📝 خودتان می دانید و مملکتتان
#هاتف_خالدی
🔸هر چه می کنند گند کار بیشتر در می آید. بذرپاش دیروز لیست مقالاتی که مثلا خودش نوشته و چاپ کرده را منتشر کرده و یکی از مقالاتش در سال ۲۰۱۶ در مجله ای منتشر شده که سال ۲۰۱۱ آخرین سال انتشار آن بوده!
🔹خوب یادم هست که وقتی آن سالها برای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت درخواست می فرستادم، مسوول پذیرش دانشگاه جوانکی بسیجی طور بود که هر بار با جوابی بی معنا و سربالا من و پدر بیچاره امیدوارم را سنگ قلاب می کرد. باری، آن دفعه آخر که اتفاقا با یکی از استادان سابقم در همان دانشگاه رابطه خوبی برقرار کرده بودم و مرا خوب می شناخت و از سوابقم در غرب و فعالیت های مجازی و حقیقی ام در نروژ آگاه بود، پیشنهاد داد که نامه ای از فعالیت های به اصطلاح «فرهنگی!» ام و همه مشکلاتی که این سالها در غرب متحمل شده ام بنویسم و به استادی به نام اکبری که اتفاقا دکترا هم نداشت و لابد رییس بسیج اساتیدی چیزی بود بدهم که شاید فرجی شود و آن چه که بهتر می دانید.
🔸و حالا که بعد از آن سالها بر می گردم و آن نامه کذایی را می خوانم چه از شرم لبریز می شوم و چه فحش هایی که در دل به خود نمی دهم. و نه اینکه از نظر علمی ضعیف باشم که در دوره فوق شاگرد اول دوره و در دوره دکترا تعداد مقالاتم سرآمد هم دوره ای های خودم بود و البته نهایتا هم پذیرش نشدم.
🔹اما نگاه کنید به بذرپاش ها و الهام اکبری ها و نادران ها که چه طور با مقالات بی هویت و مدارج علمی یکی از دیگری افتضاح تر، نه تنها استاد دانشگاه می شوند که مناصب را چند پله یکی و با جعل و فریب طی می کنند.
🔸و این قصه مشترک همه حزب هاست که رییس جمهورمان هم تز دکترایش پر از جعل و فریب بود و عده ای هر چه کردند آخر کار در مراسم تنفیدش شد «دکتر روحانی ..دانشمند محترم». حالا شما آذرپیک ها و نیک دل ها و راستی ها و و چپی ها تا جایی که می توانید توی سر هم بزنید اما برای من نوعی که دستی در قدرت ندارم و از قضا از آنچه شایستگی اش را داشتم محروم شدم، تمام این ماجراها جز افزودن حس بددلی و ناامیدی هیچ چیزی به بار نمی آورد. و البته به قول آن پیرمرد ظریف که تک سخنش شاه بیت و حسن ختام تمام منازعات کسل کننده جریانات قدرت در ایران است:
«خودتان می دانید و مملکتتان..»
https://t.iss.one/maktubaat/19088
@maktubat
#هاتف_خالدی
🔸هر چه می کنند گند کار بیشتر در می آید. بذرپاش دیروز لیست مقالاتی که مثلا خودش نوشته و چاپ کرده را منتشر کرده و یکی از مقالاتش در سال ۲۰۱۶ در مجله ای منتشر شده که سال ۲۰۱۱ آخرین سال انتشار آن بوده!
🔹خوب یادم هست که وقتی آن سالها برای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت درخواست می فرستادم، مسوول پذیرش دانشگاه جوانکی بسیجی طور بود که هر بار با جوابی بی معنا و سربالا من و پدر بیچاره امیدوارم را سنگ قلاب می کرد. باری، آن دفعه آخر که اتفاقا با یکی از استادان سابقم در همان دانشگاه رابطه خوبی برقرار کرده بودم و مرا خوب می شناخت و از سوابقم در غرب و فعالیت های مجازی و حقیقی ام در نروژ آگاه بود، پیشنهاد داد که نامه ای از فعالیت های به اصطلاح «فرهنگی!» ام و همه مشکلاتی که این سالها در غرب متحمل شده ام بنویسم و به استادی به نام اکبری که اتفاقا دکترا هم نداشت و لابد رییس بسیج اساتیدی چیزی بود بدهم که شاید فرجی شود و آن چه که بهتر می دانید.
🔸و حالا که بعد از آن سالها بر می گردم و آن نامه کذایی را می خوانم چه از شرم لبریز می شوم و چه فحش هایی که در دل به خود نمی دهم. و نه اینکه از نظر علمی ضعیف باشم که در دوره فوق شاگرد اول دوره و در دوره دکترا تعداد مقالاتم سرآمد هم دوره ای های خودم بود و البته نهایتا هم پذیرش نشدم.
🔹اما نگاه کنید به بذرپاش ها و الهام اکبری ها و نادران ها که چه طور با مقالات بی هویت و مدارج علمی یکی از دیگری افتضاح تر، نه تنها استاد دانشگاه می شوند که مناصب را چند پله یکی و با جعل و فریب طی می کنند.
🔸و این قصه مشترک همه حزب هاست که رییس جمهورمان هم تز دکترایش پر از جعل و فریب بود و عده ای هر چه کردند آخر کار در مراسم تنفیدش شد «دکتر روحانی ..دانشمند محترم». حالا شما آذرپیک ها و نیک دل ها و راستی ها و و چپی ها تا جایی که می توانید توی سر هم بزنید اما برای من نوعی که دستی در قدرت ندارم و از قضا از آنچه شایستگی اش را داشتم محروم شدم، تمام این ماجراها جز افزودن حس بددلی و ناامیدی هیچ چیزی به بار نمی آورد. و البته به قول آن پیرمرد ظریف که تک سخنش شاه بیت و حسن ختام تمام منازعات کسل کننده جریانات قدرت در ایران است:
«خودتان می دانید و مملکتتان..»
https://t.iss.one/maktubaat/19088
@maktubat
Telegram
رسانه مکتوبات
🔸شگفتی دیگری از بذرپاش
🔹او دیروز در ادامه روزمه سازی هایش لیست مقالاتش را چاپ کرد و جالب اینکه مقاله ای در سال ۲۰۱۶ در مجله ای به چاپ رسانده که سال ۲۰۱۱ آخرین سال انتشار آن بوده است!
🔸قضیه معمولا از این قرار است که این افراد پولی به نویسندگان قلابی می دهند…
🔹او دیروز در ادامه روزمه سازی هایش لیست مقالاتش را چاپ کرد و جالب اینکه مقاله ای در سال ۲۰۱۶ در مجله ای به چاپ رسانده که سال ۲۰۱۱ آخرین سال انتشار آن بوده است!
🔸قضیه معمولا از این قرار است که این افراد پولی به نویسندگان قلابی می دهند…
مکتوبات
📝 حماقتی به نام دکترا خواندن | دکتر #هاتف_خالدی 🔹دکترا خواندن در خارج از کشور یک حماقت محض است و خواننده عزیز نباید خیال کند این تنها یک نظر شخصی تو خالی و پوچ است که نویسنده در نظر دارد در سطور پیش رو به ذکر دلایل و ادله خود بپردازد. 🔸دکترا گرفتن در رشته…
📝 کنکور دکترا! چه ترکیب شرم آوری
🔸«کنکور دکترا»! .. چه ترکیب شرم آوری. خیال کن مشتی آدم ۴۰ پنجاه ساله را جمع کنی در یک محیط بسته پشت میزهای از هم فاصله دار یک برگه بدهی دستشان که چه؟ که این آزمون دکتراست .. که اگر می خواهید در این دانش بنگاه ما دکترا بخوانید و پرستییژتان را پربادتر کنید باید آزمون بدهید. که باید پول بریزید به جیب مافیای کنکور، به جیب کلاس های کنکور، که باید پول بریزید به جیب سازمان سنجش و دانشگاه.
🔹آزمون! آزمون! آزمون.. از کودکی تا لب گور می خواهند از ما آزمون بگیرند. کنکور کارشناسی پیشکش، سیستمی که نتواند یک جایگزین برای گزینش در نمایشی ترین و بی مصرف ترین بخش از یک دوره تحصیلاتی جامعه پیدا کند، به غایت در فساد و مافیای آموزشی غوطه ور است. بهانه شان هم همیشه یک چیز است. کنکور کم مفسده ترین راه برای گزینش است اما خود را به زحمت نمی اندازند که راههای دیگر را امتحان کنند.
🔸نمی خواهند مثلا پتانسیل اخراج استاد را آزمایش کنند. که اگر استادی بداند که در صورت عدم ارائه نتایج کارش را از دست خواهد داد خود برای انتخاب بهترین دانشجویان سر و دست می شکند. حالا نه اینکه خیال کنید در کشورهای دیگر هم مثلا گزینش دانشجوی دکترا خالی از رانت و فساد است. که خود دیده ام در همین اروپای غربی یا آمریکای شمالی، استادی اگر از قیافه ات خوشش نیایید به کل قیدت را می زند و این روال همه گزینش های این چنینی است و سلیقه انتخابگر در روند انتخاب دخیل است.
🔹باید از اساس پنبه دکترا را زد. چرا باید برای چیزی که چندین سال از عمر و سرمایه انسان را تلف می کند به این حد و اندازه داوطلب باشد؟ آیا غیر از این است که جامعه مدرک زده که حتی برای رسیدن به آن به جعل و فریب و خرید مدرک دست می زند باید از اساس ریشه های ارزشی اش شخم بخورد؟ غیر از این است که مشتی جویای کار برای پر کردن ساعات بی کاری خود به دکترا پناه می آورند؟ باید فکری کرد. باور کنید دکتر بودن در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران مایه فخر و مباهات کسی نمی شود!
#هاتف_خالدی
@maktubat
🔸«کنکور دکترا»! .. چه ترکیب شرم آوری. خیال کن مشتی آدم ۴۰ پنجاه ساله را جمع کنی در یک محیط بسته پشت میزهای از هم فاصله دار یک برگه بدهی دستشان که چه؟ که این آزمون دکتراست .. که اگر می خواهید در این دانش بنگاه ما دکترا بخوانید و پرستییژتان را پربادتر کنید باید آزمون بدهید. که باید پول بریزید به جیب مافیای کنکور، به جیب کلاس های کنکور، که باید پول بریزید به جیب سازمان سنجش و دانشگاه.
🔹آزمون! آزمون! آزمون.. از کودکی تا لب گور می خواهند از ما آزمون بگیرند. کنکور کارشناسی پیشکش، سیستمی که نتواند یک جایگزین برای گزینش در نمایشی ترین و بی مصرف ترین بخش از یک دوره تحصیلاتی جامعه پیدا کند، به غایت در فساد و مافیای آموزشی غوطه ور است. بهانه شان هم همیشه یک چیز است. کنکور کم مفسده ترین راه برای گزینش است اما خود را به زحمت نمی اندازند که راههای دیگر را امتحان کنند.
🔸نمی خواهند مثلا پتانسیل اخراج استاد را آزمایش کنند. که اگر استادی بداند که در صورت عدم ارائه نتایج کارش را از دست خواهد داد خود برای انتخاب بهترین دانشجویان سر و دست می شکند. حالا نه اینکه خیال کنید در کشورهای دیگر هم مثلا گزینش دانشجوی دکترا خالی از رانت و فساد است. که خود دیده ام در همین اروپای غربی یا آمریکای شمالی، استادی اگر از قیافه ات خوشش نیایید به کل قیدت را می زند و این روال همه گزینش های این چنینی است و سلیقه انتخابگر در روند انتخاب دخیل است.
🔹باید از اساس پنبه دکترا را زد. چرا باید برای چیزی که چندین سال از عمر و سرمایه انسان را تلف می کند به این حد و اندازه داوطلب باشد؟ آیا غیر از این است که جامعه مدرک زده که حتی برای رسیدن به آن به جعل و فریب و خرید مدرک دست می زند باید از اساس ریشه های ارزشی اش شخم بخورد؟ غیر از این است که مشتی جویای کار برای پر کردن ساعات بی کاری خود به دکترا پناه می آورند؟ باید فکری کرد. باور کنید دکتر بودن در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران مایه فخر و مباهات کسی نمی شود!
#هاتف_خالدی
@maktubat
مکتوبات
Video
📝 برای ما از کارنامه ۴۰ و اندی ساله نهادتان بگویید
#هاتف_خالدی
🔸خوبی این حرفهای آقای فتاح می دانید چیست؟ به این است که می فهمی این املاک مصادره ای بعضا به حق و ناحق حالا در دستان ابتکارها و مولاوردی ها و حدادها و کوچک و بزرگ آقایان است و از آن همه یک پاپاسی هم به «مستضعفان» نماسیده است.
🔹که اگر ماسیده بود رامین های یازده ساله زورآباد کرمانشاه و دروازه غار تهران و خاتون آباد ورامین با قرص متادون خودکشی نمی کردند. که وقتی کسی آنها را به بهزیستی معرفی کرد، نمی گفتند اینها کولی هستند و به این زندگی عادت دارند، که وقتی کسی برای تحویل جسد بی جانشان به بیمارستان رفت، نفهمند که شناسامه آنها قبل تر برای بدهی های مادر تازه مرده شان در گرو شفاخانه دیگری است. که وقتی خیریه ای برای او به خانه اش غذا برد نفهمد که حتی در خانه شان قاشق هم پیدا نمی شود.
🔸بله آقای فتاح. ما از شما به عنوان یک مرد حاکمیت طلبکاریم و این حرفهای حق به جانب را باور نمی کنیم. طلب داریم که بدانیم در این ۴۰ سال شما برای رفع این فلاکت بی حد و اندازه و این محنت باور نکردنی، شما برای جلوگیری از خودکشی رامین ها چه کردید؟ این بنیاد هزاران هزار میلیارد تومانی چرا نتوانست در کنار کمیته و بهزیستی صحنه غم آلود فلاکت مطلق را از این کشور بزداید؟
🔹که چرا ما مردمان را گرفتار خیریه بازی ها کردند. که چرا همه دغدغه امروزمان شد «کمک همدلانه»، جمع کردن پول در این «عصر جدید»، و خاموش کردن صدای کالت بازان مسموم جمعیت ها که با ادا و اطوارهای مهوع حتی دینمان را هم و ایمانمان را هم به سخره بگیرند.
🔸ما طلبکار مردمانیم. برای ما قیافه حق به جانب نگیرید. این چهره انقلابی مردم دوست حامی مستضعفان فقط به درد انتخابات ۱۴۰۰ میخورد. برای ما از کارنامه ۴۰ و اندی ساله نهادتان بگویید..
t.iss.one/maktubaat/19410
@maktubat
#هاتف_خالدی
🔸خوبی این حرفهای آقای فتاح می دانید چیست؟ به این است که می فهمی این املاک مصادره ای بعضا به حق و ناحق حالا در دستان ابتکارها و مولاوردی ها و حدادها و کوچک و بزرگ آقایان است و از آن همه یک پاپاسی هم به «مستضعفان» نماسیده است.
🔹که اگر ماسیده بود رامین های یازده ساله زورآباد کرمانشاه و دروازه غار تهران و خاتون آباد ورامین با قرص متادون خودکشی نمی کردند. که وقتی کسی آنها را به بهزیستی معرفی کرد، نمی گفتند اینها کولی هستند و به این زندگی عادت دارند، که وقتی کسی برای تحویل جسد بی جانشان به بیمارستان رفت، نفهمند که شناسامه آنها قبل تر برای بدهی های مادر تازه مرده شان در گرو شفاخانه دیگری است. که وقتی خیریه ای برای او به خانه اش غذا برد نفهمد که حتی در خانه شان قاشق هم پیدا نمی شود.
🔸بله آقای فتاح. ما از شما به عنوان یک مرد حاکمیت طلبکاریم و این حرفهای حق به جانب را باور نمی کنیم. طلب داریم که بدانیم در این ۴۰ سال شما برای رفع این فلاکت بی حد و اندازه و این محنت باور نکردنی، شما برای جلوگیری از خودکشی رامین ها چه کردید؟ این بنیاد هزاران هزار میلیارد تومانی چرا نتوانست در کنار کمیته و بهزیستی صحنه غم آلود فلاکت مطلق را از این کشور بزداید؟
🔹که چرا ما مردمان را گرفتار خیریه بازی ها کردند. که چرا همه دغدغه امروزمان شد «کمک همدلانه»، جمع کردن پول در این «عصر جدید»، و خاموش کردن صدای کالت بازان مسموم جمعیت ها که با ادا و اطوارهای مهوع حتی دینمان را هم و ایمانمان را هم به سخره بگیرند.
🔸ما طلبکار مردمانیم. برای ما قیافه حق به جانب نگیرید. این چهره انقلابی مردم دوست حامی مستضعفان فقط به درد انتخابات ۱۴۰۰ میخورد. برای ما از کارنامه ۴۰ و اندی ساله نهادتان بگویید..
t.iss.one/maktubaat/19410
@maktubat
Telegram
رسانه مکتوبات
🔹قصه رامین را خواندی؟ بچه یازده ساله زورآباد کرمانشاه که با قرص متادون به زندگی محنت بارش پایان داد؟
🔸پدرش معتاد بود. مادرش در بیمارستان مرد. شناسنامه اش در گروی بیمارستان در آمد. بچه های خیریه که می رفتند به خانه شان، به خانه ای که فقط خودش بود و خواهر…
🔸پدرش معتاد بود. مادرش در بیمارستان مرد. شناسنامه اش در گروی بیمارستان در آمد. بچه های خیریه که می رفتند به خانه شان، به خانه ای که فقط خودش بود و خواهر…
🔸برنامه استعدادیابی صداسیمای ایران است. کسی روی صحنه آمده و با دندانش و دماغش فرغون و نردبان و چیزهایی از این دست بلند می کند و برای اینکه بار احساسی نمایشش را زیاد کند یک پسر و یک دختر خردسال را هم با خودش همراه کرده است.
🔹یک کار سراسر عبث، بیهوده و پرخطر و خالی از هر خلاقیت و اندیشه. جالب است که احسان علیخانی، مجری برنامه هم برای اینکه عُجب و شگفتی داستان را بالا ببرد می گوید هر کس می توانند ۵ ثانیه این کارها را در خانه تکرار کند!
🔸۴ داور مترسک وار نشسته، متعجب و انگشت به دهان مانده، ماشالله گویان در تحمیق مخاطب سنگ تمام می گذارند و هیچ کس هم نمی پرسد این چه استعدادی است که ما برای تبلیغ آن داریم آنتن شبکه ملی را اشغال می کنیم؟ چرا؟ به چه منظوری و برای چه هدفی؟
#هاتف_خالدی
@maktubat
🔹یک کار سراسر عبث، بیهوده و پرخطر و خالی از هر خلاقیت و اندیشه. جالب است که احسان علیخانی، مجری برنامه هم برای اینکه عُجب و شگفتی داستان را بالا ببرد می گوید هر کس می توانند ۵ ثانیه این کارها را در خانه تکرار کند!
🔸۴ داور مترسک وار نشسته، متعجب و انگشت به دهان مانده، ماشالله گویان در تحمیق مخاطب سنگ تمام می گذارند و هیچ کس هم نمی پرسد این چه استعدادی است که ما برای تبلیغ آن داریم آنتن شبکه ملی را اشغال می کنیم؟ چرا؟ به چه منظوری و برای چه هدفی؟
#هاتف_خالدی
@maktubat
📝 انحصار مافیایی پزشکان یکی است؛ چه در ایران، چه در نروژ
#هاتف_خالدی
🔸سیستم انحصار طلب پزشکی در همه جای جهان کمابیش یکی است. چند ماهی است که به دردی مشکوک، یکی دو نقطه از لثه هایم دچار خارشی مرموز شده و روح و روانم را بر هم زده است.
🔹حدود پنج ماه پیش اوایل بهار، دندانپزشکم مرا به خانم متخصص لثه ای در شهر اسلوی نروژ حواله کرد و از آنجا که در این شهر درندشت یکی دو سه متخصص لثه بیشتر نیست، دو و ماه نیم بعد وقت خالی به من رسید.
🔸دستیارش که دختری نهایتا سی ساله بود، از دهانم عکسی سراسری که نصفش هم سوخته بود گرفت و خودش هم در عرض کمتر از ۵ دقیقه عکس ها را برانداز کرد و حکم به جرم گیری و تمیز کردن لثه ها داد.
🔹نیمی از دهان ما را با شش هفت تزریق بی حسی، بی جان کرد و قریب ۴۰ دقیقه با چنگک های دهشتناکش به جان لثه های بی نوا افتاد و گفت نیمی دیگر را دستیارم در وقتی دیگر تمیز می کند.
🔸وقت بعدی کی بود؟ دوباره دو ماه دیگر، بعد از تعطیلات تابستانی ماه جولای در نروژ.
🔹دو ماه گذشت و خانم دستیار حالا این بار گفت همان نیمه هم خوب تمیز نشده و باید دو جلسه دیگر من دندانها و لثه هایت را تمیز کنم. کاری که قرار بود در دو جلسه انجام شود در مجموع به سه جلسه افتاد.
🔸به پای صندوق که رسید، دیدیم خانم متخصص اول دو قبض هر کدام ۱۴۰۰ کرونی (نزدیک ۱۴۰ یورو) صادر کرده و یک ۹۰۰ کرون هم از حساب دولت به جیبش ریخته. اولی برای همان ده دقیقه بررسی دهان ما، ۹۰۰ کرون برای عکس برداری و ماسک و پک بهداشتی و پول تزریقات ماده بی حسی، و یک ۱۳۰۰ کرون دیگر برای تمیز کردن نیمی که از قضا چندان هم تمیز نشده بود.
🔹و خانم دستیار که قرار بود ارزان تر از استاد متخصص ما باشد هم برای دو جلسه ۲۷۰۰ کرون دیگر فاکتور کرده بود که دوباره پول تزریقات و پک بهداشتی و چه و چه..
🔸سیستم فاسد پزشکی همه جای دنیا شبیه هم است. حتی اگر در کشور به ظاهر سوسیالیستی نروژ باشد. ۴۰ درصد ماهانه مالیات از حقوق من بی نوا کم می شود و آخر سر، برای یک مشکل دهان، در این بازار وحشت مانند بره ای بی پناه در دل گرگ ها رها می شوم. که دکترها حتی پول ماسک و مایع ضدعفونی کننده وسایلشان را هم از من بگیرند. که حتی اگر رویشان بشود، پول بنزین ماشینشان و شورت و زیرپیراهنی که صبح می پوشند تا با آن به سر کار بیایند را هم از ما بگیرند.
🔹و وقتی در جلسه سوم اعتراض کردم که من مسوول جلسه سوم نیستم و راضی به پرداخت این همه پول برای یک تمیز کردن دهان نیستم، می خواستند مرا بیرون کنند و کارم را نیمه تمام بگذارند: یک نگاه صد در صد مادی و سرمایه محور به بیمار بدبختی که ۶ ماه است از خارش لثه جانش به لبش رسیده است.
🔸جهان کثیفی است. ما گرفتار مافیای پرقدرتی هستیم که با انحصار و مونوپولیزه کردن تخصص، صدایمان را خفه کرده اند. بره هایی تسلیم که کارشان گیر است و حتی به وقت سر بریده شدن هم نباید صدایی از آنها در آید.
@maktubat
#هاتف_خالدی
🔸سیستم انحصار طلب پزشکی در همه جای جهان کمابیش یکی است. چند ماهی است که به دردی مشکوک، یکی دو نقطه از لثه هایم دچار خارشی مرموز شده و روح و روانم را بر هم زده است.
🔹حدود پنج ماه پیش اوایل بهار، دندانپزشکم مرا به خانم متخصص لثه ای در شهر اسلوی نروژ حواله کرد و از آنجا که در این شهر درندشت یکی دو سه متخصص لثه بیشتر نیست، دو و ماه نیم بعد وقت خالی به من رسید.
🔸دستیارش که دختری نهایتا سی ساله بود، از دهانم عکسی سراسری که نصفش هم سوخته بود گرفت و خودش هم در عرض کمتر از ۵ دقیقه عکس ها را برانداز کرد و حکم به جرم گیری و تمیز کردن لثه ها داد.
🔹نیمی از دهان ما را با شش هفت تزریق بی حسی، بی جان کرد و قریب ۴۰ دقیقه با چنگک های دهشتناکش به جان لثه های بی نوا افتاد و گفت نیمی دیگر را دستیارم در وقتی دیگر تمیز می کند.
🔸وقت بعدی کی بود؟ دوباره دو ماه دیگر، بعد از تعطیلات تابستانی ماه جولای در نروژ.
🔹دو ماه گذشت و خانم دستیار حالا این بار گفت همان نیمه هم خوب تمیز نشده و باید دو جلسه دیگر من دندانها و لثه هایت را تمیز کنم. کاری که قرار بود در دو جلسه انجام شود در مجموع به سه جلسه افتاد.
🔸به پای صندوق که رسید، دیدیم خانم متخصص اول دو قبض هر کدام ۱۴۰۰ کرونی (نزدیک ۱۴۰ یورو) صادر کرده و یک ۹۰۰ کرون هم از حساب دولت به جیبش ریخته. اولی برای همان ده دقیقه بررسی دهان ما، ۹۰۰ کرون برای عکس برداری و ماسک و پک بهداشتی و پول تزریقات ماده بی حسی، و یک ۱۳۰۰ کرون دیگر برای تمیز کردن نیمی که از قضا چندان هم تمیز نشده بود.
🔹و خانم دستیار که قرار بود ارزان تر از استاد متخصص ما باشد هم برای دو جلسه ۲۷۰۰ کرون دیگر فاکتور کرده بود که دوباره پول تزریقات و پک بهداشتی و چه و چه..
🔸سیستم فاسد پزشکی همه جای دنیا شبیه هم است. حتی اگر در کشور به ظاهر سوسیالیستی نروژ باشد. ۴۰ درصد ماهانه مالیات از حقوق من بی نوا کم می شود و آخر سر، برای یک مشکل دهان، در این بازار وحشت مانند بره ای بی پناه در دل گرگ ها رها می شوم. که دکترها حتی پول ماسک و مایع ضدعفونی کننده وسایلشان را هم از من بگیرند. که حتی اگر رویشان بشود، پول بنزین ماشینشان و شورت و زیرپیراهنی که صبح می پوشند تا با آن به سر کار بیایند را هم از ما بگیرند.
🔹و وقتی در جلسه سوم اعتراض کردم که من مسوول جلسه سوم نیستم و راضی به پرداخت این همه پول برای یک تمیز کردن دهان نیستم، می خواستند مرا بیرون کنند و کارم را نیمه تمام بگذارند: یک نگاه صد در صد مادی و سرمایه محور به بیمار بدبختی که ۶ ماه است از خارش لثه جانش به لبش رسیده است.
🔸جهان کثیفی است. ما گرفتار مافیای پرقدرتی هستیم که با انحصار و مونوپولیزه کردن تخصص، صدایمان را خفه کرده اند. بره هایی تسلیم که کارشان گیر است و حتی به وقت سر بریده شدن هم نباید صدایی از آنها در آید.
@maktubat
📝 امپراتوری پنبه منتشر شد.
🔸انتشارات کتابستان معرفت، جدیدترین اثر ترجمهای خود را روانه باز کرد.
کتاب امپراطوری پنبه، به قلم اسون بکرت و با ترجمه #هاتف_خالدی، روی پیشخوان کتابفروشیها آمد.
🔹امپراطوری پنبه، در یک مقدمه و چهارده فصل، به روند صنعتی شدن پنبه و اثرات آن بر جهان، خصوصا جهان سرمایهداری پرداخته است.
🔸بکرت مورخ و استاد دانشگاه هاروارد، متخصص تاریخ قرن نوزدهم و تاریخ جهانی شدن است. او در این اثر به مقوله تاریخ از پایین و تاریخ از حاشیه پرداخته است.
🔹تاریخ از پایین، یعنی تمرکز بر اقشار کمتر دیده شده در تاریخ و اثرات آنها بر جامعه و انسانیت. تاریخ از حاشیه نیز، انتخاب یک موضوع به ظاهر کماهمیت و نشان دادن ابعاد پنهان آن در افق منازعات انسانی؛ اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی. در اینجا، نوبت به پنبه میرسد تا راز خود را در تاریخ سرمایهداری عیان کند.
🔸امپراطوری پنبه، افقی جهانشمول دارد و با نشان دادن اهمیت پنبه و روند صنعتی شدن آن، به مسائلی پرداخته است که تاکنون کسی آن را ندیده یا نخواسته ببیند. یکی از مهمترین این مسائل، سرمایهداری جنگ است.
🔹سرمایهداری جنگ، شکل واقعی سرمایهداری است. بدوی، خشونتبار و ضدانسانی. چیزهایی که طی این سالها در تغییر سرمایهداری دیدهایم در واقع پوستهای است در پنهان کردن آنچه که به کام مردم تلخ است.
🔸امپراطوری پنبه، با عکسها و نمودارهایی که در خود دارد، نشانگر ذهن انضمامی و دقیق نویسنده است. بکرت، فقط درگیر کلیات نیست. او با ارجاعات فراوان و جزئی سعی کرده است جهانی دقیق از آنچه اتفاق افتاده است را به مخاطب امروز نشان دهد.
🔹امپراطوری پنبه در ۶۰۸ صفحه و با قیمت ۹۰ هزار تومان روی پیشخوان کتابفروشیها آمده است.
@ketabestan
@maktubat
🔸انتشارات کتابستان معرفت، جدیدترین اثر ترجمهای خود را روانه باز کرد.
کتاب امپراطوری پنبه، به قلم اسون بکرت و با ترجمه #هاتف_خالدی، روی پیشخوان کتابفروشیها آمد.
🔹امپراطوری پنبه، در یک مقدمه و چهارده فصل، به روند صنعتی شدن پنبه و اثرات آن بر جهان، خصوصا جهان سرمایهداری پرداخته است.
🔸بکرت مورخ و استاد دانشگاه هاروارد، متخصص تاریخ قرن نوزدهم و تاریخ جهانی شدن است. او در این اثر به مقوله تاریخ از پایین و تاریخ از حاشیه پرداخته است.
🔹تاریخ از پایین، یعنی تمرکز بر اقشار کمتر دیده شده در تاریخ و اثرات آنها بر جامعه و انسانیت. تاریخ از حاشیه نیز، انتخاب یک موضوع به ظاهر کماهمیت و نشان دادن ابعاد پنهان آن در افق منازعات انسانی؛ اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی. در اینجا، نوبت به پنبه میرسد تا راز خود را در تاریخ سرمایهداری عیان کند.
🔸امپراطوری پنبه، افقی جهانشمول دارد و با نشان دادن اهمیت پنبه و روند صنعتی شدن آن، به مسائلی پرداخته است که تاکنون کسی آن را ندیده یا نخواسته ببیند. یکی از مهمترین این مسائل، سرمایهداری جنگ است.
🔹سرمایهداری جنگ، شکل واقعی سرمایهداری است. بدوی، خشونتبار و ضدانسانی. چیزهایی که طی این سالها در تغییر سرمایهداری دیدهایم در واقع پوستهای است در پنهان کردن آنچه که به کام مردم تلخ است.
🔸امپراطوری پنبه، با عکسها و نمودارهایی که در خود دارد، نشانگر ذهن انضمامی و دقیق نویسنده است. بکرت، فقط درگیر کلیات نیست. او با ارجاعات فراوان و جزئی سعی کرده است جهانی دقیق از آنچه اتفاق افتاده است را به مخاطب امروز نشان دهد.
🔹امپراطوری پنبه در ۶۰۸ صفحه و با قیمت ۹۰ هزار تومان روی پیشخوان کتابفروشیها آمده است.
@ketabestan
@maktubat
مکتوبات
📝 امپراتوری پنبه منتشر شد. 🔸انتشارات کتابستان معرفت، جدیدترین اثر ترجمهای خود را روانه باز کرد. کتاب امپراطوری پنبه، به قلم اسون بکرت و با ترجمه #هاتف_خالدی، روی پیشخوان کتابفروشیها آمد. 🔹امپراطوری پنبه، در یک مقدمه و چهارده فصل، به روند صنعتی شدن پنبه…
📝 امپراتوری پنبه
🔻«غرب چگونه به این جایگاه امروزی اش رسیده است؟»
#هاتف_خالدی
🔸امپراتوری پنبه؛ نامی که در ابتدا عجیب و متناقض به نظر می رسد. پنبه در کنار واژه ای به نام امپراتوری در نگاه اول چندان با مسما نیست. یکی از دوستان بعد از دیدن نام کتاب از من پرسید آیا واقعا در این عنوان، پنبه همان پنبه ای است که روی زمین ها کشت می شود یا استعاره از چیز دیگری است؟ پاسخ اما همان پنبه واقعی است. همان پنبه ای که هزاران سال است ابتدا در چین و هندوستان و بعدها در کارائیب و مکزیک و سرتاسر آمریکا و بخش هایی از فرانسه و آلمان و نواحی جنگل های سیاه در اروپا کشت شد.
🔹یک گیاه کوتاه و بته ای با ساقه های خاردار که در انتهای هر ساقه، غنچه ای سفید رنگ از میان گلبرگ های خشک خودنمایی می کند؛ غوزه های سفیدرنگی که تاریخ جهان را پیش از انقلاب صنعتی و تا قبل از قرن ۱۶ میلادی دستخوش تغییر قرار داد.
🔸ما در این کتاب از یک موضوع حاشیه ای به اصل داستان جهان امروز می رسیم؛ از یک گیاه به ظاهر بی اهمیت به روند صنعتی شدن، نظم نوین جهان و دنیای سرمایه داری امروز. از هزاران سال قبل تا قرن ۲۱. از اولین تلاش ها برای کاشت این گیاه در اروپا و اهلی ساختن آن در این قاره تا توسعه کشت و کار در خاورمیانه و شمال و غرب آفریقا و گسترش صنعت بافندگی در آمریکا؛ از تولید خانگی در کلبه های کوچک روستایی به عنوان یک شغل زنانه تا ساخت کارخانه های عظیم ریسندگی و بافندگی در حاشیه روستاها و شهرهای اروپایی و تغییر اجباری ساختار خانوارهای روستا. از اشغال و کشتار بومیان آمریکا تا سلب مالکیت اراضی و گسترش مزارع پنبه با استفاده از نیروی کار برده ها، از قیام ها و شورش ها در کارائیب علیه استعمارگران فرانسوی و انگلیسی تا استعمار هندوستان و نابودی صنعت کهن پنبه این کشور.
🔹این کتاب روایت قرن ها جدال و مبارزه، قرن ها خون ریزی و استثمار و قرن ها استعمار و برده داری است.
🔸 این کتاب ما را با یک اصطلاح جدید آشنا می کند:
«سرمایه داری جنگ» همان چیزی است که دنیای صنعتی امروز بر آن سوار شده است. یک پیش در آمد خون بار از ظهور سرمایه داری جهانی که با کشتار، غارت، سلب مالکیت اراضی و به بند کشیدن انسان ها همراه شد. و این آغاز انباشت ثروت و قدرت در مجموعه نهادها و کشورهایی است که تا به امروز بر جهان ما فرمانروایی می کنند.
🔹فتح سرزمین ها و به بند کشیدن میلیون ها انسان در قاره آفریقا و کوچ اجباری آنها به آمریکا برای کار بر روی مزارع پنبه پایان ماجرا نبود. اروپا در آن سوی آبها، با استفاده از پنبه های تولید شده توسط برده ها، چرخ های کارخانه های خود را با کمک زنان حاشیه نشین و کودکان به خدمت گرفته شده از نوانخانه ها و کلیساها و یتیم خانه ها با همان ضرب آهنگ خشن و سودجویانه، می چرخاند.
🔸مردان آچار به دست انگلیسی با بهره گیری از قرن ها تجربه در آسیا و خاورمیانه، و بعضا با سرقت اطلاعات علمی از آن کشورها، کارخانه های خود را یک به یک در حاشیه رودخانه ها علم کردند. و پس از آن دانش ریسندگی و بافندگی و مدل کارخانه داری با سرعتی خیره کننده به سرتاسر اروپا، به مکزیک و آمریکای جنوبی و به مصر و آفریقای غربی رسید. جهان در این میان با دو تا پدیده متناقض در بهره گیری از نیروی کار مواجه بود: نیروی کار مزدبگیر در برابر نیروی کار برده ها.
🔸هم زمان که تشکلات کارگری در اروپا روز به روز منسجم تر می شد و خواسته های خود از قبیل قراردادهای کاری، کم کردن ساعات کاری و افزایش حقوق را مطالبه می کرد، در آمریکا هم جنگ داخلی میان ایالت های شمالی و جنوبی سرنوشت برده داری را برای همیشه تغییر می داد.
🔹با شکست نیروهای کنفدراسیون و لغو برده داری در آمریکا، شکل و شیوه بهره گیری از نیروی کار به ظاهر عوض شد. در خلال دو قرن پس از آن، سرمایه داری متاخر بر پایه مجموعه ای از قوانین دست و پا گیر و الزام آور که از سوی دولت ها حمایت می شدند به پیش رفت. جهانی که پیش از آن توسط امپراتوری های قدرتمند ساخته شده بود، حالا توسط مجموعه ای از سرمایه داران و شبکه های جهانی آنها و با حمایت دولت-ملت های قدرتمند و کماکان با استعمار و تغییر ساختار حاشیه های جهانی هدایت می شد.
🔸این کتاب برای مترجم یک راهنما بود. یک چراغ روشنگر. یک زبان ساده و یک داستان روایی از سفری پنج هزار ساله از میان تاریخ جهان برای رسیدن به پاسخ یک سوال اساسی:
«غرب چگونه به این جایگاه امروزی اش رسیده است؟»
این معرفی در تارنمای سیاست پارسی:
siasateparsi.com/fa/news/3078
@maktubat
🔻«غرب چگونه به این جایگاه امروزی اش رسیده است؟»
#هاتف_خالدی
🔸امپراتوری پنبه؛ نامی که در ابتدا عجیب و متناقض به نظر می رسد. پنبه در کنار واژه ای به نام امپراتوری در نگاه اول چندان با مسما نیست. یکی از دوستان بعد از دیدن نام کتاب از من پرسید آیا واقعا در این عنوان، پنبه همان پنبه ای است که روی زمین ها کشت می شود یا استعاره از چیز دیگری است؟ پاسخ اما همان پنبه واقعی است. همان پنبه ای که هزاران سال است ابتدا در چین و هندوستان و بعدها در کارائیب و مکزیک و سرتاسر آمریکا و بخش هایی از فرانسه و آلمان و نواحی جنگل های سیاه در اروپا کشت شد.
🔹یک گیاه کوتاه و بته ای با ساقه های خاردار که در انتهای هر ساقه، غنچه ای سفید رنگ از میان گلبرگ های خشک خودنمایی می کند؛ غوزه های سفیدرنگی که تاریخ جهان را پیش از انقلاب صنعتی و تا قبل از قرن ۱۶ میلادی دستخوش تغییر قرار داد.
🔸ما در این کتاب از یک موضوع حاشیه ای به اصل داستان جهان امروز می رسیم؛ از یک گیاه به ظاهر بی اهمیت به روند صنعتی شدن، نظم نوین جهان و دنیای سرمایه داری امروز. از هزاران سال قبل تا قرن ۲۱. از اولین تلاش ها برای کاشت این گیاه در اروپا و اهلی ساختن آن در این قاره تا توسعه کشت و کار در خاورمیانه و شمال و غرب آفریقا و گسترش صنعت بافندگی در آمریکا؛ از تولید خانگی در کلبه های کوچک روستایی به عنوان یک شغل زنانه تا ساخت کارخانه های عظیم ریسندگی و بافندگی در حاشیه روستاها و شهرهای اروپایی و تغییر اجباری ساختار خانوارهای روستا. از اشغال و کشتار بومیان آمریکا تا سلب مالکیت اراضی و گسترش مزارع پنبه با استفاده از نیروی کار برده ها، از قیام ها و شورش ها در کارائیب علیه استعمارگران فرانسوی و انگلیسی تا استعمار هندوستان و نابودی صنعت کهن پنبه این کشور.
🔹این کتاب روایت قرن ها جدال و مبارزه، قرن ها خون ریزی و استثمار و قرن ها استعمار و برده داری است.
🔸 این کتاب ما را با یک اصطلاح جدید آشنا می کند:
«سرمایه داری جنگ» همان چیزی است که دنیای صنعتی امروز بر آن سوار شده است. یک پیش در آمد خون بار از ظهور سرمایه داری جهانی که با کشتار، غارت، سلب مالکیت اراضی و به بند کشیدن انسان ها همراه شد. و این آغاز انباشت ثروت و قدرت در مجموعه نهادها و کشورهایی است که تا به امروز بر جهان ما فرمانروایی می کنند.
🔹فتح سرزمین ها و به بند کشیدن میلیون ها انسان در قاره آفریقا و کوچ اجباری آنها به آمریکا برای کار بر روی مزارع پنبه پایان ماجرا نبود. اروپا در آن سوی آبها، با استفاده از پنبه های تولید شده توسط برده ها، چرخ های کارخانه های خود را با کمک زنان حاشیه نشین و کودکان به خدمت گرفته شده از نوانخانه ها و کلیساها و یتیم خانه ها با همان ضرب آهنگ خشن و سودجویانه، می چرخاند.
🔸مردان آچار به دست انگلیسی با بهره گیری از قرن ها تجربه در آسیا و خاورمیانه، و بعضا با سرقت اطلاعات علمی از آن کشورها، کارخانه های خود را یک به یک در حاشیه رودخانه ها علم کردند. و پس از آن دانش ریسندگی و بافندگی و مدل کارخانه داری با سرعتی خیره کننده به سرتاسر اروپا، به مکزیک و آمریکای جنوبی و به مصر و آفریقای غربی رسید. جهان در این میان با دو تا پدیده متناقض در بهره گیری از نیروی کار مواجه بود: نیروی کار مزدبگیر در برابر نیروی کار برده ها.
🔸هم زمان که تشکلات کارگری در اروپا روز به روز منسجم تر می شد و خواسته های خود از قبیل قراردادهای کاری، کم کردن ساعات کاری و افزایش حقوق را مطالبه می کرد، در آمریکا هم جنگ داخلی میان ایالت های شمالی و جنوبی سرنوشت برده داری را برای همیشه تغییر می داد.
🔹با شکست نیروهای کنفدراسیون و لغو برده داری در آمریکا، شکل و شیوه بهره گیری از نیروی کار به ظاهر عوض شد. در خلال دو قرن پس از آن، سرمایه داری متاخر بر پایه مجموعه ای از قوانین دست و پا گیر و الزام آور که از سوی دولت ها حمایت می شدند به پیش رفت. جهانی که پیش از آن توسط امپراتوری های قدرتمند ساخته شده بود، حالا توسط مجموعه ای از سرمایه داران و شبکه های جهانی آنها و با حمایت دولت-ملت های قدرتمند و کماکان با استعمار و تغییر ساختار حاشیه های جهانی هدایت می شد.
🔸این کتاب برای مترجم یک راهنما بود. یک چراغ روشنگر. یک زبان ساده و یک داستان روایی از سفری پنج هزار ساله از میان تاریخ جهان برای رسیدن به پاسخ یک سوال اساسی:
«غرب چگونه به این جایگاه امروزی اش رسیده است؟»
این معرفی در تارنمای سیاست پارسی:
siasateparsi.com/fa/news/3078
@maktubat
🔸من در هیچ طرف این ماجرا نایستاده ام، نه طرفدار حجاب اجباری ام و نه مخالف آزادی در اختیار حجاب.
🔹اما این توییت و این آمارهای خیالی و این سخنان از رشد اسلام در اروپا و وحشت کشورهای اروپایی از مسلمانان چیزی غیر واقعی و فریبنده است.
🔸حتی در همان ترکیه که ذاتا یک کشور اسلامی است و اسلام از قرن ها قبل در آنجا حکمرانی کرده هیچ گزارش موثقی از رشد حجاب یا تمایل بیشتر به حجاب دیده نمی شود و حتی در یک آمارگیری در سال ۲۰۱۸ افول اسلام گرایی دیده شده است:
🔹 از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ تعداد افرادی که خود را پارسا و باتقوا می دانسته اند از ۱۳ به ده درصد و تعداد افرادی که خود را آتئیست می دانسته اند از صفر به سه درصد رسیده.
🔸بحث حجاب در اروپا هم بیشتر از یک بحث عقیدتی یک ابزار هویت طلبی برای اقلیت های تحت استضعاف و تبعیض توسط دولتهای سفیدپوست و راست گراست.
🔹 اتفاقا دختران و جوانان نسل دوم مسلمانان اعتقادشان به اسلام در پوسته و ظاهر هم روز به روز کمرنگ تر می شود و اینکه بگوییم دولتها از رشد اسلام هراسناک اند ابدا به واقعیت نزدیک نیست.
#هاتف_خالدی
این پست در اینستا. نظرتان را آنجا بگویید.
Instagram.com/mak.tubat
🔹اما این توییت و این آمارهای خیالی و این سخنان از رشد اسلام در اروپا و وحشت کشورهای اروپایی از مسلمانان چیزی غیر واقعی و فریبنده است.
🔸حتی در همان ترکیه که ذاتا یک کشور اسلامی است و اسلام از قرن ها قبل در آنجا حکمرانی کرده هیچ گزارش موثقی از رشد حجاب یا تمایل بیشتر به حجاب دیده نمی شود و حتی در یک آمارگیری در سال ۲۰۱۸ افول اسلام گرایی دیده شده است:
🔹 از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ تعداد افرادی که خود را پارسا و باتقوا می دانسته اند از ۱۳ به ده درصد و تعداد افرادی که خود را آتئیست می دانسته اند از صفر به سه درصد رسیده.
🔸بحث حجاب در اروپا هم بیشتر از یک بحث عقیدتی یک ابزار هویت طلبی برای اقلیت های تحت استضعاف و تبعیض توسط دولتهای سفیدپوست و راست گراست.
🔹 اتفاقا دختران و جوانان نسل دوم مسلمانان اعتقادشان به اسلام در پوسته و ظاهر هم روز به روز کمرنگ تر می شود و اینکه بگوییم دولتها از رشد اسلام هراسناک اند ابدا به واقعیت نزدیک نیست.
#هاتف_خالدی
این پست در اینستا. نظرتان را آنجا بگویید.
Instagram.com/mak.tubat
📝 جنگ قره باغ خیلی هم به ایران ربط دارد.
#هاتف_خالدی
🔸درستش را بخواهی حساب کنی، مناقشه ارمنستان و آذربایجان اتفاقا خیلی هم به ایران مربوط می شود. مناقشه آنها بر سر منطقه ای است که سده ها زیر پرچم ایران و در این سوی مرزها متعلق به ایران بوده است.
🔹قره باغ تا پیش از عهدنامه ننگین گلستان بخشی از خاک ایران بود، زمانی که نه آذربایجانی وجود داشت و نه ارمنستانی، قره باغ بخشی از ایران بود، یک جایی مثل کرج، مثل همدان، مثل سنندج یا یاسوج.
🔸قره باغ را جنگ و قوای نظامی از ایران جدا کرده اند. جنگ های ایران و روسیه و بی عرضگی قاجار شمال غربی ایران را تا مرزهای امروز کوچک کرد. اتکا به انگلیس و خیانت های انگلستان در عمل نکردن به توافقات نظامی اش با ایران علیه قوای نظامی روسیه، قره باغ را از ایران گرفت. ناپلئون که به روسیه حمله کرد، انگلیس از ترس رسیدن ناپلئون به هندوستان، زیر قرارداد نظامی اش با ایران زد و از پشت بر ایران خنجر زد. برای دفع ناپلئون با روسیه متعهد شد و ایران را پس از شکست های مفتضحانه پای پیمان نامه گلستان نشاند.
🔹درستش را بخواهی حساب کنی قره باغ بخشی از ایران است. اگر یک کشور در ۱۸۰ سال قبل می توانست با لشکرکشی بخشی از خاک یک کشور را جدا کند و آن را به سرزمین های خود الصاق کند چرا امروز کسی حق نداشته باشد چنین کند؟ چه لزومی دارد ایران در نزاع دو کشور تازه استقلال یافته از هویت و خاک از دست رفته خود دست بکشد و سوی یکی از این دو را بگیرد؟
🔸چون یکی از آنها آذربایجان است و زبانش با بخشی از مردم ایران یکی است؟ چون عده ای قومیت گرا که دلشان شبانه روز برای هم زبانان مهاجمشان در آن سوی مرزها غنج می زند در خاک ایران زندگی می کنند؟ برای کسانی که همیشه تاریخ سم ستورانشان خاک ایران را در نوردیده است و شمشیرهایشان اتفاقا گلوی همان هم زبان هایشان را بریده است؟ یا چون مثلا شیعه هستند و قره باغ باید "به آغوش اسلام برگردد"؟ کدام اسلام؟ اسلام علی اف که خاک آذربایجان را پایگاه اسراییل کرده است؟
🔹یا مثلا چرا باید جانب ارمنستان را بگیرد؟ چون ایران سرزمین پناه و مامن ارمنی ها بوده و نباید حالا با رد بی طرفی دل آنها را یشکاند؟
🔸درستش را بخواهی حساب کنی این جنگ خیلی هم به ایران ربط دارد و قره باغ باید به ایران برگردد. نظامی یا دیپلماتیک. وقتش بالاخره یک روز می رسد.
t.iss.one/maktubaat/20688
@maktubat
#هاتف_خالدی
🔸درستش را بخواهی حساب کنی، مناقشه ارمنستان و آذربایجان اتفاقا خیلی هم به ایران مربوط می شود. مناقشه آنها بر سر منطقه ای است که سده ها زیر پرچم ایران و در این سوی مرزها متعلق به ایران بوده است.
🔹قره باغ تا پیش از عهدنامه ننگین گلستان بخشی از خاک ایران بود، زمانی که نه آذربایجانی وجود داشت و نه ارمنستانی، قره باغ بخشی از ایران بود، یک جایی مثل کرج، مثل همدان، مثل سنندج یا یاسوج.
🔸قره باغ را جنگ و قوای نظامی از ایران جدا کرده اند. جنگ های ایران و روسیه و بی عرضگی قاجار شمال غربی ایران را تا مرزهای امروز کوچک کرد. اتکا به انگلیس و خیانت های انگلستان در عمل نکردن به توافقات نظامی اش با ایران علیه قوای نظامی روسیه، قره باغ را از ایران گرفت. ناپلئون که به روسیه حمله کرد، انگلیس از ترس رسیدن ناپلئون به هندوستان، زیر قرارداد نظامی اش با ایران زد و از پشت بر ایران خنجر زد. برای دفع ناپلئون با روسیه متعهد شد و ایران را پس از شکست های مفتضحانه پای پیمان نامه گلستان نشاند.
🔹درستش را بخواهی حساب کنی قره باغ بخشی از ایران است. اگر یک کشور در ۱۸۰ سال قبل می توانست با لشکرکشی بخشی از خاک یک کشور را جدا کند و آن را به سرزمین های خود الصاق کند چرا امروز کسی حق نداشته باشد چنین کند؟ چه لزومی دارد ایران در نزاع دو کشور تازه استقلال یافته از هویت و خاک از دست رفته خود دست بکشد و سوی یکی از این دو را بگیرد؟
🔸چون یکی از آنها آذربایجان است و زبانش با بخشی از مردم ایران یکی است؟ چون عده ای قومیت گرا که دلشان شبانه روز برای هم زبانان مهاجمشان در آن سوی مرزها غنج می زند در خاک ایران زندگی می کنند؟ برای کسانی که همیشه تاریخ سم ستورانشان خاک ایران را در نوردیده است و شمشیرهایشان اتفاقا گلوی همان هم زبان هایشان را بریده است؟ یا چون مثلا شیعه هستند و قره باغ باید "به آغوش اسلام برگردد"؟ کدام اسلام؟ اسلام علی اف که خاک آذربایجان را پایگاه اسراییل کرده است؟
🔹یا مثلا چرا باید جانب ارمنستان را بگیرد؟ چون ایران سرزمین پناه و مامن ارمنی ها بوده و نباید حالا با رد بی طرفی دل آنها را یشکاند؟
🔸درستش را بخواهی حساب کنی این جنگ خیلی هم به ایران ربط دارد و قره باغ باید به ایران برگردد. نظامی یا دیپلماتیک. وقتش بالاخره یک روز می رسد.
t.iss.one/maktubaat/20688
@maktubat
Telegram
رسانه مکتوبات
🔸اگر مرز را تا تهران عقب میآوردند چاکران خاتمی آماده بودند که بگویند:
جنگ در کرج به ما مربوط نمیشود، ما فقط میتوانیم به آنچه تحمیل کردهاند احترام بگذاریم.
دانشطلب
@maktubaat
جنگ در کرج به ما مربوط نمیشود، ما فقط میتوانیم به آنچه تحمیل کردهاند احترام بگذاریم.
دانشطلب
@maktubaat
📝 عدالت بی برائت آب بازی است
#هاتف_خالدی
🔸این طور نمی شود. این دیگر نامش عدالت خواهی نیست. کجای این چیزی که شما علم کرده اید، عدالت و قرار دادن حق سر جایش است. من نمی فهمم این چه داستانی است که وقتی به بیان کژی ها و فسادها و نابرابری ها می رسد، آسمان و زمین را به هم می رسانید و با پیرهن چاک چاک و یقه درانیده، تا روزها علیه سوژه ای سنگ تمام می گذارید، اما به وقت نیاز، به وقت گفتن حق له و نفع نظام هیچ صدایی از شما بلند نمی شود؟
🔹این چه عدالتی است که محض رضای خدا یک بار یک صدای استکبار ستیزانه از گلوی شما در نیامده است؟ تمام صفحه تان را بالا پایین کنیم، یک موضع شفاف علیه بسیاری از اصلاح طلبان فاسد، علیه صدای بیگانه، علیه آمریکا و اسراییل، علیه تجزیه طلبان، علیه سلبرتی های سبز و بنفش، علیه ضدانقلاب، علیه نوکیسگان روشنفکر نما، علیه قومیت گرایی، علیه آخوندهای شل اعتقاد مجازی، به نفع اعتقادات اصولی و جنجال برانگیز مانند حجاب ننوشته اید. چه طور است که حتی یک بار هم محض رضای خدا هم صدای جمهوری اسلامی نبوده اید و در این فضای مجازی وحشی، به کمک نظام نیامده اید؟ نه تنها یک بار علیه آقامیری ها و زائری ها و تاجزاده ها و محمود صادقی ها و فسادهای سیاسی اصلاح طلبان و اعتدالیون ننوشته اید، که خیلی جاها لایکشان هم کرده اید و هم نوایشان شده اید.
🔸حرفتان این است که نباید با تفرقه جامعه را دسته دسته کرد اما به وقتش علیه بچه های مذهبی و ارزشی ها و یا حتی اصولگرایان خوب بلدید صف بندی کنید و مواضع خائنان داخلی را تقویت کنید. شعارتان این است که اصولگرا و اصلاح طلب برایتان مساله نیست اما هیچ ابایی از تقویت مواضع و فسادستیزی های گزینشی و نمایشی اصلاح طلبان ندارید.
🔹می دانید؟ اتفاقا من خیال می کنم راهش را یاد گرفته اید و می دانید چه طور کاری کنید که لایک ها و های و هوی ها و کف و سوتهای این فضای مجازی را برای خودتان بخرید. نه اینکه سیاسی نباشید و نخواهید سیاسی نویسی کنید که اتفاقا حرفهای سیاسی آن طرفی ها را هم بعضا خوب تقویت می کنید.
🔸بله. این حرف به حقی است که علیه تان میگویند. فسادستیزی بدون اسکتبارستیزی، به هم نوایی با معاندین می رسد. عدالت خواهی بدون برائت جویی آب بازی است. شما با این روش توقع بی جا ایجاد کرده اید و هر زبون ضد ایرانی را به طمع عدالت خواهی امیدوار کرده اید. بارها برای ما بعد از برخی پست ها چیزهایی با این مضمون نوشته اند که «ما فکر می کردیم شما عدالت خواهید و چه و چه..» والله اگر عدالت خواهی این است ارزانی خودتان و هر که پشتتان است و شما را تامین اطلاعاتی میکند.
🔹عدالت خواهی یک کنش چپ است. و چپ در بعد سیاسی یعنی انقلاب علیه استکبار، علیه زورگویی، علیه سرمایه داری سیاسی، علیه جناح های غالب، علیه نظم جهانی، علیه آمریکا، علیه بلندگوی پرقدرت رسانه ای غرب، علیه ابزارهای داخلی این جریان. و باید بدانید کنش چپ در تمام طول تاریخ به خاطر ماهیت آن یک کنش اقلیتی و تماما تدافعی و انقلابی بوده است. اگر مرد این میدان نیستید آب بازی نکنید..
@maktubat
#هاتف_خالدی
🔸این طور نمی شود. این دیگر نامش عدالت خواهی نیست. کجای این چیزی که شما علم کرده اید، عدالت و قرار دادن حق سر جایش است. من نمی فهمم این چه داستانی است که وقتی به بیان کژی ها و فسادها و نابرابری ها می رسد، آسمان و زمین را به هم می رسانید و با پیرهن چاک چاک و یقه درانیده، تا روزها علیه سوژه ای سنگ تمام می گذارید، اما به وقت نیاز، به وقت گفتن حق له و نفع نظام هیچ صدایی از شما بلند نمی شود؟
🔹این چه عدالتی است که محض رضای خدا یک بار یک صدای استکبار ستیزانه از گلوی شما در نیامده است؟ تمام صفحه تان را بالا پایین کنیم، یک موضع شفاف علیه بسیاری از اصلاح طلبان فاسد، علیه صدای بیگانه، علیه آمریکا و اسراییل، علیه تجزیه طلبان، علیه سلبرتی های سبز و بنفش، علیه ضدانقلاب، علیه نوکیسگان روشنفکر نما، علیه قومیت گرایی، علیه آخوندهای شل اعتقاد مجازی، به نفع اعتقادات اصولی و جنجال برانگیز مانند حجاب ننوشته اید. چه طور است که حتی یک بار هم محض رضای خدا هم صدای جمهوری اسلامی نبوده اید و در این فضای مجازی وحشی، به کمک نظام نیامده اید؟ نه تنها یک بار علیه آقامیری ها و زائری ها و تاجزاده ها و محمود صادقی ها و فسادهای سیاسی اصلاح طلبان و اعتدالیون ننوشته اید، که خیلی جاها لایکشان هم کرده اید و هم نوایشان شده اید.
🔸حرفتان این است که نباید با تفرقه جامعه را دسته دسته کرد اما به وقتش علیه بچه های مذهبی و ارزشی ها و یا حتی اصولگرایان خوب بلدید صف بندی کنید و مواضع خائنان داخلی را تقویت کنید. شعارتان این است که اصولگرا و اصلاح طلب برایتان مساله نیست اما هیچ ابایی از تقویت مواضع و فسادستیزی های گزینشی و نمایشی اصلاح طلبان ندارید.
🔹می دانید؟ اتفاقا من خیال می کنم راهش را یاد گرفته اید و می دانید چه طور کاری کنید که لایک ها و های و هوی ها و کف و سوتهای این فضای مجازی را برای خودتان بخرید. نه اینکه سیاسی نباشید و نخواهید سیاسی نویسی کنید که اتفاقا حرفهای سیاسی آن طرفی ها را هم بعضا خوب تقویت می کنید.
🔸بله. این حرف به حقی است که علیه تان میگویند. فسادستیزی بدون اسکتبارستیزی، به هم نوایی با معاندین می رسد. عدالت خواهی بدون برائت جویی آب بازی است. شما با این روش توقع بی جا ایجاد کرده اید و هر زبون ضد ایرانی را به طمع عدالت خواهی امیدوار کرده اید. بارها برای ما بعد از برخی پست ها چیزهایی با این مضمون نوشته اند که «ما فکر می کردیم شما عدالت خواهید و چه و چه..» والله اگر عدالت خواهی این است ارزانی خودتان و هر که پشتتان است و شما را تامین اطلاعاتی میکند.
🔹عدالت خواهی یک کنش چپ است. و چپ در بعد سیاسی یعنی انقلاب علیه استکبار، علیه زورگویی، علیه سرمایه داری سیاسی، علیه جناح های غالب، علیه نظم جهانی، علیه آمریکا، علیه بلندگوی پرقدرت رسانه ای غرب، علیه ابزارهای داخلی این جریان. و باید بدانید کنش چپ در تمام طول تاریخ به خاطر ماهیت آن یک کنش اقلیتی و تماما تدافعی و انقلابی بوده است. اگر مرد این میدان نیستید آب بازی نکنید..
@maktubat