من آدمهای مطمئن را باور نمیکنم. آدمهایی که بدون لحظهای مکث جواب هر سوالی را میدهند. آدمهایی که همه چیز را از روی نوشتههایی میخوانند که به حافظه سپردهاند. آدمهایی که جوری به دوربین نگاه میکنند که انگار جواب همه سؤالها را میدانند. آدمهایی که فکر میکنند هر چه جملات را با صدای بلندتری بگویند، هر چه کلمات را با سرعت بیشتر به زبان بیاورند، هر چه با اطمینان بیشتری حرف بزنند، حقایق بیشتری را فاش کردهاند. آدمهایی که یک صندلی را با منبر اشتباه میگیرند، یک گفتگوی ساده را با یک مناظره، یک ابراز نظر را با فرصتی برای صدور یک بیانیه خیالی.
آدمهایی که تحمل تردید را ندارند، آدمهایی که نسبت به فکر کردن آلرژی دارند، آدمهای کوتاه فکری که یاد گرفته صدایشان را بلند کنند.
من آدمهای مردد را باور میکنم.
آدمهایی که تحمل تردید را ندارند، آدمهایی که نسبت به فکر کردن آلرژی دارند، آدمهای کوتاه فکری که یاد گرفته صدایشان را بلند کنند.
من آدمهای مردد را باور میکنم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لطیف ترین شعر مولوی
گفتار دینی
"عهد خدا" به مثابة گوهر دین
محمدامین مروتی
انجیل و تورات را "عهدین" می گویند به این دلیل که عهدهایی هستند که خدا با بشر بسته است. عهد قدیم، پیمانی است که خدا با بنی اسرائیل می بندد و عهد جدید، پیمانی که با آل مریم می بندد.
ساختار بنیادینِ سوره بقره نیز تاکید بر عهد خدا و بشر است. در این سوره از دو عهد شکنی سخن رفته است. عهدی که آدم و حوا شکستند و عهدی که بنی اسرائیل شکستند و عهد سومی که اکنون خدا بنا دارد با پیروان محمد (ص) ببندد.
درعهد قدیم، خداوند وعده می دهد در ازای انجام ده فرمان اخلاقی، بنی اسرائیل را به سرزمین موعود برساند.
در عهد جدید، به دلیل رواج قشری گری بین بنی اسرائیل، تاکید بر مهر و محبت و ایمان قلبی و بخشایش افزون می گردد.
در عهد سوم، تاکید بر توحید و تتمیم مکارم اخلاقی است.
لزوم حفظ عهد خدا، در آیات عدیده موکد شده است:
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»: آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم، که شیطان را پرستش و اطاعت مکنید که او دشمن آشکار شماست؟( آیه 60 سوره «یس»)
وفاى انسان به عهد خود با خدا، شرط وفا كردن خداوند به عهد خود با وى است.
«يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ؛ : اى بنیاسرائیل! نعمتم را، كه به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد؛ و به پيمان من وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم. و در اين راه تنها از من بترسيد!»( بقره/سوره۲، آیه۴۰)
وفاى به عهد با خدا، از اوصاف خردمندان است:
«... أ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ؛ : ... تنها خردمندان متذكّر مىشوند. همان كسانى كه به عهد الهى وفا مىكنند، و پيمان را نمىشكنند.»( رعد/سوره۱۳، آیه۱۹و 20)
وفاى به عهد با خدا، از اوصاف مؤمنان است:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛ : به يقين مؤمنان رستگار شدند. و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مىكنند.» (مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱ و 8)
ضرورت پايبندى به عهد و پيمانهاى خداوندى برعهده انسان:
«الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ ...؛ : همان كسانى كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، مىشكنند....»( بقره/سوره۲، آیه۲۷)
«... وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي ...؛: ... و به پيمان من وفا كنيد....» ( بقره/سوره۲، آیه40)
همه عهدهای خدا با آدم و بنی اسرائیل و بنی مریم، ذیلِ یک عهد اصلی است که به "عهد الست" معروف است. معاهده ای بین خدا و فرزندان آدم که بر سبیل فطرت خدادادی مان، خداجو و حق جو باقی بمانیم و میثاق فطری خود را فراموش نکنیم. فطرت و سرشت بشر بر خداخواهی و توحید مفطور شده است. زمانی که به او "بله" گفتیم:
سوره أعراف آيه 172: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ : و پروردگار تو از پشت بنىآدم فرزندانشان را بيرون آورد. و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسيد: آيا من پروردگارتان نيستم؟ [آنها به زبان فطرت] گفتند: آرى، گواهى مىدهيم. تا در روز قيامت نگوييد كه ما از آن بىخبر بوديم.
نکته:
رستاخیز نه (تنها) در زندگیِ بعدی، بلکه در روز بعد وجود دارد. (جیدو کریشنامورتی)
اگر جای ترازوی عدالت بودم، فقط خجالت "می کشیدم". (محبوبه_رحیمی_صفایی)
گفتار اجتماعی 1
جوهر انترناسیونالیسم
محمدامین مروتی
به نظر راجر اسکروتن، اگر جوهر انترناسیونالیسم همان سخنان کانت در مورد صلح پایدار بر اساس توافقات دولت/ملت ها باشد، پذیرفتنی است ولی انترناسیونالیسمی که مبنایی دموکراتیک نداشته باشد و شامل دولت های غیر ملی باشد، راه به جایی نمی برد. از جمله انترناسیونالیسم کشورهای بلوک شرق که منافع ملی را فدای منافع برادر بزرگ می کرد و اشغال چهل ساله اروپای شرقی را توجیه می کرد. حقیقت انترناسیونالیسم از دید کانت حل و فصل منازعات از طریق قرارداد و تعهد است به جای توسل به زور. ایده جامعه ملل و سازمان ملل نیز مبتنی بر اندیشه های کانت است که تا کنون خدمات بسیاری در حل و فصل صلح آمیز منازعات داشته است.
به نظر اسکروتن وضع قانون به تنهایی نمی تواند منازعات و جنگها را کنترل کند، الا اینکه دموکراتیک بودن جوامع این مهار و کنترل را تضمین کند. به همین دلیل است که کشورهای تمامیت خواه خود را ملتزم به رعایت قوانین بین المللی نمی کنند و هر جا که زورشان برسد، آتش جنگ را برمی افروزند و کشورهای همجوار را تهدید می کنند. در حالی که مشکلات مرزی در میان کشورهای دموکراتیک و همجوار معمولاً از طریق گفتگو حل می شود.
اسکروتن تحریم را به جنگ با کشورهای یاغی ترجیح می دهد. هر چند بار تحریم را مردم عادی باید به دوش بکشند ولی به تضعیف حکومت جابر هم می انجامد.
اما اسکروتن فراتر از این منتقد اتحادیه اروپا و انترناسیونالیسم مبتنی بر آن هم هست که به وضع قوانینی می پردازد که چه بسا مقبول طبع ملت ها نباشد. من جمله مهاجرت های گسترده که به تضعیف این دموکراسی ها می انجامد. اسکروتن پیش بینی می کند که اتحادیه اروپا زیر فشار این مهاجرت ها متلاشی می شود که جنبش خروج از اتحادیه اروپا در انگلستان (برگزیت)، می تواند اولین نمود آن باشد. اسکروتن نوعی تمرکزگرایی و فدرالیسم در اتحادیه اروپا- مانند آنچه در آمریکا جریان دارد- را معقول تر می داند.
اسکروتن می گوید محافظه کاری پیش از هر چیزی بر ملی گرایی متکی است و جهان وطنی گری در صورتی موجه است که این ملی گرایی را مخدوش نکند و منافع ملت ها را در برداشته باشد.
همانگونه که طبیعتاً منافع خانوادگی برای ما اولویت دارد و پس از آن منافع همسایگان نزدیک و سپس همسایگان دورتر. به همین ترتیب برقراری سازش و صلح باید نخست دغدغه ای باشد که شامل حال نزدیک ترین ها باشد. در روابط بین الملل هم رابطه با همسایگان مهمتر از رابطه با کشورهای دورتر است.
منبع:
چگونه محافظه کار باشیم؟ راجر اسکروتن، مرتضی افشاری، نگاه معاصر
27 تیر 1404
گفتار اجتماعی 2
جوهر محیط زیست گرایی
محمدامین مروتی
راجر اسکروتن معتقد است پیوندی منطقی و طبیعی بین حفظ محیط زیست و محافظه کاری وجود دارد و آن این است که انگیزه های لازم برای حفظ محیط در میان مردمان عادی زمانی به وجود می آید که حس تعلق به محیطی که در آن می زیند، داشته باشند و این حس در دولت/ملت های برآمده از جامعه مدنی، امکان پذیر تر است تا قوانینی که از بالا و بدون توجه به انگیزه های مردمی وضع می شوند. قوانینی غیرالزام آور. در واقع احترام به محیط زیست هم احترامی است که از پایین و ابتدا در عرف جامعه شکل می گیرد و سپس امکان تبدیل شدن به قانونی کارآمد و قابل اجرا را پیدا می کند.
اسکروتن از دو انحراف در ایده محیط زیست گرایی منطقی سخن می گوید. یک انحراف راست که اقتصادمحور است و به کلی منکر تاثیر فعالیت های اقتصادی کربن محور بر تخریب محیط است و دومی انحراف چپ که پیش از آن که دلسوز محیط زیست باشد، دغدغه اش دوقطبی سازی جنگ نور و ظلمت و پرپاگاندای سیاسی در جهت تخطئه ی سرمایه داری است. در حالی که بیشترین بی توجهی به موضوع محیط زیست اتفاقاً از ناحیه کشورهایی مثل چین و سپس هند جاری و ساری است.
شعارهایی مثل شهر ما، خانه ما یا زمین پاک و آسمان آبی، مبتنی بر توجه دادن و انگیزه دادن به مردم اند که شهر را باید مثل خانه محاظت و تمیز کرد و این زمانی میسر می شود که حس تعلق به شهر و به جهان به اندازه حس تعلق به خانه و خانواده به وجود بیاید. زمانی که ما شهرمان و طبیعت مان را می آلاییم در واقع به شکلی خودخواهانه، هزینه این کارمان را بر دوش دیگران می نهیم، در حالی که چنین حقی نداریم. پی بردن به این حقیقت، مستلزم نوعی فرهنگ و اخلاق عرفی است که می باید از پایین و از کودکی آموزش داده و ساخته شود.
شعار جهانی فکر کن و محلی عمل کن، حاوی نوعی واقع بینی است که ارتباط حس تعلق و حفظ متعلَّق را درک کرده است.
اسکروتن می گوید سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی با تضعیف حاکمیت های ملی و محلی، نمی توانند به حفظ محیط کمک کنند. "ما باید وطن را جایگزین اقتصاد کنیم"، تا این حس تعلق به وجود آید و گرنه مردمان عادی که عامل حفظ و عدم حفظ محیط اند، در این کار درگیر نمی شوند.
از طرفی مسئله مهمتر جایگزین ساختن سوخت ارزان و انرژی پاک است که نه توسط سیاست گذاری بلکه از راه های علمی قابل حل است. تا وقتی ارزانترین منبع سوخت کربن باشد باید انتظار خم شدن پشت کره زمین زیر سنگینی بار آلودگی های محیط زیستی و شکاف در لایه ازن را داشته باشیم.
در واقع اسکروتن حل منطقی آلودگی محیط زیست را پیش از هرچیز، مسئله ای علمی و در عین حال آموزشی و مدنی می داند.
منبع:
چگونه محافظه کار باشیم؟ راجر اسکروتن، مرتضی افشاری، نگاه معاصر
26 تیر 1404
نکته:
بسا چیزها را هرگز نمیخواهم بدانم. خردمندی بر دانش نیز حد میگذارد. (نیچه)
بحثی دربارهی کتاب چپ و راست: اهمیت روانشناختی تمایزهای سیاسی |…
بحثی دربارهی کتاب چپ و راست: اهمیت روانشناختی تمایزهای سیاسی
همیشه تمایزات چپگرایی و راستگرایی را از منظر معرفت شناسی و حقیقت ارزیابی می کنند. دکتر آذرخش مکری با بازخوانی و معرفی کتاب زاویه ای مهم و متفاوت بر این موضوع می گشاید و نشان می دهد که تمایزات چپ و راست بیش از هر چیز در خلق و خو، تیپ های شخصیتی و روانشناسی آدمیان ریشه دارد.
شنیدن چندباره این فایل صوتی را به علاقمندان به این موضوع توصیه می کنم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ چگونه درست عذرخواهی کنیم!؟
➕پژوهشهای علمی نشان میدهند که یک عذرخواهی مؤثر میتواند اعتماد را بازسازی کند، احساسات منفی را کاهش دهد و رابطه را ترمیم کند. در ادامه، پنج گام اساسی یک عذرخواهی اثربخش آمده است:
✔️۱.پذیرش مسئولیت
نقش خود را در خطا بپذیرید و از توجیه یا مقصر دانستن دیگران بپرهیزید. مثال: «من اشتباه کردم که دیر خبر دادم، و میپذیرم که باعث ناراحتیات شدم.»
✔️۲.بیان صادقانه پشیمانی
پشیمانی باید واقعی، شفاف و بدون حالت دفاعی باشد.مثال:«متأسفم که با حرفم ناراحتت کردم.»
✔️۳.توضیح بدون توجیهگری
رویداد را توضیح دهید،اما از سرزنش دیگران یا دفاعیات طولانی خودداری کنید.مثال:«بهخاطر استرس کار نتونستم به قولم عمل کنم، اما این دلیل کافی نیست.»
✔️۴.جبران و اقدام اصلاحی
برای جبران اشتباه یا اصلاح رفتار، پیشنهاد مشخصی بدهید.مثال:«اگر کاری هست که بتونه جبران کنه، حتما انجامش میدم.»
✔️۵.تعهد به تغییر در آینده
نشان دهید که از خطا درس گرفتهاید و برای پیشگیری از تکرار آن تلاش خواهید کرد.مثال: «تلاش میکنم برنامههام رو بهتر تنظیم کنم تا دیگه این اتفاق نیفته.»
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕پژوهشهای علمی نشان میدهند که یک عذرخواهی مؤثر میتواند اعتماد را بازسازی کند، احساسات منفی را کاهش دهد و رابطه را ترمیم کند. در ادامه، پنج گام اساسی یک عذرخواهی اثربخش آمده است:
✔️۱.پذیرش مسئولیت
نقش خود را در خطا بپذیرید و از توجیه یا مقصر دانستن دیگران بپرهیزید. مثال: «من اشتباه کردم که دیر خبر دادم، و میپذیرم که باعث ناراحتیات شدم.»
✔️۲.بیان صادقانه پشیمانی
پشیمانی باید واقعی، شفاف و بدون حالت دفاعی باشد.مثال:«متأسفم که با حرفم ناراحتت کردم.»
✔️۳.توضیح بدون توجیهگری
رویداد را توضیح دهید،اما از سرزنش دیگران یا دفاعیات طولانی خودداری کنید.مثال:«بهخاطر استرس کار نتونستم به قولم عمل کنم، اما این دلیل کافی نیست.»
✔️۴.جبران و اقدام اصلاحی
برای جبران اشتباه یا اصلاح رفتار، پیشنهاد مشخصی بدهید.مثال:«اگر کاری هست که بتونه جبران کنه، حتما انجامش میدم.»
✔️۵.تعهد به تغییر در آینده
نشان دهید که از خطا درس گرفتهاید و برای پیشگیری از تکرار آن تلاش خواهید کرد.مثال: «تلاش میکنم برنامههام رو بهتر تنظیم کنم تا دیگه این اتفاق نیفته.»
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به آثار آنتون چخوف
▪️مرغ دریایی، سه خواهر، باغ آلبالو و دایی وانیا. با همین چهار تا نمایشنامه نام چخوف بیشتر از یک قرن است که بر سر سالنها تئاتر سراسر دنیا میدرخشد. اما، این نمایشنامهها چه ویژگیهای دارند که چخوف را اینطور محبوب و ماندگار کردهاند؟
@NazariyehAdabi
📌 تفاوت اجمالی مغز/ذهن/نفس (روان)/روح
۱. مغز (Brain): قسمتی از ساختار بدنی است که مدیریت مرکزی و اصلی بدن را بر عهده دارد. مطالعهی آن در حیطهی علوم زیستی است.
۲. ذهن (mind): سطوح مختلف آگاهی است که بهواسطهی برخی فعل و انفعالات مغز شکل میگیرد. مطالعهی آن عمدتاً در حیطهی علوم شناختی، فلسفه و علوم زیستی است.
۳. نفس (soul): پارهای از هستیِ انسانی است که آگاهی انسان میتواند بیواسطه به آن آگاه شود. ساحتهای شناختی (باورها، یقینها، دانشها، شکها و...)، عاطفی–احساسی‒هیجانی٭ (ترس، امیدها، خوشبینی، دلواپسی و...) و ساحت ارادی (خواستن، نخواستن و...) متعلق به نفساند. مطالعهی آن عمدتاً در حیطهی روانشناسی است. [بهاشتباه به آن روان گفته میشود.]
۴. روح (Sprit): مغز، ذهن و نفس تفاوتها را در انسانها ایجاد میکنند و موجب تمایزِ انسانها میشوند. روح عنصر مشترک و پیونددهندهی انسانهاست. مطالعهی آن در حیطهی شاخههایی از علوم فرهنگی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
٭ تفاوت احساس، عاطفه و هیجان: احساس، دریافتهای غیرشناختی و غیرارادی نفس است. برخی احساسها ابژهی خاصی دارند مثل ترس یا اضطراب. ترس، اضطراب یا امید، معطوف به چیزی هستند: از چیزی میترسیم، از چیزی مضطربیم یا به چیزی امیدواریم. این احساسهای معطوف به چیزها را عاطفه مینامیم. اما پارهای از احساسها ابژهی خاصی ندارند مثل دلهره و خوشبینی. دلهره و خوشبینی ابژهی خاصی نداند و صرفاً توصیفکننده یک وضعیت احساسیاند. در بین عواطف نیز برخیشان آثار بدنی دارند مثل ترس، شرم و برخیشان آثار بدنی ندارند مثل امید و ناامیدی. عواطفی که آثار بدنی دارند، هیجان نامیده میشوند.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
۱. مغز (Brain): قسمتی از ساختار بدنی است که مدیریت مرکزی و اصلی بدن را بر عهده دارد. مطالعهی آن در حیطهی علوم زیستی است.
۲. ذهن (mind): سطوح مختلف آگاهی است که بهواسطهی برخی فعل و انفعالات مغز شکل میگیرد. مطالعهی آن عمدتاً در حیطهی علوم شناختی، فلسفه و علوم زیستی است.
۳. نفس (soul): پارهای از هستیِ انسانی است که آگاهی انسان میتواند بیواسطه به آن آگاه شود. ساحتهای شناختی (باورها، یقینها، دانشها، شکها و...)، عاطفی–احساسی‒هیجانی٭ (ترس، امیدها، خوشبینی، دلواپسی و...) و ساحت ارادی (خواستن، نخواستن و...) متعلق به نفساند. مطالعهی آن عمدتاً در حیطهی روانشناسی است. [بهاشتباه به آن روان گفته میشود.]
۴. روح (Sprit): مغز، ذهن و نفس تفاوتها را در انسانها ایجاد میکنند و موجب تمایزِ انسانها میشوند. روح عنصر مشترک و پیونددهندهی انسانهاست. مطالعهی آن در حیطهی شاخههایی از علوم فرهنگی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
٭ تفاوت احساس، عاطفه و هیجان: احساس، دریافتهای غیرشناختی و غیرارادی نفس است. برخی احساسها ابژهی خاصی دارند مثل ترس یا اضطراب. ترس، اضطراب یا امید، معطوف به چیزی هستند: از چیزی میترسیم، از چیزی مضطربیم یا به چیزی امیدواریم. این احساسهای معطوف به چیزها را عاطفه مینامیم. اما پارهای از احساسها ابژهی خاصی ندارند مثل دلهره و خوشبینی. دلهره و خوشبینی ابژهی خاصی نداند و صرفاً توصیفکننده یک وضعیت احساسیاند. در بین عواطف نیز برخیشان آثار بدنی دارند مثل ترس، شرم و برخیشان آثار بدنی ندارند مثل امید و ناامیدی. عواطفی که آثار بدنی دارند، هیجان نامیده میشوند.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
هر فسادی که در عالم افتاد ،
ازین افتاد که یکی ، یکی را معتقد شد به تقلید ،
یا منکر شد به تقلید.
شمس تبریزی
ازین افتاد که یکی ، یکی را معتقد شد به تقلید ،
یا منکر شد به تقلید.
شمس تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بحث با انسان متعصب
گفتار عرفانی
قدرت و فساد
محمدامین مروتی
مولانا در دفتر سوم می گوید قدرت انسان را فاسد می کند و هر کسی ظرفیت داشتن آن را ندارد. برای انسان متقی، بی قدرتی بهتر است. به همین دلیل پیامبر فرمود فقر مایه فخر من است و کوتاهی دست، موجب تقوی می شود و قدرت و ثروت، صبوری را از بین می برد:
۳۲۸۱ نیست قُدرت هر کسی را سازوار عَجْز بهتر مایه پَرهیزگار
۳۲۸۲ فَقر ازین رو فَخْر آمد جاودان که به تَقْوی مانْد، دستِ نارَسان
۳۲۸۳ زان غِنا و زان غَنی مَردود شُد که زِ قُدرت، صَبرها بِدْرود شُد
نفس همیشه ناراضی است و فقدان ثروت و قدرت، انسان را از بلای نفسِ ناراضی و ناشاد در امان نگه می دارد:
۳۲۸۴ آدمی را عَجْز و فَقر آمد اَمان از بَلایِ نَفْسِ پُر حِرص و غَمان
غم، حاصل زیاده خواهی کسانی است که اسیر شیطان نفس اند:
۳۲۸۵ آن غَم آمد ز آرزوهایِ فُضول که بِدان خو کرده است آن صَیْدِ غول
25 تیر 1403
❤1
نکته
:
قدرت به قیمتی گران به دست می آید: قدرت احمق میکند. (فریدریش_نیچه/ غروب_بتها)