ز هجران تا بکی سوزد دل سرگشته و تن هم


چو شمع از آتش دل کاشکی میسوختن من هم

#مولانا_حیرانی_همدانی

زاهد به خیال خود شب تا به سحر رنجور


من مانده و یاد تو ویرانه به ویرانه

#وحدت_هزار_جریبی

ز زیر پر به امید اسیری سر به در کردم


شدم نومید و باز از غصه سر در زیر پر کردم

#آزاد_شیرازی (میرزا‌حسین)

ز خون دل حنا بستم به دست گلعذار خود


ندارد هیچکس دلبستگی چون من به یار خود

#محمد_محسن_طالع_گیلانی

ز آب دیده به راهت همیشه کاسۀ چشم


چو جام پر به کفِ رعشه دار لرزد و ریزد

#سعیدای_قصاب

زمان غم گذرد وقت شادی آید باز


به آن زمانه ی شادی خوشست عمر دراز

#کوچک_شیادهی (سیدیوسف)

زاهد خبر ندارد از مستی می عشق


وز این عقیده با من گردیده او بداندیش

#ظریف_ساروی (شیخ‌احمد)

زده ام دست توسل به خداوند بزرگ


قبله گاه ست وز خود قبله نمایی دارد

#عبدالعظیم_زاهدی

زِ وصلِ روی تو چون آدم از بهشتم دور


رسیده هجر به میراث از پدر ما را

#غیاثای_حلوایی

ز داغ عشق تو حاصل شود سیه روزی


چون دودۀ که ز نور چراغ می گیرند

#میرزا_محمد_علی_طاهر

ز دیده اشک به یاد تو بی حساب چکید


حساب نیست، چرا خون نرفت و آب چکید

#مولانا_آدمی_سمرقندی

ز بس کز بزم وصلت مانده ام محروم، در عمری


اگر یک دم نشنینم با تو پندارم خیال است این

#اغرلو_سلطان

ز تغافلت نرنجم كه فريب غمزة تو


دهدم چنان تسلی كه تو را خبر نباشد

#ميرزا_بديع_الزمان

ز مشک خال سياهی كه بر رخ يار است


بنفشه ای ست كه بر روی گل نمودار است

#مولانا_چاکری

زبس لخت جگر ريزد زچشمم درشب هجران


به هر پهلو كه غلتم, بر سرلخت جگر غلتم

#مولانا_میرمحمد_قاسم_ضعیفی_سمنانی

زهی نوش لب لعلت, حيات جاودان من


به‌دندان می‌گزی لب را,چه می‌خواهی زجان من

#مولانا_طوسی

زلف مشكينت كه دارد سايه ای بر آفـتاب


شد دل بی تاب من ازرشک او پر پيچ و تاب

#میان_صدر_جهان

ز بی وفايي جاانان چنان نمود مرا


كه دل نهم به جدایی و دل نبود مرا

#مولانا_عبدالوهاب

زحمت مكش و روي مگردان ز نگاهم


بر دیدۀ من پرده بود بخت سياهم

#مولانا_علی_قلی_معانی

ز ضعفم جان برآمد,باورت گرنيست جان من


بنه آيينۀ رخسار يک دم بردهان من

#مولانا_فنا