کانال وحید احسانی
1.03K subscribers
83 photos
18 videos
26 files
554 links
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها

@vahidehsani_vh

ارسال پیام به‌صورت ناشناس:

https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
Download Telegram
🔴 طرح صیانت با لباس مبدل به امضای پزشکیان
✍️ کامبیز نوروزی، ۱/مرداد/۱۴۰۴

آقای پزشکیان دیروز طی نامه ای "لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی" را به مجلس تقدیم کرد.

این لایحه به قید دوفوریت در هیأت وزیران تصویب شده است.

چند نکته به اشاره:

۱-لایحه دارای ۲۲ ماده است.

۲-محتوای اصلی لایحه همان چیزی است که دو سه سال پیش تحت عنوان طرح صیانت از فضای مجازی توسط نمایندگان تهیه و در مجلس مطرح شد. طرحی که به شدت حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات را از مردم سلب می کرد.

۳-این لایحه در عبارت پردازی ها متفاوت از طرح صیانت است. ولی محتوایش مثل همان لایحه حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات را نشانه رفته است.

۴-کسانی که این لایحه را نوشته و تصویب کرده اند بخوبی می دانند که در قانون مجازات اسلامی جرم نشر اکاذیب و گزارش خلاف واقع به صراحت ذکر شده است (مادۀ ۶۹۸). از نظر حقوقی هیچ نیازی به این لایحه نبوده است. اما نویسندگان لایحه نعل وارونه زده اند تا نشان سم اسب را گم کنند. آنها چنین عنوانی برای این لایحه گذاشته اند تا معلوم نشود که این این لایحه همان طرح صیانت است در یک لباس مبدل و اندکی خوشگل تر.

۵-دولت آقای پزشکیان که تا حال اقدام قابل اعتنایی برای بهبود وضع رسانه ها توسعۀ حقوق و آزادی رسانه ها نکرده است و نمایندگان دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما عملاً بی اثر بوده اند، ، همت گماشته برای تنگتر کردن و سخت تر کردن محیط آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات چنان شتاب می کند که لایحه را به قید دو فوریت در هیأت وزیران تصویب می کند.

۶-آقایان وزیران محتترم کجا تنفس می کنند که در میان این همه بحرانهای سه فوریتی و چهار فوریتی و ده فوریتی ملت، این موضوع را "دوفوریتی" رسیدگی و تصویب می کنند؟ مشکل آزادی بیان برای آقایان وزیران و سایر دستگاهها دوفوریتی است نه برای ملت.

۷-پیشنهاد برادرانه بنده این است که لااقل آن وزرایی که به این لایحه رأی منفی داده اند نام خود را اعلام کنند برای حراست از اعتبار معنوی خود.

۸-هیچ کس در نهاد ریاست جمهوری یا در میان آقایان وزیران یا در معاونت حقوقی یا معاونت پارلمانی ریاست جمهوری نبود که به هیأت وزیران گزارش دهد که این لایحه به منزلۀ نقض حقوق ملت است و در موارد متعدد مغایر با آزادی‌های فردی و اجتماعی و اصول حقوق کیفری و اصول قانون اساسی است؟

۹-تأسف بارتر از همه چیز این است که آقای پزشکیان وعده کرده و عهد بسته بود با ملت که فیلترینگ را بردارد. این اتفاق نیفتاد و وعده فراموش شد و به ملت نگفتند چرا به وعده عمل نشد جملگی هیچ، دیوار تازه ای به دور حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات کشیدند.

۱۰- برای آقای پزشکیان احترام فراوان قائلم. به صداقت ایشان همچنان باور دارم. اما اصول قانون اساسی و حقوق ملت از هرچیز و هرکس مهمتر است.

برادر من! عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی.

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍2
✔️پاسخی به پرسش‌ها درباره همدلی با مردم غزه
✍🏻سهند ایرانمهر

در روزگاری که کودکان در غزه با شکم‌های خالی و ترس شبانه یا زیر آوار می‌میرند، هر فریادی که برای آنان بلند شود، نه نشانه‌ی ریاکاری است و نه انکار دردهای داخلی. بلکه نشان از شعور انسانی ماست؛ از همان جنسی که فلسفه اخلاق، ادبیات، دین، و حتی وجدان‌های خاموش‌شده نیز در لحظاتی بیداری بدان گواهی می‌دهند. با این حال، گاه کسانی در برابر این همدلی موضع می‌گیرند و با استدلال‌هایی گوناگون، همدردی با مردم غزه را به‌ظاهر بی‌اهمیت یا حتی «ضدملی» می‌دانند. در این یادداشت، به مهم‌ترین این گزاره‌ها پاسخ می‌دهم، نه برای قانع‌کردن همه، بلکه برای ایستادن بر مبنای روشن اخلاق، منطق و حقیقت.

