✳️ هر چند به سختی ولی موفق شدم بیش از 1500 شماره از نشریه #اطلاعات_هفتگی که آرشیو آن را چند ماه پیش به دست آورده بودم دسته بندی کنم ، همه این 1500 شماره در یک پوشه و بدون تاریخ بودند و باید تمام شماره ها را یکی یکی می دیدم و بر اساس تاریخی که در صفحه نخست آن دیده می شد آن شماره را در پوشه خود قرار می دادم و الان آرشیو اطلاعات هفتگی از شماره نخست یعنی #1_فروردین_1320 تا پایان سال 1360 را دسته بندی شده دارم!
پیش از این دسته بندی #باختر_امروز ، #زن_روز ، #اطلاعات_بانوان ، #تماشا ، #توفیق ، #داد ، #سپید_و_سیاه و صدها نشریه دیگر انجام شده بود، بدون دسته بندی این #گنجینه استفاده از آن برای کارهایی از جمله #روزشمار_پهلوی که به صورت روزانه برای #پژوهشکده_تاریخ_معاصر انجام می دهم ممکن نیست.
متاسفانه بسیاری از موسسات و نهادها آرشیوهای کاغذی بزرگی دارند که دست به اسکن آن نمی زنند و یا این اسکن را در اختیار پژوهشگران حتی با دریافت هزینه آن قرار نمی دهند ، آرشیوهای کاغذی روزی از بین خواهد رفت و در نتیجه باید نسبت به دیجیتال سازی آن اقدام کرد.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
پیش از این دسته بندی #باختر_امروز ، #زن_روز ، #اطلاعات_بانوان ، #تماشا ، #توفیق ، #داد ، #سپید_و_سیاه و صدها نشریه دیگر انجام شده بود، بدون دسته بندی این #گنجینه استفاده از آن برای کارهایی از جمله #روزشمار_پهلوی که به صورت روزانه برای #پژوهشکده_تاریخ_معاصر انجام می دهم ممکن نیست.
متاسفانه بسیاری از موسسات و نهادها آرشیوهای کاغذی بزرگی دارند که دست به اسکن آن نمی زنند و یا این اسکن را در اختیار پژوهشگران حتی با دریافت هزینه آن قرار نمی دهند ، آرشیوهای کاغذی روزی از بین خواهد رفت و در نتیجه باید نسبت به دیجیتال سازی آن اقدام کرد.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from با تاریخ
#تقویم_تاریخ
#5_اسفند 1357
#مسعود_رجوی سرکرده سازمان #مجاهدین_خلق ایران در اولین اجتماع عمومی این سازمان پس از انقلاب در #دانشگاه_تهران ، خواستار « #انحلال_ارتش » شد و حمایت خود را از تحرکات سیاسی و نظامی جدایی خواهانه در #کردستان اعلام کرد.
@batarikhir
#5_اسفند 1357
#مسعود_رجوی سرکرده سازمان #مجاهدین_خلق ایران در اولین اجتماع عمومی این سازمان پس از انقلاب در #دانشگاه_تهران ، خواستار « #انحلال_ارتش » شد و حمایت خود را از تحرکات سیاسی و نظامی جدایی خواهانه در #کردستان اعلام کرد.
@batarikhir
Forwarded from عکس نگار
#پرویز_ثابتی به دنبال اختلاف بین ترک ها و فارس ها!
#ساواک طی گزارشی به تاریخ ۹ اسفند ۱۳۵۶ / ۹ اسفند ۳۶ شاهنشاهی این گونه یک اختلاف را روایت می کند؛
"صبح روز سه شنبه 2 /12 /36 در #مدرسه_حجتیه اختلافی بین ترک های طرفدار #شریعتمداری و فارس های طرفدار #خمینی بروز کرده و نزدیک بود منجر به زد و خورد گردد. علت این اختلاف این است، شریعتمداری از چند روز قبل دستور داده که در مدرسه حجتیه از الصاق عکس و اعلامیه های بدون امضاء جلوگیری کنند و چند روزی بود که فیض #مشکینی شخصا به مدرسه آمده و کلیه اعلامیه های بدون امضاء و عکس ها را که الصاق کرده بودند از دیوار می کند و می رفت فقط اعلامیه های مراجع و آن هایی که امضا داشت باقی می گذاشت ولی به محض اینکه فیض از مدرسه خارج می شد مجددا عکس ها را الصاق کرده و اعلامیه ها را که اکثرا دست نویس بود می چسباندند لذا روز دوم اسفند فیض مشکینی چند نفر از طلاب ترک را مأمور کندن اعلامیه ها و عکس ها کرد و دستور داد دیگر اجازه ندهند که اعلامیه یا عکس الصاق گردد و به خاطر همین موضوع نزدیک بود زد و خورد شود ولی چون ترک ها قوی تر هستند و ضمنا فارس های طرفدار خمینی در موقعیت فعلی مصلحت ندانستند که اختلاف بین ترک و فارس ایجاد شود لذا طرفداران خمینی کوتاه آمدند.
در #نظریه_یکشنبه این سند ضمن تائید صحا گزارش آمده است: اختلاف بین ترک و فارس در حوزه علمیه از دیر زمانی است که سابقه دارد و بر سر هر مساله ای که به وجود آید زد و خورد شروع می شود ولی همان طوری که در متن خبر بدان اشاره شده در حال حاضر فارس ها مصلحت نمی دانند اختلاف به وجود آید...
۱۷ روز پس از این گزارش #پرویز_ثابتی در نامه ای به #ساواک_قم از این شعبه می خواهد تا به این اختلاف دامن زده شود.
ثابتی در ۲۸ اسفند ۱۳۵۶ شمسی / ۳۶ شاهنشاهی این گونه دستور می دهد: به نحو مقتضی به اختلافات موجود بین فارسها و ترک ها دامن زده و از این جریان به طور مطلوب بهره برداری و نتایج حاصله اعلام شود.
و در ذیل این دستور چنین پاراف میشود: توسط منابع و عوامل دیگر نسبت به پیاده کردن این دستور اقدام شود.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
#ساواک طی گزارشی به تاریخ ۹ اسفند ۱۳۵۶ / ۹ اسفند ۳۶ شاهنشاهی این گونه یک اختلاف را روایت می کند؛
"صبح روز سه شنبه 2 /12 /36 در #مدرسه_حجتیه اختلافی بین ترک های طرفدار #شریعتمداری و فارس های طرفدار #خمینی بروز کرده و نزدیک بود منجر به زد و خورد گردد. علت این اختلاف این است، شریعتمداری از چند روز قبل دستور داده که در مدرسه حجتیه از الصاق عکس و اعلامیه های بدون امضاء جلوگیری کنند و چند روزی بود که فیض #مشکینی شخصا به مدرسه آمده و کلیه اعلامیه های بدون امضاء و عکس ها را که الصاق کرده بودند از دیوار می کند و می رفت فقط اعلامیه های مراجع و آن هایی که امضا داشت باقی می گذاشت ولی به محض اینکه فیض از مدرسه خارج می شد مجددا عکس ها را الصاق کرده و اعلامیه ها را که اکثرا دست نویس بود می چسباندند لذا روز دوم اسفند فیض مشکینی چند نفر از طلاب ترک را مأمور کندن اعلامیه ها و عکس ها کرد و دستور داد دیگر اجازه ندهند که اعلامیه یا عکس الصاق گردد و به خاطر همین موضوع نزدیک بود زد و خورد شود ولی چون ترک ها قوی تر هستند و ضمنا فارس های طرفدار خمینی در موقعیت فعلی مصلحت ندانستند که اختلاف بین ترک و فارس ایجاد شود لذا طرفداران خمینی کوتاه آمدند.
در #نظریه_یکشنبه این سند ضمن تائید صحا گزارش آمده است: اختلاف بین ترک و فارس در حوزه علمیه از دیر زمانی است که سابقه دارد و بر سر هر مساله ای که به وجود آید زد و خورد شروع می شود ولی همان طوری که در متن خبر بدان اشاره شده در حال حاضر فارس ها مصلحت نمی دانند اختلاف به وجود آید...
۱۷ روز پس از این گزارش #پرویز_ثابتی در نامه ای به #ساواک_قم از این شعبه می خواهد تا به این اختلاف دامن زده شود.
ثابتی در ۲۸ اسفند ۱۳۵۶ شمسی / ۳۶ شاهنشاهی این گونه دستور می دهد: به نحو مقتضی به اختلافات موجود بین فارسها و ترک ها دامن زده و از این جریان به طور مطلوب بهره برداری و نتایج حاصله اعلام شود.
و در ذیل این دستور چنین پاراف میشود: توسط منابع و عوامل دیگر نسبت به پیاده کردن این دستور اقدام شود.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ بیماری های انتخاباتی در ایران! _ ۱
مجله #خواندنی_ها در شماره روز ۱ فروردین ۱۳۴۰ به نقل از #سپید_و_سیاه نوشتاری از #علی_دشتی سناتور و نویسنده شهیر دوره #پهلوی درباره بیماری های انتخاباتی در ایران منتشر می کند که بازخوانی آن با گذشت حدود ۶۲ سال بسیار جذاب به نظر می رسد چرا که هنوز جامعه ایران با آن بیماری به وضوح درگیر هست و هنوز درمانی برای آن یافت نشده است.
دشتی در این یادداشت با قلمی شیوا و جذاب به نقد تمایل افراد و گروه های متعدد برای شرکت در انتخابات مجلس می پردازد و می نویسد اعتراضات به آزاد نبودن انتخابات نه در واقع به برگزار نشدن انتخابات آزاد که برای برگزار نشدن این انتخابات غیر آزاد به نفع آنان است!
بخش هایی از این یادداشت طولانی را در این قسمت بازخوانی می کنیم، باشد که فکری به حال این بیماری های دیر پای انتخاباتی در ایران شود، با این توضیح که در روزهای بعد ادامه این یادداشت بازنشر خواهد شد؛
علی دشتی می نویسد:
✅ سخن در این نیست که چرا اشخاص زیادی داوطلب نمایندگی مجلس شورای ملی می شوند و در حکومت های دموکراسی هر فردی حق دارد وارد سیاست شود و آرزوی وکالت را در سر بپروراند و بخواهد از مجرای پارلمان رای و عقیده خود را در کیفیت اداره مملكت به كار بندد.
در انگلستان می گویند هر فرد انگلیسی می تواند نخست وزیر شود جاه طلبی نیز ملوم و شایسته بیزاری نیست زیرا این میل و جهش، افراد را به کار و کوشش و بالنتيجه به خدمت می گمارد ولی این حس و تمایل به شرکت در امور اجتماعی و سیاسی باید واقعی و بی شائبه بوده باشد و در مجرای صحیح قرار گیرد.
✅ جان سخن در اینجاست که آیا این افراد عجیب و غریب که از طبقات گوناگون اجتماع سر در آورده می خواهند وکیل شوند دارای افکار سیاسی خاصی هستند و برای به کار بستن افکار و معتقدات سیاسی خود می خواهند به مجلس شورای ملی راه یابند؟ من با نهایت تلخی و تاسف اعتراف می کنم که از مشاهده داوطلبان وکالت در ادوار مختلف... جواب خود را منفی یافته ام جز عده معدودی که اهل سیاست بوده و وجود آن ها کما بیش در مرکز قانونگذاری ممکن بوده است مفید و موثر باشد موجب و محرك اكثر داوطلبان وکالت جز امور سیاسی و جز به کار بستن آرا و معتقدات و جز خدمت به مصالح کشور بوده است.
✅ در کشور ما برای هر کاری حتی پینه دوزی و واکس زدن کفش نوعی شایستگی را قائلند ولی برای سیاست و عضویت مجلس شورای ملی هیچ گونه شرطی ضرورت ندارد به قول مهندس گنجه ای برای ورود به ادارات دولتی و رسیدن به رتبه سه یا چهار باید شخص لیسانسیه باشد اما برای ورود به مجلس شورای ملی شخص باید فقط سواد داشته و تبعه ایران باشد و برای مقام وزارت فقط مسلمان بودن کافیست.
✅ چیزی که هنگام انتخابات شخص را به وحشت می اندازد هجوم عناصر مختلف از طبقات گوناگون اجتماع است. تاجری که به داد و ستد مشغول است خیال می کند پس از ورود به مجلس شورای ملی داد و ستد او رونقی گرفت می تواند معاملاتی انجام دهد که بدون داشتن عنوان وکالت نمی تواند از آن معاملات و سودها برخوردار باشد متنفذین محلی که مشاهده می کنند رفته رفته حکومت مرکز قوی می شود و دوره اقتدار و نفوذ های ناصواب آن ها رو به افول می رود می خواهند از راه وکالت و از برکت کرسی بهارستان آن موقعیت و نفوذ را محکم کنند.
✅ وکیل دادگستری تصور می کند اگر نمایندگی مجلس شورای ملی را يدك بكشد دعاوی مهم و سودآورتری به وی ارجاع می شود زیرا صاحبان دعاوی خیال می کنند عنوان و حيثيت سیاسی او در محاکم دادگستری تاثیری خواهد داشت و در دعاوی آن هم موثر است. اطبا که عضو مفید و محترم جامعه هستند وعواید آنان غالبا بیش از مقرری نمایندگان مجلس است وکالت مجلس برای ایشان حكم نشان و مدالی را دارد که به سینه می زنند و هفته ای چند ساعت وقت خود را در زیر سقف پارلمان می گذرانند و بدین شیوه نه تنها مشتریان خود را از دست نمی دهد بلکه در نظر مراجعین با وقار و ابهت بیشتری جلوه می کنند به علاوه از نفوذ سیاسی خود استفاده کرده مقام استادی خود را در دانشکده طب يا ریاست بیمارستانی تقویت و حفظ می کنند.
✅ استادان دانشگاه که در مقامی بس رفیع قرار دارند و هر يك بيش از ده وکیل عادی می توانند به جامعه خدمت کنند، شغل شریف و بزرگوار و مفيد خود را غير كافی دانسته مثل تمام اشخاص که نعمتی دارند و قدر آن را نمی دانند و چشم و دلشان عقب نعمت دیگر می دود خیال می کنند با ورود به مجلس شورای ملی شان آن ها بالاتر می رود زیرا وزرا از آن ها حساب می برند و از سایر اقران خود به واسطه وكالت مجلس متشخص تر و متعین تر خواهند شد و در این صورت اگر کرسی استادی خویش را به دست مسامحه و اهمال سپارند کسی از آن ها بازخواست نمی کند.
