خواب چیست و رؤیا کدام است؟ آیا چنین پرسشی میتواند ما را از خواب غفلت بیدار کرده بهجای اینکه تصوری وهمآلود و خودشیفته از ما بهدست دهد، ما را نابهنگام در دل امر واقع بهخود رها سازد تا خوف و رجاء را بهعینه بیازماییم. براساس چنین رویداد منحصربهفردی است که کتاب حاضر با اتکاء بر آخرین کشفیات علمی و دیرینترین پرسشهای فلسفی، بر آن میشود تا ما را عجالتاً از دنیای شتابزدهی دیجیتال، که محور اصلی جوامع مصرفی کنونی است، برکنده بهخود آورد.
«ذهن و زمان»
نوشتهی کرامت موللی
خواب چیست و رؤیا کدام است؟ آیا چنین پرسشی میتواند ما را از خواب غفلت بیدار کرده بهجای اینکه تصوری وهمآلود و خودشیفته از ما بهدست دهد، ما را نابهنگام در دل امر واقع بهخود رها سازد تا خوف و رجاء را بهعینه بیازماییم. براساس چنین رویداد منحصربهفردی است که کتاب حاضر با اتکاء بر آخرین کشفیات علمی و دیرینترین پرسشهای فلسفی، بر آن میشود تا ما را عجالتاً از دنیای شتابزدهی دیجیتال، که محور اصلی جوامع مصرفی کنونی است، برکنده بهخود آورد.
«ذهن و زمان»
نوشتهی کرامت موللی
پاز میگوید: کلیسا نجاتمان میدهد از مرگ، اما با همین کار زندگی زمینی را هم تبدیل میکند به رنجی دراز و کیفری که آدمی دارد بابت گناه نخستین تحمل میکند. کلیسا مرگ را میکشد. ابدیتْ لحظه را کنار میزند. آخر، زندگی و مرگ از یکدیگر جداییناپذیرند، مرگ جزء زیستن است: زندگی ما مردن است. و ما داریم مردن را زندگی میکنیم. کلیسا، با ربودن مرگ از ما، در اصل زندگی را از ما میرباید.
پاز میگوید که شعر به بشر این امکان را میدهد که تعارضهای زندگی و مرگ را به هماهنگی برساند. شاعر بر زندگی تأکید دارد و مرگ را جزء لاینفک آن میبیند: بنابراین، امید بخش لاینفک زندگی میشود و جایگاهش دیگر صرفاً بیرون از زندگی و در وجودی برتر نخواهد بود. به این تعبیر، به تبعیت از فریدریش هولدِرلین و رمانتیکهای آلمان، پاز نیز معتقد است که «انسان به هیئت شاعر در زمین میزید».
از کتاب «اکتاویو پاز»
صدایی از آنِ خود
نیک کیستر
ترجمهی لیلا مینایی
پاز میگوید: کلیسا نجاتمان میدهد از مرگ، اما با همین کار زندگی زمینی را هم تبدیل میکند به رنجی دراز و کیفری که آدمی دارد بابت گناه نخستین تحمل میکند. کلیسا مرگ را میکشد. ابدیتْ لحظه را کنار میزند. آخر، زندگی و مرگ از یکدیگر جداییناپذیرند، مرگ جزء زیستن است: زندگی ما مردن است. و ما داریم مردن را زندگی میکنیم. کلیسا، با ربودن مرگ از ما، در اصل زندگی را از ما میرباید.
پاز میگوید که شعر به بشر این امکان را میدهد که تعارضهای زندگی و مرگ را به هماهنگی برساند. شاعر بر زندگی تأکید دارد و مرگ را جزء لاینفک آن میبیند: بنابراین، امید بخش لاینفک زندگی میشود و جایگاهش دیگر صرفاً بیرون از زندگی و در وجودی برتر نخواهد بود. به این تعبیر، به تبعیت از فریدریش هولدِرلین و رمانتیکهای آلمان، پاز نیز معتقد است که «انسان به هیئت شاعر در زمین میزید».
از کتاب «اکتاویو پاز»
صدایی از آنِ خود
نیک کیستر
ترجمهی لیلا مینایی
لباس عوضکردن برای من، تا مدتها با مرگ تداعی میشد، با نفرت، با نگاه سرد منگله، آن شیطان انتخابگرِ اردوگاه که با نوک چوبدستیاش وادارمان میکرد برهنه دور خودمان بچرخیم و تصمیم میگرفت چه کسی زنده بماند و چه کسی زنده نماند. فکر میکنم زمان رسیدن و همینطور عزیمتم از مقابلش عبور کرده باشم. دیگران میگفتند «منگله است». نمیدانستم چه شکلی است. بعد از جنگ از روی عکسها او را شناختم. موهای سیاهش که حتی یک تارش هم تکان نمیخورد، کلاهش که مختصری از گوشهای خم شده بود، چشمهایش که روی آدم خیره میشد و بعد ما را به چپ یا راست میفرستاد، بدون آنکه بفهمیم کدامیک از دو دختر به سوی مرگ راهی میشود. من درست پیش از آنکه مقابل او و گروه پزشکان اساس بایستم که ما را با تحقیر و تمسخر ورنداز میکردند، گونههایم را نیشگون میگرفتم تا سرخ شود. سعی میکردم زخمهایم را پنهان کنم. دملهایی را که عفونی شده بود و گندیده بود پنهان میکردم. میخواستم بدنی را نشانش بدهم که هنوز قوی و زیبا بود.
از کتاب «و تو برنگشتی»
مارسلین لوریدان ایونس
ترجمهی نگار یونسزاده
لباس عوضکردن برای من، تا مدتها با مرگ تداعی میشد، با نفرت، با نگاه سرد منگله، آن شیطان انتخابگرِ اردوگاه که با نوک چوبدستیاش وادارمان میکرد برهنه دور خودمان بچرخیم و تصمیم میگرفت چه کسی زنده بماند و چه کسی زنده نماند. فکر میکنم زمان رسیدن و همینطور عزیمتم از مقابلش عبور کرده باشم. دیگران میگفتند «منگله است». نمیدانستم چه شکلی است. بعد از جنگ از روی عکسها او را شناختم. موهای سیاهش که حتی یک تارش هم تکان نمیخورد، کلاهش که مختصری از گوشهای خم شده بود، چشمهایش که روی آدم خیره میشد و بعد ما را به چپ یا راست میفرستاد، بدون آنکه بفهمیم کدامیک از دو دختر به سوی مرگ راهی میشود. من درست پیش از آنکه مقابل او و گروه پزشکان اساس بایستم که ما را با تحقیر و تمسخر ورنداز میکردند، گونههایم را نیشگون میگرفتم تا سرخ شود. سعی میکردم زخمهایم را پنهان کنم. دملهایی را که عفونی شده بود و گندیده بود پنهان میکردم. میخواستم بدنی را نشانش بدهم که هنوز قوی و زیبا بود.
از کتاب «و تو برنگشتی»
مارسلین لوریدان ایونس
ترجمهی نگار یونسزاده
علی رضاقلی پژوهشگر برجستهی حوزهی جامعهشناسی و علوم سیاسی، آزادهمردی که دل در گرو پیشرفت و توسعهی ایران داشت، به دیار باقی شتافت.
او در دانشگاه سوربن و سپس مدرسهی سیاسی مطالعات عالی پاریس به تحصیل جامعهشناسی سیاسی پرداخت و پس از انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به مطالعه و پژوهش در حوزهی جامعهشناسی و اقتصاد سیاسی ایران پرداخت. از او آثار ارزشمندی چون جامعهشناسی خودکامگی، جامعهشناسی نخبهکشی و اگر نورث ایرانی بود به جا مانده است.
یاد و خاطرهاش را گرامی میداریم و فقدانش را به خانوادهی ایشان و جامعهی ایران تسلیت میگوییم.
عکس از فاطمه شبانی، عطنا
علی رضاقلی پژوهشگر برجستهی حوزهی جامعهشناسی و علوم سیاسی، آزادهمردی که دل در گرو پیشرفت و توسعهی ایران داشت، به دیار باقی شتافت.
او در دانشگاه سوربن و سپس مدرسهی سیاسی مطالعات عالی پاریس به تحصیل جامعهشناسی سیاسی پرداخت و پس از انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به مطالعه و پژوهش در حوزهی جامعهشناسی و اقتصاد سیاسی ایران پرداخت. از او آثار ارزشمندی چون جامعهشناسی خودکامگی، جامعهشناسی نخبهکشی و اگر نورث ایرانی بود به جا مانده است.
یاد و خاطرهاش را گرامی میداریم و فقدانش را به خانوادهی ایشان و جامعهی ایران تسلیت میگوییم.
عکس از فاطمه شبانی، عطنا
زنان در تاریخ بیهقی را میتوان به سه گروه کلی تقسیم کرد: ۱. زنانی که در جریان رویدادها فعال و در آنها دخیل و مؤثرند؛ ۲. زنانی که تنها کنش آنها زبانآوری و موعظهگری است؛ ۳. زنان منفعلی که فقط تابع و نظارهگر رویدادهایند.
... بیهقی دربارهی زنانی که در عرصهی سیاسی فعّال و مؤثرند هیچ نظر خوشی ندارد. حتا دربارهی زن ظاهراً مقتدر و کاردانی چون همسر فخرالدولهی دیلمی، که در زمان سلطان محمود حکومت مستقلی در ری داشت، از زبان محمود و وزیر او با لحنی یاد میکند که تحسین و ریشخند در آن به هم آمیخته است. به روایت بیهقی، وزیر محمود، خواجه احمد حسن، تصرف ری ر اکار آسانی میدانست، زیرا والی آن دیار «زنی» بود، و محمود میخندید و میگفت: «آن زن اگر مردی بودی ما را لشکر بسیار بایستی داشت به نیشابور». سخن محمود به این معنی است که حاکم ری، چون زن است، از توان و جاهطلبی مردان بیبهره است؛ از این رو خطری ندارد و محمود هم لازم نیست به قلمرو او لشکرکشی کند و درواقع «تا آن زن برنیفتاد وی قصد ری نکرد». اما صاحب قابوسنامه روایت دیگری از این ماجرا بهدست میدهد...
از مقدمهی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی»
نوشتهی دکتر محمد دهقانی
... بیهقی دربارهی زنانی که در عرصهی سیاسی فعّال و مؤثرند هیچ نظر خوشی ندارد. حتا دربارهی زن ظاهراً مقتدر و کاردانی چون همسر فخرالدولهی دیلمی، که در زمان سلطان محمود حکومت مستقلی در ری داشت، از زبان محمود و وزیر او با لحنی یاد میکند که تحسین و ریشخند در آن به هم آمیخته است. به روایت بیهقی، وزیر محمود، خواجه احمد حسن، تصرف ری ر اکار آسانی میدانست، زیرا والی آن دیار «زنی» بود، و محمود میخندید و میگفت: «آن زن اگر مردی بودی ما را لشکر بسیار بایستی داشت به نیشابور». سخن محمود به این معنی است که حاکم ری، چون زن است، از توان و جاهطلبی مردان بیبهره است؛ از این رو خطری ندارد و محمود هم لازم نیست به قلمرو او لشکرکشی کند و درواقع «تا آن زن برنیفتاد وی قصد ری نکرد». اما صاحب قابوسنامه روایت دیگری از این ماجرا بهدست میدهد...
از مقدمهی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی»
نوشتهی دکتر محمد دهقانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸 به روایت مترجم
معرفی کتاب «پان ترکیسم»
نوشتهی جیکوب لاندو
ترجمهی حمید احمدی
ماهیت ایدئولوژی پانترکی، با وجود برخی تفاوتها، همان ویژگی چند مکتب دیگر پان را دارد. این ایدئولوژی با توجه به دامنهی گستردهی جاهطلبیها و احساس نیرومند نسبت به سرنوشت خود، جنبهی رمانتیک دارد و به پان ژرمنیسم، پان اسلاویسم، پان عربیسم، و صهیونیسم شبیه است و از نظر جهانبینی سیاه و سفید خود، تنها «خیلی خوب» و «قطعاً شریر» را میبیند.
با توسعه و تحول ایدئولوژی پانترکی، این ایدئولوژی بیش از پیش و بهطور آشکار الحاقگرا شد. یعنی نخست به ضرورت محافظت از گروههای ترکتبار خارج اشاره کرد، و سپس برای کمک به رهایی و وحدت آنها، با یکدیگر و آنگاه وحدت با ترکیه، دست به تلاش زد. پانترکیستها بارها و بارها دربارهی تشکیل یک «ترکیهی بزرگ» از مدیترانه تا اقیانوس آرام سخن گفتهاند.
#به_روایت_مترجم
🔸 به روایت مترجم
معرفی کتاب «پان ترکیسم»
نوشتهی جیکوب لاندو
ترجمهی حمید احمدی
ماهیت ایدئولوژی پانترکی، با وجود برخی تفاوتها، همان ویژگی چند مکتب دیگر پان را دارد. این ایدئولوژی با توجه به دامنهی گستردهی جاهطلبیها و احساس نیرومند نسبت به سرنوشت خود، جنبهی رمانتیک دارد و به پان ژرمنیسم، پان اسلاویسم، پان عربیسم، و صهیونیسم شبیه است و از نظر جهانبینی سیاه و سفید خود، تنها «خیلی خوب» و «قطعاً شریر» را میبیند.
با توسعه و تحول ایدئولوژی پانترکی، این ایدئولوژی بیش از پیش و بهطور آشکار الحاقگرا شد. یعنی نخست به ضرورت محافظت از گروههای ترکتبار خارج اشاره کرد، و سپس برای کمک به رهایی و وحدت آنها، با یکدیگر و آنگاه وحدت با ترکیه، دست به تلاش زد. پانترکیستها بارها و بارها دربارهی تشکیل یک «ترکیهی بزرگ» از مدیترانه تا اقیانوس آرام سخن گفتهاند.
#به_روایت_مترجم
کسانی که منافعشان در حفظ وضع موجود است با از دست دادن امتیازاتشان حالتی بسیار تهاجمی خواهند یافت. اگر نتوانیم در دفاع از حقمان برای تداوم پیشرفتی که اکثریت از آن حمایت میکنند قاطعانه عمل کنیم، با شکستی فاجعهبار روبرو خواهیم شد. وقتی نخبگان و خواصی که از امتیازات اقتصادی بهرهمندند از پذیرش ارادهی اکثریت سر باز زنند، قاطعانهترین عمل اغلب بیقدرت کردن آنها با ایجاد تغییری آنی و کیفی در عملکرد نظام اقتصادی است. خلع سلاح نکردن دشمن مغلوب، راهبرد نظامی ضعیفی است.»
از کتاب «بدیلهای سرمایهداری»
طرحهایی برای یک اقتصاد دموکراتیک
نوشتهی رابین هانل و اریک الین رایت
ترجمهی فرید درفشی
از کتاب «بدیلهای سرمایهداری»
طرحهایی برای یک اقتصاد دموکراتیک
نوشتهی رابین هانل و اریک الین رایت
ترجمهی فرید درفشی