همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا تعریف می کند : « روزی در حالی که آقا مهدی ، از خانه بیرون می رفت به او گفتم : چیزهایی را که لازم داریم بخر . گفت : بنویس . خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم ، با شتاب و هراس گفت : مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم »
زن مگو ، مَردآفرین روزگار ...
«مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهی گل خودش را هجده سال، بیست سال -کمتر، بیشتر- پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بطرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتنِ خودِ این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. این ها چیز کمى است؟! این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
امامخامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
«مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهی گل خودش را هجده سال، بیست سال -کمتر، بیشتر- پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بطرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتنِ خودِ این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. این ها چیز کمى است؟! این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
امامخامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
•یا رَبّ لا تُعَلّق قَلْبِی بِما لَیْسَ لِی•
پروردگارا! قلب مرا به آنچه برای من نیست وابسته مگردان. ️
پروردگارا! قلب مرا به آنچه برای من نیست وابسته مگردان. ️
بی پایان شکرگزارتم یا رَب...
هر وقت خودم رو بهت سپردم
چیزی جز خیر نصیبم نشد
میدونم که برام جبران میکنی
چون تهِ هر صبری یه معجزهست
هر وقت خودم رو بهت سپردم
چیزی جز خیر نصیبم نشد
میدونم که برام جبران میکنی
چون تهِ هر صبری یه معجزهست
اهمیت روضه خانگی
بخشی از وصیتنامه «آیت الله قاضی» همین سفارش به روضهخانگی است و تاثیر گرهگشایی آن.
«در مستحبات تعزیهداری و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود.»
@man_dar_man
بخشی از وصیتنامه «آیت الله قاضی» همین سفارش به روضهخانگی است و تاثیر گرهگشایی آن.
«در مستحبات تعزیهداری و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود.»
@man_dar_man
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من فقط وایساده بودم، داشتم نگاه میکردم…
یه اتاق بود، توش عکس بچهها… خیلیهاشون هم سن من بودن…
یکیشون اسباببازی دستش بود…
یکی انگار تازه نقاشی کشیده بود…
ولی دیگه نیستن…
بابام گفت شهید شدن… تو جنگ…
من نمیدونستم “شهید” یعنی چی،
فقط دیدم همه ساکت بودن…
و یه آقاهه داشت با گریه براشون لالایی میخوند…
مامانم بغض کرد گفت:
“بچه هام فدای بچه های حسین…”
یه اتاق بود، توش عکس بچهها… خیلیهاشون هم سن من بودن…
یکیشون اسباببازی دستش بود…
یکی انگار تازه نقاشی کشیده بود…
ولی دیگه نیستن…
بابام گفت شهید شدن… تو جنگ…
من نمیدونستم “شهید” یعنی چی،
فقط دیدم همه ساکت بودن…
و یه آقاهه داشت با گریه براشون لالایی میخوند…
مامانم بغض کرد گفت:
“بچه هام فدای بچه های حسین…”
کسی که بیانی سِحرانگیز دارد بسیار مسئولتر از جراحی است که جمجمه را میشکافد. چون اشتباه جراح، یک نفر را خواهد کشت و اشتباه روشنفکر، جامعه را!
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت
ترک یار عزیز نتوانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت
ترک یار عزیز نتوانیم