#شرح_عکس
#علی_دشتی و #جمال_امامی در سال ۱۳۳۰
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
مجله #خواندنی_ها در شماره روز ۱ فروردین ۱۳۴۰ به نقل از #سپید_و_سیاه نوشتاری از #علی_دشتی سناتور و نویسنده شهیر دوره #پهلوی درباره بیماری های انتخاباتی در ایران منتشر می کند که بازخوانی آن با گذشت حدود ۶۲ سال بسیار جذاب به نظر می رسد چرا که هنوز جامعه ایران با آن بیماری به وضوح درگیر هست و هنوز درمانی برای آن یافت نشده است.
دشتی در این یادداشت با قلمی شیوا و جذاب به نقد تمایل افراد و گروه های متعدد برای شرکت در انتخابات مجلس می پردازد و می نویسد اعتراضات به آزاد نبودن انتخابات نه در واقع به برگزار نشدن انتخابات آزاد که برای برگزار نشدن این انتخابات غیر آزاد به نفع آنان است!
بخش هایی از این یادداشت طولانی را در این قسمت بازخوانی می کنیم، باشد که فکری به حال این بیماری های دیر پای انتخاباتی در ایران شود، با این توضیح که در روزهای بعد ادامه این یادداشت بازنشر خواهد شد؛
علی دشتی می نویسد:
✅ سخن در این نیست که چرا اشخاص زیادی داوطلب نمایندگی مجلس شورای ملی می شوند و در حکومت های دموکراسی هر فردی حق دارد وارد سیاست شود و آرزوی وکالت را در سر بپروراند و بخواهد از مجرای پارلمان رای و عقیده خود را در کیفیت اداره مملكت به كار بندد.
در انگلستان می گویند هر فرد انگلیسی می تواند نخست وزیر شود جاه طلبی نیز ملوم و شایسته بیزاری نیست زیرا این میل و جهش، افراد را به کار و کوشش و بالنتيجه به خدمت می گمارد ولی این حس و تمایل به شرکت در امور اجتماعی و سیاسی باید واقعی و بی شائبه بوده باشد و در مجرای صحیح قرار گیرد.
✅ جان سخن در اینجاست که آیا این افراد عجیب و غریب که از طبقات گوناگون اجتماع سر در آورده می خواهند وکیل شوند دارای افکار سیاسی خاصی هستند و برای به کار بستن افکار و معتقدات سیاسی خود می خواهند به مجلس شورای ملی راه یابند؟ من با نهایت تلخی و تاسف اعتراف می کنم که از مشاهده داوطلبان وکالت در ادوار مختلف... جواب خود را منفی یافته ام جز عده معدودی که اهل سیاست بوده و وجود آن ها کما بیش در مرکز قانونگذاری ممکن بوده است مفید و موثر باشد موجب و محرك اكثر داوطلبان وکالت جز امور سیاسی و جز به کار بستن آرا و معتقدات و جز خدمت به مصالح کشور بوده است.
✅ در کشور ما برای هر کاری حتی پینه دوزی و واکس زدن کفش نوعی شایستگی را قائلند ولی برای سیاست و عضویت مجلس شورای ملی هیچ گونه شرطی ضرورت ندارد به قول مهندس گنجه ای برای ورود به ادارات دولتی و رسیدن به رتبه سه یا چهار باید شخص لیسانسیه باشد اما برای ورود به مجلس شورای ملی شخص باید فقط سواد داشته و تبعه ایران باشد و برای مقام وزارت فقط مسلمان بودن کافیست.
✅ چیزی که هنگام انتخابات شخص را به وحشت می اندازد هجوم عناصر مختلف از طبقات گوناگون اجتماع است. تاجری که به داد و ستد مشغول است خیال می کند پس از ورود به مجلس شورای ملی داد و ستد او رونقی گرفت می تواند معاملاتی انجام دهد که بدون داشتن عنوان وکالت نمی تواند از آن معاملات و سودها برخوردار باشد متنفذین محلی که مشاهده می کنند رفته رفته حکومت مرکز قوی می شود و دوره اقتدار و نفوذ های ناصواب آن ها رو به افول می رود می خواهند از راه وکالت و از برکت کرسی بهارستان آن موقعیت و نفوذ را محکم کنند.
