سوئد، آلمان، امریکا پیشتازان مدیریت رسانه هستند
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در عصر دیجیتال امروزی، مدیریت رسانه نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی، تأثیرگذاری بر تصمیمگیری و شکلدهی جوامع ایفا میکند. برای کشورها ضروری است که پلتفرمهای رسانهای خود را به طور مؤثر مدیریت کنند تا از انتشار اطلاعات دقیق و ترویج شفافیت اطمینان حاصل کنند.
با مقایسه رویکردهای کشورهای مختلف در مدیریت رسانه، مشخص می شود که برخی کشورها در این زمینه موفق تر از سایرین هستند. یکی از کشورهایی که به دلیل مدیریت موثر رسانهای خود برجسته است، سوئد است. سوئد به طور مداوم از نظر شاخص های آزادی مطبوعات در رتبه بالایی قرار دارد و به طور سنتی رسانههای مستقل دارد. قوانین سوئد از روزنامهنگاران حمایت میکند و حق آنها را برای گزارش آزادانه، بدون ترس از سانسور یا تلافیجویانه تضمین میکند. این فضای آزادی، مطبوعات سوئد را قادر ساخته است که چشمانداز رسانهای پر جنب و جوشی را پرورش دهند که با روزنامهنگاری با کیفیت بالا و طیف متنوعی از نظرات مشخص میشود.
کشور دیگری که در مدیریت رسانه برتر است آلمان است. آلمان یک چارچوب قانونی قوی دارد که بر مالکیت رسانهها حاکم است و تنوع را در چشمانداز رسانه ای ترویج میکند. سیستم رادیو تلویزیون عمومی این کشور به دلیل استانداردهای بالای روزنامهنگاری و بیطرفی شناختهشده است و منبع اطلاعاتی قابل اعتمادی برای عموم مردم آلمان فراهم میکند. علاوه بر این، آلمان اقداماتی را برای مبارزه با اطلاعات نادرست و غلط با هدف ارتقای سواد رسانهای و بررسی حقایق انجام داده است.
ایالات متحده امریکا نیز با چشمانداز رسانهای متنوع و قوی که شامل روزنامههای سنتی، شبکههای تلویزیونی، ایستگاههای رادیویی و پلتفرمهای دیجیتال میشود، از دیرباز به عنوان پیشگام در مدیریت رسانه، شناخته میشود. رسانههای این کشور به آزادی و استقلال شهرت دارند و به روزنامهنگاران اجازه میدهند تا بدون ترس از مجازات، در مورد طیف وسیعی از موضوعات گزارش دهند. این آزادی منجر به ایجاد یک صنعت رسانهای پُر جنبوجوش و رقابتی شده است که به عنوان یک نگهبان برای دولت عمل می کند و صاحبان قدرت را مسئول میداند.
در مقابل، کشورهایی مانند روسیه و چین به دلیل کنترل و سانسور دولتی، در مدیریت رسانه دچار چالش هستند. در روسیه، دولت نفوذ قابل توجهی بر رسانهها دارد که منجر به خودسانسوری و آزادی محدود مطبوعات شده است. روزنامهنگاران و رسانههای مستقل به دلیل گزارش در مورد موضوعات حساس، با آزار و اذیت، ارعاب و حتی آسیب فیزیکی مواجه میشوند. به طور مشابه، چشمانداز رسانهای چین با قوانین سخت سانسور و اقدامات نظارتی برای سرکوب صداهای مخالف، شدیدا توسط دولت کنترل میشود.
به طور کلی، موفقیت مدیریت رسانه در یک کشور را میتوان به عواملی مانند آزادی مطبوعات، چارچوبهای نظارتی و پاسخگویی دولت نسبت داد. کشورهایی که شفافیت، استقلال و تنوع را در محیطهای رسانهای خود در اولویت قرار می دهند، احتمالاً به طور مؤثر پلتفرمهای رسانه ای خود را مدیریت میکنند و جریان آزاد اطلاعات را برای شهروندان خود تضمین میکنند. با الگو برداشتن از نمونههای موفقی مانند سوئد و آلمان، سایر کشورها میتوانند در جهت بهبود استراتژیهای مدیریت رسانه خود و پرورش فرهنگ گفتمانِ باز و آگاهانه کار کنند.
#مدیریت_رسانه
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در عصر دیجیتال امروزی، مدیریت رسانه نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی، تأثیرگذاری بر تصمیمگیری و شکلدهی جوامع ایفا میکند. برای کشورها ضروری است که پلتفرمهای رسانهای خود را به طور مؤثر مدیریت کنند تا از انتشار اطلاعات دقیق و ترویج شفافیت اطمینان حاصل کنند.
با مقایسه رویکردهای کشورهای مختلف در مدیریت رسانه، مشخص می شود که برخی کشورها در این زمینه موفق تر از سایرین هستند. یکی از کشورهایی که به دلیل مدیریت موثر رسانهای خود برجسته است، سوئد است. سوئد به طور مداوم از نظر شاخص های آزادی مطبوعات در رتبه بالایی قرار دارد و به طور سنتی رسانههای مستقل دارد. قوانین سوئد از روزنامهنگاران حمایت میکند و حق آنها را برای گزارش آزادانه، بدون ترس از سانسور یا تلافیجویانه تضمین میکند. این فضای آزادی، مطبوعات سوئد را قادر ساخته است که چشمانداز رسانهای پر جنب و جوشی را پرورش دهند که با روزنامهنگاری با کیفیت بالا و طیف متنوعی از نظرات مشخص میشود.
کشور دیگری که در مدیریت رسانه برتر است آلمان است. آلمان یک چارچوب قانونی قوی دارد که بر مالکیت رسانهها حاکم است و تنوع را در چشمانداز رسانه ای ترویج میکند. سیستم رادیو تلویزیون عمومی این کشور به دلیل استانداردهای بالای روزنامهنگاری و بیطرفی شناختهشده است و منبع اطلاعاتی قابل اعتمادی برای عموم مردم آلمان فراهم میکند. علاوه بر این، آلمان اقداماتی را برای مبارزه با اطلاعات نادرست و غلط با هدف ارتقای سواد رسانهای و بررسی حقایق انجام داده است.
ایالات متحده امریکا نیز با چشمانداز رسانهای متنوع و قوی که شامل روزنامههای سنتی، شبکههای تلویزیونی، ایستگاههای رادیویی و پلتفرمهای دیجیتال میشود، از دیرباز به عنوان پیشگام در مدیریت رسانه، شناخته میشود. رسانههای این کشور به آزادی و استقلال شهرت دارند و به روزنامهنگاران اجازه میدهند تا بدون ترس از مجازات، در مورد طیف وسیعی از موضوعات گزارش دهند. این آزادی منجر به ایجاد یک صنعت رسانهای پُر جنبوجوش و رقابتی شده است که به عنوان یک نگهبان برای دولت عمل می کند و صاحبان قدرت را مسئول میداند.
در مقابل، کشورهایی مانند روسیه و چین به دلیل کنترل و سانسور دولتی، در مدیریت رسانه دچار چالش هستند. در روسیه، دولت نفوذ قابل توجهی بر رسانهها دارد که منجر به خودسانسوری و آزادی محدود مطبوعات شده است. روزنامهنگاران و رسانههای مستقل به دلیل گزارش در مورد موضوعات حساس، با آزار و اذیت، ارعاب و حتی آسیب فیزیکی مواجه میشوند. به طور مشابه، چشمانداز رسانهای چین با قوانین سخت سانسور و اقدامات نظارتی برای سرکوب صداهای مخالف، شدیدا توسط دولت کنترل میشود.
به طور کلی، موفقیت مدیریت رسانه در یک کشور را میتوان به عواملی مانند آزادی مطبوعات، چارچوبهای نظارتی و پاسخگویی دولت نسبت داد. کشورهایی که شفافیت، استقلال و تنوع را در محیطهای رسانهای خود در اولویت قرار می دهند، احتمالاً به طور مؤثر پلتفرمهای رسانه ای خود را مدیریت میکنند و جریان آزاد اطلاعات را برای شهروندان خود تضمین میکنند. با الگو برداشتن از نمونههای موفقی مانند سوئد و آلمان، سایر کشورها میتوانند در جهت بهبود استراتژیهای مدیریت رسانه خود و پرورش فرهنگ گفتمانِ باز و آگاهانه کار کنند.
#مدیریت_رسانه
🆔 @medialesson
تعداد کلمات تیتر
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
طول تیتر در یک خبر میتواند بسیار متفاوت باشد، برخی از تیترها فقط از چند کلمه تشکیل شدهاند در حالی که برخی دیگر ممکن است طولانیتر و توصیفیتر باشند. مطالعات نشان دادهاند که تعداد کلمات ایدهآل برای تیتر خبری بین شش تا هشت کلمه است، زیرا تیترهای کوتاهتر احتمالاً توجه خواننده را جلب میکنند و نکته اصلی گزارش را به طور موثر منتقل میکنند (Mazarella, 2018). در مقابل، تیترهای طولانیتر ممکن است اطلاعات ضروری خبر یا گزارش را به شیوهای کوتاه و روشن بیان نکنند.
علاوه بر این، تعداد کلمات در یک تیتر میتواند بر تعامل خواننده با حفظ اطلاعات تاثیر بگذارد. تحقیقات نشان داده است که خوانندگان بیشتر روی مقالاتی با تیترهای کوتاهتر کلیک میکنند و آن را میخوانند، زیرا برایشان جذابتر هستند و در ذهنشان هضم میشوند (Mazarella، 2018). علاوه بر این، تیترهای کوتاهتر به احتمال زیاد در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و دسترسی و دیدهشدن خبر را افزایش میدهند (برنان، 2017).
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
طول تیتر در یک خبر میتواند بسیار متفاوت باشد، برخی از تیترها فقط از چند کلمه تشکیل شدهاند در حالی که برخی دیگر ممکن است طولانیتر و توصیفیتر باشند. مطالعات نشان دادهاند که تعداد کلمات ایدهآل برای تیتر خبری بین شش تا هشت کلمه است، زیرا تیترهای کوتاهتر احتمالاً توجه خواننده را جلب میکنند و نکته اصلی گزارش را به طور موثر منتقل میکنند (Mazarella, 2018). در مقابل، تیترهای طولانیتر ممکن است اطلاعات ضروری خبر یا گزارش را به شیوهای کوتاه و روشن بیان نکنند.
علاوه بر این، تعداد کلمات در یک تیتر میتواند بر تعامل خواننده با حفظ اطلاعات تاثیر بگذارد. تحقیقات نشان داده است که خوانندگان بیشتر روی مقالاتی با تیترهای کوتاهتر کلیک میکنند و آن را میخوانند، زیرا برایشان جذابتر هستند و در ذهنشان هضم میشوند (Mazarella، 2018). علاوه بر این، تیترهای کوتاهتر به احتمال زیاد در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و دسترسی و دیدهشدن خبر را افزایش میدهند (برنان، 2017).
🆔 @medialesson
#نقد
گزارش نشستِ نقد کتاب روانشناسی رسانههای اجتماعی ترجمه دکتر زهرا اجاق را میتوانید اینجا در پایگاه خبری-اختصاصی #فردارسانه بخوانید.
🆔 @medialesson
گزارش نشستِ نقد کتاب روانشناسی رسانههای اجتماعی ترجمه دکتر زهرا اجاق را میتوانید اینجا در پایگاه خبری-اختصاصی #فردارسانه بخوانید.
🆔 @medialesson
فردارسانه
روانشناسی رسانههای اجتماعی نقد شد - فردارسانه
هُدی قدسیان (فردارسانه) – کتاب «روانشناسی رسانههای اجتماعی» تالیف «سیاران مک ماهان» و ترجمه «دکتر…
اگر مک لوهان زنده بود، اینستاگرام رسانه گرم و توئیتر سرد بود
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
مارشال مک لوهان، فیلسوف و نظریه پرداز ارتباطات کانادایی، بیشتر به خاطر کارهای پیشگامانهاش در زمینه نظریه رسانه شناخته میشود. مک لوهان در کتاب مهم خود با عنوان «درک رسانه: امتدادهای انسان» که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد، مفاهیم رسانههای سرد و رسانههای گرم را معرفی کرد که تاثیر ماندگاری بر درک ما از ارتباطات و رسانه در عصر دیجیتال داشته است.
مک لوهان رسانههای سرد را به عنوان رسانههایی تعریف میکند که نیازمند مشارکت فعال و مشارکت مخاطب هستند، در حالی که رسانههای گرم منفعلتر هستند و یک تجربه حسی کامل را ارائه میدهند.
مک لوهان استدلال کرد که رسانههای سرد از نظر وضوح پایین هستند و مخاطب را تشویق میکنند تا پیام را از طریق تفسیر خود تکمیل کنند. فاصله موجود در رسانههای سرد، تخیل مخاطب را درگیر میکند و آنها را تشویق میکند تا درباره محتوای ارائهشده، انتقادی فکر کنند. به عنوان مثال، یک کارتون (کُمیک استریپ) ممکن است تنها چند تصویر و مکالمه ارائه دهد و خواننده را وادار کند که داستان را در ذهن خود جمع کند.
مخاطبان در مصرف رسانههای گرم منفعل هستند، زیرا اطلاعات به طور واضح به آنان ارائه میشود و برای درک آن به تلاش کمی نیاز دارند. به عنوان مثال، تلویزیون جریان پیوستهای از تصاویر و صدا را ارائه میدهد که داستانی را در قالب خطی روایت میکند و فضای کمی برای بیننده باقی می گذارد تا محتوا را به شیوه خود تفسیر کند.
مک لوهان استدلال کرد که خودِ رسانه، نحوه درک و فهم ما را از اطلاعات ارائه شده به ما، شکل میدهد. رسانههای سرد، با وضوح کم و نیاز به مشارکت مخاطب، امکان تفسیر و تعامل بیشتر را فراهم میکنند، در حالی که رسانههای گرم، با وضوح بالا و بار اطلاعاتی، تجربهای کُنشپذیر و درگیرتر را ارائه میکنند.
در عصر دیجیتال امروزی، ایدههای مک لوهان در مورد رسانههای سرد و رسانههای گرم بیشتر از همیشه مرتبطتر هستند. با ظهور رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال، ما دائماً با اطلاعات و تجربیات حسی بمباران میشویم که میتواند طاقتفرسا باشد. درک تفاوت بین رسانههای سرد و رسانههای گرم میتواند به ما کمک کند تا در چشمانداز رسانه حرکت کنیم و تصمیمات آگاهانهتری درباره نحوه مصرف و تعامل با اطلاعات بگیریم.
به عنوان مثال، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تیکتاک را میتوان رسانههای گرم در نظر گرفت، زیرا جریانی ثابت از اطلاعات و تصاویر را ارائه میدهند که میتواند بسیار زیاد و کُنشپذیر باشد. در مقابل، پلتفرمهایی مانند توئیتر یا وبلاگها را میتوان بهعنوان رسانههای سرد دید، زیرا به مشارکت فعالتر مخاطبان برای تعامل با محتوا نیاز دارند.
به طور کلی، مفاهیم مک لوهان از رسانههای سرد و گرم چارچوب ارزشمندی برای درک اینکه چگونه شکلهای مختلف رسانهها ادراکات و تعاملات ما با اطلاعات را شکل میدهند، فراهم کرده است. با آگاهی از رسانهای که اطلاعات از طریق آن به ما ارائه میشود، بهتر میتوانیم درک کنیم که چگونه بر تفکر و رفتار ما تاثیر میگذارد.
برداشتی از کتابِ
The legacy of McLuhan: Understanding media and culture today (2004)
نوشته:Lance Strate
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
مارشال مک لوهان، فیلسوف و نظریه پرداز ارتباطات کانادایی، بیشتر به خاطر کارهای پیشگامانهاش در زمینه نظریه رسانه شناخته میشود. مک لوهان در کتاب مهم خود با عنوان «درک رسانه: امتدادهای انسان» که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد، مفاهیم رسانههای سرد و رسانههای گرم را معرفی کرد که تاثیر ماندگاری بر درک ما از ارتباطات و رسانه در عصر دیجیتال داشته است.
مک لوهان رسانههای سرد را به عنوان رسانههایی تعریف میکند که نیازمند مشارکت فعال و مشارکت مخاطب هستند، در حالی که رسانههای گرم منفعلتر هستند و یک تجربه حسی کامل را ارائه میدهند.
مک لوهان استدلال کرد که رسانههای سرد از نظر وضوح پایین هستند و مخاطب را تشویق میکنند تا پیام را از طریق تفسیر خود تکمیل کنند. فاصله موجود در رسانههای سرد، تخیل مخاطب را درگیر میکند و آنها را تشویق میکند تا درباره محتوای ارائهشده، انتقادی فکر کنند. به عنوان مثال، یک کارتون (کُمیک استریپ) ممکن است تنها چند تصویر و مکالمه ارائه دهد و خواننده را وادار کند که داستان را در ذهن خود جمع کند.
مخاطبان در مصرف رسانههای گرم منفعل هستند، زیرا اطلاعات به طور واضح به آنان ارائه میشود و برای درک آن به تلاش کمی نیاز دارند. به عنوان مثال، تلویزیون جریان پیوستهای از تصاویر و صدا را ارائه میدهد که داستانی را در قالب خطی روایت میکند و فضای کمی برای بیننده باقی می گذارد تا محتوا را به شیوه خود تفسیر کند.
مک لوهان استدلال کرد که خودِ رسانه، نحوه درک و فهم ما را از اطلاعات ارائه شده به ما، شکل میدهد. رسانههای سرد، با وضوح کم و نیاز به مشارکت مخاطب، امکان تفسیر و تعامل بیشتر را فراهم میکنند، در حالی که رسانههای گرم، با وضوح بالا و بار اطلاعاتی، تجربهای کُنشپذیر و درگیرتر را ارائه میکنند.
در عصر دیجیتال امروزی، ایدههای مک لوهان در مورد رسانههای سرد و رسانههای گرم بیشتر از همیشه مرتبطتر هستند. با ظهور رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال، ما دائماً با اطلاعات و تجربیات حسی بمباران میشویم که میتواند طاقتفرسا باشد. درک تفاوت بین رسانههای سرد و رسانههای گرم میتواند به ما کمک کند تا در چشمانداز رسانه حرکت کنیم و تصمیمات آگاهانهتری درباره نحوه مصرف و تعامل با اطلاعات بگیریم.
به عنوان مثال، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تیکتاک را میتوان رسانههای گرم در نظر گرفت، زیرا جریانی ثابت از اطلاعات و تصاویر را ارائه میدهند که میتواند بسیار زیاد و کُنشپذیر باشد. در مقابل، پلتفرمهایی مانند توئیتر یا وبلاگها را میتوان بهعنوان رسانههای سرد دید، زیرا به مشارکت فعالتر مخاطبان برای تعامل با محتوا نیاز دارند.
به طور کلی، مفاهیم مک لوهان از رسانههای سرد و گرم چارچوب ارزشمندی برای درک اینکه چگونه شکلهای مختلف رسانهها ادراکات و تعاملات ما با اطلاعات را شکل میدهند، فراهم کرده است. با آگاهی از رسانهای که اطلاعات از طریق آن به ما ارائه میشود، بهتر میتوانیم درک کنیم که چگونه بر تفکر و رفتار ما تاثیر میگذارد.
برداشتی از کتابِ
The legacy of McLuhan: Understanding media and culture today (2004)
نوشته:Lance Strate
🆔 @medialesson
کمترین روزنامهنگاران زندانی در اسکاندیناوی هستند
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در حالی که برخی از کشورها به دلیل سرکوب روزنامهنگاران، بدنام هستند، کشورهایی نیز وجود دارند که روزنامهنگاران در آنها نسبتاً آزاد هستند تا بدون ترس از انتقام گزارش دهند.
بر اساس گزارش کمیته حمایت از روزنامهنگاران (CPJ)، چندین کشور وجود دارند که کمترین روزنامهنگاران زندانی را دارند. این کشورها عبارتند از نروژ، سوئد، فنلاند، دانمارک و هلند. در این کشورها روزنامهنگاری یک حق اساسی تلقی میشود و روزنامهنگاران بدون ترس از زندان یا آزار و اذیت میتوانند کار کنند.
یکی از دلایل اصلی این که چرا این کشورها روزنامهنگاران زندانی اندکی دارند، تعهد شدید آنها به آزادی مطبوعات است. این کشورها قوانین و مقرراتی دارند که از روزنامهنگاران حمایت میکند و حق آنها را برای گزارش در مورد موضوعات مهم تضمین میکند. علاوه بر این، این کشورها فرهنگی دارند که به شفافیت و مسئولیتپذیری اهمیت میدهد، که به ایجاد محیطی کمک میکند که در آن روزنامهنگاران بتوانند آزادانه کار کنند.
به عنوان مثال، نروژ به طور مداوم به عنوان یکی از بهترین کشورهای جهان برای آزادی مطبوعات رتبهبندی میشود. دولت نروژ تعهدی قوی برای حفاظت از آزادی مطبوعات دارد و روزنامهنگاران در نروژ میتوانند بدون ترس از زندان یا سانسور کار کنند. به طور مشابه، سوئد و فنلاند نیز از روزنامهنگاران حمایتهای قوی دارند و هر دو کشور آمار پایینی از روزنامهنگاران زندانی دارند.
در مقابل، کشورهایی مانند ترکیه، چین و مصر دارای بالاترین نرخ روزنامهنگاران زندانی در جهان هستند. این کشورها دارای دولتهایی هستند که معمولا مطبوعات را سرکوب میکنند و خبرنگارانی را که در مورد موضوعات حساس گزارش میدهند هدف قرار میدهند. به عنوان مثال، در ترکیه دهها روزنامهنگار در حال حاضر به دلیل گزارشهای خود زندانی هستند و دولت مرتباً صداهای مخالف را سانسور و خاموش میکند.
به طور کلی، کشورهایی که کمترین روزنامهنگاران زندانی را دارند، از حمایتهای قوی برای آزادی مطبوعات و فرهنگی برخوردارند که شفافیت و پاسخگویی را ارج مینهد. این کشورها به عنوان نمونههای مهمی از چگونگی پیشرفت مطبوعات آزاد در یک جامعه دموکراتیک هستند.
#روزنامه_نگار #روزنامهنگار
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در حالی که برخی از کشورها به دلیل سرکوب روزنامهنگاران، بدنام هستند، کشورهایی نیز وجود دارند که روزنامهنگاران در آنها نسبتاً آزاد هستند تا بدون ترس از انتقام گزارش دهند.
بر اساس گزارش کمیته حمایت از روزنامهنگاران (CPJ)، چندین کشور وجود دارند که کمترین روزنامهنگاران زندانی را دارند. این کشورها عبارتند از نروژ، سوئد، فنلاند، دانمارک و هلند. در این کشورها روزنامهنگاری یک حق اساسی تلقی میشود و روزنامهنگاران بدون ترس از زندان یا آزار و اذیت میتوانند کار کنند.
یکی از دلایل اصلی این که چرا این کشورها روزنامهنگاران زندانی اندکی دارند، تعهد شدید آنها به آزادی مطبوعات است. این کشورها قوانین و مقرراتی دارند که از روزنامهنگاران حمایت میکند و حق آنها را برای گزارش در مورد موضوعات مهم تضمین میکند. علاوه بر این، این کشورها فرهنگی دارند که به شفافیت و مسئولیتپذیری اهمیت میدهد، که به ایجاد محیطی کمک میکند که در آن روزنامهنگاران بتوانند آزادانه کار کنند.
به عنوان مثال، نروژ به طور مداوم به عنوان یکی از بهترین کشورهای جهان برای آزادی مطبوعات رتبهبندی میشود. دولت نروژ تعهدی قوی برای حفاظت از آزادی مطبوعات دارد و روزنامهنگاران در نروژ میتوانند بدون ترس از زندان یا سانسور کار کنند. به طور مشابه، سوئد و فنلاند نیز از روزنامهنگاران حمایتهای قوی دارند و هر دو کشور آمار پایینی از روزنامهنگاران زندانی دارند.
در مقابل، کشورهایی مانند ترکیه، چین و مصر دارای بالاترین نرخ روزنامهنگاران زندانی در جهان هستند. این کشورها دارای دولتهایی هستند که معمولا مطبوعات را سرکوب میکنند و خبرنگارانی را که در مورد موضوعات حساس گزارش میدهند هدف قرار میدهند. به عنوان مثال، در ترکیه دهها روزنامهنگار در حال حاضر به دلیل گزارشهای خود زندانی هستند و دولت مرتباً صداهای مخالف را سانسور و خاموش میکند.
به طور کلی، کشورهایی که کمترین روزنامهنگاران زندانی را دارند، از حمایتهای قوی برای آزادی مطبوعات و فرهنگی برخوردارند که شفافیت و پاسخگویی را ارج مینهد. این کشورها به عنوان نمونههای مهمی از چگونگی پیشرفت مطبوعات آزاد در یک جامعه دموکراتیک هستند.
#روزنامه_نگار #روزنامهنگار
🆔 @medialesson
مزایا و معایب ارسال گزارش به منبع خبر پیش از چاپ
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در روزنامهنگاری، مدتها این موضوع بحثانگیز است که آیا گزارش یا مقاله خبری پیش از چاپ به منبع نشان داده شود یا نه.
برخی استدلال میکنند که انجام این کار کمک میکند که مطمئن شویم گزارش درست است و فرصتی را برای منبع برای تصحیح هر گونه خطا یا ارائه اطلاعات اضافی فراهم میکند.
با این حال، برخی دیگر بر این باورند که انجام این کار استقلال و بیطرفی رسانهها را به خطر میاندازد و میتواند منجر به تاثیر نامناسب بر محصول نهایی شود.
یکی از دلایل اصلیِ نشان دادن مقاله به منبع خبری قبل از چاپ، این است که میتواند به جلوگیری از نادرستی و خطا در انتشار کمک کند.
با اجازه دادن به منبع برای بازبینی محتوا، او میتواند هرگونه اشتباه یا ارائه نادرست را که ممکن است در طول فرایند گزارش رخ داده باشد، گوشزد کند. این کار کمک میکند که محصول نهایی تا حد امکان دقیق و واقعی است. علاوه بر این، دادن فرصت به منبع برای ارائه اطلاعات بیشتر یا زمینه، موجب میشود تصویر کاملتری از داستان ترسیم شود.
از سوی دیگر، مخالفان استدلال میکنند که اجازه دادن به منبع خبری برای بازبینی مقاله قبل از انتشار، میتواند منجر به گزارشهای جانبدارانه و تاثیر نامناسب بر محصول نهایی شود. هنگامی که به منابع فرصت بررسی و تغییر مقاله داده میشود، میتواند استقلال و بیطرفی رسانهها را به خطر بیندازد. این میتواند منجر به انحراف یا سانسور اخبار به نفع منبع شود، نه ارائه یک بازنمایی منصفانه و بی طرفانه از حقایق.
علاوه بر این، نشان دادن مقاله به منبع خبری قبل از چاپ، میتواند نگرانیهایی را در مورد تضاد منافع و صداقت روزنامهنگاری ایجاد کند. اگر به منابع اجازه داده شود مقاله را بازبینی کرده و به طور بالقوه آن را تغییر دهند، میتواند تصوری از طرفداری یا جانبداری در فرآیند گزارش ایجاد کند. این میتواند اعتماد به رسانهها را از بین ببرد و اعتبار سازمان خبری را تضعیف کند.
در حالی که به منبع خبری اجازه میدهید مقاله را قبل از چاپ مرور کند، میتوانید به اطمینان از صحت و ارائه اطلاعات اضافی از سوی منبع گزارش کمک کنید. همچنین نگرانیهایی در مورد سوگیری، تضاد منافع و صداقت روزنامهنگاری ایجاد میکند. در نهایت، برای روزنامهنگاران مهم است که مزایا و اشکالات احتمالی نشان دادن مقاله به منبع را قبل از چاپ، سنجیده و تصمیماتی اتخاذ کنند که اصول استقلال، بیطرفی و صداقت در گزارش رعایت شود.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در روزنامهنگاری، مدتها این موضوع بحثانگیز است که آیا گزارش یا مقاله خبری پیش از چاپ به منبع نشان داده شود یا نه.
برخی استدلال میکنند که انجام این کار کمک میکند که مطمئن شویم گزارش درست است و فرصتی را برای منبع برای تصحیح هر گونه خطا یا ارائه اطلاعات اضافی فراهم میکند.
با این حال، برخی دیگر بر این باورند که انجام این کار استقلال و بیطرفی رسانهها را به خطر میاندازد و میتواند منجر به تاثیر نامناسب بر محصول نهایی شود.
یکی از دلایل اصلیِ نشان دادن مقاله به منبع خبری قبل از چاپ، این است که میتواند به جلوگیری از نادرستی و خطا در انتشار کمک کند.
با اجازه دادن به منبع برای بازبینی محتوا، او میتواند هرگونه اشتباه یا ارائه نادرست را که ممکن است در طول فرایند گزارش رخ داده باشد، گوشزد کند. این کار کمک میکند که محصول نهایی تا حد امکان دقیق و واقعی است. علاوه بر این، دادن فرصت به منبع برای ارائه اطلاعات بیشتر یا زمینه، موجب میشود تصویر کاملتری از داستان ترسیم شود.
از سوی دیگر، مخالفان استدلال میکنند که اجازه دادن به منبع خبری برای بازبینی مقاله قبل از انتشار، میتواند منجر به گزارشهای جانبدارانه و تاثیر نامناسب بر محصول نهایی شود. هنگامی که به منابع فرصت بررسی و تغییر مقاله داده میشود، میتواند استقلال و بیطرفی رسانهها را به خطر بیندازد. این میتواند منجر به انحراف یا سانسور اخبار به نفع منبع شود، نه ارائه یک بازنمایی منصفانه و بی طرفانه از حقایق.
علاوه بر این، نشان دادن مقاله به منبع خبری قبل از چاپ، میتواند نگرانیهایی را در مورد تضاد منافع و صداقت روزنامهنگاری ایجاد کند. اگر به منابع اجازه داده شود مقاله را بازبینی کرده و به طور بالقوه آن را تغییر دهند، میتواند تصوری از طرفداری یا جانبداری در فرآیند گزارش ایجاد کند. این میتواند اعتماد به رسانهها را از بین ببرد و اعتبار سازمان خبری را تضعیف کند.
در حالی که به منبع خبری اجازه میدهید مقاله را قبل از چاپ مرور کند، میتوانید به اطمینان از صحت و ارائه اطلاعات اضافی از سوی منبع گزارش کمک کنید. همچنین نگرانیهایی در مورد سوگیری، تضاد منافع و صداقت روزنامهنگاری ایجاد میکند. در نهایت، برای روزنامهنگاران مهم است که مزایا و اشکالات احتمالی نشان دادن مقاله به منبع را قبل از چاپ، سنجیده و تصمیماتی اتخاذ کنند که اصول استقلال، بیطرفی و صداقت در گزارش رعایت شود.
🆔 @medialesson
آنچه رسانهایها دوست دارند از رئیس جمهوری در مصاحبه مطبوعاتیاش بشنوند
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
مسعود پزشکیان رئیس جمهوری قرار است دوشنبه ۲۶ شهریور (فردا) نشستی با خبرنگاران داخلی و خارجی داشته باشد. این نخستین مصاحبه عمومی او با خبرنگاران خواهد بود. مقبول خواهد بود که در این مصاحبه رئیس جمهوری وعدههای انتخاباتی خود را تکرار کند و صریح و صادقانه با نمایندگان افکار عمومی سخن بگوید.
طبیعی و بدیهی خواهد بود که خبرنگاران مسائل زیاد و مختلفی را با رئیس جمهوری مطرح کنند و تقاضای پاسخ داشته باشند. برای ما رسانهایها در عین حال مهم است که آقای پزشکیان با نگاه به وعدههای انتخاباتیاش بار دیگر بر حقوق رسانه و حق رسانهایها اقرار داشته باشد که رسانهها در چارچوب قانون اساسی آزادند و حق ذاتی آنهاست که به نقد امور بپردازند.
او حتما باور دارد که رسانه آزاد و مستقل، نشانه و ضامن حفظ، توسعه و بقای دموکراسی است و دولتها نمیتوانند و نباید در امور رسانهها و فعالیت آنها دخالت کنند، مگر قانون مقرر کرده باشد.
نهادهای مدنی از جمله سندیکاها، اتحادیهها و هر نوع تشکل مدنی دیگر که در چارچوب قانون شکل گرفته و میگیرد، بهترین محل برای تنظیم و تعدیل و هماهنگسازی فعالیتهای صنفی است. پسندیده خواهد بود دکتر پزشکیان بگوید که میپذیرد رسانهها نیز دارای نهاد صنفی خود باشند و مسائل احتمالی در رابطه با کار رسانهای، در آن نهادها و توسط خبرگان و اهل فن، رسیدگی شود.
از رئیس جمهوری انتظار داریم که منشور تعامل رسانه و دولت خود را تدوین کند که از اصول اساسی آن باید گزارشدهی به مردم باشد که البته مقدمات و ملزوماتی را نياز دارد تا اثرات لازم و موثر كه از هدفهای هاى اساسی اين گونه ارتباطات است را بر جاى بگذارد. اساس يك ارتباط موفق در ارتباطات انسانى، دوطرفه بودن آن و پذيرش اين امر مىباشد كه مخاطب «فعال» و قادر به تجزيه و تحليل پيام است. براين اساس، روح حاكم بر گزارشدهى و نفس كار بايد بر «پاسخگويی» متمركز باشد كه مقدمه آن «سوال» و «حق سوال كردن» است كه از حقوق اساسى و بنيادی انسان دانسته مىشود. در جوامع مردمسالار ماموريت جمعآورى، تنظيم، دستهبندى و يافتن اولويتهای مورد نظر افكار عمومى و شكلدهى به آن و انتقال آنها به حاكميت و از حاكميت به مردم را نهادهاى مدنى بهويژه رسانههاى ارتباطى انجام مىدهند. رسانهها در هر جامعهاى افكار عمومى را نمايندگی مىكنند و آزادى عمل آنها از شاخصهاى سنجش ميزان برقرارى مردمسالاری در جامعه است.
آقای پزشکیان در هفتههايى كه از انتخاب او به رياست جمهورى مىگذرد و نيز قبل از آن در دوره نمایندگی مجلس و رقابتهای انتخاباتی نشان داده است كه به نقش و اهميت كار رسانه ها در تنوير افكار عمومى، برقرارى ارتباطات جمعى و عمل به مثابه پُلی ميان توده هاى مردم و مسئولين و مسئولين و مردم واقف است و در مصاحبه مطبوعاتی دوست داریم بشنویم، نگاه رئیس جمهوری به رسانه ها ، نگاه به «يك ناظر صادق و منتقد سالم و صالح دولت» است . آقای رئیس جمهوری با اين نگاه مترقی به كار رسانهها، حتما بر اين نظر نيز خواهد بود كه خواسته و انتظار او از رسانهها، زمانى محقق خواهد شد كه نوع نگاهها به رسانهها در تمامى مراتب قدرت در كشور و ميان همه كارگزاران تغيير كند.
رئیس جمهورى درسوگند خود عهده كرده است كه از جمله پاسدار قانون اساسى به عنوان ميثاق ملّى باشد. قانون اساسى، آزادى عمل رسانهها را در چارچوب قانون تضمين و مورد حمايت قرار داده است و اين انتظار بهجا است كه از آقای پزشکیان خواسته شود تا در مقام بالاترين مقام اجرایی كشور و دومين فرد نظام، قانون اساسى را مبناى تعاملات دولت خود با رسانهها قرار دهد و ايمان داشته باشد كه تحقق شعارهای اصلى دولتش در همكارى نزديك با رسانهها و با نظارت آنها ممكن است.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
مسعود پزشکیان رئیس جمهوری قرار است دوشنبه ۲۶ شهریور (فردا) نشستی با خبرنگاران داخلی و خارجی داشته باشد. این نخستین مصاحبه عمومی او با خبرنگاران خواهد بود. مقبول خواهد بود که در این مصاحبه رئیس جمهوری وعدههای انتخاباتی خود را تکرار کند و صریح و صادقانه با نمایندگان افکار عمومی سخن بگوید.
طبیعی و بدیهی خواهد بود که خبرنگاران مسائل زیاد و مختلفی را با رئیس جمهوری مطرح کنند و تقاضای پاسخ داشته باشند. برای ما رسانهایها در عین حال مهم است که آقای پزشکیان با نگاه به وعدههای انتخاباتیاش بار دیگر بر حقوق رسانه و حق رسانهایها اقرار داشته باشد که رسانهها در چارچوب قانون اساسی آزادند و حق ذاتی آنهاست که به نقد امور بپردازند.
او حتما باور دارد که رسانه آزاد و مستقل، نشانه و ضامن حفظ، توسعه و بقای دموکراسی است و دولتها نمیتوانند و نباید در امور رسانهها و فعالیت آنها دخالت کنند، مگر قانون مقرر کرده باشد.
نهادهای مدنی از جمله سندیکاها، اتحادیهها و هر نوع تشکل مدنی دیگر که در چارچوب قانون شکل گرفته و میگیرد، بهترین محل برای تنظیم و تعدیل و هماهنگسازی فعالیتهای صنفی است. پسندیده خواهد بود دکتر پزشکیان بگوید که میپذیرد رسانهها نیز دارای نهاد صنفی خود باشند و مسائل احتمالی در رابطه با کار رسانهای، در آن نهادها و توسط خبرگان و اهل فن، رسیدگی شود.
از رئیس جمهوری انتظار داریم که منشور تعامل رسانه و دولت خود را تدوین کند که از اصول اساسی آن باید گزارشدهی به مردم باشد که البته مقدمات و ملزوماتی را نياز دارد تا اثرات لازم و موثر كه از هدفهای هاى اساسی اين گونه ارتباطات است را بر جاى بگذارد. اساس يك ارتباط موفق در ارتباطات انسانى، دوطرفه بودن آن و پذيرش اين امر مىباشد كه مخاطب «فعال» و قادر به تجزيه و تحليل پيام است. براين اساس، روح حاكم بر گزارشدهى و نفس كار بايد بر «پاسخگويی» متمركز باشد كه مقدمه آن «سوال» و «حق سوال كردن» است كه از حقوق اساسى و بنيادی انسان دانسته مىشود. در جوامع مردمسالار ماموريت جمعآورى، تنظيم، دستهبندى و يافتن اولويتهای مورد نظر افكار عمومى و شكلدهى به آن و انتقال آنها به حاكميت و از حاكميت به مردم را نهادهاى مدنى بهويژه رسانههاى ارتباطى انجام مىدهند. رسانهها در هر جامعهاى افكار عمومى را نمايندگی مىكنند و آزادى عمل آنها از شاخصهاى سنجش ميزان برقرارى مردمسالاری در جامعه است.
آقای پزشکیان در هفتههايى كه از انتخاب او به رياست جمهورى مىگذرد و نيز قبل از آن در دوره نمایندگی مجلس و رقابتهای انتخاباتی نشان داده است كه به نقش و اهميت كار رسانه ها در تنوير افكار عمومى، برقرارى ارتباطات جمعى و عمل به مثابه پُلی ميان توده هاى مردم و مسئولين و مسئولين و مردم واقف است و در مصاحبه مطبوعاتی دوست داریم بشنویم، نگاه رئیس جمهوری به رسانه ها ، نگاه به «يك ناظر صادق و منتقد سالم و صالح دولت» است . آقای رئیس جمهوری با اين نگاه مترقی به كار رسانهها، حتما بر اين نظر نيز خواهد بود كه خواسته و انتظار او از رسانهها، زمانى محقق خواهد شد كه نوع نگاهها به رسانهها در تمامى مراتب قدرت در كشور و ميان همه كارگزاران تغيير كند.
رئیس جمهورى درسوگند خود عهده كرده است كه از جمله پاسدار قانون اساسى به عنوان ميثاق ملّى باشد. قانون اساسى، آزادى عمل رسانهها را در چارچوب قانون تضمين و مورد حمايت قرار داده است و اين انتظار بهجا است كه از آقای پزشکیان خواسته شود تا در مقام بالاترين مقام اجرایی كشور و دومين فرد نظام، قانون اساسى را مبناى تعاملات دولت خود با رسانهها قرار دهد و ايمان داشته باشد كه تحقق شعارهای اصلى دولتش در همكارى نزديك با رسانهها و با نظارت آنها ممكن است.
🆔 @medialesson
🔸گزارش #فردارسانه از نشستِ سرگرمی و فرهنگ شهرت در رسانههای اجتماعی
🔻مسئله کشور «شهرت» است
هدی قدسیان سرشت (فردارسانه) – در سمینار «تحلیل وضعیت شبکههای اجتماعی در ایران» که با هدف دادهخوانیِ «پیمایش ملی فرهنگ رسانههای اجتماعی در ایران» برگزار شد، موضوع شهرت در رسانههای اجتماعی، از زوایای مختلف تحلیل و بررسی شد.
در این سمینار که روز یکشنبه ۲۵ شهریور ماه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۸ و ۳۰ عصر برگزار شد، سه نشست با عناوین «مصرف رسانههای اجتماعی و اعتماد رسانهای»، «سرگرمی و فرهنگ شهرت در رسانههای اجتماعی» و «رسانههای اجتماعی و خانواده» برگزار شدند.
در ابتدای نشست دوم که با عنوان «سرگرمی و فرهنگ شهرت در رسانههای اجتماعی» برگزار شد، دکتر مسعود کوثری، دبیر نشست و استاد ارتباطات دانشگاه تهران، توضیحاتی را در خصوص موضوع این نشست به حاضران ارائه داد. در این نشست، دکتر احسان شاه قاسمی، استادیار ارتباطات دانشگاه تهران، دکتر محمد مهدی مولایی، استادیار ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر محمد حسین یادگاری، استادیار دانشگاه علامه طباطبائی، مطالبی را برای شرکتکنندگان در نشست بیان کردند.
متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.
🆔 @medialesson
🔻مسئله کشور «شهرت» است
هدی قدسیان سرشت (فردارسانه) – در سمینار «تحلیل وضعیت شبکههای اجتماعی در ایران» که با هدف دادهخوانیِ «پیمایش ملی فرهنگ رسانههای اجتماعی در ایران» برگزار شد، موضوع شهرت در رسانههای اجتماعی، از زوایای مختلف تحلیل و بررسی شد.
در این سمینار که روز یکشنبه ۲۵ شهریور ماه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۸ و ۳۰ عصر برگزار شد، سه نشست با عناوین «مصرف رسانههای اجتماعی و اعتماد رسانهای»، «سرگرمی و فرهنگ شهرت در رسانههای اجتماعی» و «رسانههای اجتماعی و خانواده» برگزار شدند.
در ابتدای نشست دوم که با عنوان «سرگرمی و فرهنگ شهرت در رسانههای اجتماعی» برگزار شد، دکتر مسعود کوثری، دبیر نشست و استاد ارتباطات دانشگاه تهران، توضیحاتی را در خصوص موضوع این نشست به حاضران ارائه داد. در این نشست، دکتر احسان شاه قاسمی، استادیار ارتباطات دانشگاه تهران، دکتر محمد مهدی مولایی، استادیار ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر محمد حسین یادگاری، استادیار دانشگاه علامه طباطبائی، مطالبی را برای شرکتکنندگان در نشست بیان کردند.
متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.
🆔 @medialesson
فردارسانه
مسئله کشور «شهرت» است - فردارسانه
هدی قدسیان سرشت (فردارسانه) – در سمینار «تحلیل وضعیت شبکههای اجتماعی در ایران» که با…
تفاوتهای «خبرنگار» و «ستوننویس»
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در دنیای #روزنامهنگاری، نقشهای مختلفی وجود دارد که میتوانید آنها را برای اطلاعرسانی، سرگرمی و جلب مخاطب بر عهده بگیرید. دو مورد از متداولترین نقشها، #خبرنگار» و #ستوننویس هستند که هر دو نقش مهمی در صنعت روزنامهنگاری دارند.
در حالی که خبرنگاران و ستوننویسان هر دو در زمینه روزنامهنگاری کار میکنند، تفاوتهای مشخصی بین این دو نقش وجود دارد.
اولاً، «خبرنگار» فردی است که اخبار و اطلاعات را جمعآوری و به مردم ارائه میکند. خبرنگاران وظیفه دارند اطلاعات عینی و واقعی درباره رویدادها، مسائل و تحولات را به موقع ارائه دهند. آنها اغلب برای سازمانهای خبری مانند روزنامهها، ایستگاههای تلویزیونی و رسانههای خبری آنلاین کار میکنند. خبرنگاران معمولاً از دستورالعملهای سختگیرانه و استانداردهای اخلاقی پیروی میکنند تا اطمینان حاصل کنند که گزارش آنها دقیق و بیطرفانه است. مسئولیت اصلی آنها گزارش حقایق و ارائه یک نمای کلی از یک داستان است.
در سوی دیگر، «ستوننویس» نویسندهای است که نظرات، تحلیلها و تفسیرهای خود را درباره موضوع یا موضوع خاصی بیان میکند. برخلاف خبرنگاران، ستوننویسان مقید به عینیت دقیق نیستند و انتظار میرود دیدگاه و صدای شخصی خود را به نوشتههای خود تزریق کنند.
ستوننویسان اغلب دارای یک حوزه خاص از تخصص یا علاقه هستند و از استعداد نوشتن خود برای ارائه بینش، برانگیختن فکر و درگیر کردن خوانندگان در سطح عمیقتر استفاده می کنند. آنها ممکن است درباره رویدادهای جاری، مسائل سیاسی، روندهای فرهنگی یا تجربیات شخصی اظهار نظر کنند.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین خبرنگاران و ستوننویسان، نوع محتوایی است که آنها تولید میکنند. خبرنگاران بر ارائه اخبار و اطلاعات به شیوهای مستقیم و آموزنده تمرکز میکنند، در حالی که ستوننویسان نظرات، تحلیلها و نظراتی را ارائه میدهند که بیشتر ذهنی است و دیدگاههای شخصی آنها را منعکس میکند. خبرنگاران به اصول روزنامهنگاری مانند دقت، انصاف و تعادل پایبند هستند، در حالی که ستوننویسان در نوشتههای خود تحریککننده، صاحب نظر و خلاق هستند.
تمایز دیگر خبرنگاران و ستوننویسان در میزان آزادی و خلاقیت آنها در کارشان است. خبرنگاران اغلب با ضربالاجلها، دستورالعملهای تحریریه و نیاز به رعایت استانداردهای روزنامهنگاری محدود میشوند که میتواند توانایی آنها را برای بیان نظرات شخصی یا شرکت در حدس و گمان محدود کند. از سوی دیگر، ستون نویسان آزادی بیشتری دارند تا عقیده خود را بررسی کنند. آنها می توانند ریسک کنند، سبکهای مختلف نوشتاری را آزمایش کنند و در مورد موضوعات بحث برانگیز مقاله بنویسند.
در حالی که گزارشگران و ستوننویسان هر دو نقش اساسی در روزنامهنگاری ایفا می کنند، عملکردهای متفاوتی دارند و دیدگاههای منحصر به فردی را در چشمانداز رسانهای ارائه میدهند. گزارشگران بر ارائه اخبار و اطلاعات واقعی و عینی به مردم، تمرکز میکنند، در حالی که ستوننویسان نظرات، تحلیلها و نظراتی را ارائه میدهند که دیدگاههای شخصی آنها را منعکس میکند و جرقه گفتوگو را برمی انگیزد. با درک تفاوتهای بین این دو نقش، میتوانید راه خود را در روزنامهنگاری پیدا کنید.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در دنیای #روزنامهنگاری، نقشهای مختلفی وجود دارد که میتوانید آنها را برای اطلاعرسانی، سرگرمی و جلب مخاطب بر عهده بگیرید. دو مورد از متداولترین نقشها، #خبرنگار» و #ستوننویس هستند که هر دو نقش مهمی در صنعت روزنامهنگاری دارند.
در حالی که خبرنگاران و ستوننویسان هر دو در زمینه روزنامهنگاری کار میکنند، تفاوتهای مشخصی بین این دو نقش وجود دارد.
اولاً، «خبرنگار» فردی است که اخبار و اطلاعات را جمعآوری و به مردم ارائه میکند. خبرنگاران وظیفه دارند اطلاعات عینی و واقعی درباره رویدادها، مسائل و تحولات را به موقع ارائه دهند. آنها اغلب برای سازمانهای خبری مانند روزنامهها، ایستگاههای تلویزیونی و رسانههای خبری آنلاین کار میکنند. خبرنگاران معمولاً از دستورالعملهای سختگیرانه و استانداردهای اخلاقی پیروی میکنند تا اطمینان حاصل کنند که گزارش آنها دقیق و بیطرفانه است. مسئولیت اصلی آنها گزارش حقایق و ارائه یک نمای کلی از یک داستان است.
در سوی دیگر، «ستوننویس» نویسندهای است که نظرات، تحلیلها و تفسیرهای خود را درباره موضوع یا موضوع خاصی بیان میکند. برخلاف خبرنگاران، ستوننویسان مقید به عینیت دقیق نیستند و انتظار میرود دیدگاه و صدای شخصی خود را به نوشتههای خود تزریق کنند.
ستوننویسان اغلب دارای یک حوزه خاص از تخصص یا علاقه هستند و از استعداد نوشتن خود برای ارائه بینش، برانگیختن فکر و درگیر کردن خوانندگان در سطح عمیقتر استفاده می کنند. آنها ممکن است درباره رویدادهای جاری، مسائل سیاسی، روندهای فرهنگی یا تجربیات شخصی اظهار نظر کنند.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین خبرنگاران و ستوننویسان، نوع محتوایی است که آنها تولید میکنند. خبرنگاران بر ارائه اخبار و اطلاعات به شیوهای مستقیم و آموزنده تمرکز میکنند، در حالی که ستوننویسان نظرات، تحلیلها و نظراتی را ارائه میدهند که بیشتر ذهنی است و دیدگاههای شخصی آنها را منعکس میکند. خبرنگاران به اصول روزنامهنگاری مانند دقت، انصاف و تعادل پایبند هستند، در حالی که ستوننویسان در نوشتههای خود تحریککننده، صاحب نظر و خلاق هستند.
تمایز دیگر خبرنگاران و ستوننویسان در میزان آزادی و خلاقیت آنها در کارشان است. خبرنگاران اغلب با ضربالاجلها، دستورالعملهای تحریریه و نیاز به رعایت استانداردهای روزنامهنگاری محدود میشوند که میتواند توانایی آنها را برای بیان نظرات شخصی یا شرکت در حدس و گمان محدود کند. از سوی دیگر، ستون نویسان آزادی بیشتری دارند تا عقیده خود را بررسی کنند. آنها می توانند ریسک کنند، سبکهای مختلف نوشتاری را آزمایش کنند و در مورد موضوعات بحث برانگیز مقاله بنویسند.
در حالی که گزارشگران و ستوننویسان هر دو نقش اساسی در روزنامهنگاری ایفا می کنند، عملکردهای متفاوتی دارند و دیدگاههای منحصر به فردی را در چشمانداز رسانهای ارائه میدهند. گزارشگران بر ارائه اخبار و اطلاعات واقعی و عینی به مردم، تمرکز میکنند، در حالی که ستوننویسان نظرات، تحلیلها و نظراتی را ارائه میدهند که دیدگاههای شخصی آنها را منعکس میکند و جرقه گفتوگو را برمی انگیزد. با درک تفاوتهای بین این دو نقش، میتوانید راه خود را در روزنامهنگاری پیدا کنید.
🆔 @medialesson
تفاوت شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی را بشناسید
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در عصر دیجیتال، شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی به بخشهای جداییناپذیر زندگی روزمره ما تبدیل شدهاند و مردم را در سراسر جهان به هم متصل میکنند و ارتباطات، شبکهسازی و اشتراکگذاری اطلاعات را تسهیل میکنند. در حالی که شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی هر دو به عنوان پلتفرمهایی برای تعاملات آنلاین عمل میکنند، تفاوتهایی کلیدی بین این دو از نظر عملکرد و اهدافشان وجود دارد.
اولاً، شبکههای اجتماعی به عنوان پلتفرمهای آنلاینی تعریف میشوند که به کاربران اجازه میدهند بر اساس علایق، پیشزمینهها یا روابط مشترک با دیگران ارتباط برقرار کنند. این شبکهها برای کمک به افراد در ایجاد و حفظ روابط شخصی و حرفهای با ارائه ابزارهایی برای ارتباط، همکاری و شبکهسازی طراحی شدهاند. نمونههایی از شبکههای اجتماعی محبوب عبارتند از فیس بوک، لینکدین و اینستاگرام.
از سوی دیگر، رسانههای اجتماعی به مقولهای وسیعتر اشاره میکنند که همه پلتفرمها و فناوریهای آنلاین را در بر میگیرد که به کاربران امکان میدهد تا محتوا را با مخاطبان بیشتری ایجاد کرده و به اشتراک بگذارند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به کاربران این امکان را میدهند که متن، تصاویر، ویدئوها و سایر محتوای چندرسانهای را برای مصرف عمومی منتشر کنند که باعث ایجاد تعامل با جامعه بزرگتر میشود. نمونههایی از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی عبارتند از اِکس (توئیتر)، یوتیوب و تیک تاک.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی تمرکز بر ارتباطات در مقابل تولید محتوا است. در حالی که شبکههای اجتماعی بر ایجاد روابط و ارتباط با دیگران تأکید دارند، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، ایجاد و اشتراکگذاری محتوا را برای تعامل با مخاطبانِ بیشتر در اولویت قرار میدهند. کاربران شبکههای اجتماعی معمولاً با گروه کوچکتری از افرادی که شخصاً یا حرفهای میشناسند تعامل دارند، در حالی که کاربران رسانههای اجتماعی با جامعه وسیعتری از دنبالکنندگان و طرفداران درگیر هستند.
یکی دیگر از تمایزات بین شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی سطح تعامل و مشارکت مجاز در هر پلتفرم است. شبکههای اجتماعی اغلب ویژگیهایی مانند پیامرسانی، نظر دادن و دوستداشتن را برای تسهیل ارتباط و همکاری بین کاربران درون شبکه ارائه میکنند. در مقابل، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی طیف گستردهتری از گزینههای تعامل را ارائه میدهند، از جمله اشتراکگذاری، بازتوئیت و اظهار نظر در مورد محتوا برای ایجاد جرقه در مکالمات و ایجاد تعامل بین مخاطبان.
علاوه بر این، شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی در مدلهای کسبوکار و استراتژیهای کسب درآمد متفاوت هستند. شبکههای اجتماعی معمولاً از طریق تبلیغات، اشتراکها و ویژگیهای ممتاز که هدف آن کاربرانی است که به دنبال افزایش قابلیتهای شبکه یا دسترسی به محتوای انحصاری هستند، درآمد ایجاد میکنند. در مقابل، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به شدت به درآمدهای تبلیغاتی، محتوای حمایتشده و مشارکت با برندها و تاثیرگذاران برای کسب درآمد از پایگاه کاربران خود و افزایش سودآوری متکی هستند.
در حالی که هم شبکههای اجتماعی و هم رسانههای اجتماعی نقش مهمی در ارتباط افراد آنلاین و تسهیل ارتباطات ایفا میکنند، تفاوتهای مشخصی بین این دو از نظر عملکرد، اهداف و سطوح تعامل وجود دارد. درک این تفاوتها میتواند به افراد و کسبوکارها کمک کند تا از نقاط قوتِ منحصربهفرد هر پلتفرم برای ایجاد روابط، اشتراکگذاری محتوا و تعامل مؤثر با مخاطبان خود استفاده کنند.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
در عصر دیجیتال، شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی به بخشهای جداییناپذیر زندگی روزمره ما تبدیل شدهاند و مردم را در سراسر جهان به هم متصل میکنند و ارتباطات، شبکهسازی و اشتراکگذاری اطلاعات را تسهیل میکنند. در حالی که شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی هر دو به عنوان پلتفرمهایی برای تعاملات آنلاین عمل میکنند، تفاوتهایی کلیدی بین این دو از نظر عملکرد و اهدافشان وجود دارد.
اولاً، شبکههای اجتماعی به عنوان پلتفرمهای آنلاینی تعریف میشوند که به کاربران اجازه میدهند بر اساس علایق، پیشزمینهها یا روابط مشترک با دیگران ارتباط برقرار کنند. این شبکهها برای کمک به افراد در ایجاد و حفظ روابط شخصی و حرفهای با ارائه ابزارهایی برای ارتباط، همکاری و شبکهسازی طراحی شدهاند. نمونههایی از شبکههای اجتماعی محبوب عبارتند از فیس بوک، لینکدین و اینستاگرام.
از سوی دیگر، رسانههای اجتماعی به مقولهای وسیعتر اشاره میکنند که همه پلتفرمها و فناوریهای آنلاین را در بر میگیرد که به کاربران امکان میدهد تا محتوا را با مخاطبان بیشتری ایجاد کرده و به اشتراک بگذارند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به کاربران این امکان را میدهند که متن، تصاویر، ویدئوها و سایر محتوای چندرسانهای را برای مصرف عمومی منتشر کنند که باعث ایجاد تعامل با جامعه بزرگتر میشود. نمونههایی از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی عبارتند از اِکس (توئیتر)، یوتیوب و تیک تاک.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی تمرکز بر ارتباطات در مقابل تولید محتوا است. در حالی که شبکههای اجتماعی بر ایجاد روابط و ارتباط با دیگران تأکید دارند، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، ایجاد و اشتراکگذاری محتوا را برای تعامل با مخاطبانِ بیشتر در اولویت قرار میدهند. کاربران شبکههای اجتماعی معمولاً با گروه کوچکتری از افرادی که شخصاً یا حرفهای میشناسند تعامل دارند، در حالی که کاربران رسانههای اجتماعی با جامعه وسیعتری از دنبالکنندگان و طرفداران درگیر هستند.
یکی دیگر از تمایزات بین شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی سطح تعامل و مشارکت مجاز در هر پلتفرم است. شبکههای اجتماعی اغلب ویژگیهایی مانند پیامرسانی، نظر دادن و دوستداشتن را برای تسهیل ارتباط و همکاری بین کاربران درون شبکه ارائه میکنند. در مقابل، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی طیف گستردهتری از گزینههای تعامل را ارائه میدهند، از جمله اشتراکگذاری، بازتوئیت و اظهار نظر در مورد محتوا برای ایجاد جرقه در مکالمات و ایجاد تعامل بین مخاطبان.
علاوه بر این، شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی در مدلهای کسبوکار و استراتژیهای کسب درآمد متفاوت هستند. شبکههای اجتماعی معمولاً از طریق تبلیغات، اشتراکها و ویژگیهای ممتاز که هدف آن کاربرانی است که به دنبال افزایش قابلیتهای شبکه یا دسترسی به محتوای انحصاری هستند، درآمد ایجاد میکنند. در مقابل، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به شدت به درآمدهای تبلیغاتی، محتوای حمایتشده و مشارکت با برندها و تاثیرگذاران برای کسب درآمد از پایگاه کاربران خود و افزایش سودآوری متکی هستند.
در حالی که هم شبکههای اجتماعی و هم رسانههای اجتماعی نقش مهمی در ارتباط افراد آنلاین و تسهیل ارتباطات ایفا میکنند، تفاوتهای مشخصی بین این دو از نظر عملکرد، اهداف و سطوح تعامل وجود دارد. درک این تفاوتها میتواند به افراد و کسبوکارها کمک کند تا از نقاط قوتِ منحصربهفرد هر پلتفرم برای ایجاد روابط، اشتراکگذاری محتوا و تعامل مؤثر با مخاطبان خود استفاده کنند.
🆔 @medialesson
🔸از خفتگیر تا کفترباز در جبهه بودند
#فردارسانه گزارشی از نشست «دفاع مقدس، بازنمایی و رسانهها» تهیه کرده است که در آن سوژههای دوران جنگ برای بازنمایی رسانهای در ادبیات جنگ بررسی شدهاند.
در این نشست رسول انبارداران، نویسنده و پژوهشگر جنگ ایران و عراق، گفت: «رزمندهای کفترباز بود و مدام در جبهه به یاد کفترهای خود آه می کشید واسم آنها را تکتک یاد میکرد و نگران بود که چه میکنند و چه شدهاند و زمانی که از او پرسیدیم چه شد به جنگ آمدی و پیش آنها نماندی؟ گفت بهخاطر کفتربازی روی پشت بام با دختر همسایه دوست شده بود و نامهنگاری میکرد، برادرهای دختر متوجه میشوند و از ترس آنها فرار میکند و چون جایی را نداشت برود به جبهه رفته بود؛ این سوژهای است که میتوان روی آن کار کرد و از این دست موارد بسیار هستند که نوعی بازنمایی است.»
محمد عاملی، مدیرگروه مطالعات سیاسی ایسپا، نیز در این نشست گفت: «خیلی از کشاورزان فقط در زمستان فرصت رفتن به جنگ داشتند یا رزمندهای که فرمانده بوده اما بر میگردد و خفتگیر میشود و از این دست سوژهها که بسیارند و میتوان به آنها پرداخت. در واقع، واقعیت زندگیِ خیلی از این سوژهها که تیپسازی شده و اسطورهسازی بوده و واقعیت آنها اسطورهزدا است.»
متن کامل این گزارش به قلم محبوبه محمدی در تارنمای پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
#دفاع_مقدس #جنگ #جبهه
🆔 @medialesson
#فردارسانه گزارشی از نشست «دفاع مقدس، بازنمایی و رسانهها» تهیه کرده است که در آن سوژههای دوران جنگ برای بازنمایی رسانهای در ادبیات جنگ بررسی شدهاند.
در این نشست رسول انبارداران، نویسنده و پژوهشگر جنگ ایران و عراق، گفت: «رزمندهای کفترباز بود و مدام در جبهه به یاد کفترهای خود آه می کشید واسم آنها را تکتک یاد میکرد و نگران بود که چه میکنند و چه شدهاند و زمانی که از او پرسیدیم چه شد به جنگ آمدی و پیش آنها نماندی؟ گفت بهخاطر کفتربازی روی پشت بام با دختر همسایه دوست شده بود و نامهنگاری میکرد، برادرهای دختر متوجه میشوند و از ترس آنها فرار میکند و چون جایی را نداشت برود به جبهه رفته بود؛ این سوژهای است که میتوان روی آن کار کرد و از این دست موارد بسیار هستند که نوعی بازنمایی است.»
محمد عاملی، مدیرگروه مطالعات سیاسی ایسپا، نیز در این نشست گفت: «خیلی از کشاورزان فقط در زمستان فرصت رفتن به جنگ داشتند یا رزمندهای که فرمانده بوده اما بر میگردد و خفتگیر میشود و از این دست سوژهها که بسیارند و میتوان به آنها پرداخت. در واقع، واقعیت زندگیِ خیلی از این سوژهها که تیپسازی شده و اسطورهسازی بوده و واقعیت آنها اسطورهزدا است.»
متن کامل این گزارش به قلم محبوبه محمدی در تارنمای پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
#دفاع_مقدس #جنگ #جبهه
🆔 @medialesson
«ارتباط» مهمترین مهارت در مدیریت رسانه است
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
ارتباطات سنگ بنای مدیریت رسانه است، زیرا توانایی انتقال موثر اطلاعات، هم در داخل سازمان و هم از بیرون به مخاطب را در برمیگیرد. در نقش مدیر رسانه، فرد باید بتواند به طور واضح و مختصر ارتباط برقرار کند تا پیامهای کلیدی را منتقل کند و اطمینان حاصل کند که آنها توسط مخاطبان مورد نظر دریافت میشوند. این نه تنها شامل ارتباطات شفاهی بلکه شامل ارتباطات نوشتاری نیز میشود، مانند بیانیههای مطبوعاتی، پستهای رسانههای اجتماعی و ایمیلها.
ارتباط موثر همچنین شامل توانایی گوش دادن فعالانه به بازخورد و تعامل با ذینفعان به روشی معنادار است. اگر مدیران رسانه شنونده خوبی باشند نیازها و دغدغههای مخاطبان خود را بهتر درک میکنند و راهبردهای ارتباطی خود را بر این اساس تطبیق میدهند. این مهارت بهویژه در موقعیتهای بحرانی که ارتباط سریع و دقیق میتواند تاثیر قابلتوجهی بر نحوه درک یک موقعیت توسط عموم داشته باشد، اهمیت دارد.
علاوه بر این، ارتباطات نقش مهمی در مدیریت تعارضات و حل و فصل مسائلی دارد که ممکن است در سازمان یا با ذینفعان خارجی ایجاد شود. مدیران رسانهها با برقراری ارتباط مؤثر با همه طرفهای درگیر، میتوانند به تنشزدایی، یافتن زمینههای مشترک و دستیابی به راهحلی که به نفع همه طرفها باشد، کمک کنند.
به طور کلی، «ارتباط» مهمترین مهارت در مدیریت رسانه است زیرا زیربنای تمام جنبههای دیگر نقش است. بدون ارتباط موثر، مدیران رسانه برای انتقال پیامهای کلیدی، ایجاد روابط، مدیریت تعارضها و حرکت در چشمانداز پیچیده رسانهای با مشکل مواجه میشوند. بنابراین، توسعه مهارتهای ارتباطی قوی باید برای هر کسی که مشتاق شغلی در مدیریت رسانه است، اولویت باشد.
در نتیجه، ارتباط به دلیل نقشی که در انتقال اطلاعات، ایجاد روابط، مدیریت تضادها و جهتیابی در فضای پیچیده رسانهای دارد، مهمترین مهارت در مدیریت رسانه است. با تقویت این مهارت، مدیران رسانه میتوانند اثربخشی، اعتبار و تاثیر خود را در دنیای پرشتاب دیجیتال افزایش دهند.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
ارتباطات سنگ بنای مدیریت رسانه است، زیرا توانایی انتقال موثر اطلاعات، هم در داخل سازمان و هم از بیرون به مخاطب را در برمیگیرد. در نقش مدیر رسانه، فرد باید بتواند به طور واضح و مختصر ارتباط برقرار کند تا پیامهای کلیدی را منتقل کند و اطمینان حاصل کند که آنها توسط مخاطبان مورد نظر دریافت میشوند. این نه تنها شامل ارتباطات شفاهی بلکه شامل ارتباطات نوشتاری نیز میشود، مانند بیانیههای مطبوعاتی، پستهای رسانههای اجتماعی و ایمیلها.
ارتباط موثر همچنین شامل توانایی گوش دادن فعالانه به بازخورد و تعامل با ذینفعان به روشی معنادار است. اگر مدیران رسانه شنونده خوبی باشند نیازها و دغدغههای مخاطبان خود را بهتر درک میکنند و راهبردهای ارتباطی خود را بر این اساس تطبیق میدهند. این مهارت بهویژه در موقعیتهای بحرانی که ارتباط سریع و دقیق میتواند تاثیر قابلتوجهی بر نحوه درک یک موقعیت توسط عموم داشته باشد، اهمیت دارد.
علاوه بر این، ارتباطات نقش مهمی در مدیریت تعارضات و حل و فصل مسائلی دارد که ممکن است در سازمان یا با ذینفعان خارجی ایجاد شود. مدیران رسانهها با برقراری ارتباط مؤثر با همه طرفهای درگیر، میتوانند به تنشزدایی، یافتن زمینههای مشترک و دستیابی به راهحلی که به نفع همه طرفها باشد، کمک کنند.
به طور کلی، «ارتباط» مهمترین مهارت در مدیریت رسانه است زیرا زیربنای تمام جنبههای دیگر نقش است. بدون ارتباط موثر، مدیران رسانه برای انتقال پیامهای کلیدی، ایجاد روابط، مدیریت تعارضها و حرکت در چشمانداز پیچیده رسانهای با مشکل مواجه میشوند. بنابراین، توسعه مهارتهای ارتباطی قوی باید برای هر کسی که مشتاق شغلی در مدیریت رسانه است، اولویت باشد.
در نتیجه، ارتباط به دلیل نقشی که در انتقال اطلاعات، ایجاد روابط، مدیریت تضادها و جهتیابی در فضای پیچیده رسانهای دارد، مهمترین مهارت در مدیریت رسانه است. با تقویت این مهارت، مدیران رسانه میتوانند اثربخشی، اعتبار و تاثیر خود را در دنیای پرشتاب دیجیتال افزایش دهند.
🆔 @medialesson
خاطرات یک خبرنگار؛ شک نکنید نصرالله را هم فروختند
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
دکتر رئوف پیشدار - پاییز سال ١٣۶۴ «طهماسب مظاهری» که به تازگی به معاونت نخست وزیر و رئیس بنیاد مستضعفان منصوب شده بود، در سفری رسمی همراه با هیئتی از مدیران ارشد این بنیاد، از راه سوریه به لبنان آمد.
نیروهای امنیتی سوریه در پوشش فوقالعاده بالای امنیتی او را در «ساره» نقطه مرزی، به مردان مسلح جنبش اَمل که آن زمان گروه مسلح شیعی عمده در لبنان بود، تحویل دادند. ماشین حامل آقای مظاهری طوری به ماشین لبنانی چسبید که فقط امکان باز شدن دَر بود و با سرعت به ماشین زرهی لبنانی منتقل شد.
سفر کاملاًمحرمانه بود و قرار نبود تا زمانی که آقای مظاهری در لبنان است، کسی از آن مطلع شود.
آن سالها جنگ های داخلی در لبنان جریان داشت و گروههای لبنانی گروگانگیری میکردند و اسرائیل بعد از خروج از بیروت، هنوز بخشهای بزرگی از جنوب لبنان را در اشغال داشت و نیروهای ارتش سوریه نیز در لبنان بودند. جنگهای داخلی لبنان (به عربی: حرب أهلیة لبنانیة) یک جنگ داخلی چند وجهی بود که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ بطول انجامید و در حدود ۱۲۰۰۰۰ نفر تلفات بر جای گذاشت.
داستان مفصلی دارد که چگونه آقای مظاهری آن شب از پُستهای متعدد گروههای مسلحِ فرقهها و احزاب مسلح لبنانی که بعضیشان هم به ایران نگاه خوبی نداشتند، عبور کرد تا به بیروت رسید و در هتل «سامرلند» که مقر یاسر عرفات رئيس سازمان آزادی بخش فلسطین سالها دیوار به دیوار این هتل بود و اسرائیل آن را بمباران کرد، مستقر شد.
صبح اوّل وقت روزنامهها را که نگاه کردم، همه خبر از ورود معاون نخست وزیر ایران به بیروت با جزئیات داده بودند!
تا به اینجا و با آن همه حفاظت و مراقبت، اصل سفر لو رفته بود.
همان شب «مصیب نعیمی» خبرنگار و نماینده ایرنا در لبنان را دیدم. توصیههای امنیتی را بررسی کردیم. من از طرف نهاد دیگری در لبنان کار رسانه میکردم، رابطه مصیب با همه گروههای لبنانی به حدی خوب بود که بدون مانعی به همه جای بیروت حتی بخش شرقی آن که شبه نظامیان مسیحی در آن سنگربندی داشتند و میجنگیدند، رفتوآمد داشت و خبر و عکس میگرفت.
روز بعد ملاقاتهای رسمی آقای مظاهری شروع شد و از جمله با نَبیه بِری رئیس مجلس لبنان و رئیس جنبش اَمل که با یک کامیون ارتشی نیروی مسلح و کُلی محافظ دیگر به هتل آمد، ملاقات کرد.
رادیو و تلویزیونهای لبنان خبر ملاقات را پوشش وسیع دادند و روزنامهها نیز حتی با ذکر جزئیات! از گفتوگوها نوشتند.
صبح روز سوّم آقای مظاهری با دریافت تذکرهای امنیتی از تهران، بیروت را ترک کرد و به دمشق بازگشت، ولی هیئت همراه در لبنان ماند.
صبح روز بعد، به تشویق مصیب نعیمی، هیئت همراه، که من هم با آنان بودم، راهی جنوب لبنان شدیم. تا به گفته نعیمی «ایرانیهایی نباشیم که همه جای لبنان را ندیده از آن خارج شدهاند». چگونه صور و صیدا و نبطیه را عبور کردیم و بعد از دو رود اوّلی (اوولی هم تلفظ میکنند) و لیتاتی (۲۰ کیلومتری مرز فلسطین اشغالی)، کنار نیروهای اسرائیلی که منطقه را در اشغال خود داشتند، به خانه خبرنگار ایرنا در جنوب لبنان رفتیم، بماند. عکسهایی از آن سفر که در آلبوم دارم، فاصله ما تا اسرائیلیها را چند متر! نشان میدهد.
همکار ایرنایی سفرهای مفصل برای نهار تدارک دیده و انداخته بود. لقمه اوّل یا دوّم از گلویمان پایین نرفته بود، که ابتدا غرش هواپیمایی را شنیدم و همزمان صدای انفجاری بسیار، بسیار مهيب! و همه چیز بههم ریخت!
خبرنگار ایرنا با گفتنِ «چیزی نیست، چیزی نیست»، سعی در روحیه بخشی داشت.
پرسیدم: بمباران بود؟
گفت: نه! دیوار صوتی بود! اسرائیلیها خواستند بِگویند ما میدانیم شما اینجایید! جاسوسها زود خبر میدهند!
روستایی را کمی پایینتر از جایی که ما بودیم، نشان داد که به گفته او، بسیاریشان جاسوس بودند و مردم به همین دلیل اسم روستا را «روستای جاسوسها» گذاشته بودند.
هیئت بنیاد در آن سفر قول کمکهایی را به مناطق جنوب لبنان داد و ملاقاتهایی هم با مردم و مسئولین محلی داشت.
بعدازظهر در مسیر بازگشت به بیروت، خبرگزاری رویترز تمام جزئیات سفر هیئت و وعدههای آن، از جمله کمک به یک طرح کوچک آبرسانی محلی را انتشار داد.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
دکتر رئوف پیشدار - پاییز سال ١٣۶۴ «طهماسب مظاهری» که به تازگی به معاونت نخست وزیر و رئیس بنیاد مستضعفان منصوب شده بود، در سفری رسمی همراه با هیئتی از مدیران ارشد این بنیاد، از راه سوریه به لبنان آمد.
نیروهای امنیتی سوریه در پوشش فوقالعاده بالای امنیتی او را در «ساره» نقطه مرزی، به مردان مسلح جنبش اَمل که آن زمان گروه مسلح شیعی عمده در لبنان بود، تحویل دادند. ماشین حامل آقای مظاهری طوری به ماشین لبنانی چسبید که فقط امکان باز شدن دَر بود و با سرعت به ماشین زرهی لبنانی منتقل شد.
سفر کاملاًمحرمانه بود و قرار نبود تا زمانی که آقای مظاهری در لبنان است، کسی از آن مطلع شود.
آن سالها جنگ های داخلی در لبنان جریان داشت و گروههای لبنانی گروگانگیری میکردند و اسرائیل بعد از خروج از بیروت، هنوز بخشهای بزرگی از جنوب لبنان را در اشغال داشت و نیروهای ارتش سوریه نیز در لبنان بودند. جنگهای داخلی لبنان (به عربی: حرب أهلیة لبنانیة) یک جنگ داخلی چند وجهی بود که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ بطول انجامید و در حدود ۱۲۰۰۰۰ نفر تلفات بر جای گذاشت.
داستان مفصلی دارد که چگونه آقای مظاهری آن شب از پُستهای متعدد گروههای مسلحِ فرقهها و احزاب مسلح لبنانی که بعضیشان هم به ایران نگاه خوبی نداشتند، عبور کرد تا به بیروت رسید و در هتل «سامرلند» که مقر یاسر عرفات رئيس سازمان آزادی بخش فلسطین سالها دیوار به دیوار این هتل بود و اسرائیل آن را بمباران کرد، مستقر شد.
صبح اوّل وقت روزنامهها را که نگاه کردم، همه خبر از ورود معاون نخست وزیر ایران به بیروت با جزئیات داده بودند!
تا به اینجا و با آن همه حفاظت و مراقبت، اصل سفر لو رفته بود.
همان شب «مصیب نعیمی» خبرنگار و نماینده ایرنا در لبنان را دیدم. توصیههای امنیتی را بررسی کردیم. من از طرف نهاد دیگری در لبنان کار رسانه میکردم، رابطه مصیب با همه گروههای لبنانی به حدی خوب بود که بدون مانعی به همه جای بیروت حتی بخش شرقی آن که شبه نظامیان مسیحی در آن سنگربندی داشتند و میجنگیدند، رفتوآمد داشت و خبر و عکس میگرفت.
روز بعد ملاقاتهای رسمی آقای مظاهری شروع شد و از جمله با نَبیه بِری رئیس مجلس لبنان و رئیس جنبش اَمل که با یک کامیون ارتشی نیروی مسلح و کُلی محافظ دیگر به هتل آمد، ملاقات کرد.
رادیو و تلویزیونهای لبنان خبر ملاقات را پوشش وسیع دادند و روزنامهها نیز حتی با ذکر جزئیات! از گفتوگوها نوشتند.
صبح روز سوّم آقای مظاهری با دریافت تذکرهای امنیتی از تهران، بیروت را ترک کرد و به دمشق بازگشت، ولی هیئت همراه در لبنان ماند.
صبح روز بعد، به تشویق مصیب نعیمی، هیئت همراه، که من هم با آنان بودم، راهی جنوب لبنان شدیم. تا به گفته نعیمی «ایرانیهایی نباشیم که همه جای لبنان را ندیده از آن خارج شدهاند». چگونه صور و صیدا و نبطیه را عبور کردیم و بعد از دو رود اوّلی (اوولی هم تلفظ میکنند) و لیتاتی (۲۰ کیلومتری مرز فلسطین اشغالی)، کنار نیروهای اسرائیلی که منطقه را در اشغال خود داشتند، به خانه خبرنگار ایرنا در جنوب لبنان رفتیم، بماند. عکسهایی از آن سفر که در آلبوم دارم، فاصله ما تا اسرائیلیها را چند متر! نشان میدهد.
همکار ایرنایی سفرهای مفصل برای نهار تدارک دیده و انداخته بود. لقمه اوّل یا دوّم از گلویمان پایین نرفته بود، که ابتدا غرش هواپیمایی را شنیدم و همزمان صدای انفجاری بسیار، بسیار مهيب! و همه چیز بههم ریخت!
خبرنگار ایرنا با گفتنِ «چیزی نیست، چیزی نیست»، سعی در روحیه بخشی داشت.
پرسیدم: بمباران بود؟
گفت: نه! دیوار صوتی بود! اسرائیلیها خواستند بِگویند ما میدانیم شما اینجایید! جاسوسها زود خبر میدهند!
روستایی را کمی پایینتر از جایی که ما بودیم، نشان داد که به گفته او، بسیاریشان جاسوس بودند و مردم به همین دلیل اسم روستا را «روستای جاسوسها» گذاشته بودند.
هیئت بنیاد در آن سفر قول کمکهایی را به مناطق جنوب لبنان داد و ملاقاتهایی هم با مردم و مسئولین محلی داشت.
بعدازظهر در مسیر بازگشت به بیروت، خبرگزاری رویترز تمام جزئیات سفر هیئت و وعدههای آن، از جمله کمک به یک طرح کوچک آبرسانی محلی را انتشار داد.
🆔 @medialesson
تفاوتهای تیتر و لید
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
تیتر و لید کلمات خارجی هستند که در فارسی از تیتر با معادلهای «عنوان» و «سر خط» و از لید با معادل «ورودی» نیز استفاده شده است.
تیتر و لید دو عنصر متفاوت در گزارش خبری هستند که هر کدام هدف منحصر به فردی را در جلب توجه خواننده و انتقال اطلاعات ضروری انجام میدهند. در حالی که هر دو مؤلفه در شکل دادن به روایت کلی خبر بسیار مهم هستند، اما در ساختار، عملکرد و نحوه جذب مخاطب متفاوت هستند.
اولاً، تیتر عبارتی مختصر و جالب توجه است که در بالای یک مقاله خبری ظاهر میشود. هدف اصلی آن جذب خواننده و ارائه خلاصهای مختصر از نکته اصلی داستان است. تیترهای مؤثر اغلب از عبارتهای جذاب، زبان تحریکآمیز یا دادههای عددی استفاده میکنند تا علاقه خواننده را برانگیخته و آنها را تشویق کنند تا در مقاله عمیقتر شوند (Pöttker, 2003). در مقابل، لید، که به عنوان پاراگراف آغازین نیز شناخته میشود، مقدمهای مفصلتر و جامعتر برای گزارش خبری است. لید معمولاً موارد ضروری را ارائه میدهد که «چه کسی»، «چه چیزی»، «چه زمانی»، «کجا»، «چرا» و «چگونه» از رویداد، زمینه را برای بقیه مقاله خبری فراهم میکند (منچر، ۲۰۱۰).
تفاوت کلیدی دیگر بین تیتر و لید در سطح جزئیات و پیچیدگی نهفته است. تیترها معمولاً کوتاه هستند و اغلب از یک جمله یا حتی چند کلمه تشکیل میشوند، در حالی که لیدها طولانیتر و ظریفتر هستند و کاوش عمیق تری از موضوع ارائه میدهند (ایتول و اندرسون، ۲۰۰۷). این تمایز به تیترها اجازه می دهد تا به سرعت توجه خواننده را به خود جلب کنند، در حالی که لیدها عمیقتر به داستان میپردازند و زمینه و اطلاعات پسزمینه لازم را ارائه میدهند.
علاوه بر این، نحوه قرارگیری و عملکرد این عناصر در مقاله خبری متفاوت است. تیترها به طور برجسته در بالای مقاله نمایش داده میشوند و به عنوان نقطه ورودی اولیه برای خواننده عمل میکنند. آنها به گونهای طراحی شدهاند که به راحتی قابل دیده شدن و به یاد ماندنی باشند، اغلب از اندازه فونتهای برجسته یا بزرگتر برای برجستهشدن تیتر استفاده میشود (Pöttker, 2003). از سوی دیگر، لیدها معمولاً در ابتدای مقاله، بلافاصله پس از تیتر قرار میگیرند و مسئول تنظیم لحن و ایجاد روایت هستند (منچر، ۲۰۱۰).
در نتیجه، در حالی که تیتر و لید نقش مهمی در گزارش اخبار بازی میکنند، اما در ساختار، عملکرد و نحوه جذب خواننده متفاوت هستند. تیترها عبارتهای مختصر و جالبتوجهی هستند که نکته اصلی داستان را خلاصه میکنند، در حالی که لیدها مقدمههای مفصلتر و جامعتری هستند که زمینه و اطلاعات پسزمینه لازم را ارائه میدهند. درک تفاوتهای ظریف بین این دو عنصر برای نوشتن و ارتباط موثر خبر ضروری است.
#تیتر #لید
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
تیتر و لید کلمات خارجی هستند که در فارسی از تیتر با معادلهای «عنوان» و «سر خط» و از لید با معادل «ورودی» نیز استفاده شده است.
تیتر و لید دو عنصر متفاوت در گزارش خبری هستند که هر کدام هدف منحصر به فردی را در جلب توجه خواننده و انتقال اطلاعات ضروری انجام میدهند. در حالی که هر دو مؤلفه در شکل دادن به روایت کلی خبر بسیار مهم هستند، اما در ساختار، عملکرد و نحوه جذب مخاطب متفاوت هستند.
اولاً، تیتر عبارتی مختصر و جالب توجه است که در بالای یک مقاله خبری ظاهر میشود. هدف اصلی آن جذب خواننده و ارائه خلاصهای مختصر از نکته اصلی داستان است. تیترهای مؤثر اغلب از عبارتهای جذاب، زبان تحریکآمیز یا دادههای عددی استفاده میکنند تا علاقه خواننده را برانگیخته و آنها را تشویق کنند تا در مقاله عمیقتر شوند (Pöttker, 2003). در مقابل، لید، که به عنوان پاراگراف آغازین نیز شناخته میشود، مقدمهای مفصلتر و جامعتر برای گزارش خبری است. لید معمولاً موارد ضروری را ارائه میدهد که «چه کسی»، «چه چیزی»، «چه زمانی»، «کجا»، «چرا» و «چگونه» از رویداد، زمینه را برای بقیه مقاله خبری فراهم میکند (منچر، ۲۰۱۰).
تفاوت کلیدی دیگر بین تیتر و لید در سطح جزئیات و پیچیدگی نهفته است. تیترها معمولاً کوتاه هستند و اغلب از یک جمله یا حتی چند کلمه تشکیل میشوند، در حالی که لیدها طولانیتر و ظریفتر هستند و کاوش عمیق تری از موضوع ارائه میدهند (ایتول و اندرسون، ۲۰۰۷). این تمایز به تیترها اجازه می دهد تا به سرعت توجه خواننده را به خود جلب کنند، در حالی که لیدها عمیقتر به داستان میپردازند و زمینه و اطلاعات پسزمینه لازم را ارائه میدهند.
علاوه بر این، نحوه قرارگیری و عملکرد این عناصر در مقاله خبری متفاوت است. تیترها به طور برجسته در بالای مقاله نمایش داده میشوند و به عنوان نقطه ورودی اولیه برای خواننده عمل میکنند. آنها به گونهای طراحی شدهاند که به راحتی قابل دیده شدن و به یاد ماندنی باشند، اغلب از اندازه فونتهای برجسته یا بزرگتر برای برجستهشدن تیتر استفاده میشود (Pöttker, 2003). از سوی دیگر، لیدها معمولاً در ابتدای مقاله، بلافاصله پس از تیتر قرار میگیرند و مسئول تنظیم لحن و ایجاد روایت هستند (منچر، ۲۰۱۰).
در نتیجه، در حالی که تیتر و لید نقش مهمی در گزارش اخبار بازی میکنند، اما در ساختار، عملکرد و نحوه جذب خواننده متفاوت هستند. تیترها عبارتهای مختصر و جالبتوجهی هستند که نکته اصلی داستان را خلاصه میکنند، در حالی که لیدها مقدمههای مفصلتر و جامعتری هستند که زمینه و اطلاعات پسزمینه لازم را ارائه میدهند. درک تفاوتهای ظریف بین این دو عنصر برای نوشتن و ارتباط موثر خبر ضروری است.
#تیتر #لید
🆔 @medialesson
🔸 عبدالله گنجی، مدیرمسئول سابق روزنامههای #جوان و #همشهری، امروز در مصاحبه با #فردارسانه گفته است که رسانههای اصلاحطلب در اخبار حمله #ایران به #اسرائیل محافظهکار بودند اما کارشان قابل دفاع است.
به علاوه، گنجی به فردارسانه گفته است که موضعگیری رئیس جمهور پزشکیان درباره حمله موشکی به اسرائیل را باید از جهتگیری رسانههای اصلاحطلب جدا کرد. او مواضع رئیس جمهور را کاملاً قابل دفاع دانست.
گنجی، هماهنگی بین رسانه و تشکیلات نظامی کشور را برای پوشش اخبار این حمله موفق توصیف کرده است.
متن کامل این مصاحبه در تارنمای پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
به علاوه، گنجی به فردارسانه گفته است که موضعگیری رئیس جمهور پزشکیان درباره حمله موشکی به اسرائیل را باید از جهتگیری رسانههای اصلاحطلب جدا کرد. او مواضع رئیس جمهور را کاملاً قابل دفاع دانست.
گنجی، هماهنگی بین رسانه و تشکیلات نظامی کشور را برای پوشش اخبار این حمله موفق توصیف کرده است.
متن کامل این مصاحبه در تارنمای پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
🔸رسانههای تصویری را تا ۶ سالگی برای کودکان محدود کنید
پایگاه خبری-اختصاصی #فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) به مناسب روز ملی کودک، در خصوص ارتباط کودکان با رسانهها، گفتوگویی با دکتر محمد لسانی، کارشناس سواد رسانهای انجام داده است.
🔻دو پرسش و پاسخِ ابتدای گفتوگو:
بچهها تا چه سنی باید از رسانه دور باشند و اگر چنین است چرا باید از اخبار رسانههای مختلف دوری کنند؟
طبق اعلانهای سازمان بهداشت جهانی، دو طیف سنیِ «تا ۳ سالگی» و «تا ۶ سالگی»، دوران محدودیت استفاده از رسانه است. «تا ۳ سالگی»، دوره به شدت محدودی است. به خاطر اینکه اساساً هیپنوتیزم رسانههای تصویری باعث اختلال شناختی و عصبی میشود و «تا ۶ سالگی» هم به واسطه اینکه مغز انسان تا ۶ سال کامل میشود و عصبها عملاً تنظیم میشوند، مهم است که سرگرمی به جای استفاده از رسانههای تصویری جایگزین باشد. رسانههای غیرتصویری مثل رادیو و مجله کودک و خردسال، طبعاً منع کمتری دارند و برای استفاده آزاد هستند.
هر نوع رسانه، چه تاثیرات منفی میتواند بر ذهن بچهها بگذارد؟
رسانههای تصویری عملاً قاتل تخیل و رسانههای آوایی تخیلساز هستند. بنابراین اگر پدر و مادر داستانی میگویند یا از طریق رادیو و پادکست، صوت پخش شود، خردسال همآوایی و مشارکت میکند و این موضوع به قابلیتهای پردازش ذهنیاش کمک میکند. اما همانطور که اشاره کردم، رسانههای تصویری به این دلیل که هیپنوتیزم میآورند، یعنی فرد را جذب و جلب میکنند و امکان مشارکت بچهها را هم سد میکنند، رویا و دنیایی دیگر میآفریند که گاه آن دنیای دیگر را خردسال نمیتواند در برخورد با جهان واقع، هضم کند و فکر میکند که قوانین آن دنیا در دنیای جاری ما حاکم است. بنابراین مسئله مهم آن است که کودکان و خردسالان را باید با دنیای واقعی پیوند دهیم چرا که رسانه میتواند فضای دگرگونی را برای آنها ایجاد کند که به مرور زمان، در یک خلسه و فضای توهمی فرو بروند.
🆔 @medialesson
پایگاه خبری-اختصاصی #فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) به مناسب روز ملی کودک، در خصوص ارتباط کودکان با رسانهها، گفتوگویی با دکتر محمد لسانی، کارشناس سواد رسانهای انجام داده است.
🔻دو پرسش و پاسخِ ابتدای گفتوگو:
بچهها تا چه سنی باید از رسانه دور باشند و اگر چنین است چرا باید از اخبار رسانههای مختلف دوری کنند؟
طبق اعلانهای سازمان بهداشت جهانی، دو طیف سنیِ «تا ۳ سالگی» و «تا ۶ سالگی»، دوران محدودیت استفاده از رسانه است. «تا ۳ سالگی»، دوره به شدت محدودی است. به خاطر اینکه اساساً هیپنوتیزم رسانههای تصویری باعث اختلال شناختی و عصبی میشود و «تا ۶ سالگی» هم به واسطه اینکه مغز انسان تا ۶ سال کامل میشود و عصبها عملاً تنظیم میشوند، مهم است که سرگرمی به جای استفاده از رسانههای تصویری جایگزین باشد. رسانههای غیرتصویری مثل رادیو و مجله کودک و خردسال، طبعاً منع کمتری دارند و برای استفاده آزاد هستند.
هر نوع رسانه، چه تاثیرات منفی میتواند بر ذهن بچهها بگذارد؟
رسانههای تصویری عملاً قاتل تخیل و رسانههای آوایی تخیلساز هستند. بنابراین اگر پدر و مادر داستانی میگویند یا از طریق رادیو و پادکست، صوت پخش شود، خردسال همآوایی و مشارکت میکند و این موضوع به قابلیتهای پردازش ذهنیاش کمک میکند. اما همانطور که اشاره کردم، رسانههای تصویری به این دلیل که هیپنوتیزم میآورند، یعنی فرد را جذب و جلب میکنند و امکان مشارکت بچهها را هم سد میکنند، رویا و دنیایی دیگر میآفریند که گاه آن دنیای دیگر را خردسال نمیتواند در برخورد با جهان واقع، هضم کند و فکر میکند که قوانین آن دنیا در دنیای جاری ما حاکم است. بنابراین مسئله مهم آن است که کودکان و خردسالان را باید با دنیای واقعی پیوند دهیم چرا که رسانه میتواند فضای دگرگونی را برای آنها ایجاد کند که به مرور زمان، در یک خلسه و فضای توهمی فرو بروند.
🆔 @medialesson
🔸 خبرنگاران صداوسیما در لبنان؛ شجاع اما احساساتی
#فردارسانه ( www.fardaresaneh.ir) نوشت:
«محسن اسلامزاده»، «محمدرضا حسینی بای»، «حسن عظیمزاده»، «میثم دلاوری» و «سجاد مهتری» خبرنگاران اعزامی صداوسیما در لبنان هستند که قرار است آنچه را در لبنان رخ میدهد به تصویر بکشند. معروفترین خبرنگار از میان خبرنگاران اعزامی صداوسیما حسینی بای است که شیوه خبررسانیاش خالی از حاشیه نبودهاست.
روی دیگر سکه
نخستین روزهای سال ۱۳۹۸ بر اثر بارندگی شدید در استانهای شمالی، سیلی عجیب استانهای گلستان و خراسان شمالی را فرا گرفت و شهرستان آققلا در استان گلستان را به زیر آب برد. خبرنگاران زیادی در همان نخستین روزها به گلستان رفته و گزارشهای میدانی بسیاری از این واقعه تهیه کردند. اما درخشانترین صحنه را «حسینی بای» خبرنگار صداوسیما رقم زد. او با کاپشن و لباس رسمی تا کمر در سیلی که خیابان اصلی شهر را گرفته بود فرو رفت و به صورت زنده از سیل گزارش تهیه کرد. این اقدام او بیشتر از آنکه اقدامی حرفهای و جذاب تلقی گردد، به نوعی بیانگر نمایش غیر ضروری و احساساتی یک خبرنگار از یک واقعه تلقی شد.
حسینی بای با آن سابقه و این روحیه شجاعانه حالا از ویرانههای لبنان روایتگر جنگ رژیم صهیونیستی در برابر مردم غزه و لبنان است. اینکه او و دیگر خبرنگاران شجاعانه به صف مقدم جنگ قدم گذاشتهاند واجد ارزش فراوانی است. اما روایتگری او و دیگر همکارانش به ویژه محسن اسلامزاده چه کیفیتی دارد؟ آیا آنها با تمام خطراتی که پذیرفتهاند توانستهاند راوی تاثیرگذار و صدیقی برای جنگی باشند که مرزهای وحشیگری بشری را جابهجا کردهاست.
واقعیت این است که عمده روایتها و گزارشهای خبرنگاران اعزامی به بیروت و جنوب لبنان، گزارشهای مبتنی بر «احساساتی گری» است. همانطور که از سوابق آقای حسینی بای بر میآید، خود او که سرآمد خبرنگاران اعزامی صداوسیما به لبنان است، اگر بتواند تا کمر در ویرانه فرو میرود و از حجم ویرانی سخن میگوید، آنگونه که در سیل آق قلا کرد.
او و دیگر همکارانش به جای روایتهای کارشناسانه، عمدتا سراغ روایت احساساتی و مبتنی بر دیدگاه شخصی رفتهاند. چراکه سیاست کلی صداوسیما حمایت از لبنان در برابر رژیم صهیونیستی است. اما آنها به مانند خبرنگاران دیگر رسانهها، جانب بیطرفی را حتی در حد یک «ژست» از خود نشان نمیدهند.
متن کامل این گزارش را میتوانید در پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir بخوانید.
🆔 @medialesson
#فردارسانه ( www.fardaresaneh.ir) نوشت:
«محسن اسلامزاده»، «محمدرضا حسینی بای»، «حسن عظیمزاده»، «میثم دلاوری» و «سجاد مهتری» خبرنگاران اعزامی صداوسیما در لبنان هستند که قرار است آنچه را در لبنان رخ میدهد به تصویر بکشند. معروفترین خبرنگار از میان خبرنگاران اعزامی صداوسیما حسینی بای است که شیوه خبررسانیاش خالی از حاشیه نبودهاست.
روی دیگر سکه
نخستین روزهای سال ۱۳۹۸ بر اثر بارندگی شدید در استانهای شمالی، سیلی عجیب استانهای گلستان و خراسان شمالی را فرا گرفت و شهرستان آققلا در استان گلستان را به زیر آب برد. خبرنگاران زیادی در همان نخستین روزها به گلستان رفته و گزارشهای میدانی بسیاری از این واقعه تهیه کردند. اما درخشانترین صحنه را «حسینی بای» خبرنگار صداوسیما رقم زد. او با کاپشن و لباس رسمی تا کمر در سیلی که خیابان اصلی شهر را گرفته بود فرو رفت و به صورت زنده از سیل گزارش تهیه کرد. این اقدام او بیشتر از آنکه اقدامی حرفهای و جذاب تلقی گردد، به نوعی بیانگر نمایش غیر ضروری و احساساتی یک خبرنگار از یک واقعه تلقی شد.
حسینی بای با آن سابقه و این روحیه شجاعانه حالا از ویرانههای لبنان روایتگر جنگ رژیم صهیونیستی در برابر مردم غزه و لبنان است. اینکه او و دیگر خبرنگاران شجاعانه به صف مقدم جنگ قدم گذاشتهاند واجد ارزش فراوانی است. اما روایتگری او و دیگر همکارانش به ویژه محسن اسلامزاده چه کیفیتی دارد؟ آیا آنها با تمام خطراتی که پذیرفتهاند توانستهاند راوی تاثیرگذار و صدیقی برای جنگی باشند که مرزهای وحشیگری بشری را جابهجا کردهاست.
واقعیت این است که عمده روایتها و گزارشهای خبرنگاران اعزامی به بیروت و جنوب لبنان، گزارشهای مبتنی بر «احساساتی گری» است. همانطور که از سوابق آقای حسینی بای بر میآید، خود او که سرآمد خبرنگاران اعزامی صداوسیما به لبنان است، اگر بتواند تا کمر در ویرانه فرو میرود و از حجم ویرانی سخن میگوید، آنگونه که در سیل آق قلا کرد.
او و دیگر همکارانش به جای روایتهای کارشناسانه، عمدتا سراغ روایت احساساتی و مبتنی بر دیدگاه شخصی رفتهاند. چراکه سیاست کلی صداوسیما حمایت از لبنان در برابر رژیم صهیونیستی است. اما آنها به مانند خبرنگاران دیگر رسانهها، جانب بیطرفی را حتی در حد یک «ژست» از خود نشان نمیدهند.
متن کامل این گزارش را میتوانید در پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir بخوانید.
🆔 @medialesson
🔸تنوع تخصص در سازمانهای خبری
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
یکی از نقشهای کلیدی در یک سازمان خبری، نقش خبرنگاران است. خبرنگاران مسئول جمعآوری اطلاعات، انجام مصاحبه و نوشتن گزارش در موضوعات مختلف هستند. این افراد خط مقدم سازمان هستند و اغلب تحت ضربالاجلهای محدود کار میکنند و با محیطهای پُرسرعت سر و کار دارند.
بسته به اندازه سازمان و دامنه پوشش، یک سازمان خبری ممکن است به تیمی از خبرنگاران متخصص در زمینههای مختلف مانند سیاست، اقتصاد، ورزش و سرگرمی نیاز داشته باشد. تعداد خبرنگاران مورد نیاز همچنین به دفعات انتشار یا پخش بستگی دارد، به طوری که خبرگزاریها به کارکنان بیشتری نسبت به نشریات هفتگی نیاز دارند.
ویراستاران، بخش مهم دیگری از یک سازمان خبری هستند. ویراستاران مسئول بررسی و ویرایش کار خبرنگاران برای اطمینان از صحت، وضوح و پایبندی به دستورالعملهای ویرایشی هستند. آنها همچنین نقش کلیدی در شکل دادن به استراتژی محتوای کلی سازمان دارند. بسته به بزرگی سازمان، ممکن است چندین سطح ویرایشگر مانند ویرایشگرهای کپی، ویرایشگرهای مدیریت و ویراستاران اجرایی وجود داشته باشد. تعداد ویراستاران مورد نیاز به حجم محتوای تولید شده و پیچیدگی فرآیند ویرایش بستگی دارد.
علاوه بر خبرنگاران و ویراستاران، یک سازمان خبری ممکن است به تیمی از عکاسان، فیلمبرداران و طراحان گرافیک نیز نیاز داشته باشد. این افراد، مسئول ایجاد محتوای بصری برای همراهی با گزارشهای نوشته شده، افزودن عمق و زمینه به گزارش هستند. اندازه این تیم به قابلیتهای چند رسانهای سازمان و اهمیتی که به گزارش تصویری داده میشود، بستگی دارد.
فراتر از تیم تحریریه، یک سازمان خبری همچنین به طیفی از کارکنان پشتیبانی از جمله دستیاران اداری، متخصصان فناوری اطلاعات و متخصصان فروش و بازاریابی نیاز دارد. این افراد در تضمین عملکرد خوب سازمان، از مدیریت اشتراک و تبلیغات گرفته تا حفظ زیرساخت های فنآوری، نقش حیاتی دارند.
در نهایت، تعداد کارکنان مورد نیاز برای یک سازمان خبری به عوامل مختلفی از جمله اندازه سازمان، دامنه پوشش و قابلیتهای تکنولوژیکی سازمان بستگی دارد. در حالی که هیچ پاسخ یکسانی در مورد تعداد کارکنان مورد نیاز وجود ندارد، یک تیم متنوع با طیف وسیعی از مهارتها و تخصص برای موفقیت هر سازمان خبری ضروری است.
یک سازمان خبری به تیمی از کارکنان با نقشها و مسئولیتهای متنوع نیاز دارد تا به طور مؤثر اطلاعات را جمعآوری، تولید و برای مردم منتشر کند. تعداد کارکنان مورد نیاز بسته به عواملی مانند محدوده پوشش، مخاطبان هدف و قابلیتهای فنآوری متفاوت خواهد بود. با ایجاد تیمی از متخصصان ماهر، یک سازمان خبری میتواند موفقیت خود را در چشمانداز رسانهای که به سرعت در حال تغییر است، تضمین کند.
🆔 @medialesson
#فردارسانه (www.fardaresaneh.ir) نوشت:
یکی از نقشهای کلیدی در یک سازمان خبری، نقش خبرنگاران است. خبرنگاران مسئول جمعآوری اطلاعات، انجام مصاحبه و نوشتن گزارش در موضوعات مختلف هستند. این افراد خط مقدم سازمان هستند و اغلب تحت ضربالاجلهای محدود کار میکنند و با محیطهای پُرسرعت سر و کار دارند.
بسته به اندازه سازمان و دامنه پوشش، یک سازمان خبری ممکن است به تیمی از خبرنگاران متخصص در زمینههای مختلف مانند سیاست، اقتصاد، ورزش و سرگرمی نیاز داشته باشد. تعداد خبرنگاران مورد نیاز همچنین به دفعات انتشار یا پخش بستگی دارد، به طوری که خبرگزاریها به کارکنان بیشتری نسبت به نشریات هفتگی نیاز دارند.
ویراستاران، بخش مهم دیگری از یک سازمان خبری هستند. ویراستاران مسئول بررسی و ویرایش کار خبرنگاران برای اطمینان از صحت، وضوح و پایبندی به دستورالعملهای ویرایشی هستند. آنها همچنین نقش کلیدی در شکل دادن به استراتژی محتوای کلی سازمان دارند. بسته به بزرگی سازمان، ممکن است چندین سطح ویرایشگر مانند ویرایشگرهای کپی، ویرایشگرهای مدیریت و ویراستاران اجرایی وجود داشته باشد. تعداد ویراستاران مورد نیاز به حجم محتوای تولید شده و پیچیدگی فرآیند ویرایش بستگی دارد.
علاوه بر خبرنگاران و ویراستاران، یک سازمان خبری ممکن است به تیمی از عکاسان، فیلمبرداران و طراحان گرافیک نیز نیاز داشته باشد. این افراد، مسئول ایجاد محتوای بصری برای همراهی با گزارشهای نوشته شده، افزودن عمق و زمینه به گزارش هستند. اندازه این تیم به قابلیتهای چند رسانهای سازمان و اهمیتی که به گزارش تصویری داده میشود، بستگی دارد.
فراتر از تیم تحریریه، یک سازمان خبری همچنین به طیفی از کارکنان پشتیبانی از جمله دستیاران اداری، متخصصان فناوری اطلاعات و متخصصان فروش و بازاریابی نیاز دارد. این افراد در تضمین عملکرد خوب سازمان، از مدیریت اشتراک و تبلیغات گرفته تا حفظ زیرساخت های فنآوری، نقش حیاتی دارند.
در نهایت، تعداد کارکنان مورد نیاز برای یک سازمان خبری به عوامل مختلفی از جمله اندازه سازمان، دامنه پوشش و قابلیتهای تکنولوژیکی سازمان بستگی دارد. در حالی که هیچ پاسخ یکسانی در مورد تعداد کارکنان مورد نیاز وجود ندارد، یک تیم متنوع با طیف وسیعی از مهارتها و تخصص برای موفقیت هر سازمان خبری ضروری است.
یک سازمان خبری به تیمی از کارکنان با نقشها و مسئولیتهای متنوع نیاز دارد تا به طور مؤثر اطلاعات را جمعآوری، تولید و برای مردم منتشر کند. تعداد کارکنان مورد نیاز بسته به عواملی مانند محدوده پوشش، مخاطبان هدف و قابلیتهای فنآوری متفاوت خواهد بود. با ایجاد تیمی از متخصصان ماهر، یک سازمان خبری میتواند موفقیت خود را در چشمانداز رسانهای که به سرعت در حال تغییر است، تضمین کند.
🆔 @medialesson
فردارسانه
صفحه اصلی جدید - فردارسانه
گزارشویژه استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا: 2025 سال تسویهحساب هوش مصنوعی و روزنامهنگاری است 15 آذر…
🔸فرقانی: اخبار جنگ نباید اطلاعات ارزشمند در دسترس دشمن قرار دهد
دکتر محمدمهدی #فرقانی، رئیس پیشین و استاد بازنشسته دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص ابعاد خبریِ #حمله_اسرائیل به ایران، نکتههای مفیدی در مصاحبه با #فردارسانه بیان کرده است:
- من صبح، دقایقی شبکه خبر را دیدم. آنچه مشاهده کردم این بود که خبرنگاران به طور لحظهای از سطح شهر خبر تهیه و ارسال میکردند و پوششان هم فقط معطوف به این موضوع بود که زندگی عادی مردم در جریان است. مردم به سر کار میروند و دنبال کسب و کار خودشان هستند. موضوع به این خلاصه میشد که از شب قبل اتفاق خاصی نیفتاده است. من این موضوع را به طور زنده دنبال کردم که البته تجزیه و تحلیلش در جای خود بحث مفصل میطلبد.
- آنچه من از حمله اسرائیل به ایران دیدم، اخباری بود که خبرنگاران از سطح شهر تهیه میکردند. این تنها بخشی از واقعیت خبری و داستانی موضوع است که پوشش خبری را کفایت میکند اما طبیعتاً در این شرایط مردم میخواهند اخبار دقیقتری را ببینند و بشنوند. اگر به مدت طولانی و به صورت گسترده، این اخبار از آنها دریغ شود، طبیعتاً فضای مجازی، شایعات و اخبار فِیک (جعلی) میتواند دست به دست بچرخد و تبدیل به اخبار شود و بیش و کم در باور مردم بنشیند. این موضوع تدبیر و مدیریتی کلان لازم دارد که باید از قبل برایش برنامه داشت و آمدگیهای لازم را برایش فراهم کرد تا در این مواقع هیچ رسانه و دستگاهی غافلگیر نشود.
- در شرایط بحرانی اگر بخواهیم نشان دهیم که زندگی جریان دارد، بخشی از کارکرد روزنامهنگاری و کار رسانهای بحران را انجام دادهایم. اما این موضوع همه پوشش خبری ما را در بر نمیگیرد. البته شرایط جنگی هم با دیگر بحرانها متفاوت است.
- در شرایط جنگی همه رسانهها محدودیتهایی ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند که اخبار مربوط به حمله دشمن، به صورت مستقیم و بدون نظارت اتاق رسانهای جنگ یا ستاد فرماندهی یا هر چیز دیگر که نامش را بگذاریم، منتشر شود. چرایی این موضوع بدین دلیل است که میتواند اطلاعات باارزشی را در دسترس دشمن قرار دهد.
- این موضوع در جنگ هشت ساله در مطبوعات و رسانههای خودمان و مشخصا کیهان که خودم آنجا کار میکردم، تجربه شد. ما آن موقع جنگ شهرها را داشتیم و عراق خیلی علاقهمند بود که بداند بمبهایی که به شهرها میزند به کجاها اصابت میکند، چه میزان شعاع تخریبی دارد و چقدر تلفات به بار میآورد تا بتواند دیگر برنامههای بعدیاش را متناسب با آن طراحی کند.
🆔 @medialesson
دکتر محمدمهدی #فرقانی، رئیس پیشین و استاد بازنشسته دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص ابعاد خبریِ #حمله_اسرائیل به ایران، نکتههای مفیدی در مصاحبه با #فردارسانه بیان کرده است:
- من صبح، دقایقی شبکه خبر را دیدم. آنچه مشاهده کردم این بود که خبرنگاران به طور لحظهای از سطح شهر خبر تهیه و ارسال میکردند و پوششان هم فقط معطوف به این موضوع بود که زندگی عادی مردم در جریان است. مردم به سر کار میروند و دنبال کسب و کار خودشان هستند. موضوع به این خلاصه میشد که از شب قبل اتفاق خاصی نیفتاده است. من این موضوع را به طور زنده دنبال کردم که البته تجزیه و تحلیلش در جای خود بحث مفصل میطلبد.
- آنچه من از حمله اسرائیل به ایران دیدم، اخباری بود که خبرنگاران از سطح شهر تهیه میکردند. این تنها بخشی از واقعیت خبری و داستانی موضوع است که پوشش خبری را کفایت میکند اما طبیعتاً در این شرایط مردم میخواهند اخبار دقیقتری را ببینند و بشنوند. اگر به مدت طولانی و به صورت گسترده، این اخبار از آنها دریغ شود، طبیعتاً فضای مجازی، شایعات و اخبار فِیک (جعلی) میتواند دست به دست بچرخد و تبدیل به اخبار شود و بیش و کم در باور مردم بنشیند. این موضوع تدبیر و مدیریتی کلان لازم دارد که باید از قبل برایش برنامه داشت و آمدگیهای لازم را برایش فراهم کرد تا در این مواقع هیچ رسانه و دستگاهی غافلگیر نشود.
- در شرایط بحرانی اگر بخواهیم نشان دهیم که زندگی جریان دارد، بخشی از کارکرد روزنامهنگاری و کار رسانهای بحران را انجام دادهایم. اما این موضوع همه پوشش خبری ما را در بر نمیگیرد. البته شرایط جنگی هم با دیگر بحرانها متفاوت است.
- در شرایط جنگی همه رسانهها محدودیتهایی ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند که اخبار مربوط به حمله دشمن، به صورت مستقیم و بدون نظارت اتاق رسانهای جنگ یا ستاد فرماندهی یا هر چیز دیگر که نامش را بگذاریم، منتشر شود. چرایی این موضوع بدین دلیل است که میتواند اطلاعات باارزشی را در دسترس دشمن قرار دهد.
- این موضوع در جنگ هشت ساله در مطبوعات و رسانههای خودمان و مشخصا کیهان که خودم آنجا کار میکردم، تجربه شد. ما آن موقع جنگ شهرها را داشتیم و عراق خیلی علاقهمند بود که بداند بمبهایی که به شهرها میزند به کجاها اصابت میکند، چه میزان شعاع تخریبی دارد و چقدر تلفات به بار میآورد تا بتواند دیگر برنامههای بعدیاش را متناسب با آن طراحی کند.
🆔 @medialesson
🔸کشمکش مطبوعات ایران با بحرانهای بیپایان
مدیران مسئول روزنامههای اعتماد، جمهوری اسلامی و ابتکار در گزارش #فردارسانه درباره بحرانهای مطبوعات صحبت کردهاند. گزارش مشروح در پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
بهروز بهزادی، مدیر مسئول روزنامه اعتماد: «کل مطبوعات نه فقط روزنامهها از نظر کاغذ در مضیقه هستند و یارانهای که وزارت ارشاد میدهد فقط برای تیراژ خیلی کم به درد میخورد.»
مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی: «با افزایش قیمت نشریات، مشکل اقتصادی آنها حل نخواهد شد.»
محمدعلی وکیلی، مدیر مسئول روزنامه ابتکار: «ما تصمیم نداریم قیمت روزنامهمان را افزایش دهیم زیرا فکر میکنیم تاثیری ندارد.»
🆔 @medialesson
مدیران مسئول روزنامههای اعتماد، جمهوری اسلامی و ابتکار در گزارش #فردارسانه درباره بحرانهای مطبوعات صحبت کردهاند. گزارش مشروح در پایگاه خبری-اختصاصی فردارسانه به نشانی www.fardaresaneh.ir در دسترس است.
بهروز بهزادی، مدیر مسئول روزنامه اعتماد: «کل مطبوعات نه فقط روزنامهها از نظر کاغذ در مضیقه هستند و یارانهای که وزارت ارشاد میدهد فقط برای تیراژ خیلی کم به درد میخورد.»
مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی: «با افزایش قیمت نشریات، مشکل اقتصادی آنها حل نخواهد شد.»
محمدعلی وکیلی، مدیر مسئول روزنامه ابتکار: «ما تصمیم نداریم قیمت روزنامهمان را افزایش دهیم زیرا فکر میکنیم تاثیری ندارد.»
🆔 @medialesson