Forwarded from تداعیات
جان در برابر جان؟!
١. فقه اسلامی، در تداوم بسیاری از نظامات جزایی مرسوم، سیاست کیفری خود را بر مبنای قصاص فردی پایهریزی کرده است. در قصاص زمانی که فردی عامدانه و آگاهانه، جان دیگری را بگیرد، اولیای دم میتوانند جان او را بگیرند. فقط جان او را و نه کشتارهای جمعیای که رایج بوده. جان در برابر جان، بی هیچ کم و کاست!
٢. قرآن به دو عنصر مهم دیگر در قوانین قصاص اشاره میکند. اول اینکه جان زنان و بردگان نیز محترم است و کشتن آنان هم قصاص دارد. در بسیاری از نظامات جزایی آن عصر، جان زنان و بردگان تا آن اندازه ارزش نداشت که بهخاطرشان قصاص صورت گیرد. دوم اینکه میتوان از قاتل گذشت و او را بخشید. در این صورت اولیای دم میتوانند از قاتل دیه یا خونبها مطالبه کنند. قرآن در مورد میزان دیه حکمی تعیین نکرده است.
٣. در فقه اسلامی، بر مبنای روایات و نه قرآن، مرسوم و رایج بوده که دیهی زن، نیمِ دیهی مرد است. با توجه به تفاوت دیه، اختلافنظری جدی میان فقیهان مسلمان در اینباره وجود دارد. فقیهان اهل سنت میگویند مرد قاتل باید قصاص شود و تفاوت دیه، اهمیتی ندارد. اما فقیهان شیعه میگویند اولیای دم زن باید تفاوت دیه را به قاتل بپردازند و بعد او را قصاص کنند.
۴. مرور دیدگاههای فقیهان در مورد این حکم، فراز و نشیبی اساسی را در مورد نگرش آنان به تفاوت دیه نشان میدهد. فقیهان متقدم آرام آرام از ایدهی قرآنی برابری جان انسانها فاصله میگیرند و میگویند ارزش جان زن با ارزش جان مرد برابر نیست و زن که در عقل و ایمان و خلقت نصفه و نیمه است، در دیه هم با مرد برابر نیست. صراحتاً گفتهاند و ابایی هم نبوده است. فقیهان معاصرتر تلاش کردهاند تفاوت دیه را با کارکرد اقتصادی تبیین کنند. بنا بر فقه، مرد وظیفهی تامین معاش زن را برعهده دارد و طبیعتاً حذف او تبعات اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
۵. قانون مجازات اسلامی بر همین مبنا، صراحتاً در مادهی ۵۶٠ دیهی کامل زن را نصف دیهی کامل مرد اعلام میکند. همین قانون در مادهی ٣٨٢ به صراحت مقرر میدارد که اولیای دم زن مقتول فقط در صورتی میتوانند مرد قاتل را قصاص کنند، که نیم دیه را به او بپردازند. این مواد به ساحت اجرا که آمد، چالشآفرین و تنشزا شد. در این جامعه زنان نیز کارکرد اقتصادی یافتهاند و تامین معاش خانواده لزوماً دیگر بر عهدهی مرد نیست. علاوه بر این، قوانین مهریه و نفقه بههیچعنوان مانند فقه صورتبندی نشده است تا بگوییم زن، تنها مصرفکننده است و مرد تنها، تامینکننده. طبیعی است که در این شرایط، پایبندی سفت و سخت به حکم فقهی دیه، افکار عمومی را به پرسش اندازد.
۶. قانون مجازات اسلامی در اصلاحهای بعدی، نخست در مادهی ۴٢٨ مقرر داشت اگر یک مرد، زنی را به قتل برساند و این قتل، افکار عمومی را جریحهدار کند، در صورت عدم تمکن مالی اولیای دم مقتول، به تشخیص قوهی قضاییه، قاتل قصاص میشود و نیم دیه را بیتالمال پرداخت میکند. این ماده تلویحاً میان قتلهایی که رسانهای میشوند و قتلهایی که نمیشوند، تبعیض قائل شده است. اینجا هم دغدغه جان زن نیست، دغدغه آرام کردن افکار عمومی است.
