زنان در تاریخ بیهقی را میتوان به سه گروه کلی تقسیم کرد: ۱. زنانی که در جریان رویدادها فعال و در آنها دخیل و مؤثرند؛ ۲. زنانی که تنها کنش آنها زبانآوری و موعظهگری است؛ ۳. زنان منفعلی که فقط تابع و نظارهگر رویدادهایند.
... بیهقی دربارهی زنانی که در عرصهی سیاسی فعّال و مؤثرند هیچ نظر خوشی ندارد. حتا دربارهی زن ظاهراً مقتدر و کاردانی چون همسر فخرالدولهی دیلمی، که در زمان سلطان محمود حکومت مستقلی در ری داشت، از زبان محمود و وزیر او با لحنی یاد میکند که تحسین و ریشخند در آن به هم آمیخته است. به روایت بیهقی، وزیر محمود، خواجه احمد حسن، تصرف ری ر اکار آسانی میدانست، زیرا والی آن دیار «زنی» بود، و محمود میخندید و میگفت: «آن زن اگر مردی بودی ما را لشکر بسیار بایستی داشت به نیشابور». سخن محمود به این معنی است که حاکم ری، چون زن است، از توان و جاهطلبی مردان بیبهره است؛ از این رو خطری ندارد و محمود هم لازم نیست به قلمرو او لشکرکشی کند و درواقع «تا آن زن برنیفتاد وی قصد ری نکرد». اما صاحب قابوسنامه روایت دیگری از این ماجرا بهدست میدهد...
از مقدمهی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی»
نوشتهی دکتر محمد دهقانی
... بیهقی دربارهی زنانی که در عرصهی سیاسی فعّال و مؤثرند هیچ نظر خوشی ندارد. حتا دربارهی زن ظاهراً مقتدر و کاردانی چون همسر فخرالدولهی دیلمی، که در زمان سلطان محمود حکومت مستقلی در ری داشت، از زبان محمود و وزیر او با لحنی یاد میکند که تحسین و ریشخند در آن به هم آمیخته است. به روایت بیهقی، وزیر محمود، خواجه احمد حسن، تصرف ری ر اکار آسانی میدانست، زیرا والی آن دیار «زنی» بود، و محمود میخندید و میگفت: «آن زن اگر مردی بودی ما را لشکر بسیار بایستی داشت به نیشابور». سخن محمود به این معنی است که حاکم ری، چون زن است، از توان و جاهطلبی مردان بیبهره است؛ از این رو خطری ندارد و محمود هم لازم نیست به قلمرو او لشکرکشی کند و درواقع «تا آن زن برنیفتاد وی قصد ری نکرد». اما صاحب قابوسنامه روایت دیگری از این ماجرا بهدست میدهد...
از مقدمهی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی»
نوشتهی دکتر محمد دهقانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸 به روایت مترجم
معرفی کتاب «پان ترکیسم»
نوشتهی جیکوب لاندو
ترجمهی حمید احمدی
ماهیت ایدئولوژی پانترکی، با وجود برخی تفاوتها، همان ویژگی چند مکتب دیگر پان را دارد. این ایدئولوژی با توجه به دامنهی گستردهی جاهطلبیها و احساس نیرومند نسبت به سرنوشت خود، جنبهی رمانتیک دارد و به پان ژرمنیسم، پان اسلاویسم، پان عربیسم، و صهیونیسم شبیه است و از نظر جهانبینی سیاه و سفید خود، تنها «خیلی خوب» و «قطعاً شریر» را میبیند.
با توسعه و تحول ایدئولوژی پانترکی، این ایدئولوژی بیش از پیش و بهطور آشکار الحاقگرا شد. یعنی نخست به ضرورت محافظت از گروههای ترکتبار خارج اشاره کرد، و سپس برای کمک به رهایی و وحدت آنها، با یکدیگر و آنگاه وحدت با ترکیه، دست به تلاش زد. پانترکیستها بارها و بارها دربارهی تشکیل یک «ترکیهی بزرگ» از مدیترانه تا اقیانوس آرام سخن گفتهاند.
#به_روایت_مترجم
🔸 به روایت مترجم
معرفی کتاب «پان ترکیسم»
نوشتهی جیکوب لاندو
ترجمهی حمید احمدی
ماهیت ایدئولوژی پانترکی، با وجود برخی تفاوتها، همان ویژگی چند مکتب دیگر پان را دارد. این ایدئولوژی با توجه به دامنهی گستردهی جاهطلبیها و احساس نیرومند نسبت به سرنوشت خود، جنبهی رمانتیک دارد و به پان ژرمنیسم، پان اسلاویسم، پان عربیسم، و صهیونیسم شبیه است و از نظر جهانبینی سیاه و سفید خود، تنها «خیلی خوب» و «قطعاً شریر» را میبیند.
با توسعه و تحول ایدئولوژی پانترکی، این ایدئولوژی بیش از پیش و بهطور آشکار الحاقگرا شد. یعنی نخست به ضرورت محافظت از گروههای ترکتبار خارج اشاره کرد، و سپس برای کمک به رهایی و وحدت آنها، با یکدیگر و آنگاه وحدت با ترکیه، دست به تلاش زد. پانترکیستها بارها و بارها دربارهی تشکیل یک «ترکیهی بزرگ» از مدیترانه تا اقیانوس آرام سخن گفتهاند.
#به_روایت_مترجم
کسانی که منافعشان در حفظ وضع موجود است با از دست دادن امتیازاتشان حالتی بسیار تهاجمی خواهند یافت. اگر نتوانیم در دفاع از حقمان برای تداوم پیشرفتی که اکثریت از آن حمایت میکنند قاطعانه عمل کنیم، با شکستی فاجعهبار روبرو خواهیم شد. وقتی نخبگان و خواصی که از امتیازات اقتصادی بهرهمندند از پذیرش ارادهی اکثریت سر باز زنند، قاطعانهترین عمل اغلب بیقدرت کردن آنها با ایجاد تغییری آنی و کیفی در عملکرد نظام اقتصادی است. خلع سلاح نکردن دشمن مغلوب، راهبرد نظامی ضعیفی است.»
از کتاب «بدیلهای سرمایهداری»
طرحهایی برای یک اقتصاد دموکراتیک
نوشتهی رابین هانل و اریک الین رایت
ترجمهی فرید درفشی
از کتاب «بدیلهای سرمایهداری»
طرحهایی برای یک اقتصاد دموکراتیک
نوشتهی رابین هانل و اریک الین رایت
ترجمهی فرید درفشی
ترس دائم از دچار شدن به خشم سلطان و مرگی که در پی دارد، در نهایت، چندان فایدهای در بر ندارد و غیرسازنده است. افراد چنان به این وضع عادت میکنند که با وجود برقراری مجازاتهای طبعاً وحشتناک در حکومتهای خودکامه بهتدریج دیگر رغبتی به اطاعت باقی نمیماند. به همین دلیل، دیانت از اهمیت زیادی برخوردار میشود: وقتی ترس از خودکامه رو به کاهش میگذارد، آنوقت برای آنکه افراد به وظایف خود عمل کنند، ترس از خدایان جای آن را میگیرد.
در حکومتهای خودکامه هر کسی بهطور بالقوه فردی مرده است. نوع آرامش و سکون موجود در حکومتهای خودکامه اصلاً به توافق و سازگاریهای موجود در یک نظامِ بهسامان جمهوری یا سلطنتی شباهت ندارد، بلکه در آن رعایا وادار به سکوت میشوند.
از کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی غرب (جلد دوم)»
از روشنگری تا افول لیبرالیسم
جان مکللند
ترجمهی جهانگیر معینی علمداری
painting credit: Mentor Berisha
در حکومتهای خودکامه هر کسی بهطور بالقوه فردی مرده است. نوع آرامش و سکون موجود در حکومتهای خودکامه اصلاً به توافق و سازگاریهای موجود در یک نظامِ بهسامان جمهوری یا سلطنتی شباهت ندارد، بلکه در آن رعایا وادار به سکوت میشوند.
از کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی غرب (جلد دوم)»
از روشنگری تا افول لیبرالیسم
جان مکللند
ترجمهی جهانگیر معینی علمداری
painting credit: Mentor Berisha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا تا به حال شده احساس کنید تحت نظرید؟ اینکه افراد فکر کنند کسی از طریق دوربین مداربسته آنها را تحت نظر دارد، باعث میشود احتمال اینکه یک عابرپیاده آشغال بریزد و یک هنرمندِ دیوارنویس روی دیوار نقاشی کند، کمتر شود. اگر یک راننده فکر کند که دوربین پلیس در حال عکسبرداریست، کمتر احتمال دارد سرعت مجاز را زیر پا بگذارد. اینکه دوربینها روشناند یا خاموش مهم نیست. صرف حضور آنها برای تأثیر گذاشتن بر رفتار اکثر افراد کافیست. فلسفهی تکنیکهای مراقبت این است که تضمین کنند از قوانین اجتماعی پیروی شود اما فوکو باور داشت که آنها آثار منفی بسیاری دارند.
دولت مدرن چطور اطمینان حاصل میکند که توانسته شهروندانش را کنترل کند؟ میشل فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه که در ۱۹۷۵ منتشر شد، در پی پاسخ به این پرسش بود.
درآمدی بر مراقبت و تنبیه
نوشتهی میشل فوکو
ویدئو از وبسایت Macat
ترجمهی معصومه موسوی
آیا تا به حال شده احساس کنید تحت نظرید؟ اینکه افراد فکر کنند کسی از طریق دوربین مداربسته آنها را تحت نظر دارد، باعث میشود احتمال اینکه یک عابرپیاده آشغال بریزد و یک هنرمندِ دیوارنویس روی دیوار نقاشی کند، کمتر شود. اگر یک راننده فکر کند که دوربین پلیس در حال عکسبرداریست، کمتر احتمال دارد سرعت مجاز را زیر پا بگذارد. اینکه دوربینها روشناند یا خاموش مهم نیست. صرف حضور آنها برای تأثیر گذاشتن بر رفتار اکثر افراد کافیست. فلسفهی تکنیکهای مراقبت این است که تضمین کنند از قوانین اجتماعی پیروی شود اما فوکو باور داشت که آنها آثار منفی بسیاری دارند.
دولت مدرن چطور اطمینان حاصل میکند که توانسته شهروندانش را کنترل کند؟ میشل فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه که در ۱۹۷۵ منتشر شد، در پی پاسخ به این پرسش بود.
درآمدی بر مراقبت و تنبیه
نوشتهی میشل فوکو
ویدئو از وبسایت Macat
ترجمهی معصومه موسوی
بخشی از مناظرهی هیتلر و اُتو اشتراسر بر سر مفهوم «سوسیالیسم»:
هیتلر: «من قبلاً کارگری ساده بودم. رانندهام باید همان غذایی را بخورد که من میخورم، اما سوسیالیسم شما همان مارکسیسم است. تودهی طبقات کارگر جز نان و تفریح چیز بیشتری طلب نمیکند. آنان هرگز مفهوم آرمان را درک نخواهند کرد و نباید تصور کرد که روزی بتوان آنان را مجاب به این امر ساخت. به همین مناسبت، لازم است افرادی را از یک طبقهی مِهتر جدید برگزینیم که، همچون شما، زیر طوق اصل اخلاقی ترحم و بردهصفتی نروند. آنان که بر مصدر حکومت تکیه میزنند، باید به یاد داشته باشند که حاکمیت حق آنان است، زیرا از نژاد برترند. باید بیهیچ رحم و شفقتی این حق را برای خود محفوظ دارند... آنچه شما از آن دم میزنید فقط و فقط لیبرالیسم است. انقلاب تنها یک مرام دارد که نه سیاسی است و نه اجتماعی، بلکه نژادی است و تا ابد همینگونه خواهد بود: نزاع طبقات یا نژادهای فرومایهتر با نژادهای برتر که در رأس نظام قرار دارند. آن روزی که نژاد برتر چنین قانونی را از یاد ببرد، محکوم به فناست...»