۱. «چرا درباره رنج مردم خودت حرف نمی‌زنی؟»

وقتی سخن از غزه می‌شود از موضع‌ات درباره اویغورها، اوکراینی‌ها تا سیستان و خوزستان مطرح می‌شود. پاسخ روشن است: هم زده‌ام، هم می‌زنم. و اگر کسی نزده باشد، باز هم چیزی از اهمیت فریاد برای کودک گرسنه‌ای در غزه کم نمی‌شود. در فلسفه اخلاق، یک اصل بنیادین وجود دارد:
«انسان‌دوستی انحصاری نیست».

همدردی با مردم مناطق محروم کشورمان و زندانیان و آسیب‌دیدگان ایرانی با همدردی با کودکان غزه در تضاد نیستند؛ بلکه این دو تقویت‌کننده‌ی یکدیگرند.

پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق معاصر، در مقاله معروفش «قحطی، وفور و اخلاق»(۱۹۷۲) نوشت:

اگر بتوانیم از رنجی شدید جلوگیری کنیم، بی‌آنکه خود به رنجی مشابه دچار شویم، اخلاقاً موظفیم که چنین کنیم، فارغ از آنکه آن رنج در همسایگی ما رخ دهد یا در قاره‌ای دور.

از نظر سینگر، جغرافیا نباید معیاری برای اولویت اخلاقی باشد. بنابراین، پرداختن به رنج انسانی، نه بی‌اخلاقی است و نه «فروختن هم‌وطن به سیاست خارجی». بلکه نشانه‌ی بلوغ اخلاقی انسان مدرن است.

۲. «رنج غزه چه ربطی به ما دارد؟»

اگر سکوت کنیم، بر چه سیاستی مهر تایید زده‌ایم؟ اتفاقاً ربط دارد. و ربط آن، صرفاً به سیاست یا ایدئولوژی نیست. ربط دارد به این‌که ما نیز مردمی هستیم که طعم تحریم، جنگ، فقر، آوارگی، سانسور و بمباران را چشیده‌ایم و آینده نیز تضمینی برای زندگی در عافیت نمی‌دهد. رنج دیگران، آینه‌ای است برای تأمل در رنج خودمان. والتر بنیامین در تزهای مشهورش درباره تاریخ می‌گوید: «هر سند تمدن، هم‌زمان سند بربریت است».

وقتی تمدنی می‌کوشد رنج غزه را «بی‌ربط» جلوه دهد، ما باید آگاه باشیم که این همان روندی است که روزی رنج مردم خودمان را هم بی‌اهمیت خواهد کرد. ما اگر برای غزه نجوشیم، در فردای نه چندان دور و محتمل دفاع از شرایط ما -بر اساس منطق امروز ما - بی‌ربط است.
علاوه بر این، موضع ما درباره رنج انسان‌هاست، نه نزاع‌های حکومتی یا موقعیت‌های جغرافیایی. نباید با خلط میان مردم و حکومت‌ها، قربانی را از حمایت محروم کرد.

۳. «شفقت تو ریاکارانه است چون حکومت هم همین شعار را می‌دهد.»

این گزاره نیز یکی از لغزش‌های پرتکرار دوران ماست: خشم و مخالفت با حکومت‌ها، تبدیل می‌شود به بی‌اعتنایی به مظلومانِ تحت حمایت آن حکومت.

اما یک اصل مهم را نباید فراموش کرد: اگر حکومتی از یک ارزش انسانی به هردلیلی- چه برای منافع ایدئولوژیک خود و چه برای ارزش انسانی- دفاع کرد، آن ارزش باطل نمی‌شود. این همان تله‌ای است که حکومت‌ها حتی اگر با هم در نزاع باشند، برای جدا کردن آزادی‌خواهان از مردم جهان می‌چینند. در حالیکه اخلاق و ارزش انسانی ما باید مستقل از بازی قدرت باشد.

۴. «انسانی که به رنج ایرانی بی‌توجه است، نمی‌تواند برای غزه دل بسوزاند.»

درست است. و برعکس آن نیز صادق است:آدمی که به کودک فلسطینی بی‌توجه است، نمی‌تواند راست‌گو باشد اگر از رنج زندانی ایرانی سخن بگوید.
اخلاق، بسته‌بندی‌شده و تکه‌تکه نیست. یا به رنج انسان حساس هستیم، یا نیستیم. فردی که به هر شکل ممکن صدای رنج‌ و نابرابری در ایران بوده، اگر امروز از محاصره‌ی غزه بگوید، ادامه‌ی همان مسیر را رفته است.

سکوت در برابر رنج یک انسان، حتی اگر در آن سوی مرزها باشد، سکوتی است که می‌تواند فردا علیه نزدیک‌ترین افراد ما نیز تکرار شود. این‌جا فقط غزه نیست. این‌جا مسئله‌ی دفاع از کرامت انسانی است، آن هم در روزگاری که بی‌تفاوتی، بیماری فراگیر زمانه شده است.

محمود درویش، شاعر فلسطینی، می‌گوید:
«ما آرزوی مرگ کسی را نداریم، ما فقط می‌خواهیم زنده بمانیم. همین».

و این «زنده‌ماندن»، امروز برای کودکان و مردم غزه نیازمند صدای جهانی است. همان‌گونه که ما ایرانیان، وقتی قربانی تحریم یا تجاوز یا سرکوب می‌شویم، دوست داریم جهانیان صدای ما را بشنوند. دفاع از انسان، از هر نژاد و ملت، وظیفه‌ای انسانی است. و کسی که برای یک کودک فلسطینی اندوهگین می‌شود، نه ریاکار است، نه سیاست‌زده، نه بی‌وطن. بلکه انسان است. آدمی‌ست و شفقت همین.

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍6
چرا تغییر الگوی حکمرانی اینترنت بهترین نقطۀ آغاز اصلاحات در حکمرانی است؟
مجتبی قلی‌پور

اگر بناست در مقطع کنونی، تغییری در جهت اصلاح و بهبود در الگوی حکمرانی کشور صورت گیرد، به نظرم بهترین نقطۀ شروع می­‌تواند اینترنت باشد.

منظورم از تغییر الگوی حکمرانی اینترنت، گذار از درک اینترنت به عنوان یک «دشوارۀ دائما تهدیدزا»، به فهم از آن به عنوان «بستر بزرگ و فرصت‌زای توسعه» است.

این گذار پیچیدگی­‌های زیادی دارد اما در گام نخست مستلزم اقداماتی مثل حذف گستردۀ فیلترینگ، به بایگانی سپردن طرح­‌های آشکارا غلطی چون اینترنت ملی و اینترنت طبقاتی، بهبود سرعت و کیفیت ادراک­‌شدۀ اینترنت، آغاز طرح­‌های جدی توسعۀ دسترسی به اینترنت به ویژه پهن­‌باند ثابت و مانند آن است.

چنین اقداماتی به دلایل مختلف می­‌تواند نخستین گام­‌ها برای آغاز بهبود حکمرانی کشور باشد.

هشت دلیل برای این ادعا دارم:

۱. اصلاح در حوزۀ حکمرانی اینترنت هزینۀ مالی چندانی ندارد و حتی بسیاری از اقدامات از جنس «رفع محدودیت»هایی هستند که اعمالشان بسیار پرهزینه است. فیلترینگ نمونۀ این محدودیت­‌هاست. نه‌تنها به هیچ‌یک از اهدافش نرسیده، بلکه بسیار پرهزینه بوده و آثار جانبی­‌ای ایجاد کرده که کاملاً نقض غرض سیاستگذار بوده است.

۲. اصلاح حکمرانی اینترنت به سرعت قابل انجام است و بنابراین می­‌تواند به سرعت فضا را تغییر دهد.

۳. تغییر در رفتار با اینترنت به سرعت اقشار مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار می­‌دهد. به ویژه جوانان و اقشار تحصیلکرده به عنوان جدی­‌ترین کاربران اینترنت، به سرعت پیام بهبود و تغییر ریل حکمرانی را دریافت خواهند کرد.

۴. سیاست­‌هایی چون رفع فیلترینگ و بهبود کیفیت ادراک شدۀ اینترنت، فضای کسب­‌وکارها را رونق خواهد داد و انگیزه­‌ای مضاعف برای تداوم تلاش و امید در فضای کسب­‌وکار کشور خواهد بود.

۵. در عصر ظهور و اوج‌گیری فناوری‌های انقلاب صنعتی چهارم از جمله هوش مصنوعی، اینترنت منسوخ نمی‌شود بلکه پیش‌نیاز و بستر رشد این فناوری‌هاست. توسعۀ اینترنت برای توسعۀ سایر فناوری‌ها و بازگشت کشور به ریل توسعه یک باید است.

۶. رفع فلیترینگ و به بایگانی سپردن طرح­‌های آشکارا زیانباری چون اینترنت ملی و اینترنت طبقاتی، یکی از عوامل مهم گسست، نارضایتی و خشم کنونی و آتی را از بین خواهد بود و احتمال بحران داخلی را به سهم خودش کاهش خواهد داد.  

