Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺برنامه ی تاریخ و سینما
📕موضوع: بررسی فیلم سینمایی آرگو
#تاریخ_سینما
#نقد_فیلم
🎬مصاف فیلم
@masaf_film
📕موضوع: بررسی فیلم سینمایی آرگو
#تاریخ_سینما
#نقد_فیلم
🎬مصاف فیلم
@masaf_film
⭕️میز نقد برنامه هفت فیلم (ما همه با هم هستیم)
👤مسعود فراستی:
💢من اصلا نمیدونم این فیلم چیست؟ من چه جوری باید با این فیلم برخورد کنم! این فیلم ابدا کمدی نیست. من تازه فهمیدم در ایران به تازگی یکی سرمایه گذار است یکی تهیه کننده! هدف مقدس را با وسیله غیر مقدس نمیتوان برد جلو. استفاده از پولهای غیر شفاف هیج کمکی نمیکند بلکه ضرر بسیار وارد میکند.
🔻اصلا یک پدیده وقتی از سیر طبیعی خود خارج شود و به سمت پر زرق و برق برود مسلما ماندگار نیست. اصلا این سینمای که دخل و خرج آن با هم نمیخورد.
🔻فیلمنامه اساسا معضل است و یک خط است، کارکتر و تیپ هم ندارد. من فکر میکنم که در واقع این آشفتگی در درون فیلم است. یک سری آدم معمولی نیمه شکست خورده میخواهند خودکشی کنند. بر خلاف ادعا، اصلا سیاسی نیست. فیلم ضد مردمی است و این فیلم یک سقوط است.
#نقد_فیلم
#فیلم_بد
✅آرما(آرمان ناتمام)
@media_arma
👤مسعود فراستی:
💢من اصلا نمیدونم این فیلم چیست؟ من چه جوری باید با این فیلم برخورد کنم! این فیلم ابدا کمدی نیست. من تازه فهمیدم در ایران به تازگی یکی سرمایه گذار است یکی تهیه کننده! هدف مقدس را با وسیله غیر مقدس نمیتوان برد جلو. استفاده از پولهای غیر شفاف هیج کمکی نمیکند بلکه ضرر بسیار وارد میکند.
🔻اصلا یک پدیده وقتی از سیر طبیعی خود خارج شود و به سمت پر زرق و برق برود مسلما ماندگار نیست. اصلا این سینمای که دخل و خرج آن با هم نمیخورد.
🔻فیلمنامه اساسا معضل است و یک خط است، کارکتر و تیپ هم ندارد. من فکر میکنم که در واقع این آشفتگی در درون فیلم است. یک سری آدم معمولی نیمه شکست خورده میخواهند خودکشی کنند. بر خلاف ادعا، اصلا سیاسی نیست. فیلم ضد مردمی است و این فیلم یک سقوط است.
#نقد_فیلم
#فیلم_بد
✅آرما(آرمان ناتمام)
@media_arma
⭕️«درخت گردو» موافق و مخالف
🔰 از سند تاریخی جنایت علیه مردم ایران تا فیلمی بی انصاف در قبال تاریخ
📝 در بخشی از یادداشت صوفیا نصرالهی در ستایش فیلم «درخت گردو» آمده:«درخت گردو» از آن فیلمهایی است که در زمان درستی ساخته شده و این هم هوشمندی سازندهاش را نشان میدهد. در شرایطی که کشور در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته فیلم مهدویان علیه فراموشی است. یادمان میآورد که جنگ چه پدیدهی مخوفی است و چهطور مردم بیگناه را قربانی میکند. «درخت گردو» فیلمی ضدجنگ است. فیلمی انسانی و به طرز نفسگیری تلخ. تلخی عمیقی که از واقعیت جنگ میآید. اول فیلم نوشته شده که براساس یک داستان واقعی است و کارگردان هم فیلمش را کاملا واقعگرایانه نوشته. پیمان معادی حق مطلب را در مورد کاراکتر مرد قهرمانی که نقشاش را بازی میکند ایفا کرده است.
🔹این فیلم غمانگیزتر و تلختر از آن است که حتی دوباره بشود آن را دید. همان دفعهی اول دیدنش تاثیرش را رویتان میگذارد. امکان ندارد تصویر زیر دوش پدر و بچههایش را از یاد ببرید. تا آخر عمر همراهتان میماند و هر بار یادآوریاش تنتان را میلرزاند.از این نظر «درخت گردو» شبیه «فهرست شیندلر» اسپیلبرگ است. فیلمی انسانی که رنجش بیشتر از آن است که بتوانید دوباره آن را ببینید اما هر جا صدای موسیقیاش را بشنوید یا قابی ببینید یا اسمش بیاید تصاویرش جلوی چشمتان زنده میشود. حالا ما فیلمی در تاریخ سینمایمان داریم که در نشان دادن چهرهی زشت جنگ و ستمی که بر ما رفته در حکم یک سند تاریخی عمل میکند.«درخت گردو» فیلمی مهمی برای سینما و برای مردم ایران است
🔹ایزد مهرآفرین اما در انتقاد از فیلم نوشته: روایت فیلم از همان ابتدا با یک شیطنت و غرض و مرض آغاز میشود. کولبرهای کرد در کولاک و برف همگی درخانه «قادر» (پیمان معادی) جمع شده اند تا در لحظات آخر مرگ این مرد کنارش باشند.چرا هواپیماهای جنگی بعثی هیچ نام و نشان و آرمی ندارند. مخاطب چه ایرانی و چه غیر ایرانی از کجا باید بداند که این هواپیما یک هواپیمای خودی نیست و برای دشمن است.«قادر» یکه و تنها بچهها را از این شهر به آن شهر میکشاند. مرد حمامچی کسی را به داخل حمام راه نمیدهد. سرباز سپاهی دخالت میکند ولی راه به جایی نمیبرد و باز این خود «قادر» است که در را میشکافد و مردم و بچه هایش را به حمام میبرد. بیمارستانی درب و داغان و کاری از دستش بر نمیآید. مهدویان تابلوی کوچه بن بستی را نشان میدهد به اسم «وحدت» که بالای آن یک «دوشکا» قرار دارد.
🔹«قادر» یکه و تنها برای احقاق حق به داداگاه «لاهه» در قلب اروپا میرود. با اینکه در واقعیت تمام کارهاری دادگاه «لاهه» را ایران انجام داده است. این دیگر اخر بی معرفتی و نمک نشناسی است که «مهدویان» شخصیتش را در مقابل کسانی مینشاند و از آنها میخواهد حقش را به او بدهند که خود باعث و بانی این بمبهای شیمیایی بودند و آنها بودند که این بمبها را به صدام دادند.حداقلترین کاری که فیلمساز میتوانست نمایش دهد این بود که ماشین بنزی که از درب هتل قادر را به دادگاه میبرد یک پرچم ایران داشته باشد که متاسفانه آقای مهدویان از آن هم دریغ میکنددر دادگاه هم همه حرفی زده میشود جز ایران. هر چه هست از ظلم بر کردهاست در طول تاریخ. با این دیالوگ که «اگر کرد صبور نبود که تا الان از بین رفته بود».در واقع فیلمی که میتوانست با یک روایت صادقانه و نه شعاری سندی باشد بر حقانیت و مظلومیت ایران در جنایت سردشت برای جهانیان، با یک حرکت مغرضانه به نفع دشمن روایت شده است./سینما
#جشنواره_فیلم_فجر_38
#نقد_فیلم
✅آرما(آرمان ناتمام)
@media_arma
🔰 از سند تاریخی جنایت علیه مردم ایران تا فیلمی بی انصاف در قبال تاریخ
📝 در بخشی از یادداشت صوفیا نصرالهی در ستایش فیلم «درخت گردو» آمده:«درخت گردو» از آن فیلمهایی است که در زمان درستی ساخته شده و این هم هوشمندی سازندهاش را نشان میدهد. در شرایطی که کشور در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته فیلم مهدویان علیه فراموشی است. یادمان میآورد که جنگ چه پدیدهی مخوفی است و چهطور مردم بیگناه را قربانی میکند. «درخت گردو» فیلمی ضدجنگ است. فیلمی انسانی و به طرز نفسگیری تلخ. تلخی عمیقی که از واقعیت جنگ میآید. اول فیلم نوشته شده که براساس یک داستان واقعی است و کارگردان هم فیلمش را کاملا واقعگرایانه نوشته. پیمان معادی حق مطلب را در مورد کاراکتر مرد قهرمانی که نقشاش را بازی میکند ایفا کرده است.
🔹این فیلم غمانگیزتر و تلختر از آن است که حتی دوباره بشود آن را دید. همان دفعهی اول دیدنش تاثیرش را رویتان میگذارد. امکان ندارد تصویر زیر دوش پدر و بچههایش را از یاد ببرید. تا آخر عمر همراهتان میماند و هر بار یادآوریاش تنتان را میلرزاند.از این نظر «درخت گردو» شبیه «فهرست شیندلر» اسپیلبرگ است. فیلمی انسانی که رنجش بیشتر از آن است که بتوانید دوباره آن را ببینید اما هر جا صدای موسیقیاش را بشنوید یا قابی ببینید یا اسمش بیاید تصاویرش جلوی چشمتان زنده میشود. حالا ما فیلمی در تاریخ سینمایمان داریم که در نشان دادن چهرهی زشت جنگ و ستمی که بر ما رفته در حکم یک سند تاریخی عمل میکند.«درخت گردو» فیلمی مهمی برای سینما و برای مردم ایران است
🔹ایزد مهرآفرین اما در انتقاد از فیلم نوشته: روایت فیلم از همان ابتدا با یک شیطنت و غرض و مرض آغاز میشود. کولبرهای کرد در کولاک و برف همگی درخانه «قادر» (پیمان معادی) جمع شده اند تا در لحظات آخر مرگ این مرد کنارش باشند.چرا هواپیماهای جنگی بعثی هیچ نام و نشان و آرمی ندارند. مخاطب چه ایرانی و چه غیر ایرانی از کجا باید بداند که این هواپیما یک هواپیمای خودی نیست و برای دشمن است.«قادر» یکه و تنها بچهها را از این شهر به آن شهر میکشاند. مرد حمامچی کسی را به داخل حمام راه نمیدهد. سرباز سپاهی دخالت میکند ولی راه به جایی نمیبرد و باز این خود «قادر» است که در را میشکافد و مردم و بچه هایش را به حمام میبرد. بیمارستانی درب و داغان و کاری از دستش بر نمیآید. مهدویان تابلوی کوچه بن بستی را نشان میدهد به اسم «وحدت» که بالای آن یک «دوشکا» قرار دارد.
🔹«قادر» یکه و تنها برای احقاق حق به داداگاه «لاهه» در قلب اروپا میرود. با اینکه در واقعیت تمام کارهاری دادگاه «لاهه» را ایران انجام داده است. این دیگر اخر بی معرفتی و نمک نشناسی است که «مهدویان» شخصیتش را در مقابل کسانی مینشاند و از آنها میخواهد حقش را به او بدهند که خود باعث و بانی این بمبهای شیمیایی بودند و آنها بودند که این بمبها را به صدام دادند.حداقلترین کاری که فیلمساز میتوانست نمایش دهد این بود که ماشین بنزی که از درب هتل قادر را به دادگاه میبرد یک پرچم ایران داشته باشد که متاسفانه آقای مهدویان از آن هم دریغ میکنددر دادگاه هم همه حرفی زده میشود جز ایران. هر چه هست از ظلم بر کردهاست در طول تاریخ. با این دیالوگ که «اگر کرد صبور نبود که تا الان از بین رفته بود».در واقع فیلمی که میتوانست با یک روایت صادقانه و نه شعاری سندی باشد بر حقانیت و مظلومیت ایران در جنایت سردشت برای جهانیان، با یک حرکت مغرضانه به نفع دشمن روایت شده است./سینما
#جشنواره_فیلم_فجر_38
#نقد_فیلم
✅آرما(آرمان ناتمام)
@media_arma
⭕️بازیکن شماره یک اماده؛ سواد رسانهای به روایت اسپیلبرگ
🔺فیلم بازیکن شماره یک آماده وضعیت اسفناک جهان در سال 2045 را نشان میدهد. در آن زمان بیشتر مردم به وسیله تکنولوژی VR یا واقعیت مجازی غوطهوردر دنیایی مجازی هستند و طبق چیزی که ابتدای فیلم گفته میشود مردم دیگر مشکلات خود را حل نمیکنند، بلکه با آن زندگی میکنند و چون واقعیت آزار دهنده است، همه به دنبال راهی برای فرار از آن هستند. این راه فرار همان دنیایی واقعیت مجازی یعنی «واهه یا اوسیس» است که مردم در آنجا آواتار مورد علاقه خود را انتخاب میکنند و هر کاری که دوست دارند، انجام میدهد و فقط برای خوردن، خوابیدن و دستشویی رفتن از «اوسیس» خارج میشوند. به همین علت اکثر مردم به طرز رقت انگیزی در کانکسها زندگی میکنند و غوطهوری در فضای مجازی به زندگی حقیقی آنها لطمه زده.
