" زبان زندگی" ارتباطی بدون خشونت
5.57K subscribers
2.69K photos
343 videos
2 files
3.35K links
کانال خبررسانی برنامه‌ها - کارگاه‌های زبان‌زندگی
www.zabanezendegi.com

برای ارتباط با ادمین
@Morteza84626

سفارش کتاب شماره تلفن: 09394223559

گروه کانال
https://t.iss.one/+Vr6ZUIZ58ysPMyi8
Download Telegram
کودکْ انسانی است که به جهانی بیگانه پرتاب شده است. شما به عنوان بزرگ‌سال مسئول رفتار خودتان هستید، نه رفتار فرزندتان. می‌توانید از خودتان بپرسید: آیا من با همان ارزش‌ها و معیارهایی زندگی می‌کنم که می‌خواهم آن‌ها را در مسیر زندگی فرزند‌م انتقال دهم؟ این را خودتان می‌توانید تعیین کنید. اما هیچ کنترلی روی رفتاری که فرزندتان می‌کند، ندارید.




#مارشال_روزنبرگ
از کتاب حل اختلاف از طریق ارتباط بی‌خشونت

ترجمه‌ی زهرا ف. جلالی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
وقتی ۹ساله بودم، یاد گرفتم که پسرها از چیزی نمی‌ترسند و گریه هم نمی‌کنند و از آن‌جا بود که یاد گرفتم دیگر هیچ‌گاه خود را ضعیف نشان ندهم. البته، آسان نبود و به خاطرش رنج زیادی را متحمل می‌شدم. فکر می‌کردم اگر این تصویر شخصی را از دست بدهم، دیگر از من چه چیزی باقی می‌ماند؟ واقعاً به این باور رسیده بودم که اگر به عنوان یک مرد گریه کنم، دیگر هیچ‌کس در این جهان مرا جدی نمی‌گیرد، و زنان هم. تنها بعدها دریافتم که زنان تا چه حد مشتاق‌اند که از چنین بخشی از وجود من [که من هم‌چون ضعفی می‌کوشیدم آن‌را پنهان سازم] نیز آگاه شوند.
در سال ۱۹۷۰ تجربه‌ی تأثیرگذاری را از سر گذراندم، که هنوز به‌روشنی آن‌ را به یاد دارم: من یک کارگاه آموزشی در تورنتو برای زنان تک‌سر‌پرست برگزار کرده بودم. بیش‌تر این زنان توسط مردان‌شان مورد ضرب و شتم یا بدرفتاری قرار گرفته بودند ... اشک‌هایم در آمد و جرأت نداشتم که به کسی نگاه کنم. مردها که گریه نمی‌کنند، به‌ویژه کسی که اداره‌کننده‌ی یک کارگاه آموزشی است و آن هم در برابر پنجاه زن. وقتی سرانجام سرم را بالا آوردم که نگاه کنم، انتظار تحقیر و بی‌اعتنایی را داشتم. اما چیزی که دیدم احترام و عشق بی‌پایان بود. دیگر بدون ترس شروع به گریستن کردم. هم‌چنان گریه می‌کردم و در عین‌حال فکر می‌کردم که این زنان پول‌شان را صرف این نکرده‌اند که بیایند این‌جا و ناله‌کردن مرا ببینند. اما وقتی که دوباره نگاه‌شان کردم، دیدم اصلاً دریافت‌شان این نیست که من زمان‌شان را هدر داده‌ام. اولین‌بار پس از سی‌سال بود که گریه می‌کردم.






#مارشال_روزنبرگ
از کتاب حل اختلاف از طریق ارتباط بی‌خشونت

ترجمه‌ی زهرا ف. جلالی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
نحوه‌ی بیان خشم

سرزنش و تنبیه‌کردن دیگران، بیان سطحی خشم است . اولین قدم این است که بدانیم کسی مسئول خشم مانیست. به جای آن نور آگاهی را بر احساس‌ها و نیازهای خودمان می‌تابانیم و به‌جای قضاوت، سرزنش و تنبیه دیگران به ابراز نیاز خود می‌پردازیم تا احتمال تحقق آن افزایش یابد.

چهار قدم برای ابراز خشم:
۱)
مکث کردن و نفس‌ عمیق کشیدن؛
۲) شناسایی قضاوت‌های ذهنی؛ ‌
۳)
مرتبط شدن با نیازهای خود، و
۴) ابراز احساس‌ها ‌و نیازهای برآورده‌نشده‌‌مان.

گاهی بین قدم "۳" و "۴" ممکن است انتخاب ما همدلی با طرف مقابل باشد تا او بهتر بتواند آن‌چه‌ را در مرحله‌ی "۴" ابراز می‌کنیم، بشنود.


#مارشال_روزنبرگ
از کتاب ارتباط بدون‌خشونت

#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

#فیلم
اگر زن برای آن که مرد را تحت فشار قرار ندهد نیازش را بیان نکند، و مرد هم نخواهد نیاز زن را ببیند، چراکه آن را بسان یک مطالبه تلقی می‌کند، پس هر دو در الگوهای‌شان گرفتار می‌مانند.
این بیماری‌ها هر دو منطق یکسانی دارند: مرد و زن برای خوشبخت‌سازی دیگری باید از خودشان صرف‌نظر کنند. فارغ از این‌که تصویرهای شخصی هنوز دارای اعتبار باشند یا نه، تا زمانی‌که کلیشه‌های موجود در مورد این‌که “زن و مردْ امروزه چگونه باید باشند” تداوم داشته باشند، ما به موجب آن‌ها آدم‌ها را در قیدوبندهایی تثبیت می‌کنیم و پتانسیل‌های شکوفایی‌شان را محدود می‌سازیم. طبعاً تفاوت‌های بیولوژیکی وجود دارند، اما فکر می‌کنم بسیار مهم‌تر از این تفاوت‌ها آن است که هر کسی را نه به عنوان زن یا مرد، بلکه به عنوان یک انسان ببینیم.




#مارشال_روزنبرگ
از کتاب حل اختلاف از طریق ارتباط بی‌خشونت

ترجمه‌ی زهرا ف. جلالی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
حقیقتِ این جمله‌: [آن‌چه از آن می‌ترسیم در حد و مرتبه‌ی نوری برای‌ماست، نه هم‌چون تاریکی‌مان].
از نلسون ماندلا؛ همیشه برایم روشن‌تر می‌شود؛ اگر قدردانی‌مان را بیان نکنیم و یا قدردانی دیگران را نپذیریم، جریانی را در درون‌مان بند می‌آوریم. از روی عقل و خرد می‌دانیم که کمک به‌دیگری و قدردانی از کسی که به‌ ما کمکی می‌کند، همیشه خوب است، اما تنها زمانی زیبایی و قدرت ‌قدردانی را حس می‌کنیم، که آن‌عمل را به یاد بیاوریم و بفهمیم که از طریق آن چقدر زندگی‌مان پربارتر شده است. وقتی بدانم عمل من به انسان دیگری یاری رسانده‌است و آن‌شخص به‌من بگوید که‌ این کمک برایش پُرمعنا بوده و در اثر آن حال بهتری دارد، کمک من [در نظرخودم] رنگ و کیفیت کاملاً متفاوتی می‌یابد .






#مارشال_روزنبرگ
از کتاب حل اختلاف از طریق ارتباط بی‌خشونت

ترجمه‌ی زهرا ف. جلالی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
من نمی‌توانم رفتار کسی را کنترل کنم، اما می‌توانم وضعیت را کنترل کنم. مثلا،اگر کودکی دارم که هنوز از الکتریسته چیزی نمی‌داند و کلیدهای برق برایش جذاب به‌نظر می‌رسند، می‌توانم بگویم: "تو اجازه نداری به آن دست بزنی"؛ می‌توانم این جمله را صدبار تکرار کنم، اما کودک با وجودِ حرف منْ کاری را که بخواهد انجام می‌دهد. از سوی دیگر، می‌توانم تغییراتی در محیط ایجاد کنم، یعنی کاری کنم تا بچه دستش به کلید‌های برق نرسد، یا وقتی به سمت خطر می‌رود می‌توانم او را به جای دیگری منتقل کنم. پس حفاظت از کودک نیاز من است. اما همین کار را می‌توانم با انسان‌های دیگری که به زبان من حرف نمی‌زنند (با الکتریسته آشنا نیستند) نیز انجام بدهم؛ فرقی هم نمی‌کند که آن‌ها در چه رده‌ی سنی‌ای باشند.
چیزی‌که می‌خواهم بگویم این است؛ چرا باید با یک انسان رفتاری متفاوت با انسان‌های دیگر داشته باشم، فقط به صرفِ این‌که بین ما تفاوت سنی یا زبانی، یا تفاوت در میزان آگاهی وجود دارد؟




#مارشال_روزنبرگ
از کتاب حل اختلاف از طریق ارتباط بی‌خشونت

ترجمه‌ی زهرا ف. جلالی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir