جبت و ایجبت - تأویل یا تفسیر
واحد افق مصاف
#فایل_صوتی
🎵 جبت و Egypt - تفسیر یا تأویل
#چگونه_بیندیشیم
✅ کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🆔 @masaf_ofogh
🎵 جبت و Egypt - تفسیر یا تأویل
#چگونه_بیندیشیم
✅ کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🆔 @masaf_ofogh
جبت و Egypt – تفسیر یا تأویل
🔸یکی از انحرافاتی که همواره در طول تاریخ باعث بدعت و تفرقه و عقاید باطل در میان مسلمانان شده است، تأویل قرآن کریم است. شاید سخنی گزافه نباشد اگر بگوییم هر یک از فرقههای انحرافی که در دنیای اسلام عدهای را به گمراهی و ضلالت کشاندند کارشان را با تأویل اشتباه یکی از آیات قرآن شروع کردند. خوارج عبارت قرآنی “أن الحکم الا لله” را اینگونه تأویل کردند که هیچ حکومتی به غیر از حکومت خداوند نباید وجود داشته باشد. فتنه بنیامیه با تأویل باطل آیه ولی دم آغاز شد. شیعیان اسماعیلی که انحرافی در داخل تشیع محسوب میشدند، خود را باطنی مینامیدند چون اعتقاد داشتند که معانی باطنی قرآن را درک میکنند. حتی در دوران معاصر ما قبل از انقلاب جریانهایی که به دنبال التقاط مارکسیسم و اسلام بودند و بعدها سازمان منافقین از دل آنها سر برآورد، معانی به آیات قرآن نسبت میدادند که در تقابل مستقیم با بسیاری از آیات دیگر و آموزههای اسلامی بود. به عنوان مثال از آیه “الله نور السموات و الارض” چنین برداشت میکردند که خدا نور است، پس از جنس انرژی است.
⚖️ خداوند در آیه سوم سوره آل عمران به این موضوع اشاره کردهاند که تأویل قرآن را جز خداوند و راسخون در علم نمیدانند.
🔸منتها از جانبی چنین برداشتی میتواند به اشکالات و شبهات فراوان دیگری منتهی شود. آیا منظور از این آیه این است که هر کسی که آیات قرآن را تفسیر و حتی ترجمه کند، مصداق اهل زیغ است که در این آیه اهل فتنه و شبهه معرفی میشوند؟ چگونه با وجود چنین آیهای دانشمندان مسلمان به خود اجازه دادهاند که آیات قرآن را به زبانهای دیگر ترجمه کنند و معانی آیات قرآن را مورد بحث قرار داده و این همه کتب فراوان تفسیر را به رشته نگارش درآورند؟ اگر قرار است آیات قرآن تنها به وسیله احادیث تفسیر شوند، در این صورت چرا خداوند از همان ابتدا این احادیث را در متن قرآن تعبیه نکرد، تا از این همه اختلاف و انحراف و بدعت جلوگیری شود؟ یا به قول علامه طباطبایی در مقدمه تفسیر المیزان “چگونه ممکن است چیزی که خودش نور است، بوسیله غیر خودش، یعنی [محدثینی] چون قتاده و امثال او روشن شود؟” آیا خود علامه طباطبایی که دست به تفسیر آیات قرآن زده و در کنار روایات از موضوعات عقلی و فلسفی و حتی علوم تجربی برای تفسیر آیات قرآن استفاده کرده است، نمیتواند مصداق اهل زیغ در آیه فوق باشد؟
🔸پاسخ بسیار ساده است و علمای اسلامی از جمله علامه طباطبایی در جلد سوم تفسیر المیزان به تفصیل به آن پاسخ دادهاند که ما این پاسخ را به صورت مختصر و به زبان ساده بیان میکنیم. پاسخ این اشکال در تفاوت بین تفسیر و تأویل نهفته است. معنای مصطلح تأویل این است که مراد و مقصودی به آیات قرآن نسبت داده شود که هیچ قرینهای در متن قرآن برای چنین برداشتی وجود ندارد و چنین تأویلی تنها در حوزه صلاحیت ائمه معصومین قرار میگیرد و از نظر شیعیان هیچکس به غیر از ائمه معصومین مجاز به تأویل معانی باطنی قرآن نیست. اگر کسی بدون اینکه روایتی در این زمینه وجود داشته باشد این آیه را اینگونه تأویل کند، میتواند مصداق اهل زیغ و فتنه در آیه فوق باشد.
🔸ولی تفسیر به معنی تبیین معنی ظاهری قرآن براساس ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره و زبانشناسی و سایر علوم عقلی و نقلی است. اینکه لغت جبت در قرآن که حتی مترجمین در ترجمه ظاهری آن به نتیجه واحدی نرسیدهاند را از نظر زبانشناسی و اتیمولوژی مورد بحث قرار گرفته و به نظریهای خواه صحیح یا اشتباه برسیم، به هیچ وجه تأویل قرآن قلمداد نمیشود، بلکه تفسیر قرآن است. این میدان، میدان مباحثات علمی و ارائه نظریه و بحث و تحقیق و سعی و خطا است که خداوند ما را به آن فراخوانده است که در آیات قرآن تدبر کنید و در طول تاریخ اسلام یک شاخه از علم بوده است که دانشمندان بسیاری در آن به تخصص رسیدهاند. کسانی که چنین تلاشی را بدعت و فتنه میدانند، باید از خود بپرسند که اگر بزرگان سلف ما چنین میاندیشیدند، چگونه این همه کتب تفسیری ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشتهاند. آنها در دورانی در این راستا گام برمیداشتند که چنین امکانات علمی که ما در اختیار داریم، در اختیار نداشتند. نه کتابخانه مجازی در کار بود و نه امکان جستجوی موضوعی و لغوی و نه این همه پیشرفتهای علوم طبیعی و زبانشناسی و باستانشناسی و ... . باید از خود بپرسیم که اگر در دوران ما زندگی میکردند و شاهد آن بودند که ما با این همه امکانات باب بحث و مباحثه را بستهایم و به تکرار گفته پیشینیان اکتفا میکنیم، چگونه ما را مورد توبیخ قرار میدادند!
#چگونه_بیندیشیم
✅ کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🆔 @masaf_ofogh
🔸یکی از انحرافاتی که همواره در طول تاریخ باعث بدعت و تفرقه و عقاید باطل در میان مسلمانان شده است، تأویل قرآن کریم است. شاید سخنی گزافه نباشد اگر بگوییم هر یک از فرقههای انحرافی که در دنیای اسلام عدهای را به گمراهی و ضلالت کشاندند کارشان را با تأویل اشتباه یکی از آیات قرآن شروع کردند. خوارج عبارت قرآنی “أن الحکم الا لله” را اینگونه تأویل کردند که هیچ حکومتی به غیر از حکومت خداوند نباید وجود داشته باشد. فتنه بنیامیه با تأویل باطل آیه ولی دم آغاز شد. شیعیان اسماعیلی که انحرافی در داخل تشیع محسوب میشدند، خود را باطنی مینامیدند چون اعتقاد داشتند که معانی باطنی قرآن را درک میکنند. حتی در دوران معاصر ما قبل از انقلاب جریانهایی که به دنبال التقاط مارکسیسم و اسلام بودند و بعدها سازمان منافقین از دل آنها سر برآورد، معانی به آیات قرآن نسبت میدادند که در تقابل مستقیم با بسیاری از آیات دیگر و آموزههای اسلامی بود. به عنوان مثال از آیه “الله نور السموات و الارض” چنین برداشت میکردند که خدا نور است، پس از جنس انرژی است.
⚖️ خداوند در آیه سوم سوره آل عمران به این موضوع اشاره کردهاند که تأویل قرآن را جز خداوند و راسخون در علم نمیدانند.
🔸منتها از جانبی چنین برداشتی میتواند به اشکالات و شبهات فراوان دیگری منتهی شود. آیا منظور از این آیه این است که هر کسی که آیات قرآن را تفسیر و حتی ترجمه کند، مصداق اهل زیغ است که در این آیه اهل فتنه و شبهه معرفی میشوند؟ چگونه با وجود چنین آیهای دانشمندان مسلمان به خود اجازه دادهاند که آیات قرآن را به زبانهای دیگر ترجمه کنند و معانی آیات قرآن را مورد بحث قرار داده و این همه کتب فراوان تفسیر را به رشته نگارش درآورند؟ اگر قرار است آیات قرآن تنها به وسیله احادیث تفسیر شوند، در این صورت چرا خداوند از همان ابتدا این احادیث را در متن قرآن تعبیه نکرد، تا از این همه اختلاف و انحراف و بدعت جلوگیری شود؟ یا به قول علامه طباطبایی در مقدمه تفسیر المیزان “چگونه ممکن است چیزی که خودش نور است، بوسیله غیر خودش، یعنی [محدثینی] چون قتاده و امثال او روشن شود؟” آیا خود علامه طباطبایی که دست به تفسیر آیات قرآن زده و در کنار روایات از موضوعات عقلی و فلسفی و حتی علوم تجربی برای تفسیر آیات قرآن استفاده کرده است، نمیتواند مصداق اهل زیغ در آیه فوق باشد؟
🔸پاسخ بسیار ساده است و علمای اسلامی از جمله علامه طباطبایی در جلد سوم تفسیر المیزان به تفصیل به آن پاسخ دادهاند که ما این پاسخ را به صورت مختصر و به زبان ساده بیان میکنیم. پاسخ این اشکال در تفاوت بین تفسیر و تأویل نهفته است. معنای مصطلح تأویل این است که مراد و مقصودی به آیات قرآن نسبت داده شود که هیچ قرینهای در متن قرآن برای چنین برداشتی وجود ندارد و چنین تأویلی تنها در حوزه صلاحیت ائمه معصومین قرار میگیرد و از نظر شیعیان هیچکس به غیر از ائمه معصومین مجاز به تأویل معانی باطنی قرآن نیست. اگر کسی بدون اینکه روایتی در این زمینه وجود داشته باشد این آیه را اینگونه تأویل کند، میتواند مصداق اهل زیغ و فتنه در آیه فوق باشد.
🔸ولی تفسیر به معنی تبیین معنی ظاهری قرآن براساس ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره و زبانشناسی و سایر علوم عقلی و نقلی است. اینکه لغت جبت در قرآن که حتی مترجمین در ترجمه ظاهری آن به نتیجه واحدی نرسیدهاند را از نظر زبانشناسی و اتیمولوژی مورد بحث قرار گرفته و به نظریهای خواه صحیح یا اشتباه برسیم، به هیچ وجه تأویل قرآن قلمداد نمیشود، بلکه تفسیر قرآن است. این میدان، میدان مباحثات علمی و ارائه نظریه و بحث و تحقیق و سعی و خطا است که خداوند ما را به آن فراخوانده است که در آیات قرآن تدبر کنید و در طول تاریخ اسلام یک شاخه از علم بوده است که دانشمندان بسیاری در آن به تخصص رسیدهاند. کسانی که چنین تلاشی را بدعت و فتنه میدانند، باید از خود بپرسند که اگر بزرگان سلف ما چنین میاندیشیدند، چگونه این همه کتب تفسیری ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشتهاند. آنها در دورانی در این راستا گام برمیداشتند که چنین امکانات علمی که ما در اختیار داریم، در اختیار نداشتند. نه کتابخانه مجازی در کار بود و نه امکان جستجوی موضوعی و لغوی و نه این همه پیشرفتهای علوم طبیعی و زبانشناسی و باستانشناسی و ... . باید از خود بپرسیم که اگر در دوران ما زندگی میکردند و شاهد آن بودند که ما با این همه امکانات باب بحث و مباحثه را بستهایم و به تکرار گفته پیشینیان اکتفا میکنیم، چگونه ما را مورد توبیخ قرار میدادند!
#چگونه_بیندیشیم
✅ کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🆔 @masaf_ofogh