💢در این زمان قهرمان فیلم و تیمش و در مقابل شرکتی به نام IOI در حال رقابت برای برنده شدن در مسابقهای هستند که نتیجه آن به دست گرفتن کنترل «اوسیس» است.
🔺آنچه در مورد فیلم لازم است بدانیم:
این فیلم بسیار ظریف به پدیده #سلبریتیهای_مجازی، اشاره کرده است، کسانی که به علت خاص بودن در این فضا معروف میشوند و این موضوع در این فیلم تا حدی مثبت جلوه داده میشود.
💢اعتیاد و غرق شدن در فضای (واقعیت) مجازی به خصوص اگر بدون فکر و هدف باشد در این فیلم بد دانسته میشود. اگرچه معایب اعتیاد و استفاده بیش از حد از فضای مجازی در این فیلم نمایش داده میشود اما به دنبال تخریب و مطلقا بد جلوه دادن آن نیست، بلکه تاکید میکند حضور در این فضا نباید جایگزینی برای ارتباط با دیگران به خصوص خانواده شود.
💢همچنین نسبت به افشای اطلاعات در دنیای مجازی و اعتماد به افراد در آن هشدار داده میشود و همچنین بر روی مسئله هویت مجازی و امکان تفاوت آن با هویت حقیقی افراد تاکید میشود.
🔹 در صحنه پایانی فیلم، قهرمان داستان که برنده مسابقه و مالک دنیای مجازی شده، این فضا را دو روز در هفته تعطیل میکند. این نکته مهمی است که در #سواد_رسانه_ای به آن #رژیم_مصرف_رسانه میگوییم.
• اگرچه خشونت دراین فیلم وجود دارد اما حقیقی و آزاردهنده نیست، در بخشی از فیلم نیز صحنهای از یک فیلم ترسناک نمایش داده میشود که این مورد نیز بسیار کوتاه است.
نکتههای مثبتی مانند: ترویج کارگروهی، پزوهش و تمرین، مطالعه و تلاش برای متخصص شدن در یک زمینه خاص به چشم میخورد.
👤محمدعلی عبدالهی
#نقد_فیلم
#سواد_رسانه_ای
✅آرما(آرمان ناتمام)
@Media_arma
🔺فیلم بازیکن شماره یک آماده وضعیت اسفناک جهان در سال 2045 را نشان میدهد. در آن زمان بیشتر مردم به وسیله تکنولوژی VR یا واقعیت مجازی غوطهوردر دنیایی مجازی هستند و طبق چیزی که ابتدای فیلم گفته میشود مردم دیگر مشکلات خود را حل نمیکنند، بلکه با آن زندگی میکنند و چون واقعیت آزار دهنده است، همه به دنبال راهی برای فرار از آن هستند. این راه فرار همان دنیایی واقعیت مجازی یعنی «واهه یا اوسیس» است که مردم در آنجا آواتار مورد علاقه خود را انتخاب میکنند و هر کاری که دوست دارند، انجام میدهد و فقط برای خوردن، خوابیدن و دستشویی رفتن از «اوسیس» خارج میشوند. به همین علت اکثر مردم به طرز رقت انگیزی در کانکسها زندگی میکنند و غوطهوری در فضای مجازی به زندگی حقیقی آنها لطمه زده.
💢در این زمان قهرمان فیلم و تیمش و در مقابل شرکتی به نام IOI در حال رقابت برای برنده شدن در مسابقهای هستند که نتیجه آن به دست گرفتن کنترل «اوسیس» است.
🔺آنچه در مورد فیلم لازم است بدانیم:
این فیلم بسیار ظریف به پدیده #سلبریتیهای_مجازی، اشاره کرده است، کسانی که به علت خاص بودن در این فضا معروف میشوند و این موضوع در این فیلم تا حدی مثبت جلوه داده میشود.
💢اعتیاد و غرق شدن در فضای (واقعیت) مجازی به خصوص اگر بدون فکر و هدف باشد در این فیلم بد دانسته میشود. اگرچه معایب اعتیاد و استفاده بیش از حد از فضای مجازی در این فیلم نمایش داده میشود اما به دنبال تخریب و مطلقا بد جلوه دادن آن نیست، بلکه تاکید میکند حضور در این فضا نباید جایگزینی برای ارتباط با دیگران به خصوص خانواده شود.
💢همچنین نسبت به افشای اطلاعات در دنیای مجازی و اعتماد به افراد در آن هشدار داده میشود و همچنین بر روی مسئله هویت مجازی و امکان تفاوت آن با هویت حقیقی افراد تاکید میشود.
🔹 در صحنه پایانی فیلم، قهرمان داستان که برنده مسابقه و مالک دنیای مجازی شده، این فضا را دو روز در هفته تعطیل میکند. این نکته مهمی است که در #سواد_رسانه_ای به آن #رژیم_مصرف_رسانه میگوییم.
• اگرچه خشونت دراین فیلم وجود دارد اما حقیقی و آزاردهنده نیست، در بخشی از فیلم نیز صحنهای از یک فیلم ترسناک نمایش داده میشود که این مورد نیز بسیار کوتاه است.
نکتههای مثبتی مانند: ترویج کارگروهی، پزوهش و تمرین، مطالعه و تلاش برای متخصص شدن در یک زمینه خاص به چشم میخورد.
👤محمدعلی عبدالهی
#نقد_فیلم
#سواد_رسانه_ای
✅آرما(آرمان ناتمام)
@Media_arma
⭕️آقازاده خوب، آقازاده بد
🔺طرح موضوعات مفاسد اقتصادی در قالب امنیتی نیازمند ظرایف و طراحی دقیق است. مجموعه آقازاده برای اولینبار روایتی از ترکیب چند پرونده اقتصادی با نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیق ارائه کرد
💢داستان سریال در اصل درگیری یک آقازاده خوب با یک آقازاده بد است میتوان گفت سریال نتوانست بهخوبی در خصوص پدیده "آقازاده" صحبت کند شاید قصد سازنده از تقابل دو آقازاده انتقال قضاوت صحیح در ذهن مخاطب بوده، یعنی اگر آقازادههای بد و مفسد وجود دارد آقازادههایی خوب و قهرمان نیز به دنبال تأمین امنیت مردم هستند و لزوماً این حرف غلط نیست، اما آیا همهی مخاطبان اطلاع کامل از روند جذب نیروهای امنیتی دارند؟ ارائه این تصویر مخاطب را به این نتیجه میرساند که گزینش نیروهای سازمانهای امنیتی تنها از مسئولین سابق صورت میپذیرد.
🔺تصویرسازی نیروهای انقلابی و قهرمان داستان آقازاده (حامد تهرانی) با بازی سینا مهراد هیچ تناسبی با ویژگیهای یک قهرمان اجتماعی در قالب امنیتی ندارد و عمده اشکال این مسئله به انتخاب بازیگر و تیپیکال حامد تهرانی بازمیگردد.
جوانان انقلابی که در خط مقدم مبارزه با فساد و اصلاح روندهای غلط و ساختارهای فشل در تلاشاند در خانوادههایی عادی و از دل مردم هستند مخاطب با شناخت چنین جریانات و اشخاص حقطلبی طبیعتاً با شخصیت حامد تهرانی ارتباط برقرار نمیکند.
🔺ارائه تصویر یک مسئول سالم انقلابی با سبک زندگی درویش گونه و عزلت نشینی در کنج زیرزمین بهعنوان یک مسئول تراز انقلاب اسلامی (حاج رضا تهرانی) مخاطب را به آدرسی غلط هدایت میکند چرا که مخاطب در عالم واقعیت شخصیتی چون شهید سلیمانی را بهعنوان یک مسئول دلسوز و کارآمد میشناسد این روش شخصیتپردازی شاید به روحیات نویسنده سریال حامد عنقا و پیشینه خانوادگی وی که آمیختهای از تصوف و مرام و مسلک دراویش شکلگرفته است، بازمیگردد. این سبک زندگی در آثار دیگر این نویسنده خلاق مثل تنهایی لیلا، نیز دیده میشود.
🔺ایراد بزرگ آقازاده بهصورت ناخودآگاه ارائه تصویری سادهلوحانه از نیروهای امنیتی است. آنجایی که بهراحتی یک دلال فاحشه و رابط قاچاق دختران با تکنیکهای یک پرستو امنیتی در قلب و فکر کارشناس اقتصادی - امنیتی نفوذ کند و به همسری وی در آید هرچند در ادامه سریال توبه و بازگشت این شخصیت دراماتیزه شد اما نکته اصلی هشیاری نیروهای امنیتی در واقعیت است که باتوجهبه ملاحظات سازمانی هرگز اجازه چنین ارتباطی را به نیروهای خود نخواهند داد.
🔺آقازاده نتوانست پیچیدگیهای پروندههای اقتصادی را به زبان مردم ترجمه کند به طور مثال در سکانسی که اتهامات نیما بحری توسط حامد تهرانی با سؤالی تخصصی مطرح میشود: خلق پول میکنی!؟ هرچند این سؤال بسیار دقیق و حساب شده عنوان شده اما مخاطب متوجه نشد که خلق پول چیست؟ چه تأثیری در معیشت آنها دارد؟ و یا مگر خلق پول جرم است؟
🔺آقازاده نتوانست روند رشد افرادی مثل حاج حسن در قوه قضائیه را نمایش دهد و اینکه ارتباط درهمتنیده امنیتی و ترفندهای حقوقی و خلاءهای قانونی را برای مخاطب حل کند.
الکس و پروژه عنکبوت۲ یکی از مهمترین پروندههای سالهای اخیر جمهوری اسلامی بوده است که ابعاد آن در این سریال ارائه نشد.
🔺اما آقازاده با وجود حجم بالایی از حاشیهها و فشارهای رسانهای شجاعت طرح پروندههای فساد در ساختارهای جمهوری اسلامی داشت و توانست عزم جمهوری اسلامی در برخورد با فساد حتی در ذینفوذترین مناصب را بهقدر توان خویش به تصویر بکشد.
🔺بهتر بود آقازاده بر اساس منطق حکمرانی کارآمد در راستای طرح نقاط ضعف و بی رحمی های مفاسداقتصادی، راهکارهای منطقی و قابل اجرا با زبان هنر به جهت اقناع مخاطب نمایش میداد.
🔺 و اما سؤالی مهم در خصوص ضدقهرمان سریال نیما، شخصیت نیما بحری، مطرحشدن دو نام مختلف برای او (ابوذر و نیما) که قربانی حلقهی قدرتمند فساد با وجهه امنیتی و بهظاهر انقلابی شد، داستان کدام آقازاده در عالم واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند؟
👤 علیرضا پورمسعود
#آقازاده
#نقد
✅ آرما (آرمان ناتمام)
@Media_arma
🔺طرح موضوعات مفاسد اقتصادی در قالب امنیتی نیازمند ظرایف و طراحی دقیق است. مجموعه آقازاده برای اولینبار روایتی از ترکیب چند پرونده اقتصادی با نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیق ارائه کرد
💢داستان سریال در اصل درگیری یک آقازاده خوب با یک آقازاده بد است میتوان گفت سریال نتوانست بهخوبی در خصوص پدیده "آقازاده" صحبت کند شاید قصد سازنده از تقابل دو آقازاده انتقال قضاوت صحیح در ذهن مخاطب بوده، یعنی اگر آقازادههای بد و مفسد وجود دارد آقازادههایی خوب و قهرمان نیز به دنبال تأمین امنیت مردم هستند و لزوماً این حرف غلط نیست، اما آیا همهی مخاطبان اطلاع کامل از روند جذب نیروهای امنیتی دارند؟ ارائه این تصویر مخاطب را به این نتیجه میرساند که گزینش نیروهای سازمانهای امنیتی تنها از مسئولین سابق صورت میپذیرد.
🔺تصویرسازی نیروهای انقلابی و قهرمان داستان آقازاده (حامد تهرانی) با بازی سینا مهراد هیچ تناسبی با ویژگیهای یک قهرمان اجتماعی در قالب امنیتی ندارد و عمده اشکال این مسئله به انتخاب بازیگر و تیپیکال حامد تهرانی بازمیگردد.
جوانان انقلابی که در خط مقدم مبارزه با فساد و اصلاح روندهای غلط و ساختارهای فشل در تلاشاند در خانوادههایی عادی و از دل مردم هستند مخاطب با شناخت چنین جریانات و اشخاص حقطلبی طبیعتاً با شخصیت حامد تهرانی ارتباط برقرار نمیکند.
🔺ارائه تصویر یک مسئول سالم انقلابی با سبک زندگی درویش گونه و عزلت نشینی در کنج زیرزمین بهعنوان یک مسئول تراز انقلاب اسلامی (حاج رضا تهرانی) مخاطب را به آدرسی غلط هدایت میکند چرا که مخاطب در عالم واقعیت شخصیتی چون شهید سلیمانی را بهعنوان یک مسئول دلسوز و کارآمد میشناسد این روش شخصیتپردازی شاید به روحیات نویسنده سریال حامد عنقا و پیشینه خانوادگی وی که آمیختهای از تصوف و مرام و مسلک دراویش شکلگرفته است، بازمیگردد. این سبک زندگی در آثار دیگر این نویسنده خلاق مثل تنهایی لیلا، نیز دیده میشود.
🔺ایراد بزرگ آقازاده بهصورت ناخودآگاه ارائه تصویری سادهلوحانه از نیروهای امنیتی است. آنجایی که بهراحتی یک دلال فاحشه و رابط قاچاق دختران با تکنیکهای یک پرستو امنیتی در قلب و فکر کارشناس اقتصادی - امنیتی نفوذ کند و به همسری وی در آید هرچند در ادامه سریال توبه و بازگشت این شخصیت دراماتیزه شد اما نکته اصلی هشیاری نیروهای امنیتی در واقعیت است که باتوجهبه ملاحظات سازمانی هرگز اجازه چنین ارتباطی را به نیروهای خود نخواهند داد.
🔺آقازاده نتوانست پیچیدگیهای پروندههای اقتصادی را به زبان مردم ترجمه کند به طور مثال در سکانسی که اتهامات نیما بحری توسط حامد تهرانی با سؤالی تخصصی مطرح میشود: خلق پول میکنی!؟ هرچند این سؤال بسیار دقیق و حساب شده عنوان شده اما مخاطب متوجه نشد که خلق پول چیست؟ چه تأثیری در معیشت آنها دارد؟ و یا مگر خلق پول جرم است؟
🔺آقازاده نتوانست روند رشد افرادی مثل حاج حسن در قوه قضائیه را نمایش دهد و اینکه ارتباط درهمتنیده امنیتی و ترفندهای حقوقی و خلاءهای قانونی را برای مخاطب حل کند.
الکس و پروژه عنکبوت۲ یکی از مهمترین پروندههای سالهای اخیر جمهوری اسلامی بوده است که ابعاد آن در این سریال ارائه نشد.
🔺اما آقازاده با وجود حجم بالایی از حاشیهها و فشارهای رسانهای شجاعت طرح پروندههای فساد در ساختارهای جمهوری اسلامی داشت و توانست عزم جمهوری اسلامی در برخورد با فساد حتی در ذینفوذترین مناصب را بهقدر توان خویش به تصویر بکشد.
🔺بهتر بود آقازاده بر اساس منطق حکمرانی کارآمد در راستای طرح نقاط ضعف و بی رحمی های مفاسداقتصادی، راهکارهای منطقی و قابل اجرا با زبان هنر به جهت اقناع مخاطب نمایش میداد.
🔺 و اما سؤالی مهم در خصوص ضدقهرمان سریال نیما، شخصیت نیما بحری، مطرحشدن دو نام مختلف برای او (ابوذر و نیما) که قربانی حلقهی قدرتمند فساد با وجهه امنیتی و بهظاهر انقلابی شد، داستان کدام آقازاده در عالم واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند؟
👤 علیرضا پورمسعود
#آقازاده
#نقد
✅ آرما (آرمان ناتمام)
@Media_arma
Telegram
attach 📎
💢 نقد فیلمهای چهلمین جشنواره فجر
"هناس"
📽کارگردان: حسین دارابیزاده
📝 هدف اصلی نقدنویسی ارزشگذاریست، اینکه فیلم چقدر ارزش دارد یا نه.
🔻 "نعمتالله سعیدی" در کتاب فیلم فیگور فلسفه بحث نقد را به مثال قدیمی سره از ناسره میکشاند و اینکه در پدیدهای مثل طلا بحث بر سر سره است و کار به ناسره نیست و در نقطه مقابل مثلا آزمایش ادرار بحث بر سر ناسره است و اینکه بدانیم چقدر سم در بدنمان است و بدین ترتیب صحبت سره دیگر در میان نیست.
🔻حالا در اکثر مواقع در نقدنویسی آثار هنری دوستان پدیدهای سرطانی را گیر میآورند و درباره سرههای آن سخن میگویند یا برعکس گوهری گرانبها را معطل ناسرهاش میکنند، الغرض گفتم نکند ما هم در برخورد با فیلمهایی از قبیل هناس گرفتار چنین رویهای شویم.
🔻هناس آنقدر گوهر گرانمایهایست که تنها مغرضی باید بیاید راجع به فرم و تکنیک و ریتم نکته منفی پیدا کند و بخواهد درباره آنها سخن بگوید.
🔻 هناس فیلمی در ستایش دانشمندان هستهای کشور است که در واقع ما تنها از زندگیشان کلمه دانشمند را فهم میکنیم و از زیر و بم زندگی آنها چیزی نمیدانیم، زندگی سراسر اضطراب و انتظار. انتظار پایانی که میدانیم چیست و تنها از زمانش بیخبریم.
🔻سینمای ما در طول چهل و خردهای سال گذشته از انقلاب اسلامی ایران، خواسته یا ناخواسته سعی کرده بر نقاط قوتها، ایثارها، مقاومتها، دستاوردها و پیروزیها چشم ببندد بهطوری که کم کم باورمان شده ته جدولیم، حال آنکه واقعیت چیز دیگریست.
🔻هناس فیلم خوشریتم و سرپاییایست که علاوه بر اینکه در حوزههای مختلف فنی از استانداردهای بالا برخوردار است، این سوال جدی را هم دوباره یادآور میشود که کارکرد سینما چیست؟ آیا تنها غر بزند و اوقات فراغتی را پر کند یا مثل هناس میتواند حس غرور ملی را در ما زنده کند.
🔻در دنیای مدرنیته و پستمدرنیسم که غفلت بزرگترین دستاوردش است و اوقات فراغت را بهانهای میکند که اصحابش را با سرگرمی ببلعد، هناسهایی در دل همین پر کردن اوقات فراغت سر بلند میکنند تا آگاهی بیاورند.
🔻هیولای بیشاخ و دم غفلت در پشت پدیدههای اینترتیمنتی(سرگرمیساز) با نقابهای جذاب شهربازیها و کلابها و سینما و تئاتر و تلویزیون و... این روزها ارمغانی جز هدر دادن وقت و فراموشی گذر زمان ندارند و پدیدههایی مثل تئاتر و سینما اگر هم از این قاعده مستثنی شوند نهایتا در یک پز روشنفکرانه نالههایی خواهند شد که جز خودشان و اهالی فستیوالها مشتری نخواهند داشت.
🔻در این اوضاع سینمای انقلاب اسلامی چند سالیست گام دومی را آغاز کرده که عَلَمِ آگاهی بلند میکند، آگاهی از داشتههایمان، آگاهی از دشمن و آگاهی از چرایی زیستن.
🔻هناس بغض در گلوییست که نگفتیم، حالا باید بگوییم. هناس برای روایت شهدای مظلوم هستهای پا را از واقعیت خارج نمیکند و نیازی هم به این کار ندارد، تنها روایت میکند بدون کم و کاست.
🔻باید روایت کرد تلاش زنان و مردان این سرزمین را برای سرافرازی ایران اسلامی، باید روایت کرد دشمنیهای آشکار و پنهان، باید روایت کرد خیانتها را حتی اگر کنار گوشمان هستند.
🔻به احترام ارزشهای بیشمار فیلم هناس احترام کرده و در حالی که اشکهایم را پاک میکنم، از ته وجود کف میزنم.
✍ امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"هناس"
📽کارگردان: حسین دارابیزاده
📝 هدف اصلی نقدنویسی ارزشگذاریست، اینکه فیلم چقدر ارزش دارد یا نه.
🔻 "نعمتالله سعیدی" در کتاب فیلم فیگور فلسفه بحث نقد را به مثال قدیمی سره از ناسره میکشاند و اینکه در پدیدهای مثل طلا بحث بر سر سره است و کار به ناسره نیست و در نقطه مقابل مثلا آزمایش ادرار بحث بر سر ناسره است و اینکه بدانیم چقدر سم در بدنمان است و بدین ترتیب صحبت سره دیگر در میان نیست.
🔻حالا در اکثر مواقع در نقدنویسی آثار هنری دوستان پدیدهای سرطانی را گیر میآورند و درباره سرههای آن سخن میگویند یا برعکس گوهری گرانبها را معطل ناسرهاش میکنند، الغرض گفتم نکند ما هم در برخورد با فیلمهایی از قبیل هناس گرفتار چنین رویهای شویم.
🔻هناس آنقدر گوهر گرانمایهایست که تنها مغرضی باید بیاید راجع به فرم و تکنیک و ریتم نکته منفی پیدا کند و بخواهد درباره آنها سخن بگوید.
🔻 هناس فیلمی در ستایش دانشمندان هستهای کشور است که در واقع ما تنها از زندگیشان کلمه دانشمند را فهم میکنیم و از زیر و بم زندگی آنها چیزی نمیدانیم، زندگی سراسر اضطراب و انتظار. انتظار پایانی که میدانیم چیست و تنها از زمانش بیخبریم.
🔻سینمای ما در طول چهل و خردهای سال گذشته از انقلاب اسلامی ایران، خواسته یا ناخواسته سعی کرده بر نقاط قوتها، ایثارها، مقاومتها، دستاوردها و پیروزیها چشم ببندد بهطوری که کم کم باورمان شده ته جدولیم، حال آنکه واقعیت چیز دیگریست.
🔻هناس فیلم خوشریتم و سرپاییایست که علاوه بر اینکه در حوزههای مختلف فنی از استانداردهای بالا برخوردار است، این سوال جدی را هم دوباره یادآور میشود که کارکرد سینما چیست؟ آیا تنها غر بزند و اوقات فراغتی را پر کند یا مثل هناس میتواند حس غرور ملی را در ما زنده کند.
🔻در دنیای مدرنیته و پستمدرنیسم که غفلت بزرگترین دستاوردش است و اوقات فراغت را بهانهای میکند که اصحابش را با سرگرمی ببلعد، هناسهایی در دل همین پر کردن اوقات فراغت سر بلند میکنند تا آگاهی بیاورند.
🔻هیولای بیشاخ و دم غفلت در پشت پدیدههای اینترتیمنتی(سرگرمیساز) با نقابهای جذاب شهربازیها و کلابها و سینما و تئاتر و تلویزیون و... این روزها ارمغانی جز هدر دادن وقت و فراموشی گذر زمان ندارند و پدیدههایی مثل تئاتر و سینما اگر هم از این قاعده مستثنی شوند نهایتا در یک پز روشنفکرانه نالههایی خواهند شد که جز خودشان و اهالی فستیوالها مشتری نخواهند داشت.
🔻در این اوضاع سینمای انقلاب اسلامی چند سالیست گام دومی را آغاز کرده که عَلَمِ آگاهی بلند میکند، آگاهی از داشتههایمان، آگاهی از دشمن و آگاهی از چرایی زیستن.
🔻هناس بغض در گلوییست که نگفتیم، حالا باید بگوییم. هناس برای روایت شهدای مظلوم هستهای پا را از واقعیت خارج نمیکند و نیازی هم به این کار ندارد، تنها روایت میکند بدون کم و کاست.
🔻باید روایت کرد تلاش زنان و مردان این سرزمین را برای سرافرازی ایران اسلامی، باید روایت کرد دشمنیهای آشکار و پنهان، باید روایت کرد خیانتها را حتی اگر کنار گوشمان هستند.
🔻به احترام ارزشهای بیشمار فیلم هناس احترام کرده و در حالی که اشکهایم را پاک میکنم، از ته وجود کف میزنم.
✍ امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"بدون قرار قبلی"
📽 کارگردان: بهروز شعیبی
📝غرب سینمای ماوراءالطبیعه یا سینمای دنیای غیب را با کشاندن به حوزه های وحشت و یا ساختن دنیاها و آدمهای فانتزی و غیر واقعی به مهار خود در آورده و معادله را عامدانه کاملا وارونه ساخته.
🔻یعنی شخصیت هایی غیر واقعی چون بتمن و مرد عنکبوتی می آفریند و آنقدر در قدرت آنها اغراق می کند که ریشه وجود هر عمل ماوراءالطبیعه را از ریشه بزند.
🔻حال آنکه این جهان ، جهان رمز و راز و صاحبش از دیده نهان اما مظاهر آن آشکار و تو فقط باید چشم باز کنی گوش بسپاری تا بشنوی آنچه شنیدنی است و ببینی آنچه دیدنی.
🔻ورود به سینمای غیب در برابر ابرغول هالیوود بسیار سخت است و مرزهایی دارد به باریکی مو که اگر اندکی بلغزی فیلمی که قرار بود معنا گرا بشود کمدی از آب در می آید.
🔻تمام چیزهایی که گفتم به این معنی نیست که شعیبی در فیلم بدون قرار قبلی ادعای ورود به سینمای غیب را دارد.
🔻 نه، اما من دوست دارم به هوای صحنسقاخانه
حرم امام رضا (علیهالسلام) که همیشه پر رمز و راز است این فیلم را از این دریچه نگاه کنم.
🔻فیلم در همان پلان های اولیه سخن از باد و خاک می گوید، مسیر آلمان تا خراسان را لحظه ای می پیماید و اینگونه روایت را آغاز میکند که آدمی دمی است که پس از آن تفاوت نمیکند که کجا بودی، آلمان یا روستایی در خراسان و تنها صدایی ایست که تو را می خواند.
انا الیه راجعون
ما همه به اصل خود باز خواهیم گشت...
این موسیقی و دیالوگ های جان این فیلم است.
🔻در طول فیلم ما لحظه به لحظه به جای شخصیت اصلی تصمیم می گیریم، لحظه به لحظه دلمان آشوب میشود و مثل شخصیت اصلی چیزی ما را بند خود کرده و انگار دخیل بسته به تکه ای آهن که عده ای به آن ضریح می گویند.
🔻شعیبی در این فیلم همچون نسیمی چرخ میزند و عاشقی می کند دوربین شعیبی شاعرانگی مطلب را خوب ادا می کند و او که گفته بود از رگ گردن هم به شما نزدیکترم حسابی نزدیک جزئیات می شود و حواسش هست چیزی از قلم نیوفتد. لاکپشت، کاشی و کوزه و حتی سُری بین نبات ها می خورد، هوایش به الکس هم هست.
🔻 شعیبی آنقدر مست مان می کند که الان که برگشتم و چند خط آخرم را خواندم خودم هم نفهمیدم چی نوشتم. فقط میفهمم که امشب بیشتر از هر شبی دلم هوای حرم امام رضا کرد.
🔻شعیبی توحیدی و تراب بیگی یک سینمای کامل را برای نه تنها ما ایرانیان که تصور میکنم برای تمام بشریت فراهم کرده اند.
🔻فیلمی معنا گرا که در قالب سینمای معنا گرای همیشگیاش نمی گنجد و با قاب بندی های درست ، ریتم سرحال و فیلمنامه ای سر پا پوست جدید می اندازد که دیدنش حالمان خوب میشود .
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"بدون قرار قبلی"
📽 کارگردان: بهروز شعیبی
📝غرب سینمای ماوراءالطبیعه یا سینمای دنیای غیب را با کشاندن به حوزه های وحشت و یا ساختن دنیاها و آدمهای فانتزی و غیر واقعی به مهار خود در آورده و معادله را عامدانه کاملا وارونه ساخته.
🔻یعنی شخصیت هایی غیر واقعی چون بتمن و مرد عنکبوتی می آفریند و آنقدر در قدرت آنها اغراق می کند که ریشه وجود هر عمل ماوراءالطبیعه را از ریشه بزند.
🔻حال آنکه این جهان ، جهان رمز و راز و صاحبش از دیده نهان اما مظاهر آن آشکار و تو فقط باید چشم باز کنی گوش بسپاری تا بشنوی آنچه شنیدنی است و ببینی آنچه دیدنی.
🔻ورود به سینمای غیب در برابر ابرغول هالیوود بسیار سخت است و مرزهایی دارد به باریکی مو که اگر اندکی بلغزی فیلمی که قرار بود معنا گرا بشود کمدی از آب در می آید.
🔻تمام چیزهایی که گفتم به این معنی نیست که شعیبی در فیلم بدون قرار قبلی ادعای ورود به سینمای غیب را دارد.
🔻 نه، اما من دوست دارم به هوای صحنسقاخانه
حرم امام رضا (علیهالسلام) که همیشه پر رمز و راز است این فیلم را از این دریچه نگاه کنم.
🔻فیلم در همان پلان های اولیه سخن از باد و خاک می گوید، مسیر آلمان تا خراسان را لحظه ای می پیماید و اینگونه روایت را آغاز میکند که آدمی دمی است که پس از آن تفاوت نمیکند که کجا بودی، آلمان یا روستایی در خراسان و تنها صدایی ایست که تو را می خواند.
انا الیه راجعون
ما همه به اصل خود باز خواهیم گشت...
این موسیقی و دیالوگ های جان این فیلم است.
🔻در طول فیلم ما لحظه به لحظه به جای شخصیت اصلی تصمیم می گیریم، لحظه به لحظه دلمان آشوب میشود و مثل شخصیت اصلی چیزی ما را بند خود کرده و انگار دخیل بسته به تکه ای آهن که عده ای به آن ضریح می گویند.
🔻شعیبی در این فیلم همچون نسیمی چرخ میزند و عاشقی می کند دوربین شعیبی شاعرانگی مطلب را خوب ادا می کند و او که گفته بود از رگ گردن هم به شما نزدیکترم حسابی نزدیک جزئیات می شود و حواسش هست چیزی از قلم نیوفتد. لاکپشت، کاشی و کوزه و حتی سُری بین نبات ها می خورد، هوایش به الکس هم هست.
🔻 شعیبی آنقدر مست مان می کند که الان که برگشتم و چند خط آخرم را خواندم خودم هم نفهمیدم چی نوشتم. فقط میفهمم که امشب بیشتر از هر شبی دلم هوای حرم امام رضا کرد.
🔻شعیبی توحیدی و تراب بیگی یک سینمای کامل را برای نه تنها ما ایرانیان که تصور میکنم برای تمام بشریت فراهم کرده اند.
🔻فیلمی معنا گرا که در قالب سینمای معنا گرای همیشگیاش نمی گنجد و با قاب بندی های درست ، ریتم سرحال و فیلمنامه ای سر پا پوست جدید می اندازد که دیدنش حالمان خوب میشود .
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد فیلمهای چهلمین جشنواره فجر
"ضد"
📽کارگردان: امیرحسین ربیعی
📝انسان معمولا در گذشته و آینده زندگی میکند، یا با خاطرات گذشته سیر میکند یا غرق در آیندهسازی است.
🔻قرآن مجید هم که به عنوان بزرگترین و جامعترین کتاب ما مسلمانان است، سراسر قصههای گذشتگان و وعدههای اُخروی (آینده) است.
🔻برای ما ایرانیان همیشه گذشته شیرینتر و رویاگونهتر بوده بهطوری که بهترین لحظات زندگیمان معمولا در گذشته و مرور خاطرات آن رقم میخورد، حالا به این گذشته اتفاقات سیاسی و تاریخی اضافه که میشود انگار به وزن زندگیمان چیزی اضافه و کم میشود.
🔻اغلب اوقات، زمان و گذر زندگی غباری میشود بر هویت سیاسی اجتماعی، و فراموش میکنیم که ما فرزندان کدام تلاطمها بودیم، نوه کدام جریانها و نتیجه کدام گلوگاهها هستیم.
🔻در این که دهه اول انقلاب پر است از حوادث و اتفاقاتی که باید ریز به ریز بررسی و مطالعه شود تا سره از ناسره عیان گردد، شکی نیست اما پرونده منافقین و اتفاقات و ترورهای اول انقلاب چند سالی است که دستمایه چندین فیلم و سریال داستانی و چندین مستند و مجموعه مستند شده است البته که هنوز هم میشود و باید چندین کار و نکته جدید از دل این حوادث بیرون کشید.
🔻اما چیزی که به شدت مخاطب ۱۴۰۰ تشنه آن است کمی فراتر رفتن از لایه اولیه منافقین است، اینکه مثلا لایههای بعدی نفوذ در دهه هفتاد یا هشتاد و حتی نود چگونه حمایت و شکل گرفته است و البته که از این دست پروندهها بسیار است.
🔻با همه این تفاسیر "ضد" فیلم ارزشمندیست که سعی میکند در پرداخت موضوع نسبت به فیلمهای مشابه خود جانب انصاف را بیشتر رعایت کند و با نزدیک شدن به انگیزههای فردی و دیالوگهای واقعی کمی اوضاع را بهتر برای مخاطب شرح دهد.
🔻بازیهای روان و خوب و بهخصوص بازی متفاوت نادر سلیمانی و بازی باورپذیر مهدی نصرتی از ویژگیهای بارز این فیلم محسوب میشود.
🔻طراحی صحنه همیشه عالی محمدرضا شجاعی و کارگردانی خوب و روان امیرحسین ربیعی که حالا سری در میان سرهای کارگردانان بزرگ درآورده، نوید سینمایی شریف و سالم را میدهد.
🔻البته درام محکم و قوی حسین ترابنژاد که دل آدم را گرم میکند، در این سیاههنویسی سینمای ایران هستند نویسندگان کاربلد که علاوه بر درام مسئله را هم میفهمند و پیشتر میدانند در چه زمانی و برای چه مخاطبی چه قصهای بگویند.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"ضد"
📽کارگردان: امیرحسین ربیعی
📝انسان معمولا در گذشته و آینده زندگی میکند، یا با خاطرات گذشته سیر میکند یا غرق در آیندهسازی است.
🔻قرآن مجید هم که به عنوان بزرگترین و جامعترین کتاب ما مسلمانان است، سراسر قصههای گذشتگان و وعدههای اُخروی (آینده) است.
🔻برای ما ایرانیان همیشه گذشته شیرینتر و رویاگونهتر بوده بهطوری که بهترین لحظات زندگیمان معمولا در گذشته و مرور خاطرات آن رقم میخورد، حالا به این گذشته اتفاقات سیاسی و تاریخی اضافه که میشود انگار به وزن زندگیمان چیزی اضافه و کم میشود.
🔻اغلب اوقات، زمان و گذر زندگی غباری میشود بر هویت سیاسی اجتماعی، و فراموش میکنیم که ما فرزندان کدام تلاطمها بودیم، نوه کدام جریانها و نتیجه کدام گلوگاهها هستیم.
🔻در این که دهه اول انقلاب پر است از حوادث و اتفاقاتی که باید ریز به ریز بررسی و مطالعه شود تا سره از ناسره عیان گردد، شکی نیست اما پرونده منافقین و اتفاقات و ترورهای اول انقلاب چند سالی است که دستمایه چندین فیلم و سریال داستانی و چندین مستند و مجموعه مستند شده است البته که هنوز هم میشود و باید چندین کار و نکته جدید از دل این حوادث بیرون کشید.
🔻اما چیزی که به شدت مخاطب ۱۴۰۰ تشنه آن است کمی فراتر رفتن از لایه اولیه منافقین است، اینکه مثلا لایههای بعدی نفوذ در دهه هفتاد یا هشتاد و حتی نود چگونه حمایت و شکل گرفته است و البته که از این دست پروندهها بسیار است.
🔻با همه این تفاسیر "ضد" فیلم ارزشمندیست که سعی میکند در پرداخت موضوع نسبت به فیلمهای مشابه خود جانب انصاف را بیشتر رعایت کند و با نزدیک شدن به انگیزههای فردی و دیالوگهای واقعی کمی اوضاع را بهتر برای مخاطب شرح دهد.
🔻بازیهای روان و خوب و بهخصوص بازی متفاوت نادر سلیمانی و بازی باورپذیر مهدی نصرتی از ویژگیهای بارز این فیلم محسوب میشود.
🔻طراحی صحنه همیشه عالی محمدرضا شجاعی و کارگردانی خوب و روان امیرحسین ربیعی که حالا سری در میان سرهای کارگردانان بزرگ درآورده، نوید سینمایی شریف و سالم را میدهد.
🔻البته درام محکم و قوی حسین ترابنژاد که دل آدم را گرم میکند، در این سیاههنویسی سینمای ایران هستند نویسندگان کاربلد که علاوه بر درام مسئله را هم میفهمند و پیشتر میدانند در چه زمانی و برای چه مخاطبی چه قصهای بگویند.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"علفزار"
📽نویسنده و کارگردان : کاظم دانشی
📝پرداختن به دردهای اجتماعی از کارکردهای اصلی سینما محسوب میشود....
🔻اصلا بزارید درباره درد و جراحی جور دیگر حرف بزنم، هر انسانی دچار درد و بیماری می شود و حکم عمومی اینست که پزشک علت درد را شناسایی کند و بعد با تخصص خود درمان را شروع کند.
🔻معمولا پزشکان حاذق وقتی بیمار را معاینه میکنند بعضا متوجه چندین عامل یا مرض می شوند و سعی میکنند که اولویت بندی کنند و به ترتیب مراحل درمان را آغاز می کنند.
🔻حالا بعضی پزشکان کم تجربه و یا بی تجربه شتابزده داروی x و y می نویسند و خود را خلاص میکنند، مثلا کسی که همزمان دیابت و تیروئید دارد تجویز میکنند ضمن کنترل دیابت ابتدا باید مشکل تیروئید را حل کرد و بعد به درمان دیابت بپردازند، حالا فرض کنید بیمار بیچاره احتیاج به جراحی هم داشته باشد تصور کنید پزشک مدام از تومور یا زخم چرکین بیمار عکس بگیرد و نشان بیمار بدهد که بیا ببین و عبرت بگیر و بفهم با خودت چه کردی و خوب بشو.
🔻شاید واضح ترش اینست که اگر طرف سرطان داشته باشد معمولا از بیمار مخفی میکنند که وی روحیه اش را از دست ندهد.
🔻کاری که کاظم دانشی در علفزارش می کند دقیقا همانند پزشک بی تجربه است که دردی را تشخیص داده ولی چنان عیانش کرده که بیمار فلک زده همان دم پس می افتد و دردی به دردهای قبلی اضافه می شود .
🔻علفزار همچنان که از اسمش پیداست محلی ایست که جولانگاه حیوانات است و دانشی همه را حیوان میبیند، البته این نوع نگاه میراث جریان روشنفکری سینماست که همیشه عقل کل است و همه چیز دان و همیشه معترض .
🔻مثل ترسویی که بیرون گود نشسته و فقط بد و بیراه می گوید و عالم و آدم مقصرند جز وی که هنرمند است و بَری از همه چی.
🔻دانشی در علفزار تا می تواند حق و باطل را قاطی میکند تا مرز و تشخیص آن دشوار شود به خودت میآیی میبینی طرفدار زن لخت شوهر داری هستی که با محرم و نامحرم داخل استخرند.
🔻یکی از کارهای اصلی شیطان در طول تاریخ بشریت همین قاطی کردن حق و باطل است. اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم
🔻دانشی که شاید بتوان گفت محصول سینمایی اوج است حالا برای سازمان فرود فیلم ساخته.
🔻شاید با من موافق نباشید و بگوئید او غیر از واقعیت چیزی نگفته، بله همان ابتدای فیلم هم می نویسد تمام پرونده های فیلم واقعی ایست اما غدهی سرطانی را صاف دربیاورد و نشان بدهی که درمان نیست اصلا کار خاصی نیست، شق القمر هم محسوب نمی شود.
🔻از فردا بریم و یک پرونده از دادگستری بگیریم و به فیلمسازان بدهیم فیلم کنند و انشاءالله ۴ یا ۵ ساله تمام معضلات اجتماعی حل می شود و خلاص.
🔻خارج از محتوا، فیلم با اینکه ریتم خوبی دارد اما در کارگردانی و دکوپاژ چیزی فراتر از فیلمهای این ژانر نمیرود و کارگردان بیشتر تمرکز خود را بر روی نماهای بسته حفظ می کند که البته جسارت و مهارت معمولا در نماهای باز عیان می شود.
🔻چیز خاص و ویژه ای در طراحی ها دیده نمیشود و تصویر هم همان فرمول همیشگی این سبک است یعنی دوربین روی دست با تکان های ریز برای تشدید تنش.
🔻روی دیگر سکه هم بازی خوب بازیگران بخصوص پژمان جمشیدی ، سارا بهرامی و صدف اسپهبدی است .
🔻تمام نکاتی درباره علفزار گفته شد تحلیلی شخصی ایست اما چیزی که به قطعیت میشود گفت این است که این فیلم را با خانواده نمیشود دید.
🔻خدا آخر عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"علفزار"
📽نویسنده و کارگردان : کاظم دانشی
📝پرداختن به دردهای اجتماعی از کارکردهای اصلی سینما محسوب میشود....
🔻اصلا بزارید درباره درد و جراحی جور دیگر حرف بزنم، هر انسانی دچار درد و بیماری می شود و حکم عمومی اینست که پزشک علت درد را شناسایی کند و بعد با تخصص خود درمان را شروع کند.
🔻معمولا پزشکان حاذق وقتی بیمار را معاینه میکنند بعضا متوجه چندین عامل یا مرض می شوند و سعی میکنند که اولویت بندی کنند و به ترتیب مراحل درمان را آغاز می کنند.
🔻حالا بعضی پزشکان کم تجربه و یا بی تجربه شتابزده داروی x و y می نویسند و خود را خلاص میکنند، مثلا کسی که همزمان دیابت و تیروئید دارد تجویز میکنند ضمن کنترل دیابت ابتدا باید مشکل تیروئید را حل کرد و بعد به درمان دیابت بپردازند، حالا فرض کنید بیمار بیچاره احتیاج به جراحی هم داشته باشد تصور کنید پزشک مدام از تومور یا زخم چرکین بیمار عکس بگیرد و نشان بیمار بدهد که بیا ببین و عبرت بگیر و بفهم با خودت چه کردی و خوب بشو.
🔻شاید واضح ترش اینست که اگر طرف سرطان داشته باشد معمولا از بیمار مخفی میکنند که وی روحیه اش را از دست ندهد.
🔻کاری که کاظم دانشی در علفزارش می کند دقیقا همانند پزشک بی تجربه است که دردی را تشخیص داده ولی چنان عیانش کرده که بیمار فلک زده همان دم پس می افتد و دردی به دردهای قبلی اضافه می شود .
🔻علفزار همچنان که از اسمش پیداست محلی ایست که جولانگاه حیوانات است و دانشی همه را حیوان میبیند، البته این نوع نگاه میراث جریان روشنفکری سینماست که همیشه عقل کل است و همه چیز دان و همیشه معترض .
🔻مثل ترسویی که بیرون گود نشسته و فقط بد و بیراه می گوید و عالم و آدم مقصرند جز وی که هنرمند است و بَری از همه چی.
🔻دانشی در علفزار تا می تواند حق و باطل را قاطی میکند تا مرز و تشخیص آن دشوار شود به خودت میآیی میبینی طرفدار زن لخت شوهر داری هستی که با محرم و نامحرم داخل استخرند.
🔻یکی از کارهای اصلی شیطان در طول تاریخ بشریت همین قاطی کردن حق و باطل است. اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم
🔻دانشی که شاید بتوان گفت محصول سینمایی اوج است حالا برای سازمان فرود فیلم ساخته.
🔻شاید با من موافق نباشید و بگوئید او غیر از واقعیت چیزی نگفته، بله همان ابتدای فیلم هم می نویسد تمام پرونده های فیلم واقعی ایست اما غدهی سرطانی را صاف دربیاورد و نشان بدهی که درمان نیست اصلا کار خاصی نیست، شق القمر هم محسوب نمی شود.
🔻از فردا بریم و یک پرونده از دادگستری بگیریم و به فیلمسازان بدهیم فیلم کنند و انشاءالله ۴ یا ۵ ساله تمام معضلات اجتماعی حل می شود و خلاص.
🔻خارج از محتوا، فیلم با اینکه ریتم خوبی دارد اما در کارگردانی و دکوپاژ چیزی فراتر از فیلمهای این ژانر نمیرود و کارگردان بیشتر تمرکز خود را بر روی نماهای بسته حفظ می کند که البته جسارت و مهارت معمولا در نماهای باز عیان می شود.
🔻چیز خاص و ویژه ای در طراحی ها دیده نمیشود و تصویر هم همان فرمول همیشگی این سبک است یعنی دوربین روی دست با تکان های ریز برای تشدید تنش.
🔻روی دیگر سکه هم بازی خوب بازیگران بخصوص پژمان جمشیدی ، سارا بهرامی و صدف اسپهبدی است .
🔻تمام نکاتی درباره علفزار گفته شد تحلیلی شخصی ایست اما چیزی که به قطعیت میشود گفت این است که این فیلم را با خانواده نمیشود دید.
🔻خدا آخر عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"دسته دختران"
📽کارگردان: منیر قیدی
📝درک شرایط یک زن در جامعه و خواسته ها و توقعاتش از جامعه، حضور زنان و نقش آفرینی و راهبری آنان در گلوگاههای تاریخی، تاثیر زنان در رخدادهای سیاسی اجتماعی اینها و چندین تیتر دیگر اساس شکل گیری آثاری چون دستهی دختران هستند.
🔻دختران، مادران و همسرانی که اگر نبود صبر و استقامت و دلگرمی شان، حالا شاید روزگار جور دیگری رقم خورده بود.
🔻فیلم دسته ی دختران با نگاه به پاسداشت مقام زنان در جنگ قابل ستایش است اما آنها که برای آرمانشان از جان گذشته اند حالا کمتر توقع اینست که برای روایت این دلاوریها هم هنرمندان کمی در پرداخت روایت حوصله و وسواس نشان بدهند تا حق مطلب ادا شود.
🔻برای ادای حق مطلب در جهان درام اول شخصیت لازم است شخصیتی که با وجودمان یکی شود تا بتوانیم او را، یا بهتر بگویم آنها را لحضه به لحظه درک کنیم و زندگی کنیم، اما این اتفاق در دسته ی دختران به خوبی نمی افتد و شخصیت ها به درستی پرداخت نمی شوند.
🔻نویسنده کدهایی کلی از شخصیت ها نمایان میکند و سعی میکند با صحنه سازی های دلخراش جنگ ما را متاثر کند که باید گفت در این مورد تا حدودی موفق می شود، اما آنچه او را ناکام می گذارد قصه نرسیده ایست که فصلش نشده آن را چیده است.
🔻به هرحال فیلمنامه در توصیف موقعیت های خرمشهر آن زمان به رمان های موجود دفاع مقدسی هم نمی تواند نزدیک شود و وصف حال آدمهای خرمشهر را تنها پیوست می کند به صحنه های پر هزینه تیر و ترکش.
🔻اما آنچه ارزشمند است روایت زنی ایست از زنانی که زمانی احساس وظیفه کردند که باید برای این خاک جنگید و همین احساس وظیفه را امروز منیر قیدی در جبهه ای دیگر کرده و تشخیص داده، باز نمایی کند حضور زنان این سرزمین و ایستادگی آنان را و ثبت کند هویت زنان و دختران این سرزمین را تا یادمان نرود ایستادند تا ایران بماند.
🔻به احترام این نگاه و ساخت لحظات تاثیرگذار دفاع مقدس برای تیم سازنده دسته دختران می ایستم و ادای احترام می کنم.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"دسته دختران"
📽کارگردان: منیر قیدی
📝درک شرایط یک زن در جامعه و خواسته ها و توقعاتش از جامعه، حضور زنان و نقش آفرینی و راهبری آنان در گلوگاههای تاریخی، تاثیر زنان در رخدادهای سیاسی اجتماعی اینها و چندین تیتر دیگر اساس شکل گیری آثاری چون دستهی دختران هستند.
🔻دختران، مادران و همسرانی که اگر نبود صبر و استقامت و دلگرمی شان، حالا شاید روزگار جور دیگری رقم خورده بود.
🔻فیلم دسته ی دختران با نگاه به پاسداشت مقام زنان در جنگ قابل ستایش است اما آنها که برای آرمانشان از جان گذشته اند حالا کمتر توقع اینست که برای روایت این دلاوریها هم هنرمندان کمی در پرداخت روایت حوصله و وسواس نشان بدهند تا حق مطلب ادا شود.
🔻برای ادای حق مطلب در جهان درام اول شخصیت لازم است شخصیتی که با وجودمان یکی شود تا بتوانیم او را، یا بهتر بگویم آنها را لحضه به لحظه درک کنیم و زندگی کنیم، اما این اتفاق در دسته ی دختران به خوبی نمی افتد و شخصیت ها به درستی پرداخت نمی شوند.
🔻نویسنده کدهایی کلی از شخصیت ها نمایان میکند و سعی میکند با صحنه سازی های دلخراش جنگ ما را متاثر کند که باید گفت در این مورد تا حدودی موفق می شود، اما آنچه او را ناکام می گذارد قصه نرسیده ایست که فصلش نشده آن را چیده است.
🔻به هرحال فیلمنامه در توصیف موقعیت های خرمشهر آن زمان به رمان های موجود دفاع مقدسی هم نمی تواند نزدیک شود و وصف حال آدمهای خرمشهر را تنها پیوست می کند به صحنه های پر هزینه تیر و ترکش.
🔻اما آنچه ارزشمند است روایت زنی ایست از زنانی که زمانی احساس وظیفه کردند که باید برای این خاک جنگید و همین احساس وظیفه را امروز منیر قیدی در جبهه ای دیگر کرده و تشخیص داده، باز نمایی کند حضور زنان این سرزمین و ایستادگی آنان را و ثبت کند هویت زنان و دختران این سرزمین را تا یادمان نرود ایستادند تا ایران بماند.
🔻به احترام این نگاه و ساخت لحظات تاثیرگذار دفاع مقدس برای تیم سازنده دسته دختران می ایستم و ادای احترام می کنم.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"ملاقات خصوصی"
📽کارگردان: امید شمس
📝در تمامی جوامع بشری که قائل به قانون و قانونگذاری اند عقوبت گناه و بی قانونی امری است حتمی که یا توسط حاکم اجرا می شود و یا اگر متهم قِصر در برود از حکومت خدا نمی تواند در برود و روزی مجازات خواهد شد.
🔻و لا یمکن الفرار و من حکومتک
یکی از کارکردهای هنر هم کمک به قانون و قانونمندی ایست و البته شفاف کردن مرز بین حق و باطل، اصلا هنر برای ساخت جامعه متعالی ایست که رقم می خورد.
🔻حالا جناب فیلمساز محترم در "ملاقات خصوصی" مدافع شخصیتی ایست که بقول خودش در شرایط فشار دست به ارتکاب جرمی زده و حالا که باید عقوبت ببیند تقصیر را گردن حکومت می اندازد و می گوید این چه عشقی ایست که برای رسیدنش باید خلاف کنیم، برادر من اشتباه زدی الان حکومت باید طلبکار باشد نه تو.
🔻البته نتیجه چنین تفکری میشود که جای قاتل و مقتول از نظر ارزش گذاری در جامعه عوض می شود و میبینی جایی که قاتلی باید قصاص شود مثل یک قهرمان ملی اسطوره می شود. (نمونه های اخیر سالهای گذشته مملکت خودمون)
🔻از این بحث هم که بگذریم یکی از بدترین کارهای صاحب اثر که بعضا در آثار دیگر هم دیده میشود و با پررویی و افتخار به عنوان تکنیک هم قالب درام بی مادر می کنند کم فروشی ایست.
🔻یعنی در قصه نکته و مطلبی هست که نویسنده آن را از مخاطب مخفی میکند و مخاطب را دو ساعت معطل اطلاعات می کند.
🔻نه این نامش تعلیق نیست و ربطی هم به درام ندارد و تنها کم فروشی و نبود درام قوی در اثر است، یعنی فیلمساز بلد نیست قصه بگوید و به جای آن بخشی از اطلاعات قصه را تا آخر مخفی نگه می دارد.
🔻در ملاقات خصوصی که قصه اش درباره چند زندانی ایست چرا بیننده نباید کامل از جرم شخصیت ها باخبر باشد، این اطلاعاتی ایست که در قصه وجود دارد و تنها نویسنده برای تعلیق اثر آنها را مخفی کرده.
🔻جالب تر زنی که همسر یکی از اینها میشود بعدا باید بفهمد که تا آزادی شوهرش چقدر مانده و شرایط آزادی اش چیست؟
🔻این دیگر نوبر است یعنی اطلاعات را از ما مخفی کرده که هیچ از شخصیت ها هم مخفی کرده، متن پر است از این چاله ها و علت و معلول ها.
🔻در مجموع در ملاقات خصوصی با سوژه و فیلم جدیدی روبرو نیستیم، ملاقات خصوصی تلفیقی ایست از متری شیش و نیم و شبی که ماه کامل شد با همان تردید ها و البته با پایانی کاملا حدس زدنی.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"ملاقات خصوصی"
📽کارگردان: امید شمس
📝در تمامی جوامع بشری که قائل به قانون و قانونگذاری اند عقوبت گناه و بی قانونی امری است حتمی که یا توسط حاکم اجرا می شود و یا اگر متهم قِصر در برود از حکومت خدا نمی تواند در برود و روزی مجازات خواهد شد.
🔻و لا یمکن الفرار و من حکومتک
یکی از کارکردهای هنر هم کمک به قانون و قانونمندی ایست و البته شفاف کردن مرز بین حق و باطل، اصلا هنر برای ساخت جامعه متعالی ایست که رقم می خورد.
🔻حالا جناب فیلمساز محترم در "ملاقات خصوصی" مدافع شخصیتی ایست که بقول خودش در شرایط فشار دست به ارتکاب جرمی زده و حالا که باید عقوبت ببیند تقصیر را گردن حکومت می اندازد و می گوید این چه عشقی ایست که برای رسیدنش باید خلاف کنیم، برادر من اشتباه زدی الان حکومت باید طلبکار باشد نه تو.
🔻البته نتیجه چنین تفکری میشود که جای قاتل و مقتول از نظر ارزش گذاری در جامعه عوض می شود و میبینی جایی که قاتلی باید قصاص شود مثل یک قهرمان ملی اسطوره می شود. (نمونه های اخیر سالهای گذشته مملکت خودمون)
🔻از این بحث هم که بگذریم یکی از بدترین کارهای صاحب اثر که بعضا در آثار دیگر هم دیده میشود و با پررویی و افتخار به عنوان تکنیک هم قالب درام بی مادر می کنند کم فروشی ایست.
🔻یعنی در قصه نکته و مطلبی هست که نویسنده آن را از مخاطب مخفی میکند و مخاطب را دو ساعت معطل اطلاعات می کند.
🔻نه این نامش تعلیق نیست و ربطی هم به درام ندارد و تنها کم فروشی و نبود درام قوی در اثر است، یعنی فیلمساز بلد نیست قصه بگوید و به جای آن بخشی از اطلاعات قصه را تا آخر مخفی نگه می دارد.
🔻در ملاقات خصوصی که قصه اش درباره چند زندانی ایست چرا بیننده نباید کامل از جرم شخصیت ها باخبر باشد، این اطلاعاتی ایست که در قصه وجود دارد و تنها نویسنده برای تعلیق اثر آنها را مخفی کرده.
🔻جالب تر زنی که همسر یکی از اینها میشود بعدا باید بفهمد که تا آزادی شوهرش چقدر مانده و شرایط آزادی اش چیست؟
🔻این دیگر نوبر است یعنی اطلاعات را از ما مخفی کرده که هیچ از شخصیت ها هم مخفی کرده، متن پر است از این چاله ها و علت و معلول ها.
🔻در مجموع در ملاقات خصوصی با سوژه و فیلم جدیدی روبرو نیستیم، ملاقات خصوصی تلفیقی ایست از متری شیش و نیم و شبی که ماه کامل شد با همان تردید ها و البته با پایانی کاملا حدس زدنی.
✍امین شجاعی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢 گزارش فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"بدون قرار قبلی"
📽 کارگردان: بهروز شعیبی
📝 با اینکه قصه با دو مرگ شروع شد، ولی فیلم فضای دلنشین و لطیفی داشت.
🔻 بیاحساسی و سردی پگاه آهنگرانی در نیمهی اول فیلم روانم را بهشدت میآزرد که خب اقتضای شخصیتش در فیلم بود و کمک میکرد به اثرگذاری عمیقتر اتفاقات و احساساتی که در مسیر داستان باید به مخاطب منتقل میشد.
🔻مفهوم پایبندی به هویت و خاک، اصل بازگشت به اصالت، و عشق به وطن در این فیلم برایم بسیار دلچسب بود که با آمیختگیشان در فضای مذهبی فیلم، خوشایندتر هم شده بود.
🔻این فیلم در به تصویر کشیدن یک باور بسیار موفق است؛ اینکه اگر اصالت داشته باشی، حتی یک قبر که نماد مرگ است، میتواند وسیلهی برگشتن تو به زندگی و به اصل خودت باشد.
✍ مینا فرقانی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"بدون قرار قبلی"
📽 کارگردان: بهروز شعیبی
📝 با اینکه قصه با دو مرگ شروع شد، ولی فیلم فضای دلنشین و لطیفی داشت.
🔻 بیاحساسی و سردی پگاه آهنگرانی در نیمهی اول فیلم روانم را بهشدت میآزرد که خب اقتضای شخصیتش در فیلم بود و کمک میکرد به اثرگذاری عمیقتر اتفاقات و احساساتی که در مسیر داستان باید به مخاطب منتقل میشد.
🔻مفهوم پایبندی به هویت و خاک، اصل بازگشت به اصالت، و عشق به وطن در این فیلم برایم بسیار دلچسب بود که با آمیختگیشان در فضای مذهبی فیلم، خوشایندتر هم شده بود.
🔻این فیلم در به تصویر کشیدن یک باور بسیار موفق است؛ اینکه اگر اصالت داشته باشی، حتی یک قبر که نماد مرگ است، میتواند وسیلهی برگشتن تو به زندگی و به اصل خودت باشد.
✍ مینا فرقانی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
💢 گزارش فیلم های چهلمین جشنواره فجر
"موقعیت مهدی"
📽کارگردان: هادیحجازیفر
📝صادقانه بخواهم بگویم، با اینکه باکری جزو شهدای شاخص است، ولی من تقریباً هیچ چیز از او نمیدانستم جز اینکه زمانی شهردار بوده، از اینکه متوجه شدم پیکر این سه برادر (علی، حمید و مهدی) مفقود است بهشدت و عمیقاً متأثر شدم. چه کشیدهاند خانوادهشان...
🔻خب مگر یک فیلم دربارهی یک شهید، چه چیزی قرار است به ما بگوید جز اخلاق و منش و سرنوشت آن شهید؟ من بسیار بیش از چیزی که در این سالها از رادیو و تلویزیون، دربارهی این شهید دیدم و شنیدم، در این فیلم دربارهش فهمیدم.
🔻 بنابراین فکر میکنم این فیلم کار خودش را کرد و به هدفش رسید. من هم کاملاً دوستش داشتم؛ با اینکه برایم بسیار تلخ و غمانگیز بود.
🔻خدا قوت میگویم به هادی حجازیفر بابت اثر ارزشمندی که خلق کرد، ضمناً آفرین میگویم به او که هم در مصاحبهی بولتن خیلی دقیق و با حساسیت حرف زد، هم در نشست خبری به آن سؤال نامردانه، جواب هوشمندانه داد!
✍ مینا فرقانی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
"موقعیت مهدی"
📽کارگردان: هادیحجازیفر
📝صادقانه بخواهم بگویم، با اینکه باکری جزو شهدای شاخص است، ولی من تقریباً هیچ چیز از او نمیدانستم جز اینکه زمانی شهردار بوده، از اینکه متوجه شدم پیکر این سه برادر (علی، حمید و مهدی) مفقود است بهشدت و عمیقاً متأثر شدم. چه کشیدهاند خانوادهشان...
🔻خب مگر یک فیلم دربارهی یک شهید، چه چیزی قرار است به ما بگوید جز اخلاق و منش و سرنوشت آن شهید؟ من بسیار بیش از چیزی که در این سالها از رادیو و تلویزیون، دربارهی این شهید دیدم و شنیدم، در این فیلم دربارهش فهمیدم.
🔻 بنابراین فکر میکنم این فیلم کار خودش را کرد و به هدفش رسید. من هم کاملاً دوستش داشتم؛ با اینکه برایم بسیار تلخ و غمانگیز بود.
🔻خدا قوت میگویم به هادی حجازیفر بابت اثر ارزشمندی که خلق کرد، ضمناً آفرین میگویم به او که هم در مصاحبهی بولتن خیلی دقیق و با حساسیت حرف زد، هم در نشست خبری به آن سؤال نامردانه، جواب هوشمندانه داد!
✍ مینا فرقانی
#نقد_فیلم
#جشنواره_فیلم_فجر
✅ @media_arma
💢 نقد فیلم و سریال های ایرانی و خارجی
"انگل"
📽کارگردان: بونگ جون هو
📝 انگل یا چگونه به نفع سرمایه داری فیلم بسازیم
🔻فیلم با سمپاشی زیرزمینی که خانواده کره ای در آن زندگی می کنند شروع می شود. با دوربینی که سمت ماشین سمپاشی ایستاده و به مثابه حشره با آدم ها برخورد می کند.
🔻فیلم به وضوح وقت تلف می کند و اضافه می شود تک اعضای خانواده مفلوک (حشره ها) را با ساز و کاری تکراری به عنوان خدمتکاران خانواده ثروتمند که اصلا نمیفهمیم چطور ثروتمند شده اند روایت می کند، در آخر هم خانواده کره ای در خانه شان تا گردن در فرو میروند. همین قدر ضد انسانی و با نگاهی از بالا و عاقل اندر سفیه.
🔻 فیلم چه میگوید؟ این که در پس ظاهر شیک و مرتبه زندگی سرمایه داران و به قول فیلم، در خانه هایشان، زیر طبقات فرودست، مثل حشره و انگل زندگی می کنند؟ همین قدر ساده انگارانه و دم دستی، شعاری و در سطح.
🔻 آیا فیلمساز دلسوز طبقه انگل هاست؟ چگونه می شود ادعای دلسوزی فیلمساز برای حاشیه نشینان را قبول کرد؟ آن جا که پدر خانواده فقیر، چاقو را تا دسته خانواده خانواده ثروتمند فرو می کند؟ آن هم به این بهانه که یک بار مرد ثروتمند در خفا با همسرش درباره بوی بدن او حرف زده و او اتفاقی شنیده است؟ که ضد فقراست و به نفع سرمایه داری.
🔻 فیلم هایی مثل انگل که هرج و مرج را جای سرمایه داری می گذارند و می دهند، در زمین سرمایه داری بازی می کنند، نه در مقابل آن.
🔻 جوکر و ویمثلوندتا و دو جین فیلم به اصطلاح ضد سرمایه داری دیگر هم همینطور هستند.
🔻در پایان فیلم دیگر همه چیز لو میرود. فیلمساز فقط میخواسته چند سوسک آدم نما به ما نشان دهد و چنان آخر فیلم را رها کند که باورنکردنی است.
🔻فیلم با پسر خانواده شروع می شود و با پدر به پایان می رسد. پسر هم می شود یک رویاپرداز، رویا پردازی که در آرزوی داشتن زندگی آن چنانی لحظه شماری می کند. عجب! سرمایه داری فرو نریزد آقای فیلمساز!
✍محمد قربانی
#نقد_فیلم
✅ @media_arma
"انگل"
📽کارگردان: بونگ جون هو
📝 انگل یا چگونه به نفع سرمایه داری فیلم بسازیم
🔻فیلم با سمپاشی زیرزمینی که خانواده کره ای در آن زندگی می کنند شروع می شود. با دوربینی که سمت ماشین سمپاشی ایستاده و به مثابه حشره با آدم ها برخورد می کند.
🔻فیلم به وضوح وقت تلف می کند و اضافه می شود تک اعضای خانواده مفلوک (حشره ها) را با ساز و کاری تکراری به عنوان خدمتکاران خانواده ثروتمند که اصلا نمیفهمیم چطور ثروتمند شده اند روایت می کند، در آخر هم خانواده کره ای در خانه شان تا گردن در فرو میروند. همین قدر ضد انسانی و با نگاهی از بالا و عاقل اندر سفیه.
🔻 فیلم چه میگوید؟ این که در پس ظاهر شیک و مرتبه زندگی سرمایه داران و به قول فیلم، در خانه هایشان، زیر طبقات فرودست، مثل حشره و انگل زندگی می کنند؟ همین قدر ساده انگارانه و دم دستی، شعاری و در سطح.
🔻 آیا فیلمساز دلسوز طبقه انگل هاست؟ چگونه می شود ادعای دلسوزی فیلمساز برای حاشیه نشینان را قبول کرد؟ آن جا که پدر خانواده فقیر، چاقو را تا دسته خانواده خانواده ثروتمند فرو می کند؟ آن هم به این بهانه که یک بار مرد ثروتمند در خفا با همسرش درباره بوی بدن او حرف زده و او اتفاقی شنیده است؟ که ضد فقراست و به نفع سرمایه داری.
🔻 فیلم هایی مثل انگل که هرج و مرج را جای سرمایه داری می گذارند و می دهند، در زمین سرمایه داری بازی می کنند، نه در مقابل آن.
🔻 جوکر و ویمثلوندتا و دو جین فیلم به اصطلاح ضد سرمایه داری دیگر هم همینطور هستند.
🔻در پایان فیلم دیگر همه چیز لو میرود. فیلمساز فقط میخواسته چند سوسک آدم نما به ما نشان دهد و چنان آخر فیلم را رها کند که باورنکردنی است.
🔻فیلم با پسر خانواده شروع می شود و با پدر به پایان می رسد. پسر هم می شود یک رویاپرداز، رویا پردازی که در آرزوی داشتن زندگی آن چنانی لحظه شماری می کند. عجب! سرمایه داری فرو نریزد آقای فیلمساز!
✍محمد قربانی
#نقد_فیلم
✅ @media_arma
Telegram
attach 📎
💢نقد و بررسی پویانمایی قرمز شدن
"قرمز شدن Turning Red 2022"
📽کارگردان: دو می شی
📝 قرمز شدن به سبک هالیوود، تخریب مادر و تقدیس هیولای درون
🔻 چند هفتهای است که انیمیشن قرمز شدن محصول کمپانی پیکسار اکران سراسری خود را آغاز کرده است. کارگردان و نویسندهٔ این انیمیشن، «دومی شی» زن انیماتور کانادایی چینیتبار است و داستان فیلم هم در تورنتوی کانادا میگذرد.
🔻«قرمز شدن»، عنوانی است که در خود ایهام دارد. یعنی در لایهٔ اول اشاره به تبدیل کاراکتر اصلی فیلم به یک «پاندای قرمز» دارد و در لایهٔ دوم، اشاره به بلوغ دخترانه و مسئلهی شروع عادت ماهیانه در دختران.
🔻 در یک دههٔ اخیر، انیمیشن تبدیل به رسانهای اصلی برای هالیوود شده تا گزارههای ایدئولوژیک خود را از طریق آن القاء کند. مخاطب اصلی انیمیشن قرار است کودکان و نوجوانان باشند، لیکن بسیاری از این انیمیشنها ربطی به دنیای معصومانه و زلال کودکان ندارند، بلکه تزریق نوعی خاص از جهانبینی بزرگسالانه به ذهن بیدفاع کودکان و نوجوانان است.
🔻از این منظر، «قرمز شدن» نهتنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه یکی از مخرّبترین محصولات هالیوود از جهت پیامها و کُدهای القایی است.
«قرمز شدن» دربارهٔ وقایع عجیبی است که در ١٣سالگی برای دخترکی چینیتبار ساکن تورنتوی کانادا بهنام «مِیلین» رخ میدهد. او که دختر خوب و شایستهٔ پدر و مادرش تصویر میشود، کمکم در ارتباط با دوستان خود، درگیر فعل و انفعالات جسمی و روحیِ ناشی از بلوغ میگردد. همزمان، مِیلین دچار طلسمی میشود که دختران خاندان مادری او در هنگام بلوغ دچار آن میشدند: «ظهور یک خرس پاندای سرخ از درون آنها»!
🔻فیلم بهنحوی آشکار، نمادین است و عناصر و اجزای آن در خدمت ترسیم یک پازل نمادین دربارهٔ معصومیت دخترانه، شروع زنانگی، نفسانیّت و دست و پنجه نرم کردن با غرایز در زمانهٔ حساس و بحرانی بلوغ است.
🔻 پاندای سرخ در یک نمادپردازیِ نهچندان پیچیده، بهویژه با توجه به رنگ سرخ آن، نماد و نشان بیدار شدن غرایز جنسی در هنگامهٔ بلوغ است. تنها راه رهایی میلین از «پاندای درون» این است که در شب ماه خونین، طی مناسکی، طلسم او باطل و پاندای درون او را در یک سنگ یاقوتفام به دام بیاندازند.
🔻 مادر و مادربزرگ و سایر زنان خانواده تلاش میکنند او را برای این مناسک آماده کنند، اما فکر و ذکر میلین و دوستانش، حضور در کنسرت یک گروه پاپ نوجوانانه (شبیه گروههای کی پاپ) است که قرار است در همان شبِ اجرای مناسک در تورنتو برگزار شود.
در جریان تلاش میلین و دوستانش برای جور کردن پول بلیط این کنسرت با هدف دیدن اسطورههایشان، او بهنوعی دلبستگی با پاندای درون خود میرسد. این در حالیاست که به گفتهٔ مادربزرگش، هرچه دلبستگی او به پاندا و درنتیجه بروز بیرونی آن بیشتر شود، بیرون راندنش در حین مناسک سختتر میگردد.
🔻کنسرت برای این دختران بهعنوان نقطهٔ رهایی (طلوع زنانگی) تصویر میشود، در حالیکه مادر نماد سنّت و مظهر استبدادی است که باید از آن خلاص شد! حضور در کنسرت برای ایشان به هدف، معنا و انگیزهی زندگی تبدیل میشود. چرا؟ پاسخ از زبان میلین خطاب به دوستانش:
👈 «فردا وقتی به اون کنسرت میریم، دختر بچهایم. وقتی بیرون بیایم، زن شدیم!»
🔻اینکه کنسرت مانند مناسک، قرار است در شب ماه خونین برگزار شود، در واقع وجهی آیینی و مناسکی به کنسرت میبخشد. در نمادشناسی جادوی سیاه، هم ماه کامل و هم ماه خونین معانی و قدرتهای خاصی دارند که میتوانند دگرگونی های بزرگ را موجب شوند.
🔻از سوی دیگر، مادری که یکسره نگران و محافظ دختر دلبند خود است، غیرمستقیم و تدریجاً بهصورت هیولایی کنترلکننده تصویر میشود که اجازه نمیدهد دخترش حیوانیّت درونی خود را حفظ کند! در واقع، در منطقِ «قرمز شدن»، انتخاب میان خانواده و جمعِ رفقا یک انتخاب صفر و صدی است و هیچ حد وسطی ندارد!
🔻اما مسئله و پیام اصلی انیمیشن، پذیرش هیولای درون است و این چیزی است که بهصراحت در فیلم بیان میشود: هنگام گفتوگوی پدر و دخترش در آستانهٔ انجام مناسک طرد هیولای درون. جایی که پدر به میلین نصیحت میکند که هیولای درونش را بپذیرد و با آن زندگی کند.
وقتی میلین از مناسک میگریزد و در هیأت پاندای سرخ خود را به استادیوم محل کنسرت میرساند، حرف اصلی را خطاب به دوستانش میگوید:
👈 «یک عمر وسواسِ گرفتنِ تأیید مادرم رو داشتم… الان فهمیدم که از دست دادنِ شما برام سختتره تا از دست دادنِ اون.»
و وقتی در برابر مادر غولآسایش در محل کنسرت میایستد، میگوید:
👈 «من دیگه دختر کوچولوی تو نیستم، مامان… من پسرا رو دوس دارم. موسیقی با صدای بلند رو دوس دارم. قر دادن رو دوس دارم. من ١٣ سالمه. کنار بیا با این موضوع!»
✍️ سهیل صفاری
#نقد_فیلم
✅ @media_arma
"قرمز شدن Turning Red 2022"
📽کارگردان: دو می شی
📝 قرمز شدن به سبک هالیوود، تخریب مادر و تقدیس هیولای درون
🔻 چند هفتهای است که انیمیشن قرمز شدن محصول کمپانی پیکسار اکران سراسری خود را آغاز کرده است. کارگردان و نویسندهٔ این انیمیشن، «دومی شی» زن انیماتور کانادایی چینیتبار است و داستان فیلم هم در تورنتوی کانادا میگذرد.
🔻«قرمز شدن»، عنوانی است که در خود ایهام دارد. یعنی در لایهٔ اول اشاره به تبدیل کاراکتر اصلی فیلم به یک «پاندای قرمز» دارد و در لایهٔ دوم، اشاره به بلوغ دخترانه و مسئلهی شروع عادت ماهیانه در دختران.
🔻 در یک دههٔ اخیر، انیمیشن تبدیل به رسانهای اصلی برای هالیوود شده تا گزارههای ایدئولوژیک خود را از طریق آن القاء کند. مخاطب اصلی انیمیشن قرار است کودکان و نوجوانان باشند، لیکن بسیاری از این انیمیشنها ربطی به دنیای معصومانه و زلال کودکان ندارند، بلکه تزریق نوعی خاص از جهانبینی بزرگسالانه به ذهن بیدفاع کودکان و نوجوانان است.
🔻از این منظر، «قرمز شدن» نهتنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه یکی از مخرّبترین محصولات هالیوود از جهت پیامها و کُدهای القایی است.
«قرمز شدن» دربارهٔ وقایع عجیبی است که در ١٣سالگی برای دخترکی چینیتبار ساکن تورنتوی کانادا بهنام «مِیلین» رخ میدهد. او که دختر خوب و شایستهٔ پدر و مادرش تصویر میشود، کمکم در ارتباط با دوستان خود، درگیر فعل و انفعالات جسمی و روحیِ ناشی از بلوغ میگردد. همزمان، مِیلین دچار طلسمی میشود که دختران خاندان مادری او در هنگام بلوغ دچار آن میشدند: «ظهور یک خرس پاندای سرخ از درون آنها»!
🔻فیلم بهنحوی آشکار، نمادین است و عناصر و اجزای آن در خدمت ترسیم یک پازل نمادین دربارهٔ معصومیت دخترانه، شروع زنانگی، نفسانیّت و دست و پنجه نرم کردن با غرایز در زمانهٔ حساس و بحرانی بلوغ است.
🔻 پاندای سرخ در یک نمادپردازیِ نهچندان پیچیده، بهویژه با توجه به رنگ سرخ آن، نماد و نشان بیدار شدن غرایز جنسی در هنگامهٔ بلوغ است. تنها راه رهایی میلین از «پاندای درون» این است که در شب ماه خونین، طی مناسکی، طلسم او باطل و پاندای درون او را در یک سنگ یاقوتفام به دام بیاندازند.
🔻 مادر و مادربزرگ و سایر زنان خانواده تلاش میکنند او را برای این مناسک آماده کنند، اما فکر و ذکر میلین و دوستانش، حضور در کنسرت یک گروه پاپ نوجوانانه (شبیه گروههای کی پاپ) است که قرار است در همان شبِ اجرای مناسک در تورنتو برگزار شود.
در جریان تلاش میلین و دوستانش برای جور کردن پول بلیط این کنسرت با هدف دیدن اسطورههایشان، او بهنوعی دلبستگی با پاندای درون خود میرسد. این در حالیاست که به گفتهٔ مادربزرگش، هرچه دلبستگی او به پاندا و درنتیجه بروز بیرونی آن بیشتر شود، بیرون راندنش در حین مناسک سختتر میگردد.
🔻کنسرت برای این دختران بهعنوان نقطهٔ رهایی (طلوع زنانگی) تصویر میشود، در حالیکه مادر نماد سنّت و مظهر استبدادی است که باید از آن خلاص شد! حضور در کنسرت برای ایشان به هدف، معنا و انگیزهی زندگی تبدیل میشود. چرا؟ پاسخ از زبان میلین خطاب به دوستانش:
👈 «فردا وقتی به اون کنسرت میریم، دختر بچهایم. وقتی بیرون بیایم، زن شدیم!»
🔻اینکه کنسرت مانند مناسک، قرار است در شب ماه خونین برگزار شود، در واقع وجهی آیینی و مناسکی به کنسرت میبخشد. در نمادشناسی جادوی سیاه، هم ماه کامل و هم ماه خونین معانی و قدرتهای خاصی دارند که میتوانند دگرگونی های بزرگ را موجب شوند.
🔻از سوی دیگر، مادری که یکسره نگران و محافظ دختر دلبند خود است، غیرمستقیم و تدریجاً بهصورت هیولایی کنترلکننده تصویر میشود که اجازه نمیدهد دخترش حیوانیّت درونی خود را حفظ کند! در واقع، در منطقِ «قرمز شدن»، انتخاب میان خانواده و جمعِ رفقا یک انتخاب صفر و صدی است و هیچ حد وسطی ندارد!
🔻اما مسئله و پیام اصلی انیمیشن، پذیرش هیولای درون است و این چیزی است که بهصراحت در فیلم بیان میشود: هنگام گفتوگوی پدر و دخترش در آستانهٔ انجام مناسک طرد هیولای درون. جایی که پدر به میلین نصیحت میکند که هیولای درونش را بپذیرد و با آن زندگی کند.
وقتی میلین از مناسک میگریزد و در هیأت پاندای سرخ خود را به استادیوم محل کنسرت میرساند، حرف اصلی را خطاب به دوستانش میگوید:
👈 «یک عمر وسواسِ گرفتنِ تأیید مادرم رو داشتم… الان فهمیدم که از دست دادنِ شما برام سختتره تا از دست دادنِ اون.»
و وقتی در برابر مادر غولآسایش در محل کنسرت میایستد، میگوید:
👈 «من دیگه دختر کوچولوی تو نیستم، مامان… من پسرا رو دوس دارم. موسیقی با صدای بلند رو دوس دارم. قر دادن رو دوس دارم. من ١٣ سالمه. کنار بیا با این موضوع!»
✍️ سهیل صفاری
#نقد_فیلم
✅ @media_arma
فیلم «جنگل پرتقال»
📃فیلم اتفاقات و شیطنت هایی رو از دوران دانشجویی روایت می کنه که ممکنه بلاهای بزرگی سر دیگران بیاره.
🔻فراز و نشیب های شخصیتی افراد رو در سنین نوجوانی و جوانی روایت می کنه که بعد از گذشت چند سال تفکر و نظرات شون تغییر می کنه و حتی حال شون از چیزی که بودن به هم می خوره و به نوعی تلاش می کنن گذشته ی خودشون رو طور دیگه تعریف کنن.
🔻کماکان به تصویر کشیدن آزادی در روابط دختر و پسر، در این فیلم هم خودنمایی می کنه.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma
📃فیلم اتفاقات و شیطنت هایی رو از دوران دانشجویی روایت می کنه که ممکنه بلاهای بزرگی سر دیگران بیاره.
🔻فراز و نشیب های شخصیتی افراد رو در سنین نوجوانی و جوانی روایت می کنه که بعد از گذشت چند سال تفکر و نظرات شون تغییر می کنه و حتی حال شون از چیزی که بودن به هم می خوره و به نوعی تلاش می کنن گذشته ی خودشون رو طور دیگه تعریف کنن.
🔻کماکان به تصویر کشیدن آزادی در روابط دختر و پسر، در این فیلم هم خودنمایی می کنه.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma
فیلم «یادگار جنوب»
📃قصه ی عشق، نفرت و انتقام، پر از حادثه، گره و احساسات انسانی قابل درک و ملموس. البته به جز عشق عجیبش که اونم در جای خودش می تونه باورپذیر باشه.
🔻به نظرم پیام این فیلم این بود که از گذشته و چیزی که از دست رفته باید عبور کرد، چه عشق باشه، چه نفرت. وگرنه حال و آینده رو از دست میدی.
🔻به نظرم فیلم خوبی بود و خوب قصه تعریف کرد.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma
📃قصه ی عشق، نفرت و انتقام، پر از حادثه، گره و احساسات انسانی قابل درک و ملموس. البته به جز عشق عجیبش که اونم در جای خودش می تونه باورپذیر باشه.
🔻به نظرم پیام این فیلم این بود که از گذشته و چیزی که از دست رفته باید عبور کرد، چه عشق باشه، چه نفرت. وگرنه حال و آینده رو از دست میدی.
🔻به نظرم فیلم خوبی بود و خوب قصه تعریف کرد.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma
💢کاپیتان
📝فیلمی در ستایش زندگی و کودکان، و دنیای پاک و بیآلایش اونا.
🔻با این مضمون که قدر لحظه لحظههای زندگی و کنار هم بودن رو باید دونست و از زمان بهترین استفادهها رو برد. هیچ چیزی نباید مانع بچگیکردن بچهها بشه، حتی سرطان.
🔻فیلم بیشتر در بیمارستان میگذره و مدام بچههای قد و نیمقد سرطانی که موهاشون ریخته، جلوی چشم مخاطب هستن. اینا ممکنه دل مخاطب رو به درد بیاره. ولی در کل فضای فیلم مثبت و امیدبخشه.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma
📝فیلمی در ستایش زندگی و کودکان، و دنیای پاک و بیآلایش اونا.
🔻با این مضمون که قدر لحظه لحظههای زندگی و کنار هم بودن رو باید دونست و از زمان بهترین استفادهها رو برد. هیچ چیزی نباید مانع بچگیکردن بچهها بشه، حتی سرطان.
🔻فیلم بیشتر در بیمارستان میگذره و مدام بچههای قد و نیمقد سرطانی که موهاشون ریخته، جلوی چشم مخاطب هستن. اینا ممکنه دل مخاطب رو به درد بیاره. ولی در کل فضای فیلم مثبت و امیدبخشه.
#نقد_کوتاه
✅ @media_arma