#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
به نام خداونده بخشنده و مهربان كه هرچه داريم از اوست
✍️شايد اين داستاني كه ميخوام براتون تعريف كنم اگر از زبان مادرم ميشنيد براتون هم جالب تر بود .من اسمم سعيد هست ٢٥ ساله ساكن تهران من به پدر و مادرم و خواهرام و داداشام و كلا به همه ي افرادي كه به نوعي با من در ارتباط بودند خيلي اذيت ميكردم ...
هر روز دعوا ،، يه روز ساعت مادرمو از لج برداشتم با گوش كوپ خوردش كردم . يه روز انگشتر طلاي مادرمو برداشتم پرت دادم بيرون كه گم شد.و صدها از اين موارد و گناهايي كه آدم شرمش مياد نقل كنه ...
مادرم هميشه از دستم ناراحت بود يعني هميشه در عذاب بود . و پدرم هم همين با پدرم هم هميشه دعوا بودم هميشه اذيت ميكردم و توي فاميل كلا معروف بودم به شلوغ كارترين
#محرم سال 94 بچه هاي فاميل تصميم گرفتيم بريم كربلا من جايي نرفته بودم تا اون زمان گفتم يه سفري بريم ببينيم كشورهاي ديگه چجوري هستند
من رفتم كربلا من اهل هيئت و روضه خواني نبودم وقتي هم رسيدم كربلا چون هيچ چيزي نميدونستم زياد حس عطش براي زيارت نداشتم ..
بعد چند روز كه از كربلا برگشتيم يه كتاب بود كه من خوندم و كلا يه چيزي منو ميكشوند خيلي دوس داشتم درمورد #امام_حسين و اهل بيت مطلب بدونم كه با كانال شما آشنا شدم اولين سخنراني هم سخنراني چگونه گناه را ترك كنيم را گوش كردم شروع كردم نماز خوندن و مني كه كتاب هم اصلا نميخوندم شروع به كتاب خوندن كردم و قرآن خواندن و زندگي اهل بيت رو خواندن و صحبت هاي استاد رو دنبال ميكردم .. كلا يه حس ديگه پيدا كرده بودم احساس ميكردم دوباره متولد شدم بخدا قسم من سعيد شروع كرده بودم نماز شب ميخوندم و اصلا يه حس كه نميتونم توصيفش كنم از خوشحالي و ذوق شبهاي اول نميتونستم بخوابم ...مامانم وقتي نماز و قران خواندن منو ميديد ترسيده بود ميگفت اين ديوونه شده بعد از اون همه اذيت كردن واقعا هم حق داشت داستان من زياده تا همين جا اكتفا ميكنم ... من مديونم اول از به خدا و دوم #اهل_بيت و سوم استاد #رائفي_پور كه واقعا سخنانش خيلي تاثير گذار بودن و واقعا مديونتوم ممنونم
______
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
به نام خداونده بخشنده و مهربان كه هرچه داريم از اوست
✍️شايد اين داستاني كه ميخوام براتون تعريف كنم اگر از زبان مادرم ميشنيد براتون هم جالب تر بود .من اسمم سعيد هست ٢٥ ساله ساكن تهران من به پدر و مادرم و خواهرام و داداشام و كلا به همه ي افرادي كه به نوعي با من در ارتباط بودند خيلي اذيت ميكردم ...
هر روز دعوا ،، يه روز ساعت مادرمو از لج برداشتم با گوش كوپ خوردش كردم . يه روز انگشتر طلاي مادرمو برداشتم پرت دادم بيرون كه گم شد.و صدها از اين موارد و گناهايي كه آدم شرمش مياد نقل كنه ...
مادرم هميشه از دستم ناراحت بود يعني هميشه در عذاب بود . و پدرم هم همين با پدرم هم هميشه دعوا بودم هميشه اذيت ميكردم و توي فاميل كلا معروف بودم به شلوغ كارترين
#محرم سال 94 بچه هاي فاميل تصميم گرفتيم بريم كربلا من جايي نرفته بودم تا اون زمان گفتم يه سفري بريم ببينيم كشورهاي ديگه چجوري هستند
من رفتم كربلا من اهل هيئت و روضه خواني نبودم وقتي هم رسيدم كربلا چون هيچ چيزي نميدونستم زياد حس عطش براي زيارت نداشتم ..
بعد چند روز كه از كربلا برگشتيم يه كتاب بود كه من خوندم و كلا يه چيزي منو ميكشوند خيلي دوس داشتم درمورد #امام_حسين و اهل بيت مطلب بدونم كه با كانال شما آشنا شدم اولين سخنراني هم سخنراني چگونه گناه را ترك كنيم را گوش كردم شروع كردم نماز خوندن و مني كه كتاب هم اصلا نميخوندم شروع به كتاب خوندن كردم و قرآن خواندن و زندگي اهل بيت رو خواندن و صحبت هاي استاد رو دنبال ميكردم .. كلا يه حس ديگه پيدا كرده بودم احساس ميكردم دوباره متولد شدم بخدا قسم من سعيد شروع كرده بودم نماز شب ميخوندم و اصلا يه حس كه نميتونم توصيفش كنم از خوشحالي و ذوق شبهاي اول نميتونستم بخوابم ...مامانم وقتي نماز و قران خواندن منو ميديد ترسيده بود ميگفت اين ديوونه شده بعد از اون همه اذيت كردن واقعا هم حق داشت داستان من زياده تا همين جا اكتفا ميكنم ... من مديونم اول از به خدا و دوم #اهل_بيت و سوم استاد #رائفي_پور كه واقعا سخنانش خيلي تاثير گذار بودن و واقعا مديونتوم ممنونم
______
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
وقتی ۱۵ سالم شد رفتم رشته برق خوندم ولی تو کلاس سرم فقط گرم شیطنت بود … بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم کج شد…چون دیگه غرق یه سری چیزا شده بودم… وقتی ۲۰ سالم شد همش لب دریا یا جزیره بودم وکلی هم دختر دورم بود... و برام همه چی عادی شده بود….یعنی دیگه غرق گناه شده بودم و خیلی برام عادی شده بود خیلی کارا !
چرا #توبه کردم؟؟
تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهامو دیدم..احتمال کشته شدنم بود و جانم در خطر بود.شب و روزم شده بود کما…به پوچی رسیده بودم . پیشینه مذهبی نداشتم اما چون #محرم بود میرفتم #هیئت و کلی گریه میکردم…
اصلا نمیدونستم #امام_حسین (ع) کیه ..من واسه خودم میرفتم و گریه میکردم
از #خدا خواستم کمکم کنه ….ولی یه حسی بهم میگفت : تو برای خدا چکار کردی که حالا از خدا چیزی میخوای؟
منطقی بود….
بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم…تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم…
این تصمیم رو تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟........از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو…
تازه فهمیده بودم وای رضا ؟ تو چکار کردی…
دفتر یاد داشت خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…ته دلم یه نور بود که میگفت : رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..
کلی در خودم خلا به وجود آوردم ..دوستامو گذاشتم کنار و با دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم.. نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که...... ترک کنم.
هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون استرسی و تو شک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه…میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم و درد و دل هامو با امام زمان میکردم.
زندگی نامه آدمای موفق رو میخوندم و الگو میگرفتم و خدا هم کمکم میکرد و آدم هایی وارد زندگیم میشدن که انگاری رسالت زندگیشون این بود که بهم کمک کنن…
تلاشمو میکردم که حق الناس هامو جبران کنم.. تموم فیلم های پورن رو پاک کردم و هر چی عکس داشتم دلیت کردم…خیلی شکست میخوردم اما مثل یک آدم آهنی پا میشدم و ادامه میدادم…
من بالای ۱۰۰۰ بار شکست خوردم…بالای ۵۰۰ بار گریه کردم…۱۰۰ بار کم آوردم و ۱۰ بار با صدای بلند داد میزدم
کم کم همه متوجه یه تغییر بزرگ در من شدن و اون نفوذ کلامم بود..حرفام خیلی پخته شده بود و حرف که میزدم همه میگفتن : تو چرا اینجوری حرف میزنی؟ خیلی عجیب شده رفتارت…تونستم لذت های دائمی رو پیدا کنم و دور تموم لذت های آنی رو خط کشیدم.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
وقتی ۱۵ سالم شد رفتم رشته برق خوندم ولی تو کلاس سرم فقط گرم شیطنت بود … بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم کج شد…چون دیگه غرق یه سری چیزا شده بودم… وقتی ۲۰ سالم شد همش لب دریا یا جزیره بودم وکلی هم دختر دورم بود... و برام همه چی عادی شده بود….یعنی دیگه غرق گناه شده بودم و خیلی برام عادی شده بود خیلی کارا !
چرا #توبه کردم؟؟
تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهامو دیدم..احتمال کشته شدنم بود و جانم در خطر بود.شب و روزم شده بود کما…به پوچی رسیده بودم . پیشینه مذهبی نداشتم اما چون #محرم بود میرفتم #هیئت و کلی گریه میکردم…
اصلا نمیدونستم #امام_حسین (ع) کیه ..من واسه خودم میرفتم و گریه میکردم
از #خدا خواستم کمکم کنه ….ولی یه حسی بهم میگفت : تو برای خدا چکار کردی که حالا از خدا چیزی میخوای؟
منطقی بود….
بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم…تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم…
این تصمیم رو تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟........از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو…
تازه فهمیده بودم وای رضا ؟ تو چکار کردی…
دفتر یاد داشت خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…ته دلم یه نور بود که میگفت : رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..
کلی در خودم خلا به وجود آوردم ..دوستامو گذاشتم کنار و با دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم.. نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که...... ترک کنم.
هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون استرسی و تو شک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه…میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم و درد و دل هامو با امام زمان میکردم.
زندگی نامه آدمای موفق رو میخوندم و الگو میگرفتم و خدا هم کمکم میکرد و آدم هایی وارد زندگیم میشدن که انگاری رسالت زندگیشون این بود که بهم کمک کنن…
تلاشمو میکردم که حق الناس هامو جبران کنم.. تموم فیلم های پورن رو پاک کردم و هر چی عکس داشتم دلیت کردم…خیلی شکست میخوردم اما مثل یک آدم آهنی پا میشدم و ادامه میدادم…
من بالای ۱۰۰۰ بار شکست خوردم…بالای ۵۰۰ بار گریه کردم…۱۰۰ بار کم آوردم و ۱۰ بار با صدای بلند داد میزدم
کم کم همه متوجه یه تغییر بزرگ در من شدن و اون نفوذ کلامم بود..حرفام خیلی پخته شده بود و حرف که میزدم همه میگفتن : تو چرا اینجوری حرف میزنی؟ خیلی عجیب شده رفتارت…تونستم لذت های دائمی رو پیدا کنم و دور تموم لذت های آنی رو خط کشیدم.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ 22سالمه. پونزده ساله بودم که عقد کردم قبلش کمی مقید بودم به #حجاب و #نماز وغیره.. اما بعدش تحت تاثیر جو خانواده همسرم و خودش کم کم همه چی ترک شد و راه گناهای دیگه برام باز شد
گناها بیشتر، من از خدا دورتر...
منی که قبلا تو عالم بچگی پشت پنجره روبه آسمون، مینشستم مثل یه رفیق باهاش حرف میزدم و گریه میکردم
و همچنین بخاطر تقدیر ناخواسته از خدا دلچرکین شدم.. و روز به روز تو #گناه فرو رفتم
برای رفع یک مشکلی نذر کردم #نماز بخونم.. بعد از کلی زمان که برآورده شد هی امروز و فردا میکردم، هر کاری میکردم نمیتونستم پاشم بخونم..
تا اینکه یادمه 18ساله بودم وبا #بچه ی8ماهه ام که خوابیده بود، تو خونه تنها بودیم ... #محرم بود
🔸 اتفاقی تلویزیون رو روشن کردم و دیدم #مراسم_شیر_خوارگانه ...
اصلا تاب نمیوردم وقتی روضه میخوند، موقع لالایی خوندنش.. ، همش به بچه م نگاه میکردم و دلم میسوخت حس میکردم بچه من بوده که اینطور کشتنش... خودمو میذاشتم جای حضرت رباب...میفهمیدم شرمندگی از یه شیر خواره یعنی چی..
💢جگرم آتیش می گرفت مثل کسی که بچه ش مرده هق هق میکردم.. قلبم درد گرفته بود همش تیر میکشید از غصه حضرت #علی_اصغر
⭕️ای خدا مگه من میتونم با این کلمه های خشک حال اون روزم رو وصف کنم!؟؟
دست رو قلبم میگذاشتم و فشار میدادم از شدت درد!! نفسم تنگ میشد... حالی که نه من هرگز میتونم توصیفش کنم.. و نه هرگز تا حالا تجربه ش کردم...
روز بعدش بی مقدمه پاشدم وضو گرفتم رفتم سر نماز.. باورم نمی شد! یهویی چی شد؟! من که تا دیروز هر چی سعی میکردم نمیتونستم!؟؟
چند روزی تو فکر بودم.. تا اینکه فهمیدم...این #هدیه بخاطر #گریه بر #مصائب_اباعبدالله بوده، یه #حدیث هم دیدم تقریبا با این مضمون که اگه خدا خیر کسی رو بخواد گریه بر #امام_حسین (ع) و محبتش رو به دلش میندازه.. که دیگه کاملا مطمئن شدم.
از وقتی #نماز خوندم کم کم متوجه گناهم شدم.. دونه دونه.. میذاشتمشون کنار.. هر کدوم که ترک میشد، توجهم به بعدی جلب میشد
انگار #خدا نقاط ضعفم رو میذاشت جلو چشام تا برطرف کنم..تا رسیدم به جایی که با امام زمان (عج )آشنا شدم
همش دوست داشتم رد آقا رو بگیرم
هرچند #گناه فاصله میندازه بین من و یاد آقا
قبول دارم غرق گناهم ولی چاره چیه؟جز آقا کی رو دارم که دستمو بگیره؟
واقعا نماز آدم رو نجات میده اونم قدم ب قدم
2سال پیش هم تو شبهای قدر بدون اینکه
خودم بفهمم خدا منو بخشیده بود! اونم توبه حقیقی..
خودم بعد یکی دو هفته از حالات و روحیاتم متوجه شدم خدا عمیقا منو بخشیده و بر روی گذشته پر از گناهم خط کشیده
الحمدلله یه سری ها رو با چله و تصمیمات قاطع علاوه بر سختی هاش کنار گذاشتم.. الانم تمرکز کردم روی یکیش. همش شکست میخورم! اما به خودم میگم امیدی هست.. خدا هست.. باز زمین خوردی!؟ خب باشه بلند شو..
و اینکه.....
شاید این آرزوم واسه خیلی ها خنده دار باشه.. ولی میگم.. آرزوی #شهادت بر ما عیب نیست! ما مجبوریم اینجور چیزا رو قورت بدیم جرات نمی کنیم مثل آقایون مطرح کنیم
حول وحوش یه سال که دلم میخواد #شهید بشم برای #امام_زمانم
شهادت که فقط مال مرد ها نیست...
فکر اینکه همینجوری و تو پیری بمیرم اذیتم میکنه..
از خدا میخوام شهادتی نصیبم کنه که لبخند رضایت امام زمان همراهش باشه.. مزه اش به اینکه جوونیتو به حضرت هدیه کنی...
با وجود گناهام و خانم بودنم کمی بعیده.. ولی شدنیه انشاءالله
به ذهنم رسیده تا رضایت همسر و والدینم رو جلب کنم...
تا تو چشم خدا و حضرت باشم شاید قبولم کنن..
چند وقت پیش مهریه ام که250تا سکه بود رو به همسرم بخشیدم...کاری که قبلا اصلا نمیتونستم انجامش بدم..
انشاءالله بتونم خودم اخلاقم رو کامل درست کنم..
ببخشید طولانی شد
و در اخر برای آرزومندان شهادت دعا کنیدلطفا.
التماس دعای شهادت...
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ 22سالمه. پونزده ساله بودم که عقد کردم قبلش کمی مقید بودم به #حجاب و #نماز وغیره.. اما بعدش تحت تاثیر جو خانواده همسرم و خودش کم کم همه چی ترک شد و راه گناهای دیگه برام باز شد
گناها بیشتر، من از خدا دورتر...
منی که قبلا تو عالم بچگی پشت پنجره روبه آسمون، مینشستم مثل یه رفیق باهاش حرف میزدم و گریه میکردم
و همچنین بخاطر تقدیر ناخواسته از خدا دلچرکین شدم.. و روز به روز تو #گناه فرو رفتم
برای رفع یک مشکلی نذر کردم #نماز بخونم.. بعد از کلی زمان که برآورده شد هی امروز و فردا میکردم، هر کاری میکردم نمیتونستم پاشم بخونم..
تا اینکه یادمه 18ساله بودم وبا #بچه ی8ماهه ام که خوابیده بود، تو خونه تنها بودیم ... #محرم بود
🔸 اتفاقی تلویزیون رو روشن کردم و دیدم #مراسم_شیر_خوارگانه ...
اصلا تاب نمیوردم وقتی روضه میخوند، موقع لالایی خوندنش.. ، همش به بچه م نگاه میکردم و دلم میسوخت حس میکردم بچه من بوده که اینطور کشتنش... خودمو میذاشتم جای حضرت رباب...میفهمیدم شرمندگی از یه شیر خواره یعنی چی..
💢جگرم آتیش می گرفت مثل کسی که بچه ش مرده هق هق میکردم.. قلبم درد گرفته بود همش تیر میکشید از غصه حضرت #علی_اصغر
⭕️ای خدا مگه من میتونم با این کلمه های خشک حال اون روزم رو وصف کنم!؟؟
دست رو قلبم میگذاشتم و فشار میدادم از شدت درد!! نفسم تنگ میشد... حالی که نه من هرگز میتونم توصیفش کنم.. و نه هرگز تا حالا تجربه ش کردم...
روز بعدش بی مقدمه پاشدم وضو گرفتم رفتم سر نماز.. باورم نمی شد! یهویی چی شد؟! من که تا دیروز هر چی سعی میکردم نمیتونستم!؟؟
چند روزی تو فکر بودم.. تا اینکه فهمیدم...این #هدیه بخاطر #گریه بر #مصائب_اباعبدالله بوده، یه #حدیث هم دیدم تقریبا با این مضمون که اگه خدا خیر کسی رو بخواد گریه بر #امام_حسین (ع) و محبتش رو به دلش میندازه.. که دیگه کاملا مطمئن شدم.
از وقتی #نماز خوندم کم کم متوجه گناهم شدم.. دونه دونه.. میذاشتمشون کنار.. هر کدوم که ترک میشد، توجهم به بعدی جلب میشد
انگار #خدا نقاط ضعفم رو میذاشت جلو چشام تا برطرف کنم..تا رسیدم به جایی که با امام زمان (عج )آشنا شدم
همش دوست داشتم رد آقا رو بگیرم
هرچند #گناه فاصله میندازه بین من و یاد آقا
قبول دارم غرق گناهم ولی چاره چیه؟جز آقا کی رو دارم که دستمو بگیره؟
واقعا نماز آدم رو نجات میده اونم قدم ب قدم
2سال پیش هم تو شبهای قدر بدون اینکه
خودم بفهمم خدا منو بخشیده بود! اونم توبه حقیقی..
خودم بعد یکی دو هفته از حالات و روحیاتم متوجه شدم خدا عمیقا منو بخشیده و بر روی گذشته پر از گناهم خط کشیده
الحمدلله یه سری ها رو با چله و تصمیمات قاطع علاوه بر سختی هاش کنار گذاشتم.. الانم تمرکز کردم روی یکیش. همش شکست میخورم! اما به خودم میگم امیدی هست.. خدا هست.. باز زمین خوردی!؟ خب باشه بلند شو..
و اینکه.....
شاید این آرزوم واسه خیلی ها خنده دار باشه.. ولی میگم.. آرزوی #شهادت بر ما عیب نیست! ما مجبوریم اینجور چیزا رو قورت بدیم جرات نمی کنیم مثل آقایون مطرح کنیم
حول وحوش یه سال که دلم میخواد #شهید بشم برای #امام_زمانم
شهادت که فقط مال مرد ها نیست...
فکر اینکه همینجوری و تو پیری بمیرم اذیتم میکنه..
از خدا میخوام شهادتی نصیبم کنه که لبخند رضایت امام زمان همراهش باشه.. مزه اش به اینکه جوونیتو به حضرت هدیه کنی...
با وجود گناهام و خانم بودنم کمی بعیده.. ولی شدنیه انشاءالله
به ذهنم رسیده تا رضایت همسر و والدینم رو جلب کنم...
تا تو چشم خدا و حضرت باشم شاید قبولم کنن..
چند وقت پیش مهریه ام که250تا سکه بود رو به همسرم بخشیدم...کاری که قبلا اصلا نمیتونستم انجامش بدم..
انشاءالله بتونم خودم اخلاقم رو کامل درست کنم..
ببخشید طولانی شد
و در اخر برای آرزومندان شهادت دعا کنیدلطفا.
التماس دعای شهادت...
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#سخن_علماء_بزرگان
حجت الاسلام والمسلمین #رنجبر
✍️گاهي وقتها دو لقمه دو سال آدم را عقب مياندازد لقمه اين قدر اثر دارد در روايات داريم #لقمه_هاي_حرام نه تنها در #رفتار و #کردار و #گفتار خودتان خودش را نشان ميدهد شما متوجه نميشود در بچه هايتان بهتر و شفاف تر نشان ميدهد به صورت شبههها و انکارها ترديدها خودش را نشان ميدهد اين ايام #اربعين است تکان نميخورد انگار نه انگار اربعين باشد غير اربعين باشد #محرم باشد غير محرم باشد حتي انکار هم دارد سوال هم دارد شبهه هم دارد اين ريشه در همان لقمهها دارد خود #عاشورا ريشه در لقمهها دارد «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ» اينهايي که آن طرف ايستاده اند به خاطر اين است که لقمههاي حرام دارند.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
حجت الاسلام والمسلمین #رنجبر
✍️گاهي وقتها دو لقمه دو سال آدم را عقب مياندازد لقمه اين قدر اثر دارد در روايات داريم #لقمه_هاي_حرام نه تنها در #رفتار و #کردار و #گفتار خودتان خودش را نشان ميدهد شما متوجه نميشود در بچه هايتان بهتر و شفاف تر نشان ميدهد به صورت شبههها و انکارها ترديدها خودش را نشان ميدهد اين ايام #اربعين است تکان نميخورد انگار نه انگار اربعين باشد غير اربعين باشد #محرم باشد غير محرم باشد حتي انکار هم دارد سوال هم دارد شبهه هم دارد اين ريشه در همان لقمهها دارد خود #عاشورا ريشه در لقمهها دارد «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ» اينهايي که آن طرف ايستاده اند به خاطر اين است که لقمههاي حرام دارند.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#سخن_علماء_بزرگان
حجت الاسلام والمسلمین #ماندگاری
🔸اوج ايام عزاداري #محرم گذشته است و مردم به روال عادي زندگي شان برگشته اند. اگر قرار باشد که پيوند ما فقط با مصائب #امام_حسين (ع) باشد، مصائب در زمان، مکان و شرايط خاص است؛ #کربلا، حرم، #عاشورا، #تاسوعا و #هيئت. وقتي ما از اينها بيرون آمديم معلوم نيست که ارتباط ما با امام حسين (ع) حفظ بشود. اينقدر زندگي پيچ دارد و #شيطان هم آنرا زيبنده کرده است که ممکن است در مورد امام حسين (ع) همه چيز يادمان برود.
🔹پس ما به کساني که فقط با مصائب امام ارتباط برقرار مي کنند، هشدار مي دهيم که ممکن است ارتباط شان با دين و امام حسين (ع) قطع و وصل بشود. حالا اگر ما با فرهنگ حسيني مرتبط شديم، #فرهنگ_حسيني در تمام شئون زندگي ما بوجود مي آيد زيرا شعار ما اين است که مي خواهيم زندگي را به #بندگي تبديل کنيم. در اين صورت فرهنگ حسيني در #خوراک، #پوشاک، #عروسي، #عزا، #معاملات، #تعاملات سياسي، #ميهماني و ...هست. پس مصائب حسيني در همه شرايط حضور ندارد اما فرهنگ حسيني در همه جا حضور دارد .
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
حجت الاسلام والمسلمین #ماندگاری
🔸اوج ايام عزاداري #محرم گذشته است و مردم به روال عادي زندگي شان برگشته اند. اگر قرار باشد که پيوند ما فقط با مصائب #امام_حسين (ع) باشد، مصائب در زمان، مکان و شرايط خاص است؛ #کربلا، حرم، #عاشورا، #تاسوعا و #هيئت. وقتي ما از اينها بيرون آمديم معلوم نيست که ارتباط ما با امام حسين (ع) حفظ بشود. اينقدر زندگي پيچ دارد و #شيطان هم آنرا زيبنده کرده است که ممکن است در مورد امام حسين (ع) همه چيز يادمان برود.
🔹پس ما به کساني که فقط با مصائب امام ارتباط برقرار مي کنند، هشدار مي دهيم که ممکن است ارتباط شان با دين و امام حسين (ع) قطع و وصل بشود. حالا اگر ما با فرهنگ حسيني مرتبط شديم، #فرهنگ_حسيني در تمام شئون زندگي ما بوجود مي آيد زيرا شعار ما اين است که مي خواهيم زندگي را به #بندگي تبديل کنيم. در اين صورت فرهنگ حسيني در #خوراک، #پوشاک، #عروسي، #عزا، #معاملات، #تعاملات سياسي، #ميهماني و ...هست. پس مصائب حسيني در همه شرايط حضور ندارد اما فرهنگ حسيني در همه جا حضور دارد .
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
سلام
یه گروه #موسیقی داشتم با بهترین دوستها و برنامه ها و پذیرایی های خاص و تمام کارهایی که میشد انجام داد 😋 بهترین موقعیت لهو و لعب ...
تقریبا چند ساله هدفه زندگیم عوض شده یعنی قبل از این چند سال هیچی از پیامبرم ص و #امامان معصومم ع نمیدونستم ولی همیشه دوستشون داشتم و بهشون #احترام میزاشتم و هر کسی زبونم لال توهینی میکرد اگه بهترین دوستمم بود باهاش برخورد میکردم و از دستش ناراحت میشدم ولی نمیدونستم فقط دوستشون داشتم ...من در دینم کلی شبهه که دشمنان و نادانها و یارانشون برام درست کرده بودن داشتم و منو از #دین دور میکرد چون هیچ اطلاعاتی نداشتم ....ولی یه حسی بهم میگفت راه درست همینه یه خورده داغ میشدم ولی بعدش #دنیا با تمام زرق و برقاش میومد جلوی چشام 🤩 و به کل یادم میرفت تا سال بعد(#ماه_رمضان ، #محرم ) 😐
تلنگری که اتفاق افتاد : من از داستانهای افسانه ای و جادوگری خوشم میومد، خدای دریا، خدای جنگ،ارباب حلقه ها ، از این قبیل موضوعات که با فیلم سخنرانی استاد خوبم آقای #رائفی_پور آشنا شدم موضوع #فراماسونری ... باورتون نمیشه به عنوان یه سرگرمیه مسخره(این دیگه چی میگه😂) داشتم نگاه میکردم ولی هر چی جلوتر میرفتم تیکه های پازل در ذهنم کامل میشد 😳 و احساس نگرانیم زیاد میشد 😨 و استرس میگرفتم😰 و جا خوردم😱 و کم کم تمام پیامبرانم و امامانم برام حجت میشدن ... از امام زمانم ع خجالت کشیدم 😞 و کلی ناراحت که من چرا خواب بودم و من به خاطر خدا و برای امام زمانم چی کار کردم به آدمهای دور و اطرافم جز مهمونیو و موسیقیو و چرت و پرت چی یاد دادم فهمیدم کار خیلی سنگینی بر دوشمه ... از اون به بعد تغییر کردم و گروه ارکست منحل شد دیگه نرفتم ولی باورتون نمیشه چه پیشنهادهایی بعد از نرفتنم میشد بهترین سیستم صوتی که آرزوشو داشتم بهترین خواننده ولی قبول نکردم ☺️✋️
تمام سخنرانیارو گوش کردم حالا من موندم تنها و کلی دوستان مخالف و حتی #خانواده، بهشون میگم بیایید فیلمو نگاه کنید اصلا وقت نمیزارن یا توجه نمیکنن حالا میفهمم از این دوره ای که ما خواب بودیم اوضاع دینیمون به این روز افتاده که یارو تو چشات زول میزنه منکر اسلام میشه و از گناه کردن خجالتم نمیکشه و علنا میگه من کافرم ،،، تازه تو اداره میرم نماز بخونم،، معاونمون مثل اینکه خوشش نیومده همش پاداشمو کم میکنه به هر دلیلی 😂... ولی باید درستش کرد با رفتار خوب❤️❤️ ...
😭خدای مهربونم منو ببخشه ،امام زمانم منو ببخشه🤲 همش از #غفلت من و امثال من بوده که به اینجا رسیدیم ... برای استادم رائفی پور ، بانیها ، همکاران موسسه #مصاف و زیر مجموعه هاش آرزوی سلامتی و تندرستی و رزق و روزی با برکت از خداوند منان را دارم ...
طولانی شد منو ببخشید
با تشکر
📩ارسال تلنگرها به اکانت زیر 👇
@infonejatazgonah
✅ کانال نجات از گناه
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
سلام
یه گروه #موسیقی داشتم با بهترین دوستها و برنامه ها و پذیرایی های خاص و تمام کارهایی که میشد انجام داد 😋 بهترین موقعیت لهو و لعب ...
تقریبا چند ساله هدفه زندگیم عوض شده یعنی قبل از این چند سال هیچی از پیامبرم ص و #امامان معصومم ع نمیدونستم ولی همیشه دوستشون داشتم و بهشون #احترام میزاشتم و هر کسی زبونم لال توهینی میکرد اگه بهترین دوستمم بود باهاش برخورد میکردم و از دستش ناراحت میشدم ولی نمیدونستم فقط دوستشون داشتم ...من در دینم کلی شبهه که دشمنان و نادانها و یارانشون برام درست کرده بودن داشتم و منو از #دین دور میکرد چون هیچ اطلاعاتی نداشتم ....ولی یه حسی بهم میگفت راه درست همینه یه خورده داغ میشدم ولی بعدش #دنیا با تمام زرق و برقاش میومد جلوی چشام 🤩 و به کل یادم میرفت تا سال بعد(#ماه_رمضان ، #محرم ) 😐
تلنگری که اتفاق افتاد : من از داستانهای افسانه ای و جادوگری خوشم میومد، خدای دریا، خدای جنگ،ارباب حلقه ها ، از این قبیل موضوعات که با فیلم سخنرانی استاد خوبم آقای #رائفی_پور آشنا شدم موضوع #فراماسونری ... باورتون نمیشه به عنوان یه سرگرمیه مسخره(این دیگه چی میگه😂) داشتم نگاه میکردم ولی هر چی جلوتر میرفتم تیکه های پازل در ذهنم کامل میشد 😳 و احساس نگرانیم زیاد میشد 😨 و استرس میگرفتم😰 و جا خوردم😱 و کم کم تمام پیامبرانم و امامانم برام حجت میشدن ... از امام زمانم ع خجالت کشیدم 😞 و کلی ناراحت که من چرا خواب بودم و من به خاطر خدا و برای امام زمانم چی کار کردم به آدمهای دور و اطرافم جز مهمونیو و موسیقیو و چرت و پرت چی یاد دادم فهمیدم کار خیلی سنگینی بر دوشمه ... از اون به بعد تغییر کردم و گروه ارکست منحل شد دیگه نرفتم ولی باورتون نمیشه چه پیشنهادهایی بعد از نرفتنم میشد بهترین سیستم صوتی که آرزوشو داشتم بهترین خواننده ولی قبول نکردم ☺️✋️
تمام سخنرانیارو گوش کردم حالا من موندم تنها و کلی دوستان مخالف و حتی #خانواده، بهشون میگم بیایید فیلمو نگاه کنید اصلا وقت نمیزارن یا توجه نمیکنن حالا میفهمم از این دوره ای که ما خواب بودیم اوضاع دینیمون به این روز افتاده که یارو تو چشات زول میزنه منکر اسلام میشه و از گناه کردن خجالتم نمیکشه و علنا میگه من کافرم ،،، تازه تو اداره میرم نماز بخونم،، معاونمون مثل اینکه خوشش نیومده همش پاداشمو کم میکنه به هر دلیلی 😂... ولی باید درستش کرد با رفتار خوب❤️❤️ ...
😭خدای مهربونم منو ببخشه ،امام زمانم منو ببخشه🤲 همش از #غفلت من و امثال من بوده که به اینجا رسیدیم ... برای استادم رائفی پور ، بانیها ، همکاران موسسه #مصاف و زیر مجموعه هاش آرزوی سلامتی و تندرستی و رزق و روزی با برکت از خداوند منان را دارم ...
طولانی شد منو ببخشید
با تشکر
📩ارسال تلنگرها به اکانت زیر 👇
@infonejatazgonah
✅ کانال نجات از گناه
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
✍️باسلام
ابتدا از شما بابت راه اندازی این کانال تشکر میکنم،خیلی دوست داشتم ماجرای متحول شدنم رو تعریف کنم تا شاید عبرتی باشد برای دیگران.
🔸من دریک خانواده نه خیلی مذهبی بزرگ شدم،تقریبابه هیچ چیز اعتقادنداشتم و متاسفانه درگیر #گناهان بسیار بسیار زیاد که از بیانش شرم دارم،واین قضایاادامه داشت تازمانی که من یک شکست درزندگیم خوردم و این نقطه شروع ارتباط من با #خدا بود،از استاد #رائفی_پور سخنرانی زیاد گوش دادم،واین شروع تحول من بود،سعی کردم #نماز بخونم،نمازمیخوندم ولی خیلی بهش اهمیت نمیدادم،کم کم نمازهامو اول وقت کردم،من آیه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر رو با وجودم درک کردم،واقعا نمازهای اول وقتم منو از کارهای زشتم دورکرد،واین قضایا همزمان شد با ماه #محرم،یادمه تو اون سال محرم،زندگی نامه #شهید #تندگویان ازتلویزیون پخش شدویه جورایی زندگی من به این شهید گره خورد،دلم شکست،خیلی براش گریه کردم(منی که معروف بودم به سنگدلی واینکه اشکم درنمیاد،اگه مثلا ازتلویزیون روضه پخش میشدویکی گریه میکرد من خندم میگرفت،میگفتم این واسه چی داره گریه میکنه؟!!!)،این شهید منو انداخت تودامن امام حسین ع.کارم شده بود فقط و فقط گریه برا #امام_حسین ع.فقط روضه دانلود میکردمو گریه میکردم،شب باگریه میخوابیدم، صبح باگریه بیدارمیشدم، غذا میخوردم گریه میکردم،در همه حال گریه میکردم.
🔹خیلی حال عجیبی بود،حالم از خودمو گذشتم بهم میخورد.اونقدرتومراسما گریه میکردم که همه ازم التماس دعا میگرفتن. واین قضایاادامه داشت تااینکه من توایام فاطمیه رفتم #مشهد وهمونجابا #امام_رضا ع عهدبستم که #چادر سرکنم ووقتی برگشتم گفتم من دیگه نمیتونم اینطوری ازخونه برم بیرون(منی که هیچ ابایی نداشتم که #نامحرم منو با تیپای ناجور ببینه) و بیرون نرفتم تا چادرتهیه کردم.الان کاربه جایی رسیده که اگر تو خواب ببینم که یه ذره موهام بیرونه انقدرگریه میکنم که با هق هق از خواب میپرم.خیلی هم تواین راه مسخره شدم،بهم میگفتن که چادری شدی شوهرپیداکنی،یامیگفتن دوست پسرت گفته چادری شی؟یامیگفتن که الان دیگه کسی دختر چادری رو نمیگیره،ولی من از راهی که انتخاب کرده بودم برنگشتم،چون یقین داشتم به کاری که میکردم.
🔺یادمه استاد یکبار در سخنرانیهاشون گفتن که کی حاضره تیکه تیکه بشه ولی یک ثانیه ظهور جلو بیوفته؟من اگر تو اون جمع بودم دستموبالا میکردم،شاید یک ثانیه به ظاهر تاثیر چندانی در #ظهور نداشته باشه ولی عمروجون من فدای امام زمانم شده،و من حاضرم نه فقط خودم بلکه فرزند دلبندم هزاران هزاران بار تکه تکه شود در راه یار.
آقا جانم عزیزُ علیَّ ان ارَی الخلقَ ولا تُری و لا اسمعَ لکَ حسیسا و لا نجوی
برای من اینکه مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است...
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
✍️باسلام
ابتدا از شما بابت راه اندازی این کانال تشکر میکنم،خیلی دوست داشتم ماجرای متحول شدنم رو تعریف کنم تا شاید عبرتی باشد برای دیگران.
🔸من دریک خانواده نه خیلی مذهبی بزرگ شدم،تقریبابه هیچ چیز اعتقادنداشتم و متاسفانه درگیر #گناهان بسیار بسیار زیاد که از بیانش شرم دارم،واین قضایاادامه داشت تازمانی که من یک شکست درزندگیم خوردم و این نقطه شروع ارتباط من با #خدا بود،از استاد #رائفی_پور سخنرانی زیاد گوش دادم،واین شروع تحول من بود،سعی کردم #نماز بخونم،نمازمیخوندم ولی خیلی بهش اهمیت نمیدادم،کم کم نمازهامو اول وقت کردم،من آیه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر رو با وجودم درک کردم،واقعا نمازهای اول وقتم منو از کارهای زشتم دورکرد،واین قضایا همزمان شد با ماه #محرم،یادمه تو اون سال محرم،زندگی نامه #شهید #تندگویان ازتلویزیون پخش شدویه جورایی زندگی من به این شهید گره خورد،دلم شکست،خیلی براش گریه کردم(منی که معروف بودم به سنگدلی واینکه اشکم درنمیاد،اگه مثلا ازتلویزیون روضه پخش میشدویکی گریه میکرد من خندم میگرفت،میگفتم این واسه چی داره گریه میکنه؟!!!)،این شهید منو انداخت تودامن امام حسین ع.کارم شده بود فقط و فقط گریه برا #امام_حسین ع.فقط روضه دانلود میکردمو گریه میکردم،شب باگریه میخوابیدم، صبح باگریه بیدارمیشدم، غذا میخوردم گریه میکردم،در همه حال گریه میکردم.
🔹خیلی حال عجیبی بود،حالم از خودمو گذشتم بهم میخورد.اونقدرتومراسما گریه میکردم که همه ازم التماس دعا میگرفتن. واین قضایاادامه داشت تااینکه من توایام فاطمیه رفتم #مشهد وهمونجابا #امام_رضا ع عهدبستم که #چادر سرکنم ووقتی برگشتم گفتم من دیگه نمیتونم اینطوری ازخونه برم بیرون(منی که هیچ ابایی نداشتم که #نامحرم منو با تیپای ناجور ببینه) و بیرون نرفتم تا چادرتهیه کردم.الان کاربه جایی رسیده که اگر تو خواب ببینم که یه ذره موهام بیرونه انقدرگریه میکنم که با هق هق از خواب میپرم.خیلی هم تواین راه مسخره شدم،بهم میگفتن که چادری شدی شوهرپیداکنی،یامیگفتن دوست پسرت گفته چادری شی؟یامیگفتن که الان دیگه کسی دختر چادری رو نمیگیره،ولی من از راهی که انتخاب کرده بودم برنگشتم،چون یقین داشتم به کاری که میکردم.
🔺یادمه استاد یکبار در سخنرانیهاشون گفتن که کی حاضره تیکه تیکه بشه ولی یک ثانیه ظهور جلو بیوفته؟من اگر تو اون جمع بودم دستموبالا میکردم،شاید یک ثانیه به ظاهر تاثیر چندانی در #ظهور نداشته باشه ولی عمروجون من فدای امام زمانم شده،و من حاضرم نه فقط خودم بلکه فرزند دلبندم هزاران هزاران بار تکه تکه شود در راه یار.
آقا جانم عزیزُ علیَّ ان ارَی الخلقَ ولا تُری و لا اسمعَ لکَ حسیسا و لا نجوی
برای من اینکه مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است...
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
منتظر که گناه نمیکند!
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست ✍️وقایع و تحولاتی که بعد از ترک گناه برای شما اتفاق افتاده را برای ما در پیام رسان ایتا ارسال کنید. لطفا از ذکر نوع گناه اجتناب فرمایید. ارسال به👇 https://eitaa.com/infonejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
✍️تقریبا چهارسال پیش بود که از یکسال قبلش درگیر گناه شدم البته شاید از نظر شرعی خیلیها گناه نباشه ولی برای من بود برای منی که قبلاً اهل هیچ گناهی نبودم به خاطر افسردگی و تنهایی دچار شدم و خیلی اذیت میکرد فهمیدم که خیلی از #خدا دور شدم.
🌺نزدیک به هشت ماه به خدا التماس کردم که کمکم کنه الحمدلله تو #محرم این اتفاق افتاد وشب عاشورا با کسی که بهم کمک کرد آشنا شدم و الحمدلله در شب شهادت #حضرت_رقیه اون اتفاق خوب و اوج بندگی برام اتفاق افتاد.
قابل تصور نیست تقریبا هشت ماه این حال خوب رو داشتم.
🔸تواین هشت ماه یک لحظه از یاد خدا و #امام_زمان عجل الله غافل نشدم همیشه حال معنوی رو داشتم.
🔆و البته سخنرانی های استاد خیلی تاثیر گذار بود.
🔹من خودم مذهبی هستم و از یک خانواده پرجمعیت، ولی خانواده مذهبی ندارم.
و بعد از هر شش ماه که به دیدنشون میرم فقط باید یک تنه به شبهههاشون جواب بدم.
🔸من بنظر خودم خدا بعد از این همه التماس بخاطر اون شبی که یکی از اعضای خانوادم به امام زمان عج توهین کرد ومن نتونستم جوابش روبدم؛ و تا صبح بخاطر غربت آقا گریه کردم کمکم کرد و الحمدلله الان بعد از گذشت سه سال و شنیدن بیشتر سخنرانیهای استاد دیگه جایی میرم اگه کسی شبهه بگه در لحظه جواب قانع کننده میدم و دیگه الان کسی جلوی من اجازه توهین کردن نداره.
#ارسالی_مخاطبین
✅ کانال تخصصی نجات از گناه
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام
✍️تقریبا چهارسال پیش بود که از یکسال قبلش درگیر گناه شدم البته شاید از نظر شرعی خیلیها گناه نباشه ولی برای من بود برای منی که قبلاً اهل هیچ گناهی نبودم به خاطر افسردگی و تنهایی دچار شدم و خیلی اذیت میکرد فهمیدم که خیلی از #خدا دور شدم.
🌺نزدیک به هشت ماه به خدا التماس کردم که کمکم کنه الحمدلله تو #محرم این اتفاق افتاد وشب عاشورا با کسی که بهم کمک کرد آشنا شدم و الحمدلله در شب شهادت #حضرت_رقیه اون اتفاق خوب و اوج بندگی برام اتفاق افتاد.
قابل تصور نیست تقریبا هشت ماه این حال خوب رو داشتم.
🔸تواین هشت ماه یک لحظه از یاد خدا و #امام_زمان عجل الله غافل نشدم همیشه حال معنوی رو داشتم.
🔆و البته سخنرانی های استاد خیلی تاثیر گذار بود.
🔹من خودم مذهبی هستم و از یک خانواده پرجمعیت، ولی خانواده مذهبی ندارم.
و بعد از هر شش ماه که به دیدنشون میرم فقط باید یک تنه به شبهههاشون جواب بدم.
🔸من بنظر خودم خدا بعد از این همه التماس بخاطر اون شبی که یکی از اعضای خانوادم به امام زمان عج توهین کرد ومن نتونستم جوابش روبدم؛ و تا صبح بخاطر غربت آقا گریه کردم کمکم کرد و الحمدلله الان بعد از گذشت سه سال و شنیدن بیشتر سخنرانیهای استاد دیگه جایی میرم اگه کسی شبهه بگه در لحظه جواب قانع کننده میدم و دیگه الان کسی جلوی من اجازه توهین کردن نداره.
#ارسالی_مخاطبین
✅ کانال تخصصی نجات از گناه
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام