📸 قتل و غارت در شهر کربلا در سال 1216 هجری از سوی وهابیت به اعتراف ابن بشر حنبلی (مورخ مشهور وهابی)

✅ @masaf_ofogh

📸 قتل و غارت در شهر کربلا در سال 1216 هجری از سوی وهابیت به اعتراف ابن بشر حنبلی (مورخ مشهور وهابی)

📝 سپس سال 1216 هجری فرا رسید.در این سال سعود با سپاهیان یاری شده و با اسب های اصیل مشهور از تمامی بخش های نجد، از جنوب و حجاز و تهامه و غیر آن، به سمت کربلا به راه افتادند و به اهالی سرزمین حسین رسیدند و این در ماه ذی القعدة رخ داد.مسلمانان علیه آنان گرد هم آمدند و از دیوارهای شهر ربالا رفتند و با قهر و خشونت وارد شهر شدند و اکثر اهالی شهر را در بازارها و خانه ها کشتند و گنبدی که بر قبر حسین - به گمان آن هایی که تصور می کنند آنجا قبر حسین است - را ویران کردند و هر آن چه را که در گنبد و اطرافش بود و آن چه را که روی قبر بود و از کنار هم قرار دادن زمرد و یاقوت و جواهر ساخته شده بود را برداشتند و هر آن چه را که در شهر از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و مصاحف گرانبها و غیر آن دیدند که بیان تمام آن امکان پذیر نیست برداشتند و تنها یک روز در آن جا ماندند و نزدیک ظهر با آن اموال از آن جا خارج شدند و از اهالی کربلا نزدیک هزار نفر کشته شدند.

📚 النجدی الحنبلی،عثمان بن عبد الله (المتوفى 1290 هـ)،عنوان المجد فی تاریخ نجد،ج1،ص 257 و 258،الناشر: مطبوعات ادارة الملک عبد العزیز،الطبعة: الرابعة، 1402 هـ - 1982 م.

✅ @masaf_ofogh

📸 ماجرای جالب دستور حضرت زهراء (س) به نوحه سرایی بر امام حسین (ع) به نقل از ابوعلی تنوخی (عالم سرشناس اهل سنت)

✅ @masaf_ofogh

✏️ ماجرای جالب دستور حضرت زهراء (س) به نوحه سرایی بر امام حسین (ع) به نقل از ابوعلی تنوخی (عالم سرشناس اهل سنت)

📝 پدرم برایم گفت که روزی ابوالحسن کاتب آمد و گفت: آیا در بغداد شخصی که نامش ابن اصدق باشد را می شناسید؟

پدرم گفت: در آن مجلس کسی جز من آن شخص (ابن اصدق) را نشناخت و من گفتم: بله او را می شناسم.چرا از او سوال کردی؟

ابوالحسن کاتب گفت: او چه کار می کند؟

پدرم پاسخ داد: بر حسین علیه السلام نوحه سرایی می کند.

پدرم گفت: ابوالحسن کاتب گریه کرد و گفت: پیرزنی از اهل کرخ پیش من است که مرا تربیت کرده است و به دلیل لهجه اش نمی تواند کلمات را صحیح ادا کند چه برسد به این که بخواهد شعری را نقل کند و این پیرزن از زنان صالح است و بسیار روزه می گیرد و اهل تهجد است.

محل خواب او نزدیک من است و دیشب متوجه شدم که مرا صدا زد و گفت: ای ابوالحسن.

گفتم: چه شده است؟

گفت: پیش من بیا.

به نزد او رفتم و دیدم که می لرزد.گفتم: چه اتفاقی برایت افتاده است؟

گفت: یک جزء قرآنم را خواندم و خوابیدم.در خواب دیدم که گویی در مقابل یکی از دوازه های کرخ هستم. اتاق تمیزی را دیدم که (دیوارهایش) سفید و اندکی قرمز بود، درب آن باز بود و زنان دم درب ایستاده بودند.

به آنها گفتم چه کسی از دنیا رفته ؟ چه خبر است؟ آنها به داخل اتاق اشاره کردند.

ارد شدم دیدم اتاقی در نهایت زیبایی است و در وسط آن بانویی جوان هستند که نیکو تر و زیباتر از ایشان ندیده بودم، لباس زیبای سفید رنگی که بلند بود به تن داشت و روی آن نیز روپوشی (شنل) که فوق العاده سفید رنگ، پوشیده بود، در دامانش سر بریده ای بود که خون از آن می جوشید.

گفتم: تو چه کسی هستی؟

فرمود با تو کاری ندارم، من فاطمه دختر رسول خدا هستم و این سر فرزندم حسین «علیه السلام»است.از طرف من به ابن اصدق بگو این شعر را به عنوان نوحه (برای حسینم) بخواند:

فرزند من مریض نبود (بر اثر بیماری از دنیا نرفت) این را سؤال کنید و قبل از این واقعه نیز بیمار نبود.

ناگهان به خودم آمدم.

ابوالحسن کاتب می گوید: آن پیرزن به جای «لم امرضه» به دلیل لهجه اش گفت «لم امرطه» چرا که نمی توانست حرف «ض» را درست تلفظ کند.پیرزن از از آن آرام گرفت تا آن که خوابید.

ابوالحسن به من گفت ای ابوالقاسم حال که ابن اصدق را می شناسی، امانتداری کن و این خبر را به ابن اصدق برسان؛ من گفتم به خاطر امر سرور بانوان اطاعت می کنم.

ابوالقاسم تنوخی در ادامه می گوید: این داستان در ماه شعبان بود، مردم زمانی که می خواستند به زیارت امام حسین «علیه السلام» بروند از حنبلی ها به شدت آزار می دیدند.

من آنقدر تلاش کردم که بالاخره توانستم خودم را در شب نیمه شعبان به حائر حسینی برسانم.

جویای ابن اصدق شدم تا این که او را دیدم.

به او گفتم حضرت فاطمه «سلام الله علیها» به تو امر نموده اند که قصیده ای را که در آن بیت مذکور را به عنوان نوحه (برای امام حسین «علیه السلام») بخوانی:

لم امرّضه فأسلو ... لا ولا کان مریضا (فرزند من مریض نبود (بر اثر بیماری از دنیا نرفت) این را سؤال کنید و قبل از این واقعه نیز بیمار نبود.)

به ابن اصدق گفتم من قبل از این ماجرا این قصیده را بلد نبودم.

حال ابن اصدق دگرگون شد. قضیه خواب را برای او و حاضران در جلسه به طور کامل نقل کردم، همگی به شدت گریه کردند و تمام شب با همین قصیده نوحه سرایی کردند. اول این قصیده این بیت است:

ای دو چشم اشک ببارید و به شدت گریه کنید و خشک نشوید.

این شعر برای برخی از شاعران اهل کوفه است.

سپس به نزد ابوالحسن کاتب بازگشتم و او را از آن چه رخ داد با خبر ساختم.

📚 التنوخی البصری، ابوعلی المحسن بن علی بن محمد بن أبی الفهم (المتوفى 384هـ)، نشوار المحاضرة وأخبار المذاکرة، ج2، ص230-232، تحقیق: عبود الشالجی، الناشر: دار صادر.

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

🏴یکی از نشانه های شیعه، زیارت #اربعین امام حسین علیه السلام

🔹رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ( عليه السلام ) أَنَّهُ قَالَ : " عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ : صَلَاةُ الْخَمْسِينَ ، وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ ، وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ ، وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ ، وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

🔸امام حسن عسکری (ع) فرمود :

نشانه های مؤمن (شیعه ) پنج چیز است :
خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز؛
زیارت اربعین ؛
انگشتر به دست راست کردن؛
پیشانی را در سجده بر خاک نهادن
وبلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز.

📚تهذيب الأحكام، ج 6 ص 52

✅ @masaf_ofogh

📸 افتخار سعود بن عبد العزیز (امام وهابیت و از حکام آل سعود) به سر بریدن شیعیان کربلاء و بصره!

📝 و این سخن تو که گفته ای ما کربلا را گرفتیم و اهلش را سر بریدیم و اموال آن را برداشتیم، [می گویم] الحمدلله رب العالمین و ما از این کارها خودمان را مبرا نمی دانیم و و می گوییم: {وَلِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا} [سورة محمد آیة: 10]. (این کافران هم مانند آنها به کیفر کفر خود البته می‌رسند)

📚 علماء نجد الأعلام، الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة ،ج9،ص 284،جمع: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی القحطانی النجدی ، الطبعة: الاولی، 1420هـ/1999م.

✅ @masaf_ofogh

📸 ابوحیان آندلسی (عالم سرشناس مخالفین شیعه) : گروهی از تابعین و اهل بیت نکاح متعه را حلال دانسته اند

📝 عمران بن حصین (صحابی) گفته است: پیامبر (ص) ما را به نکاح متعه دستور داد و بعد از آن که ما را به نکاح متعه دستور داد از دنیا رفت در حالی که ما را از آن نهی نکرده بود و بعد از پیامبر شخصی بر مبنای نظر خودش آن چه را خواست گفت 👈 و گروهی از اهل بیت و تابعین هم همین نظر را دارند. 👉

📚 أبی حیان الأندلسی، محمد بن یوسف (المتوفى 745هـ)، تفسیر البحر المحیط،ج3، ص 304، المحقق: د. عبد الرزاق المهدی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

✅ @masaf_ofogh

🎥 نقش معاویه و برخی از همسران پیامبر (ص) در شهادت ایشان از زبان محقق برجسته اهل سنت و اهل عربستان سعودی شیخ حسن بن فرحان مالکی

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

🏴 برخی از علمای بزرگ شیعه که تصریح به #شهادت_پیامبر صلی الله علیه وآله کرده اند:

◀️ شيخ مفيد رضوان الله تعالی عليه:

رسول الله صلي الله عليه وآله محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة #مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر....

رسول خدا صلي الله عليه وآله در روز دوشنه 28 صفر در مدينه در حالي كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.
📚 الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاي413 هـ)، المقنعة، ص456

◀️ مرحوم شيخ طوسی رضی الله عنه:

محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة #مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة.

محمد بن عبد الله (صلي الله عليه وآله وسلم )... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجري در حالي از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📚 الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج6 ص2

◀️ و نيز مرحوم علامه حلي علیه الرحمه:

محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة #مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة.
📚 الحلي الأسدي، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاي 726هـ)، تحرير الأحكام، ج2 ص118

⚫️ @masaf_ofogh

🏴 مرحوم شیخ طبرسی رحمه الله:

مسلمانان معتقدند علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
⚫️ @masaf_ofogh

📸 شهاب الدین خفاجی (عالم مشهور مخالفین شیعه): بر اساس روایات صحیح، عمر بن الخطاب گفت پیامبر (ص) هذیان می گوید!

✅ @masaf_ofogh

‼️شهاب الدین خفاجی (عالم مشهور مخالفین شیعه): بر اساس روایات صحیح، عمر بن الخطاب گفت پیامبر (ص) هذیان می گوید!

📝 اما اختلافی که در نزد پیامبر (ص) رخ داد آن طوری که در احادیث صحیح آمده است آن است که پیامبر (ص) در هنگام بیماری اش گفت : برای من دوات و جوهری بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که به وسیله ی آن بعد از من گمراه نشوید.عمر گفت : این مرد (پیامبر) هذیان می گوید ، کتاب خدا برایمان کافیست.پس افراد حاضر در آن جا به سر و صدا و مشاجره پرداختند .....

📚 الخفاجی المصری، شهاب الدین أحمد بن محمد (المتوفى 1069 هـ)، نسیم الریاض فی شرح شفاء القاضی عیاض،ج 1، ص 411، ضبطه وقدم له وعلق علیه : محمد عبد القادر عطا، الناشر : دار الکتب العلمیة، الطبعة : الأولى، 1421 هـ - 2001 م.

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

🎥 شیخ حسن الجناینی (عالم الازهر) : اگر مخالفت عمر بن الخطاب و برخی از صحابه با پیامبر نبود،همه ی ما الان در آسایش زندگی می کردیم ! / عمر بن الخطاب پیامبر را متهم به هذیان گویی کرد!

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

📸 علت مصالحه ی امام حسن علیه السلام با معاویه از دید حاکم نیشابوری (عالم سرشناس مخالفین شیعه)

✅ @masaf_ofogh

📸 علت مصالحه ی امام حسن (ع) با معاویه از دید حاکم نیشابوری (عالم سرشناس مخالفین شیعه)

📝 [حاکم نیشابوری می گوید] و این آیه (آیه ی 195 سوره ی بقره) بر جواز مصالحه ی با کفار و بغاة دلالت می کند هنگامی که امام بر جان خویش یا مسلمانان بترسد همانطور که پیامبر (ص) در حدیبیة و امیر المومنین (ع) در صفین و امام حسن (ع) در برابر معاویه چنین کردند.

📚 محاسن التأویل،ج3،ص481 ط دار احیاء الکتب العربیة

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

📸 ابن مسعود (صحابی): به خدا سوگند پیامبر به شهادت رسید

✅ @masaf_ofogh

📝 عبد الله بن مسعود (صحابی) می گوید: اگر نه بار قسم بخورم که پیامبر (ص) کشته [شهید] شده است برایم محبوب تر است تا یک بار قسم بخورم که کشته [شهید] نشده است و به این دلیل است که خداوند او را نبی و شهید قرار داده است.

📚 مسند احمد،ج6،ص418،ح3873وج7،ص205و206،ح4139 ط موسسة الرسالة

🌐 واحد ادیان، فرق و قومیت های جنبش مصاف (افق)

✅ @masaf_ofogh

▪️امام کاظم (ع): روز دوشنبه همان روزی است که پيامبر از دنيا رفت و در حق ما ظلم شد

📝 على بن جعفر مى‏گويد: مردى نزد برادرم موسى بن جعفر آمد، و به او گفت: فدايت گردم من مى‏ خواهم سفر بروم، براى من دعا كن، فرمود: كى خارج مى‏ شوى؟ گفت: روز دوشنبه، فرمود: چرا روز دوشنبه خارج مى‏ شوى؟ گفت: در آن طلب‏ بركت مى‏ كنم چون پيامبر خدا (ص) در آن روز متولد شده است.امام فرمود : دروغ مى‏ گويند، پيامبر خدا (ص) روز جمعه متولد شده و روزى شوم‏تر از روز دوشنبه نيست.روزى كه پيامبر خدا (ص) در آن از دنيا رفت و وحى آسمانى در آن روز قطع شده و به حق ما ظلم شد.آيا تو را راهنمايى نكنم به روزى كه نرم و آسان است و روزى است كه خداوند در آن آهن را به داود نرم كرد؟ آن مرد گفت: آرى فدايت شوم.فرمود: روز سه‏ شنبه خارج شو.

📚 الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (المتوفى 381هـ)، الخصال،ص 421، ح 67، تحقيق، تصحيح وتعليق: علي أكبر الغفاري،‌ الناشر: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة : التاسعة، 1434 هـ .

✅ @masaf_ofogh

✏️ علت قبول ولايتعهدی مامون از سوی امام رضا عليه السلام در حديث ابو الصلت هروی

📝 ابو الصّلت هروى روايت كرده است که كه مأمون به امام رضا عليه السّلام گفت: من مقام علمى و فضل و بى‏اعتنائى شما بدنيا و پارسايی تو و ترس از خدا و ورع و عبادتت را شناختم اى فرزند رسول خدا و تو را به خلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.حضرت‏ فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى‏كنم و به زهد و بى‏رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى‏طلبم و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره‏ هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند به قامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى و به غير خود بپوشانى و به ديگرى واگذار کنی و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى‏پذيرم و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى‏ورزيد و پافشارى مينمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت.ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه اكنون كه آن را (خلافت را) نمى‏پذيرى و حاضر نمى‏شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد]. حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموم از دنيا می روم و مظلوم كشته مى‏شوم در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى‏كنند و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى‏گردم.مأمون بگريست.سپس پرسيد ای فرزند رسول اللَّه چه كسى تو را مى‏كشد و تا من زنده هستم چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟! حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى‏كنم و مى‏گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى‏خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى‏رغبت به رياست دنيا است؟! حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته‏ام و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته‏ام و من خوب می دانم تو چه ميخواهى.مأمون پرسيد چه می خواهم؟ امام گفت: آيا امانم مى‏دهى اگر راست‏ را بگويم؟ مأمون گفت: تو در امانى.حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست‏ بى‏رغبت نيست بلكه اين دنيا است كه به او بى‏رغبت است.مگر نمى‏بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت؟ باشد كه به خلافت نائل گردد.مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى‏كنى كه من آن را خوش ندارم و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن می دانى.به خدا سوگند بايد ولايتعهدى را با اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور می كنم.پس اگر قبول كردى كه چه بهتر و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را می كشم).حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده.اگر امر بدين منوال است هر كار كه بنظرت رسيده انجام ده و من آن را مى‏پذيرم بشرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم.پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.

📚 القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا (ع)، ج2،ص 139 و 140،ح3،تحقيق: لاجوردى، مهدى‏، ناشر: نشر جهان‏ - طهران، الطبعة : الأولى، سال چاپ: 1378 هـ .

✅ @masaf_ofogh

✍ علت قبول ولايتعهدی مامون از سوی امام رضا عليه السلام در حديث ريان بن صلت

📝 ريان بن صلت می‌گويد: بر على بن موسى الرضا عليهما السّلام وارد شدم و عرضه‏ داشتم يا ابن رسول اللَّه مردم می‌گويند: شما با كمال زهد بدنيا و پارسائى كه اظهار می‌داريد با اين حال ولايتعهدى مأمون را پذيرفته‏ايد! آن بزرگوار فرمود: خدا خود می‌داند كه من تا چه حدّ اين كار را نمى‏پسنديدم، ولى وقتى كه امر دائر شد ميان قبول اين امر و كشته شدن، آن را بر قتل نفس برگزيدم. واى بر ايشان! آيا نمی‌دانند كه يوسف پيامبر بود و چون ضرورت اقتضا كرد به «پادشاه» مصر گفت: اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ .... تا آخر آيه، مرا هم ضرورت و ناچارى با كمال اكراه و نادلخوشى بدين كار كشيد و پس از اينكه مشرف بر هلاک بودم آن را به اكراه پذيرفتم؟ و در اين امر داخل نگشتم مگر مانند كسى كه از آن خارج شده باشد و شكايت را بخدا می‌برم و از او يارى مى‏جويم.

📚 القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (المتوفى۳۸۱هـ)، عيون أخبار الرضا (ع)، ج۲،ص ۱۳۹،ح۲،تحقيق: لاجوردى، مهدى‏، ناشر: نشر جهان‏ - طهران، الطبعة : الأولى، سال چاپ: ۱۳۷۸ هـ .

✅ @masaf_ofogh