Critic l مریم نصر
2.34K subscribers
228 photos
43 videos
19 files
208 links
«بودن در زمانه خود … مخالفت با زمانه خود است، بودنِ نقاد در زمانه خود است، بیرون از قاب زمانه بودن است»
فرانسواز دستور

تماس: Maryam.nasr[at] gmail.com
Download Telegram
.✍️

ایران و آینده آن متعلق به ما بود و ما متعلق به او و آینده‌اش

دیروز چشمم روشن شد با دیدن شماری دانشجوی جوان، بسیار جوان، جستجوگر، مودب، باسلیقه و باهوش...شور و نوری که در حضور و چشمان‌شان بود را سالها بود در هیچ جمع دانشجویی ندیده بودم.

در میان برگزارکنندگان تنها یکی دختر بود. گفت که فضای کارهای فوق برنامه در دانشگاه کاملا پسرانه است. نه اینکه نگذارند، خود دخترها علاقه ندارند. نوزده‌ساله بود. گفت زمانی بوده که زنان دانشگاه مجله داشته‌اند که توقیف می‌شده ولی بازگشایی می‌کردند و ادامه می‌دادند. می‌گفت دهه هشتاد زنان بیشترین مشارکت را در این قبیل فعالیت‌ها داشته‌اند و...

یاد انتخابات سال گذشته افتادم و گفتگویی با چند دانشجوی همینقدر باهوش و شجاع. از آنها پرسیدم شما هیچ همکلاس و هم‌درس دختر علاقمند به بحث انتخابات نداشتید؟ چرا نیامدند؟ گفتند حاضر نشدند بیایند و ما را هم مسخره کردند و خائن دانستند!

باز هم شنیده بودم که جمع بزرگی از زنان بعد از وقابع ۱۴۰۱ روی خود را برگردانده‌اند و حاضر به هیچ مشارکت سیاسی نیستند.

من این شرایط غم‌انگیز را جاهای دیگر هم می‌بینم و خیلی می‌فهمم آن را. خودم دهه هشتاد دانشجو شدم. احساس تعلق به ایران و آینده ایران در اوج بود. مملکت مال ما بود و ما مال این مملکت. دختر و پسر و مذهبی و غیرمذهبی نداشت...

همین امروز که به گذشته نگاه می‌کنم تعداد کمی از آن دختران پرانرژی را پیدا می‌کنم. اغلب پیوسته‌اند به جمعیت بزرگ زنان نخبۀ گم‌شده. اغلب به نحو بسیار ظالمانه و تبعیض‌آمیز و با امتیازات بالا جذب بازار کار نشدند. خیلی‌هاشان را بابت همان فعالیت دانشجویی، چنان پرونده‌دار کردند که هرگز نتوانند به کار در این کشور امیدوار باشند. برخی هم درگیر ازدواج و فرزند و زندگی خانوادگی شدند. برخی مهاجرت کردند. برخی از بهترین‌ها تا همین امروز مشغول به شغل‌های موقتی هستند...
آن حس تعلق خاطر جایش را داده به انبوهی احساسات متناقض مثل یاس، خشم یا حتی خیانت‌دیدگی ...

اندوه من فقط از تبعیض‌های پیدا و پنهان علیه زنان نیست. این هم هست که انگار اغلب جوان‌ترها شرایط موجود را تضمین‌شده می‌دانند. حق تحصیل، حق رای، حق اشتغال...خستگی و بی‌انگیزگی و نشستن در حاشیه دقیقا همان‌چیزیست که از اول جامعه مردسالار می‌خواسته و بیش از یک قرن است زنان ایران برای بدست آوردنش جنگیده‌اند...مرور تاریخ تحول‌خواهی زنان، به‌ویژه در کشورهای اسلامی، به‌ویژه در محدوده خاورمیانه و حواشی آن، نشان می‌دهد این شرایط چقدر شکننده است و چه راحت می‌تواند به نحوی تغییر کند که نوادگان‌مان حسرت ما را بخورند.

@neocritic
👍334
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان (Fateme Alamdar)
در خانه پیر میشوند...

فاطمه علمدار

۱/خانه کلنگی بود.پیرزن مثل مرغ پر کنده نشسته بود روی پله ها و مویه کنان چیزهایی به ما میگفت.زبانش را نمی‌فهمیدم.کسی گفت دارد میگوید شوهرش مرده و خانه را پسرش گذاشته برای اجاره و گفته که او در زیرزمین بماند...زیرزمین خانه سهم الارث او بود.پایان یک عمر مادر خانه دار بودن...

۲/طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: "...با پول خودم زندگی میکنم!"
زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن "کار" محسوب نمی‌شود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده می‌شود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.
علاوه براین،زنان خانه داری که شغل شوهر یا پدرشان طوری نبود که حقوق بازنشستگی داشته باشد،بعد از فوت او،هیچ منبع درآمدی ندارند.چشم که بچرخانیم پیدا کردن پیرزنهایی که خرج روزمره شان را از فرزندانشان باید بگیرند یا کمیته امداد و خیریه ها و ...سخت نیست.

۳/در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد.طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای "ادای وظایف زوجیت" مستحق نفقه میشود(یعنی اگر اطاعت و تمکین نکند مرد لازم نیست خرجش را بدهد!) و طبق تعریف ماده ۱۱۰۷، نفقه یعنی هزینه برطرف کردن نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زندگی زن.در این نگاه، از مردان(چه در نقش پسر باشند و چه پدر و شوهر) انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان  توان مالی و شغل ندارند و نمی‌توانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند (هرچند که نظارتی بر دادن این نفقه وجود ندارد و مردان به سادگی میتوانند در نبود ابزار قانونی جدی، از پرداخت نفقه وابستگانشان شانه خالی کنند).
همین نگاهی که مرد را نان آور خانه می‌بیند،کار بیرون از خانه را برای زن به زیاده خواهی تفننی تعبیر میکند و نه تنها رغبتی به فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل ورود زنان به بازار کار ندارد بلکه ابزارهای فرهنگی مختلف،از کتاب‌های درسی گرفته تا منابر وعظ و فیلم‌ها و تابلوهای شهری...را برای تبلیغ خانه داری و نکوهش اشتغال بیرون از خانه،به کار می‌گیرد.طبق گزارش آمارگیری نیروی کار فصلی،در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت.

۴/زنان ایرانی برای ورود به بازار کار باید قفلهای متعددی را بشکنند.از موانع فرهنگی گرفته تا دشواری مدیریت همزمان کار درون خانه و بیرون تا توجیه اقتصادی نداشتن برون سپاری مراقبت از فرزندان و تامین غذای خانواده و .... ولی همه این دلایلی که مانع از ورود زنان در سن فعالیت به بازار کار میشود،در دوران سالمندی آنان،بی معنا میشوند.زنانی که در خانه پیر شده اند،چشمشان یا باید به حقوق بازنشستگی شوهر باشد،یا دستان فرزندان،یا کمیته امداد و خیریه ها...

۵/در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست...
👍131🕊1
فرزندآوری و اشتغال

🔹در جامعه تحصیل‌کرده با زنان فعال و جویای کار، وقتی چنین آماری وجود داشته باشد؛ نمی‌توان انتظار نرخ بالای زاد وولد را داشت. مادری تجربه بسیار سختیست. همه امکان‌های همراهی با مادر هم مسدود شده است. آنچه برجای مانده صرفا زمینه‌هاییست برای حذف زنان از فعالیت اقتصادی. حتی به لحاظ فرهنگی کارفرمای مرد ضرورت مرخصی زایمان را نمی‌داند و ترجیح می‌دهد زنان متاهل و در استانه فرزندآوری را استخدام نکند. از سویی مخارج بالای نگهداری فرزندان و حذف مهدهای دولتی عملا عامل بروز چنین آماری می‌شود.
🔹در جامعه‌ای که رو به سالمندی می‌رود و زنان تحصیل‌کرده و دانشگاهی می‌توانند حضور باکیفیت اقتصادی داشته باشند؛ مرسوم‌ترین سیاست خانه‌نشینی زنان و حذف ایشان از مخرج کسر اشتغال یا همان جمعیت فعال است. چیزی که در سنوات آتی مشکلات بزرگی می‌آفریند.
#تأملات
#روزنوشته‌های_سمیه_توحیدلو
@smtohidloo

https://t.iss.one/dmag_ir/296
👍121
🔹نامه فردوس شیخ‌الاسلام به «معشوقی که هرگز زاده نشد»، در دنیایی که «فقط سیاست و فوتبال مردان» را جدی می‌گیرد، خواندنی است. علاوه بر موضوع نوشته، صراحت و صمیمیت متن هم آدم را دنبال خودش می‌کشد.

🔹یادداشت او روایت احساسات متناقضی است که مشترک است میان بسیاری از زنانی که درون مرزهای خانواده‌های مذهبی/سنتی زاده و پرورده شدند؛ ولی خواستند مرزهایشان را از نو تعریف کنند.

🔹تنها اینکه به‌گمانم فردوس یک‌طرفه به قاضی رفته است. پرتاب‌شدگی به دنیای گیج‌کننده رابطه با جنس مخالف برای مردان هم به‌همان میزان مبهم و ناشناخته است. آن‌ها هم نیاموخته‌اند چه باید بکنند در مواجهه با حجمِ محبتِ انبارشده در دل زن‌های مستقلی که عشق‌شان را در پستو پنهان‌/سرکوب کرده‌اند. مضاف بر اینکه کمیاب بودن مردان فمینیست در جامعه‌ای مردسالار باعث می‌شود توجه زیادی از جانب زنان دریافت کنند_که مدیریت آن آگاهی و تقوای زیادی می‌طلبد.

@neocritic

🔽🔽🔽
👍161
Forwarded from زنان امروز
سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش می‌کردند که تقصیر خودم است. تراپیستم می‌گفت تو مردها را اخته می‌کنی، نمی‌گذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که می‌خواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو به‌قدر کافی زن هستی و نه می‌گذاری آنها مرد باشند. این بحث هر‌بار سر از جدل درمی‌آورد، تا جایی که او می‌پرسید: آهای! چرا این‌قدر عصبانی هستی؟ و من خودم را می‌دیدم که به‌سمت او خم شده‌ام و دستانم را در هوا تکان می‌دهم و نفسم گرفته است. در همۀ سال‌هایی که «دوران جوانی» می‌خوانندش، منتظر عاشق شدن بودم. دقیق‌تر بخواهم بگویم، منتظر اینکه ببینم اصلاً بلدم چنین احساسی را تجربه کنم؟ دوست‌داشتنی هستم؟ قدرت میل ورزیدن دارم؟ چه تغییراتی خواهم کرد؟

ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/نامه-به-معشوقی-که-هرگز-زاده-نشد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
11👍10
Forwarded from رادیو تراژدی
نابغه در سایه؛ عظمی عدل

@radiotragedy
🕊2
Audio
فصل چهارم شماره‌ی پنجم
نابغه در سایه؛ عظمی عدل

قصه‌ی این شماره‌ی ما درباره‌ی عظمی عدل است؛ اولین مترجم زن ادبیات فارسی. عدل از خانواده‌ای مشهور اهل آذربایجان بود که در کودکی همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد و از جوانی مشغول ترجمه‌ی آثار ادبی شد. عظمی رمان‌هایی از پروست، دوده و استاندال ترجمه کرد و جزو فعالان حقوق زنان، مخصوصاً زنان کارگر، بود. او در دوره‌های مختلف نادیده گرفته شد و کارهایش فراموش شد اگرچه هیچ‌وقت ناامید نشد و سرسختانه تلاش کرد به آنچه می‌خواست برسد. عدل اغلب به عنوان «همسر حبیب نفیسی» شناخته می‌شود اما جدا از پیوندهای خانوادگی‌اش چهره‌ای مهم در تاریخ ادبیات ما ایرانی‌هاست. قصه‌ی زندگی او را در این شماره بشنوید.

نویسنده: هانیه کسایی‌فر | راوی: کریم نیکونظر | اصلاح صدا و میكس: رضا دولت‌زاده | ناشر: رادیو تراژدی

شنیدن در کست‌باکس

radiotragedy.com
5👍5
Forwarded from رادیو تراژدی
مرا بشناسید، عظمی عدل.pdf
33.6 MB
«من نه مورخ هستم و نه سیاستمدار.

نه در پی عبارت‌پردازی هستم و نه قصد کاربرد جملات ادیبانه و شاعرانه را دارم.

درست مثل اینکه پسر عزیزتر از جانم در برابر من نشسته باشد سعی می‌کنم او را با اجداد و افراد خانواده آشنا سازم…

چون واضح است جز بستگان نزدیک و دوستان صمیمی، کسی علاقه‌ای به آگاهی از جزئیات زندگی من ندارد، این خاطرات در تعداد بسیار محدودی به چاپ خواهد رسید.»

فایل کتاب «مرا بشناسید» خاطرات خودنوشت عظمی عدل
@radiotragedy
3👍3
.
🎬 پیشنهاد تماشا

عزیز (۲۰۲۴)
Loveable/Elskling
By Lilja Ingolfsdottir

محصول کشور نروژ

داستان زنی میانسال و شاغل است با چهار فرزند از دو ازدواج که خستگی و فشار مسئولیت‌ها او را ازپاددرآورده.
عصبی، پرخاشگر و مأیوس شده از اینکه همه چیزش را پای این زندگی گذاشته و حالا نه راه پس دارد و نه راه پیش_آن هم درحالیکه هیچ‌یک از اطرافیان دیگر حوصله‌ او و غرولندهای دائمی‌اش را ندارند... ماریا از درون و بیرون درحال فروپاشی است.

گرچه داستان پوست‌اندازی زن در مواجهه با این فشارها، جاهایی شبیه به فیلم‌های روان‌شناسانه عامه‌پسند می‌شود، ولی به نظرم ظرافت‌های ماجرا بیش از این‌هاست.

@neocritic
16👍6👎1
.
در پوستر امسال نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تصویر زنی را می‌بینیم که نوزادش را در آغوش گرفته، پیش پای مردی کتاب در دست نشسته و به او نگاه می‌کند.
اگر به غرفه کودکان نمایشگاه کتاب سربزنید حتماً دیده‌اید که اغلب مادرها برای بچه‌ها کتاب می‌خرند و آنقدر که اطرافم می‌بینم بیشتر همان‌ها برای بچه‌ها کتاب می‌خوانند.

سخت بود برای اهل فرهنگ و کتاب که در پوستر بزرگترین رویداد کتابی کشور، تصویر کمتر مردمحوری از نسبت کتاب با خانواده نشان می‌دادند؟
نمی‌شد جای چنین نقش تحقیرآمیزی، مادری را درحال کتاب خواندن برای فرزندش ترسیم می‌کردند؟
چرا زن جای کتاب کودکی در آغوش دارد؟

@neocritic
👍70👎167🤬5
.
📚 رویای سلطانه

تقریبا ده سال پیش، شنونده ارائه‌ای بودم درباره آرمانشهر افلاطون و مقایسه آن با لیدی‌لند (سرزمین زنان) در داستان آرمان‌شهری رویای سلطانه. این داستان نوشته رقیه بیگم سخاوت حسین فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده هندی/ بنگلادشی است.
ماجرای کتاب را به یاد داشتم، ولی عنوان قصه و نام نویسنده را از خاطر برده بودم.

بعدها بارها سعی کردم با انواع شیوه‌های جستجو نام داستان و نویسنده را بیاد بیاورم، ولی ناموفق بودم تا اینکه در حین مطالعه کتاب درآمدی کوتاه بر آرمان‌شهرگرایی نوشته لایمن تاور سرجنت با ترجمه امیر یداله‌پور (نشر کرگدن) به نام کتاب برخوردم و توانستم متن این داستان کوتاه را که در زمره میراث جهانی به ثبت رسیده دوباره بخوانم.

رویای سلطانه(Sultana's Dream) ماجرای دختری هندی است که در آغاز قرن بیستم (۱۹۰۵) به قلم زنی جوان نوشته شده است. این داستان به زبان انگلیسی نوشته شده و دلیل نگارش آن این بوده که رقیه خاتون دانش خود در زبان انگلیسی را به همسرش نشان دهد.
او در حالی خواندن و نوشتن به انگلیسی و اردو را یادگرفته بود که فکر و فرهنگ‌اش سواد خواندن و نوشتن را برای زنان ناپسند می‌دانست؛ به ویژه آموختن زبان انگلیسی که دریچه‌های دوزخ را به روی زنان می‌گشود.

رویای سلطانه به شیوه به قول شما جوانان «کلیشه برعکس» نوشته شده و بازگویی خوابی است که سلطانه دیده است.
او در اندیشه احوال ناگوار زنان هندی به خواب می‌رود، در خواب خواهر سارا را می‌بیند که او را به تماشای لیدی‌لند می‌برد.
لیدی‌لند آرمانشهری زنانه است. در آن زنان کل قلمرو عمومی را تصرف کرده‌اند و مردان را در خانه و «پشت پرده» نگاه داشته‌اند تا به بچه‌داری و امور منزل برسند.

خواهر سارا تعریف می‌کند که همه چیز از علم‌آموزی زنان و پیش افتادن آنها از مردان شروع شده است. مردها گرچه مقاومت‌هایی داشته‌اند، اما نهایتاً با دیدن سروسامان امور و آسایشی که خانه‌نشینی نصیب‌شان کرده به اوضاع رضایت داده‌اند.

مهمترین ویژگی لیدی‌لند تمرکز بر آموزش است، چرا که «آموزش کلید آزادی است». آموزش در این آرمانشهر زنانه رایگان و همگانی است. پیشرفت‌های علمی مانند انرژی پاک خورشیدی به یاری انسان و طبیعت آمده و زن‌ها با استفاده از «عقل و قلب‌شان» جامعه را به بهترین شکل اداره می‌کنند...



✔️درباره رقیه سخاوت حسین اینجا بخوانید:

https://en.wikipedia.org/wiki/Begum_Rokeya


✔️ در سال 2023 هنرمندی اسپانیایی انیمیشنی بر اساس این داستان ساخته است:

https://m.imdb.com/video/vi265930521/?playlistId=tt28298233&ref_=ext_shr_lnk



@neocritic
👍1511🔥2
«روز دختر مبارک»

@neocritic
👍23🤬7🤯2🤡1
Forwarded from تداعیات
تو قصاص نمی‌شوی!

١. فاطمه را پدرش کشت. با ضربات چاقو و در ملأ عام. گفتند به دلیل اختلافات خانوادگی. مادر و برادر فاطمه نگذاشتند نام قاتل روی اعلامیه ترحیم ثبت شود. آن‌ها ولیّ دم فاطمه‌اَند ولی چون قاتل، پدر مقتول است، اولیای دم نمی‌توانند او را قصاص کنند. مجازات قاتل اگر پدرِ مقتول باشد، دیه و نهایت چندسالی زندان است.

٢. موضوع پژوهش من برای درس فقه کیفری استدلالی، قصاص پدر در قتل فرزند است. این‌روزها میان کتب فقهی به‌دنبال ریشه‌های این حکم هستم. فقیهان تمام مذاهب اسلامی، متفق‌القول‌اَند که اگر قاتل پدر یا جدپدری مقتول باشد، قصاص نمی‌شود، به جز فقیهان مالکی. آنان شرایطی برای این حکم درنظر می‌گیرند و باور دارند اگر پدر فرزندش را بی‌دلیل و فجیعانه به‌قتل برساند، باید قصاص ‌شود. این رأی خاص مالکیان میان دیگر فقیهان مسلمان طرفداری ندارد.

٣. تمایز دیگری که در این حکم فقهی به‌چشم می‌خورد، تفاوت میان پدر و مادر است. فقیهان شیعه برخلاف فقیهان اهل سنت، چنین معافیتی را برای مادر قائل نیستند و تصریح کرده‌اند که معافیت از قصاص در صورت قتل فرزند، فقط مختص پدر و پدران اوست و مادر در صورت قتل فرزندش حتماً قصاص خواهد شد.

۴. به جز روایات، توجیهاتی که فقیهان برای اثبات این حکم آورده‌اند، جالب توجه است. برخی می‌گویند چون پدر علت وجود فرزند است، نمی‌توان به دلیل قتل او جانش را گرفت. مادر چه؟ در وجود فرزند نقشی ندارد؟ البته ارسطو باور داشت که زن در تشکیل جنین منفعل است!

۵. دیگرانی گفته‌اند پدر آن‌قدر نسبت به فرزندش مهر و عطوفت دارد که مگر در شرایط خاص دست به قتل فرزند نمی‌زند. مادر چه؟ نسبت به فرزند مِهری ندارد؟ البته آنان باور داشتند زن ناقص‌العقل است و تصمیمات احساسی می‌گیرد!

۶. در نهایت، دیدم که برخی فقیهان گفته‌ بودند قصاص مردی که فرزندش را کشته، با حرمت و شأن پدری و لزوم احسان به والدین منافات دارد. مادر چه؟ حرمتی ندارد؟ مگر مادر جزو والدین نیست؟ البته از نظر آنان، زن با مرد برابر نیست!

٧. غرض زیر سؤال بردن اصل این حکم نیست. چون هنوز به نتیجه‌ای قطعی در این‌باره نرسیده‌ام. مثلاً برخی از منظر سیاست جنایی، باور دارند حکم قصاص به قصد تأمین امنیت جانی و روانی جامعه در برابر قتل وضع شده و لازمه‌ی آن این است که اولیای دم امکان اجرا و مطالبه‌ی آن را داشته باشند. اما در صورتی که قاتل، پدر مقتول باشد، اولیای دم - یعنی مادر و خواهر و برادر مقتول - همسر و فرزند خود قاتل هستند و ممکن است به دلایل بسیاری چون ارتباط عاطفی، نگرانی از پیامدها و امنیت روانی، از قصاص قاتل صرف‌نظر کنند. شکی نیست که در این شرایط قاتل و اولیای دم در شرایط برابری نیستند و حکم به قصاص و سپردن آن به اولیای دم، نمی‌تواند مجازات بازدارنده‌ای باشد. از این رو به جای قصاص، باید مجازات درخور و بازدارنده‌ای برای پدر قاتل درنظر گرفت.

٨. دست‌کم مسئله‌ی من، تفاوت پدر و مادر در این حکم است. فقیهانی که همواره از قاعده‌ی تغلیب و الغای خصوصیت و احتیاط در دماء و بی‌شمار کاربست فقهی دیگر بهره‌می‌برند، چرا به زنان که می‌رسند، ناگهان به بن‌بست می‌خورند؟ حتی اگر آن زن، مادر باشد.

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان

#قتل ‌#قانون #قصاص #زنان #مادر #پدر #اسلام #حقوق #مجازات

@tadaeeat
👍37🔥2🤡2👎1
✍️
انسان می‌شود که زن باشد؟

هر وقت بحث از «تلاش‌های رسمی» برای بهبود وضعیت حقوق زنان در ایران پیش می‌آید، سرنوشت لایحه سرگردان «منع خشونت علیه زنان» به عنوان نمونه‌ای آشکار از ناامیدیِ به‌حقْ از قانون و قانون‌گذران به میان آورده می‌شود -که البته بدیلی هم ندارد.

آخرین خبر از حال این این لایحه، که بیش از یک دهه است با تغییر اسم و برخی از بندهای آن، همچنان میان دولت و مجلس در رفت‌وآمد است، اینکه دولت لایحه خود را پس گرفته است_ چون متنی که مجلس قصد تصویب آن را دارد نسبت کمی با لایحه دولت دارد.

خبر بعدی اینکه مجلسیان پس گرفتن لایحه توسط دولت را «سیاسی‌کاری» دانسته و به زنان دلداری داده‌اند: حالا که دولت به فکر آنها نیست، مجلس هست و محصول کار خود را به عنوان طرحی تقدیم و در مجلس تصویب خواهد کرد.

دلیل اختلاف نظرها عمدتا دوگانه‌ای است که در تمام این سال‌ها بر آن تاکید می‌شود: «رویکردهای منحط فمینیستی در استفاده ابزاری از زن» در برابر «نگرش‌های مترقی اسلامی درباره کرامت زن».

و خب می‌دانیم هرگاه دوگانه آشنای «منحط غربی» و «مترقی اسلامی» ایجاد شود، یعنی امتناع امکان گفت‌وگو.

تنوع و تکثر گسترده نظری و تجربیات عملی و چند سده تلاش و کنشگری و نظریه‌پردازی درحوزه برابری جنسیتی با برچسب «منحط» دور ریخته می‌شود و در مقابل دیدگاهی تقویت می‌شود که در روزآمدترین قرائت‌ می‌گوید زن و مرد مساوی هستند در شأن انسانی، ولی مشابه نیستد.
مشابه نبودن تفاوت‌هایی ایجاد می‌کند که ما (مردان و زنان مردانه) تعیین می‌کنیم چه هستند و چه پیامدهای حقوقی و اجتماعی دارند که ازقضا عمدتاً به نفع مرد و «به صلاح زن» است.

کنشگران و محققان زن/ مسائل زنان به محض اینکه از استقلال زن به عنوان یک انسان سخن بگویند در دارودسته منحرف‌ها و «منحط‌ها» جای می‌گیرند. فقط آنها که در تأیید فرودستی زن ذیل خانواده و از زن به عنوان موجودی در-نسبت-با ... سخن بگویند پذیرفته‌اند.

شاخ در کوه زدن است تلاش عبث برای راه بازکردن در بن‌بست قرائت پدرسالارانه از دین. تقریباً همه فعالان و کنشگران زن، متعلق به هر جریان فکری، آن را تجربه کرده‌اند.

زن فی‌نفسه آدم نیست. هستی زن لغیره است.

متنی غیررسمی از مفاد طرح پیشنهادی مجلس دست‌به‌دست می‌شود که امیدوارم واقعیت نداشته باشد، ولی متأسفانه بر همان بافت و بستر قوانین تبعیض‌آمیز گذشته نوشته شده است.

در بهترین حالت، اگر کمترین گشایشی قرار است رخ دهد، به نفع زنان متاهل و مادران است. به نفع سبک زندگی آنها، اشتغال آنها، انتقال آنها...حتی درمورد مجوز تولید، انتشار و پخش آثار هنری هم باید از آنها که «ترویج تجرد و طلاق» می‌کنند ممانعت به عمل آید. طلاق و تجرد هست، ولی ما نه تنها آن را درشمار نمی‌آوریم، که جوری برخورد می‌کنیم که انگار نیست.
همانطور که با اعتراض و انتخاب‌های متفاوت زنان برخورد می‌کنیم.

به نظرم جسورانه‌ترین امکان مطالبه از این قانون در بند آخر تجلی یافته:

ماده 30 زنانی که برای خروج از کشور نیاز به اذن همسر یا ولی دارند، در صورت خودداری غیرموجه از اعطای اذن، می‌توانند ضمن تقدیم درخواست، مدارک و مستندات خود مبنی‌بر ضرورت خروج از کشور را به دادگاه خانواده تسلیم کنند. دادگاه خارج از نوبت نسبت به موضوع رسیدگی کرده و در صورت احراز ضرورت امر بر اساس موازین شرعی ، پس از اخذ تأمین مناسب، مجوز خروج از کشور را با ذکر مدت و دفعات سفر صادر می‌کند.
شما به عنوان یک انسان حتی آزاد نیستی سفر کنی. تو علاوه بر همه تشریفات قانونی مسافرت، به «اجازه سرپرست» احتیاج داری. کمک قانون‌گذار در مقام «سرپرست بالاتر» به تو اینکه با مدارک و مستندات «ضرورت» سفر را نشان بدهی تا «مجوز خروج از کشور را با ذکر مدت و دفعات سفر صادر » کند.

راستش باتوجه به اینکه بی‌وقفه از نگرانی‌ها درباره گستره و عمق نفوذ تفکرات منحط غربی درمیان جوانان می‌شنویم، خواستم عرض کنم بعید است این قسم «کرامت‌بخشی‌های» بتواند تصویر جایگزین آبرومندی از رویکرد شما ارائه کند.

زن موجودی مستقل است و البته که جایگاه محوری مهمی در خانواده ما دارد، اگر حاضر نیستید آن را بپذیرید به همه جریان‌های رقیب باخته‌اید- ولو اسم‌شان را منحط بگذارید.
نامگذاری جریانهای فکری و آموزش و جریان آگاهی مدتهاست دیگر در انحصار شما نیست. و شمار زیادی از مادران، مربیان نسل آینده، مثل شما نمی‌اندیشند.

متاسفانه تیتر اول خبرهای مربوط به «جایگاه زن در خانواده» در کشور، مربوط به خبر قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده زنان به دست بستگان مردشان است. خبرهایی که سالی چندبار جامعه را در بهت فرومی‌برد.
با روی برگرداندن نمی‌شود ظلم آشکار مربوط به قوانین توجیه‌/ تشویق کننده این رفتارها را از خاستگاهی جز «جایگاه قانونی فرودست زن در خانواده» دانست.


@neocritic
👍37👎2🔥1
پنج‌شنبه‌ی این هفته میزبان خانم دکتر مریم نصر اصفهانی هستیم -مترجم کتاب کاوشی در فلسفه فمینیستی.
🔶برای تهیه کتاب هم نگران نباشین، ما براتون تهیه کردیم.

برای شرکت در این دورهمی و یا خرید کتاب کافیه به آیدی زیر پیام بدین:
@Nim_faseleh_book

#دورهمی_نیم_فاصله
#کتابفروشی_نیم_فاصله
18👍6👎1
🔵 کانون جهان ایرانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:

🔹️بایستگی فلسفه در ایران امروز: در وضع امروز ما، باید به چه چیز، و چگونه اندیشید؟

🔹️به شکل برخط(آنلاین)

🔹️ با سخنرانی:

دکتر سیدحمید طالب‌زاده
دکتر نادیا مفتونی
دکتر محمدتقی طباطبائی
دکتر احمد رجبی
دکتر مصطفی زالی
دکتر امیر مازیار
دکتر روح‌الله کریمی
دکتر مهدی ساعتچی
دکتر ابوطالب صفدری
دکتر مریم نصراصفهانی
دکتر حسام سلامت
دکتر زکیه آزادانی
دکتر سیده‌زهرا مبلغ
دکتر کاظم برجسته

زمان: پنجشنبه‌ و جمعه‌ها ساعت ۲۰
از ۱۸ اردیبهشت تا پایان خرداد ماه ۱۴۰۴

📝 مهلت نام‌نویسی تا ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

📜با ارائه گواهی حضور در پایان دوره

🔹️ دوره رایگان اما نیازمند نام نویسی است.
برای نام‌نویسی به نشانهٔ زیر در تلگرام مراجعه بفرمایید:
@jahaneiraniut
👍85