✅ وکیل دادگستری تصور می کند اگر نمایندگی مجلس شورای ملی را يدك بكشد دعاوی مهم و سودآورتری به وی ارجاع می شود زیرا صاحبان دعاوی خیال می کنند عنوان و حيثيت سیاسی او در محاکم دادگستری تاثیری خواهد داشت و در دعاوی آن هم موثر است. اطبا که عضو مفید و محترم جامعه هستند وعواید آنان غالبا بیش از مقرری نمایندگان مجلس است وکالت مجلس برای ایشان حكم نشان و مدالی را دارد که به سینه می زنند و هفته ای چند ساعت وقت خود را در زیر سقف پارلمان می گذرانند و بدین شیوه نه تنها مشتریان خود را از دست نمی دهد بلکه در نظر مراجعین با وقار و ابهت بیشتری جلوه می کنند به علاوه از نفوذ سیاسی خود استفاده کرده مقام استادی خود را در دانشکده طب يا ریاست بیمارستانی تقویت و حفظ می کنند.
✅ استادان دانشگاه که در مقامی بس رفیع قرار دارند و هر يك بيش از ده وکیل عادی می توانند به جامعه خدمت کنند، شغل شریف و بزرگوار و مفيد خود را غير كافی دانسته مثل تمام اشخاص که نعمتی دارند و قدر آن را نمی دانند و چشم و دلشان عقب نعمت دیگر می دود خیال می کنند با ورود به مجلس شورای ملی شان آن ها بالاتر می رود زیرا وزرا از آن ها حساب می برند و از سایر اقران خود به واسطه وكالت مجلس متشخص تر و متعین تر خواهند شد و در این صورت اگر کرسی استادی خویش را به دست مسامحه و اهمال سپارند کسی از آن ها بازخواست نمی کند.
#شرح_عکس
#علی_دشتی و #جمال_امامی در سال ۱۳۳۰
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ بیماری های انتخاباتی در ایران_ ۲
چنان چه در پست سابق عرض شد #علی_دشتی یادداشتی در مجله #سپید_و_سیاه به تاریخ اسفند ۱۳۳۹ درباره بیماری های انتخاباتی نگاشته بود که این یادداشت در شماره یک فروردین ۱۳۴۰ #خواندنی_ها بازنشر شده بود، الان بخش های دیگری از آن را بازخوانی می کنیم؛
✅ مهندس (خواه مهندس برق باشد یا ساختمان، مكانيك یا جاده و غیره) مخصوصا اگر شرکت مقاطعه کاری داشته باشد احتیاج مبرمی به وکالت مجلس دارد زیرا وکالت مجلس درهای مختلف را بر روی او می گشاید و اگر هم خود ظاهرا دخیل در امور نباشد عنوان وکالت، بازار مقاطعه کاری او را رونقی بسزا می دهد و بهتر می تواند کارهای بزرگ را به طرف خود بکشاند.
✅ شخصی از راه حلال یا حرام ثروتی گرد کرده است. با آن که می تواند به كمك این حلال مشکلات خود را مردی متشخص جلوه دهد و در اجتماع مورد توجه قرار گیرد (زیرا در ایران امتیازات طبقاتی موجود نیست، شخصی که متمول شد تمام درها به رویش باز می شود و افراد طبقات ممتاز بدون نگرانی و با کمال رغبت آمد و شد با این گونه افراد را استقبال می کنند) ولی چون بلد نیست از ثروت خود به شكل شایسته ای استفاده کند یا طاقت آن را ندارد که از اندوخته خود بکاهد یگانه راه تعین را در وکالت مجلس می پندارد، بنابراین به تکاپو می افتد، پول باد آورده را از این راه بر باد می دهد و انتخابات را به تطمیع ملوث می سازد و ابلهانه خیال می کند همین که بر کرسی پارلمان دست یافت حیثیت و آبرویی خواهد داشت.
✅ ملاکی در شیراز یا خراسان که از کثرت درآمد دچار تخمه شده است سودای نفوذ معنوی و کسب جاه و جلال دولتی پیدا می کند چون نمی تواند استاندار یا فرماندار شود از طریق مجلس شورای ملی می خواهد استاندار تراش و فرماندار پرور گردد.
✅ سودای وکالت مانند بیماری واگیری در تمام طبقات مختلف ساری می شود و از مردمان آرام و معقول یا اشخاص کاسب و سر بزیر، تمناها و تقاضاهایی دیده می شود که در هنگامه انتخابات، انسان عاقل، خویش را در تیمارستانی مشاهده می کند.
به خاطر دارم هنگام انتخابات یکی از دوره های سنا شخصی در روزنامه ها اعلان هایی منتشر می کرد که داروی اگزما را کشف کرده است و بنا بر این خود را مهیای رفتن به مجلس سنا و داوطلب این کار معرفی می کرد...
ادامه دارد
#شرح_عکس
تبلیغات انتخابات پنجمین دوره مجلس
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
چنان چه در پست سابق عرض شد #علی_دشتی یادداشتی در مجله #سپید_و_سیاه به تاریخ اسفند ۱۳۳۹ درباره بیماری های انتخاباتی نگاشته بود که این یادداشت در شماره یک فروردین ۱۳۴۰ #خواندنی_ها بازنشر شده بود، الان بخش های دیگری از آن را بازخوانی می کنیم؛
✅ مهندس (خواه مهندس برق باشد یا ساختمان، مكانيك یا جاده و غیره) مخصوصا اگر شرکت مقاطعه کاری داشته باشد احتیاج مبرمی به وکالت مجلس دارد زیرا وکالت مجلس درهای مختلف را بر روی او می گشاید و اگر هم خود ظاهرا دخیل در امور نباشد عنوان وکالت، بازار مقاطعه کاری او را رونقی بسزا می دهد و بهتر می تواند کارهای بزرگ را به طرف خود بکشاند.
✅ شخصی از راه حلال یا حرام ثروتی گرد کرده است. با آن که می تواند به كمك این حلال مشکلات خود را مردی متشخص جلوه دهد و در اجتماع مورد توجه قرار گیرد (زیرا در ایران امتیازات طبقاتی موجود نیست، شخصی که متمول شد تمام درها به رویش باز می شود و افراد طبقات ممتاز بدون نگرانی و با کمال رغبت آمد و شد با این گونه افراد را استقبال می کنند) ولی چون بلد نیست از ثروت خود به شكل شایسته ای استفاده کند یا طاقت آن را ندارد که از اندوخته خود بکاهد یگانه راه تعین را در وکالت مجلس می پندارد، بنابراین به تکاپو می افتد، پول باد آورده را از این راه بر باد می دهد و انتخابات را به تطمیع ملوث می سازد و ابلهانه خیال می کند همین که بر کرسی پارلمان دست یافت حیثیت و آبرویی خواهد داشت.
✅ ملاکی در شیراز یا خراسان که از کثرت درآمد دچار تخمه شده است سودای نفوذ معنوی و کسب جاه و جلال دولتی پیدا می کند چون نمی تواند استاندار یا فرماندار شود از طریق مجلس شورای ملی می خواهد استاندار تراش و فرماندار پرور گردد.
✅ سودای وکالت مانند بیماری واگیری در تمام طبقات مختلف ساری می شود و از مردمان آرام و معقول یا اشخاص کاسب و سر بزیر، تمناها و تقاضاهایی دیده می شود که در هنگامه انتخابات، انسان عاقل، خویش را در تیمارستانی مشاهده می کند.
به خاطر دارم هنگام انتخابات یکی از دوره های سنا شخصی در روزنامه ها اعلان هایی منتشر می کرد که داروی اگزما را کشف کرده است و بنا بر این خود را مهیای رفتن به مجلس سنا و داوطلب این کار معرفی می کرد...
ادامه دارد
#شرح_عکس
تبلیغات انتخابات پنجمین دوره مجلس
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ بیماری های انتخاباتی_ ۳
در دو پست سابق عرض شد #علی_دشتی یادداشتی در مجله #سپید_و_سیاه به تاریخ اسفند ۱۳۳۹ درباره بیماری های انتخاباتی نگاشته بود، امروز بخش های دیگری از آن یادداشت را مرور می کنیم؛
✅ این چشم اندازی که هنگام انتخابات از جامعه مقابل دیدگان انسان نقش می بندد تماشایی است همه غیرتمند، همه فداکار، همه شرافتمند؛ همه مبارز و مجاهد؛ همه وطن خواه (و در این دوره) شاه پرست شده اند و «مردم شرافتمند» جوشقان و بیلقان به فلان «فرزند برومند وطن رای خواهند داد» مشاهده این وضع در عین حال که مضحك و مسخره آمیز است شخص اندیشمند را به وحشت می اندازد.
✅ يك كارمند بدبخت و بیچاره که حتی حساب هم سرش نمی شود و با ارقام بیگانه است، حقوق مختصر خود را صرف يك اعلان می کند و در آن اعلان رویاهای پریشان دماغ سودایی خود را به عنوان پروگرام و نقشه کار خود شرح می دهد که: « اگر مرا به مجلس بفرستید ازدواج را اجباری می کنم، بودجه خرج کشور را دو برابر خواهم کرد... الخ» دیگری چند هزار تومان خرج می کند و طوماری که با خواهش و تمنا به امضاء رسانیده است با هزاران امضاء در جراید منتشر می سازد، ولی همان امضاء کنندگان از دادن رای به وی مضایقه می کنند، بسیاری از اینان عکس خود را نیز چاپ کرده می پندارند شکل و شمایل آن ها در جلب رای تاثیری بسزا دارد.
✅ این پیش آمد را بر چه می توان حمل کرد؟ آیا هنگام انتخابات يك مرض روحی بر جامعه مستولی می شود یا باید آن را نشانه عدم رشد و بلوغ سیاسی دانست؟ این توفان را اگر علاقه به اجتماع برانگیخته و افکار سیاسی سبب شده باشد قابل تحسین است و دیگر نمی شود آن را شهوت و جنون خواند بلکه علامت رشد مردمی است که افکار و مبادی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن ها را به تکاپو انداخته است اما متاسفانه محرک هایی احيانا ناشایسته تر از هوس این توفان را برانگیخته است.
✅ اشتباه دیگری که گریبانگیر این اشخاص می شود این است که خیال می کنند عضویت مجلس به آن ها حثیت مردان با تقوای سیاسی خواهد داد. در نوزده دوره قانونگذاری صدها وکیل آمده و رفته اند بدون این که از خود اثری و نامی بگذارند و عده نمایندگان موثر و بنام در این پنجاه ساله مشروطیت از پنجاه نفر تجاوز نمی کند.
ادامه دارد...
#شرح_عکس
نمایی از تبلیغات انتخاباتی هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی/ بهمن ۱۳۸۲
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
در دو پست سابق عرض شد #علی_دشتی یادداشتی در مجله #سپید_و_سیاه به تاریخ اسفند ۱۳۳۹ درباره بیماری های انتخاباتی نگاشته بود، امروز بخش های دیگری از آن یادداشت را مرور می کنیم؛
✅ این چشم اندازی که هنگام انتخابات از جامعه مقابل دیدگان انسان نقش می بندد تماشایی است همه غیرتمند، همه فداکار، همه شرافتمند؛ همه مبارز و مجاهد؛ همه وطن خواه (و در این دوره) شاه پرست شده اند و «مردم شرافتمند» جوشقان و بیلقان به فلان «فرزند برومند وطن رای خواهند داد» مشاهده این وضع در عین حال که مضحك و مسخره آمیز است شخص اندیشمند را به وحشت می اندازد.
✅ يك كارمند بدبخت و بیچاره که حتی حساب هم سرش نمی شود و با ارقام بیگانه است، حقوق مختصر خود را صرف يك اعلان می کند و در آن اعلان رویاهای پریشان دماغ سودایی خود را به عنوان پروگرام و نقشه کار خود شرح می دهد که: « اگر مرا به مجلس بفرستید ازدواج را اجباری می کنم، بودجه خرج کشور را دو برابر خواهم کرد... الخ» دیگری چند هزار تومان خرج می کند و طوماری که با خواهش و تمنا به امضاء رسانیده است با هزاران امضاء در جراید منتشر می سازد، ولی همان امضاء کنندگان از دادن رای به وی مضایقه می کنند، بسیاری از اینان عکس خود را نیز چاپ کرده می پندارند شکل و شمایل آن ها در جلب رای تاثیری بسزا دارد.
✅ این پیش آمد را بر چه می توان حمل کرد؟ آیا هنگام انتخابات يك مرض روحی بر جامعه مستولی می شود یا باید آن را نشانه عدم رشد و بلوغ سیاسی دانست؟ این توفان را اگر علاقه به اجتماع برانگیخته و افکار سیاسی سبب شده باشد قابل تحسین است و دیگر نمی شود آن را شهوت و جنون خواند بلکه علامت رشد مردمی است که افکار و مبادی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن ها را به تکاپو انداخته است اما متاسفانه محرک هایی احيانا ناشایسته تر از هوس این توفان را برانگیخته است.
✅ اشتباه دیگری که گریبانگیر این اشخاص می شود این است که خیال می کنند عضویت مجلس به آن ها حثیت مردان با تقوای سیاسی خواهد داد. در نوزده دوره قانونگذاری صدها وکیل آمده و رفته اند بدون این که از خود اثری و نامی بگذارند و عده نمایندگان موثر و بنام در این پنجاه ساله مشروطیت از پنجاه نفر تجاوز نمی کند.
ادامه دارد...
#شرح_عکس
نمایی از تبلیغات انتخاباتی هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی/ بهمن ۱۳۸۲
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
✳️ درباره روزنامه #شورش و سرنوشت تلخ مدیر این روزنامه!
امیرمختار #کریم_پور_شیرازی زاده: ۴ بهمن ۱۲۹۹، اصطهبان - قتل: ۲۴ اسفند ۱۳۳۲، تهران) شاعر، روزنامه نگار، فعال سیاسی و هوادار #ملی_شدن_صنعت_نفت ایران بود که متعاقب #کودتای_28_مرداد دستگیر و پس از مدتها شکنجه در زندان دژبان مرکز ارتش، جان باخت.
وی مدیر #روزنامه_شورش بود که از سال ۱۳۲۹ منتشر گردید و در جریان ملی شدن صنعت نفت انتقادات تندی علیه شاه و خانواده اش ابراز کرد.
در گوشه سمت راست روزنامه وی کلامی از امام علی (ع) نوشته میشد: «پیکار کنید، بگذارید جای لکه ذلت، دامن کفن شما آغشته به خون پاک شما باشد. پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است.»
وی در روزنامه پر طرفدار «شورش» در انتقاد از #اشرف_پهلوی مینویسد:مردم میگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم میگویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت میگیرد به چه مصرفی میرساند... . مردم میگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نامشروع میکند.شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و #احمد_شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم...
پس از انتشار این مقاله نامه تهدیدآمیزی را دریافت کرد که کلیشه آنرا در روزنامه به چاپ رساند:«... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه #محمد_مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش....»
وی ابتدا همانند همه فعالان سیاسی و آزادیخواهان دستگیر شده بطور غیر قانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد، اما پیش از اجرای اعدام به آتش کشیده شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود.
در برخی مطالب مخالفان نوشته شدهاست که «میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جایی که در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن آن ها به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.»
در مورد مرگ او روایات گوناگونی در دست است. همسلولیهای او از افسران و سربازان و نگهبانان شنیدند که وی در جریان اقدام برای فرار، خودش را با نفت بخاری آلوده کرده و آتش زده است.
کریم پور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۲ در میان شعله های آتش سوخت ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز، خبر درگذشت او منتشر شد. اما پس از آن در میان مخالفان حکومت شاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: «به دستور اشرف، ابتدا کریم پور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمهجانش را آتش زدند و او را در میان شعله های آتش سوزاندند و بدین ترتیب، دست به انتقامجویی از نیش قلم یک روزنامه نگار زدند.»
#شعبان_جعفری در مصاحبه با #هما_سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی میگوید: «این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن.»
محل دفن او به درستی روشن نیست ولی گفته میشود احتمالاً در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده است.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
امیرمختار #کریم_پور_شیرازی زاده: ۴ بهمن ۱۲۹۹، اصطهبان - قتل: ۲۴ اسفند ۱۳۳۲، تهران) شاعر، روزنامه نگار، فعال سیاسی و هوادار #ملی_شدن_صنعت_نفت ایران بود که متعاقب #کودتای_28_مرداد دستگیر و پس از مدتها شکنجه در زندان دژبان مرکز ارتش، جان باخت.
وی مدیر #روزنامه_شورش بود که از سال ۱۳۲۹ منتشر گردید و در جریان ملی شدن صنعت نفت انتقادات تندی علیه شاه و خانواده اش ابراز کرد.
در گوشه سمت راست روزنامه وی کلامی از امام علی (ع) نوشته میشد: «پیکار کنید، بگذارید جای لکه ذلت، دامن کفن شما آغشته به خون پاک شما باشد. پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است.»
وی در روزنامه پر طرفدار «شورش» در انتقاد از #اشرف_پهلوی مینویسد:مردم میگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم میگویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت میگیرد به چه مصرفی میرساند... . مردم میگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نامشروع میکند.شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و #احمد_شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم...
پس از انتشار این مقاله نامه تهدیدآمیزی را دریافت کرد که کلیشه آنرا در روزنامه به چاپ رساند:«... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه #محمد_مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش....»
وی ابتدا همانند همه فعالان سیاسی و آزادیخواهان دستگیر شده بطور غیر قانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد، اما پیش از اجرای اعدام به آتش کشیده شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود.
در برخی مطالب مخالفان نوشته شدهاست که «میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جایی که در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن آن ها به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.»
در مورد مرگ او روایات گوناگونی در دست است. همسلولیهای او از افسران و سربازان و نگهبانان شنیدند که وی در جریان اقدام برای فرار، خودش را با نفت بخاری آلوده کرده و آتش زده است.
کریم پور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۲ در میان شعله های آتش سوخت ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز، خبر درگذشت او منتشر شد. اما پس از آن در میان مخالفان حکومت شاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: «به دستور اشرف، ابتدا کریم پور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمهجانش را آتش زدند و او را در میان شعله های آتش سوزاندند و بدین ترتیب، دست به انتقامجویی از نیش قلم یک روزنامه نگار زدند.»
#شعبان_جعفری در مصاحبه با #هما_سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی میگوید: «این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن.»
محل دفن او به درستی روشن نیست ولی گفته میشود احتمالاً در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده است.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
مطبوعات قدیمی
✳️ درباره روزنامه #شورش و سرنوشت تلخ مدیر این روزنامه! امیرمختار #کریم_پور_شیرازی زاده: ۴ بهمن ۱۲۹۹، اصطهبان - قتل: ۲۴ اسفند ۱۳۳۲، تهران) شاعر، روزنامه نگار، فعال سیاسی و هوادار #ملی_شدن_صنعت_نفت ایران بود که متعاقب #کودتای_28_مرداد دستگیر و پس از مدتها…
#شعبان_جعفری در مصاحبه با #هما_سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی میگوید: «این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن.»
https://t.iss.one/oldnewspaper/11332
محل دفن او به درستی روشن نیست ولی گفته میشود احتمالاً در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده است.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
https://t.iss.one/oldnewspaper/11332
محل دفن او به درستی روشن نیست ولی گفته میشود احتمالاً در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده است.
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper