💠 ارزش واقعی سکولاریزم در خاستگاه خود
✍ سکولاریزم در خیز اخیر خود، در فضای مدرنیته شکل گرفت و رونق یافت تا اینکه امروز، پا به دوران پستمدرن گذاشته است. اما آیا این نظریه در فضای کنونی و با مبانی پستمدرن نیز ارزش و اعتبار ابتدائی خود را دارد؟
🔸 یک روش تحلیل در دوران پستمدرن، مثلاً نظریۀ گفتمان است که امروزه به روشی رایج برای تحلیل نظریههای سیاسی تبدیل شده است. سکولاریزم را بر اساس همین نظریۀ رایج ارزیابی میکنیم.
🔹این واژۀ «گفتمان» البته کاربردی متمایز از کاربرد آن در فضای کشور ما دارد و در فضای علوم سیاسی روشی است که ذیل روشهای تفسیری (هرمنوتیک) قرار میگیرد و به همین جهت با مبانی معرفتی ما سازگاری چندانی ندارد. لکن ما با توجه به مقبول بودن آن در فضای آکادمیک کنونی، برای به چالش کشیدن نظریات خودشان از آن بهره میبریم.
🔰 گفتمان به معنای غلبه یافتن یک اندیشه نزد اهل دانش یا اهل جامعه است که به فهم ما از پدیده ها جهت میدهد؛ و نظریۀ گفتمان، روشی برای مطالعۀ نظریهها با توجه به حواشی خارجی و خاستگاه اجتماعی آنان است. بر اساس این تحلیل، موجودیت نظریههای گفتمانی و صحت و سقم آنها، بیش از اینکه وابسته به دفاع علمی باشد، وابسته به طرفدارانی است که از آن دم میزنند؛ و نظریهای که نتواند همراهی طیفهای بیشتری از مردم را به خود جلب کند خود به خود محکوم به زوال است.
▫️این مقدار از مدعا البته به نظر ما هم صحیح است که رغبتها و تمایلات اجتماعی تأثیر مهمی در رواج یا انزوای نظریهها دارند، لکن این برای ارزیابی حق یا باطل بودن نظریهها کافی نیست و به این منظور باید به دنبال ملاکهای واقعیتر بود. اما از آن طرف نظریات بسیاری را هم سراغ داریم که در بستر تمایلات اجتماعی خاصی شکل میگیرند و هیچ پشتوانه و اعتباری فراتر از طرفدارانی که از آن دم میزنند، ندارند. سکولاریزم را میتوان مثالی از اینگونه نظریات دانست.
💢 با این ملاک سراغ #سکولاریزم میرویم و #خاستگاه اجتماعی آن را بررسی میکنیم. چه شد که سکولاریزم رونق یافت؟
در اواخر قرون وسطی وقتی که کلیسا بد عمل کرد و نتوانست با تحولخواهی و «دنیا طلبی» مردم همراهی کند، طبیعی بود که فضای گفتمانی را در غرب از دست بدهد، و بعد از این شکستِ گفتمانی، طبیعی بود که نظریۀ رقیب ـ یعنی سکولاریزم ـ رواج پیدا کند و رفتهرفته «علمی» خطاب شود! اینجا گفتمان رهبری دینی کلاً به حاشیه رفت و هیچکس نپرسید: «آیا دین دیگری هست که با کلیسا فرق داشته باشد؟ آیا دین اسلام هم با دانش و پیشرفت و تحولخواهی مخالف است، و به ریاضت و دنیاگریزی توصیه میکند؟».
👈 پس از آن وقتی که انقلاب صنعتی رخ داد و جریان روشنفکرِ سکولار چشمها را به خود خیره کرد، ایدۀ آنها حتی به درون دنیای اسلام نفوذ پیدا کرد و فهم سیاسی را از آیات قرآن کریم برای عدهای ـ همچون علی عبد الرزاق مصری و مهدی حائری ـ با مشکل مواجه کرد! در آن فضا هرکس هم که میپرسید: «پیشرفت غرب چه ربطی به بیدینی آنها دارد»، صدایش به جایی نمیرسید.
✅ با این حساب وقتی که از خاستگاه اجتماعی نظریۀ سکولاریزم باخبر شدیم، از هیمنه و رونق موقت آن هراسی به دل راه نمیدهیم و منتظر میمانیم تا ببینیم آیا این رونق و رواج، پس از افول تمدن غرب نیز پابرجا خواهد ماند؟
#نقد_سکولاریزم
#دین_و_سیاست
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
تلگرام| اینستاگرام | ایتا
✍ سکولاریزم در خیز اخیر خود، در فضای مدرنیته شکل گرفت و رونق یافت تا اینکه امروز، پا به دوران پستمدرن گذاشته است. اما آیا این نظریه در فضای کنونی و با مبانی پستمدرن نیز ارزش و اعتبار ابتدائی خود را دارد؟
🔸 یک روش تحلیل در دوران پستمدرن، مثلاً نظریۀ گفتمان است که امروزه به روشی رایج برای تحلیل نظریههای سیاسی تبدیل شده است. سکولاریزم را بر اساس همین نظریۀ رایج ارزیابی میکنیم.
🔹این واژۀ «گفتمان» البته کاربردی متمایز از کاربرد آن در فضای کشور ما دارد و در فضای علوم سیاسی روشی است که ذیل روشهای تفسیری (هرمنوتیک) قرار میگیرد و به همین جهت با مبانی معرفتی ما سازگاری چندانی ندارد. لکن ما با توجه به مقبول بودن آن در فضای آکادمیک کنونی، برای به چالش کشیدن نظریات خودشان از آن بهره میبریم.
🔰 گفتمان به معنای غلبه یافتن یک اندیشه نزد اهل دانش یا اهل جامعه است که به فهم ما از پدیده ها جهت میدهد؛ و نظریۀ گفتمان، روشی برای مطالعۀ نظریهها با توجه به حواشی خارجی و خاستگاه اجتماعی آنان است. بر اساس این تحلیل، موجودیت نظریههای گفتمانی و صحت و سقم آنها، بیش از اینکه وابسته به دفاع علمی باشد، وابسته به طرفدارانی است که از آن دم میزنند؛ و نظریهای که نتواند همراهی طیفهای بیشتری از مردم را به خود جلب کند خود به خود محکوم به زوال است.
▫️این مقدار از مدعا البته به نظر ما هم صحیح است که رغبتها و تمایلات اجتماعی تأثیر مهمی در رواج یا انزوای نظریهها دارند، لکن این برای ارزیابی حق یا باطل بودن نظریهها کافی نیست و به این منظور باید به دنبال ملاکهای واقعیتر بود. اما از آن طرف نظریات بسیاری را هم سراغ داریم که در بستر تمایلات اجتماعی خاصی شکل میگیرند و هیچ پشتوانه و اعتباری فراتر از طرفدارانی که از آن دم میزنند، ندارند. سکولاریزم را میتوان مثالی از اینگونه نظریات دانست.
💢 با این ملاک سراغ #سکولاریزم میرویم و #خاستگاه اجتماعی آن را بررسی میکنیم. چه شد که سکولاریزم رونق یافت؟
در اواخر قرون وسطی وقتی که کلیسا بد عمل کرد و نتوانست با تحولخواهی و «دنیا طلبی» مردم همراهی کند، طبیعی بود که فضای گفتمانی را در غرب از دست بدهد، و بعد از این شکستِ گفتمانی، طبیعی بود که نظریۀ رقیب ـ یعنی سکولاریزم ـ رواج پیدا کند و رفتهرفته «علمی» خطاب شود! اینجا گفتمان رهبری دینی کلاً به حاشیه رفت و هیچکس نپرسید: «آیا دین دیگری هست که با کلیسا فرق داشته باشد؟ آیا دین اسلام هم با دانش و پیشرفت و تحولخواهی مخالف است، و به ریاضت و دنیاگریزی توصیه میکند؟».
👈 پس از آن وقتی که انقلاب صنعتی رخ داد و جریان روشنفکرِ سکولار چشمها را به خود خیره کرد، ایدۀ آنها حتی به درون دنیای اسلام نفوذ پیدا کرد و فهم سیاسی را از آیات قرآن کریم برای عدهای ـ همچون علی عبد الرزاق مصری و مهدی حائری ـ با مشکل مواجه کرد! در آن فضا هرکس هم که میپرسید: «پیشرفت غرب چه ربطی به بیدینی آنها دارد»، صدایش به جایی نمیرسید.
✅ با این حساب وقتی که از خاستگاه اجتماعی نظریۀ سکولاریزم باخبر شدیم، از هیمنه و رونق موقت آن هراسی به دل راه نمیدهیم و منتظر میمانیم تا ببینیم آیا این رونق و رواج، پس از افول تمدن غرب نیز پابرجا خواهد ماند؟
#نقد_سکولاریزم
#دین_و_سیاست
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
تلگرام| اینستاگرام | ایتا