مرکز مطالعات آذربایجان
10.4K subscribers
3.41K photos
1.49K videos
30 files
5.58K links
ما ملت امام حسینیم!
مرکز مطالعات آذربایجان یکی از قرارگاه‌های محور مقاومت می‌باشد که در راستای فرمان جهاد تبیین امام خامنه‌ای به فعالیت می‌پردازد
تحلیل رویدادها. حقایق پنهان قفقاز و آذربایجان.اخبار مقاومت
Download Telegram
📌بهانه به‌دست دشمنان انقلاب ندهید

🔹البته ما نمی‌توانیم کاری بکنیم که آن‌ها برای ما چیزی ننویسند و نگویند، مگر این‌که تسلیم بشویم و همه چیزهایی که داریم تسلیمشان کنیم اما بعد از این‌که آن‌هارا ما خلع کردیم همه چیزشان را و دستشان را از مخازن ملت کوتاه کردیم دیگر نباید ما خیال این معنا را بکنیم که آن‌ها دیگر صحبتی نکنند. آن‌ها صحبت می‌کنند، هر کاری هم ما بکنیم، آن‌ها اشکالاتشان را می‌کنند و حرف‌هایشان را می‌زنند لکن مهم این است که ما بهانه دست آن‌ها ندهیم.

🔹ما یک گرفتاری با خود ملت داریم؛ یک گرفتاری هم با خارجی‌ها. در بین خودملت هم اشخاص زیادی هستند که از این‌که الان روحانیون یک کارهای جزئی دستشان آمده است، ناراحت‌اند. این‌ها بسیاریشان می‌گویند که روحانیت برود مسجد، نمازش را بخواند و برود سراغ کارش، کارها دست ما باشد. من از حبس که بنا بود بیرون بیایم، آمدند گفتند که شما بیایید آن اتاق. یک اتاق بسیار بزرگی و مجلّلی بود؛ ما رفتیم‌ آن جا دیدیم که رئیس سازمان آن‌وقت که حالا هم کشتندش - حسن پاکروان - آن‌جاست آن و مولوی است، ایشان شروع‌کرد صحبت کردن که سیاست یک امری است که دروغ گفتن است، خُدعه کردن است، فریب دادن است؛ از این چیزها، الفاظ جور کرد و آخرش هم گفت: «پدر‌سوختگی» است! و این‌را شما بگذارید برای ما.

🔹من به او گفتم که این خوب، مال شما هست! این به این معنا اگر سیاست است خوب، مال شماست. این همین را برداشتند در روزنامه نوشتند که ما تفاهم کردیم با فلانی در این‌که در سیاست دخالت نکند. من هم وقتی آمدم بالای منبر گفتم که مطلب این بود. این‌ها الان می‌خواهند بگویند که سیاست یک هم‌چو مسائلی است و علمای اعلام - که نباید خدعه بکنند، نباید فریب بدهند، نباید چه - این‌ها تشریف ببرند مسجد و عبایشان را سرشان بکشند بروند مسجد و نماز بخوانند و خوب دو تا مسئله شرعی در همان حدود مسائل شرعی را برای مردم بگویند و برگردند منزلشان، خیلی هم محترم هستند و ما هم به آن‌ها احترام قائل می‌شویم. و مملکت را واگذار کنند به ما! آن‌ها اهلش نیستند و ما هستیم که مملکت را باید اداره بکنیم. این منطق این‌هاست به حسب واقعش.

🔹و بسیاری از این‌ها از اسلام می‌ترسند و از شماها هم که می‌ترسند به‌عنوان این‌که شما هم مُبیِّن اسلام هستید و می‌خواهید که اسلام‌را در خارج محقَّق کنید. این‌ها قبل‌از این که این نهضت پیدا بشود به‌طور علمی می‌ترسیدند، خارج و داخل، همه‌شان از اسلام و از کسانی که وابسته به اسلام‌اند که در راسش ... هستید.

🔹از این جهت کوشش کردند در این‌که همه ادیان را درنظر مردم کوچک کنند و برسند به اسلام و اسلام را هم‌ردیف کنند با آن. در نظر توده‌های مردم اسلام را مُشوَّه نمایش بدهند. ادیان [را] به‌طور کلی می‌گویند، می‌گفتند: ادیان افیون جامعه است. منظورشان هم این بود که ادیان آمده‌اند، ادیان را این قلدرها و سرمایه‌دارها و سلاطین و روسا درست کرده‌اند برای این‌که مردم را خوابشان کنند، مثل افیونی که به مردم می‌دهند تخدیر می‌شوند، مردم را تخدیر کنند، تا این‌که آن‌ها هم مال مردم را بخورند و این‌ها در خواب باشند.

🔹ادیان را این‌طور نمایش می‌دادند آخوندها را هم: این‌ها درباری‌اند؛ این‌ها انگلیسی هستند. خود انگلیسی‌ها این‌طور القا می‌کردند که بگویید انگلیسی‌اند! این‌ها درباری هستند؛ این آخوندها چه هستند.

🔹این قصه را من مکرّر گفته‌ام: من و آقای حائری، آقای آقا مرتضی حائری و آقای حائری اخویشان - آقای حاج‌آقا مهدی - در اتوبوس بودیم در نمی‌دانم چند سال پیش از این، و از یک جایی می‌آمدیم طرف جنوب شهر و آن‌جاها در آن اتوبوس یک عدّه‌ای بودند یکی‌شان شروع کرد صحبت‌کردن گفت که من مدت‌ها بود که این هیکل‌ها را ندیده بودم - آن‌زمانی بود که زمان قدرت رضا شاه، شاید آخرهای رضا شاه، شاید حالا یادم نیست درست - گفت من مدت‌ها بود که این هیکل‌ها را ندیده بودم. مقصودش ما سه نفر بود که مُعمَّم بودیم.

🔹این‌ها را انگلیس‌ها درست کرده‌اند و در نجف و قم جمعشان کرده‌اند و این‌ها از عُمّال آن‌ها هستند! یک شرح این‌طوری. ما هم صحبتی نکردیم؛ سکوت کردیم.

🔹وضع این طور بود و هست. حالا هم که می‌خواهند شمارا [منزوی‌] بکنند که یک‌جوری بکنند که از زندگی روز و از احتیاجات مسلمین منعزل کنند، شما بروید سراغ یک کارهای دیگر،


امام خمینی (رحمةالله‌علیه)؛ ۲۲ شهریور ۱۳۵۸



👈#صحیفه_بخوانیم


💠@masaf_najva
📌ایجاد رُعب در دل دشمنان‌

🔹شما خیال کردید که اگر این‌ها می‌خواستند با فشار عمل کنند و طیّاره‌ها را از بالا و -عرض می‌کنم که- چیزهای دیگر را از پایین و قوای انتظامی و کذا، ما می‌توانستیم به‌این زودی کارمان را انجام بدهیم؟

🔹اگر هم می‌شد، مثل افغانستان می‌شد که حالا هم بیچاره‌ها مبتلا هستند. اما کار یک کاری بود که بزرگترها ترسیدند. خدا نصر [داد] گاهی نصر به‌ «رُعْب» است. در اسلام این‌طور بوده است که گاهی پیغمبر اسلام را نصر می‌داد. خدا به این‌که طرف مقابل می‌ترسید.

🔹شاید در ذهنشان می‌آمد که این عرب‌ها ما را می‌خورند! این، این‌طور بود. این‌طور به نظرشان وحشتناک می‌آمد. یک‌وقت می‌دیدی یک گروه زیادی در مقابل چند نفر که این‌طور اعتقادها نسبت به آن‌ها پیدا کرده بودند فرار می‌کردند. این نصر به رعب بود.

🔹در ذهنشان القا می‌شد به این‌که خوب ملت ما را چه می‌کند؟ همین‌جا این‌طور بود، بزرگ‌هایشان ترسیدند. و این ترسیدن یک نصرتی بود که خدا به ما مرحمت فرمود.

🔹دنبال این معنا، این ملحق شدن همه دسته‌جاتی که مال آن‌ها بود به ما. این یک امر عادی نبود که یک‌وقت ما دیدیم که نیروی زمینی و نیروی هوایی و نیروی نمی‌دانم چه و همه این‌ها متصل شدند یک‌وقت به خود مردم، و کار را آسان کردند. نتوانستند آن‌طوری که به ما گفتند بختیار وقتی که می‌خواسته برود، امر کرده بوده که بمباران کنند تهران را، به او گوش نکردند، و در این آخری که یک بنای کودتا داشتند، و بعد به ما اطلاع دادند.

🔹آن وقتی که روز حکومت نظامی را اعلام کردند، ما اطلاعی نداشتیم از چیزی، بعد به ما اطلاع دادند که این برای این بود که مردم در خیابان‌ها نباشند، قوا در آن‌جا جاگیر بشود، یعنی همه قوای انتظامیه هم با جِهازاتشان بیایند و خیابان‌ها را بگیرند، و شب بنای براین داشتند که آن‌که از روز حکومت نظامی درست کردند شبش کودتا کنند، و هرکس را احتمال بدهند که یک حرفی بزند، بکشند.

🔹این هم خدا خواست -ما هیچ اطلاع از هیچ‌جا نداشتیم- این هم خدا خواست که یک هم‌چو صحبت پیش آمد که نه اعتنا نکنید به این و بیایید بیرون. و مردم آمدند بیرون، آن خنثی شد.

🔹آن نقشه‌ای که آن‌ها داشتند که خلوت بشود و تانک‌هایشان را بیاورند مستقر بکنند و مجهز بشوند برای کار، این‌هم خنثی شد.

🔹این هم یک کار غیبی بود؛ یک کار الهی بود. هیچ کار بشر این‌ها نبوده. همه یک کارهایی بود که بر خلاف عادت واقع شد.


امام خمینی (رحمةالله‌علیه)؛ ۲۸ شهریور ۱۳۵۸


👈#صحیفه_بخوانیم



💠@masaf_najva