#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
🔸
انقلاب اسلامی چهلوسه ساله شد. یاد #امام_خمینی بخیر و روزهای سخت دهههای پنجاه و شصت. روزهای سادگی و در کنار هم بودن. روزهای کوپن و صفهای روغن و قند و شکر و گوشت و مرغ. روزهایی که فقر، فخر یک ملت شد تا داراها به ندارها نیشخند نزنند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند. روزهایی که ندارترینهای گوشه و کنار شهرها و کورهدههای پشت کوههای صعبالعبور هم با همان برگ کوپن، ماهی یک بار مرغ بر سر سفره شامشان داشتند و پنیر بر سفره صبحانه و شکری برای چای شیرین دم ربنای افطارشان.
دهههای اول انقلاب، سخت گذشت. انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو سالگیاش تمام نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزبی که مولود انقلاب بود. از بقالی که عکس خمینی را به دیوار مغازه داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اوضاعی بود برای خودش. اما یک ملت پشت انقلابش ایستاد. پای همه چیز انقلاب.
و مگر انقلاب، چه داشت؟
رهبر این انقلاب، مثل اعلیحضرتهای همایونی نمیگفت "ما فرمودیم" و میگفت "نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام". انقلابی که قانون اساسیاش، مثل فرمان مشروطه نبود که در آن جز چند مزخرفالسلطنه و احمقالدوله، قاطبه نفوس یک مملکت را داخل آدم حساب نکردند. انقلاب، مملکت را که مَلِکی داشت و هر چه داخل سرحدات مملکت بود، مُلک آن مَلِک و تیره و طایفهاش، کرد یک کشور که مال همه بود. حتی مال آن پیر زنی که دو تخم مرغ را که همه داراییاش بود، آورد پای انقلاب. و مال آن مادری که سه پسرش را فدای انقلاب کرد. انقلاب، مال همه بود. و هست. این هست را تشییع حاجی نشان داد.
انقلاب، همه چیز داشت.
همان روزهای اول هم بودند آفتابهدزدها که چپیدند در صف انقلاب تا چاق و چوقی کنند. برخی را سیل انقلاب با خود برد و برخی ماندند. انقلاب، همه را عین هم کرده بود. اما بعدها و بعدترها برخی که کم آوردند، تازه یادشان آمد که اینها هم آدمند و دل دارند و نیاز. تازه یادشان آمد که خودشان به درک، زن و بچه و دامادشان چه گناهی دارند؟ و چون اسمی داشتند و رسمی، خودشان رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بچههایشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت تا مزرعه خراب نشود. اگر با آفت تا کنی همه چیز را به باد می دهد.
در این میان اما، نسلی نو رویید از پی دو نسل انقلاب، که عهد کرد نگذارد ورق برگردد. نه در تهران، نه در لبنان، نه در شام. و این نسل به داد انقلاب رسید. گوش شنوایی باشد و حالی برای خواندن، می توانم بنویسم و بنویسم و این چهل سال را سال به سال مرور کنیم. اما فعلا بماند.
فقط این که من یکی در چهلوسه سالگی انقلاب، بغضی در گلو دارم از همان جنس که همه داریم. بغضی شبیه استخوان کتف شتری که ابوذر بر فرق کعبالاحبار کوفت.
اما؛
اما سطر به سطر گفتمان بعثت آوینی را در آن سوی مرزهای جغرافیای ایران میبینم. و حتی در داخل مرزها. حالش باشد و کسی بخواهد میتوانیم حرف بزنیم و برهان اقامه کنم.
یادمان نرود که سال ۶۷ وقتی انقلابمان ده ساله بود عهد کردیم در پی فتح قلههای معنوی جهان باشیم. شک ندارم سنت خدا محقق خواهد شد اما این که در سپیده دم تحقق، ما کجا باشیم، بسته به خودمان است. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandie
🔸
انقلاب اسلامی چهلوسه ساله شد. یاد #امام_خمینی بخیر و روزهای سخت دهههای پنجاه و شصت. روزهای سادگی و در کنار هم بودن. روزهای کوپن و صفهای روغن و قند و شکر و گوشت و مرغ. روزهایی که فقر، فخر یک ملت شد تا داراها به ندارها نیشخند نزنند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند. روزهایی که ندارترینهای گوشه و کنار شهرها و کورهدههای پشت کوههای صعبالعبور هم با همان برگ کوپن، ماهی یک بار مرغ بر سر سفره شامشان داشتند و پنیر بر سفره صبحانه و شکری برای چای شیرین دم ربنای افطارشان.
دهههای اول انقلاب، سخت گذشت. انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو سالگیاش تمام نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزبی که مولود انقلاب بود. از بقالی که عکس خمینی را به دیوار مغازه داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اوضاعی بود برای خودش. اما یک ملت پشت انقلابش ایستاد. پای همه چیز انقلاب.
و مگر انقلاب، چه داشت؟
رهبر این انقلاب، مثل اعلیحضرتهای همایونی نمیگفت "ما فرمودیم" و میگفت "نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام". انقلابی که قانون اساسیاش، مثل فرمان مشروطه نبود که در آن جز چند مزخرفالسلطنه و احمقالدوله، قاطبه نفوس یک مملکت را داخل آدم حساب نکردند. انقلاب، مملکت را که مَلِکی داشت و هر چه داخل سرحدات مملکت بود، مُلک آن مَلِک و تیره و طایفهاش، کرد یک کشور که مال همه بود. حتی مال آن پیر زنی که دو تخم مرغ را که همه داراییاش بود، آورد پای انقلاب. و مال آن مادری که سه پسرش را فدای انقلاب کرد. انقلاب، مال همه بود. و هست. این هست را تشییع حاجی نشان داد.
انقلاب، همه چیز داشت.
همان روزهای اول هم بودند آفتابهدزدها که چپیدند در صف انقلاب تا چاق و چوقی کنند. برخی را سیل انقلاب با خود برد و برخی ماندند. انقلاب، همه را عین هم کرده بود. اما بعدها و بعدترها برخی که کم آوردند، تازه یادشان آمد که اینها هم آدمند و دل دارند و نیاز. تازه یادشان آمد که خودشان به درک، زن و بچه و دامادشان چه گناهی دارند؟ و چون اسمی داشتند و رسمی، خودشان رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بچههایشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت تا مزرعه خراب نشود. اگر با آفت تا کنی همه چیز را به باد می دهد.
در این میان اما، نسلی نو رویید از پی دو نسل انقلاب، که عهد کرد نگذارد ورق برگردد. نه در تهران، نه در لبنان، نه در شام. و این نسل به داد انقلاب رسید. گوش شنوایی باشد و حالی برای خواندن، می توانم بنویسم و بنویسم و این چهل سال را سال به سال مرور کنیم. اما فعلا بماند.
فقط این که من یکی در چهلوسه سالگی انقلاب، بغضی در گلو دارم از همان جنس که همه داریم. بغضی شبیه استخوان کتف شتری که ابوذر بر فرق کعبالاحبار کوفت.
اما؛
اما سطر به سطر گفتمان بعثت آوینی را در آن سوی مرزهای جغرافیای ایران میبینم. و حتی در داخل مرزها. حالش باشد و کسی بخواهد میتوانیم حرف بزنیم و برهان اقامه کنم.
یادمان نرود که سال ۶۷ وقتی انقلابمان ده ساله بود عهد کردیم در پی فتح قلههای معنوی جهان باشیم. شک ندارم سنت خدا محقق خواهد شد اما این که در سپیده دم تحقق، ما کجا باشیم، بسته به خودمان است. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandie
انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو ساله نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزب مولود انقلاب. از بقالی که عکس خمینی به دیوار داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اما یک ملت پای انقلاب ایستاد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753877083107852560?t=ZhflrHq5KpwQAVQviU96jw&s=35
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753877083107852560?t=ZhflrHq5KpwQAVQviU96jw&s=35
X (formerly Twitter)
مهدی نعلبندی 🇮🇷 (@MNalbandi) on X
انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو ساله نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزب مولود انقلاب. از بقالی که عکس خمینی به دیوار داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اما یک ملت پای انقلاب ایستاد.
#انقلا…
#انقلا…
در انقلاب همه شدیم عین هم. اما بعدتر برخی کم آوردند و یادشان آمد زن و بچه و داماد دارند و نیاز. و چون اسمی داشتند و رسمی، رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بستگانشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت. با آفت تا کنی همه چیز به باد میدهد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1754597705353974253?t=6RqRAtS04-4kKkz-2MR4dg&s=35
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1754597705353974253?t=6RqRAtS04-4kKkz-2MR4dg&s=35
X (formerly Twitter)
مهدی نعلبندی 🇮🇷 (@MNalbandi) on X
در انقلاب همه شدیم عین هم. اما بعدتر برخی کم آوردند و یادشان آمد زن و بچه و داماد دارند و نیاز. و چون اسمی داشتند و رسمی، رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بستگانشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت. با آفت تا کنی همه چیز به باد میدهد.
#ا…
#ا…