💢 پاندمی دزدان حلال خور؛ فرهنگ مخرب ما ایرانیان
✍مجتبی لشکربلوکی
مخاطب اول این نوشته خودم هستم به کسی برنخورد! اگر امروز به من و شما بگویند در نانوایی ها نامرئی شده اید و میتوانید بروید از هر نانوایی که خواستید نان بردارید، چه می کنید؟ ۹۹.۹۹٪ ما چنین کاری نمی کنیم! چرا؟ چون از کودکی آموخته ایم که نانی که سر سفره مان می بریم باید حلال باشد. اما خیلی چیزهای دیگر را به ما یاد ندادند:
◼️وقتی فیلمی را غیرقانونی دانلود می کنی و آن را با شوق و اشتیاق و سخاوتمندی هر چه تمام برای دیگران هم می فرستی این دزدی است.
◼️وقتی یک نفر یک روز وقت می گذارد یک محتوا می نویسد و تو خیلی راحت اسم نویسنده را حذف می کنی و آن را برای دیگران می فرستی یا در کانال خودت بازنشر می کنی، آن دزدی است. یا حتی وقتی اسم طرف رو می زنی اما با اینکه می دانی کانالش کجاست لینک کانال را از روی خباثت درج نمی کنی که نکند مخاطبان تو به آن کانال بروند (گاهی اوقات نمی شود آدرس رو درج کرد که خب توجیه دارد)
◼️گاهی دزدی ما با کلاستر و زیرپوستیتر است؛ زحمت میکشیم و برخی عبارات را بازنویسی میکنیم و بدون ذکر منبع منتشر می کنیم (پارافریز)
◼️وقتی آهنگهای چند خواننده را دانلود غیرمجاز میکنیم و میریزیم روی فلش و مسیر تهران تا شمال رو با ۱۰۰ آهنگ حال می کنیم آن هم دزدی است.
◼️شنیده ام برخی ناشران کتاب های پرفروش را با اندکی تغییرات با نام خودشان مجددا چاپ می کنند.
◼️وقتی پی دی اف یک کتاب رو از کانال های غیرمجاز دانلود می کنی و بعد آن را در گروه ها سخاوتمندانه بازنشر می کنی، این زرنگی نیست این سخاوت نیست این دزدی و تجاوز تمام عیار است.
و ...
خب، اصلا چه ایرادی دارد؟ حالا خیلی سخت نگیر! عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی دیگران دو پیامد اصلی دارد:
پیامد اجتماعی: اگر یک بلاگر، نویسنده یا فیلمساز ، کدنویس نرم افزاری یا آهنگساز یا خواننده یا طنزپزداز، مطمئن باشد که هر چه تولید می کنند منفعتش هم نصیب خودش می شود آنگاه انگیزه بیشتری پیدا می کند و من و تو با دزدی هایی که کردیم نفهمیدیم که چه فیلم ها، چه سریال ها، چه کتاب ها و چه آهنگ هایی که به خاطر دزدی من و شما اصلا تولید نشد!
اصولا یکی از مهم ترین پیش نیازهای توسعه، رعایت حقوق مالکیت است. حقوق مالکیت به ساده ترین شکل ممکن یعنی منافع آنچه دارم و آنچه ایجاد می کنم به من می رسد! اگر چنین شرایطی باشد تو با خیال راحت می نویسی، من فیلم میسازم و دیگری آهنگ مینوازد. تحقیقات نشان می دهد که حقوق مالکیت (شامل مالکیت معنوی) همبستگی بسیار قوی با سه شاخص مهم یعنی شاخص جهانی کارآفرینی، شاخص نوآوری و شاخص رقابتپذیری جهانی استعداد [سرمایه انسانی] وجود دارد (۰.۸۸ تا ۰.۹۲ که به بالاترین ضریب همبستگی یعنی ۱ خیلی نزدیک است).
پیامد فردی: همانگونه که نان حلال بر کیفیت زندگی من و شما تاثیر دارد. نام حلال، فالوئر حلال، منزلت و ثروت حلال، شهرت حلال و .... بر کیفیت زندگی این جهانی و آن جهانی من و شما تاثیر دارد. چه اینکه در کتاب آسمانی گفته شده هر کسی به اندازه یک ذره خوبی و بدی کند نتیجه آن را خواهد دید و چشید!
جهان به این جمع بندی رسیده که حقوق مالکیت مهم است و با حساسیت باید رعایت شود. ولی ما با این مفاهیم خیلی کم آشنا هستیم شاید به این دلیل باشد که تانژانت و کتانژانت و مثلثات «ریاضیات غیرکابردی» هنوز نزد ما از «اخلاق کاربردی» مهم تر است. جهان در این موضوعات شوخی ندارد. تا حالا به دفعات رخ داده است که طرف استاد دانشگاه است پروفسور هم هست اما کاشف به عمل آمده که که یک پاراگراف از فرد دیگری آورده در مقاله یا کتابش بدون ارجاع و اخراج شده! به همین راحتی، به همین خشنی! (البته حتما مواردی هم بوده که مماشات شده یا ... ولی سخت گیری در این حوزه مشهود است و به اصطلاح میزان تنبیه بازدارندگی دارد)
⭕️تجویز کاربردی:
نبود قانون را بهانه نکنیم. اصلا فرض کنید هیچ قانونی وجود ندارد. شما از دریچه اخلاق به آن نگاه کنید و بر اساس قاعده طلایی اخلاق سه سوال را صادقانه از وجدان تان بپرسید و طبق آن پاسخ عمل کنید:
◽️اگر من این فیلم، نوشته، آهنگ یا هر محتوایی را تولید کرده بودم و کسی بدون نام بردن از من منتشر کند، چه حسی داشتم؟
◽️اگر اثر مرا بدون اجازه (در صورت نیاز) یا نامبردن استفاده کنند، هنوز انگیزهای برای ادامه داشتم؟
◽️اگر روزی فرزندم نویسنده یا خالق محتوا شود، آیا میخواهم دیگران با او همانطور رفتار کنند که الان من رفتار میکنم؟
کسی نبود که به نسل ما چنین اموری را بیاموزد. ما دیر آموختیم. خیلی دیر. شما بهتر از ما باشید. باشد که زندگی جمعی بهتری را با احترام به حقوق مالکیت تجربه کنیم و هم انسان توسعه یافته تری شویم (شخصی) و هم جامعه توسعه یافته تر (جمعی). همین جا از تمام کسانی که حقوق شان را رعایت نکرده ام صمیمانه و خاکسارانه پوزش می طلبم
@management_technique
✍مجتبی لشکربلوکی
مخاطب اول این نوشته خودم هستم به کسی برنخورد! اگر امروز به من و شما بگویند در نانوایی ها نامرئی شده اید و میتوانید بروید از هر نانوایی که خواستید نان بردارید، چه می کنید؟ ۹۹.۹۹٪ ما چنین کاری نمی کنیم! چرا؟ چون از کودکی آموخته ایم که نانی که سر سفره مان می بریم باید حلال باشد. اما خیلی چیزهای دیگر را به ما یاد ندادند:
◼️وقتی فیلمی را غیرقانونی دانلود می کنی و آن را با شوق و اشتیاق و سخاوتمندی هر چه تمام برای دیگران هم می فرستی این دزدی است.
◼️وقتی یک نفر یک روز وقت می گذارد یک محتوا می نویسد و تو خیلی راحت اسم نویسنده را حذف می کنی و آن را برای دیگران می فرستی یا در کانال خودت بازنشر می کنی، آن دزدی است. یا حتی وقتی اسم طرف رو می زنی اما با اینکه می دانی کانالش کجاست لینک کانال را از روی خباثت درج نمی کنی که نکند مخاطبان تو به آن کانال بروند (گاهی اوقات نمی شود آدرس رو درج کرد که خب توجیه دارد)
◼️گاهی دزدی ما با کلاستر و زیرپوستیتر است؛ زحمت میکشیم و برخی عبارات را بازنویسی میکنیم و بدون ذکر منبع منتشر می کنیم (پارافریز)
◼️وقتی آهنگهای چند خواننده را دانلود غیرمجاز میکنیم و میریزیم روی فلش و مسیر تهران تا شمال رو با ۱۰۰ آهنگ حال می کنیم آن هم دزدی است.
◼️شنیده ام برخی ناشران کتاب های پرفروش را با اندکی تغییرات با نام خودشان مجددا چاپ می کنند.
◼️وقتی پی دی اف یک کتاب رو از کانال های غیرمجاز دانلود می کنی و بعد آن را در گروه ها سخاوتمندانه بازنشر می کنی، این زرنگی نیست این سخاوت نیست این دزدی و تجاوز تمام عیار است.
و ...
خب، اصلا چه ایرادی دارد؟ حالا خیلی سخت نگیر! عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی دیگران دو پیامد اصلی دارد:
پیامد اجتماعی: اگر یک بلاگر، نویسنده یا فیلمساز ، کدنویس نرم افزاری یا آهنگساز یا خواننده یا طنزپزداز، مطمئن باشد که هر چه تولید می کنند منفعتش هم نصیب خودش می شود آنگاه انگیزه بیشتری پیدا می کند و من و تو با دزدی هایی که کردیم نفهمیدیم که چه فیلم ها، چه سریال ها، چه کتاب ها و چه آهنگ هایی که به خاطر دزدی من و شما اصلا تولید نشد!
اصولا یکی از مهم ترین پیش نیازهای توسعه، رعایت حقوق مالکیت است. حقوق مالکیت به ساده ترین شکل ممکن یعنی منافع آنچه دارم و آنچه ایجاد می کنم به من می رسد! اگر چنین شرایطی باشد تو با خیال راحت می نویسی، من فیلم میسازم و دیگری آهنگ مینوازد. تحقیقات نشان می دهد که حقوق مالکیت (شامل مالکیت معنوی) همبستگی بسیار قوی با سه شاخص مهم یعنی شاخص جهانی کارآفرینی، شاخص نوآوری و شاخص رقابتپذیری جهانی استعداد [سرمایه انسانی] وجود دارد (۰.۸۸ تا ۰.۹۲ که به بالاترین ضریب همبستگی یعنی ۱ خیلی نزدیک است).
پیامد فردی: همانگونه که نان حلال بر کیفیت زندگی من و شما تاثیر دارد. نام حلال، فالوئر حلال، منزلت و ثروت حلال، شهرت حلال و .... بر کیفیت زندگی این جهانی و آن جهانی من و شما تاثیر دارد. چه اینکه در کتاب آسمانی گفته شده هر کسی به اندازه یک ذره خوبی و بدی کند نتیجه آن را خواهد دید و چشید!
جهان به این جمع بندی رسیده که حقوق مالکیت مهم است و با حساسیت باید رعایت شود. ولی ما با این مفاهیم خیلی کم آشنا هستیم شاید به این دلیل باشد که تانژانت و کتانژانت و مثلثات «ریاضیات غیرکابردی» هنوز نزد ما از «اخلاق کاربردی» مهم تر است. جهان در این موضوعات شوخی ندارد. تا حالا به دفعات رخ داده است که طرف استاد دانشگاه است پروفسور هم هست اما کاشف به عمل آمده که که یک پاراگراف از فرد دیگری آورده در مقاله یا کتابش بدون ارجاع و اخراج شده! به همین راحتی، به همین خشنی! (البته حتما مواردی هم بوده که مماشات شده یا ... ولی سخت گیری در این حوزه مشهود است و به اصطلاح میزان تنبیه بازدارندگی دارد)
⭕️تجویز کاربردی:
نبود قانون را بهانه نکنیم. اصلا فرض کنید هیچ قانونی وجود ندارد. شما از دریچه اخلاق به آن نگاه کنید و بر اساس قاعده طلایی اخلاق سه سوال را صادقانه از وجدان تان بپرسید و طبق آن پاسخ عمل کنید:
◽️اگر من این فیلم، نوشته، آهنگ یا هر محتوایی را تولید کرده بودم و کسی بدون نام بردن از من منتشر کند، چه حسی داشتم؟
◽️اگر اثر مرا بدون اجازه (در صورت نیاز) یا نامبردن استفاده کنند، هنوز انگیزهای برای ادامه داشتم؟
◽️اگر روزی فرزندم نویسنده یا خالق محتوا شود، آیا میخواهم دیگران با او همانطور رفتار کنند که الان من رفتار میکنم؟
کسی نبود که به نسل ما چنین اموری را بیاموزد. ما دیر آموختیم. خیلی دیر. شما بهتر از ما باشید. باشد که زندگی جمعی بهتری را با احترام به حقوق مالکیت تجربه کنیم و هم انسان توسعه یافته تری شویم (شخصی) و هم جامعه توسعه یافته تر (جمعی). همین جا از تمام کسانی که حقوق شان را رعایت نکرده ام صمیمانه و خاکسارانه پوزش می طلبم
@management_technique
💢سخنی با مدیران تازه کار : لطفا دچار غرور کاذب نشوید!
یکی از مهمترین اشتباهاتی که از اغلب مدیران تازهکار سر میزند خودبزرگ بینی و غرور است. آنها فکر میکنند تمام دنیا زیر پایشان است، چرا که توانستهاند به مقام مدیریت ارتقا یابند و پشت میز احترام برانگیز مدیریت یک سازمان مستقر شوند و کسی را یارای برکناریشان نیست.
✅شما مدیران تازهکار باید بدانید هنگامی که عنوان «مدیر» را دریافت میکنید، دیگران به شما متکی میشوند و به شما بهعنوان مشاور خود و از همه مهمتر دوست خود مینگرند. آنها از شما توقع دارند تا در یافتن مسیر شغلی درست و حفظ امنیت شغلیشان کمک کنید.
✅در واقع شما نقش تعیینکنندهای در موفقیت آنها در کار و زندگیشان ایفا خواهید کرد و همین مسئولیتهاست که مدیریت را به حرفهای پرچالش و حساس تبدیل کرده است.
✅بنابراین یک مدیر موفق کسی است که مانند یک پدر و محافظتکننده، ایفای نقش کرده و به نیابت از دیگران یک سری مسئولیتها را به انجام برساند. به عبارت دیگر، مدیر باید الهامبخش و الگوی زیردستانش باشد، درحالیکه اگر مدیری دارای روحیات خودبزرگبینانه باشد، نخواهد توانست چنین کارکردی داشته باشد.
پس مدیران تازهکار باید هوشیار باشند که در زمره مدیران پرشماری قرار نگیرند که مست باده قدرت و مقام خود شده و در نهایت نیز دچار ناکامیهای فاحشی میشوند و باید پست خود را با سرافکندگی ترک کنند.
علاوهبر این، مدیران تازهکار باید بدانند که اگر محبوب زیردستان خود نباشند، هیچ گاه موفق نخواهند شد.
چه باید کرد تا به چنین سرنوشتی دچار نشد؟
یک شروع خوب!
مدیران تازهکار باید یک لیست کامل و حاوی جزئیات در مورد مدیران پیش از خود تهیه کنند که در آن عوامل موفقیت و عدم موفقیت پیشینیان آنها مشخص شده باشد. در مرحله بعد آنها باید خود را به جای مدیران پیشین تصور کرده و در ذهن خود به جای آنها تصمیم بگیرند و به این فکر کنند که اگر جای آنها بودند چه میکردند.
علاوهبر این، آنها باید از موفقیتها و ناکامیهای پیشینیان خود درس گرفته و برای تکرار موفقیتهای آینده برنامهریزی کنند.
1️⃣آنها باید همیشه از خود بپرسند که آیا رفتار مدیران سابق با زیردستانشان درست و مطلوب بوده یا نه؟
2️⃣ آیا آنها توانسته بودند تاثیر مثبتی بر زیردستان خود داشته باشند و آنها را به سمت کار بیشتر و بهتر سوق دهند یا خیر؟
3️⃣ آیا به آنها احترام کافی میگذاشتند یا با بیاحترامی و آمرانه با آنها برخورد کردهاند و اگر چنین بوده واکنش زیردستان چگونه بوده است؟
✍منبع: Asked Manager
@management_technique
یکی از مهمترین اشتباهاتی که از اغلب مدیران تازهکار سر میزند خودبزرگ بینی و غرور است. آنها فکر میکنند تمام دنیا زیر پایشان است، چرا که توانستهاند به مقام مدیریت ارتقا یابند و پشت میز احترام برانگیز مدیریت یک سازمان مستقر شوند و کسی را یارای برکناریشان نیست.
✅شما مدیران تازهکار باید بدانید هنگامی که عنوان «مدیر» را دریافت میکنید، دیگران به شما متکی میشوند و به شما بهعنوان مشاور خود و از همه مهمتر دوست خود مینگرند. آنها از شما توقع دارند تا در یافتن مسیر شغلی درست و حفظ امنیت شغلیشان کمک کنید.
✅در واقع شما نقش تعیینکنندهای در موفقیت آنها در کار و زندگیشان ایفا خواهید کرد و همین مسئولیتهاست که مدیریت را به حرفهای پرچالش و حساس تبدیل کرده است.
✅بنابراین یک مدیر موفق کسی است که مانند یک پدر و محافظتکننده، ایفای نقش کرده و به نیابت از دیگران یک سری مسئولیتها را به انجام برساند. به عبارت دیگر، مدیر باید الهامبخش و الگوی زیردستانش باشد، درحالیکه اگر مدیری دارای روحیات خودبزرگبینانه باشد، نخواهد توانست چنین کارکردی داشته باشد.
پس مدیران تازهکار باید هوشیار باشند که در زمره مدیران پرشماری قرار نگیرند که مست باده قدرت و مقام خود شده و در نهایت نیز دچار ناکامیهای فاحشی میشوند و باید پست خود را با سرافکندگی ترک کنند.
علاوهبر این، مدیران تازهکار باید بدانند که اگر محبوب زیردستان خود نباشند، هیچ گاه موفق نخواهند شد.
چه باید کرد تا به چنین سرنوشتی دچار نشد؟
یک شروع خوب!
مدیران تازهکار باید یک لیست کامل و حاوی جزئیات در مورد مدیران پیش از خود تهیه کنند که در آن عوامل موفقیت و عدم موفقیت پیشینیان آنها مشخص شده باشد. در مرحله بعد آنها باید خود را به جای مدیران پیشین تصور کرده و در ذهن خود به جای آنها تصمیم بگیرند و به این فکر کنند که اگر جای آنها بودند چه میکردند.
علاوهبر این، آنها باید از موفقیتها و ناکامیهای پیشینیان خود درس گرفته و برای تکرار موفقیتهای آینده برنامهریزی کنند.
1️⃣آنها باید همیشه از خود بپرسند که آیا رفتار مدیران سابق با زیردستانشان درست و مطلوب بوده یا نه؟
2️⃣ آیا آنها توانسته بودند تاثیر مثبتی بر زیردستان خود داشته باشند و آنها را به سمت کار بیشتر و بهتر سوق دهند یا خیر؟
3️⃣ آیا به آنها احترام کافی میگذاشتند یا با بیاحترامی و آمرانه با آنها برخورد کردهاند و اگر چنین بوده واکنش زیردستان چگونه بوده است؟
✍منبع: Asked Manager
@management_technique
❤1
💢7 مرحله ملاقات فروش
👈مایک وِینبِرگ در کتاب ارزشمند خود به نام «فروش جدید» مینویسد:
👈موفقیت در جذب مشتریان جدید، تا حد بسیار زیادی به مهارت ما در ملاقات با مشتری و معرفی پیشنهادمان به او بستگی دارد
👈به همین دلیل، در اینفوگرافیک امروز با 7 مرحلۀ ملاقات فروش با مشتریان جدید آشنا میشویم
✍مارکتینگ آز
@management_technique
👈مایک وِینبِرگ در کتاب ارزشمند خود به نام «فروش جدید» مینویسد:
👈موفقیت در جذب مشتریان جدید، تا حد بسیار زیادی به مهارت ما در ملاقات با مشتری و معرفی پیشنهادمان به او بستگی دارد
👈به همین دلیل، در اینفوگرافیک امروز با 7 مرحلۀ ملاقات فروش با مشتریان جدید آشنا میشویم
✍مارکتینگ آز
@management_technique
💢سازمانهای یاد گیرنده
آن دسته از سازمانهایی که قابلیت و ظرفیت یادگیری سریع دارند به سازمانهای یاد گیرنده "fast learning organization " شهرت دارند.
✏️بزرگترین قابلییت و مهارت سازمانهای یادگیرنده این است که در قبال تحولات بیرونی پاسخ و واکنش مناسبی را میتوانند به نمایش بگذارند.
از سایر سازمانها پیشرو بوده و در مقابل تغییرات بیرونی آسیب کمتری ببینند.
❇️سازمانهای یادگیرنده یادگیری را به کارکنان خود می آموزند
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique
آن دسته از سازمانهایی که قابلیت و ظرفیت یادگیری سریع دارند به سازمانهای یاد گیرنده "fast learning organization " شهرت دارند.
✏️بزرگترین قابلییت و مهارت سازمانهای یادگیرنده این است که در قبال تحولات بیرونی پاسخ و واکنش مناسبی را میتوانند به نمایش بگذارند.
از سایر سازمانها پیشرو بوده و در مقابل تغییرات بیرونی آسیب کمتری ببینند.
❇️سازمانهای یادگیرنده یادگیری را به کارکنان خود می آموزند
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique