✳️ سرنوشت یکی از مدعیان دروغین به روایت مطبوعات دوره پهلوی!
#سیدغضنفر_وزیری از معروفترین مدعیان امامت در تاریخ معاصر به مدت نیم قرن در نواحی مختلف ایران و به ویژه در روستاهای اطراف #محلات و نیز در #روستای_ون در نزدیکی #کاشان ادعای #امام_زمان بودن داشت، مریدان بسیار به گرد خویش جمع کرد و توسط همین مریدان، مرتکب قتل شمار زیادی از افراد گردید.
در پست بعد به شرح سرنوشت یکی از #مدعیان_دروغین به روایت مطبوعات دوره پهلوی می پردازیم؛
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
#سیدغضنفر_وزیری از معروفترین مدعیان امامت در تاریخ معاصر به مدت نیم قرن در نواحی مختلف ایران و به ویژه در روستاهای اطراف #محلات و نیز در #روستای_ون در نزدیکی #کاشان ادعای #امام_زمان بودن داشت، مریدان بسیار به گرد خویش جمع کرد و توسط همین مریدان، مرتکب قتل شمار زیادی از افراد گردید.
در پست بعد به شرح سرنوشت یکی از #مدعیان_دروغین به روایت مطبوعات دوره پهلوی می پردازیم؛
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
مطبوعات قدیمی
Photo
✳️ سرنوشت یکی از مدعیان دروغین به روایت مطبوعات دوره پهلوی!
#سیدغضنفر_وزیری از معروفترین مدعیان امامت در تاریخ معاصر به مدت نیم قرن در نواحی مختلف ایران و به ویژه در روستاهای اطراف #محلات و نیز در #روستای_ون در نزدیکی #کاشان ادعای #امام_زمان بودن داشت، مریدان بسیار به گرد خویش جمع کرد و توسط همین مریدان، مرتکب قتل شمار زیادی از افراد گردید.
نمونهای از مشهورترین قتل های انجام شده توسط وی، کشتار دست جمعی عدهای از مخالفین در حمام #روستای_عیسی_آباد محلات بود که طی آن شماری از مریدانی که سیدغضنفر به گرد خود جمع کرده بود، در سحرگاه یکی از روزهای تابستان ۱۳۱۰ ، بنا به دستور نامبرده به حمام مخالفین هجوم بردند و دوازده نفر را در آنجا کشته و سر بریدند و اجساد آنها را مثله ساختند.
غضنفر در سال ۱۳۱۰ و در ۳۹ سالگی وارد عیسی آباد محلات شد و به دروغ ادعای امام زمانی کرد، و برای موفقیت خود در این راه، فنونی نیز فراگرفته بود، در عیسی آباد محلات مردمی زندگی میکردند که طبع آنها برای پذیرفتن ادعاهای سیدغضنفر، بیشتر از سایر دهاتیها آمادگی داشت.وی بعد از چند ماه اقامت در عیسی آباد محلات، موفق شد عدّهٔ کثیری مرید برای خود جمعآوری کند. سردستهٔ مریدان او در عیسی آباد محلات، مردی به نام #مهدیقلی_ربیعی بود.
دوران محکومیت ده ساله غضنفر از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ به طول انجامید و اوایل سال ۱۳۲۰ بود که غضنفر از زندان بیرون آمد. در این زمان او بسیار پیر و شکسته به نظر میرسید و همه تصور میکردند که در زندان متنبه گردیده و آن افکار از مغزش خارج شدهاست. وی پس از رهایی از زندان به جای این که به عیسی آباد بازگردد، عازم کاشان شد و در قریه ون واقع در هفت فرسخی این شهر سکنی گزید. وی برای سالها بهطور ناشناس در این روستا اقامت و در خلال این مدت منتظر و مترصد فرصتی بود تا مجددا ادعاهای خویش را تکرار کرده و بساط سابق خویش را بگستراند.
این فرصت با طی دوران محکومیت و آزادی شاخص ترین مرید او، یعنی مهدیقلی ربیعی و پسرش حیدرقلی و چند نفر دیگر از مریدان سابق، که هریک به دورههای ده تا پانزده ساله زندان محکوم شده بودند، فراهم گردید. در واقع مریدها پس از آزادی از زندان، در به در به دنبال او بودند و چون مراد را در روستای ون یافتند، دوباره به دور او گرد آمدند و مجدداً بساط مرید و مرادبازی را به راه انداختند.
غضنفر که از دوران قبلی امامت دروغین خویش تجربه بسیار اندوخته و بعلاوه در طی ده سال محکومیت زندان خود، حسابی آبدیده شده بود، این بار با احتیاط عمل مینمود و سعی بسیار داشت که با وجود پرونده و سوابق خویش در نزد مراجع قضائی و انتظامی، کسی از هویت او و سوابقی که دارا بود، مطلع نشود. به همین دلیل موفق شد که چند سال دیگر به همراه مریدان خود در روستای ون به زندگی و امامت خویش ادامه دهد و در خلال این مدت از طریق تبلیغات خود و مریدانش، جمعی از روستائیان کاشانی را نیز به گرد خویش جمع نماید به طوری که کمکم وی در محدوده کاشان و بخصوص در روستای ون، شهرت پیدا کرد و توجه بسیاری به سمت او جلب گردید.
ماجرای قتل حاج آقا خلیل رحمانی خیلی زود در سرتاسر آبادی پخش شد و لحظاتی بعد به اطلاع پاسگاه ژاندارمری رسید و سرگرد مافی، فرمانده پاسگاه به اتفاق شماری از مأمورین پاسگاه ژاندارمری ون، بلافاصله در محل قتل حاج آقا خلیل حاضر شد و پس از انجام تحقیقات مقدماتی در صحنهٔ قتل، چهار نفر مریدان جانی غضنفر و سپس خود او را در منزلش دستگیر کردند.
بدین ترتیب در روز 14 فروردین ماه سال 1333 ، غضنفر به اتفاق چهار نفر از مریدانش به اسامی مهدیقلی ربیعی، حیدرقلی ربیعی، سلطانعلی خراسانی و عبدالحسین انصاریان، به اتهام قتل حاج آقا خلیل به کاشان منتقل شدند و در زندان شهربانی این شهر حبس گردیدند.
ساعت ده صبح سهشنبه 5 بهمن 1333 نخستین جلسه محاکمه سید غضنفر وزیری مدعی امامت و چهار نفر از مریدان او به اسامی مهدیقلی ربیعی، حیدر ربیعی، سلطانعلی خراسانی و عبدالحسین انصاریان به اتهام قتل شیخ خلیل رحمانی ساکن قریه «ون» کاشان در شعبه چهارم دادگاه جنایی مرکز به ریاست آقای شریف تشکیل شد. این دادگاه ده جلسه و تا هفدهم بهمن به طول انجامید و در اثنای آن سید غضنفر سکته کرد و درگذشت. اما در نهایت مریدانش هرکدام به اتهام قتل شیخ خلیل به چندین سال زندان با اعمال شاقه محکوم شدند.
#منابع
#تهران_مصور ، 22 بهمن 1333
مجله #خواندنی_ها ، سال 14 ، شماره 94 ، صص 12 و 13 و 30
#شرح_عکس
غضنفر وزیری به همراه دو تن از مریدان پس از دستگیری دوم ، تاریخ عکس : 19 آگوست 1954 / 28 مرداد 1333
عکس از آرشیو #تصاویر_تاریخی #سیدروح_الله_امین_آبادی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
#سیدغضنفر_وزیری از معروفترین مدعیان امامت در تاریخ معاصر به مدت نیم قرن در نواحی مختلف ایران و به ویژه در روستاهای اطراف #محلات و نیز در #روستای_ون در نزدیکی #کاشان ادعای #امام_زمان بودن داشت، مریدان بسیار به گرد خویش جمع کرد و توسط همین مریدان، مرتکب قتل شمار زیادی از افراد گردید.
نمونهای از مشهورترین قتل های انجام شده توسط وی، کشتار دست جمعی عدهای از مخالفین در حمام #روستای_عیسی_آباد محلات بود که طی آن شماری از مریدانی که سیدغضنفر به گرد خود جمع کرده بود، در سحرگاه یکی از روزهای تابستان ۱۳۱۰ ، بنا به دستور نامبرده به حمام مخالفین هجوم بردند و دوازده نفر را در آنجا کشته و سر بریدند و اجساد آنها را مثله ساختند.
غضنفر در سال ۱۳۱۰ و در ۳۹ سالگی وارد عیسی آباد محلات شد و به دروغ ادعای امام زمانی کرد، و برای موفقیت خود در این راه، فنونی نیز فراگرفته بود، در عیسی آباد محلات مردمی زندگی میکردند که طبع آنها برای پذیرفتن ادعاهای سیدغضنفر، بیشتر از سایر دهاتیها آمادگی داشت.وی بعد از چند ماه اقامت در عیسی آباد محلات، موفق شد عدّهٔ کثیری مرید برای خود جمعآوری کند. سردستهٔ مریدان او در عیسی آباد محلات، مردی به نام #مهدیقلی_ربیعی بود.
دوران محکومیت ده ساله غضنفر از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ به طول انجامید و اوایل سال ۱۳۲۰ بود که غضنفر از زندان بیرون آمد. در این زمان او بسیار پیر و شکسته به نظر میرسید و همه تصور میکردند که در زندان متنبه گردیده و آن افکار از مغزش خارج شدهاست. وی پس از رهایی از زندان به جای این که به عیسی آباد بازگردد، عازم کاشان شد و در قریه ون واقع در هفت فرسخی این شهر سکنی گزید. وی برای سالها بهطور ناشناس در این روستا اقامت و در خلال این مدت منتظر و مترصد فرصتی بود تا مجددا ادعاهای خویش را تکرار کرده و بساط سابق خویش را بگستراند.
این فرصت با طی دوران محکومیت و آزادی شاخص ترین مرید او، یعنی مهدیقلی ربیعی و پسرش حیدرقلی و چند نفر دیگر از مریدان سابق، که هریک به دورههای ده تا پانزده ساله زندان محکوم شده بودند، فراهم گردید. در واقع مریدها پس از آزادی از زندان، در به در به دنبال او بودند و چون مراد را در روستای ون یافتند، دوباره به دور او گرد آمدند و مجدداً بساط مرید و مرادبازی را به راه انداختند.
غضنفر که از دوران قبلی امامت دروغین خویش تجربه بسیار اندوخته و بعلاوه در طی ده سال محکومیت زندان خود، حسابی آبدیده شده بود، این بار با احتیاط عمل مینمود و سعی بسیار داشت که با وجود پرونده و سوابق خویش در نزد مراجع قضائی و انتظامی، کسی از هویت او و سوابقی که دارا بود، مطلع نشود. به همین دلیل موفق شد که چند سال دیگر به همراه مریدان خود در روستای ون به زندگی و امامت خویش ادامه دهد و در خلال این مدت از طریق تبلیغات خود و مریدانش، جمعی از روستائیان کاشانی را نیز به گرد خویش جمع نماید به طوری که کمکم وی در محدوده کاشان و بخصوص در روستای ون، شهرت پیدا کرد و توجه بسیاری به سمت او جلب گردید.
ماجرای قتل حاج آقا خلیل رحمانی خیلی زود در سرتاسر آبادی پخش شد و لحظاتی بعد به اطلاع پاسگاه ژاندارمری رسید و سرگرد مافی، فرمانده پاسگاه به اتفاق شماری از مأمورین پاسگاه ژاندارمری ون، بلافاصله در محل قتل حاج آقا خلیل حاضر شد و پس از انجام تحقیقات مقدماتی در صحنهٔ قتل، چهار نفر مریدان جانی غضنفر و سپس خود او را در منزلش دستگیر کردند.
بدین ترتیب در روز 14 فروردین ماه سال 1333 ، غضنفر به اتفاق چهار نفر از مریدانش به اسامی مهدیقلی ربیعی، حیدرقلی ربیعی، سلطانعلی خراسانی و عبدالحسین انصاریان، به اتهام قتل حاج آقا خلیل به کاشان منتقل شدند و در زندان شهربانی این شهر حبس گردیدند.
ساعت ده صبح سهشنبه 5 بهمن 1333 نخستین جلسه محاکمه سید غضنفر وزیری مدعی امامت و چهار نفر از مریدان او به اسامی مهدیقلی ربیعی، حیدر ربیعی، سلطانعلی خراسانی و عبدالحسین انصاریان به اتهام قتل شیخ خلیل رحمانی ساکن قریه «ون» کاشان در شعبه چهارم دادگاه جنایی مرکز به ریاست آقای شریف تشکیل شد. این دادگاه ده جلسه و تا هفدهم بهمن به طول انجامید و در اثنای آن سید غضنفر سکته کرد و درگذشت. اما در نهایت مریدانش هرکدام به اتهام قتل شیخ خلیل به چندین سال زندان با اعمال شاقه محکوم شدند.
#منابع
#تهران_مصور ، 22 بهمن 1333
مجله #خواندنی_ها ، سال 14 ، شماره 94 ، صص 12 و 13 و 30
#شرح_عکس
غضنفر وزیری به همراه دو تن از مریدان پس از دستگیری دوم ، تاریخ عکس : 19 آگوست 1954 / 28 مرداد 1333
عکس از آرشیو #تصاویر_تاریخی #سیدروح_الله_امین_آبادی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
✳️ این کارها شاه را ساقط کرد!
امروز #اسناد_ساواک به تاریخ 15 آبان 1344 را مطالعه می کردم که یک سند نظرم را جلب و به شدت ناراحتم کرد، ناراحت از این جهت که یک فرد تا چه اندازه فرومایه شود که یک اقدام خلاف اخلاق را به عنوان افتخار خود به مقامات بالادست گزارش دهد.
سرتیپ علی پاشا بهرامی در این روز طی گزارشی خطاب به تیمسار ریاست ساواک نوشته است: محدودیت های شدید #ساواک_خراسان و بازداشت سیدمحمود قمی و بالاخره در مضیقه بودن [آیت الله سیدحسن طباطبایی] قمی از لحاظ مادی و معنوی وضع ناگواری برای مشارالیه به وجود آورده در حال حاضر قادر به تأمین نان طلاب نیست. هزینه معاش وی به سختی تأمین می شود مردم به علل بیم از ساواک و برملا شدن نقاط ضعف قمی و فرزندان وی سهم امام به او نمی دهند به طوری که زنش از برادر خود استمداد کمک های مادی نموده و اظهار داشته (مگر من چه گناهی کرده ام که زن ملا شده ام از لحاظ مادی فوق العاده در مضیقه هستیم آقا قادر به تأمین معاش نیست سعی کن از پدرم به من ماهانه کمک مادی بشود)
در ادامه این گزارش می خوانیم: دامنه ایجاد مزاحمت جهت قمی به وسیله ساواک به انحاء مقتضی توسعه داده شده چنانچه وضع به همین منوال باشد قطعا وی تسلیم و یا از کشور خارج خواهد شد فعلاً سیدمحمود قمی بازداشت سید صادق و سیدمحمد دیگر فرزندان وی از پدر قهر و به تهران رفته سیدعلی یکی دیگر از پسران مشارالیه در چند روز قبل به وسیله پرکلرون قصد انتحار داشت که پزشکان او را از مرگ حتمی نجات دادند این وضع ناراحتی روحی فوق العاده ای جهت قمی فراهم کرده که بعید نیست نامبرده یا فعالیت خود را تشدید کند و با صدور اعلامیه ای افکار مردم را متوجه خود کند و یا اینکه مجبور به ترک مشهد بشود که بدیهی است در مورد قسمت نخست ساواک با کمال هوشیاری مراقب اعمال او است در صورت اتخاذ تصمیم به موقع اقدامات لازم به عمل خواهد آمد در مورد قسمت دوم فعلاً نمی توان دقیقا پیش بینی و اظهارنظر نمود از طرفی قمی برای آزادی پسرش مشغول فعالیت است.
این سند به خوبی نشان می دهد که #ساواک برای تسلیم کردن یک مخالف تا چه اندازه بی رحم بوده، آب و نان را به خانه فرد می بستند تا او خود به خود تسلیم و یا متواری شود!
البته این تنها سند مرتبط با رئیس ساواک خراسان نیست که نشان از تیرگی درون او دارد، در یک سند دیگر مرتبط با دو مهر 1343 می خوانیم؛
در مورد طرح تصویبی ساواک خراسان به منظور خنثی نمودن فعالیت روحانیون اخلالگر و همچنین سازمانی که به همین علت وسیله ساواک مذکور بهوجود آمده است در محل تحقیق کافی به عمل آمد و نتیجه به شرح زیر به عرض میرسد؛
⛔️ «ایجاد اختلاف و دو دستگی بین روحانیون مخالف و ایادی وابسته به قمی و میلانی در مشهد با انتشار اعلامیههای مجعول مبنی برطرفداری از قمی و بیاعتنایی به میلانی و بالعکس» اجرا شده و در نتیجه بین آنان اختلاف ایجاد و هر یک از دیگری بدگویی میکنند و علیه هم مبارزه مینمایند.
⛔️ «ایجاد اختلاف در مجالسی که آیتالله قمی حضور به هم میرساند به وسیله عناصر خودی به طور غیر محسوس و بهرهبرداری لازم از وضع بهوجودآمده.» این ماده کاملا به مورد اجرا گذارده شده است تا آنجا که وقتی آیتالله قمی، حسن اردکانی (یکی از عوامل وابسته به ساواک) را میبیند میگوید من دیگر خیال دارم به مسجد نیایم چون شمر وارد کربلا شده.
⛔️ «تضییقات لازم جهت تجار و اصنافی که کمک مالی به آیتالله قمی مینمایند از طریق شهرداری و دارایی». دراینباره آموزش لازم به رئیس دارایی مشهد داده شده است که به نحو مقتضی آنان را از نظر مالیاتی در فشار قرار دهد.
⛔️«آخرین مرحله دستگیری شبانه قمی و پسرش و اعزام آنها به تهران». این قسمت فعلا ضرورت اجرا ندارد و چنانچه اقدامات ساواک محل نتیجهای در مورد خنثی نمودن فعالیت نامبردگان نداشت اقدام خواهد شد.
چرایی سقوط شاه را بایستی در میانه این سطور و اسناد مشاهده کرد، گفته می شود که پهلوی در روزها و ماه های پایانی مدام می پرسید مگر چه شده که مردم به خیابان ها ریخته اند و آن ها از من چه می خواهند؟ مدام نخست وزیر عوض و یا مقامات سابق را بازداشت و زندانی می کرد ولی هیچ کدام نتیجه نمی داد، او بایستی از مدت ها پیش دست به اصلاح می زد و تغییرات را شروع می کرد، برخی کارها ذاتا باعث سقوط حکومت ها می شود، اگر شمر با بستن آب به روی امام حسین و اهل بیت او نتیجه گرفت، ساواک هم می توانست با تحت فشار قرار دادن مخالفین می توانست.
@oldnewspaper
امروز #اسناد_ساواک به تاریخ 15 آبان 1344 را مطالعه می کردم که یک سند نظرم را جلب و به شدت ناراحتم کرد، ناراحت از این جهت که یک فرد تا چه اندازه فرومایه شود که یک اقدام خلاف اخلاق را به عنوان افتخار خود به مقامات بالادست گزارش دهد.
سرتیپ علی پاشا بهرامی در این روز طی گزارشی خطاب به تیمسار ریاست ساواک نوشته است: محدودیت های شدید #ساواک_خراسان و بازداشت سیدمحمود قمی و بالاخره در مضیقه بودن [آیت الله سیدحسن طباطبایی] قمی از لحاظ مادی و معنوی وضع ناگواری برای مشارالیه به وجود آورده در حال حاضر قادر به تأمین نان طلاب نیست. هزینه معاش وی به سختی تأمین می شود مردم به علل بیم از ساواک و برملا شدن نقاط ضعف قمی و فرزندان وی سهم امام به او نمی دهند به طوری که زنش از برادر خود استمداد کمک های مادی نموده و اظهار داشته (مگر من چه گناهی کرده ام که زن ملا شده ام از لحاظ مادی فوق العاده در مضیقه هستیم آقا قادر به تأمین معاش نیست سعی کن از پدرم به من ماهانه کمک مادی بشود)
در ادامه این گزارش می خوانیم: دامنه ایجاد مزاحمت جهت قمی به وسیله ساواک به انحاء مقتضی توسعه داده شده چنانچه وضع به همین منوال باشد قطعا وی تسلیم و یا از کشور خارج خواهد شد فعلاً سیدمحمود قمی بازداشت سید صادق و سیدمحمد دیگر فرزندان وی از پدر قهر و به تهران رفته سیدعلی یکی دیگر از پسران مشارالیه در چند روز قبل به وسیله پرکلرون قصد انتحار داشت که پزشکان او را از مرگ حتمی نجات دادند این وضع ناراحتی روحی فوق العاده ای جهت قمی فراهم کرده که بعید نیست نامبرده یا فعالیت خود را تشدید کند و با صدور اعلامیه ای افکار مردم را متوجه خود کند و یا اینکه مجبور به ترک مشهد بشود که بدیهی است در مورد قسمت نخست ساواک با کمال هوشیاری مراقب اعمال او است در صورت اتخاذ تصمیم به موقع اقدامات لازم به عمل خواهد آمد در مورد قسمت دوم فعلاً نمی توان دقیقا پیش بینی و اظهارنظر نمود از طرفی قمی برای آزادی پسرش مشغول فعالیت است.
این سند به خوبی نشان می دهد که #ساواک برای تسلیم کردن یک مخالف تا چه اندازه بی رحم بوده، آب و نان را به خانه فرد می بستند تا او خود به خود تسلیم و یا متواری شود!
البته این تنها سند مرتبط با رئیس ساواک خراسان نیست که نشان از تیرگی درون او دارد، در یک سند دیگر مرتبط با دو مهر 1343 می خوانیم؛
در مورد طرح تصویبی ساواک خراسان به منظور خنثی نمودن فعالیت روحانیون اخلالگر و همچنین سازمانی که به همین علت وسیله ساواک مذکور بهوجود آمده است در محل تحقیق کافی به عمل آمد و نتیجه به شرح زیر به عرض میرسد؛
⛔️ «ایجاد اختلاف و دو دستگی بین روحانیون مخالف و ایادی وابسته به قمی و میلانی در مشهد با انتشار اعلامیههای مجعول مبنی برطرفداری از قمی و بیاعتنایی به میلانی و بالعکس» اجرا شده و در نتیجه بین آنان اختلاف ایجاد و هر یک از دیگری بدگویی میکنند و علیه هم مبارزه مینمایند.
⛔️ «ایجاد اختلاف در مجالسی که آیتالله قمی حضور به هم میرساند به وسیله عناصر خودی به طور غیر محسوس و بهرهبرداری لازم از وضع بهوجودآمده.» این ماده کاملا به مورد اجرا گذارده شده است تا آنجا که وقتی آیتالله قمی، حسن اردکانی (یکی از عوامل وابسته به ساواک) را میبیند میگوید من دیگر خیال دارم به مسجد نیایم چون شمر وارد کربلا شده.
⛔️ «تضییقات لازم جهت تجار و اصنافی که کمک مالی به آیتالله قمی مینمایند از طریق شهرداری و دارایی». دراینباره آموزش لازم به رئیس دارایی مشهد داده شده است که به نحو مقتضی آنان را از نظر مالیاتی در فشار قرار دهد.
⛔️«آخرین مرحله دستگیری شبانه قمی و پسرش و اعزام آنها به تهران». این قسمت فعلا ضرورت اجرا ندارد و چنانچه اقدامات ساواک محل نتیجهای در مورد خنثی نمودن فعالیت نامبردگان نداشت اقدام خواهد شد.
چرایی سقوط شاه را بایستی در میانه این سطور و اسناد مشاهده کرد، گفته می شود که پهلوی در روزها و ماه های پایانی مدام می پرسید مگر چه شده که مردم به خیابان ها ریخته اند و آن ها از من چه می خواهند؟ مدام نخست وزیر عوض و یا مقامات سابق را بازداشت و زندانی می کرد ولی هیچ کدام نتیجه نمی داد، او بایستی از مدت ها پیش دست به اصلاح می زد و تغییرات را شروع می کرد، برخی کارها ذاتا باعث سقوط حکومت ها می شود، اگر شمر با بستن آب به روی امام حسین و اهل بیت او نتیجه گرفت، ساواک هم می توانست با تحت فشار قرار دادن مخالفین می توانست.
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ #فریدون_هویدا سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد از سال ۱۳۴۹ تا پیروزی انقلاب در تصویر پیوست به عکسی از جنازه برادرش #امیرعباس_هویدا منتشر شده در یک مجله فرانسوی نگاه می کند.
در این نوشتار به هیچ وجه به دنبال واکاوی پرونده و عملکرد #هویدا در سیزده ساله صدارتش نیستیم که در این باب زیاد نوشته شده، هویدا #عامل_وضع_موجود در سال ۵۷ خوانده و برای آرام کردن اوضاع بازداشت شد، در حالی که شاه حتی سگ هایش را با خود برد هویدا باقی ماند تا اعدام شود، نمی شود پذیرفت شاه نمی دانست هویدا را اعدام میکنند و یا خود صدراعظم دوره اقتدار پهلوی هم گمان به نجات داشت!
هویدا ماند و اعدام شد، عامل وضع سال ۱۳۵۷ به زعم شاه در همان ماه های پایانی بازداشت شد و آن سرنوشت را یافت، با این وجود در کل چهل و اندی سال گذشته جریان #سلطنت_طلب وضع به وجود آمده بر اثر مدیریت هویدا را به عنوان #کارنامه_شاه می ستاید ولی هیچ نمی گوید اگر این کارنامه مطلوب بود چرا شاه او را بازداشت کرد و اگر مجبور شد خادمی را برای ساکت کردن مخالفین عقوبت کند چنین اربابی که با نوکر وفادار و خادم این کند چگونه می شود ستایش کرد؟!
به هر حال اگر حاصل مدیریت هویدا که وضع سال ۵۶ و ۵۷ بود به روایت جریان سلطنت طلب قابل ستایش و تمجید است که از آن به عنوان کارنامه پهلوی یاد می شود سوال بنیادین آن است که چرا شاه به جای پاداش او را زندانی ساخت و اگر که خائن بود حاصل مدیریت سیزده ساله یک خائن کارنامه درخشانی نمی شود...
@oldnewspaper
در این نوشتار به هیچ وجه به دنبال واکاوی پرونده و عملکرد #هویدا در سیزده ساله صدارتش نیستیم که در این باب زیاد نوشته شده، هویدا #عامل_وضع_موجود در سال ۵۷ خوانده و برای آرام کردن اوضاع بازداشت شد، در حالی که شاه حتی سگ هایش را با خود برد هویدا باقی ماند تا اعدام شود، نمی شود پذیرفت شاه نمی دانست هویدا را اعدام میکنند و یا خود صدراعظم دوره اقتدار پهلوی هم گمان به نجات داشت!
هویدا ماند و اعدام شد، عامل وضع سال ۱۳۵۷ به زعم شاه در همان ماه های پایانی بازداشت شد و آن سرنوشت را یافت، با این وجود در کل چهل و اندی سال گذشته جریان #سلطنت_طلب وضع به وجود آمده بر اثر مدیریت هویدا را به عنوان #کارنامه_شاه می ستاید ولی هیچ نمی گوید اگر این کارنامه مطلوب بود چرا شاه او را بازداشت کرد و اگر مجبور شد خادمی را برای ساکت کردن مخالفین عقوبت کند چنین اربابی که با نوکر وفادار و خادم این کند چگونه می شود ستایش کرد؟!
به هر حال اگر حاصل مدیریت هویدا که وضع سال ۵۶ و ۵۷ بود به روایت جریان سلطنت طلب قابل ستایش و تمجید است که از آن به عنوان کارنامه پهلوی یاد می شود سوال بنیادین آن است که چرا شاه به جای پاداش او را زندانی ساخت و اگر که خائن بود حاصل مدیریت سیزده ساله یک خائن کارنامه درخشانی نمی شود...
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ صدها شماره روزنامه های #دوره_اصلاحات که سال قبل به لطف یک دوست به دستم رسید انشاالله به زودی اسکن خواهند شد، در طول این ده سال زحمت زیادی متحمل شدم بسیار زیاد و بیشتر از طاقت خودم اهانت شنیدم، دوستی گفت کار تو کار گل هست، به جای این کارها مقاله و سرمقاله بنویس تا رشد و برای خودت جایگاهی در رسانه دست و پا کنی، میگفتم رسانه کف روی آب هست و هزاران مقاله و سرمقاله فردا فراموش خواهند شد ولی این کار می ماند، آن دوست میگفت کار بماند مهم نیست، نام تو کجای کار هست، نمی توانم بگویم به نام خودم نیندیشیدم که اگر بگویم دروغ هست ولی تا حد وسع و توان کوشیدم پشت صحنه باشم، معدود موارد تماس از رسانه های دیداری و شنیداری برای مصاحبه و ... را هم به دلیل ناتوانی در ارتباط گیری و سخنوری و هم به دلیل تلاش برای رسیدن به کار اصلی پاسخ منفی دادم، توان محدود هست و وقت به شدت کم، باید کاری که میتوانیم را انجام دهیم، کارهایی که نام و نان دارند سهم دیگران، من تلاش میکنم #اگر_زنده_باشم در پنج سال آینده این چند کار را انجام دهم؛
یک روزشمار پهلوی دوم ار شهریور بیست تا بهمن ۵۷ را به پایان دهه شصت متصل کنم
دو آرشیو دیجیتال مطبوعات دوره اصلاحات را کامل کنم
سه روزشمار دهه هفتاد تا پایان دولت روحانی را تا حد وسع جلو ببرم
چهار در نمایه سازی و قابل جست و جو کردن آرشیو دیجیتال بکوشم
پنج پرونده بیش از بیست هزار شخصیت اعم از سیاسی فرهنگی نویسنده و ... که نامشان در جراید و خبرگزاری های پس از انقلاب به هر عنوانی آمده به تفکیک تکمیل و تایم لاین مواضع آنان را تهیه کنم.
خدا را در این مسیر تنها یار و پناهگاهم میبینم و میدانم ... انشاالله
@oldnewspaper
یک روزشمار پهلوی دوم ار شهریور بیست تا بهمن ۵۷ را به پایان دهه شصت متصل کنم
دو آرشیو دیجیتال مطبوعات دوره اصلاحات را کامل کنم
سه روزشمار دهه هفتاد تا پایان دولت روحانی را تا حد وسع جلو ببرم
چهار در نمایه سازی و قابل جست و جو کردن آرشیو دیجیتال بکوشم
پنج پرونده بیش از بیست هزار شخصیت اعم از سیاسی فرهنگی نویسنده و ... که نامشان در جراید و خبرگزاری های پس از انقلاب به هر عنوانی آمده به تفکیک تکمیل و تایم لاین مواضع آنان را تهیه کنم.
خدا را در این مسیر تنها یار و پناهگاهم میبینم و میدانم ... انشاالله
@oldnewspaper
✳️ سه نکته جالب در یک مصاحبه پهلوی!
امروز بیش از دو ساعت زمان صرف این کردم که مصاحبه شاه با «هفتهنامه بیلیتز» چاپ هند در 31 خرداد 1350 را مطالعه و برای #روزشمار_پهلوی از آن استفاده کنم، نکات بسیار مهمی در این مصاحبه وجود داشت که تنها به سه بند این مصاحبه بسنده می کنم و می گذرم ، نخست آن که شاه می گوید در خلیج فارس مشکل اصلی بر سر #بحرین بود که برای صلح آن را هم دادیم رفت، دوم آن که در پاسخ به سوالی درباره مخالفین خود می گوید: در ایران دلیلی برای مخالفت وجود نداد و سوم آن که برنامه #اصلاحات_ارضی آن چنان موفقیت آمیز بوده که کشورهای کمونیستی از ما راهنمایی خواسته اند!
⁉️ در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است.
⁉️ البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق میکنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد.
⁉️برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام دادهایم ابراز علاقه کردهاند.
و سه نکته
1️⃣ شاه درباره بحرین از همان استدلال #امیرعباس_هویدا بهره می گیرد که این منطقه دختری بود که به سن ازدواج رسیده بود و شوهرش دادیم رفت!
شاه مسئله جزایر سه گانه را پیش می کشد و می گوید ما از بحرین گذشتیم که این جزایر را به دست بیاوریم و در این باره سکوت نخواهیم کرد، مثل آن که کسی بگوید من کل خانه شما را می خواهم و شما بگوئید این بخش را بردارید و ما بقی را به ما واگذارید!
کل این خانه متعلق به مردم ایران بوده نه بخشی از آن و شاه به چه اجازه و مشروعیتی خود را مجاز به هبه آن می دید مشخص نیست!
2️⃣ درباره وجود مخالف در کشور، شاه دچار توهمی بزرگ بود، توهمی که با سخنرانی 14 آبان 1357 او که گفت« من صدای انقلاب شما را شنیدم» شکست ولی نتیجه ای نبخشید، او به وجود احزاب دست سازی مانند «حزب مردم» اشاره می کند و می گوید این حزب در صف مخالف قرار دارد ولی 11 اسفند 1353 با تاسیس #حزب_رستاخیز این مخالفت ظاهری و صوری را هم به زباله دان پهلوی حواله می دهد که دیگر کسی را یارای انتقاد فرمایشی هم نباشد!
3️⃣ شاه درباره #اصلاحات_ارضی نیز دچار توهم بود، اولین هدف اصلاحات ارضی این بود که دهقانان از زیر بار خوانین آزاد شده و به کشت و کار بپردازند و در نتیجه محصول زیاد شده و ایران از واردات مواد غذایی بی نیاز باشد ولی به رغم تبلیغات پهلوی شیوه اشتباه اجرای این اصلاحات باعث شد درآمد بسیاری از خانوارهای روستایی کاهش یابد و آنها برای تأمین هزینه زندگی مجبور شوند به شهرها مهاجرت کنند؛ اصلاحات ارضی در عمل بهجای اینکه به توسعه کشاورزی در کشور کمک کند ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی تبدیل کرد.
به دنبال اصلاحات ارضی، بخش زیادی از کشاورزان به امید یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. در این زمان مهاجرت گسترده روستاییها به شهرها باعث شد سهم اشتغال کشاورزی در کل اشتغال کشور، از 56 درصد در سال 1335 به 46 درصد در سال 1345 سقوط کند. روند مهاجرت به شهرها در دهه 1340 به حدی بود که برای مثال سهم مهاجران به نسبت جمعیت شهر تهران به ۳۳ درصد رسید. این آمار نشان میدهد بخش زیادی از جمعیتی که تا پیش از این تولیدکننده و تأمینکننده محصولات کشاورزی بودند، در اواخر دهه 1340 به مصرفکننده مواد غذایی تبدیل شدند.
این مسئله باعث شد ایران به واردکننده مواد غذایی از سایر کشورها تبدیل شود؛ برای مثال دولت همزمان با اجرای اصلاحات ارضی مجبور شد 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و چهاردههزار تن گندم از آمریکا وارد کند. آمارها نشان میدهد که بعد از اصلاحات ارضی، مدام سالبهسال بر واردات محصولات کشاورزی افزوده شده است، برای نمونه، در سال 1351، ایران 13/7میلیارد ریال محصولات کشاورزی وارد کرد و این رقم در سال 1353 به 17/3 میلیارد ریال رسید.
البته مصاحبه تفصیلی شاه در سال 1350 نکات فراوان دیگری نیز داشت که بررسی آن نیازمند وقت و زمان بیشتری است که به زمان دیگر وا می گذاریم، وقتی مقامات یک کشور در تحلیل شرایط جاری دچار توهم شوند انقلاب ملت روزی آنان را بیدار می کند که دیگر سودی نمی بخشد.
@oldnewspaper
امروز بیش از دو ساعت زمان صرف این کردم که مصاحبه شاه با «هفتهنامه بیلیتز» چاپ هند در 31 خرداد 1350 را مطالعه و برای #روزشمار_پهلوی از آن استفاده کنم، نکات بسیار مهمی در این مصاحبه وجود داشت که تنها به سه بند این مصاحبه بسنده می کنم و می گذرم ، نخست آن که شاه می گوید در خلیج فارس مشکل اصلی بر سر #بحرین بود که برای صلح آن را هم دادیم رفت، دوم آن که در پاسخ به سوالی درباره مخالفین خود می گوید: در ایران دلیلی برای مخالفت وجود نداد و سوم آن که برنامه #اصلاحات_ارضی آن چنان موفقیت آمیز بوده که کشورهای کمونیستی از ما راهنمایی خواسته اند!
⁉️ در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است.
⁉️ البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق میکنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد.
⁉️برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام دادهایم ابراز علاقه کردهاند.
و سه نکته
1️⃣ شاه درباره بحرین از همان استدلال #امیرعباس_هویدا بهره می گیرد که این منطقه دختری بود که به سن ازدواج رسیده بود و شوهرش دادیم رفت!
شاه مسئله جزایر سه گانه را پیش می کشد و می گوید ما از بحرین گذشتیم که این جزایر را به دست بیاوریم و در این باره سکوت نخواهیم کرد، مثل آن که کسی بگوید من کل خانه شما را می خواهم و شما بگوئید این بخش را بردارید و ما بقی را به ما واگذارید!
کل این خانه متعلق به مردم ایران بوده نه بخشی از آن و شاه به چه اجازه و مشروعیتی خود را مجاز به هبه آن می دید مشخص نیست!
2️⃣ درباره وجود مخالف در کشور، شاه دچار توهمی بزرگ بود، توهمی که با سخنرانی 14 آبان 1357 او که گفت« من صدای انقلاب شما را شنیدم» شکست ولی نتیجه ای نبخشید، او به وجود احزاب دست سازی مانند «حزب مردم» اشاره می کند و می گوید این حزب در صف مخالف قرار دارد ولی 11 اسفند 1353 با تاسیس #حزب_رستاخیز این مخالفت ظاهری و صوری را هم به زباله دان پهلوی حواله می دهد که دیگر کسی را یارای انتقاد فرمایشی هم نباشد!
3️⃣ شاه درباره #اصلاحات_ارضی نیز دچار توهم بود، اولین هدف اصلاحات ارضی این بود که دهقانان از زیر بار خوانین آزاد شده و به کشت و کار بپردازند و در نتیجه محصول زیاد شده و ایران از واردات مواد غذایی بی نیاز باشد ولی به رغم تبلیغات پهلوی شیوه اشتباه اجرای این اصلاحات باعث شد درآمد بسیاری از خانوارهای روستایی کاهش یابد و آنها برای تأمین هزینه زندگی مجبور شوند به شهرها مهاجرت کنند؛ اصلاحات ارضی در عمل بهجای اینکه به توسعه کشاورزی در کشور کمک کند ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی تبدیل کرد.
به دنبال اصلاحات ارضی، بخش زیادی از کشاورزان به امید یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. در این زمان مهاجرت گسترده روستاییها به شهرها باعث شد سهم اشتغال کشاورزی در کل اشتغال کشور، از 56 درصد در سال 1335 به 46 درصد در سال 1345 سقوط کند. روند مهاجرت به شهرها در دهه 1340 به حدی بود که برای مثال سهم مهاجران به نسبت جمعیت شهر تهران به ۳۳ درصد رسید. این آمار نشان میدهد بخش زیادی از جمعیتی که تا پیش از این تولیدکننده و تأمینکننده محصولات کشاورزی بودند، در اواخر دهه 1340 به مصرفکننده مواد غذایی تبدیل شدند.
این مسئله باعث شد ایران به واردکننده مواد غذایی از سایر کشورها تبدیل شود؛ برای مثال دولت همزمان با اجرای اصلاحات ارضی مجبور شد 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و چهاردههزار تن گندم از آمریکا وارد کند. آمارها نشان میدهد که بعد از اصلاحات ارضی، مدام سالبهسال بر واردات محصولات کشاورزی افزوده شده است، برای نمونه، در سال 1351، ایران 13/7میلیارد ریال محصولات کشاورزی وارد کرد و این رقم در سال 1353 به 17/3 میلیارد ریال رسید.
البته مصاحبه تفصیلی شاه در سال 1350 نکات فراوان دیگری نیز داشت که بررسی آن نیازمند وقت و زمان بیشتری است که به زمان دیگر وا می گذاریم، وقتی مقامات یک کشور در تحلیل شرایط جاری دچار توهم شوند انقلاب ملت روزی آنان را بیدار می کند که دیگر سودی نمی بخشد.
@oldnewspaper
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ کلیپی از جشن و پایکوبی مردم عراق در اوت 1988 / مرداد 1367 بعد از اعلام پیروزی عراق بر ایران در پایان جنگ هشت ساله با ایران، از تلویزیون بغداد!
ببینید چقدر خوشحالند و شادی میکنند؟! اگر #صدام عاقل بود و این صحنه ها را ورای اعلام پیروزی های خیالی می دید و به درستی درک می کرد هنوز شاید زنده بود و یا چون دیگر بلاد عرب از سعودی تا قطر و کویت و ... یکی از پسرانش حکومت را به عهده داشت ولی او بقا را در ممات همسایه ها می دید و از این روی بود که پس از پایان جنگ با ایران به کویت لشکر کشید و این شادی مردم عراق دیری نپائید!
امریکا در جنگ اول خلیج فارس ارتش عراق را به همراه زیرساخت های این کشور نابود و در جنگ دوم عراق را اشغال و صدام را اعدام کرد.
این سرنوشت کسی است که نتواند با همسایه هایش مثل آدم زندگی کند و طمع در خاک و مال آن ها داشته باشد.
@oldnewspaper
ببینید چقدر خوشحالند و شادی میکنند؟! اگر #صدام عاقل بود و این صحنه ها را ورای اعلام پیروزی های خیالی می دید و به درستی درک می کرد هنوز شاید زنده بود و یا چون دیگر بلاد عرب از سعودی تا قطر و کویت و ... یکی از پسرانش حکومت را به عهده داشت ولی او بقا را در ممات همسایه ها می دید و از این روی بود که پس از پایان جنگ با ایران به کویت لشکر کشید و این شادی مردم عراق دیری نپائید!
امریکا در جنگ اول خلیج فارس ارتش عراق را به همراه زیرساخت های این کشور نابود و در جنگ دوم عراق را اشغال و صدام را اعدام کرد.
این سرنوشت کسی است که نتواند با همسایه هایش مثل آدم زندگی کند و طمع در خاک و مال آن ها داشته باشد.
@oldnewspaper
✳️ #26_مرداد_1369 نخستین گروه از آزادگان سلحشور ایران پس از سال ها اسارت در اردوگاه های رژیم بعث عراق به میهن اسلامی بازگشتند.
این رویداد دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و ۲ روز پس از آن صورت گرفت که #صدام در نامهای به #آیت_الله_هاشمی_رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران بار دیگر عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقبنشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.
پس از آتشبس و شروع مذاکرات دقیقا دو سال طول کشید تا مبادله اسرا بین دو کشور ایران و عراق به مرحله اجرا درآید، در صورتیکه مطابق بند ۳ قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و بر اساس کنوانسیون سوم ژنو مصوب ۱۲ اوت ۱۹۴۹، پس از مخاصمه جنگ باید تمام اسرا بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۱۸ مرداد ۶۷ قطعنامه ۶۱۹ را تصویب کرد و به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل (یونیماگ) که حدود ۴۰۰ نفر از ۲۵ ملیت مختلف تشکیل شده بود در مرزهای دو کشور ایران و عراق مستقر شدند.
پیگیریها و مذاکرات فیمابین دو کشور دنبال میشد تا اینکه در ۲۶ رمضان ۱۴۱۰ برابر اوایل اردیبهشت ۶۹ صدام، رئیسجمهور وقت عراق طی نامهای خطاب به مقام رهبری و رئیس جمهوری وقت خواستار مذاکرات در راستای صلح شده و پیشنهاد کرد که روز عید مبارک فطر ملاقات مستقیم در یک کشور ثالث مثل عربستان انجام گیرد. هاشمی رفسنجانی، رییسجمهوری وقت در پاسخ نوشت: «ما مصممیم که در راه صلح همانند دوران دفاع، اعتماد مردم را به همراه داشته باشیم» و پیشنهاد داد قبل از تماس رؤسای دو کشور، نمایندهای از سوی طرفین در کشوری ثالث وارد مذاکره شوند و درباره آنچه باید انجام گیرد گفتوگو کند تا زمینه تصمیم نهایی را فراهم سازد.
باب مکاتبات باز شد و ادامه یافت تا اینکه در تاریخ ۶۹/۵/۱۷ ایران طی نامهای بر معاهده ۱۹۷۵ تأکید کرد. رییسجمهوری عراق نیز در پاسخ طی نامهای در ۲۳ مرداد ۶۹ آن را پذیرفت و با تاکید بر اینکه «به هر آنچه میخواستید دست یافتید»، نوشت: «مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران به سر میبرند، از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین - قصرشیرین و راههای دیگری که مورد توافق قرار میگیرد صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه ۱۷ اوت ۱۹۹۰ [برابر با ۲۶ مرداد ۱۳۶۹] به آن مبادرت خواهیم کرد... با این تصمیم، ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد.»
این چنین بود که در تاریخ ۲۶ مردادماه اولین گروه اسرای جنگی آزاد شده و به آغوش ملت بازگشتند. تمامی مردم ایران این پیروزی را جشن گرفته و شور و هیجانی در خانوادهها و محلهها ایجاد شده بود. در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۹ رئیسجمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.»
به مناسبت سالگرد این رویداد شیرین مروری می کنیم به مطبوعات روزهای پایانی مرداد 1369 ...
@oldnewspaper
این رویداد دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و ۲ روز پس از آن صورت گرفت که #صدام در نامهای به #آیت_الله_هاشمی_رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران بار دیگر عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقبنشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.
پس از آتشبس و شروع مذاکرات دقیقا دو سال طول کشید تا مبادله اسرا بین دو کشور ایران و عراق به مرحله اجرا درآید، در صورتیکه مطابق بند ۳ قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و بر اساس کنوانسیون سوم ژنو مصوب ۱۲ اوت ۱۹۴۹، پس از مخاصمه جنگ باید تمام اسرا بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۱۸ مرداد ۶۷ قطعنامه ۶۱۹ را تصویب کرد و به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل (یونیماگ) که حدود ۴۰۰ نفر از ۲۵ ملیت مختلف تشکیل شده بود در مرزهای دو کشور ایران و عراق مستقر شدند.
پیگیریها و مذاکرات فیمابین دو کشور دنبال میشد تا اینکه در ۲۶ رمضان ۱۴۱۰ برابر اوایل اردیبهشت ۶۹ صدام، رئیسجمهور وقت عراق طی نامهای خطاب به مقام رهبری و رئیس جمهوری وقت خواستار مذاکرات در راستای صلح شده و پیشنهاد کرد که روز عید مبارک فطر ملاقات مستقیم در یک کشور ثالث مثل عربستان انجام گیرد. هاشمی رفسنجانی، رییسجمهوری وقت در پاسخ نوشت: «ما مصممیم که در راه صلح همانند دوران دفاع، اعتماد مردم را به همراه داشته باشیم» و پیشنهاد داد قبل از تماس رؤسای دو کشور، نمایندهای از سوی طرفین در کشوری ثالث وارد مذاکره شوند و درباره آنچه باید انجام گیرد گفتوگو کند تا زمینه تصمیم نهایی را فراهم سازد.
باب مکاتبات باز شد و ادامه یافت تا اینکه در تاریخ ۶۹/۵/۱۷ ایران طی نامهای بر معاهده ۱۹۷۵ تأکید کرد. رییسجمهوری عراق نیز در پاسخ طی نامهای در ۲۳ مرداد ۶۹ آن را پذیرفت و با تاکید بر اینکه «به هر آنچه میخواستید دست یافتید»، نوشت: «مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران به سر میبرند، از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین - قصرشیرین و راههای دیگری که مورد توافق قرار میگیرد صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه ۱۷ اوت ۱۹۹۰ [برابر با ۲۶ مرداد ۱۳۶۹] به آن مبادرت خواهیم کرد... با این تصمیم، ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد.»
این چنین بود که در تاریخ ۲۶ مردادماه اولین گروه اسرای جنگی آزاد شده و به آغوش ملت بازگشتند. تمامی مردم ایران این پیروزی را جشن گرفته و شور و هیجانی در خانوادهها و محلهها ایجاد شده بود. در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۹ رئیسجمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.»
به مناسبت سالگرد این رویداد شیرین مروری می کنیم به مطبوعات روزهای پایانی مرداد 1369 ...
@oldnewspaper
#روزنامه_خراسان ، #25_مرداد_1369 : با قبول قرارداد 1975 الجزایر از سوی عراق صورت گرفت ؛ پیروزی بزرگ ایران در اجرای #قطعنامه_598 / عقب نشینی نیروهای عراقی و آزاد سازی اسرا همزمان از فردا آغاز می شود
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_اطلاعات ، #24_مرداد_1369 : عراق قرارداد 1975، آزادی اسرا و عقب نشینی از خاک ایران را پذیرفت
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_اطلاعات ، #25_مرداد_1369 : بازتاب پذیرش شرایط ایران از سوی عراق در کشورهای مختلف جهان/ متن نامه رئیس جمهور ایران به رئیس جمهور عراق قبل از پذیرش شرایط ایران توسط عراق
@oldnewspaper
@oldnewspaper
69052503.jpg
789 KB
#روزنامه_اطلاعات ، #25_مرداد_1369 : متن نامه رئیس جمهور ایران به رئیس جمهور عراق قبل از پذیرش شرایط ایران توسط عراق
@oldnewspaper
@oldnewspaper
69052416.jpg
336.5 KB
#روزنامه_اطلاعات ، #24_مرداد_1369 : عراق قرارداد 1975، آزادی اسرا و عقب نشینی از خاک ایران را پذیرفت
@oldnewspaper
@oldnewspaper
69052402.jpg
464.7 KB
متن کامل نامه #صدام رئیس جمهور عراق به رئیس جمهور ایران ؛ با این تصمیم همه چیز روشن شد و هر چیزی که خواسته بودید و بر آن تکیه می کردید به تحقق رسید و چیزی جز امضای مدارک باقی نخواهد ماند
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_اطلاعات ، #27_مرداد_1369 : در میان استقبال پرشور مردم، معاون اول رئیس جمهوری، چند تن از وزرا و نمایندگان مجلس ؛ ورود پیشقراولان آزادگان پیروز به میهن اسلامی / پیام حجت الاسلام #حاج_سید_احمد_خمینی به مناسبت ورود اولین گروه از آزادگان به میهن اسلامی
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_کیهان ، #27_مرداد_1369 : پس از ده سال دفاع، مقاومت، شهادت، ایثار و پایمردی ؛ امت مسلمان ایران پیروزیتان مبارک / گزارش لحظه به لحظه کیهان از ورود نخستین گروه از آزادگان به کشور/ بازتاب جهانی پذیرش شرایط ایران از سوی عراق/ حجت الاسلام #حاج_سیداحمد_خمینی : رجعت شکوهمند و افتخار آفرین یاران با وفا و صبور امام صابران و پرچمدار بزرگ آزادی خمینی کبیر بر خانواده آنان مبارک باد
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_کیهان ، #31_مرداد_1369 : خاک ایران به طور کامل از قوای عراق تخلیه شد / پل هوایی بین بین بغداد و تهران برای مبادله اسرا برقرار شد
@oldnewspaper
@oldnewspaper
#روزنامه_جمهوری_اسلامی ، #27_مرداد_1369 : یک هزار تن از صابران پیروز که با مقاومت دلیرانه خود حماسه ملت مقاوم ایران را رقم زدند در میان استقبال پرشکوه و زاید الوصف مردم و مسئولین به آغوش جمهوری اسلامی ایران بازگشتند ؛ اولین گروه آزادگان وارد میهن اسلامی شدند / عقب نشینی عراق به مرزهای بین المللی آغاز شد
@oldnewspaper
@oldnewspaper