گفتید که: "طفلکی خیالاتی بود"
گفتید که: "سیم‌های او قاتی بود"

بیچاره بهار؛ در زمستانِ شما
زندانیِ تلخِ بی‌ملاقاتی بود

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

از رازِ بزرگِ زندگانی آگاه
با شور و سرور سررسیدید از راه

من بودم و کشتگاهِ دل؛ تشنه و خشک
باران بودید؛ ناگهانی دلخواه

#محمدرضا_سلیمی

پیشکش به همه‌ی دوستانم که از راز بزرگ زندگی -عشق- آگاه هستند.


@parandegi🍀

گلدان گلدان بود ولی حالا چه؟!
باران باران بود ولی حالا چه؟!

پیش از مرگِ معنا در دفترِ ما
انسان انسان بود ولی حالا چه؟!

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

آخر تو بگو که او چه در سر دارد؟
دست از سرِ کِبرِ خود بگو بر دارد

این آدمِ گردن‌کش، ای مرگِ عزیز!
از هیچ که پنج نقطه کمتر دارد

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

آری! غمِ تو مقیمِ این سینه شده‌ست
دلبستگی‌اش به بنده دیرینه شده‌ست

تا دید که تنهایم سنگی برداشت؛
یک آینه‌ام هزار آیینه شده‌ست

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

از بیخ صنوبرانِ او کنده شده‌ست
سرسبزیِ سروِ نازِ او رنده شده‌ست

آن بیشه که شیرِ شرزه‌اش پاکتی‌ است
از غرّشِ ارّه برقی آکنده شده‌ست

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

گیرم که دو روزی‌ست شده پرده‌نشین
در پرده پری‌رو که نمانَد به یقین *

از عطرِ رباعی‌هایم بی‌خبرید؟!
یک روز که شیشه‌اش می‌افتد به زمین

#محمدرضا_سلیمی

* : پری‌رو تابِ مستوری ندارد

@parandegi🍀

غفلت‌زدگانِ مست از قهقهه‌ها!
کو آن همه چِلچِلی و کو چهچهه‌ها؟!

سوراخ بجویید که پنهان بشوید
رگبارِ ابابیلیم ای ابرهه‌ها!

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

یکباره شکستم و گسستم از هم
خوشحال شدند تکّه‌هایم از دم

ای سنگ! محبّت کردی، ممنونم!
من آینه بودم و نمی‌دانستم

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

در عمقِ شبِ تیره‌ی من ماهِ تمام
در مسجدِ عاشقانگی‌هام امام

آری! به تنم سرم زیاد است ای نی!
در سینه‌ی من حسین(ع) کرده‌ست قیام

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

امروز چقدر بی‌امان بارانم
افتاده چه آتشی به عمقِ جانم

شرمنده‌ترینِ ظهرِ عاشورا کیست؟ :
لیوانِ آبِ مانده در دستانم

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

امروز که باز پشتِ فرمان بودی
تا تنگِ غروب در خیابان بودی

یک سمت یزید بود و یک سمت حسین(ع)
امروز کدام سمتِ میدان بودی؟

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

ایمانِ حسین‌بن‌علی(ع) را عشق است
عرفانِ حسین‌بن‌علی(ع) را عشق است

پابرجا، سربلند؛ چون سروِ سهی
ایرانِ حسین‌بن‌علی(ع) را عشق است

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

فردا عاشوراست و خود می‌دانی:
فرداست به روی نیزه سرگردانی

خاموش شده چراغِ خیمه امشب
همراهِ حسین(ع) ای دلِ من! می‌مانی؟

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

از سمتِ سپاهِ شب، فراوان آمد
آنقدر که میدان به لبش جان آمد

خورشید نماز ظهر عاشورا خواند
تیر آمد و تیر آمد و...  باران آمد

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

ای آینه! آن نشاط و آن شور چه شد؟
آن آینه‌ی هميشه کیفور چه شد؟

دلتنگِ تو‌ام؛ چنان که دور از تو دلم
اندازه‌ی تخمِ چشم‌ یک مورچه شد!

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀

زیباییِ ذاتی‌ات قیامت باشد
در چشمِ تو از عشق علامت باشد

ای مادرِ مهربانِ غمگینِ عزیز!
- ایران‌خانم! - سرت سلامت باشد

#محمدرضا_سلیمی


@parandegi🍀

ای مادر بی‌نانِ گرسنه! ؛ غزه!
ای خواهرِ بی‌جانِ گرسنه! ؛ غزه!

مُردم که چرا نمرده‌ام از دردت؟!
ای کودکِ گریانِ گرسنه! ؛ غزه!

#محمدرضا_سلیمی

کودکان غزه آرزویشان قرصی نان است!

@parandegi🍀

ای اهلِ تماشای غمِ پیدایم!
من کودکِ غزه‌ام که بی‌فردایم

خوابت هم می‌برد مگر این شب‌ها؟!
ای بالشتت پُر از پَرِ رؤیایم!

#محمدرضا_سلیمی

پیشکش به اهلِ تماشا!

@parandegi🍀

در دنیایی که قحطیِ انسان بود
ای انسانِ گرسنه! جان ارزان بود

شعرم به تو تقدیم شد اما ای کاش
جای کلمه درون شعرم نان بود

#محمدرضا_سلیمی

@parandegi🍀