دارالولایه | مهدی نعلبندی
203 subscribers
472 photos
95 videos
1 file
732 links
پراکنده نویسی های یک نویسنده شهرستانی
Download Telegram
#سازمان_سیانور
🔸
#سازمان_مجاهدین_خلق، مخلوق #پراگماتیسم_سیاسی در ایران است. در اواسط دهه چهل شمسی که اعلب قیام ها در شکل ملی یا مذهبی اش سرکوب شده بود و حزب #توده شده بود حزب #دربار، عمل گراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، #خود_اجتهاد بودند و اعلب تا حدی تحصیل کرده. دهه #چهل شمسی و دهه #شصت میلادی دهه نموّ #چپ بود در جهان. تا دهه هشتاد میلادی و شصت شمسی. دوره، دوره #مبارزه بود و کتاب سرخ مائو و اصالت ایدئولوژی و دینامیسم. در دهه ای که لیبرالهای مسلمان مثل #بازرگان برای تطبیق فیزیک با قرآن کتاب می نوشتند تا نیوتن را برای نبوت پیغمبر خاتم شاهد بیاورند، #جوانترهای_مذهبی که آتششان تندتر بود، در پی #تغییر_رژیم بودند. فریادی در سکوت و ایجاد سازمانی برای تغییر. هسته اولیه این گروه همان دستگیر و اعدام شدگان دهه پنجاه بودند که بعد از مرگشان، سازمان هم پسوند خلق گرفت و هم مارکسیست شد.
راز عدم قبول این جوانان زندان کشیده توسط امام در نجف، غلبه #پراگماتیسم_ایدئولوژیک بر #تکلیف_دینی در نزد رهبران این گروه بود. جوانانی که مذهبی بودند اما مبنای حرکتشان در نظر و عمل، دینی نبود. و امام نه برای تغییر رژیم بلکه برای #آگاهی و #انقلاب اصالت قائل بود.
سازمان مجاهدین، #مخوف بود با تسویه های درون سازمانی اش. #التقاطی بود با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی و عقدش با مسعود رجوی. #انحرافی بود با جعل زیارتنامه برای مسعود و مریم. #خشن بود با عقیم کردن زنان. و #مزدور بود با خیانتش به وطن و نوکری صدام حسین. و #دوره_گرد است با دوره گردیهای اخیر مریم.
چهارم و پنجم مرداد سالروز عملیات #مرصاد است و یادآور دشتی پر از جنازه های سوخته که جوانیشان به پای مریم و مسعود سوخت. و حالا سی و یک سال بعد از آن سال، لشکری پیر و پلاسیده آمده اند به آشوب. میلیشیای مریم و مسعود و موسی، اگر روزی با یوزی آدم می کشتند و شهر را ناامن می کردند، اگر روزی آمار بچه های سپاه و بسیج را به صدام می دادند، امروز با موهای ریخته و پوستهای پلاسیده در کار تولید خبر آشوبند. چرا؟ چون می دانند خبر آشوب از خود آشوب ویرانگرتر است. چون می دانند شعار داعش، #النصر_بالرعب بود. و الخ.
در باب سازمان مجاهدین بسیار می توان نوشت. بخشی از کتاب #اعدامم_کنید به روزها و سالهای تشکیل تا انهدام هسته اولیه سازمان مجاهدین اختصاص دارد. برای نوشتنش علاوه بر خاطرات حاج #محمدحسن_عبدیزدانی بسیار خواندم. و گهگاه باز هم می خوانم.
حرف آخر هم این که سازمان مجاهدین محصول یک #ایدئولوژی_دستساز بود و استخوانی است لای زخم.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ بامداد ۴ مرداد ۹۸

#روایت_مرصاد
#سازمان_مریم
#مرگ_مسعود
#بربادرفته

@mehdinalbandie


https://www.instagram.com/p/B0WqrxcAPPb/?igshid=1d476w7xl1q3p
#او_حاج_علی_اکرام_بود
🔸
پنهان نمی‌کنم شیفتگی‌ام را در مقابل این مرد. تجسم باور است منش این آدم. مردی به نام "حاج علی‌اکرام علی‌اف" که برادر شاعر دینمدار ناردارانی #حاج_مایل علی‌اف است و بنیانگذار #حزب_اسلام جمهوری آذربایجان. آذربایجان اسلام پارتیاسی AIP . متولد ۱۹۴۰ میلادی و ۱۳۱۹ شمسی در قصبه #نارداران است و چشم‌هایش این اواخر نمی‌بیند، در اثر بیماری قند که بیماری هم حاصل #زندان است و #مبارزه  .
حاجی در سالهایی چشم به دنیا باز کرد که استالین در اوج قدرت بود در شوروی. که من می‌خوانمش امپراتوری فقر. یا همان خرس شمال.
چشم گریانی دارد این مرد. عشق و ارادت به دین را باید در شکستن بغض وآمدن لشک از چشمان حاج علی‌اکرام دید. و زبانی دارد صریح که هردو سوی تیع کلامش می‌بّرد .
او اولین و گزاف نیست اگر بگوییم تنها مبلّغ امام خمینی در جمهوری آذربایجان بوده‌است و پدر معنوی #خمینی‌_چیلر. در سال ۱۹۷۵ میلادی و ۱۳۵۴ شمسی از طریق طلبه‌ای شیعه و ترک‌زبان و یمنی‌الاصل به نام احمد که در باکو درس می‌خوانده و آمده بوده زیارت رحیمه خاتونِ نارداران، با نام و مرام امام آشنا می‌شود وشیفته‌اش. در دوازده بهمن ۵۷ که تلویزیون مسکو تصاویر ورود امام خمینی را پخش می‌کند، چهره امام را می‌بیند ومی‌شود مرید ومقلّد حضرت ایشان.
در سفرنامه باکو ۲۰۰۱ گفته‌ام که چگونه در ایام جنگ ایران و عراق با ملت ایران همدردی کرده‌اند این جماعت. در سال ۹۱ یا ۹۲ میلادی سیدمرتضی آوینی که رفته بوده باکو، به نارداران هم رفته و یک‌شب مهمان حاجی بوده. در سال ۸۹ به عنوان یکی از اعضای اولین گروهی که از شوروی به همراه شیخ‌الاسلام الله‌شوکور پاشازاده عازم عتبات عالیات می‌شوند، راهی عراق می‌شود ودر حرم حضرت عّباس، شعار مرگ بر آمریکا، درود برخمینی و مرگ بر صدام می‌دهد که علی می‌ماند وحوضش! در همان سفر به دیدار آیت‌الله خویی می‌رود و بعد هم سوریه و ایران. و در ایران هم دیدار با رهبر انقلاب و رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی رفسنجانی. دوستی نزدیکی با آیت‌الله خامنه‌ای ـ سلّمه‌الله ـ دارد وانگشتری به یادگار از ایشان. در سال ۹۲ حزب اسلام آذربایجان را بنیان می‌گذارد که حزب در بیست‌ودوم سپتامبر آن سال ثبت رسمی می‌شود در وزارت کشور. و در سال ۹۶ مجوّز حزب لغو می‌گردد.
حاجی اهل صدق است. آنان که آمّنا و صدّقنا گفته‌اند و پایش ایستاده‌اند . تا کسی نبیندش منظورم رادر این  وجیزه نمی فهمد. باور فلبی دارد به خطّ و راه امام. به #ولایت و #ولایت‌_فقیه یقین دارد. و چون این گونه است در  بازار مکّاره سیاست، سکّه‌اش شده سکّه اصحاب کهف .
حاجی از عالم و آدم صربه خورده. چیزی ندارد از دست بدهد.حتی بعضی از آقایان رسمّیون ایران هم خطاب #پیرمرد_بهشتی به او دادند و از امثال من خواستند نرویم سراغ حاجی.
یک جمله وختم کلام:
روح انقلابی، چون تلاطم دریاست وسبکباران ساحل را می‌آزارد. بگذرم.
🔸
اصل این وجیره سال ۸۹ نوشته شد و اکنون اندکی ویرایش شد.
🔸
#مهدی_نعلبندی/ دارالولایه تبریز/ ۱۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie


https://uupload.ir/files/q71m_my34xc6.jpg