💢سازمانهای یاد گیرنده
آن دسته از سازمانهایی که قابلیت و ظرفیت یادگیری سریع دارند به سازمانهای یاد گیرنده "fast learning organization " شهرت دارند.
✏️بزرگترین قابلییت و مهارت سازمانهای یادگیرنده این است که در قبال تحولات بیرونی پاسخ و واکنش مناسبی را میتوانند به نمایش بگذارند.
از سایر سازمانها پیشرو بوده و در مقابل تغییرات بیرونی آسیب کمتری ببینند.
❇️سازمانهای یادگیرنده یادگیری را به کارکنان خود می آموزند
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique
آن دسته از سازمانهایی که قابلیت و ظرفیت یادگیری سریع دارند به سازمانهای یاد گیرنده "fast learning organization " شهرت دارند.
✏️بزرگترین قابلییت و مهارت سازمانهای یادگیرنده این است که در قبال تحولات بیرونی پاسخ و واکنش مناسبی را میتوانند به نمایش بگذارند.
از سایر سازمانها پیشرو بوده و در مقابل تغییرات بیرونی آسیب کمتری ببینند.
❇️سازمانهای یادگیرنده یادگیری را به کارکنان خود می آموزند
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique
🚨 فروش ویژۀ ترجمان تا ۱۱ مهرماه
🔴 با تخفیفهای باورنکردنی تا ۷۰ درصد
🔗 از این لینک میتوانید فهرست کتابها و مجلات را مرور کنید:
https://B2n.ir/hw1178
📖 کتاب «عشق و کار» مناسب همۀ کسانی است که به فرسودگی شغلی مبتلا شدهاند. این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا در مسیر یافتن شغل و سازگارساختن خودتان با آن به شناخت بهتری نسبت به خودتان دست پیدا کنید و کشف کنید که برای چه کاری ساخته شدهاید و حتی محیط کاریتان را به نفع علایقتان تغییر دهید. این کتاب برای مدیران و رهبران سازمانی نیز مفید است و به آنها کمک میکند تا «عشق» و «کار» را در سازمانشان به هم پیوند بزنند.
🔴 در فروش ویژۀ ترجمان میتوانید این کتاب را با ۵۰٪ تخفیف، و تنها به قیمت ۱۶۰٫۰۰۰ تومان، تهیه کنید.
🔗 برای خرید کتاب، روی این لینک کلیک کنید:
https://B2n.ir/gm9479
🔴 با خرید بیش از ۷۰۰هزار تومان، ارسال سفارش شما رایگان خواهد بود.
@tarjomaanweb
🔴 با تخفیفهای باورنکردنی تا ۷۰ درصد
🔗 از این لینک میتوانید فهرست کتابها و مجلات را مرور کنید:
https://B2n.ir/hw1178
📖 کتاب «عشق و کار» مناسب همۀ کسانی است که به فرسودگی شغلی مبتلا شدهاند. این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا در مسیر یافتن شغل و سازگارساختن خودتان با آن به شناخت بهتری نسبت به خودتان دست پیدا کنید و کشف کنید که برای چه کاری ساخته شدهاید و حتی محیط کاریتان را به نفع علایقتان تغییر دهید. این کتاب برای مدیران و رهبران سازمانی نیز مفید است و به آنها کمک میکند تا «عشق» و «کار» را در سازمانشان به هم پیوند بزنند.
🔴 در فروش ویژۀ ترجمان میتوانید این کتاب را با ۵۰٪ تخفیف، و تنها به قیمت ۱۶۰٫۰۰۰ تومان، تهیه کنید.
🔗 برای خرید کتاب، روی این لینک کلیک کنید:
https://B2n.ir/gm9479
🔴 با خرید بیش از ۷۰۰هزار تومان، ارسال سفارش شما رایگان خواهد بود.
@tarjomaanweb
❤1
💢 معرفی دو کانال ارزشمند برای ارتقای سواد مالی و سواد فناوری مخاطبین
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
💢به گروهی از ساکنین بومی نپال، شرپا میگویند.
🔆شرپاها، معمولاً همراه کوهنوردان حرکت میکنند و بار و وسایل آنها را تا قله میبرند. آنها آنقدر قله را فتح کردهاند که دیگر، فتح دوبارهی قله برایشان هیجانی ندارد، اما رمز حرفهشان چیز دیگری است.
🔆شرپاها، خود را پررنگ نشان نمی دهند، در حاشیه میمانند، بار را بالا میبرند، در یافتن راه مشورت میدهند اما اجازه میدهند که کوهنوردان احساس کنند که قله را خود فتح کردهاند. و هیچگاه جلوتر از کوهنوردان حرکت نمی کنند تا شائبه فتح قله توسط آنان به کوهنوردان وارد نشود.
🔎🔎🔎نتیجه :
شاید هر کس که میخواهد معلمی یا مربیگری یا سرپرستی را تجربه کند، باید کمی اخلاق شرپا ها را بیاموزد، بیشتر کمک کند و کمتر دیده شود تا هر کس خود، لذت کشف را تجربه کند.
لذت کشف منجر به ثبات یادگیری می شود. اجازه دهیم سایرین نیز به لذت کشف و فتح برسند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique
🔆شرپاها، معمولاً همراه کوهنوردان حرکت میکنند و بار و وسایل آنها را تا قله میبرند. آنها آنقدر قله را فتح کردهاند که دیگر، فتح دوبارهی قله برایشان هیجانی ندارد، اما رمز حرفهشان چیز دیگری است.
🔆شرپاها، خود را پررنگ نشان نمی دهند، در حاشیه میمانند، بار را بالا میبرند، در یافتن راه مشورت میدهند اما اجازه میدهند که کوهنوردان احساس کنند که قله را خود فتح کردهاند. و هیچگاه جلوتر از کوهنوردان حرکت نمی کنند تا شائبه فتح قله توسط آنان به کوهنوردان وارد نشود.
🔎🔎🔎نتیجه :
شاید هر کس که میخواهد معلمی یا مربیگری یا سرپرستی را تجربه کند، باید کمی اخلاق شرپا ها را بیاموزد، بیشتر کمک کند و کمتر دیده شود تا هر کس خود، لذت کشف را تجربه کند.
لذت کشف منجر به ثبات یادگیری می شود. اجازه دهیم سایرین نیز به لذت کشف و فتح برسند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_technique
👏3
Forwarded from سیستمهای منابع انسانی سیمرغ
گردهمایی ۴۰۰ نفره متخصصان منابع انسانی ایران
هیومنتاک، جایی برای الهام گرفتن، شنیدن ایدههای نو و ساختن شبکهای ارزشمند از متخصصان منابع انسانی
🎟 هزینه ثبتنام حضور در رویداد: ۹۹۹ هزار تومان
____
جهت ارتباط با پشتیبان رویداد با شماره 09120521669 تماس بگیرید.
برای مشاهده فیلم و تصاویر دومین گردهمایی هیومن تاک اینجا کلیک کنید.
@simorgh34000
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤1
Forwarded from مهارت های مدیریت
💢دو برداشت نادرست از بازاریابی
👈فیلیپ کاتلر در کتاب خود به نام «کاتلر در مدیریت بازار» مینویسد:
👈یکی از مشکلات بسیاری از مدیران بازاریابی، استناد آنها به این دو برداشت نادرست ولی رایج از بازاریابی است:
1️⃣بازاریابی برابر است با فروش
👈یادمان باشد، هر چند فروش، بخشی از مدیریت بازاریابی است، ولی بازاریابی مفهومی بس گستردهتر از فروش است. برای همین است که پیتر دِراکِر، پدر مدیریت مدرن، معتقد است: هدف بازاریابی، از بین بردن فروش است
👈منظور دِراکِر این است که باید با کشف نیازهای برآوردۀ نشدۀ مشتریان، محصول یا خدمتی را طراحی کنیم که آن قدر جذاب باشد که خودش بتواند خودش را بفروشد
👈بنابراین، بازاریابی برخلاف فروش، قبل از طراحی و عرضۀ محصول آغاز میشود و با فروختن آن به مشتری هم تمام نمیشود بلکه با تمرکز بر حفظ رابطه با مشتریان، ادامه مییابد
2️⃣بازاریابی یک واحد اداری مثل بقیۀ واحدهاست
👈درست است که بیشتر فعالیتهای بازاریابی در واحدی به نام بازاریابی متمرکزند، ولی چنان چه بازاریابی را به یک واحد اداری محدود کنیم، شرکتمان صدمۀ جبرانناپذیری را متحمل میشود
👈برای همین است که دیوید پاکارد، همبنیانگذار شرکت اِچپی، معتقد بود: بازاریابی چنان با اهمیت است که نمیتوان آن را به یک واحد سازمانی واگذار کرد
👈منظور پاکارد این بود که همۀ واحدهای شرکت میتوانند روی موفقیت یا شکست بازاریابی و به ویژه روی رضایت یا نارضایتی مشتریان شرکت اثر بگذارند
✍مارکتینگ آز
@management_skill
👈فیلیپ کاتلر در کتاب خود به نام «کاتلر در مدیریت بازار» مینویسد:
👈یکی از مشکلات بسیاری از مدیران بازاریابی، استناد آنها به این دو برداشت نادرست ولی رایج از بازاریابی است:
1️⃣بازاریابی برابر است با فروش
👈یادمان باشد، هر چند فروش، بخشی از مدیریت بازاریابی است، ولی بازاریابی مفهومی بس گستردهتر از فروش است. برای همین است که پیتر دِراکِر، پدر مدیریت مدرن، معتقد است: هدف بازاریابی، از بین بردن فروش است
👈منظور دِراکِر این است که باید با کشف نیازهای برآوردۀ نشدۀ مشتریان، محصول یا خدمتی را طراحی کنیم که آن قدر جذاب باشد که خودش بتواند خودش را بفروشد
👈بنابراین، بازاریابی برخلاف فروش، قبل از طراحی و عرضۀ محصول آغاز میشود و با فروختن آن به مشتری هم تمام نمیشود بلکه با تمرکز بر حفظ رابطه با مشتریان، ادامه مییابد
2️⃣بازاریابی یک واحد اداری مثل بقیۀ واحدهاست
👈درست است که بیشتر فعالیتهای بازاریابی در واحدی به نام بازاریابی متمرکزند، ولی چنان چه بازاریابی را به یک واحد اداری محدود کنیم، شرکتمان صدمۀ جبرانناپذیری را متحمل میشود
👈برای همین است که دیوید پاکارد، همبنیانگذار شرکت اِچپی، معتقد بود: بازاریابی چنان با اهمیت است که نمیتوان آن را به یک واحد سازمانی واگذار کرد
👈منظور پاکارد این بود که همۀ واحدهای شرکت میتوانند روی موفقیت یا شکست بازاریابی و به ویژه روی رضایت یا نارضایتی مشتریان شرکت اثر بگذارند
✍مارکتینگ آز
@management_skill
❤1👍1👌1
Forwarded from سینا علمداری| سیستمسازی منابع انسانی
👨🏻🏫دوره کارگاهی تربیت متخصص یادگیری و توسعه
🎯سرفصلها:
1. نیازسنجی آموزشی و تحلیل شکاف شایستگی
2. طراحی و برنامهریزی آموزشی
3. ارزشیابی اثربخشی دوره آموزشی
(با روش کرک پاتریک و ROI)
4. مهارتهای متخصص یادگیری:
- مهارتهای ارتباطی
- مهارتهای تحلیلی و راهبردی
- مهارتهای خودمدیریتی
- مهارتهای بینفردی و رهبری
🚦تخفیف ویژه تا ۸ام مهرماه
📆زمان برگزاری دوره: جمعه ۲۵ مهر
(از ساعت 9 صبح تا 17 بعد از ظهر)
برای ثبت نام به آیدی زیر پیام بدید:
@m_zamani01
🎯سرفصلها:
1. نیازسنجی آموزشی و تحلیل شکاف شایستگی
2. طراحی و برنامهریزی آموزشی
3. ارزشیابی اثربخشی دوره آموزشی
(با روش کرک پاتریک و ROI)
4. مهارتهای متخصص یادگیری:
- مهارتهای ارتباطی
- مهارتهای تحلیلی و راهبردی
- مهارتهای خودمدیریتی
- مهارتهای بینفردی و رهبری
🚦تخفیف ویژه تا ۸ام مهرماه
📆زمان برگزاری دوره: جمعه ۲۵ مهر
(از ساعت 9 صبح تا 17 بعد از ظهر)
برای ثبت نام به آیدی زیر پیام بدید:
@m_zamani01
💢این یک واقعیت جالب است . که اولویت مغز حفظ بقای صاحبش است . خیلی از کارکردهای مغز دقیقا بر اساس همین ویژگی است !
چند حقیقت جالب دیگر مغز را اینجا براتون آورده ایم :
🧠 ده حقیقت جالب و کاربردی درباره مغز برای مدیران
✅مغز عاشق الگوهاست
مدیران اگر پیامها، استراتژیها و حتی سخنرانیهای خود را در قالب داستان یا الگو ارائه دهند، سریعتر در ذهن کارکنان و مشتریان ماندگار میشوند.
✅محدودیت انرژی ذهنی
مغز فقط حدود ۲٪ وزن بدن را دارد، اما بیش از ۲۰٪ انرژی را مصرف میکند. تصمیمگیریهای زیاد باعث خستگی ذهنی میشود؛ بنابراین مدیران باید تصمیمهای کوچک را سیستمسازی کنند تا انرژی برای تصمیمهای بزرگ بماند.
✅اثر «سیستم پاداش»
مغز با ترشح دوپامین به پاداشهای کوچک و فوری پاسخ بهتری میدهد. مدیران میتوانند با دادن بازخوردهای مثبت سریع و پاداشهای کوچک انگیزهی تیم را چند برابر کنند.
✅مغز تهدید را پنج برابر قویتر از فرصت حس میکند
یعنی یک خبر منفی تأثیر بیشتری از چند خبر مثبت دارد. مدیران باید مراقب باشند فضای سازمان را با پیامهای تهدیدآمیز پر نکنند، چون روحیه تیم سریعاً افت میکند.
✅تمرکز مغز کوتاهمدت است
میانگین توجه مغز انسان بین ۸ تا ۱۲ دقیقه است. بنابراین جلسات طولانی و بیوقفه بهرهوری کمی دارند؛ جلسات کوتاه، هدفمند و همراه با استراحتهای کوتاه بسیار اثربخشتر هستند.
✅قدرت تصویرسازی ذهنی
مغز تفاوت زیادی بین «تجربه واقعی» و «تصویرسازی ذهنی» قائل نمیشود. مدیران با استفاده از تکنیکهای تجسم (Visioning) میتوانند تیم را به آیندهی سازمان باورمندتر کنند.
✅مغز به احساسات بیشتر از منطق پاسخ میدهد
تصمیمگیریهای کلیدی معمولاً بر پایه احساس شکل میگیرند و بعد با منطق توجیه میشوند. مدیر موفق باید پیامهایش را با «احساس» آغاز کند و سپس به «منطق» برسد.
✅انعطافپذیری مغز (Neuroplasticity)
مغز حتی در بزرگسالی توان تغییر دارد. این یعنی مدیران و کارکنان میتوانند مهارتهای جدید بیاموزند و عادتهای قدیمی را جایگزین کنند، اگر تمرین مستمر داشته باشند.
✅تأثیر خواب بر بهرهوری مغز
کمخوابی باعث کاهش تمرکز، خلاقیت و توان حل مسئله میشود. مدیرانی که خواب کافی و باکیفیت داشته باشند، تصمیمهای هوشمندانهتر و روابط کاری بهتری خواهند داشت.
✅قدرت «مغز اجتماعی»
مغز انسان ذاتاً اجتماعی است و در تعاملات گروهی فعالتر عمل میکند. مدیرانی که فرهنگ همکاری، گفتگو و ارتباط سالم را ترویج میدهند، بهرهوری و نوآوری بیشتری در سازمانشان میبینند.
✍ مدیران ایران
@management_technique
چند حقیقت جالب دیگر مغز را اینجا براتون آورده ایم :
🧠 ده حقیقت جالب و کاربردی درباره مغز برای مدیران
✅مغز عاشق الگوهاست
مدیران اگر پیامها، استراتژیها و حتی سخنرانیهای خود را در قالب داستان یا الگو ارائه دهند، سریعتر در ذهن کارکنان و مشتریان ماندگار میشوند.
✅محدودیت انرژی ذهنی
مغز فقط حدود ۲٪ وزن بدن را دارد، اما بیش از ۲۰٪ انرژی را مصرف میکند. تصمیمگیریهای زیاد باعث خستگی ذهنی میشود؛ بنابراین مدیران باید تصمیمهای کوچک را سیستمسازی کنند تا انرژی برای تصمیمهای بزرگ بماند.
✅اثر «سیستم پاداش»
مغز با ترشح دوپامین به پاداشهای کوچک و فوری پاسخ بهتری میدهد. مدیران میتوانند با دادن بازخوردهای مثبت سریع و پاداشهای کوچک انگیزهی تیم را چند برابر کنند.
✅مغز تهدید را پنج برابر قویتر از فرصت حس میکند
یعنی یک خبر منفی تأثیر بیشتری از چند خبر مثبت دارد. مدیران باید مراقب باشند فضای سازمان را با پیامهای تهدیدآمیز پر نکنند، چون روحیه تیم سریعاً افت میکند.
✅تمرکز مغز کوتاهمدت است
میانگین توجه مغز انسان بین ۸ تا ۱۲ دقیقه است. بنابراین جلسات طولانی و بیوقفه بهرهوری کمی دارند؛ جلسات کوتاه، هدفمند و همراه با استراحتهای کوتاه بسیار اثربخشتر هستند.
✅قدرت تصویرسازی ذهنی
مغز تفاوت زیادی بین «تجربه واقعی» و «تصویرسازی ذهنی» قائل نمیشود. مدیران با استفاده از تکنیکهای تجسم (Visioning) میتوانند تیم را به آیندهی سازمان باورمندتر کنند.
✅مغز به احساسات بیشتر از منطق پاسخ میدهد
تصمیمگیریهای کلیدی معمولاً بر پایه احساس شکل میگیرند و بعد با منطق توجیه میشوند. مدیر موفق باید پیامهایش را با «احساس» آغاز کند و سپس به «منطق» برسد.
✅انعطافپذیری مغز (Neuroplasticity)
مغز حتی در بزرگسالی توان تغییر دارد. این یعنی مدیران و کارکنان میتوانند مهارتهای جدید بیاموزند و عادتهای قدیمی را جایگزین کنند، اگر تمرین مستمر داشته باشند.
✅تأثیر خواب بر بهرهوری مغز
کمخوابی باعث کاهش تمرکز، خلاقیت و توان حل مسئله میشود. مدیرانی که خواب کافی و باکیفیت داشته باشند، تصمیمهای هوشمندانهتر و روابط کاری بهتری خواهند داشت.
✅قدرت «مغز اجتماعی»
مغز انسان ذاتاً اجتماعی است و در تعاملات گروهی فعالتر عمل میکند. مدیرانی که فرهنگ همکاری، گفتگو و ارتباط سالم را ترویج میدهند، بهرهوری و نوآوری بیشتری در سازمانشان میبینند.
✍ مدیران ایران
@management_technique
❤4
Forwarded from FaraDars_Course
❌ 📣 ❌ آخرین فرصت
🎁 ۷۰۰ آموزشِ ۸۹ هزار تومنی در فرادرس...
🎉 یادگیری دورههای «مدیریتی و مهارتها»
🔥🔥 فقط با ۸۹,۰۰۰ تومن!!! 🔥🔥
👈 دسترسی به آموزشها - [شروع یادگیری]
برای مشاهده سایر موضوعات روی لینک زیر کلیک کن:
📚 فهرست ۷۰۰ آموزش — [کلیک کنید]
👌 این پست رو برای دوستاتم بفرست تا از این فرصت ویژه استفاده کنن.
🔄 FaraDars - فرادرس
🎁 ۷۰۰ آموزشِ ۸۹ هزار تومنی در فرادرس...
🎉 یادگیری دورههای «مدیریتی و مهارتها»
🔥🔥 فقط با ۸۹,۰۰۰ تومن!!! 🔥🔥
👈 دسترسی به آموزشها - [شروع یادگیری]
برای مشاهده سایر موضوعات روی لینک زیر کلیک کن:
📚 فهرست ۷۰۰ آموزش — [کلیک کنید]
👌 این پست رو برای دوستاتم بفرست تا از این فرصت ویژه استفاده کنن.
🔄 FaraDars - فرادرس
💢چطور قانون شیرِ فاسد به شما کمک میکند از شکایت کردن دست بردارید و ذهنتان را آزاد کنید؟
🔸تصور کنید صبح یک روز شلوغ است، قهوهتان را آماده میکنید، اما شیر داخل یخچال گرم و کمی فاسد شده و بوی بدی گرفته. کسی آن را بیرون گذاشته. حالا باید یا بدون شیر قهوه بنوشید یا برای خرید شیر یا نوشیدن قهوه در جایی دیگر، وقت تلف کنید و دیر به کار برسید. شاید بیاهمیت بهنظر برسد، اما چنین اتفاقهایی میتوانند روز ما را بههم بریزند، مخصوصاً وقتی پشت سر هم رخ میدهند. همینجا است که مفهومی ساده اما عمیق وارد میشود: قانون شیر فاسد.
🔸این قانون ریشه در روانشناسی رفتاری دارد و به ما یاد میدهد چطور با پذیرش واقعیت، انرژیمان را صرف حل مسئله کنیم، نه شکایت. در دنیایی که تغییر دادن دیگران اغلب ناممکن است، این قانون یک راهکار واقعگرایانه برای هوش هیجانی ارائه میدهد.
◀️ اصل بنیادین قانون شیر فاسد
🔸قانون شیر فاسد در اصل به ما یادآوری میکند که بخش بزرگی از ناراحتیها و درگیریهای روزمره ما از تمرکز بر چیزهایی ناشی میشود که خارج از کنترلمان هستند. وقتی دائم تلاش میکنیم دیگران را عوض کنیم یا اوضاع را بهزور مطابق خواسته خود درآوریم، انرژی ذهنی خود را میسوزانیم بدون آنکه نتیجهای بگیریم. اما اگر بپذیریم که نمیتوانیم شرایط را تغییر دهیم، میتوانیم تمرکز خود را به چیزی معطوف کنیم که در کنترل ماست.
◀️ تغییر کوچک، اثر بزرگ
🔸در نگاه اول ممکن است این قانون، مثل یک نکته ساده به نظر برسد. اما تأثیرش در بلندمدت، عمیق و پایدار است. در واقع، این همان چیزی است که روانشناسان آن را «پاسخ عاطفی به سازگاری شناختی» مینامند؛ یعنی وقتی ذهن شما بهجای درگیری با واقعیت، خود را برای عملکرد مؤثرتر تطبیق میدهد. مثلاً شما نمیتوانید رفتار یک همکار یا عضوی از خانواده را کاملاً تغییر دهید، اما میتوانید نحوه مواجهه خودتان را تغییر دهید. نتیجه چنین تغییری، فقط کاهش اضطراب نیست، بلکه افزایش آرامش، کارایی و در نهایت بهبود روابط انسانی است.
◀️ قانون شیر فاسد در برابر وسوسهٔ قربانی بودن
🔸یکی از ویژگیهای مهم قانون شیر فاسد این است که فرد را از وضعیت «قربانیِ شرایط بودن» بیرون میکشد. ما در بسیاری از لحظات دشوار زندگی، ناخودآگاه وارد حالت «خود ترحمی» میشویم؛ اما این نگاه، نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه باعث تشدید احساس درماندگی میشود.
در مقابل، وقتی فرد بهجای شکایت، به راهحلهایی فکر میکند که در حیطه کنترل خودش هستند، مثل خریدن یک شیر اضافه برای صبحانه یا تقسیم وظایف خانه، کمکم ذهن به جایگاه «عامل» بازمیگردد؛ یعنی کسی که هنوز قدرت تصمیمگیری و اقدام دارد، هرچند محدود.