٧. سپستر، تبصرهی مادهی ۵۵١، مقرر داشت در تمامی جنایاتی که مرد جانی بر زن وارد ساخته است، تفاضل دیه از صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. عمومیت اطلاق این ماده حتماً مورد قتل زن توسط مرد را هم شامل میشود و یعنی دیگر نیازی به پرداخت نصف دیه برای قصاص نیست. اما قضات این را نپذیرفتند. دادگاهها رأیهای متفاوتی صادر کردند و حتی اداره کل حقوقی قوهی قضاییه، در نظریهی مشورتی خود اعلام کرد که قتل زن توسط مرد، مشمول این تبصره نمیشود!
٨. در نهایت، به دلیل این تشویشها و اختلافنظرها، رأی وحدت رویهی شمارهی ٧٧٧ گام بزرگی در حل این معضل برداشت و صریحاً اعلام نمود که این تبصره عام است و همهی جنایتها علیه زنان از جمله قتل را نیز در برمیگیرد. با این حساب اساساً مسئلهی پرداخت نصف دیه برای قصاص منتفی میشود. اما چاره چیست که همچنان مواد قانونی سابق در اینباره وجود دارد و نسخ نشده است. تا آنجا که در مورد قتل #الهه_حسین_نژاد هم معاون قوهی قضاییه، از مادهی ۴٢٨ سخن میگوید و هیچ اشارهای به این رأی وحدت رویه ندارد.
٩. بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام قوانین باید منطبق بر فقه باشند یا لااقل با آن مخالف نباشند. فراموش نکنیم که این نظام و قانون اساسیاش بر مبنای اجتهاد نوآورانهی فقهی و بدیع پایهگذاری شده است. چگونه است که در فروع فقهی، خبری از اجتهاد و نوآوری نیست؟ عرف که به هر حال حرف خودش را به کرسی مینشاند و قانون هم آرام آرام از مسلمات پیشین فاصله میگیرد، چرا خرسندیم که در این میان، انگشت اتهام به سمت فقه باشد؟
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat
١. فقه اسلامی، در تداوم بسیاری از نظامات جزایی مرسوم، سیاست کیفری خود را بر مبنای قصاص فردی پایهریزی کرده است. در قصاص زمانی که فردی عامدانه و آگاهانه، جان دیگری را بگیرد، اولیای دم میتوانند جان او را بگیرند. فقط جان او را و نه کشتارهای جمعیای که رایج بوده. جان در برابر جان، بی هیچ کم و کاست!
٢. قرآن به دو عنصر مهم دیگر در قوانین قصاص اشاره میکند. اول اینکه جان زنان و بردگان نیز محترم است و کشتن آنان هم قصاص دارد. در بسیاری از نظامات جزایی آن عصر، جان زنان و بردگان تا آن اندازه ارزش نداشت که بهخاطرشان قصاص صورت گیرد. دوم اینکه میتوان از قاتل گذشت و او را بخشید. در این صورت اولیای دم میتوانند از قاتل دیه یا خونبها مطالبه کنند. قرآن در مورد میزان دیه حکمی تعیین نکرده است.
٣. در فقه اسلامی، بر مبنای روایات و نه قرآن، مرسوم و رایج بوده که دیهی زن، نیمِ دیهی مرد است. با توجه به تفاوت دیه، اختلافنظری جدی میان فقیهان مسلمان در اینباره وجود دارد. فقیهان اهل سنت میگویند مرد قاتل باید قصاص شود و تفاوت دیه، اهمیتی ندارد. اما فقیهان شیعه میگویند اولیای دم زن باید تفاوت دیه را به قاتل بپردازند و بعد او را قصاص کنند.
۴. مرور دیدگاههای فقیهان در مورد این حکم، فراز و نشیبی اساسی را در مورد نگرش آنان به تفاوت دیه نشان میدهد. فقیهان متقدم آرام آرام از ایدهی قرآنی برابری جان انسانها فاصله میگیرند و میگویند ارزش جان زن با ارزش جان مرد برابر نیست و زن که در عقل و ایمان و خلقت نصفه و نیمه است، در دیه هم با مرد برابر نیست. صراحتاً گفتهاند و ابایی هم نبوده است. فقیهان معاصرتر تلاش کردهاند تفاوت دیه را با کارکرد اقتصادی تبیین کنند. بنا بر فقه، مرد وظیفهی تامین معاش زن را برعهده دارد و طبیعتاً حذف او تبعات اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
۵. قانون مجازات اسلامی بر همین مبنا، صراحتاً در مادهی ۵۶٠ دیهی کامل زن را نصف دیهی کامل مرد اعلام میکند. همین قانون در مادهی ٣٨٢ به صراحت مقرر میدارد که اولیای دم زن مقتول فقط در صورتی میتوانند مرد قاتل را قصاص کنند، که نیم دیه را به او بپردازند. این مواد به ساحت اجرا که آمد، چالشآفرین و تنشزا شد. در این جامعه زنان نیز کارکرد اقتصادی یافتهاند و تامین معاش خانواده لزوماً دیگر بر عهدهی مرد نیست. علاوه بر این، قوانین مهریه و نفقه بههیچعنوان مانند فقه صورتبندی نشده است تا بگوییم زن، تنها مصرفکننده است و مرد تنها، تامینکننده. طبیعی است که در این شرایط، پایبندی سفت و سخت به حکم فقهی دیه، افکار عمومی را به پرسش اندازد.
۶. قانون مجازات اسلامی در اصلاحهای بعدی، نخست در مادهی ۴٢٨ مقرر داشت اگر یک مرد، زنی را به قتل برساند و این قتل، افکار عمومی را جریحهدار کند، در صورت عدم تمکن مالی اولیای دم مقتول، به تشخیص قوهی قضاییه، قاتل قصاص میشود و نیم دیه را بیتالمال پرداخت میکند. این ماده تلویحاً میان قتلهایی که رسانهای میشوند و قتلهایی که نمیشوند، تبعیض قائل شده است. اینجا هم دغدغه جان زن نیست، دغدغه آرام کردن افکار عمومی است.
٧. سپستر، تبصرهی مادهی ۵۵١، مقرر داشت در تمامی جنایاتی که مرد جانی بر زن وارد ساخته است، تفاضل دیه از صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. عمومیت اطلاق این ماده حتماً مورد قتل زن توسط مرد را هم شامل میشود و یعنی دیگر نیازی به پرداخت نصف دیه برای قصاص نیست. اما قضات این را نپذیرفتند. دادگاهها رأیهای متفاوتی صادر کردند و حتی اداره کل حقوقی قوهی قضاییه، در نظریهی مشورتی خود اعلام کرد که قتل زن توسط مرد، مشمول این تبصره نمیشود!
٨. در نهایت، به دلیل این تشویشها و اختلافنظرها، رأی وحدت رویهی شمارهی ٧٧٧ گام بزرگی در حل این معضل برداشت و صریحاً اعلام نمود که این تبصره عام است و همهی جنایتها علیه زنان از جمله قتل را نیز در برمیگیرد. با این حساب اساساً مسئلهی پرداخت نصف دیه برای قصاص منتفی میشود. اما چاره چیست که همچنان مواد قانونی سابق در اینباره وجود دارد و نسخ نشده است. تا آنجا که در مورد قتل #الهه_حسین_نژاد هم معاون قوهی قضاییه، از مادهی ۴٢٨ سخن میگوید و هیچ اشارهای به این رأی وحدت رویه ندارد.
٩. بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام قوانین باید منطبق بر فقه باشند یا لااقل با آن مخالف نباشند. فراموش نکنیم که این نظام و قانون اساسیاش بر مبنای اجتهاد نوآورانهی فقهی و بدیع پایهگذاری شده است. چگونه است که در فروع فقهی، خبری از اجتهاد و نوآوری نیست؟ عرف که به هر حال حرف خودش را به کرسی مینشاند و قانون هم آرام آرام از مسلمات پیشین فاصله میگیرد، چرا خرسندیم که در این میان، انگشت اتهام به سمت فقه باشد؟
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat
❤10👍5🤡3
✍️
جهلشناسی!
✅ سالها پیش در مصاحبه شفاهی دکتری رشته مطالعات زنان با داوطلب مرد تنومندی صحبت کردم که پلیس بود و چکمه بهپا داشت. پرسیدم شما چرا میخواهید این رشته را بخوانید؟ گفت چون با زنان زیادی سروکار داریم و نهایتاً ماییم که باید مسائل زنان را حل کنیم.
✅در جامعهشناسی معرفت اصطلاحی داریم باعنوان جهلشناسی(agnotology) که به معنای ترویج عامدانه ناآگاهی است.
به گمان من یکی از مصادیق بارز آن در ایران دسترسی نداشتن پژوهشگران به آمار شفاف برای تحلیل پدیدههاست.
✅ اتفاقی میافتد، فضا ملتهب میشود، رسانهها دست بهکار میشوند تا داستانی که مورد پسند سیاستگذاران و سرمایهگذارانشان است تعریف کنند و حسابی گردوخاک میشود.
✅در این میان پژوهشگر علوم انسانی که میخواهد خبر را بر بستر بزرگتری ببیند و تحلیل کند، درمانده میشود که آیا میتواند مصداقی بر پدیدهای بزرگتر باشد یا خیر؟ آماری در دست نیست. پس نمیتوانند بهطور موثر آن را بسنجد.
✅ وقتی پژوهشگری در زمینه بسته، پُرسانسور، و بدون داده زندگی کند، نهفقط ابزار تحقیقاتیاش ناقص است، بلکه اعتبار معرفتیاش هم زیر سؤال میرود:
روی چه حسابی میگی این از جنس خشونت علیه زنان است نه ناامنی موردی یا بیماری روانی فردی یا خشونت بهطور کلی؟ همه دنیا مگه غیر از اینه؟ ما بدتر از کشورهای منطقهایم؟
نتیجه حذف/ دردسترس نبودن عامدانه دادهها، بهوجود آمدن فضایی است که پژوهشگر علوم انسانی در آن عمداً در نادانی نگه داشته میشود—تا تحلیلش فراتر از مشتی خبر پراکنده نرود و هرگونه ادعای نظری، بیپشتوانه و غیرقابل استناد جلوه کند.
✅ فضای مسموم رسانهای چنین ملاحظاتی ندارد. سریع قصه خودش را میسازد. اگر لازم باشد خبر را تبدیل به فاجعه میکند تا فضا را ملتهب کند و باز درصورت نیاز از فاجعه خبری در کنار صدها خبر دیگر در سراسر جهان خلق میکند تا مخاطبانش را بیاعتنا نگاه دارد.
✅ مدتی است توجهام به این جلب شده است که چگونه دسترسی نداشتن به آمار شفاف در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی دارد معرفت علوم انسانی را بیحیثیت میکند.
✅ در جامعهای که دادههای آماری شفاف و قابل دسترس در حوزههای اجتماعی، سیاسی و جنسیتی وجود ندارد، معرفت علوم انسانی در یک وضعیت معرفتشناختی معلق و نامعتبر قرار میگیرد.
پژوهشگر نهتنها امکان سنجش پدیده را ندارد، بلکه از نظر حیثیت و اعتبار دانشی نیز تضعیف و گاه مضحکه رسانهها میشود.
در این بستر، روایتهای رسانهای جای معرفت مینشینند و دانش تخصصی بدل به لکنتی نظری، بدون پیوند با بافتار میشود.
🧷پ.ن: اگر دوست داشتید برای مطالعه بیشتر میتوانید علاوه بر اصطلاح agnotology پیرامون epistemology of ignorance هم بخوانید که در شرایط بیآماری و امنیتی شدن مسائل اجتماعی ما جالبتوجهتر هم هست.
@neocritic
جهلشناسی!
✅ سالها پیش در مصاحبه شفاهی دکتری رشته مطالعات زنان با داوطلب مرد تنومندی صحبت کردم که پلیس بود و چکمه بهپا داشت. پرسیدم شما چرا میخواهید این رشته را بخوانید؟ گفت چون با زنان زیادی سروکار داریم و نهایتاً ماییم که باید مسائل زنان را حل کنیم.
✅در جامعهشناسی معرفت اصطلاحی داریم باعنوان جهلشناسی(agnotology) که به معنای ترویج عامدانه ناآگاهی است.
به گمان من یکی از مصادیق بارز آن در ایران دسترسی نداشتن پژوهشگران به آمار شفاف برای تحلیل پدیدههاست.
✅ اتفاقی میافتد، فضا ملتهب میشود، رسانهها دست بهکار میشوند تا داستانی که مورد پسند سیاستگذاران و سرمایهگذارانشان است تعریف کنند و حسابی گردوخاک میشود.
✅در این میان پژوهشگر علوم انسانی که میخواهد خبر را بر بستر بزرگتری ببیند و تحلیل کند، درمانده میشود که آیا میتواند مصداقی بر پدیدهای بزرگتر باشد یا خیر؟ آماری در دست نیست. پس نمیتوانند بهطور موثر آن را بسنجد.
✅ وقتی پژوهشگری در زمینه بسته، پُرسانسور، و بدون داده زندگی کند، نهفقط ابزار تحقیقاتیاش ناقص است، بلکه اعتبار معرفتیاش هم زیر سؤال میرود:
روی چه حسابی میگی این از جنس خشونت علیه زنان است نه ناامنی موردی یا بیماری روانی فردی یا خشونت بهطور کلی؟ همه دنیا مگه غیر از اینه؟ ما بدتر از کشورهای منطقهایم؟
نتیجه حذف/ دردسترس نبودن عامدانه دادهها، بهوجود آمدن فضایی است که پژوهشگر علوم انسانی در آن عمداً در نادانی نگه داشته میشود—تا تحلیلش فراتر از مشتی خبر پراکنده نرود و هرگونه ادعای نظری، بیپشتوانه و غیرقابل استناد جلوه کند.
✅ فضای مسموم رسانهای چنین ملاحظاتی ندارد. سریع قصه خودش را میسازد. اگر لازم باشد خبر را تبدیل به فاجعه میکند تا فضا را ملتهب کند و باز درصورت نیاز از فاجعه خبری در کنار صدها خبر دیگر در سراسر جهان خلق میکند تا مخاطبانش را بیاعتنا نگاه دارد.
✅ مدتی است توجهام به این جلب شده است که چگونه دسترسی نداشتن به آمار شفاف در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی دارد معرفت علوم انسانی را بیحیثیت میکند.
✅ در جامعهای که دادههای آماری شفاف و قابل دسترس در حوزههای اجتماعی، سیاسی و جنسیتی وجود ندارد، معرفت علوم انسانی در یک وضعیت معرفتشناختی معلق و نامعتبر قرار میگیرد.
پژوهشگر نهتنها امکان سنجش پدیده را ندارد، بلکه از نظر حیثیت و اعتبار دانشی نیز تضعیف و گاه مضحکه رسانهها میشود.
در این بستر، روایتهای رسانهای جای معرفت مینشینند و دانش تخصصی بدل به لکنتی نظری، بدون پیوند با بافتار میشود.
🧷پ.ن: اگر دوست داشتید برای مطالعه بیشتر میتوانید علاوه بر اصطلاح agnotology پیرامون epistemology of ignorance هم بخوانید که در شرایط بیآماری و امنیتی شدن مسائل اجتماعی ما جالبتوجهتر هم هست.
@neocritic
👍26❤3👎1😢1🙏1
Critic l مریم نصر
✍️ جهلشناسی! ✅ سالها پیش در مصاحبه شفاهی دکتری رشته مطالعات زنان با داوطلب مرد تنومندی صحبت کردم که پلیس بود و چکمه بهپا داشت. پرسیدم شما چرا میخواهید این رشته را بخوانید؟ گفت چون با زنان زیادی سروکار داریم و نهایتاً ماییم که باید مسائل زنان را حل کنیم.…
⚖️
زهرا بهروز آذر
@neocritic
هنوز در وضعیتی به سر میبریم که میزان خشونت و همسرآزاری بین زنان ۳۰ برابر مردان است؛ متاسفم که این داده هنوز محرمانه نگهداری میشود.
اینکه این داده محرمانه نگه داشته شده، باعث شده، وقتی لایحه خشونت علیه زنان را در مجلس پیش میبریم و راجع به آن صحبت میکنیم، به ما بگویند: «نه، خشونت کجاست؟ اصلا کجا خشونت علیه زنان وجود دارد؟ کجا همسر آزاری وجود دارد؟ اگر هم هست، برابر است.» واقعیت این است که برابر نیست. دادهها میگوید که برابر نیست.
استناد به یکی از پژوهشهای انجام در حوزه خشونت علیه زنان گفت: یکی از موضوعات جدی، خشونتهای کلامی و متلک گفتن است. از نظر همه زنان این موضوع یک خشونت و از نظر مردان ابزاری برای خندیدن است. یک جایی باید به آن آقا گفته شود که با کاری که میکنی، اذیتش میکنی و اصلا هم ارتباطی به پوشش ندارد که چادری هست یا نیست. برایش فرقی نمیکند؛ هر خانمی که از سر چهارراه رد میشود یک متلک میگوید؛ حتی به زنی که کودک در بغل دارد به خود اجازه بی احترامی به آن خانم را میدهد و فکر میکند ابزار خنده است.
زهرا بهروز آذر
@neocritic
ایسنا
چرا قاتل «الهه حسیننژاد» پیش از این وارد چرخه سلامت روان نشده بود؟/ خشونت و همسرآزاری علیه زنان ۳۰ برابر مردان است
معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور گفت: هنوز در وضعیتی به سر میبریم که میزان خشونت و همسرآزاری بین زنان ۳۰ برابر مردان است؛ متاسفم که این داده هنوز محرمانه نگهداری میشود.
🕊8👍6❤3
آقای رئیسجمهور!
برخی از ما مردم ایران مانند شما قلبا به حجاب باور داریم و با اجبار آن موافق نیستیم.
از شما بابت مقاومت دربرابر اجرای قانون حجاب و احترام به باورهای بخش دیگری از ما مردم ایران سپاسگزاریم. میدانیم بابت اجرا نکردن آن تحت فشار هستید و تمام تلاش خود را برای حفظ آرامش، ترویج رواداری و احترام متقابل بهکار میبندید.
ولی آقای رئیسجمهور! وقتی با ما سخن میگویید لطفاً با «ما» سخن بگویید. استفاده از این الفاظ و ادبیات یعنی شما با ما و برای ما سخن نمیگویید. مخاطب شما کسان دیگری هستند و برای آنها به ما سخن میگویید.
اگر مخاطب ما زنان هستیم همین که بفرمایید «پوششهای ناسازگار با عرف» کافیست، اما استفاده از این عبارات باعث احساس بیعدالتی و بیقدرتی است.
زنگ این عبارات در گوش زن ایرانی فراتر از کلمات است. بار عاطفی آنها سنگین است. یادآور برچسبهای قضاوتگری است که سالهاست زنان را با آن تحقیر و تحریم کردهاند. عبارتهایی که از آن برای فاصلهگذاری میان عموم مردم و مطرودان استفاده شده. مطرودانی که مسئول دزدی، فساد، ناامنی، کشتهشدن خود، سیل و خشکسالیاند.
🌱ضمنا عید شما هم مبارک باشد.
@neocritic
برخی از ما مردم ایران مانند شما قلبا به حجاب باور داریم و با اجبار آن موافق نیستیم.
از شما بابت مقاومت دربرابر اجرای قانون حجاب و احترام به باورهای بخش دیگری از ما مردم ایران سپاسگزاریم. میدانیم بابت اجرا نکردن آن تحت فشار هستید و تمام تلاش خود را برای حفظ آرامش، ترویج رواداری و احترام متقابل بهکار میبندید.
ولی آقای رئیسجمهور! وقتی با ما سخن میگویید لطفاً با «ما» سخن بگویید. استفاده از این الفاظ و ادبیات یعنی شما با ما و برای ما سخن نمیگویید. مخاطب شما کسان دیگری هستند و برای آنها به ما سخن میگویید.
اگر مخاطب ما زنان هستیم همین که بفرمایید «پوششهای ناسازگار با عرف» کافیست، اما استفاده از این عبارات باعث احساس بیعدالتی و بیقدرتی است.
زنگ این عبارات در گوش زن ایرانی فراتر از کلمات است. بار عاطفی آنها سنگین است. یادآور برچسبهای قضاوتگری است که سالهاست زنان را با آن تحقیر و تحریم کردهاند. عبارتهایی که از آن برای فاصلهگذاری میان عموم مردم و مطرودان استفاده شده. مطرودانی که مسئول دزدی، فساد، ناامنی، کشتهشدن خود، سیل و خشکسالیاند.
🌱ضمنا عید شما هم مبارک باشد.
@neocritic
👍29❤14👎8
🌱
بیا بال و پر ما را بیاموز
به قدر یک قفس پرواز پرواز
قیصر امینپور
📸: Mariam Khanlou
از اینجا
@neocritic
بیا بال و پر ما را بیاموز
به قدر یک قفس پرواز پرواز
قیصر امینپور
📸: Mariam Khanlou
از اینجا
@neocritic
❤23🔥2👎1
🎬 پیشنهاد تماشای آخر هفته
پیر پسر (۱۴۰۰)
اکتای براهنی
✅ اگر شما هم مثل من چندسال است پایتان را توی سالن سینما نگذاشتهاید احتمالا بعد از تماشا پیر پسر راضی از سالن بیرون بیایید.
✅ نوشتم «پیشنهاد آخر هفته»، مبادا به همان دلایلی که سهسال توقیف بوده زیاد روی پرده نماند.
🔴 نامناسب برای کودکان، نوجوانان و افراد حساس
✔️ مدت زمان فیلم طولانی است و فیلم نفسگیری است؛ با خودتان آب ببرید🙂
@necritic
پیر پسر (۱۴۰۰)
اکتای براهنی
✅ اگر شما هم مثل من چندسال است پایتان را توی سالن سینما نگذاشتهاید احتمالا بعد از تماشا پیر پسر راضی از سالن بیرون بیایید.
✅ نوشتم «پیشنهاد آخر هفته»، مبادا به همان دلایلی که سهسال توقیف بوده زیاد روی پرده نماند.
🔴 نامناسب برای کودکان، نوجوانان و افراد حساس
✔️ مدت زمان فیلم طولانی است و فیلم نفسگیری است؛ با خودتان آب ببرید🙂
@necritic
❤16👍4👎2
«
نفیسه آزاد
از صبح خودم توان جملهبستن نیافتهام.
@neocritic
حمله نظامی به یک شهر مسکونی متراکم، جنایت است! آن هم توسط سیستمی که ماههاست جلوی همه دوربینهای عالم نمایشی گسترده از قتل و شکجه اجرا کرده
توجیه و خوشحالی از جنایت یا از بلاهت است یا شرارت.
با کسانی که دستگاه فکری و ارزشی خودشان را با جنایت همخوان میکنند گفتگویی ممکن نیست»
نفیسه آزاد
از صبح خودم توان جملهبستن نیافتهام.
@neocritic
❤37👍9😢7👎2
.
✅ توصیههایی مفید برای آگاهی و آمادگی در شرایط جنگی (در اصل برای کشور سوئد طراحی شده است)
از اینجاست:
https://t.iss.one/jalaeipour/14981
@neocritic
✅ توصیههایی مفید برای آگاهی و آمادگی در شرایط جنگی (در اصل برای کشور سوئد طراحی شده است)
از اینجاست:
https://t.iss.one/jalaeipour/14981
@neocritic
❤7🙏1