از کتاب «هیتلر و ظهوری حزب نازی»
فرانک مکدانو
ترجمهی آرش کلانتری
از مجموعهی کارگاه تاریخ
هیتلر: «من قبلاً کارگری ساده بودم. رانندهام باید همان غذایی را بخورد که من میخورم، اما سوسیالیسم شما همان مارکسیسم است. تودهی طبقات کارگر جز نان و تفریح چیز بیشتری طلب نمیکند. آنان هرگز مفهوم آرمان را درک نخواهند کرد و نباید تصور کرد که روزی بتوان آنان را مجاب به این امر ساخت. به همین مناسبت، لازم است افرادی را از یک طبقهی مِهتر جدید برگزینیم که، همچون شما، زیر طوق اصل اخلاقی ترحم و بردهصفتی نروند. آنان که بر مصدر حکومت تکیه میزنند، باید به یاد داشته باشند که حاکمیت حق آنان است، زیرا از نژاد برترند. باید بیهیچ رحم و شفقتی این حق را برای خود محفوظ دارند... آنچه شما از آن دم میزنید فقط و فقط لیبرالیسم است. انقلاب تنها یک مرام دارد که نه سیاسی است و نه اجتماعی، بلکه نژادی است و تا ابد همینگونه خواهد بود: نزاع طبقات یا نژادهای فرومایهتر با نژادهای برتر که در رأس نظام قرار دارند. آن روزی که نژاد برتر چنین قانونی را از یاد ببرد، محکوم به فناست...»
از کتاب «هیتلر و ظهوری حزب نازی»
فرانک مکدانو
ترجمهی آرش کلانتری
از مجموعهی کارگاه تاریخ
زندگیِ من بد قصهای نیست؛ کم پربار و میمون نبود. اگر در دوران بچگی که بیکس و یکلاقبا پا به عرصهی اجتماع گذاشتم، پریِ دانا و توانایی سر راهم سبز نمیشد و نمیگفت: «کار و هدفت را انتخاب کن، آن وقت من هم با رشد فکری و متناسب با سیر منطقی عالم، راهبر و نگاهدارت میشوم»، امکان نداشت سرنوشت من سعادتآمیزتر و اثربخشتر و موفقتر از این از کار دربیاید. قصهی زندگی من حقیقتی را که بر من روشن کرده، بر عالم و آدم هم آشکار خواهد کرد و آن اینکه خدای بخشندهای هست که همه چیز را به خیر و صلاح ما میسازد.
▫️ «زندگی من بهترین تفسیر نوشتههایم است.» این سخن یکی از بزرگترین قصهنویسان جهان است که بیش از یک قرن است آثارش به بیشتر زبانهای زندهی جهان ترجمه شده و بهصورت نمایشنامه و فیلم و حتی اُپرا درآمده است. زندگی هانس کریستیان آندرسون آیینهی تمامنمای تلاش پسرکفشدوزی است که با همت بلند و ستیز و آویزِ پیگیر با سختیهای محیط پیرامونش موفق میشود به آرزوهای دوران کودکی و نوجوانیاش جامهی عمل بپوشاند و به مرتبهی بالای نویسندگی برسد.
«قصهی زندگی من»
هانس کریستیان آندرسون
ترجمهی جمشید نوایی
▫️ «زندگی من بهترین تفسیر نوشتههایم است.» این سخن یکی از بزرگترین قصهنویسان جهان است که بیش از یک قرن است آثارش به بیشتر زبانهای زندهی جهان ترجمه شده و بهصورت نمایشنامه و فیلم و حتی اُپرا درآمده است. زندگی هانس کریستیان آندرسون آیینهی تمامنمای تلاش پسرکفشدوزی است که با همت بلند و ستیز و آویزِ پیگیر با سختیهای محیط پیرامونش موفق میشود به آرزوهای دوران کودکی و نوجوانیاش جامهی عمل بپوشاند و به مرتبهی بالای نویسندگی برسد.
«قصهی زندگی من»
هانس کریستیان آندرسون
ترجمهی جمشید نوایی
نوافلاطیون بصیرت مهمی نسبت به طبیعت شر به آوگوستینوس بخشیدند. شر قدرتی نیست که مستقل از خیر وجود داشته باشد، بلکه غیاب خیر است، درست همانطور که تاریکی غیاب نور است، و سکوت غیاب صدا. این بصیرت به او امکان داد که به نظم و هماهنگی همهی خلقت باور بیاورد، خلقتی که میتوان آن را به نردبان هستی تشبیه کرد. در آن پلهی بالا خداست، و در هر مرتبهی پایینتری از هستی نسبت به پلهای که در آن قرار دارد بهرهای از خیر و هستی به میزان کمتری دارد، و به تدریج به ناهستی مطلق و شر میرسد، که فقدان کامل خیر است. از این نگاه به هستی، دیگر گامی کوتاه تا رسیدن به بخشهای اصلی فلسفهی مسیحی آوگوستینوس فاصله بود. آوگوستینوس در «شهر خدا» میگوید فلسفهی افلاطونی در میان همهی فلسفهها، بیش از همه به مسیحیت نزدیک است.
نوافلاطیون جهانی را ارائه میکنند که نظم و ترتیب الاهی دارد و در دسترس عقل است. اما اگرچه عناصری از این نگاه آنها همچنان نقش محوری در فلسفهی آوگوستینوس داشت، با توجه روزافزون آوگوستینوس به گناه و تجلیّیات آن، اعتقاد او به نظم و هماهنگی عمیقاً به لرزه درآمد.
از کتاب «تاریخ فلسفهی سیاسی؛ جلد دوم»
قرون وسطا
نوافلاطیون بصیرت مهمی نسبت به طبیعت شر به آوگوستینوس بخشیدند. شر قدرتی نیست که مستقل از خیر وجود داشته باشد، بلکه غیاب خیر است، درست همانطور که تاریکی غیاب نور است، و سکوت غیاب صدا. این بصیرت به او امکان داد که به نظم و هماهنگی همهی خلقت باور بیاورد، خلقتی که میتوان آن را به نردبان هستی تشبیه کرد. در آن پلهی بالا خداست، و در هر مرتبهی پایینتری از هستی نسبت به پلهای که در آن قرار دارد بهرهای از خیر و هستی به میزان کمتری دارد، و به تدریج به ناهستی مطلق و شر میرسد، که فقدان کامل خیر است. از این نگاه به هستی، دیگر گامی کوتاه تا رسیدن به بخشهای اصلی فلسفهی مسیحی آوگوستینوس فاصله بود. آوگوستینوس در «شهر خدا» میگوید فلسفهی افلاطونی در میان همهی فلسفهها، بیش از همه به مسیحیت نزدیک است.
نوافلاطیون جهانی را ارائه میکنند که نظم و ترتیب الاهی دارد و در دسترس عقل است. اما اگرچه عناصری از این نگاه آنها همچنان نقش محوری در فلسفهی آوگوستینوس داشت، با توجه روزافزون آوگوستینوس به گناه و تجلیّیات آن، اعتقاد او به نظم و هماهنگی عمیقاً به لرزه درآمد.
از کتاب «تاریخ فلسفهی سیاسی؛ جلد دوم»
قرون وسطا