✍منبع: inc
@management_technique
🔸تصور کنید صبح یک روز شلوغ است، قهوهتان را آماده میکنید، اما شیر داخل یخچال گرم و کمی فاسد شده و بوی بدی گرفته. کسی آن را بیرون گذاشته. حالا باید یا بدون شیر قهوه بنوشید یا برای خرید شیر یا نوشیدن قهوه در جایی دیگر، وقت تلف کنید و دیر به کار برسید. شاید بیاهمیت بهنظر برسد، اما چنین اتفاقهایی میتوانند روز ما را بههم بریزند، مخصوصاً وقتی پشت سر هم رخ میدهند. همینجا است که مفهومی ساده اما عمیق وارد میشود: قانون شیر فاسد.
🔸این قانون ریشه در روانشناسی رفتاری دارد و به ما یاد میدهد چطور با پذیرش واقعیت، انرژیمان را صرف حل مسئله کنیم، نه شکایت. در دنیایی که تغییر دادن دیگران اغلب ناممکن است، این قانون یک راهکار واقعگرایانه برای هوش هیجانی ارائه میدهد.
◀️ اصل بنیادین قانون شیر فاسد
🔸قانون شیر فاسد در اصل به ما یادآوری میکند که بخش بزرگی از ناراحتیها و درگیریهای روزمره ما از تمرکز بر چیزهایی ناشی میشود که خارج از کنترلمان هستند. وقتی دائم تلاش میکنیم دیگران را عوض کنیم یا اوضاع را بهزور مطابق خواسته خود درآوریم، انرژی ذهنی خود را میسوزانیم بدون آنکه نتیجهای بگیریم. اما اگر بپذیریم که نمیتوانیم شرایط را تغییر دهیم، میتوانیم تمرکز خود را به چیزی معطوف کنیم که در کنترل ماست.
◀️ تغییر کوچک، اثر بزرگ
🔸در نگاه اول ممکن است این قانون، مثل یک نکته ساده به نظر برسد. اما تأثیرش در بلندمدت، عمیق و پایدار است. در واقع، این همان چیزی است که روانشناسان آن را «پاسخ عاطفی به سازگاری شناختی» مینامند؛ یعنی وقتی ذهن شما بهجای درگیری با واقعیت، خود را برای عملکرد مؤثرتر تطبیق میدهد. مثلاً شما نمیتوانید رفتار یک همکار یا عضوی از خانواده را کاملاً تغییر دهید، اما میتوانید نحوه مواجهه خودتان را تغییر دهید. نتیجه چنین تغییری، فقط کاهش اضطراب نیست، بلکه افزایش آرامش، کارایی و در نهایت بهبود روابط انسانی است.
◀️ قانون شیر فاسد در برابر وسوسهٔ قربانی بودن
🔸یکی از ویژگیهای مهم قانون شیر فاسد این است که فرد را از وضعیت «قربانیِ شرایط بودن» بیرون میکشد. ما در بسیاری از لحظات دشوار زندگی، ناخودآگاه وارد حالت «خود ترحمی» میشویم؛ اما این نگاه، نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه باعث تشدید احساس درماندگی میشود.
در مقابل، وقتی فرد بهجای شکایت، به راهحلهایی فکر میکند که در حیطه کنترل خودش هستند، مثل خریدن یک شیر اضافه برای صبحانه یا تقسیم وظایف خانه، کمکم ذهن به جایگاه «عامل» بازمیگردد؛ یعنی کسی که هنوز قدرت تصمیمگیری و اقدام دارد، هرچند محدود.
✍منبع: inc
@management_technique
❤7
💢استراتژی چیست؟
استراتژی به عنوان یک مفهوم کلی، برنامهریزی و طراحی شده برای تحقق یک هدف است. در واقع، استراتژی نحوهی رسیدن به هدفها، تغییرات محیطی و کسب مزیت رقابتی در محیطی را مشخص میکند. استراتژی میتواند در موارد مختلفی از زندگی، از جمله کسب و کار، علمی، آموزشی و حتی شخصی، به کار گرفته شود.
استراتژی معمولاً بررسیهای دقیقی در مورد موانع، فرصتها، منابع و محیط کس وکار ارائه میدهد تا بتواند مسیر مناسبی را برای رسیدن به هدف تعیین کند. استراتژی بهطور کلی به دو بخش معنایی و عملی تقسیم میشود.
بخش معنایی شامل تعریف هدف، تحلیل محیط و شناسایی مزایای رقابتی است،
در حالی که بخش عملی شامل تصمیمگیری درباره عملکردی است که برای رسیدن به هدف لازم است.
هدف اصلی استراتژی بینش و راهبرد در مقابل تغییرات محیطی میباشد و با تعیین یک راهبرد مناسب، افراد و سازمانها میتوانند با موفقیت به اهداف خود برسند. استراتژیها معمولاً از منابع و تحقیقات موجود استفادهای میکنند تا تصمیمات مبتنی بر اطلاعات دقیق و به طور کلی به طراحی یک راهبرد جهت دستیابی به هدف کمک کنند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@management_technique
استراتژی به عنوان یک مفهوم کلی، برنامهریزی و طراحی شده برای تحقق یک هدف است. در واقع، استراتژی نحوهی رسیدن به هدفها، تغییرات محیطی و کسب مزیت رقابتی در محیطی را مشخص میکند. استراتژی میتواند در موارد مختلفی از زندگی، از جمله کسب و کار، علمی، آموزشی و حتی شخصی، به کار گرفته شود.
استراتژی معمولاً بررسیهای دقیقی در مورد موانع، فرصتها، منابع و محیط کس وکار ارائه میدهد تا بتواند مسیر مناسبی را برای رسیدن به هدف تعیین کند. استراتژی بهطور کلی به دو بخش معنایی و عملی تقسیم میشود.
بخش معنایی شامل تعریف هدف، تحلیل محیط و شناسایی مزایای رقابتی است،
در حالی که بخش عملی شامل تصمیمگیری درباره عملکردی است که برای رسیدن به هدف لازم است.
هدف اصلی استراتژی بینش و راهبرد در مقابل تغییرات محیطی میباشد و با تعیین یک راهبرد مناسب، افراد و سازمانها میتوانند با موفقیت به اهداف خود برسند. استراتژیها معمولاً از منابع و تحقیقات موجود استفادهای میکنند تا تصمیمات مبتنی بر اطلاعات دقیق و به طور کلی به طراحی یک راهبرد جهت دستیابی به هدف کمک کنند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@management_technique
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢وقتی صحبت از یادگیری میکنیم دقیقا چه اتفاقی در مغز می افتد؟
یادگیری یک موضوع جدید برابر است با تغییر بخشی از مغز
@management_technique
یادگیری یک موضوع جدید برابر است با تغییر بخشی از مغز
@management_technique
❤3
Forwarded from مهارت های مدیریت
💢پدیده «ماهی مرده» (Dead Fish Issue)
پدیده «ماهی مرده» به وضعیتهایی اطلاق میشود که یک مشکل یا موضوع ناخوشایند مدتها در سازمان وجود دارد؛ همه از آن باخبرند و حتی تأثیر منفی آن را حس میکنند، اما هیچکس حاضر نیست به آن اشاره کند، دربارهاش صحبت کند یا راهحلی برایش بیابد. در نتیجه، حضور این «ماهی مرده» در اتاق باعث ایجاد فضای کاری سمی یا پراسترس شده، شایعات و حاشیهها را افزایش میدهد، انگیزه و اعتماد کارکنان کاهش مییابد و عملکرد تیم یا سازمان را مختل میکند.
عوامل این سکوت معمولاً ترس از واکنش مدیر یا همکاران، نبود فرهنگ گفتوگوی باز یا حتی عادت به وضعیت موجود است. هرچه افراد نسبت به این مشکل بیتفاوتتر باشند و از کنار آن عبور کنند، مشکل بزرگتر و آثار منفیاش محسوستر خواهد شد.
نمونههای عینی از پدیده ماهی مرده در سازمان:
⦁ عضوی از تیم که عملکرد ضعیفی دارد و همه میدانند کار او پروژهها را کند میکند، اما به دلیل سابقه یا محبوبیت، هیچکس به آن اشاره نمیکند و پروژهها ناقص باقی میمانند.
⦁ فرآیندی قدیمی و ناکارآمد که همه نسبت به آن معترضاند (مانند روشهای اداری یا شیوه ثبت دادهها)، اما بهدلیل مقاومت مدیر، تغییری در آن ایجاد نمیشود.
⦁ رفتار نامناسب یک همکار یا مدیر (مانند تحقیر یا بیتوجهی به نظر سایرین) که به دلیل جایگاه بالایش، کسی جرات اعتراض ندارد و همین مسئله مانع ایجاد محیطی دوستانه و حرفهای میشود.
⦁ پروژهای شکستخورده که همه میدانند نتیجه مطلوب نداشته، اما مدیریتی ترجیح میدهد از بیان موضوع پرهیز کند تا مشکل وارد حاشیه نشود.
این پدیده تا زمانی که کسی جسارت مطرحکردن یا حل مشکل را پیدا نکند، همچنان ادامه خواهد داشت و آثار منفی آن تشدید میشود.
راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده ماهی مرده:
⦁ تقویت فرهنگ بازخورد: مدیران باید با برگزاری جلسات آزاد و صمیمانه به کارکنان اطمینان دهند که بیان مشکلات بدون نگرانی از پیامد احتمالی، کاملاً پذیرفتنی است.
⦁ افزایش جسارت صحبت: استفاده از جلسات انفرادی یا ابزارهایی مانند صندوق انتقادات و پیشنهادهای ناشناس برای طرح مسائل حساس مؤثر است.
⦁ تشویق صداقت و شفافیت: تقدیر و حمایت از افرادی که مشکلات را مطرح میکنند و جستجوی راهحل جمعی برای مسائل موجود.
⦁ آموزش مهارت گفتوگو و بازخورد سازنده: برگزاری کارگاههای ارتقاء مهارتهای ارتباطی برای تمامی اعضای تیم.
⦁ الگوبودن مدیران: زمانی که مدیران خود نیز درباره چالشها صادقانه صحبت میکنند، سایرین نیز آسانتر قادر به بیان مشکلات خواهند بود.
✍Hrhub
@management_skill
پدیده «ماهی مرده» به وضعیتهایی اطلاق میشود که یک مشکل یا موضوع ناخوشایند مدتها در سازمان وجود دارد؛ همه از آن باخبرند و حتی تأثیر منفی آن را حس میکنند، اما هیچکس حاضر نیست به آن اشاره کند، دربارهاش صحبت کند یا راهحلی برایش بیابد. در نتیجه، حضور این «ماهی مرده» در اتاق باعث ایجاد فضای کاری سمی یا پراسترس شده، شایعات و حاشیهها را افزایش میدهد، انگیزه و اعتماد کارکنان کاهش مییابد و عملکرد تیم یا سازمان را مختل میکند.
عوامل این سکوت معمولاً ترس از واکنش مدیر یا همکاران، نبود فرهنگ گفتوگوی باز یا حتی عادت به وضعیت موجود است. هرچه افراد نسبت به این مشکل بیتفاوتتر باشند و از کنار آن عبور کنند، مشکل بزرگتر و آثار منفیاش محسوستر خواهد شد.
نمونههای عینی از پدیده ماهی مرده در سازمان:
⦁ عضوی از تیم که عملکرد ضعیفی دارد و همه میدانند کار او پروژهها را کند میکند، اما به دلیل سابقه یا محبوبیت، هیچکس به آن اشاره نمیکند و پروژهها ناقص باقی میمانند.
⦁ فرآیندی قدیمی و ناکارآمد که همه نسبت به آن معترضاند (مانند روشهای اداری یا شیوه ثبت دادهها)، اما بهدلیل مقاومت مدیر، تغییری در آن ایجاد نمیشود.
⦁ رفتار نامناسب یک همکار یا مدیر (مانند تحقیر یا بیتوجهی به نظر سایرین) که به دلیل جایگاه بالایش، کسی جرات اعتراض ندارد و همین مسئله مانع ایجاد محیطی دوستانه و حرفهای میشود.
⦁ پروژهای شکستخورده که همه میدانند نتیجه مطلوب نداشته، اما مدیریتی ترجیح میدهد از بیان موضوع پرهیز کند تا مشکل وارد حاشیه نشود.
این پدیده تا زمانی که کسی جسارت مطرحکردن یا حل مشکل را پیدا نکند، همچنان ادامه خواهد داشت و آثار منفی آن تشدید میشود.
راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده ماهی مرده:
⦁ تقویت فرهنگ بازخورد: مدیران باید با برگزاری جلسات آزاد و صمیمانه به کارکنان اطمینان دهند که بیان مشکلات بدون نگرانی از پیامد احتمالی، کاملاً پذیرفتنی است.
⦁ افزایش جسارت صحبت: استفاده از جلسات انفرادی یا ابزارهایی مانند صندوق انتقادات و پیشنهادهای ناشناس برای طرح مسائل حساس مؤثر است.
⦁ تشویق صداقت و شفافیت: تقدیر و حمایت از افرادی که مشکلات را مطرح میکنند و جستجوی راهحل جمعی برای مسائل موجود.
⦁ آموزش مهارت گفتوگو و بازخورد سازنده: برگزاری کارگاههای ارتقاء مهارتهای ارتباطی برای تمامی اعضای تیم.
⦁ الگوبودن مدیران: زمانی که مدیران خود نیز درباره چالشها صادقانه صحبت میکنند، سایرین نیز آسانتر قادر به بیان مشکلات خواهند بود.
✍Hrhub
@management_skill
👍2
Forwarded from هشتگ تبلیغ تخصصی
اگه توی این حوزه فعالی یا بهش علاقه داری، وقتشه مسیرت رو با هوش مصنوعی گره بزنی. قراره توی این وبینار یاد بگیری چه زمانی و چطوری از هوش مصنوعی بهترین استفاده رو کنی.
@cafetadris | کافهتدریس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مدرسه مدیریت تصمیم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدیرعاملی یکی از تنهاترین شغلهای دنیاست.
https://www.aparat.com/v/vsd7954
@TasmimSchool
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تفکر استراتژیک
💢ذهنیت استراتژیک
وقتی به موفقیت علاقهمند باشید، آخرین فردی که باید در این مسیر تسلیم شود، خودتان هستید. ریزهکاریهای مسیر مهم است ولی مهمتر ماندن در مسیر و ادامه دادن است. شاید نیاز پیدا کنید تغییر مسیر بدهید، ولی این به تشخیص شما برمیگردد و اینکه چقدر دوست دارید ادامه بدهید.
میزان برخورداری از یک «ذهنیت استراتژیک» میتواند به طور منحصربهفردی در دستیابی به اهداف بزرگ تاثیرگذار باشد.
ذهنیت استراتژیک فقط یک استعداد ذاتی نیست بلکه یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و اصلاح فرآیندهای فعلی، روالها و عادتها برای غلبه بر شکستها و بهبود بیشتر موفقیتها به دست میآید. به زبان ساده، مرتبا از خودتان پرسشهای درستی بپرسید تا بتوانید راهی بهتر پیدا کنید.
تصور کنید شما یک فروشنده هستید. حتی اگر یک کارآفرین هم باشید، باز هم یک فروشنده محسوب میشوید. شما در فروش خوب هستید و همه از شما رضایت دارند. اما خودتان از این نتایج راضی نیستید و موفقیت بیشتری میخواهید. گاهی اوقات پای یک قرارداد فروش بزرگ مینشینید و همه مراحل کار به خوبی پیش میرود و فقط یک امضا باقی مانده است تا یک معامله بزرگ را به پایان رسانده باشید؛ همان فروشی که برای شما یک موفقیت محسوب میشود.
اما یکباره و در لحظه آخر، مشتری منصرف میشود و قرارداد روی هوا میرود. اگر مانند اکثر مردم باشید، یک تاسف کوتاه خورده و دیگر پیگیر نمیشوید و دنبال فروش و هدف بعدی میروید. پیش خودتان میگوید شاید مشتری فقط به دنبال کسب اطلاعات بود و هرگز قصد خرید نداشت. به علاوه، هیچکسی تضمین نمیدهد، هر قراردادی امضا شود و طبیعی است برخی قراردادها نهایی نشوند.
اما اگر یک ذهنیت استراتژیک داشته باشید، دوست ندارید این قرارداد همینطوری بینتیجه رها شود. ارزیابی میکنید چه چیزهایی خوب پیش رفته و چه چیزهایی خوب نبوده است. سعی میکنید روندها و عادتهای خود را اصلاح کنید و در قرارداد بعدی بهتر ظاهر شوید. خوب میدانید در شانس بعدی باید چگونه برخورد کنید. مهارتهای خود را بهبود میدهید و تمایل دارید مهارتهای جدیدتری یاد بگیرید یا مهارتهای پیشین خود را یک سطح افزایش دهید. این یک ذهنیت استراتژیک است!
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
وقتی به موفقیت علاقهمند باشید، آخرین فردی که باید در این مسیر تسلیم شود، خودتان هستید. ریزهکاریهای مسیر مهم است ولی مهمتر ماندن در مسیر و ادامه دادن است. شاید نیاز پیدا کنید تغییر مسیر بدهید، ولی این به تشخیص شما برمیگردد و اینکه چقدر دوست دارید ادامه بدهید.
میزان برخورداری از یک «ذهنیت استراتژیک» میتواند به طور منحصربهفردی در دستیابی به اهداف بزرگ تاثیرگذار باشد.
ذهنیت استراتژیک فقط یک استعداد ذاتی نیست بلکه یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و اصلاح فرآیندهای فعلی، روالها و عادتها برای غلبه بر شکستها و بهبود بیشتر موفقیتها به دست میآید. به زبان ساده، مرتبا از خودتان پرسشهای درستی بپرسید تا بتوانید راهی بهتر پیدا کنید.
تصور کنید شما یک فروشنده هستید. حتی اگر یک کارآفرین هم باشید، باز هم یک فروشنده محسوب میشوید. شما در فروش خوب هستید و همه از شما رضایت دارند. اما خودتان از این نتایج راضی نیستید و موفقیت بیشتری میخواهید. گاهی اوقات پای یک قرارداد فروش بزرگ مینشینید و همه مراحل کار به خوبی پیش میرود و فقط یک امضا باقی مانده است تا یک معامله بزرگ را به پایان رسانده باشید؛ همان فروشی که برای شما یک موفقیت محسوب میشود.
اما یکباره و در لحظه آخر، مشتری منصرف میشود و قرارداد روی هوا میرود. اگر مانند اکثر مردم باشید، یک تاسف کوتاه خورده و دیگر پیگیر نمیشوید و دنبال فروش و هدف بعدی میروید. پیش خودتان میگوید شاید مشتری فقط به دنبال کسب اطلاعات بود و هرگز قصد خرید نداشت. به علاوه، هیچکسی تضمین نمیدهد، هر قراردادی امضا شود و طبیعی است برخی قراردادها نهایی نشوند.
اما اگر یک ذهنیت استراتژیک داشته باشید، دوست ندارید این قرارداد همینطوری بینتیجه رها شود. ارزیابی میکنید چه چیزهایی خوب پیش رفته و چه چیزهایی خوب نبوده است. سعی میکنید روندها و عادتهای خود را اصلاح کنید و در قرارداد بعدی بهتر ظاهر شوید. خوب میدانید در شانس بعدی باید چگونه برخورد کنید. مهارتهای خود را بهبود میدهید و تمایل دارید مهارتهای جدیدتری یاد بگیرید یا مهارتهای پیشین خود را یک سطح افزایش دهید. این یک ذهنیت استراتژیک است!
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
❤4
Forwarded from FaraDars_Course
⏰ ساعات پایانی — ۷۰۰ آموزش منتخب در فرادرس، فقط ۸۹ هزار تومن
😉 برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست 👇
▫️ آموزش جامع ICDL - مهارت هفتگانه
▫️ داشبوردهای مدیریتی اکسل و گزارش گیری حرفهای
▫️ حسابداری حقوق و مدیریت منابع انسانی شرکت در اکسل
▫ آموزش تقویت عزت نفس، اعتماد به نفس و خودباوری
▫️ آموزش ۱۱۰۰ واژه ضروری زبان انگلیسی
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🎁 سایر آموزشها با ۵۵ درصد تخفیف در دسترس شماست!
🔄 FaraDars - فرادرس
😉 برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست 👇
▫️ آموزش جامع ICDL - مهارت هفتگانه
▫️ داشبوردهای مدیریتی اکسل و گزارش گیری حرفهای
▫️ حسابداری حقوق و مدیریت منابع انسانی شرکت در اکسل
▫ آموزش تقویت عزت نفس، اعتماد به نفس و خودباوری
▫️ آموزش ۱۱۰۰ واژه ضروری زبان انگلیسی
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🎁 سایر آموزشها با ۵۵ درصد تخفیف در دسترس شماست!
🔄 FaraDars - فرادرس
Forwarded from مهارت های زندگی
💢چرا کتابخوانها بهترین آدمهایی هستند که میتوان عاشقشان شد؟
چندی پیش، مقالهای در مجله تایم منتشر شد که نویسندهاش ادعا میکرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده میشود بهزودی از بین خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدمها کمتر شده و این روزها دیگر آدمها سرسری کتاب میخوانند و با وجود مطالب خلاصه شده اینترنتی تعداد خوانندههای کتابها روز به روز تقلیل پیدا میکند.
نکته اینجاست که مطالعات ثابت کرده، کتابخوانها در قیاس با افراد عادی آدمهای خوبتر و باهوشتری هستند و شاید تنها آدمهایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق شدن را داشته باشند.
بر اساس مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام دادهاند، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگری دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
کتابخوانها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدمها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیر کتابخوانها امکان ندارد از آن سر دربیاورند و مرگ انسانهایی را تجربه کردهاند که شما هرگز آنها را نمیشناسید.
آنها یاد گرفتهاند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعا عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند. خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها و... پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند
آنها در نامهها یا مسجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفا به سوالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یاد نمیدهند.
به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چهطور از زبانش استفاده کند.
آنها فقط شما را نمیفهمند، درکتان میکنند.
بهترین کاری که خواندن داستانها با آدمها میکنند این است که کامل نبودن شخصیتها باعث میشود ذهن شما سعی کند از ذهن دیگران سر در بیاورد. این جور آدمها توانایی همدلی پیدا میکنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی میکنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.
آنها نه تنها باهوشند که عاقل هم هستند.
باهوش بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل بودن آدمها را تحریک میکند. همیشه مقاومت در برابر آدمهایی که میشود چیزی ازشان یاد گرفت کمی سخت است. عاشق یک آدم کتابخوان شدن نهتنها کیفیت گفتوگو را بالا میبرد، بلکه باعث میشود سطح گفتوگو بالا برود.
بر اساس تحقیقات، کتابخوانها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارتهای حافظه، آدمهای باهوشتری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمیخواند توانایی درک بالاتری دارد و راحتتر و به شکل موثرتری میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
قرار و مدار گذاشتن با آدم اهل کتاب به قرار گذاشتن با هزاران نفر میماند. انگار که تجربهای را که او با خواندن زندگی همه این آدمها به دست آورده در اختیار شما قرار دهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته باشید.
@life_skills2022
چندی پیش، مقالهای در مجله تایم منتشر شد که نویسندهاش ادعا میکرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده میشود بهزودی از بین خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدمها کمتر شده و این روزها دیگر آدمها سرسری کتاب میخوانند و با وجود مطالب خلاصه شده اینترنتی تعداد خوانندههای کتابها روز به روز تقلیل پیدا میکند.
نکته اینجاست که مطالعات ثابت کرده، کتابخوانها در قیاس با افراد عادی آدمهای خوبتر و باهوشتری هستند و شاید تنها آدمهایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق شدن را داشته باشند.
بر اساس مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام دادهاند، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگری دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
کتابخوانها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدمها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیر کتابخوانها امکان ندارد از آن سر دربیاورند و مرگ انسانهایی را تجربه کردهاند که شما هرگز آنها را نمیشناسید.
آنها یاد گرفتهاند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعا عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند. خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها و... پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند
آنها در نامهها یا مسجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفا به سوالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یاد نمیدهند.
به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چهطور از زبانش استفاده کند.
آنها فقط شما را نمیفهمند، درکتان میکنند.
بهترین کاری که خواندن داستانها با آدمها میکنند این است که کامل نبودن شخصیتها باعث میشود ذهن شما سعی کند از ذهن دیگران سر در بیاورد. این جور آدمها توانایی همدلی پیدا میکنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی میکنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.
آنها نه تنها باهوشند که عاقل هم هستند.
باهوش بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل بودن آدمها را تحریک میکند. همیشه مقاومت در برابر آدمهایی که میشود چیزی ازشان یاد گرفت کمی سخت است. عاشق یک آدم کتابخوان شدن نهتنها کیفیت گفتوگو را بالا میبرد، بلکه باعث میشود سطح گفتوگو بالا برود.
بر اساس تحقیقات، کتابخوانها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارتهای حافظه، آدمهای باهوشتری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمیخواند توانایی درک بالاتری دارد و راحتتر و به شکل موثرتری میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
قرار و مدار گذاشتن با آدم اهل کتاب به قرار گذاشتن با هزاران نفر میماند. انگار که تجربهای را که او با خواندن زندگی همه این آدمها به دست آورده در اختیار شما قرار دهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته باشید.
@life_skills2022
❤3👍1
💢 ۵ سوالی که همین حالا باید از متن مصاحبه حذف کنیم!
🟣بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟
🟣پنج سال آینده، خودتان را کجا میبینید؟
🟣بزرگترین شکستتان تا حالا چه بوده؟
🟣از بین این همه متقاضی بااستعداد، چرا باید شما را انتخاب کنیم؟
🟣اگر از آخرین رئیستان سوال کنیم، چه چیزی دربارهتان میگوید؟
🔺وجه اشتراک همه این سوالات چیست؟ همه آنها از کارجو میخواهند برای کارفرما خوشرقصی کند و به شما ثابت کند لایق است که شانسی برای استخدام به او داده شود.
اینکه از کارجو بخواهی خودش را ثابت کند، اصلا حرفهای نیست و در دنیای حرفهای جایی ندارد. چه او را بخواهید، چه نخواهید، این پنج سوال باعث تقویت این دیدگاه ناسالم میشود: کارفرما بزرگ و قدرتمند است و کارجو، هیچی نیست.
🔺ربطی به ما ندارد که بزرگترین نقطه ضعف کارجو چیست. این فقط یک باور فرهنگی است که همه آدمها نقطه ضعف دارند.
اصلا نقطه ضعف چیست؟ چیزی است که میتوانید در خودتان بهبود دهید و بهتر آن را انجام دهید. قطعا میلیونها کار است که نمیتوانید خوب انجام دهید. مهم این است که بدانید چه کارهایی را خوب بلدید. بهعنوان یک مسوول مصاحبه، در شأن شما نیست که از یک غریبه سوالی بپرسید که کاملا شخصی است و وارد حریم او میشود. پاسخ این سوال هم کمکی به تصمیمگیری شما درباره استخدام او نمیکند.
🔺خیلی خندهدار است که بخواهید از کارجو درباره برنامه پنجسالهاش سوال کنید. مگر شما به او پیشنهاد استخدام پنجساله دادهاید؟ این سوال هم ریشه در یک سوگیری فرهنگی دارد که نهادینه شده: «آدمهایی که برای زندگیشان، برنامههای قطعی دارند، بالغتر و مسوولیتپذیرتر از کسانی هستند که برنامه ندارند.»
🔺این روزها و با توجه به نوسانات همه چیز، اصلا مسوولانه نیست که برای زندگی حرفهایتان، برنامه پنجساله بچینید. اگر یک کارجو چنین برنامهای داشته باشد، احتمالا منظورش سفر به دور دنیاست یا چیزی که کلا ربطی به کسبوکار ندارد. چرا یک مسوول مصاحبه فکر میکند باید از زندگی و برنامههای شخصی کارجو خبر داشته باشد؟
🔺بعضی از مصاحبهگرها از سوال «چرا باید شما را استخدام کنیم؟» دفاع میکنند و میگویند هدف مصاحبه همین است. اما آنها از یک حقیقت مهم غافلند. این وظیفه کارجو نیست که به شما بگوید چرا شخص مناسبی برای استخدام در شرکت شماست. اگر با کارجوها مصاحبه میکنید، پس شما از زیر و بم شغل خبر دارید (باید داشته باشید)، نه کارجو.
🔺وظیفه شما است که بهعنوان مصاحبهکننده از کارجو سوالات واقعی و کاربردی درباره کاری که قرار است در آن جایگاه انجام دهد بپرسید تا تناسب کارجو با آن شغل را ارزیابی کنید. سوال «چرا باید شما را استخدام کنیم؟» نه تنها زننده، بلکه نشاندهنده تنبلی مسوول مصاحبه است.
🔺این سوال که «رئیس سابق تو دربارهات چه خواهد گفت؟» بیفایده است و در عین حال، این پیام را انتقال میدهد که در ذهن شما، همه رئیسها در جایگاه بالاتری نسبت به بقیه هستند. این سوال، وحشتناک است چون فرض را بر این میگذارد که هر کارجویی باید بداند رئیسش درباره او چه فکر میکند و چه میگوید؛ درحالیکه این اصلا مهم نیست.
☑️ به جای آن پنج سوال که از برگه مصاحبه حذف میکنید، این سوالات را جایگزین کنید:
▪️چه اطلاعاتی درباره این شغل یا شرکت میتوانم به تو بدهم؟ پاسخ کارجو به این سوال، اطلاعات خوبی درباره اشراف کارجو، درک او از این کار، دانش کلیاش درباره دنیای کسبوکار، اولویتهایش و آمادگیاش برای مصاحبه به تو میدهد.
▪️این شغل چطور در راستای اهداف حرفهای توست؟ پاسخ کارجو به تو خواهد گفت که آیا او صرفا بهدنبال شغل است و در انتخابش زیاد وسواس به خرج نمیدهد؟ البته اگر دیدگاهش این باشد، به درد بعضی از کارها میخورد؛ اما برای بعضی دیگر، اصلا مناسب نیست. این سوال همچنین کمک میکند ببینی کارجو نسبت به مسیر حرفهای خود چقدر اشراف دارد.
▪️وقتی خودت را درحال انجام این کار تصور میکنی، بزرگترین چالشی که فکر میکنی در آغاز کار برایت پیش خواهد آمد، چیست؟ پاسخ به این سوال به تو خواهد گفت که کارجو چقدر درباره الزامات این جایگاه شغلی فکر کرده است و این الزامات و سابقهاش تا چه حد با هم همپوشانی دارند.
▪️براساس شناختی که نسبت به این شغلداری به ما بگو کدام یک از تجربیاتت (در کار و سایر جاها) در این جایگاه به دردت خواهد خورد؟ تو باید بهدنبال شواهدی باشی که نشان دهد او میتواند از پس این شغل برآید و بهترین راه برای فهمیدنش، پرسش این سوال است. اگر این جایگاه را قبول کنی، چطور از پس چالشهای شغل جدید و پروژههایی که دربارهاش صحبت کردیم، برخواهی آمد؟
✍ آکادمی مدیریت
@management_technique
🟣بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟
🟣پنج سال آینده، خودتان را کجا میبینید؟
🟣بزرگترین شکستتان تا حالا چه بوده؟
🟣از بین این همه متقاضی بااستعداد، چرا باید شما را انتخاب کنیم؟
🟣اگر از آخرین رئیستان سوال کنیم، چه چیزی دربارهتان میگوید؟
🔺وجه اشتراک همه این سوالات چیست؟ همه آنها از کارجو میخواهند برای کارفرما خوشرقصی کند و به شما ثابت کند لایق است که شانسی برای استخدام به او داده شود.
اینکه از کارجو بخواهی خودش را ثابت کند، اصلا حرفهای نیست و در دنیای حرفهای جایی ندارد. چه او را بخواهید، چه نخواهید، این پنج سوال باعث تقویت این دیدگاه ناسالم میشود: کارفرما بزرگ و قدرتمند است و کارجو، هیچی نیست.
🔺ربطی به ما ندارد که بزرگترین نقطه ضعف کارجو چیست. این فقط یک باور فرهنگی است که همه آدمها نقطه ضعف دارند.
اصلا نقطه ضعف چیست؟ چیزی است که میتوانید در خودتان بهبود دهید و بهتر آن را انجام دهید. قطعا میلیونها کار است که نمیتوانید خوب انجام دهید. مهم این است که بدانید چه کارهایی را خوب بلدید. بهعنوان یک مسوول مصاحبه، در شأن شما نیست که از یک غریبه سوالی بپرسید که کاملا شخصی است و وارد حریم او میشود. پاسخ این سوال هم کمکی به تصمیمگیری شما درباره استخدام او نمیکند.
🔺خیلی خندهدار است که بخواهید از کارجو درباره برنامه پنجسالهاش سوال کنید. مگر شما به او پیشنهاد استخدام پنجساله دادهاید؟ این سوال هم ریشه در یک سوگیری فرهنگی دارد که نهادینه شده: «آدمهایی که برای زندگیشان، برنامههای قطعی دارند، بالغتر و مسوولیتپذیرتر از کسانی هستند که برنامه ندارند.»
🔺این روزها و با توجه به نوسانات همه چیز، اصلا مسوولانه نیست که برای زندگی حرفهایتان، برنامه پنجساله بچینید. اگر یک کارجو چنین برنامهای داشته باشد، احتمالا منظورش سفر به دور دنیاست یا چیزی که کلا ربطی به کسبوکار ندارد. چرا یک مسوول مصاحبه فکر میکند باید از زندگی و برنامههای شخصی کارجو خبر داشته باشد؟
🔺بعضی از مصاحبهگرها از سوال «چرا باید شما را استخدام کنیم؟» دفاع میکنند و میگویند هدف مصاحبه همین است. اما آنها از یک حقیقت مهم غافلند. این وظیفه کارجو نیست که به شما بگوید چرا شخص مناسبی برای استخدام در شرکت شماست. اگر با کارجوها مصاحبه میکنید، پس شما از زیر و بم شغل خبر دارید (باید داشته باشید)، نه کارجو.
🔺وظیفه شما است که بهعنوان مصاحبهکننده از کارجو سوالات واقعی و کاربردی درباره کاری که قرار است در آن جایگاه انجام دهد بپرسید تا تناسب کارجو با آن شغل را ارزیابی کنید. سوال «چرا باید شما را استخدام کنیم؟» نه تنها زننده، بلکه نشاندهنده تنبلی مسوول مصاحبه است.
🔺این سوال که «رئیس سابق تو دربارهات چه خواهد گفت؟» بیفایده است و در عین حال، این پیام را انتقال میدهد که در ذهن شما، همه رئیسها در جایگاه بالاتری نسبت به بقیه هستند. این سوال، وحشتناک است چون فرض را بر این میگذارد که هر کارجویی باید بداند رئیسش درباره او چه فکر میکند و چه میگوید؛ درحالیکه این اصلا مهم نیست.
☑️ به جای آن پنج سوال که از برگه مصاحبه حذف میکنید، این سوالات را جایگزین کنید:
▪️چه اطلاعاتی درباره این شغل یا شرکت میتوانم به تو بدهم؟ پاسخ کارجو به این سوال، اطلاعات خوبی درباره اشراف کارجو، درک او از این کار، دانش کلیاش درباره دنیای کسبوکار، اولویتهایش و آمادگیاش برای مصاحبه به تو میدهد.
▪️این شغل چطور در راستای اهداف حرفهای توست؟ پاسخ کارجو به تو خواهد گفت که آیا او صرفا بهدنبال شغل است و در انتخابش زیاد وسواس به خرج نمیدهد؟ البته اگر دیدگاهش این باشد، به درد بعضی از کارها میخورد؛ اما برای بعضی دیگر، اصلا مناسب نیست. این سوال همچنین کمک میکند ببینی کارجو نسبت به مسیر حرفهای خود چقدر اشراف دارد.
▪️وقتی خودت را درحال انجام این کار تصور میکنی، بزرگترین چالشی که فکر میکنی در آغاز کار برایت پیش خواهد آمد، چیست؟ پاسخ به این سوال به تو خواهد گفت که کارجو چقدر درباره الزامات این جایگاه شغلی فکر کرده است و این الزامات و سابقهاش تا چه حد با هم همپوشانی دارند.
▪️براساس شناختی که نسبت به این شغلداری به ما بگو کدام یک از تجربیاتت (در کار و سایر جاها) در این جایگاه به دردت خواهد خورد؟ تو باید بهدنبال شواهدی باشی که نشان دهد او میتواند از پس این شغل برآید و بهترین راه برای فهمیدنش، پرسش این سوال است. اگر این جایگاه را قبول کنی، چطور از پس چالشهای شغل جدید و پروژههایی که دربارهاش صحبت کردیم، برخواهی آمد؟
✍ آکادمی مدیریت
@management_technique
👍3❤1👎1
Forwarded from سینا علمداری| سیستمسازی منابع انسانی
🧰دوره آفلاین سیستمسازی منابع انسانی
🔸سرفصلها:
🔵تدوین و پیادهسازی استراتژی
🔹تحلیل شکاف و عارضهیابی
🔵طراحی ساختار سازمانی
🔹تدوین شناسنامه فرایند
🔵تحلیل شغل و تدوین شناسنامه شغلی
🔹جذب و استخدام
🔵مدیریت عملکرد و پاداش
🔹ارزشیابی و گریدینگ شغل و شاغل
🔵طراحی سیستم حقوق و مزایا
🔹آموزش و توسعه و جانشینپروری
🔵حسابرسی منابع انسانی
🔹پرامپت نویسی منابع انسانی
🔶همراه با ارائه ابزار و پشتیبانی اجرا
🎁تخفیف ویژه تا آخر هفته
🟧برای تهیه به آیدی زیر پیام بدید:
@m_zamani01
🔸سرفصلها:
🔵تدوین و پیادهسازی استراتژی
🔹تحلیل شکاف و عارضهیابی
🔵طراحی ساختار سازمانی
🔹تدوین شناسنامه فرایند
🔵تحلیل شغل و تدوین شناسنامه شغلی
🔹جذب و استخدام
🔵مدیریت عملکرد و پاداش
🔹ارزشیابی و گریدینگ شغل و شاغل
🔵طراحی سیستم حقوق و مزایا
🔹آموزش و توسعه و جانشینپروری
🔵حسابرسی منابع انسانی
🔹پرامپت نویسی منابع انسانی
🔶همراه با ارائه ابزار و پشتیبانی اجرا
🎁تخفیف ویژه تا آخر هفته
🟧برای تهیه به آیدی زیر پیام بدید:
@m_zamani01
❤2
Forwarded from برنامه ریزی و مدیریت زمان
💢قانون مورفی میگوید: «هرچه بیشتر از وقوع یک اتفاق بترسی، احتمال وقوعش بیشتر میشود». این قانون در اصل از مهندسی نظامی سرچشمه گرفت، ولی امروز در روانشناسی، مدیریت پروژه و حتی زندگی روزمره بهکار میرود.
فرض کنید در حال آماده شدن برای یک جلسه مهم هستید و نگرانید که اینترنت قطع شود؛ درست همان لحظه، اینترنت قطع میشود. این اتفاق، تجسم دقیق قانون مورفی است.
ترس، تمرکز ما را روی اتفاقات منفی بالا میبرد و ذهن ناخودآگاه در پی نشانههایی از آن فاجعه میگردد. قانون مورفی هشدار میدهد که اضطراب و کنترلگری بیش از حد، خودشان مشکلساز میشوند. با درک این قانون میتوانیم به جای نگرانی بیش از حد، سناریوهای جایگزین آماده کنیم. وقتی شرایط را بپذیرید و آماده باشید، اثر قانون مورفی کاهش مییابد. قانون مورفی تلنگریست برای پذیرش عدم قطعیت.
@planing_tm
فرض کنید در حال آماده شدن برای یک جلسه مهم هستید و نگرانید که اینترنت قطع شود؛ درست همان لحظه، اینترنت قطع میشود. این اتفاق، تجسم دقیق قانون مورفی است.
ترس، تمرکز ما را روی اتفاقات منفی بالا میبرد و ذهن ناخودآگاه در پی نشانههایی از آن فاجعه میگردد. قانون مورفی هشدار میدهد که اضطراب و کنترلگری بیش از حد، خودشان مشکلساز میشوند. با درک این قانون میتوانیم به جای نگرانی بیش از حد، سناریوهای جایگزین آماده کنیم. وقتی شرایط را بپذیرید و آماده باشید، اثر قانون مورفی کاهش مییابد. قانون مورفی تلنگریست برای پذیرش عدم قطعیت.
@planing_tm
👍3