🕥مدت مطالعه:۱۲۰ثانیه
«أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلاً، أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً».
آيا تو اي خداوند، كسي را كه به خواري روي بر خاك درت نهد مي بخشايي؟ آيا تو اي خداوند، كسي را كه شكايت بينوايي خويش به درگاه تو آرد در حالي كه به تو توكل كرده است بي نياز مي سازي؟
«مُتَجاوِز» به معني بخشاينده است و فعل «عَفَّرَ» که ماضي مصدر «تَعْفِير» است، از ريشۀ «عَفْر» بيني و صورت بر خاک نهادن معنا مي دهد و مفهوم کنايي اش، کمال خضوع و فروتني است. از آنجا که خاک، زيرِ پاي همگان قرار دارد، پيشاني بر خاک گذاردن نشانۀ خضوع کامل است. با اين توضيح حضرت مي فرمايد: خدايا، مگر تو از آنکه با نهايت خضوع بت نفس را مي شکند و در پيشگاه تو سر بر خاک مي گذارد، نمي گذري؟
«أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً». «مُغْنٍ» به معني بي نيازکننده است. «تَوَکُّل» نيز وثوق و اعتماد به خدا معنا مي دهد. حضرت مي گويد: مگر نه اين است که تو خداي کسي هستي که از فقر و نيازمنديِ خود نزد تو گلايه سر مي دهد و با تکيه بر غنا و توانگريِ بي منتهايت، از ناداري و بي چيزي رهايي مي يابد؟ اعتماد به خدا و يأس از ديگران است که فقر انسان را به ثروتمندي مبدل مي سازد و همين که آدمي به تهي بودن خويش در پيشگاه خدا اعتراف کند، استحقاق برخورداري از خوان کرم و احسان پروردگار را پيدا مي کند.
از آنچه گذشت نتيجه مي گيريم که راه وصول به رحمت و مبالغه در دعا و طريق رسيدن به غفران الهي، به شوق و شور آوردنِ وجود و نيز بهره مندي از رقت جان و لينت قلب است. لازمۀ عبور از شاهراه قُرب و وصل الهي، خودشکني، خضوع و سجدۀ فروتنانه بر درگاه محبوب سرمدي است. راه جبران فقر و تبديل آن به غنا نيز شکواي توأم با توکل است. پس چه نيکوست که با اميد و اطمينان به برنامه هاي الهي و توکل به ذات قيّوم و هميشه استوار حضرت حق، از غفران، تجاوز و بخشش و غناي حضرتش برخوردار گرديم.
«إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ».
اي خداوند، آن را كه جز تو بخشنده اي نمی يابد نوميد مكن.
«لَا تُخَيِّبْ»، فعل نهي است و از ريشۀ «خَيْبَۀ» مي آيد. «خَيْبَۀ» به معني نااميدي و حرمان است و از اين رو، در نقطۀ مقابل «فَوْز» قرار مي گیرد که ترجمۀ فارسي اش، پيروزي، کامروايي و رسيدن به خواست و آرزوست. «فَائِزُون» در عبارت شريف قرآني، «أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون» (آنها پيروز و رستگارند.) به معني کامروايان است؛ يعني کساني که «اَلظَّفَرُ بِالْمَطْلُوبِ» را تجربه کرده اند. نقطۀ مقابل «فَائِز» نيز «خَائِب» است؛ يعني فردي نااميد و شکست خورده که به هيچ خواسته و مطلوبي نمي رسد.
حضرت سيدالساجدين(ع) مي گويد: خدايا کسي را که جز تو عطادهنده اي ندارد محروم نگردان و از مطلوب و مقصودي که دارد بي نصيب نساز.
تنها راهي که ما را به نعمت و عطا مي رساند خداوند است؛ زيرا هرکس و هرچيز جز پروردگار يگانه، فقير و محتاج است و تنها واجدِ غني به ذات، خداي سبحان است. همۀ آنهايي که دعوي توانگري و برخورداري مي کنند نيز فقير و محتاج حضرت اويند.
درويش و غني، بندۀ اين خاک درند
و آنـان کـه غني تـرنـد محتـاج ترند
بنابراين تنها چشمۀ زلال و فياض و هميشه جوشان رحمت و عطا، خداوند است و باقي موجودات، حکم سرابي را دارند که هرگز کام تشنگان را تر نخواهند کرد.
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
#محمد_علی_انصاری
✅کانال الغدیر
🆔 @alghaddeer
✅کانال رسمی ندای شیعه
🆔 @nedayeshiacom
«أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلاً، أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً».
آيا تو اي خداوند، كسي را كه به خواري روي بر خاك درت نهد مي بخشايي؟ آيا تو اي خداوند، كسي را كه شكايت بينوايي خويش به درگاه تو آرد در حالي كه به تو توكل كرده است بي نياز مي سازي؟
«مُتَجاوِز» به معني بخشاينده است و فعل «عَفَّرَ» که ماضي مصدر «تَعْفِير» است، از ريشۀ «عَفْر» بيني و صورت بر خاک نهادن معنا مي دهد و مفهوم کنايي اش، کمال خضوع و فروتني است. از آنجا که خاک، زيرِ پاي همگان قرار دارد، پيشاني بر خاک گذاردن نشانۀ خضوع کامل است. با اين توضيح حضرت مي فرمايد: خدايا، مگر تو از آنکه با نهايت خضوع بت نفس را مي شکند و در پيشگاه تو سر بر خاک مي گذارد، نمي گذري؟
«أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً». «مُغْنٍ» به معني بي نيازکننده است. «تَوَکُّل» نيز وثوق و اعتماد به خدا معنا مي دهد. حضرت مي گويد: مگر نه اين است که تو خداي کسي هستي که از فقر و نيازمنديِ خود نزد تو گلايه سر مي دهد و با تکيه بر غنا و توانگريِ بي منتهايت، از ناداري و بي چيزي رهايي مي يابد؟ اعتماد به خدا و يأس از ديگران است که فقر انسان را به ثروتمندي مبدل مي سازد و همين که آدمي به تهي بودن خويش در پيشگاه خدا اعتراف کند، استحقاق برخورداري از خوان کرم و احسان پروردگار را پيدا مي کند.
از آنچه گذشت نتيجه مي گيريم که راه وصول به رحمت و مبالغه در دعا و طريق رسيدن به غفران الهي، به شوق و شور آوردنِ وجود و نيز بهره مندي از رقت جان و لينت قلب است. لازمۀ عبور از شاهراه قُرب و وصل الهي، خودشکني، خضوع و سجدۀ فروتنانه بر درگاه محبوب سرمدي است. راه جبران فقر و تبديل آن به غنا نيز شکواي توأم با توکل است. پس چه نيکوست که با اميد و اطمينان به برنامه هاي الهي و توکل به ذات قيّوم و هميشه استوار حضرت حق، از غفران، تجاوز و بخشش و غناي حضرتش برخوردار گرديم.
«إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ».
اي خداوند، آن را كه جز تو بخشنده اي نمی يابد نوميد مكن.
«لَا تُخَيِّبْ»، فعل نهي است و از ريشۀ «خَيْبَۀ» مي آيد. «خَيْبَۀ» به معني نااميدي و حرمان است و از اين رو، در نقطۀ مقابل «فَوْز» قرار مي گیرد که ترجمۀ فارسي اش، پيروزي، کامروايي و رسيدن به خواست و آرزوست. «فَائِزُون» در عبارت شريف قرآني، «أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون» (آنها پيروز و رستگارند.) به معني کامروايان است؛ يعني کساني که «اَلظَّفَرُ بِالْمَطْلُوبِ» را تجربه کرده اند. نقطۀ مقابل «فَائِز» نيز «خَائِب» است؛ يعني فردي نااميد و شکست خورده که به هيچ خواسته و مطلوبي نمي رسد.
حضرت سيدالساجدين(ع) مي گويد: خدايا کسي را که جز تو عطادهنده اي ندارد محروم نگردان و از مطلوب و مقصودي که دارد بي نصيب نساز.
تنها راهي که ما را به نعمت و عطا مي رساند خداوند است؛ زيرا هرکس و هرچيز جز پروردگار يگانه، فقير و محتاج است و تنها واجدِ غني به ذات، خداي سبحان است. همۀ آنهايي که دعوي توانگري و برخورداري مي کنند نيز فقير و محتاج حضرت اويند.
درويش و غني، بندۀ اين خاک درند
و آنـان کـه غني تـرنـد محتـاج ترند
بنابراين تنها چشمۀ زلال و فياض و هميشه جوشان رحمت و عطا، خداوند است و باقي موجودات، حکم سرابي را دارند که هرگز کام تشنگان را تر نخواهند کرد.
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
#محمد_علی_انصاری
✅کانال الغدیر
🆔 @alghaddeer
✅کانال رسمی ندای شیعه
🆔 @nedayeshiacom