امنیت از نیازهای اساسی روح است. معنای امنیت این است که روح انسان زیر فشار ترس و وحشت نباشد، مگر در نتیجۀ تقارن اتفاقی اوضاع و احوال و برای مدتی کوتاه و استثنائی. ترس و وحشت، که از حالات آشنای روح هستند، کمابیش دو زهر قاتلند، خواه ترس از بیکاری آن دو را پدید آورَد، خواه آزارِ پلیس، یا ظهور فاتحی بیگانه، یا تهاجم قریبالوقوع دشمن، یا هر مصیبت دیگری که خارج از حد تحمل انسان باشد.
اربابان رومی به شیوۀ مرسوم آن زمان تازیانهای را در دالان عمارت در معرض دید بردگانشان قرار میدادند، چون میدانستند این منظره نوعی حالت دلمُردگی ایجاد میکند که لازمۀ بردگی است. درمقابل مصریان اعتقاد داشتند مرد دادگر کسی است که پس از مرگ بتواند بگوید: «هرگز هیچ انسانی را نترساندم.»
از کتابِ نیاز به ریشهها
سیمون وی
ترجمهٔ بهزاد حسینزاده
امنیت از نیازهای اساسی روح است. معنای امنیت این است که روح انسان زیر فشار ترس و وحشت نباشد، مگر در نتیجۀ تقارن اتفاقی اوضاع و احوال و برای مدتی کوتاه و استثنائی. ترس و وحشت، که از حالات آشنای روح هستند، کمابیش دو زهر قاتلند، خواه ترس از بیکاری آن دو را پدید آورَد، خواه آزارِ پلیس، یا ظهور فاتحی بیگانه، یا تهاجم قریبالوقوع دشمن، یا هر مصیبت دیگری که خارج از حد تحمل انسان باشد.
اربابان رومی به شیوۀ مرسوم آن زمان تازیانهای را در دالان عمارت در معرض دید بردگانشان قرار میدادند، چون میدانستند این منظره نوعی حالت دلمُردگی ایجاد میکند که لازمۀ بردگی است. درمقابل مصریان اعتقاد داشتند مرد دادگر کسی است که پس از مرگ بتواند بگوید: «هرگز هیچ انسانی را نترساندم.»
از کتابِ نیاز به ریشهها
سیمون وی
ترجمهٔ بهزاد حسینزاده
همۀ نظامهای حقوقی اهدای گامت را به رسمیت نمیشناسند. برخی درمقابل این اقدام سکوت اختیار کرده و برخی دیگر آن را ممنوع کردهاند. اما پرسش این است که اگر کودکی در چنین نظامهای حقوقی متولد شود، نسب او به چه کسی میرسد، چرا که درعمل متقاضیان و متخصصان مربوط (به رغم منع قانونی) اقدام به انجام انواع روشهای کمکباروری میکنند؟ در فصل پیشین، این پاسخ حقوقی داده شد که در آنجا کودک به دهندۀ گامت منسوب میشود، شخصی که با کودک علقۀ ژنتیک دارد، از او ارث میبرد، اوست که تعیین میکند چه اقدام پزشکیای باید برایش انجام شود یا نشود، اوست که تعیین میکند کودک باید در کدام کشور زندگی کند، به کدام مدرسه برود و بسیاری دیگر از تصمیمات که پدر و مادر باید برای فرزندش تا رسیدن به سن بلوغ و رشد بگیرد.
باری، این پرسش نمایانگر وضعیتی پیچیده است؛ چون در بسیاری از این کشورها، بهویژه به دلایل فرهنگی، اهدا به صورت ناشناس انجام میشود و اساساً، درعمل، محرمانه ماندن شرط انجام درمان است. بدین سان، این کودک درعمل به «هیچکس» منسوب است. این انتساب ثمرهای جز ابهام کامل نسب ندارد و کودک را از حمایت مالی و عاطفی پدر و حسب مورد، مادر محروم میکند. برای پرهیز از این پیشامد بوده است که زوجین نابارور از اعلام صحیح واقعۀ ولادت طفره میروند و خود را پدر و مادر واقعی معرفی میکنند. نام آنان، به جای دهندگان گامت، در شناسنامه ثبت میشود؛ چون مادام که اختلافی رخ نداده، موجبی برای اثبات خلاف آن وجود ندارد.
از کتابِ «حقوق تطبیقی نسب»
در قلمرو روشهای کمکباروری
محمد راسخ و فائزه عامری
همۀ نظامهای حقوقی اهدای گامت را به رسمیت نمیشناسند. برخی درمقابل این اقدام سکوت اختیار کرده و برخی دیگر آن را ممنوع کردهاند. اما پرسش این است که اگر کودکی در چنین نظامهای حقوقی متولد شود، نسب او به چه کسی میرسد، چرا که درعمل متقاضیان و متخصصان مربوط (به رغم منع قانونی) اقدام به انجام انواع روشهای کمکباروری میکنند؟ در فصل پیشین، این پاسخ حقوقی داده شد که در آنجا کودک به دهندۀ گامت منسوب میشود، شخصی که با کودک علقۀ ژنتیک دارد، از او ارث میبرد، اوست که تعیین میکند چه اقدام پزشکیای باید برایش انجام شود یا نشود، اوست که تعیین میکند کودک باید در کدام کشور زندگی کند، به کدام مدرسه برود و بسیاری دیگر از تصمیمات که پدر و مادر باید برای فرزندش تا رسیدن به سن بلوغ و رشد بگیرد.
باری، این پرسش نمایانگر وضعیتی پیچیده است؛ چون در بسیاری از این کشورها، بهویژه به دلایل فرهنگی، اهدا به صورت ناشناس انجام میشود و اساساً، درعمل، محرمانه ماندن شرط انجام درمان است. بدین سان، این کودک درعمل به «هیچکس» منسوب است. این انتساب ثمرهای جز ابهام کامل نسب ندارد و کودک را از حمایت مالی و عاطفی پدر و حسب مورد، مادر محروم میکند. برای پرهیز از این پیشامد بوده است که زوجین نابارور از اعلام صحیح واقعۀ ولادت طفره میروند و خود را پدر و مادر واقعی معرفی میکنند. نام آنان، به جای دهندگان گامت، در شناسنامه ثبت میشود؛ چون مادام که اختلافی رخ نداده، موجبی برای اثبات خلاف آن وجود ندارد.
از کتابِ «حقوق تطبیقی نسب»
در قلمرو روشهای کمکباروری
محمد راسخ و فائزه عامری
آن چشم كه تو دارى چه شورابهها از چشم من برآورده
و آن اشكدانههاى كودكانه چه رسوا كردهاند سيماى مرا.
آرى، اين چشمها كه هرگز اشک اندوه نفشاندهاند
نه حتى در آن دم كه پدرم، يورک، و ادوارد مىگريستند
آنگاه كه نالههاى دلگداز راتلند را مىشنيدند
آن دم كه كليفورد دژمسيما شمشير بر او كشيد.
و نيز نه آن روز كه پدر جنگجوى تو، كودکوار
داستان غمبار مرگ پدرم را با من مىگفت
و در ميان سخن بيستبار به هقهق و زارى افتاد
و جمله حاضران نيز گونه تر كردند
چون درختانى در هجوم باران.
حتى در آن دم نيز چشم مردانه من آن اشکهاى درماندهوار را به تحقير گرفت.
حاليا، اشكى كه آن همه اندوه از چشم من برنياورد
جمال تو بر گونهام جارى مىكند و گريه راه بر بينايىام مىبندد.
هرگز پيش دوست و دشمن به تكدى نرفتهام
و زبانم به الفاظ چرب و شيرين خو نكرده است.
حاليا جمال تو به جبران آن سرسختى وامىداردم.
دل مغرورم به تكدى افتاده و زبانم را به گفتار برمىانگيزد.
از نمایشنامهٔ ریچارد سوم؛ ویلیام شکسپیر؛ ترجمهٔ عبدالله کوثری
آن چشم كه تو دارى چه شورابهها از چشم من برآورده
و آن اشكدانههاى كودكانه چه رسوا كردهاند سيماى مرا.
آرى، اين چشمها كه هرگز اشک اندوه نفشاندهاند
نه حتى در آن دم كه پدرم، يورک، و ادوارد مىگريستند
آنگاه كه نالههاى دلگداز راتلند را مىشنيدند
آن دم كه كليفورد دژمسيما شمشير بر او كشيد.
و نيز نه آن روز كه پدر جنگجوى تو، كودکوار
داستان غمبار مرگ پدرم را با من مىگفت
و در ميان سخن بيستبار به هقهق و زارى افتاد
و جمله حاضران نيز گونه تر كردند
چون درختانى در هجوم باران.
حتى در آن دم نيز چشم مردانه من آن اشکهاى درماندهوار را به تحقير گرفت.
حاليا، اشكى كه آن همه اندوه از چشم من برنياورد
جمال تو بر گونهام جارى مىكند و گريه راه بر بينايىام مىبندد.
هرگز پيش دوست و دشمن به تكدى نرفتهام
و زبانم به الفاظ چرب و شيرين خو نكرده است.
حاليا جمال تو به جبران آن سرسختى وامىداردم.
دل مغرورم به تكدى افتاده و زبانم را به گفتار برمىانگيزد.
از نمایشنامهٔ ریچارد سوم؛ ویلیام شکسپیر؛ ترجمهٔ عبدالله کوثری
منتشر شد
«چین چگونه از تلهٔ فقر گریخت»
یوئن یوئن انگ
ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی
مائو تسه تونگ، از نامآورترین انقلابیون جهان در قرن بیستم، مردمی آشفته و سرخورده را سامان داد و به ملتی یکپارچه و فداکار بدل ساخت. اما مدیریتش تلخ و ناگوار بود. طی سی سال حکومت مائو، چین دچار دو فاجعه شد: یکی تحمیل الگوی ایدئولوژیکی آشفتهای بود در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ با عنوان «جهش بزرگ به جلو» به قصد سرعت بخشیدن به تولید، که نتیجهٔ عکس داد؛ تحول دوم به نام «انقلاب فرهنگی» در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ به قدرت گرفتن «جوانان گارد سرخ» انجامید و از لحاظ اقتصادی و سیاسی فاجعهبار از کار درآمد.
گشایش هنگامی آغاز شد که دنگ شیائو پینگ، رفیق مغضوب مائو، قدرت را به دست گرفت. درسی دردناک که دنگ و همرزمانش آموخته بودند این بود که تمرکز قدرت در دستان خودکامه به سوءاستفاده و نتایج ویرانگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد انجامید. آنها میدانستند که باید ایدئولوژی جزمی را کنار بگذارند و «حقیقت را در واقعیت موجود بجویند.»
▫️ بخشی از کتاب
منتشر شد
«چین چگونه از تلهٔ فقر گریخت»
یوئن یوئن انگ
ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی
مائو تسه تونگ، از نامآورترین انقلابیون جهان در قرن بیستم، مردمی آشفته و سرخورده را سامان داد و به ملتی یکپارچه و فداکار بدل ساخت. اما مدیریتش تلخ و ناگوار بود. طی سی سال حکومت مائو، چین دچار دو فاجعه شد: یکی تحمیل الگوی ایدئولوژیکی آشفتهای بود در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ با عنوان «جهش بزرگ به جلو» به قصد سرعت بخشیدن به تولید، که نتیجهٔ عکس داد؛ تحول دوم به نام «انقلاب فرهنگی» در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ به قدرت گرفتن «جوانان گارد سرخ» انجامید و از لحاظ اقتصادی و سیاسی فاجعهبار از کار درآمد.
گشایش هنگامی آغاز شد که دنگ شیائو پینگ، رفیق مغضوب مائو، قدرت را به دست گرفت. درسی دردناک که دنگ و همرزمانش آموخته بودند این بود که تمرکز قدرت در دستان خودکامه به سوءاستفاده و نتایج ویرانگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد انجامید. آنها میدانستند که باید ایدئولوژی جزمی را کنار بگذارند و «حقیقت را در واقعیت موجود بجویند.»
▫️ بخشی از کتاب
منتشر شد
«انبارشدگان»
دابید د سولا
ترجمهٔ پژمان رضایی
نمایشنامه
از مجموعهٔ جهان نمایش (۷۱)
○ اینجا توی انبار فقط یه صندلی هست، اون هم متعلق به کسیه که ارشدیت داشته باشه. من مجبور شدم یازده سال سرپا بایستم تا مسئول قبلی بازنشسته بشه. تو خوششانسی، خیلی. فقط باید پنج روز سرپا باشی، بعد میشینی سر جای من. امروز همهچی برای جوونها سادهست. من مجبور شدم یازده سال صبر کنم.
● چند وقته که توی این انبار کار میکنین؟
○ بیستونه سال. یازده سال شاگرد، هیجده سال مسئول.
(از صفحهٔ ۱۸ کتاب)
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
منتشر شد
«انبارشدگان»
دابید د سولا
ترجمهٔ پژمان رضایی
نمایشنامه
از مجموعهٔ جهان نمایش (۷۱)
○ اینجا توی انبار فقط یه صندلی هست، اون هم متعلق به کسیه که ارشدیت داشته باشه. من مجبور شدم یازده سال سرپا بایستم تا مسئول قبلی بازنشسته بشه. تو خوششانسی، خیلی. فقط باید پنج روز سرپا باشی، بعد میشینی سر جای من. امروز همهچی برای جوونها سادهست. من مجبور شدم یازده سال صبر کنم.
● چند وقته که توی این انبار کار میکنین؟
○ بیستونه سال. یازده سال شاگرد، هیجده سال مسئول.
(از صفحهٔ ۱۸ کتاب)
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
ژان ژاک روسو خانواده را با «طبيعت» همسان مىپنداشت. براى او مسلم بود كه «جامعه» نابرابرى مىآفريند، حال آنكه «طبيعت» در ذات خود برابرىخواه است. «جاى ارباب و برده در خانواده نيست بلكه فقط در طبقه است». «جامعه» تفاهم انسانى را در حصار تنگ عقلانيت، كه روسو «فلسفه» مىنامد، اسير مىكند اما خانواده سرشار از زندگى عاطفى، بهويژه همدردى است. «فلسفه است كه بشر را به انزوا مىكشاند؛ از رهگذر فلسفه است كه آدمى مىتواند با ديدن انسانى كه رنج مىكشد در نهان بگويد: اگر مىخواهى بمير، جاى من كه امن است». در خانواده حس «طبيعىِ» همبستگىِ انسانى همچنان حكمفرماست، اما در «جامعه» اين حس با خودپرستى كاسبكارانه بورژوازى نابود شده است. از اين نظر، روسو طليعهٔ باور مدرن است به اينكه در درون خانواده آزادى برقرار است و حرف اول را نيازهاى عاطفى اعضاى آن مىزند. يكى از خوشترين لحظات زندگى روسو زمانى رسيد كه به هنگام ترک پاريس ساعت خود را دور انداخت.
از کتابِ «سرمایهداری، خانواده، و زندگی شخصی»
ایلای زارتسکی
ترجمهٔ منیژه نجمعراقی
ژان ژاک روسو خانواده را با «طبيعت» همسان مىپنداشت. براى او مسلم بود كه «جامعه» نابرابرى مىآفريند، حال آنكه «طبيعت» در ذات خود برابرىخواه است. «جاى ارباب و برده در خانواده نيست بلكه فقط در طبقه است». «جامعه» تفاهم انسانى را در حصار تنگ عقلانيت، كه روسو «فلسفه» مىنامد، اسير مىكند اما خانواده سرشار از زندگى عاطفى، بهويژه همدردى است. «فلسفه است كه بشر را به انزوا مىكشاند؛ از رهگذر فلسفه است كه آدمى مىتواند با ديدن انسانى كه رنج مىكشد در نهان بگويد: اگر مىخواهى بمير، جاى من كه امن است». در خانواده حس «طبيعىِ» همبستگىِ انسانى همچنان حكمفرماست، اما در «جامعه» اين حس با خودپرستى كاسبكارانه بورژوازى نابود شده است. از اين نظر، روسو طليعهٔ باور مدرن است به اينكه در درون خانواده آزادى برقرار است و حرف اول را نيازهاى عاطفى اعضاى آن مىزند. يكى از خوشترين لحظات زندگى روسو زمانى رسيد كه به هنگام ترک پاريس ساعت خود را دور انداخت.
از کتابِ «سرمایهداری، خانواده، و زندگی شخصی»
ایلای زارتسکی
ترجمهٔ منیژه نجمعراقی
منتشر شد
«شاهموش و مارا و دیوار»
ناتاشا محرمزاده
نمایشنامه
از مجموعهی جهان نمایش (۷۲)
○ اوه پیرزن، همهی این ماجراها خیالپردازیه. تو فکر میکنی تو سر انقلابیون دنیا و همین میرزای شما و کل قشونش چیزی جز خیال هست؟ خیاله که خطرناکه، وگرنه واقعیت مگه چیه؟ هرچی هست زیر سر همین قدرت خیاله که میآد توی پاها و بر و بازوی آدمها…
(از صفحهٔ ۱۱۵ کتاب)
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
منتشر شد
«شاهموش و مارا و دیوار»
ناتاشا محرمزاده
نمایشنامه
از مجموعهی جهان نمایش (۷۲)
○ اوه پیرزن، همهی این ماجراها خیالپردازیه. تو فکر میکنی تو سر انقلابیون دنیا و همین میرزای شما و کل قشونش چیزی جز خیال هست؟ خیاله که خطرناکه، وگرنه واقعیت مگه چیه؟ هرچی هست زیر سر همین قدرت خیاله که میآد توی پاها و بر و بازوی آدمها…
(از صفحهٔ ۱۱۵ کتاب)
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
فرهنگ اندیشههای سیاسی ترجمهٔ مدخلهایی از بخش سیاست و فلسفهٔ سیاسی کتاب فرهنگ تاریخچهٔ اندیشههاست که مهمترین کتاب مرجع نیمهٔ دوم قرن بیستم شناخته میشود. مزیت بزرگ مقالات این کتاب آن است که علاوه بر شرح و توضیح مفاهیم، تاریخچهٔ پدیدآمدن آنها و سیر تکوین و تحولشان نیز مورد بحث قرار گرفته است و میتواند دیدی تاریخی به خواننده بدهد.
در این کتاب مقالات به سه دستهٔ کلی تقسیم شدهاند: نخست مفاهیم کلی، سپس مفاهیم مرتبط با لیبرالیسم و سرانجام مفاهیم مرتبط با سوسیالیسم و مارکسیسم. نويسندگان مقالات همگى دانشورانى شناختهشده و متخصص بودهاند كه طبيعتاً وجهه علمى خودشان را سوداى سياست روز نمىكردهاند.
«فرهنگ اندیشههای سیاسی»
ترجمهٔ خشایار دیهیمی
امکان سفارش چاپ تکنسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور
فرهنگ اندیشههای سیاسی ترجمهٔ مدخلهایی از بخش سیاست و فلسفهٔ سیاسی کتاب فرهنگ تاریخچهٔ اندیشههاست که مهمترین کتاب مرجع نیمهٔ دوم قرن بیستم شناخته میشود. مزیت بزرگ مقالات این کتاب آن است که علاوه بر شرح و توضیح مفاهیم، تاریخچهٔ پدیدآمدن آنها و سیر تکوین و تحولشان نیز مورد بحث قرار گرفته است و میتواند دیدی تاریخی به خواننده بدهد.
در این کتاب مقالات به سه دستهٔ کلی تقسیم شدهاند: نخست مفاهیم کلی، سپس مفاهیم مرتبط با لیبرالیسم و سرانجام مفاهیم مرتبط با سوسیالیسم و مارکسیسم. نويسندگان مقالات همگى دانشورانى شناختهشده و متخصص بودهاند كه طبيعتاً وجهه علمى خودشان را سوداى سياست روز نمىكردهاند.
«فرهنگ اندیشههای سیاسی»
ترجمهٔ خشایار دیهیمی
امکان سفارش چاپ تکنسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور
مرگ است که لذت و جهانجویی و شور و امید را در زندگانی به ارمغان میآورد. زندگی نامیرایان چنین نیست. یکنواخت است و ملالآور. آنها در زندگی جاودانۀ خود همهچیز از سر گذراندهاند و دوباره نیز همانها را از سر خواهند گذراند. در نظرت ملالآور نیست؟ اگر خطرِ ورود به دنیای مردگان و پیوستن به خیل آن ارواح در قدم به قدم زندگی در پی ما نباشد، کجا میتوانیم تمنای دل، شوق، هیجان و بیقراری داشته باشیم؟
از نمایشنامهٔ «اودوسئوس و پنلوپه»
ماریو بارگاس یوسا
ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب
از مجموعهٔ جهان نمایش
مرگ است که لذت و جهانجویی و شور و امید را در زندگانی به ارمغان میآورد. زندگی نامیرایان چنین نیست. یکنواخت است و ملالآور. آنها در زندگی جاودانۀ خود همهچیز از سر گذراندهاند و دوباره نیز همانها را از سر خواهند گذراند. در نظرت ملالآور نیست؟ اگر خطرِ ورود به دنیای مردگان و پیوستن به خیل آن ارواح در قدم به قدم زندگی در پی ما نباشد، کجا میتوانیم تمنای دل، شوق، هیجان و بیقراری داشته باشیم؟
از نمایشنامهٔ «اودوسئوس و پنلوپه»
ماریو بارگاس یوسا
ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب
از مجموعهٔ جهان نمایش
منتشر شد
«شاهزاده خانم»
رمان تاریخی
گیتا مِهتا
ترجمهٔ عطا گیلانی
گیتا مهتا، نویسنده، روزنامهنگار و کارگردان، ۱۳ دسامبر ۱۹۴۳ در خانوادهای هنرمند و فرهنگدوست در هندوستان به دنیا آمد. در هند و سپس در دانشگاه کیمبریج تحصیل کرد. غیر از کارهای هنریاش در عرصهٔ سینما و تلویزیون، آثار ارزشمندی با محتوای فرهنگی و فلسفی از او به چهارده زبان در بیست و هشت کشور منتشر شدهاند. از کتابهایش، غیر از کتاب حاضر که در زبان انگلیسی به نام راج و در آلمانی به نام مهارانی شناخته شده است، رازهای یک رود مقدس و کوکاکولای مقدس به شهرت رسیدهاند. مهتا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳ در دهلی از دنیا رفت.
از عطا گیلانی، مترجم این کتاب، رمان بلند گاو، قصهٔ قصهها و آثار نمایشی و مقالات اجتماعی مختلفی در ایران به انتشار رسیدهاند.
منتشر شد
«شاهزاده خانم»
رمان تاریخی
گیتا مِهتا
ترجمهٔ عطا گیلانی
گیتا مهتا، نویسنده، روزنامهنگار و کارگردان، ۱۳ دسامبر ۱۹۴۳ در خانوادهای هنرمند و فرهنگدوست در هندوستان به دنیا آمد. در هند و سپس در دانشگاه کیمبریج تحصیل کرد. غیر از کارهای هنریاش در عرصهٔ سینما و تلویزیون، آثار ارزشمندی با محتوای فرهنگی و فلسفی از او به چهارده زبان در بیست و هشت کشور منتشر شدهاند. از کتابهایش، غیر از کتاب حاضر که در زبان انگلیسی به نام راج و در آلمانی به نام مهارانی شناخته شده است، رازهای یک رود مقدس و کوکاکولای مقدس به شهرت رسیدهاند. مهتا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳ در دهلی از دنیا رفت.
از عطا گیلانی، مترجم این کتاب، رمان بلند گاو، قصهٔ قصهها و آثار نمایشی و مقالات اجتماعی مختلفی در ایران به انتشار رسیدهاند.
بحث دورکم این بود که تغيير ميزان خودكشى نتيجهٔ تغييرات جريانهاى اجتماعى است:
«وقتى گفته مىشود جامعهاى استعداد بيشتر يا كمترى براى خودكشى دارد، اين گفته صرفاً يک استعاره نيست؛ اين اصطلاح مبتنى بر طبيعت چيزهاست. هر گروه اجتماعى واقعاً داراى تمايلى جمعى براى اين عمل است كه كاملاً خاص خودش است، و منشأ هر تمايل فردى است، نه نتيجهٔ آن تمايلات. اين تمايل جمعى از آن جريانهاى خودخواهى، نوعدوستى، يا بىهنجارى تشكيل مىشود كه درون جامعه تحت بررسى در جريان هستند و گرايش به افسردگى رخوتناک، كنارهگيرى فعال، يا ملال زجرآور را با خود به همراه دارند. اين تمايلاتِ كل كالبد اجتماعى، با متأثر كردن افراد، موجب مىشوند كه آنان دست به خودكشى بزنند».
اگرچه او اظهار داشته است كه از استعارهٔ صرف استفاده نمىكند، اما كاملاً اينطور به نظر مىرسد كه مفهوم جريانهاى اجتماعى از تمثيلى الكتريكى كمک مىگيرد، و اين مسئله، همراه با پافشارى كموبيش مبالغهآميز او بر واقعيت امور واقع اجتماعى، اين تصور را ايجاد مىكند كه او به وجود ذهن گروهى معتقد است.
از کتابِ «امیل دورکم»
کنت تامپسن
ترجمهٔ شهناز مسمی پرست
«وقتى گفته مىشود جامعهاى استعداد بيشتر يا كمترى براى خودكشى دارد، اين گفته صرفاً يک استعاره نيست؛ اين اصطلاح مبتنى بر طبيعت چيزهاست. هر گروه اجتماعى واقعاً داراى تمايلى جمعى براى اين عمل است كه كاملاً خاص خودش است، و منشأ هر تمايل فردى است، نه نتيجهٔ آن تمايلات. اين تمايل جمعى از آن جريانهاى خودخواهى، نوعدوستى، يا بىهنجارى تشكيل مىشود كه درون جامعه تحت بررسى در جريان هستند و گرايش به افسردگى رخوتناک، كنارهگيرى فعال، يا ملال زجرآور را با خود به همراه دارند. اين تمايلاتِ كل كالبد اجتماعى، با متأثر كردن افراد، موجب مىشوند كه آنان دست به خودكشى بزنند».
اگرچه او اظهار داشته است كه از استعارهٔ صرف استفاده نمىكند، اما كاملاً اينطور به نظر مىرسد كه مفهوم جريانهاى اجتماعى از تمثيلى الكتريكى كمک مىگيرد، و اين مسئله، همراه با پافشارى كموبيش مبالغهآميز او بر واقعيت امور واقع اجتماعى، اين تصور را ايجاد مىكند كه او به وجود ذهن گروهى معتقد است.
از کتابِ «امیل دورکم»
کنت تامپسن
ترجمهٔ شهناز مسمی پرست
چاپ بیستودوم منتشر شد
«میناگر عشق»
شرح موضوعی مثنوی معنوی
کریم زمانی
مثنوی معنوی به شیوهی مرسوم به ابواب و فصول، مدون و مرتب نشده، بلکه بر پایهی اجمال و تفصیل انشاء شده است. بدین معنی که مولانا بهسبب سرعت انتقال و قوّت ابتکار، از سخن، سخن میشکافد و از نکته، نکته میآرد و از حکایت به حکایت دیگر میرود و از تمثیل به تمثیل دیگر. آنگاه از هر بخشِ حکایت، نکاتی صدرنگ بر حسب استعداد مخاطب ایراد میکند و گریزهای اخلاقی و عرفانی و اجتماعی و روانشناختی میزند. چه بسا در ضمن ایراد نکات، حکایت در دل حکایت آورد، حال آنکه هنوز حکایت اصلی را به پایان نبرده، و این توالی حکایات با نکتهگوییهای بیشمار همراه است تا آنکه دوباره بر سر سخن اصلی بازگردد.
این جهشها و انتقالات پیاپی و لایه لایه بودن موضوعات مثنوی یکی از علل دشواری فهم مثنوی است، حال آنکه در مثنوی وضوحی تام بهکار رفته و هیچ مطلبی به روش فضلفروشان حرفهای گنگ و مغلق بیان نشده است. بدینسان برای فهم اندیشههای مولانا چارهای نیست جز آنکه مطالب اجمالی را به مطالب تفصیلی و بالعکس ارجاع دهیم و تفسیر مثنوی را از خود مثنوی بجوییم.
چاپ بیستودوم منتشر شد
«میناگر عشق»
شرح موضوعی مثنوی معنوی
کریم زمانی
مثنوی معنوی به شیوهی مرسوم به ابواب و فصول، مدون و مرتب نشده، بلکه بر پایهی اجمال و تفصیل انشاء شده است. بدین معنی که مولانا بهسبب سرعت انتقال و قوّت ابتکار، از سخن، سخن میشکافد و از نکته، نکته میآرد و از حکایت به حکایت دیگر میرود و از تمثیل به تمثیل دیگر. آنگاه از هر بخشِ حکایت، نکاتی صدرنگ بر حسب استعداد مخاطب ایراد میکند و گریزهای اخلاقی و عرفانی و اجتماعی و روانشناختی میزند. چه بسا در ضمن ایراد نکات، حکایت در دل حکایت آورد، حال آنکه هنوز حکایت اصلی را به پایان نبرده، و این توالی حکایات با نکتهگوییهای بیشمار همراه است تا آنکه دوباره بر سر سخن اصلی بازگردد.
این جهشها و انتقالات پیاپی و لایه لایه بودن موضوعات مثنوی یکی از علل دشواری فهم مثنوی است، حال آنکه در مثنوی وضوحی تام بهکار رفته و هیچ مطلبی به روش فضلفروشان حرفهای گنگ و مغلق بیان نشده است. بدینسان برای فهم اندیشههای مولانا چارهای نیست جز آنکه مطالب اجمالی را به مطالب تفصیلی و بالعکس ارجاع دهیم و تفسیر مثنوی را از خود مثنوی بجوییم.
پس از تأملات فراوان به اين نتيجه رسيدهام كه اهداى اين جايزه به من، به نمايندگى از جنبش [سياهپوستان امريكا]، نشانگر درک عميق جهان از قابليت پاسخگويى عدم خشونت به پرسشهاى پراهميت سياسى و اخلاقى زمان ما و نيز نشانگر پىبردن به نيازى است كه انسان به غلبه بر ستم و خشونت، بدون دستيازى به ستم و خشونت، در خود حس مىكند.
تمدن و خشونت دو مفهوم متضاد با يكديگرند. سياهپوستان ايالاتمتحد با الگوپذيرى از مردم هند نشان دادهاند كه عدم خشونت روشى منفعلانه و بىسرانجام نيست، بلكه نيروى معنوى قدرتمندى است كه جامعه را بسوى دگرگونى پيش مىبرد. دير يا زود تمامى مردم جهان به كشف راهى نائل خواهند شد كه به آنها امكان همزيستى در صلح را مىدهد و بدین طريق مرثيهٔ فراگير فعلى به سرود زندگىبخش برادرى بدل خواهد شد... من بر اين اعتقادم كه سخن آخر را در دنياى واقعيت، حقيقت غيرمسلح و عشق بىقيد و شرط خواهد گفت. و به همين دليل است كه حق، هنگامىكه موقتاً شكست را تجربه مىكند، قدرتمندتر از شرّ است كه مست پيروزى است.
از سخنرانى كينگ هنگام دريافت جايزهٔ صلح نوبل
از کتاب مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ
مری کینگ
ترجمهٔ شهرام نقشتبریزی
پس از تأملات فراوان به اين نتيجه رسيدهام كه اهداى اين جايزه به من، به نمايندگى از جنبش [سياهپوستان امريكا]، نشانگر درک عميق جهان از قابليت پاسخگويى عدم خشونت به پرسشهاى پراهميت سياسى و اخلاقى زمان ما و نيز نشانگر پىبردن به نيازى است كه انسان به غلبه بر ستم و خشونت، بدون دستيازى به ستم و خشونت، در خود حس مىكند.
تمدن و خشونت دو مفهوم متضاد با يكديگرند. سياهپوستان ايالاتمتحد با الگوپذيرى از مردم هند نشان دادهاند كه عدم خشونت روشى منفعلانه و بىسرانجام نيست، بلكه نيروى معنوى قدرتمندى است كه جامعه را بسوى دگرگونى پيش مىبرد. دير يا زود تمامى مردم جهان به كشف راهى نائل خواهند شد كه به آنها امكان همزيستى در صلح را مىدهد و بدین طريق مرثيهٔ فراگير فعلى به سرود زندگىبخش برادرى بدل خواهد شد... من بر اين اعتقادم كه سخن آخر را در دنياى واقعيت، حقيقت غيرمسلح و عشق بىقيد و شرط خواهد گفت. و به همين دليل است كه حق، هنگامىكه موقتاً شكست را تجربه مىكند، قدرتمندتر از شرّ است كه مست پيروزى است.
از سخنرانى كينگ هنگام دريافت جايزهٔ صلح نوبل
از کتاب مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ
مری کینگ
ترجمهٔ شهرام نقشتبریزی
چاپ دوازدهم منتشر شد
«تحلیل ردیف»
چاپ هفتم از ویراست سوم
براساس نتنویسی ردیف میرزا عبدالله با نمودارهای تشریحی
داریوش طلایی
اثر برگزیده در سیوچهارمین دورهی کتاب سال ۱۳۹۵ در حوزهی موسیقی
در موسیقی ایرانی کارگانی متشکل از گوشهها، آوازها و دستگاهها که شامل مجموعهای از ملودیهاست ردیف نامیده میشود و استادان موسیقی ایرانی از دیرباز برای حفظ و آموزش موسیقی ایرانی آن را به کار بردهاند. این کارگان در اصل به صورت شفاهی، با سلیقهها و در شکلها و اندازههای متنوع تدریس میشده است. این شیوهی تدریس به «روش آموزش سینه به سینه» معروف است. به تدریج و خصوصاً از زمان ثبت نوشتاری و صوتی موسیقی در ایران، ردیف شکل تثبیت شدهتری یافت و بعضی از کاملترین روایتهای آن به نام راویانش شناخته شدند.
این کتاب با روشی نو و یگانه ردیف میرزا عبدالله، یکی از معتبرترین روایتهای ردیف موسیقی ایرانی و در عین حال رایجترین آنها، را تحلیل و بررسی میکند. ویژگی این روش نگاه به ردیف موسیقی دستگاهی ایران به مثابه یک زبان موسیقایی خاص است.
چاپ دوازدهم منتشر شد
«تحلیل ردیف»
چاپ هفتم از ویراست سوم
براساس نتنویسی ردیف میرزا عبدالله با نمودارهای تشریحی
داریوش طلایی
اثر برگزیده در سیوچهارمین دورهی کتاب سال ۱۳۹۵ در حوزهی موسیقی
در موسیقی ایرانی کارگانی متشکل از گوشهها، آوازها و دستگاهها که شامل مجموعهای از ملودیهاست ردیف نامیده میشود و استادان موسیقی ایرانی از دیرباز برای حفظ و آموزش موسیقی ایرانی آن را به کار بردهاند. این کارگان در اصل به صورت شفاهی، با سلیقهها و در شکلها و اندازههای متنوع تدریس میشده است. این شیوهی تدریس به «روش آموزش سینه به سینه» معروف است. به تدریج و خصوصاً از زمان ثبت نوشتاری و صوتی موسیقی در ایران، ردیف شکل تثبیت شدهتری یافت و بعضی از کاملترین روایتهای آن به نام راویانش شناخته شدند.
این کتاب با روشی نو و یگانه ردیف میرزا عبدالله، یکی از معتبرترین روایتهای ردیف موسیقی ایرانی و در عین حال رایجترین آنها، را تحلیل و بررسی میکند. ویژگی این روش نگاه به ردیف موسیقی دستگاهی ایران به مثابه یک زبان موسیقایی خاص است.
برخی از مهمترین دستاوردهای جیمسن در نقد با هرمنیوتیک سروکار دارند. او در مقام منتقد، دغدغهٔ کشف این نکته را دارد که تفسیر چگونه رخ میدهد، چه نیروهایی آن را شکل میدهند، و تفسیر به چه شیوههایی عمل میکند و دریافت میشود. این همان مسئلهای است که موهانتی آن را مسئلهٔ فراانتقادی سیاست تفسیر مینامد. این مسئله فراانتقادی است به این دلیل که شکلی از نقد دربارهٔ نقد است، یعنی به شیوهای انتقادی نحوهای را که نقد یا تفسیر صورت میپذیرد بررسی میکند؛ و دربارهٔ سیاست تفسیر است، به این دلیل که ــ تا آنجا که به جیمسن مربوط میشود ــ هر تفسیری سیاسی است؛ هر تفسیری را شیوهٔ ارتباط انسانها با یکدیگر و همچنین واقعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی که شالوده و تعیینکنندهٔ شیوهٔ تحقق این روابط است، شکل میدهد.
«فردریک جیمسن»
مارکسیسم، نقد ادبی و پسامدرنیسم
آدام رابرتس
ترجمهٔ وحید ولیزاده
امکان سفارش چاپ تکنسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور
«فردریک جیمسن»
مارکسیسم، نقد ادبی و پسامدرنیسم
آدام رابرتس
ترجمهٔ وحید ولیزاده
امکان سفارش چاپ تکنسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور
اهمیت این باور که لازم نیست آدمی فضیلتمند باشد تا دوستی «راستین» یا عمیق داشته باشد، دو جنبه دارد. جنبۀ نخست اینکه ارسطو در آنچه دوستی راستین میداند نوعی خلوص میبیند که این خلوص برای بسیاری از ما تقریباً دستنیافتنی به نظر میرسد. همانگونه که الکساندر نهاماسِ فیلسوف اخیراً نوشته است: «از نظر ارسطو بیشتر ما آدمها عملاً بیدوست هستیم». اگر برخی از دوستیهایمان را کمتر سطحی بدانیم باید از این اندیشه دست برداریم که دوستیهای عمیق به نوعی خلوص شخصی نیاز دارند.
جنبۀ دوم که در پیوند با جنبۀ نخست است، این است که ارسطو فضیلتمندبودن را لازمۀ دوستی عمیق میداند و گویی این دیدگاه او آدمها را از تأثیراتی که شرایط اجتماعیشان بر آنها دارد جدا میکند. ارسطو منکر این میشود که احتمال دارد کسی بتواند در جامعهای که اساساً بویی از فضیلت نبرده است تبدیل به یک انسان فضیلتمند شود. اما تأکید او بر آدمهای فضیلتمند برای دوستی راستین و اذعان او به اینکه همین امر تلویحاً یعنی دوستی راستین کمیاب است، گویی دوستی را از شرایط معیوبی که ما خود را در آن مییابیم جدا میکند.
از کتاب «دوستی در عصر اقتصاد»
تاد می
ترجمهٔ کاوه بهبهانی
جنبۀ دوم که در پیوند با جنبۀ نخست است، این است که ارسطو فضیلتمندبودن را لازمۀ دوستی عمیق میداند و گویی این دیدگاه او آدمها را از تأثیراتی که شرایط اجتماعیشان بر آنها دارد جدا میکند. ارسطو منکر این میشود که احتمال دارد کسی بتواند در جامعهای که اساساً بویی از فضیلت نبرده است تبدیل به یک انسان فضیلتمند شود. اما تأکید او بر آدمهای فضیلتمند برای دوستی راستین و اذعان او به اینکه همین امر تلویحاً یعنی دوستی راستین کمیاب است، گویی دوستی را از شرایط معیوبی که ما خود را در آن مییابیم جدا میکند.
از کتاب «دوستی در عصر اقتصاد»
تاد می
ترجمهٔ کاوه بهبهانی
تصوير ابن بطوطه بهعنوان قصهگويى گرمدهن و هوشيار و خوشحافظه و صميمى هيچگاه از ذهن خواننده دور نمىافتد. او در همه حال هوشيار است و تيزبين ونكتهسنج و براى خواننده رحله قصهگويى است زيرک و دوستداشتنى، كه هيچ دقيقهاى از زيركىهاى اهل روزگار از نظر تيزبين او پنهان نمىماند و زيركىها و گربزىهاى خود را نيز بىهيچ پردهپوشى و رياكارى با خواننده در ميان مىگذارد. روايت با عبارتى پراحساس از حسب حال قصهپرداز آغاز مىشود:
روز پنجشنبه دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر، يكه و تنها، از زادگاه خود طنجه بيرون آمدم. نه رفيقى داشتم كه به صحبتش دل بندم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براى زيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفر برانگيخت. دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتد از وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند و دورى ما در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيستودوسال داشتم...
از کتابِ «ابن بطوطه»
محمدعلی موحد
تصوير ابن بطوطه بهعنوان قصهگويى گرمدهن و هوشيار و خوشحافظه و صميمى هيچگاه از ذهن خواننده دور نمىافتد. او در همه حال هوشيار است و تيزبين ونكتهسنج و براى خواننده رحله قصهگويى است زيرک و دوستداشتنى، كه هيچ دقيقهاى از زيركىهاى اهل روزگار از نظر تيزبين او پنهان نمىماند و زيركىها و گربزىهاى خود را نيز بىهيچ پردهپوشى و رياكارى با خواننده در ميان مىگذارد. روايت با عبارتى پراحساس از حسب حال قصهپرداز آغاز مىشود:
روز پنجشنبه دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر، يكه و تنها، از زادگاه خود طنجه بيرون آمدم. نه رفيقى داشتم كه به صحبتش دل بندم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براى زيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفر برانگيخت. دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتد از وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند و دورى ما در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيستودوسال داشتم...
از کتابِ «ابن بطوطه»
محمدعلی موحد
منتشر شد
«سوءتفاهم»
نمایشنامه
آلبر کامو
ترجمهٔ شهلا حائری
در مسافرخانهای دورافتاده، در سرزمینی بیافق، مادر و دختری زندگی میکنند که رؤیای رفتن در سر دارند. پسر خانواده پس از بیست سال دوری به سرزمینش بازمیگردد که مادر و خواهرش را بازیابد و خوشبختشان کند. او را به جا نمیآورند. آلبر کامو از این «سوءتفاهم» تراژدی مدرن و تکاندهندهای میآفریند.
"اگه شما از زندگیتون خستهاید، من در حد مرگ از این افق بسته خستهم، و حس میکنم که دیگه نمیتونم یه ماه هم اینجا دووم بیارم. هر دومون از این مسافرخونه حالمون به هم میخوره، و شما تو این سنوسال فقط میخواین چشمهاتون رو ببندین و فراموش کنین. اما من که هنوز ذرهای از آرزوهای بیست سالگی تو دلم مونده، میخوام کاری کنم که برای همیشه از دستشون خلاص شم… (از متن نمایشنامه)"
منتشر شد
«سوءتفاهم»
نمایشنامه
آلبر کامو
ترجمهٔ شهلا حائری
در مسافرخانهای دورافتاده، در سرزمینی بیافق، مادر و دختری زندگی میکنند که رؤیای رفتن در سر دارند. پسر خانواده پس از بیست سال دوری به سرزمینش بازمیگردد که مادر و خواهرش را بازیابد و خوشبختشان کند. او را به جا نمیآورند. آلبر کامو از این «سوءتفاهم» تراژدی مدرن و تکاندهندهای میآفریند.
"اگه شما از زندگیتون خستهاید، من در حد مرگ از این افق بسته خستهم، و حس میکنم که دیگه نمیتونم یه ماه هم اینجا دووم بیارم. هر دومون از این مسافرخونه حالمون به هم میخوره، و شما تو این سنوسال فقط میخواین چشمهاتون رو ببندین و فراموش کنین. اما من که هنوز ذرهای از آرزوهای بیست سالگی تو دلم مونده، میخوام کاری کنم که برای همیشه از دستشون خلاص شم… (از متن نمایشنامه)"
نظامهای سرمایهداری در خارج از غرب در بحران به سر میبرد نه به این دلیل که جهانی شدن بینالمللی در حال شکست است، بلکه به این علت که کشورهای در حال توسعه و کمونیستی سابق قادر به «جهانی کردن» سرمایه در داخل کشورهای خود نبودهاند. بیشتر مردم آن کشورها به این نظام بهعنوان یک باشگاه خصوصی نگاه میکنند، یک نظام تبعیضی که فقط به غرب و طبقات ممتازی که در داخل حباب بلورین در کشورهای فقیر زندگی میکنند فایده میرساند.
در سرتاسر جهان، بیشتر مردم ممکن است کفشهای نایک بپوشند و ساعتهای دیجیتالی پر زرق و برق خود را تکان بدهند، اما حتی درحالیکه کالاهای غربی را مصرف میکنند، کاملاً آگاه هستند که هنوز در پیرامون بازی سرمایهداران معطل ماندهاند و در آن هیچ سهمی ندارند. جهانی شدن نباید به این معنی باشد که فقط حبابهای بلورین، گروهی معدود و ممتاز را به یکدیگر متصل کند. نظام سرمایهداری در قرن نوزدهم موفق بوده و تا زمان انقلاب روسیه و بحران بزرگ بر سرتاسر جهان صنعتی شده حاکم بود. اما نظام سرمایهداری با وجود سلطه و آزمودگی آن، همواره آسیبپذیر بوده است.
از کتاب «راز سرمایه»
ارناندو د سوتو
ترجمهٔ فریدون تفضلی
نظامهای سرمایهداری در خارج از غرب در بحران به سر میبرد نه به این دلیل که جهانی شدن بینالمللی در حال شکست است، بلکه به این علت که کشورهای در حال توسعه و کمونیستی سابق قادر به «جهانی کردن» سرمایه در داخل کشورهای خود نبودهاند. بیشتر مردم آن کشورها به این نظام بهعنوان یک باشگاه خصوصی نگاه میکنند، یک نظام تبعیضی که فقط به غرب و طبقات ممتازی که در داخل حباب بلورین در کشورهای فقیر زندگی میکنند فایده میرساند.
در سرتاسر جهان، بیشتر مردم ممکن است کفشهای نایک بپوشند و ساعتهای دیجیتالی پر زرق و برق خود را تکان بدهند، اما حتی درحالیکه کالاهای غربی را مصرف میکنند، کاملاً آگاه هستند که هنوز در پیرامون بازی سرمایهداران معطل ماندهاند و در آن هیچ سهمی ندارند. جهانی شدن نباید به این معنی باشد که فقط حبابهای بلورین، گروهی معدود و ممتاز را به یکدیگر متصل کند. نظام سرمایهداری در قرن نوزدهم موفق بوده و تا زمان انقلاب روسیه و بحران بزرگ بر سرتاسر جهان صنعتی شده حاکم بود. اما نظام سرمایهداری با وجود سلطه و آزمودگی آن، همواره آسیبپذیر بوده است.
از کتاب «راز سرمایه»
ارناندو د سوتو
ترجمهٔ فریدون تفضلی
تجربهٔ چین نشان میدهد که برای رسیدن به نتایج روشن و سریع باید موفقیت را به طور محدود با دقت تعریف کرد و شناخت. نباید تأکید بر تعریف محدود و دقیق را با تعیین تعداد معدودی هدف و وسیله (تغییر) اشتباه گرفت. رهبرانِ بعد از مائو «اصلاح بازار» را با عنوان «موفقیت اقتصادی» تعریف کردند، که در حقیقت تعریف محدودی از «موفقیت دیوانسالاری» بود، و عمدتاً بر اهداف دیگر هیچ تمرکزی نکردند. روشن است که دستیابی به نتایج اقتصادی نیازمند اصلاحات در بسیاری از زمینهها بود. باید متوجه باشیم که تعریف محدودِ موفقیت در بخش دولتی ممکن است هزینههای سیاسی به بار آورد. بخش خصوصی میتواند خودبینانه هدف خویش را فقط تحصیل سود تعریف کند، ولی دولتها معمولاً با خواستهای چندگانه و متناقض اجتماعی روبهرو هستند. بنابراین در هر اصلاحی باید دانست که عوامل عمدهٔ تغییر چه کسانی هستند (دولت، شرکتها یا غیرانتفاعیها) و آیا موفقیت آنها را میتوان بهدقت و بهدرستی تعریف کرد.
از کتابِ «چین چگونه از تلهٔ فقر گریخت»
یوئن یوئن انگ
ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی
تجربهٔ چین نشان میدهد که برای رسیدن به نتایج روشن و سریع باید موفقیت را به طور محدود با دقت تعریف کرد و شناخت. نباید تأکید بر تعریف محدود و دقیق را با تعیین تعداد معدودی هدف و وسیله (تغییر) اشتباه گرفت. رهبرانِ بعد از مائو «اصلاح بازار» را با عنوان «موفقیت اقتصادی» تعریف کردند، که در حقیقت تعریف محدودی از «موفقیت دیوانسالاری» بود، و عمدتاً بر اهداف دیگر هیچ تمرکزی نکردند. روشن است که دستیابی به نتایج اقتصادی نیازمند اصلاحات در بسیاری از زمینهها بود. باید متوجه باشیم که تعریف محدودِ موفقیت در بخش دولتی ممکن است هزینههای سیاسی به بار آورد. بخش خصوصی میتواند خودبینانه هدف خویش را فقط تحصیل سود تعریف کند، ولی دولتها معمولاً با خواستهای چندگانه و متناقض اجتماعی روبهرو هستند. بنابراین در هر اصلاحی باید دانست که عوامل عمدهٔ تغییر چه کسانی هستند (دولت، شرکتها یا غیرانتفاعیها) و آیا موفقیت آنها را میتوان بهدقت و بهدرستی تعریف کرد.
از کتابِ «چین چگونه از تلهٔ فقر گریخت»
یوئن یوئن انگ
ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی
🔈 انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران برگزار میکند:
Jane Eyre by Charlotte Brontë
1️⃣ پخش فیلم جین ایر (۲۰۱۱)
📆 شنبه ۶ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
2️⃣ نقد و بررسی فیلم جین ایر
📆 یکشنبه ۷ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
👤 همراه با فرید متین، منتقد سینما
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
3️⃣ گفتوگو با رضا رضایی، مترجم آثار خواهران برونته
📆 دوشنبه ۸ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
✅ ورود برای عموم آزاد و رایگان است
🆔 @UTELSSA
Instagram.com/ut.elssa
🔈 انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران برگزار میکند:
Jane Eyre by Charlotte Brontë
1️⃣ پخش فیلم جین ایر (۲۰۱۱)
📆 شنبه ۶ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
2️⃣ نقد و بررسی فیلم جین ایر
📆 یکشنبه ۷ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
👤 همراه با فرید متین، منتقد سینما
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
3️⃣ گفتوگو با رضا رضایی، مترجم آثار خواهران برونته
📆 دوشنبه ۸ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، سالن غدیر
✅ ورود برای عموم آزاد و رایگان است
🆔 @UTELSSA
Instagram.com/ut.elssa