۷.  رفع فیلترینگ تهدیدهای امنیت سایبری را کاهش خواهد داد و آسیب­‌پذیری­‌ها در این زمینه را محدودتر خواهد کرد. این چیزی است که در شرایط فعلی نیاز فوری به آن داریم.

۸. تغییر ریل از سیاست تحدید اینترنت به سیاست توسعۀ آن، همچون نماد و نشانه­‌ای از عزم و اراده برای اصلاح کل نظام حکمرانی در کشور خواهد بود. این نشانه، اعتمادآفرین است و اعتماد سنگ بنای سایر اصلاحات پرهزینه­‌تر و دشوارتری است که به آنها نیاز داریم. 

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
جهاد مقدس و دفاع از وطن
  (منزلت دفاع از وطن در قلمرو جهاد اسلامی)

🎤 گزارشی کوتاه از سخنرانی استاد محمد سروش محلاتی (شب چهارم محرم ۱۴۰۴، تهران، جماران)

استفاده مقطعی از ملی گرایی و ایران دوستی،  بدون اصلاح مبانی فکری، کم اثر است

استاد سروش محلاتی:

در روزهای اخیر شاهد تبلیغ و ترویج وطن دوستی، ملی گرایی و ایران دوستی از رسانه های رسمی هستیم، سرودهای ملی گرایانه که ممنوع بودند، از صداوسیما پخش می شوند، نوحه ها با محتوای ایران و وطن دوستی ساخته می شوند، این تغییر در سیاستها اگر با اصلاح مبانی فکری همراه نباشد، مقطعی و زودگذر است و کم اثر خواهد بود.

ما شاهد دو رویکرد در متفکران اسلامی معاصر راجع به میهن دوستی هستیم

رویکردی که نگاه مثبتی به میهن دوستی دارد و شهید مطهری در مجموعه خدمات متقابل اسلام و ایران آن را تبیین کرده است، این نگاه، وطن دوستی را یک تعلق فطری و مثبت می داند و ایران دوستی را یک امر طبیعی در کنار اسلام دوستی ایران برمی شمارد و عشق به وطن و ایران را یک ارزش مثبت می داند

اما نگاه دوم که مربوط به شخصی است که مطهری زمان خوانده شد، وطن دوستی را در مقابل اسلام معرفی می کند.

ایشان [مصباح یزدی] می گوید:

«در مکتب اسلام ارزش‌های دیگری مطرح است که این ارزش‌ها در برابر وطن دوستی همانند نور در برابر ظلمت است.

تلاش در راه حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود ، نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است.

وطن چیزی قراردادی است که ارزش اهدای جان را ندارد، چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که به جای خدا و ارزش‌های الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند

اگر کسی به جای طرح ارزش‌های اسلامی، وطن پرستی را مطرح کند به خون شهدا خیانت کرده است.

در وصیت نامه هیچ شهیدی نیامده است که برای دفاع از وطن خود به میدان جنگ رفتند و شهید شدند

آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است.»

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍1
وفاق روسای دولت و وکلای ملت!

(به‌مناسبت تدوین لایحه مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع توسط دولت و تصویب دو فوریت آن توسط مجلس)

"آفتابه لگن شش دست شام و ناهار هیچی! گفت نخور! عسل و خربزه با هم نمی‌سازند، نشنید و خورد، یک ساعت دیگر یارو را دید مثل مار به خودش می‌پیچید، گفت: نگفتم نخور این دوتا با هم نمی‌سازند؟! گفت حالا که این دو تا خوب با هم ساخته‌اند که من یکی را از میان بردارند!

من می‌خواهم اولیای دولت را به عسل و رؤسای ملت را به خربزه تشبیه کنم ...

من هیچ‌وقت نمی‌گویم برای ما بزرگتر لازم نیست، میان حیوانات بی‌زبان خدا هم شیر پادشاه درندگان است و به‌صریح عبارت شیخ سعدی، سیاه گوش هم رئیس الوزراست و بلکه دراز-گوش هم رئیس کشیک‌خانه می‌باشد.

مبان میوه‌ها گلابی شاه میوه است و کلم هم شاید یک‌چیزی باشد، و اگر مشروطه هم به نباتات سرایت کرده باشد که سیب‌زمینی لابد ... ( چه عرض کنم که خدا را خوش بیاید)، باری برویم سر مطلب:

من هیچ‌وقت نمی‌گویم اشرف مخلوقات از حیوان و نبات هم پست‌تر باشد، من هیچ‌وقت نمی‌گویم خر و گاو ربیس و بزرگتر داشته باشند، چغندر و زردک پیشوا و آقا و نماینده داشته باشند و ما اشرف مخلوقات را دهنه‌مان را بزنند به سر خودمان.

من درست الان یادم هست که خدا بیامرز خاله فاطیم هر وقت که ما بچه‌ها بعد از پدر خدا بیامرزم شیطانی می‌کردیم، خانه را سر می‌گرفتیم می‌گفت الهی هیچ خانه‌ای بی بزرگتر نباشد.

بزرگتر لازم است، رییس لازم است، آقا لازم است، رییس ملتی هم لازم است، رییس دولتی هم لازم است، اتفاق و اتحاد این دو طبقه و ساختنشان هم با هم لازم است، اما تا وقتی که این دو تا با هم نسازند که ما یکی را از میان بردارند.

این را هیچکس نمی‌تواند انکار کند که ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت، پنج کرور و سیصد و پنجاه و هفت هزار وزیر، امیر، سپه‌سالار ، سردار، امیر نویان، امیر تومان، سرهنک، سرتیپ، سلطان، باور، میرپنجه، سفیر کبیر، شارژدافر، گنسیه، یوزباشی، ده باشی و پنجه‌باشی داریم و گذشته از اینها باز ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت (خدا برکت بدهد) شش کرور و چهارصد و پنجاه و دو هزار و ششصد و چهل و دو نفر آیة‌الله، حجة‌الاسلام، مجتهد، مجاز، امام جمعه، شیخ-الاسلام، سید، سند، شیخ، ملا، آخوند، قطب، مرشد، خلیفه، پیر، دلیل و پیشنماز داریم، علاوه بر اینها باز ما در میان بیست کرور جمعیت چهار کرور شاهزاده، آقا زاده، ارباب، خان، ایلخانی، ایل بیکی، وابه‌باشی داریم، زیاده بر اینها اگر خدا بگذارد این آخری‌ها هم قریب دو سه هزار نفر وکیل مجلس، وکیل انجمن، وکیل بلدیه، منشی و دفتردار و غیره داریم.

همه این طبقاتی که عرض شد دو قسم بیشتر نیستند: یک‌دسته رؤسای ملت و یک‌دسنه اولیای دولت، ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند، می‌گویند شما کار کنید، زحمت بکشید، آفتاب و سرما بخورید، لخت و عور بگردید، گرسنه و تشنه زندگی کنید، بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم، ما چه حرفی داریم، فیضشان قبول، خدا بهشان توفیق بدهد، راستی راستی اگر اینها نباشند سنگ روی سنگ بند نمی‌گیرد، آدم آدم را می‌خورد، تمدن و تربیت، بزرگی و کوچکی از میان می‌رود، البته وجود اینها کم یا زیاد برای ما لازم است، اما تا کی؟ به گمان من تا وقتی که این دو تا با هم نسازند که ما یکی را از میان بردارند. ..."

چرند و پرند، علی‌اکبر دهخدا،
از شماره ۲۵ دوره اول روزنامه صور اسرافیل
،  ۲۲ اسفند ۱۲۸۶

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍2👌1
🔲 ایران پس از بحران؛ آیا امیدی هست؟
مجتبی لشکربلوکی


بحران خودش را چگونه نشان می دهد؟ در سرمایه برداری، فرزندناوری و وطن گریزی!
◽️فرزندناوری یا فرزندآوری: نرخ باروری به ۱.۵ درصد رسیده در حالی که اگر بخواهیم همین جمعیت فعلی را حفظ کنیم، باید ۲.۱ باشد
◽️ماندن یا مهاجرت (وطن گریزی): بر اساس یک پژوهش پیمایشی فقط ۱۶ درصد پاسخ دهندگان که از بین جمعیت جوان تحصیلکرده بودند به مهاجرت فکر نمی کنند. یعنی از هر ۶ نفر، ۵ نفر به رفتن فکر می کنند
◽️سرمایه گذاری یا سرمایه برداری: سال گذشته نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص حتی به یک درصد هم نرسیده و با احتساب استهلاک، احتمالا نرخ خالص تشکیل سرمایه منفی است
ناترازی آبی، انرژی، بانکی، بازنشستگی و بودجه ای هر روز عمیق تر می شود. در این میانه تنش سیاسی و نظامی شرایط را دشوارتر کرده.  اگر این شرایط را بحران نام گذاری نکنیم چه باید بنامیم؟

برگردیم به سوال آیا ایران می تواند این شرایط را پشت سر بگذارد؟ برای اینکه به این سوال سخت، دشوار و مهم پاسخ دهیم به تجربیات جهانی مراجعه کردیم: ۱۲ کشور از ۴ قاره جهان انتخاب شدند (لینک گزارش) که دچار بحران های جدی شدند اما توانستند بحران را پشت سر بگذارند: رواندا، ویتنام، آلمان، لهستان، ژاپن، چین، سنگاپور، کره جنوبی، شیلی، ایرلند، فنلاند و بالاخره آفریقای جنوبی
این کشورها تجربیات ویرانگری داشتند: چند پاره شدن کشور، نسل‌کشی، بیکاری ۳۰٪، کشته شدن یک دهم جمعیت در ۱۰۰ روز و تورم های ۳رقمی، مرگ های میلیونی به خاطر قحطی و ... اما توانسته اند از خاکستر بحران ققنوس وار برخیزند و دوباره جان بگیرند و پرواز کنند. آیا ایران هم می تواند؟

عبور از بحران چقدر طول کشیده؟
با مرور تجربه این ۱۲ کشور فهمیدیم به صورت میانگین بیش از ۷ سال طول می کشد که به شرایط نرمال بازگشت. البته با توجه به عمق و نوع بحران این زمان بین ۳ تا ۱۵ سال متغیر است. همچنین برای دستیابی به توسعه پس از بحران به گونه‌ای که توسعه تثبیت شده باشد به صورت میانگین ۱۵ سال زمان نیاز است. در بهترین حالت ۶ سال و در طولانی ترین مدت ۳۷ سال طول کشیده

تفاوت ها و شباهت های مسیر ۱۲ کشور
برخی موارد بود که بین کشورها تفاوت وجود داشت و همه کشورها از یک منطق یا مسیر واحد عبور نکردند به عنوان مثال:
در ۸ مورد از ۱۲ کشور، نخبگان سیاسی یا دولتی سهم بیشتری در آغاز و انجام اصلاحات داشتند. ۲ مورد (لهستان و آفریقای جنوبی) را بیشتر می توان مدیون کنش جامعه مدنی دانست و ۲ مورد هم (ژاپن و آلمان) نیز آغازگر اصلاحات، دول خارجی یا جامعه بین المللی بوده اند.

در حوزه اصلاحات دموکراتیک نیز همه کشورها یک مسیر را نرفتند: ۲ کشور از قبل نظام دموکراتیک قابل قبولی داشتند (ایرلند و فنلاند) ۶ کشور اصلاحات دموکراتیک جدی داشتند ولی ۴ کشور سنگاپور، چین، ویتنام و رواندا تغییرات اساسی در سیاست داخلی نداشتند.

در حوزه تغییر حکومت یا حزب یا افراد کلیدی نیز تفاوت وجود داشت: در برخی کشورها هم حزب حاکم تغییر کرد و هم افراد کلیدی مانند ایرلند. در برخی، نظام حکمرانی جدید ایجاد شد مانند ژاپن و آلمان. در برخی نه افراد کلیدی و نه حزب تغییر کرد مانند سنگاپور. در برخی حزب بدون تغییر ماند اما افراد کلیدی عوض شدند مانند چین و ویتنام.

از تفاوت ها که بگذریم سه نقطه مشابهت جدی بین این ۱۲ کشور وجود داشت:
بلا استثناء تمام ۱۲ کشور در بازه زمانی توسعه پسابحران، آزادسازی اقتصادی و مردمی‌سازی اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادند.
تمام ۱۲ کشور به نوعی یا تنش‌زدایی منطقه‌ای/جهانی یا توسعه تعاملات اقتصادی-سیاسی و تعامل با بلوک های قدرت را در دستور کار قرار دادند
و باز هم بلا استثناء تمام شان اصلاح نظام حکمرانی و دولت سازی را در بازه های مورد بررسی تجربه کرده اند
(در گزارش جزییات این تفاوت ها و تشابه ها به صورت کامل وجود دارد)

☑️⭕️تجویز راهبردی:
برگردم به سوال: بله می توان امیدوار بود. اما نه امیدواری توهمی بی قید و شرط. توسعه ایران پس از بحران میسر است اما به سه شرط:
◽️ارتباطات بین المللی امنیت بخش با نظام قدرت جهانی به گونه ای که تا ۲۰ سال امنیت خارجی تضمین شود و وارد هیچ جنگ مستقیم و غیرمستقیم نشویم
◽️آزادسازی و مردمی سازی اقتصاد و بهبود فضای کسب وکار تا سرمایه گذاران داخلی و خارجی سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند.
◽️بازسازی نظام حکمرانی و دولت سازی به گونه ای بتواند کشور را در دالان باریک آزادی به پیش ببرد و در ۲۰ سال در شاخص جهانی اثربخشی حکمرانی از قعر جدول به چهارک دوم صعود کرده باشیم
مسیر توسعه پسا بحران ایران ویژه خودش است اما از این ۳ شرط راه خلاصی ندارد. من آنچه شرط توسعه بود با شما گفتم خواه پند گیرید خواه ملال. خلاصه تجربه این ۱۲ کشور چنین است: توسعه با تنش جمع نمی شود. توسعه بدون دولت، بدون انگیزه شخصی و امنیت ملی میسر نیست.

کانال وحید احسانی
👍5
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
جمع نقیضین به‌توان دو!

چکیدۀ دیدگاه و تحلیل صدا و سیما دربارۀ واقعۀ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به قرار زیر است:

یکی از جنایات اصلی آمریکا، کودتایی بود که با همکاری رژیم طاغوتی و آمریکایی پهلوی علیه دولت مصدق صورت داد، همان دولت غرب‌زده‌ای که می‌خواست لیبرالیسم و سکولاریسم را در ایران پیش ببرد امّا خوشبختانه آیت الله کاشانی از طریق همکاری بصیرت‌مندانه‌اش با شاه، آمریکا و انگلیس موفق شد آن را ساقط کند!

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍4👌1
کورسویی ز چراغی رنجور!
(گزارش مختصر تجربه‌ام از شرکت در جشنواره جریان)

اخیرا تجربه‌ای داشتم که شایسته می‌دانم با سایرین در میان بگذارم.

شهریور امسال با بی‌میلی در بخش «کنشگری داوطلبانه»ی جشنواره جریان شرکت کردم؛ جشنواره‌ای مربوط به فعالیت‌های فرهنگی اجتماعیِ استادان و کارمندان دانشگاه‌های کشور.

تا روز دوّم دائماً خودم را سرزنش می‌کردم که «چرا فعالیت‌های دلی و داوطلبانه‌ام را در رویدادی رسمی و اداری ثبت و به فضای آکنده از امتیاز، کمّیت و ریا آلوده کرده‌ام»؛ از این کارم احساس گناه داشتم.

به کلّیت جشنواره نیز دید خوبی نداشتم، به آن به چشم فعالیتی اداری، گزارش‌مدار (مسئولان مربوط صرفاً بخواهند گزارش بدهند که چنین جشنواره‌ای برگزار کردیم)، بی‌روح، ناکارآمد و مصداق هدردادن عمر و سرمایه نگاه می‌کردم؛ حضورم صرفاً حالت تکلیفی داشت، به امید جایزه‌ای که شاید برنده شوم و به زخمی بزنم.

امّا با دیدن ارائه‌های دعوت‌شدگان که از دانشگاه‌های مختلف سراسر کشور آمده بودند، دید و احساسم کاملاً تغییر کرد. می‌دیدم برخی دلسوزان دغدغه‌مند در گوشه و کنار دانشگاه‌های کشور چه تلاش‌های ارزشمندی دارند.

برخی برای برقراری ارتباط با جوانان و نوجوانان و انتقال ارزش‌های فرهنگی به‌آنها، بازی‌های جدید و جالبی ساخته و با محوریت آنها رویدادهایی برگزار کرده بودند.

برخی در این جوّ رخوت و ناامیدی، توانسته بودند با دانشجویانِ دیگری انگاشته‌شده ارتباط برقرار و شور و پویایی ایجاد کنند.

برخی از عمق جان اندیشیده و برای برداشتن گام‌هایی واقع‎بینانه ایده‌هایی طلایی صورت‌‎بندی کرده بودند و غیره.

فضای متفاوتی بود؛ سالهاست هر کجا دور هم جمع می‌شویم، بحث از گرفتاری‌ها، شکست‌ها، نشدن‌ها و موانع است؛ از دیدن تلاش‌های انسان‌هایی که به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی افروخته بودند، خیلی امید، انرژی و انگیزه گرفتم.

خلاصه تجربه جالبی بود؛ جوانه‌های سرسبز و زیبایی را دیدم که با وجود مسائل، مشکلات و موانع فراوان، از زیر پوست دانشگاه‌های کشور سر برآورده بودند.

فضای حاکم بر بخش فرهنگی اجتماعی دانشگاه‌های کشور بسیار بیمار است؛ ازیک‌سو، حداقل استقلال لازم و شرایط مورد نیاز برای برقراری ارتباط با طیف‌های متنوّع دانشجویان وجود ندارد و از سوی‌دیگر، بوی گند تأکید بیش‌ازحدّ بر ظواهر، کمّیت‌‌ها، امتیاز، گواهی و رتبه‌بندی همه جا را برداشته است.

اتّفاقاً همین واقعیت تلخ بود که ارزش و زیبایی تلاش‌‌ها را دوچندان می‌کرد؛ اینکه جوانه‌های باطراوت در بیابان خشک و از دل سنگ روییده بودند!

آنچه در این «شب ظلمانی» دیدم، چیزی بیش از «کورسویی ز چراغی رنجور» بود.

به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍12
❇️ نقد عملکرد دکتر فتح‌اللهی (رئیس دانشگاه رازی) در زمینه سرمایه اجتماعی

👈 هرچند این یادداشت به‌صورت مصداقی و با تمرکز بر دانشگاه رازی نگاشته شده امّا محتوای آن به تمام سازمان‌ها و کل کشور قابل تعمیم است.


به عنوان عضو کوچکی از خانواده دانشگاه رازی، نسبت به عملکرد دکتر فتح‌اللهی نقدی دارم که مایلم با سایرین در میان بگذارم، به این امید که به گفتگوهایی سازنده و نهایتاً به اصلاحات یا ارائۀ توضیحات روشنگر بینجامد.

از سایر دغدغه‌مندان و به‌ویژه متخصصان موضوعی خواستارم به این گفتگو ورود کنند، باشد که به پخته‌شدن بحث و ارتقاء سطح آگاهی عمومی (شامل حقیر) کمک کند.

دکتر فتح‌اللهی را از خیلی سال پیش به‌عنوان انسانی پاک، بااخلاق، خیرخواه و باسواد شناخته‌ و با ایشان رابطه دوستانه خوبی داشته‌ام، کافی بود در جلسه عمومی معارفه نیز بر «بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی» به‌عنوان مسئله اصلی تأکید کنند که دیدگاهم نسبت به ریاست ایشان کاملاً مثبت شود.

به عقل ناقص حقیر نیز بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی مهمترین مسئله ماست، چه در سطح ملّی و چه سازمانی.

اتّفاقاً، دو روز پیش (30 شهریور 1404) مدیریت طرح و برنامه دانشگاه نیز نشست «سرمایه اجتماعی، مفاهیم نظری و کاربرد عملی در شرایط فعلی» را برگزار کرد که طی آن دکتر جلیل کریمی و دکتر وکیل احمدی (هر دو از گروه جامعه‌شناسی دانشگاه رازی) مطالب بسیار مفیدی مطرح کردند.

امّا به نظرم، حرکت در جهت این هدف اساسی، نیازمند برنامه و مستلزم تغییر در ریل‌گذاری‌هاست، چیزی که با گذشت بیش از 8 ماه از تاریخ تصدّی‌گری دکتر فتح‌اللهی، حتّی حرفش را هم نشنیده‌ایم.

با شناختی که از دکتر فتح‌اللهی دارم و از آنجا که در حیطه اقتصاد نهادی (یا نهادگرا) تخصص دارند، اطمینان دارم مفهوم «سرمایه اجتماعی» و مولّفه‌های اصلی آن را خیلی خوب و خیلی بهتر از حقیر می‌شناسند؛ همان‌طور که در نشست پیش‌گفته هم مطرح شد، عدالت (نبود تبعیض‌های ناروا)، شفافیت، صداقت، مشارکت، تمرکززدایی، تصمیم‌گیری جمعی، پاسخگویی، ساختار سازمانی افقی (در مقابل عمودی) و مسئولیت‌پذیری از مولفه‌های اصلی سرمایه اجتماعی هستند.

تا جایی که می‌فهمم، اگر سازمانی بخواهد در راستای تقویت سرمایه اجتماعی گام بردارد، باید برای آن و در واقع برای بهبود هر یک از مولفه‌های اصلی آن برنامه تدوین کند.

برای تدوین چنین برنامه‌ای لازم است وضعیت موجود هر یک از مولفه‌ها مشخص و وضعیت مطلوب هر یک از آنها نیز تعیین شود. سپس برنامه‌ای چند مرحله‌ای و بلندمدّت تدوین گردد که در هر گام آن، در هر یک از مولفه‌ها بهبودهایی رخ دهد.

دکتر فتح‌اللهی برای بهبود هر یک از این مولفه‌ها چه برنامه‌ای دارند؟

ادامه یادداشت را از طریق پیوند زیر مطالعه بفرمایید 👇

نقد عملکرد دکتر فتح‌اللهی (رئیس دانشگاه رازی) در زمینه سرمایه اجتماعی

——————————
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍3