#سیل_را_بلد_نیستم
🔸
سال ۹۸ را تلخ شروع کردیم. تلخی سیل آق قلا و حادثه شیراز و بحرانی که اغلب استانهای کشور را فرا گرفته است.
فضای مجازی در این روزها در کنار کارکرد اطلاع رسانی اش به شدت تلخ است و تلافی محور و کنایه آلود. و این بر تلخی ماجرا می افزاید.
یکی دو روز پیش عزیزی از من گله داشت که چرا برای سیل نمی نویسم و چون چهره ای رسانه ای هستم باید بنویسم. چه بنویسم؟ همه چیز برای همه عیان است. همین چند سطر را هم شاید برای او و به احترام اوست که مینویسم. به گمانم به چیزی بیش از نوشتن نیاز است.
سیل و حوادثی از این دست، بستر امتحانند که جوهر انسانها را هویدا می کنند. برخی در آن رفوزه میشوند و برخی میدرخشند. برخی زخم از آن بر میدارند و برخی همسفر مرگ میشوند در آن.
اگر قرار بود بنویسم باید در آق قلا بودم و از آق قلا مینوشتم، یا در شیراز و خرم آباد و اندیمشک و پلدختر و هر جا که سیل آمده تا شهری را ببلعد، میبودم و مینوشتم. وقتی نیستم برای نوشتن هم قلمم نمیچرخد. از دور و در کنار آتشی که از سرمای این روزها میکاهد نشستن و نوشتن چنگی به دل نمیزند و ته دل هیچ کس از آنانی را که سرما و سیل تا مغز استخوانشان رخنه کرده، گرم نمیکند.
ما هر کجای حادثه که ایستاده باشیم بهره ای از حق و تکلیف و تقصیر بر ذمّه داریم، و برای هر کداممان سهم یکی بیش از دو دیگر است. بگذرم.
سال ۹۷ را با بغصهایی مگو بدرود گفتم و ۹۸ را با بغض گلستان و شیراز سلام کردم. سلامی بغص آلود. بغض بر بغض و زخم بر زخم و نشتری نمکسود بر زخمِ دلی که مدتی است زبانش به واگفتن درد نمیچرخد.
روزهای سختی را پشت سر می گذاریم.
آب که مایه رحمت است ما را به زحمت انداخته. و این هم رحمتی است از او که رحمتش بر غضبش سابق است.
برای درگذشتگان این حوادث طلب غفران، برای زخمدیدگان طلب عافیت و صحت و شفاء، برای مجاهدان در میدانِ حادثه طلب اجر، برای مقصرین طلب غیرت، و برای خودم طلب عبرت دارم. اللهم اغفر لنا.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۵ فروردین ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
سال ۹۸ را تلخ شروع کردیم. تلخی سیل آق قلا و حادثه شیراز و بحرانی که اغلب استانهای کشور را فرا گرفته است.
فضای مجازی در این روزها در کنار کارکرد اطلاع رسانی اش به شدت تلخ است و تلافی محور و کنایه آلود. و این بر تلخی ماجرا می افزاید.
یکی دو روز پیش عزیزی از من گله داشت که چرا برای سیل نمی نویسم و چون چهره ای رسانه ای هستم باید بنویسم. چه بنویسم؟ همه چیز برای همه عیان است. همین چند سطر را هم شاید برای او و به احترام اوست که مینویسم. به گمانم به چیزی بیش از نوشتن نیاز است.
سیل و حوادثی از این دست، بستر امتحانند که جوهر انسانها را هویدا می کنند. برخی در آن رفوزه میشوند و برخی میدرخشند. برخی زخم از آن بر میدارند و برخی همسفر مرگ میشوند در آن.
اگر قرار بود بنویسم باید در آق قلا بودم و از آق قلا مینوشتم، یا در شیراز و خرم آباد و اندیمشک و پلدختر و هر جا که سیل آمده تا شهری را ببلعد، میبودم و مینوشتم. وقتی نیستم برای نوشتن هم قلمم نمیچرخد. از دور و در کنار آتشی که از سرمای این روزها میکاهد نشستن و نوشتن چنگی به دل نمیزند و ته دل هیچ کس از آنانی را که سرما و سیل تا مغز استخوانشان رخنه کرده، گرم نمیکند.
ما هر کجای حادثه که ایستاده باشیم بهره ای از حق و تکلیف و تقصیر بر ذمّه داریم، و برای هر کداممان سهم یکی بیش از دو دیگر است. بگذرم.
سال ۹۷ را با بغصهایی مگو بدرود گفتم و ۹۸ را با بغض گلستان و شیراز سلام کردم. سلامی بغص آلود. بغض بر بغض و زخم بر زخم و نشتری نمکسود بر زخمِ دلی که مدتی است زبانش به واگفتن درد نمیچرخد.
روزهای سختی را پشت سر می گذاریم.
آب که مایه رحمت است ما را به زحمت انداخته. و این هم رحمتی است از او که رحمتش بر غضبش سابق است.
برای درگذشتگان این حوادث طلب غفران، برای زخمدیدگان طلب عافیت و صحت و شفاء، برای مجاهدان در میدانِ حادثه طلب اجر، برای مقصرین طلب غیرت، و برای خودم طلب عبرت دارم. اللهم اغفر لنا.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۵ فروردین ۹۸
@mehdinalbandie