکن(و حوادث ناگوار را به گردن نحسی ایام نینداز!) و در مورد حکم خدا( یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ میدهد)، نقشی برای (نحس بودنِ) روزها قائل نشو!
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
توضیح تکمیلی:
محتوای این روایت با آیات قرآن سازگاری دارد زیرا کلمه «نحس» در قرآن فقط برای «روزهای عذاب شدنِ قوم عاد» ذکر شده است:
- فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ(سوره فصلت: آیه 16)
- إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ (سوره قمر: آیه 19)
اینکه واژه «نحس» در قرآن فقط برای «دوره زمانیِ نزول عذاب» به کار رفته است، شاید معنایش اینست که حوادثی که مردم تصور میکنند بخاطر نحس بودن ایام است در واقع فقط «مجازات اعمال خود آنهاست که به خاطر خودداری از توبه، در همین روزهای دنیایی به سراغ آنها آمده است».
متن عربی این روایت:
قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ!
فَقَالَ(عليه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؟!
قَالَ الْحَسَنُ: فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
فَقَالَ(عليه السلام): يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟!
قَالَ الْحَسَنُ: أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ!
قَالَ(عليه السلام): وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا ؟!
قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ!
قَالَ (عليه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
#خرافات #شرک_خفی #نحسی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
فردی به نام حسن بن مسعود میگوید: روزی به محضر امام هادی(علیه السلام) رفتم در حالی که انگشتم آسیب دیده بود، یک مرد سواره هم به من برخورد کرده و شانهام را آسیب زده بود. همچنین بخشی از لباسم در شلوغی جمعیت پاره شده بود. (خطاب به آن روز) گفتم: «براستی که روز شوم و نحسی هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند»
امام هادی(علیه السلام) فرمود:
ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چگونه گناه خودت را به گردن یک بیگناه میاندازی؟! (یعنی از تو چنین انتظاری نداشتم).
عقل من سر جایش آمد و اشتباهم را فهمیدم و گفتم: ای مولای من! استغفرالله میگویم و از خدا عذرخواهی میکنم.
فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی کردهاند که آنها را شوم و نحس مینامید وقتی بخاطر اعمالتان در آنها مجازات شدهاید.
گفتم: برای همیشه از خداوند طلب بخشایش میکنم. این توبه ی من باشد ای فرزند رسول خدا!
فرمود:
به خدا قسم (این عذرخواهی ظاهری) سودی ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده سرزنش میکنید، خداوند شما را مجازات میفرماید. (باید این شیوه را واقعا و در عمل، رها کنید).
ای حسن! مگر نمیدانی که پاداش دادن و مجازات کردن، کار خداست و اوست که دیر یا زود(در آخرت یا دنیا)، جزای اعمال انسان را میدهد؟!
عرض کردم: آری مولای من!
فرمود: دیگر این را تکرار نکن(و حوادث ناگوار را به گردن نحسی ایام نینداز!) و در مورد حکم خدا( یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ میدهد)، نقشی برای (نحس بودنِ) روزها قائل نشو!
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
توضیح تکمیلی:
محتوای این روایت با آیات قرآن سازگاری دارد زیرا کلمه «نحس» در قرآن فقط برای «روزهای عذاب شدنِ قوم عاد» ذکر شده است:
- فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ(سوره فصلت: آیه 16)
- إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ (سوره قمر: آیه 19)
اینکه واژه «نحس» در قرآن فقط برای «دوره زمانیِ نزول عذاب» به کار رفته است، شاید معنایش اینست که حوادثی که مردم تصور میکنند بخاطر نحس بودن ایام است در واقع فقط «مجازات اعمال خود آنهاست که به خاطر خودداری از توبه، در همین روزهای دنیایی به سراغ آنها آمده است».
متن عربی این روایت:
قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ!
فَقَالَ(عليه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؟!
قَالَ الْحَسَنُ: فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
فَقَالَ(عليه السلام): يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟!
قَالَ الْحَسَنُ: أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ!
قَالَ(عليه السلام): وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا ؟!
قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ!
قَالَ (عليه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
#خرافات #شرک_خفی #نحسی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا گریه بر حسین(ع) موجب بخشش گناهان است؟
توضیح مهم درباره یک حدیث
با سند معتبر از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
«مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر»
ترجمه:
« هر کس که نزد او از (مظلومیتِ) ما یاد شود و اشک از چشمانش جاری شود - حتی اگر به اندازه بال مگسی باشد - خداوند گناهانش را می آمرزد حتی اگر به اندازه کف آب دریا باشد»
منبع:
📚 احمد بن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص63، حدیث شماره 110
توضیح:
ظاهراً این حدیث از گریه ای سخن می گوید که همانند «گریه ی صادقانه ی انسانِ توبه کار» است و فرد را به جبران گذشته و ادای حق الناس و حق الله وادار می کند.
در واقع اشک بر امام حسین (ع) حتی اگر اندک باشد اگر ناشی از معرفت و آگاهی و نشانه اوج گرفتن روح انسان و هماهنگ شدن نیات و رفتارهای او با مکتب اهل بیت(ع) باشد براستی موجب بخشایش گناهان است. چنین گریه ای چون «کیفیت عالی» دارد «کمیّت» آن مهم نیست پس حتی اگر به اندازه بال مگس باشد مقبول درگاه خدا خواهد بود زیرا ثمره اش توبه، درستکاری و تقواست که «انما یتقبّل اللهُ مِن المتقین».
اما گریه ای که صرفا ناشی از «احساسات لحظه ایِ یک انسانِ دل نازک» باشد و اثر مثبتی بر جهت گیری، عملکرد و اراده انسان نگذارد و فرد، همچنان در خلاف جهت اهل بیت(ع) حرکت کند، موجب نجات نیست. چنین گریه ای از یک نظر شبیه گریه ی امثال «عمر سعد» است که خود از قاتلان سیدالشهدا (ع) بود ولی نقل شده که در هنگام تاراج خیمه های اهل حرم به گریه افتاد.
بنابراین روایاتی که از بخشایش گناهان در اثر گریه بر سیدالشهدا (ع) سخن می گویند شامل گریه کسانی که در عمل و عقیده فرقی بین حق و باطل نگذاشته، از خیانت و ستمهای خود پشیمان نباشند، نیست.
در این مورد بنگرید به:
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، ص173 و ج27، ص491.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
توضیح مهم درباره یک حدیث
با سند معتبر از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
«مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر»
ترجمه:
« هر کس که نزد او از (مظلومیتِ) ما یاد شود و اشک از چشمانش جاری شود - حتی اگر به اندازه بال مگسی باشد - خداوند گناهانش را می آمرزد حتی اگر به اندازه کف آب دریا باشد»
منبع:
📚 احمد بن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص63، حدیث شماره 110
توضیح:
ظاهراً این حدیث از گریه ای سخن می گوید که همانند «گریه ی صادقانه ی انسانِ توبه کار» است و فرد را به جبران گذشته و ادای حق الناس و حق الله وادار می کند.
در واقع اشک بر امام حسین (ع) حتی اگر اندک باشد اگر ناشی از معرفت و آگاهی و نشانه اوج گرفتن روح انسان و هماهنگ شدن نیات و رفتارهای او با مکتب اهل بیت(ع) باشد براستی موجب بخشایش گناهان است. چنین گریه ای چون «کیفیت عالی» دارد «کمیّت» آن مهم نیست پس حتی اگر به اندازه بال مگس باشد مقبول درگاه خدا خواهد بود زیرا ثمره اش توبه، درستکاری و تقواست که «انما یتقبّل اللهُ مِن المتقین».
اما گریه ای که صرفا ناشی از «احساسات لحظه ایِ یک انسانِ دل نازک» باشد و اثر مثبتی بر جهت گیری، عملکرد و اراده انسان نگذارد و فرد، همچنان در خلاف جهت اهل بیت(ع) حرکت کند، موجب نجات نیست. چنین گریه ای از یک نظر شبیه گریه ی امثال «عمر سعد» است که خود از قاتلان سیدالشهدا (ع) بود ولی نقل شده که در هنگام تاراج خیمه های اهل حرم به گریه افتاد.
بنابراین روایاتی که از بخشایش گناهان در اثر گریه بر سیدالشهدا (ع) سخن می گویند شامل گریه کسانی که در عمل و عقیده فرقی بین حق و باطل نگذاشته، از خیانت و ستمهای خود پشیمان نباشند، نیست.
در این مورد بنگرید به:
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، ص173 و ج27، ص491.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
گریه امام صادق علیه السلام در عاشورا
شیخ طوسی(ره) از یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل کرده است که :
در روز عاشورا نزد امام صادق(ع) رفتم. دیدم اشکهای آن حضرت همانند دانه های مروارید از چشمانش سرازیر است.
عرض کردم: چرا می گریید؟
فرمود: آیا بی اطلاع هستی؟! مگر نمی دانی که حسین(ع) در چنین روزی مصیبت دیده است؟!
عرض کردم: درباره روزه گرفتن در این روز نظرتان چیست؟
فرمود: " (اگر خواستی روزه بگیری) بگیر ولی نیّتِ روزه نکن! و (اگر خواستی روزه نگیری) نگیر ولی نه از روی شادی! اینطور نباشد که عاشورا را کاملا روزه دار باشی. بایسته است ساعتی بعد از عصر با نوشیدنِ آب افطار کنی زیرا در چنین ساعتی بود که تاخت و تاز بر خاندان رسول الله(ص) تمام شد و کارزار پایان گرفت ... اگر پیامبر(ص) در زمان عاشورا زنده بود بی تردید پذیرایِ تسلیت گویان می شد."
سپس امام(ع) آنقدر گریستند که محاسنشان از اشک خیس شد.
منبع:
📚 شیخ طوسی، مصباح المتهجد(چاپ بیروت - سال 1411ق) ، ج2، ص782
توضیح:
خلفای بنی امیه ، آخوندهای دربار خود را واداشته بودند که مردم را به « روزه گرفتن در روز عاشورا به شکرانه ی پیروزی خلیفه اموی بر حسین(ع) » تشویق کنند و آن را دارای ثواب عظیم معرفی نمایند.
طبعا سیره اهل بیت(ع) و شیعیانشان بر خلاف سیره بنی امیه است و روز عاشورا را روز عزا می دانند.
عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
شیخ طوسی(ره) از یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل کرده است که :
در روز عاشورا نزد امام صادق(ع) رفتم. دیدم اشکهای آن حضرت همانند دانه های مروارید از چشمانش سرازیر است.
عرض کردم: چرا می گریید؟
فرمود: آیا بی اطلاع هستی؟! مگر نمی دانی که حسین(ع) در چنین روزی مصیبت دیده است؟!
عرض کردم: درباره روزه گرفتن در این روز نظرتان چیست؟
فرمود: " (اگر خواستی روزه بگیری) بگیر ولی نیّتِ روزه نکن! و (اگر خواستی روزه نگیری) نگیر ولی نه از روی شادی! اینطور نباشد که عاشورا را کاملا روزه دار باشی. بایسته است ساعتی بعد از عصر با نوشیدنِ آب افطار کنی زیرا در چنین ساعتی بود که تاخت و تاز بر خاندان رسول الله(ص) تمام شد و کارزار پایان گرفت ... اگر پیامبر(ص) در زمان عاشورا زنده بود بی تردید پذیرایِ تسلیت گویان می شد."
سپس امام(ع) آنقدر گریستند که محاسنشان از اشک خیس شد.
منبع:
📚 شیخ طوسی، مصباح المتهجد(چاپ بیروت - سال 1411ق) ، ج2، ص782
توضیح:
خلفای بنی امیه ، آخوندهای دربار خود را واداشته بودند که مردم را به « روزه گرفتن در روز عاشورا به شکرانه ی پیروزی خلیفه اموی بر حسین(ع) » تشویق کنند و آن را دارای ثواب عظیم معرفی نمایند.
طبعا سیره اهل بیت(ع) و شیعیانشان بر خلاف سیره بنی امیه است و روز عاشورا را روز عزا می دانند.
عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
دروزی یعنی چه؟ دروزی ها چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟
پاسخ:
دُرزی ها یا دُروز که به غلط شایع در فارسی «دَروزی ها» نیز گفته میشود، یک اقلیت دینی از عربهای سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی هستند.
جمعیت دروز مجموعا حدود ۱.۵ میلیون نفر است و خود را«موحّدون» مینامند.
این مذهب، یک فرقه باطنی و انحرافی است که حدود هزار سال قبل از اسماعیلیه منشعب شده است.
درباره عقاید و خصوصیات دُرزیها گفته میشود :
۱ - قائل به تناسخ هستند یعنی معتقدند روح انسان بعد از مرگش به جسم یک انسان دیگر وارد میشود(این با تعالیم قرآن در مورد مرگ و آخرت در تضاد است.)
۲ - معتقدند که الحاکم بأمرالله از خلفای فاطمی در مصر، تجسم خداست.
۳ - اعمال دینی خود را به صورت پنهانی انجام میدهند.
۴ - به برخی از پیامبران همچون آدم(ع)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) اعتقاد دارند و حضرت شعیب(ع) را مؤسس دین خود میدانند. گفته میشود محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع) را نیز پیامبر میدانند.
۶ - کتاب مقدس اصلی آنان «رسائل الحکمة» نام دارد.
۷ - به روزه و حج، پایبند نیستند.
۸ - معتقدند نماز دارای آداب و زمان معینی نیست و نیازی به وضو و طهارت ندارد و همین که ارتباط روحی با خدا داشته باشیم، نماز است!
#سوریه #جولانی #دروز
عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پاسخ:
دُرزی ها یا دُروز که به غلط شایع در فارسی «دَروزی ها» نیز گفته میشود، یک اقلیت دینی از عربهای سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی هستند.
جمعیت دروز مجموعا حدود ۱.۵ میلیون نفر است و خود را«موحّدون» مینامند.
این مذهب، یک فرقه باطنی و انحرافی است که حدود هزار سال قبل از اسماعیلیه منشعب شده است.
درباره عقاید و خصوصیات دُرزیها گفته میشود :
۱ - قائل به تناسخ هستند یعنی معتقدند روح انسان بعد از مرگش به جسم یک انسان دیگر وارد میشود(این با تعالیم قرآن در مورد مرگ و آخرت در تضاد است.)
۲ - معتقدند که الحاکم بأمرالله از خلفای فاطمی در مصر، تجسم خداست.
۳ - اعمال دینی خود را به صورت پنهانی انجام میدهند.
۴ - به برخی از پیامبران همچون آدم(ع)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) اعتقاد دارند و حضرت شعیب(ع) را مؤسس دین خود میدانند. گفته میشود محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع) را نیز پیامبر میدانند.
۶ - کتاب مقدس اصلی آنان «رسائل الحکمة» نام دارد.
۷ - به روزه و حج، پایبند نیستند.
۸ - معتقدند نماز دارای آداب و زمان معینی نیست و نیازی به وضو و طهارت ندارد و همین که ارتباط روحی با خدا داشته باشیم، نماز است!
#سوریه #جولانی #دروز
عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis