📝اسیدپاشیهای اصفهان: اتفاق یا برنامهریزی؟
🔸اسیدپاشی چگونه به بحران سیاسی تبدیل شد؟ ابتدا خبرگزاری وابسته به دولت (ایسنا) اسیدپاشی را موضوع جنگ روانی کرد. روزنامه طرفدار دولت (شرق) شانتاژ را به اوج رساند و سایر رسانههای اصلاحطلب با خرسندی بازی را ادامه دادند. سپس رسانهٔ اصولگرایان متمایل به دولت (خبرآنلاین) همراهی نشان داد. رسانههای دولتی انگلیس و آمریکا تهمتها را به زبان صریحتر بیان کردند. عضو نامرتبط و سیاسیکار دولت (معصومه ابتکار) به عیادت قربانیان اسیدپاشی میرود. حسن روحانی نیز در زنجان ناامنی را به نهی از منکر ربط میدهد، و از توجه زیاد به بدحجابی نهی میکند. پشت بندش به سه وزارتخانه دستور پیگیری فوری اسیدپاشی را میدهد. عدهای در تهران و اصفهان تجمع میکنند و علیه «نهی از منکر» شعار میدهند. ماجرا به یک بحران کامل تبدیل میشود. خطاب شعارها کاملا مشخص است: «امر به معروف با اسید نمیشه»، «اسیدپاشی جنایت، قانونگذار حمایت» و غیره. هم حکم از قبل صادر شده و هم زمانبندی مطابق افتاده است.
🔸در تاریخ انقلاب کارهای وحشیانه مانند اسیدپاشی فقط از گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق دیده شده، سازمان در قربانی ساختن و جنجال رسانهای هم حرفهای عمل میکند. دخالت سرویسهای خارجی در اسیدپاشیهای اصفهان به نظر منتفی میآید، اما اگر گفته شود برنامهریزی و مطابق کردن آن با نهی از منکر و طرح حمایتی مجلس ممکن است کار سازمان مجاهدین باشد باید یک احتمال معقول برای آن کنار گذاشت. پیدا نشدن مرتکبین هم علیرغم وارد شدن دولت و تقلای وزارت اطلاعات احتمال حرفهای بودن کار را تقویت میکند. علیرغم تصورات سادهانگارانه سازمان مجاهدین نمرده و از به آشوب کشیدن خیابانهای تهران تا ترور دانشمندان هستهای نام آنها شنیده شده است. شکی نیست که فعالیت آنها متحول شده، چپهای تروریست حالا تبدیل به راستهای اینترنتگردی شدهاند که سعی میکنند جو عمومی جامعه را علیه نظام/بسیجیها/حزباللهیها تحریک و به فعالیت و خشونت خیابانی بکشاند. اتفاقی که بعد از اسیدپاشیها نصفه و نیمه رخ داد.
🔸راهپیمای ۲۵ خرداد ۸۸ از نمونههای دخالت سازمان و درگیر کردن فضای سیاسی است. آنها اتفاق را رقم میزنند، سپس کدهای رسانهای را به دعوای رسانهای تزریق و طرف تندتر سیاست خود به خود آنها را تکرار میکند. اتهام آشوبهای ککتل مولوتوفی و آتش زدن اتوبوس و اموال عمومی از همان ۲۳ خرداد متوجه سازمان مجاهدین بود، که از قبل با دیوارنویسیهایی حضور خودش را نشان داده بود. بعدا مازیار بهاری اعتراف میکند که جنس حمله به پایگاه بسیج در ۲۵ خرداد به کارهای سازمان مجاهدین شبیه بوده، نه اغلب تظاهرکنندگان. اما واکنش طرف معترض به جای محکوم کردن جدی حملات مظلوم نمایی و حرکت در جهت قربانی سازی و جنجال رسانهای بود. سلسله اسیدپاشیهای اصفهان و تاثیرپذیری رسانهها نیز مطابق با همین روند اتفاق افتاد، به خصوص زمانبندی آن درست قبل از مطرح شدن طرح حمایت از ناهیان منکر احتمال دخالت خصمانه را به شدت افزایش میدهد.
#مجید_دارابی
@maktubat
🔸اسیدپاشی چگونه به بحران سیاسی تبدیل شد؟ ابتدا خبرگزاری وابسته به دولت (ایسنا) اسیدپاشی را موضوع جنگ روانی کرد. روزنامه طرفدار دولت (شرق) شانتاژ را به اوج رساند و سایر رسانههای اصلاحطلب با خرسندی بازی را ادامه دادند. سپس رسانهٔ اصولگرایان متمایل به دولت (خبرآنلاین) همراهی نشان داد. رسانههای دولتی انگلیس و آمریکا تهمتها را به زبان صریحتر بیان کردند. عضو نامرتبط و سیاسیکار دولت (معصومه ابتکار) به عیادت قربانیان اسیدپاشی میرود. حسن روحانی نیز در زنجان ناامنی را به نهی از منکر ربط میدهد، و از توجه زیاد به بدحجابی نهی میکند. پشت بندش به سه وزارتخانه دستور پیگیری فوری اسیدپاشی را میدهد. عدهای در تهران و اصفهان تجمع میکنند و علیه «نهی از منکر» شعار میدهند. ماجرا به یک بحران کامل تبدیل میشود. خطاب شعارها کاملا مشخص است: «امر به معروف با اسید نمیشه»، «اسیدپاشی جنایت، قانونگذار حمایت» و غیره. هم حکم از قبل صادر شده و هم زمانبندی مطابق افتاده است.
🔸در تاریخ انقلاب کارهای وحشیانه مانند اسیدپاشی فقط از گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق دیده شده، سازمان در قربانی ساختن و جنجال رسانهای هم حرفهای عمل میکند. دخالت سرویسهای خارجی در اسیدپاشیهای اصفهان به نظر منتفی میآید، اما اگر گفته شود برنامهریزی و مطابق کردن آن با نهی از منکر و طرح حمایتی مجلس ممکن است کار سازمان مجاهدین باشد باید یک احتمال معقول برای آن کنار گذاشت. پیدا نشدن مرتکبین هم علیرغم وارد شدن دولت و تقلای وزارت اطلاعات احتمال حرفهای بودن کار را تقویت میکند. علیرغم تصورات سادهانگارانه سازمان مجاهدین نمرده و از به آشوب کشیدن خیابانهای تهران تا ترور دانشمندان هستهای نام آنها شنیده شده است. شکی نیست که فعالیت آنها متحول شده، چپهای تروریست حالا تبدیل به راستهای اینترنتگردی شدهاند که سعی میکنند جو عمومی جامعه را علیه نظام/بسیجیها/حزباللهیها تحریک و به فعالیت و خشونت خیابانی بکشاند. اتفاقی که بعد از اسیدپاشیها نصفه و نیمه رخ داد.
🔸راهپیمای ۲۵ خرداد ۸۸ از نمونههای دخالت سازمان و درگیر کردن فضای سیاسی است. آنها اتفاق را رقم میزنند، سپس کدهای رسانهای را به دعوای رسانهای تزریق و طرف تندتر سیاست خود به خود آنها را تکرار میکند. اتهام آشوبهای ککتل مولوتوفی و آتش زدن اتوبوس و اموال عمومی از همان ۲۳ خرداد متوجه سازمان مجاهدین بود، که از قبل با دیوارنویسیهایی حضور خودش را نشان داده بود. بعدا مازیار بهاری اعتراف میکند که جنس حمله به پایگاه بسیج در ۲۵ خرداد به کارهای سازمان مجاهدین شبیه بوده، نه اغلب تظاهرکنندگان. اما واکنش طرف معترض به جای محکوم کردن جدی حملات مظلوم نمایی و حرکت در جهت قربانی سازی و جنجال رسانهای بود. سلسله اسیدپاشیهای اصفهان و تاثیرپذیری رسانهها نیز مطابق با همین روند اتفاق افتاد، به خصوص زمانبندی آن درست قبل از مطرح شدن طرح حمایت از ناهیان منکر احتمال دخالت خصمانه را به شدت افزایش میدهد.
#مجید_دارابی
@maktubat
📝سرنای واژگونِ احمدینژادیها
🔸هر شخصیتی را در سیاست ایران ببینید عدهای دور و برش پیدا میکنید که چیز جز خوبی و زیبایی در او نمیبینند و در یک کلام در شخصیت مورد نظر ذوب شدهاند. اینها عموما آدمهای ساده و احساساتی هستند یا ولع زیادی برای پیشرفت دارند و میخواهند از طریق وصل شدن به آدمهای مهم خودشان را بالا بکشند.
🔸احمدینژاد هم از این قضیه مستثنی نماند و با اینکه قرار بود با دیگران متفاوت باشد اما گروهی از همین ستایشگران دور و برش را گرفتند که هر کدام هم عدهای جوان کم سن و احساسی را تغذیه میکنند. تعصب شدید باعث شده احمدینژاد برای اینها از حد انسان عادی خارج شود و چهرهای اسطورهای پیدا کند.
🔸ستایشگران احمدینژاد بعد از بهار ۹۰ حالت عصبی و انتقامجو پیدا کردند که باعث شد بیشتر در تعصب فرو بروند. احساسات آنها آمیخته به باورهای تخاصمی شده مثل اینکه: مردم فقط احمدینژاد را میشناسند، دیگر برای روحانیت ارزشی قایل نیستند، همه سیاسیون دشمناند، احمدینژاد شخصیتی فراتر از ایران است و...
🔸احساس انتقامجویی را کسانی تحریک میکنند که به نظر میرسد نه از پایگاه ارزشی که صرفا برای نزاع به احمدینژاد علاقمند شدند. فرهاد جعفری و عبدالرضا داوری دو نمونه از این باب هستند، که یکی سکولار و مخالف روحانیت است و دیگری انگار همان اصلاحطلب سابق که صرفا به دعوا با اصولگرایان فکر میکند.
🔸احمدینژاد از هیچ چیز به اندازه درگیری سیاسی ضربه نخورد و درست زمانی افول کرد که با متحدین سیاسیاش درافتاد. اما برای ستایشگران جوان و احساساتی اصلا همان درگیری و دعوا اصالت دارد و چه بسا سازگاریها و پیشرفت دولت قبل را جزو اشتباهات، و ناسازگاری و شکستها را جزو افتخاراتش حساب میکنند.
#مجید_دارابی
--------------
🔴با مکتوبات همراه شوید:
https://telegram.me/joinchat/A7K4tDvB5VXtx-Rjvqcw3w
🔸هر شخصیتی را در سیاست ایران ببینید عدهای دور و برش پیدا میکنید که چیز جز خوبی و زیبایی در او نمیبینند و در یک کلام در شخصیت مورد نظر ذوب شدهاند. اینها عموما آدمهای ساده و احساساتی هستند یا ولع زیادی برای پیشرفت دارند و میخواهند از طریق وصل شدن به آدمهای مهم خودشان را بالا بکشند.
🔸احمدینژاد هم از این قضیه مستثنی نماند و با اینکه قرار بود با دیگران متفاوت باشد اما گروهی از همین ستایشگران دور و برش را گرفتند که هر کدام هم عدهای جوان کم سن و احساسی را تغذیه میکنند. تعصب شدید باعث شده احمدینژاد برای اینها از حد انسان عادی خارج شود و چهرهای اسطورهای پیدا کند.
🔸ستایشگران احمدینژاد بعد از بهار ۹۰ حالت عصبی و انتقامجو پیدا کردند که باعث شد بیشتر در تعصب فرو بروند. احساسات آنها آمیخته به باورهای تخاصمی شده مثل اینکه: مردم فقط احمدینژاد را میشناسند، دیگر برای روحانیت ارزشی قایل نیستند، همه سیاسیون دشمناند، احمدینژاد شخصیتی فراتر از ایران است و...
🔸احساس انتقامجویی را کسانی تحریک میکنند که به نظر میرسد نه از پایگاه ارزشی که صرفا برای نزاع به احمدینژاد علاقمند شدند. فرهاد جعفری و عبدالرضا داوری دو نمونه از این باب هستند، که یکی سکولار و مخالف روحانیت است و دیگری انگار همان اصلاحطلب سابق که صرفا به دعوا با اصولگرایان فکر میکند.
🔸احمدینژاد از هیچ چیز به اندازه درگیری سیاسی ضربه نخورد و درست زمانی افول کرد که با متحدین سیاسیاش درافتاد. اما برای ستایشگران جوان و احساساتی اصلا همان درگیری و دعوا اصالت دارد و چه بسا سازگاریها و پیشرفت دولت قبل را جزو اشتباهات، و ناسازگاری و شکستها را جزو افتخاراتش حساب میکنند.
#مجید_دارابی
--------------
🔴با مکتوبات همراه شوید:
https://telegram.me/joinchat/A7K4tDvB5VXtx-Rjvqcw3w
مکتوبات
📝 20 نکته درباره «بحران جنسی» 🔹1- اگر «بحران جنسی» را به دادههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم. 🔴 2-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را…
📝سیلویو برلوسکونی ایرانی نبود
🔸اخیرا حرفهایی در کانال مکتوبات از قلم نادر فتورهچی (t.iss.one/maktubat/2825) درباره بحران جنسی منتشر شد که روایتی بالاشهری و کلاسه شده از بحران جنسی به حساب میآید و در بهترین حالت میتواند «خطای تعمیم» نامگذاری شود. فتورهچی چون با تهیه کننده شهرزاد و رابطهاش با فساد فرهنگیان درافتاده و سعی کرده علیهشان کمپین راه بیاندازد حالا همه چیز را از پنجره همین مورد میبیند و همه چیز را به آن ربط میدهد. ادعاهای درهمی که درباره بحران جنسی منتشر کرده هم مستثنی نیست.
🔸حرفی که فتورهچی سعی میکند به صورت پیشفرض به مخاطبش بقبولاند این است که چون میل جنسی، به شکل سازمان یافته، در ایران سرکوب شده پس فساد اقتصادی رخ میدهد! این حرف آنقدر خندهدار است که همه فسادهای اقتصادی از آمریکای جنوبی با آن وضع افتضاح جنسی تا اروپا و تا شرق آسیا را که هیچ کدام سرکوب جنسی (به تعبیر امثال فتورهچی) ندارند را زیر سوال میبرد، اما برلوسکونی و استراوس کان ایرانی نبودهاند، پارک گئون هم در ایران زندگی نمیکند!
🔸زندگی لاکچری که فتورهچی بابت آن حرص میخورد تقلید از زندگی مرفه غربی است، همه الگوهای زندگی اشرافی یا عیش جنسی از غرب میآیند، غربیها چه چیزشان سرکوب شده که اینقدر دنبال لاکچری یا حرمسراهای جدید هستند؟ آنها که «جداسازی همهجانبه و سرکوب سازمانیافته» ندارند چرا اسیر سرمایهداری (شکل عریان و قانونی فساد) هستند؟ این جنس یاوهگویی که میتواند فساد اقتصادی را هم به قانون حجاب ربط بدهد بیشتر به درد عربدهکشان توییتری میخورد.
🔸حرص خوردن فتورهچی شبیه بالاشهریهایی است که پولداری و اصالت را سهم خود میدانند و از دیدن تازه به دوران رسیدههایی که ازشان سبقت میگیرند عصبانی میشوند، احکام کلیاش درباره وضعیت جنسی ایران هم ناشی از تجاهل بالاشهری است، که گویی نه از میزان روابط آزاد در قشر جوان خبر دارد، نه از بازار زیرزمینی سکس، نه از حجم سفرهای امارات و ترکیه و تایلند، فقط چون با نظام دینی و قوانین اسلامی مشکل دارد پس همه بدیها را به همین مربوط میکند.
🔸در سالهای اخیر علاقه زیادی به ارتباط بحرانهای اجتماعی به امر جنسی مشاهده شده که بخش بزرگی از آنها یاوهگویی و سر هم بندی است و چیزی بیش از جذابسازی ژورنالیستی در پس آنها نهفته نیست. مثلا گفتار پورنوگرافیک و مراجعه به پورن اگر اثر سرکوب جنسی است چرا خود غرب تا این حد به آن آلوده شده؟ فیاضبازی را باید کنار گذاشت! اصلیترین صورت بحران جنسی در امر سیاسی و اجتماعی طلب عریانی و بیرون ریختن هرزگیهای موجود است، نه چیز دیگر.
#مجید_دارابی
@maktubat
🔸اخیرا حرفهایی در کانال مکتوبات از قلم نادر فتورهچی (t.iss.one/maktubat/2825) درباره بحران جنسی منتشر شد که روایتی بالاشهری و کلاسه شده از بحران جنسی به حساب میآید و در بهترین حالت میتواند «خطای تعمیم» نامگذاری شود. فتورهچی چون با تهیه کننده شهرزاد و رابطهاش با فساد فرهنگیان درافتاده و سعی کرده علیهشان کمپین راه بیاندازد حالا همه چیز را از پنجره همین مورد میبیند و همه چیز را به آن ربط میدهد. ادعاهای درهمی که درباره بحران جنسی منتشر کرده هم مستثنی نیست.
🔸حرفی که فتورهچی سعی میکند به صورت پیشفرض به مخاطبش بقبولاند این است که چون میل جنسی، به شکل سازمان یافته، در ایران سرکوب شده پس فساد اقتصادی رخ میدهد! این حرف آنقدر خندهدار است که همه فسادهای اقتصادی از آمریکای جنوبی با آن وضع افتضاح جنسی تا اروپا و تا شرق آسیا را که هیچ کدام سرکوب جنسی (به تعبیر امثال فتورهچی) ندارند را زیر سوال میبرد، اما برلوسکونی و استراوس کان ایرانی نبودهاند، پارک گئون هم در ایران زندگی نمیکند!
🔸زندگی لاکچری که فتورهچی بابت آن حرص میخورد تقلید از زندگی مرفه غربی است، همه الگوهای زندگی اشرافی یا عیش جنسی از غرب میآیند، غربیها چه چیزشان سرکوب شده که اینقدر دنبال لاکچری یا حرمسراهای جدید هستند؟ آنها که «جداسازی همهجانبه و سرکوب سازمانیافته» ندارند چرا اسیر سرمایهداری (شکل عریان و قانونی فساد) هستند؟ این جنس یاوهگویی که میتواند فساد اقتصادی را هم به قانون حجاب ربط بدهد بیشتر به درد عربدهکشان توییتری میخورد.
🔸حرص خوردن فتورهچی شبیه بالاشهریهایی است که پولداری و اصالت را سهم خود میدانند و از دیدن تازه به دوران رسیدههایی که ازشان سبقت میگیرند عصبانی میشوند، احکام کلیاش درباره وضعیت جنسی ایران هم ناشی از تجاهل بالاشهری است، که گویی نه از میزان روابط آزاد در قشر جوان خبر دارد، نه از بازار زیرزمینی سکس، نه از حجم سفرهای امارات و ترکیه و تایلند، فقط چون با نظام دینی و قوانین اسلامی مشکل دارد پس همه بدیها را به همین مربوط میکند.
🔸در سالهای اخیر علاقه زیادی به ارتباط بحرانهای اجتماعی به امر جنسی مشاهده شده که بخش بزرگی از آنها یاوهگویی و سر هم بندی است و چیزی بیش از جذابسازی ژورنالیستی در پس آنها نهفته نیست. مثلا گفتار پورنوگرافیک و مراجعه به پورن اگر اثر سرکوب جنسی است چرا خود غرب تا این حد به آن آلوده شده؟ فیاضبازی را باید کنار گذاشت! اصلیترین صورت بحران جنسی در امر سیاسی و اجتماعی طلب عریانی و بیرون ریختن هرزگیهای موجود است، نه چیز دیگر.
#مجید_دارابی
@maktubat
Telegram
مکتوبات
📝 20 نکته درباره «بحران جنسی»
🔹1- اگر «بحران جنسی» را به دادههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.
🔴 2-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را…
🔹1- اگر «بحران جنسی» را به دادههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.
🔴 2-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را…
📝 در مدیریت کلان کشور هم لجبازی میکنند | #مجید_دارابی
🔸سرنوشت #کارت_سوخت آفتی را که به جان مدیریت کلان کشور افتاده به خوبی نشان میدهد. کارت سوخت برای #مدیریت_مصرف و جلوگیری از #قاچاق اجرا شد و امکانهای دیگری را هم برای طرحهای آینده مهیا میکرد اما دولت #روحانی فقط از سر لجبازی با آن از در مخالفت درآمد و برای کشور مسئله کاذب و هزینههای بیمورد ایجاد کرد.
🔹#زنگنه از ارادتمندان #هاشمی است و با #احمدینژاد خصومت دارد و از همان ابتدای بازگشت به وزارت و مصاحبه سفارشیاش با صدا و سیما معلوم شد برنامهاش را روی انکار دولت قبل چیده. کسی که بیشترین سابقه وزارت را در جمهوری اسلامی دارد به جای اینکه به منافع کشور و مردم فکر کند دنبال تسویه حساب سیاسی میافتد.
🔸اقتصاد ما به خصوص با توجه به تحریمها ثبات لازم را ندارد و حذف طرحی که دست دولت را برای شرایط پیش بینی نشده باز میگذارد احمقانه است. با تصویب #شورای_نگهبان قرار است کارت سوخت ماندنی شود و داستان لجبازیهای زنگنه با دولت قبل به پایان برسد اما معلوم است که اجرای بینقض قانون مشروط به اراده دولت است.
🔹#رهبری اخیرا به تندی انکار کنندگان خدمات نظام را خطاب قرار دادند اما ای کاش این سخنان به جای مسئولین دولت قبل (که چند سال است در کشور کارهای نیستند) خطاب به جماعتی فهمیده میشد که بیشترین سابقه در جمهوری اسلامی را دارند و بیشترین کینهتوزی و خسارتهای سیاسی و اقتصادی هم از عملکرد آنها ناشی میشود.
📷 t.iss.one/maktubmed/4799
@maktubat
🔸سرنوشت #کارت_سوخت آفتی را که به جان مدیریت کلان کشور افتاده به خوبی نشان میدهد. کارت سوخت برای #مدیریت_مصرف و جلوگیری از #قاچاق اجرا شد و امکانهای دیگری را هم برای طرحهای آینده مهیا میکرد اما دولت #روحانی فقط از سر لجبازی با آن از در مخالفت درآمد و برای کشور مسئله کاذب و هزینههای بیمورد ایجاد کرد.
🔹#زنگنه از ارادتمندان #هاشمی است و با #احمدینژاد خصومت دارد و از همان ابتدای بازگشت به وزارت و مصاحبه سفارشیاش با صدا و سیما معلوم شد برنامهاش را روی انکار دولت قبل چیده. کسی که بیشترین سابقه وزارت را در جمهوری اسلامی دارد به جای اینکه به منافع کشور و مردم فکر کند دنبال تسویه حساب سیاسی میافتد.
🔸اقتصاد ما به خصوص با توجه به تحریمها ثبات لازم را ندارد و حذف طرحی که دست دولت را برای شرایط پیش بینی نشده باز میگذارد احمقانه است. با تصویب #شورای_نگهبان قرار است کارت سوخت ماندنی شود و داستان لجبازیهای زنگنه با دولت قبل به پایان برسد اما معلوم است که اجرای بینقض قانون مشروط به اراده دولت است.
🔹#رهبری اخیرا به تندی انکار کنندگان خدمات نظام را خطاب قرار دادند اما ای کاش این سخنان به جای مسئولین دولت قبل (که چند سال است در کشور کارهای نیستند) خطاب به جماعتی فهمیده میشد که بیشترین سابقه در جمهوری اسلامی را دارند و بیشترین کینهتوزی و خسارتهای سیاسی و اقتصادی هم از عملکرد آنها ناشی میشود.
📷 t.iss.one/maktubmed/4799
@maktubat
Telegram
رسانه مکتوبات
استفاده از کارت سوخت دوباره الزامی می شود..
سوال اینجاست که چرا دولت حسن روحانی طرح موفق کارت سوخت که از سرمایه های اجرایی در کنترل مصرف سوخت و در جهت عدالت اجتماعی بود کنار گذاشته بود؟
سوال اینجاست که چرا دولت حسن روحانی طرح موفق کارت سوخت که از سرمایه های اجرایی در کنترل مصرف سوخت و در جهت عدالت اجتماعی بود کنار گذاشته بود؟
📝 آقای رحیمپور! هزینه در نظام جور عادی است نه در نظام اسلامی | #مجید_دارابی
🔸 حسن #رحیم_پور_ازغدی هم در برابر انتقاد از برخوردهای تند با عدالتخواهان به توجیه هزینه روی آورده است! او میگوید به زندان افتادن و پروندهسازی برای وبلاگنویسان ارزشی، عدالتخواهان شیرازی، #منصور_نظریها، مستند سازان #داد و دیگران ایرادی ندارد و باید برای نهی از منکر در این نظام (که از قضا "مزایایش از همه سیستم ها بیشتر است") هزینه داد!
🔹رحیمپور بسیار از عدالت حرف میزند اما عملا به بلندگوی تبلیغاتی تبدیل شده تا خلأ عدالت را پر کند، این رویکرد تبلیغاتی عدالت را در حد حرف نگه میدارد و نظام را وادار به تغییر رفتار نمیکند. سیستمی شدن عدالتخواهی در واقع مهار کردن نیروی آن است و در عمل به #محافظه_کاران کمک میکند تا با خیال آسودهتری طرحهایشان را دنبال کنند.
🔸رحیمپور علیرغم ادعاهایش درباره آمادگی برای زندان افتادن در نظام ترجیح میدهد به #صدا_و_سیما، نهادهای حاکمیتی، #قوه_قضائیه و #مدیریت_مجلس (یعنی همه آنهایی که انتقاد بهشان هزینهساز است) انتقاد صریح و جدی نکند، چه اینکه اگر وارد این مقوله شود در اولین واکنش تریبون دایمیاش را از دست خواهد داد.
🔹رحیمپور متوجه نیست وقتی زندان افتادن عدالتخواهان را عادی تلقی میکند دیگر نمیتواند دفاع اغراقآمیز از نظام را ادامه بدهد، نمیتوان از سیستمی که به راحتی عدالتخواهی را ذبح میکند دفاع کرد و اصلا هدف انقلاب این نبود که عدالتخواهی عملی پرهزینه و زندان ساز باشد. متأسفانه رحیمپور به جای مخالفت با اشکال آن را عادی و کم اهمیت جلوه میدهد!
🔸این محافظهکاران هستند که میخواهند پرونده عدالتخواهان به آسانی ملکوک و آیندهشان در کشور از بین برود. این بهترین روش برای خفه کردن عدالتخواهی در نطفه است، که از طرفی انگ و تهمت به اعتراضاتشان بسته شود و از طرفی هزینه دادنشان عادی تلقی شود. اما این هزینهها در نظام جور عادی است نه در نظام اسلامی! کاش امثال رحیمپور به اسم عدالت برخورد آسان با عدالتخواهی را توجیه نکنند.
🎥 t.iss.one/maktubmed/5301
@maktubat
🔸 حسن #رحیم_پور_ازغدی هم در برابر انتقاد از برخوردهای تند با عدالتخواهان به توجیه هزینه روی آورده است! او میگوید به زندان افتادن و پروندهسازی برای وبلاگنویسان ارزشی، عدالتخواهان شیرازی، #منصور_نظریها، مستند سازان #داد و دیگران ایرادی ندارد و باید برای نهی از منکر در این نظام (که از قضا "مزایایش از همه سیستم ها بیشتر است") هزینه داد!
🔹رحیمپور بسیار از عدالت حرف میزند اما عملا به بلندگوی تبلیغاتی تبدیل شده تا خلأ عدالت را پر کند، این رویکرد تبلیغاتی عدالت را در حد حرف نگه میدارد و نظام را وادار به تغییر رفتار نمیکند. سیستمی شدن عدالتخواهی در واقع مهار کردن نیروی آن است و در عمل به #محافظه_کاران کمک میکند تا با خیال آسودهتری طرحهایشان را دنبال کنند.
🔸رحیمپور علیرغم ادعاهایش درباره آمادگی برای زندان افتادن در نظام ترجیح میدهد به #صدا_و_سیما، نهادهای حاکمیتی، #قوه_قضائیه و #مدیریت_مجلس (یعنی همه آنهایی که انتقاد بهشان هزینهساز است) انتقاد صریح و جدی نکند، چه اینکه اگر وارد این مقوله شود در اولین واکنش تریبون دایمیاش را از دست خواهد داد.
🔹رحیمپور متوجه نیست وقتی زندان افتادن عدالتخواهان را عادی تلقی میکند دیگر نمیتواند دفاع اغراقآمیز از نظام را ادامه بدهد، نمیتوان از سیستمی که به راحتی عدالتخواهی را ذبح میکند دفاع کرد و اصلا هدف انقلاب این نبود که عدالتخواهی عملی پرهزینه و زندان ساز باشد. متأسفانه رحیمپور به جای مخالفت با اشکال آن را عادی و کم اهمیت جلوه میدهد!
🔸این محافظهکاران هستند که میخواهند پرونده عدالتخواهان به آسانی ملکوک و آیندهشان در کشور از بین برود. این بهترین روش برای خفه کردن عدالتخواهی در نطفه است، که از طرفی انگ و تهمت به اعتراضاتشان بسته شود و از طرفی هزینه دادنشان عادی تلقی شود. اما این هزینهها در نظام جور عادی است نه در نظام اسلامی! کاش امثال رحیمپور به اسم عدالت برخورد آسان با عدالتخواهی را توجیه نکنند.
🎥 t.iss.one/maktubmed/5301
@maktubat
📝آقازادگی در سه روایت: محبوب، مطرود، منفور | #مجید_دارابی
1️⃣ طالقانی:
🔸طالقانی برایم چهره محبوبی است، نه به خاطر تصویر دروغین و روشنفکرانهای که ملیها یا چپها از او میسازند، نه به عنوان آدمی که مهمترین نقطه زندگیاش را تیتر یک روزنامه فرصتطلب درباره حجاب بسازد، بلکه به عنوان مجتهدی اولا وطنپرست و ثانیا عدالتخواه که فکرش را از بُن تشیع میگرفت، زبانش ساده و صریح بود و در مبارزه حق تقدم داشت. خاکی و به معنای واقعی مردمی بود. اما، همین طالقانی درباره پسرش (مجتبی) مرتکب اشتباه شد، وقتی آقازادهاش را بازداشت کردند نتوانست بر مِهر فرزندی غلبه کند و ماجراهای پیش آمد که بهتر بود اتفاق نمیافتاد.
2️⃣ منتظری:
🔹از منتظری خوشم نمیآید، نمیتوانم با او همدل باشم، اصلا نمیدانم چطور میشود چنین شخصیتی را دوست داشت؟ کسانی که میخواهند از او چهره محبوب بسازند رسما به خودشان هم دروغ میگویند. امتیاز منتظری سوادش بود و سابقهاش، فقیه بود و مورد اعتماد انقلابیون. نسبت به اعدامهای اول انقلاب یا حصر آیت الله روحانی - که با نصب قائم مقام رهبری مخالفت کرده بود - اعتراضی از او سراغ ندارم، اما وقتی کار به بیت خودش و اعدام مهدی هاشمی رسید اوضاع عوض شد، معترض شد و شرایط روز (تجاوز منافقین به کشور و اعدامهای سال ۶۷) بهانه را برایش آماده کرد، پس زیر میز زد و چهره دیگری از خودش نشان داد.
3️⃣ هاشمی:
🔸بیشترین احساسی که هاشمی در میان علاقمندان به عدالت منتشر کرد نفرت بود، از خودپسندی و دروغگویی هیچ چیز کم نگذاشت و در ماههای آخر درباره توان دفاعی ایران هم زیادهگویی کرد. اصلاحطلبان که زمانی با ادعای مخالفت با فساد و خشونت به او حمله میکردند زمان دیگری برای ضربه زدن به رهبری و مهیا کردن سکولاریسم پشت سرش جمع شدند. اینها بیآبروهای زمانه هستند و از هر کس حمایت کنند خرابیاش را جار میزنند. آقازادگی فقط یکی از فسادهایی است که هاشمی به آن رسمیت داد. دردانهپروی و برتر دیدن فرزندانش آنقدر آشکار و زننده بود که نیازی به توضیح و تفصیل ندارد، او هیچ ابایی از «خاندانسالاری» نداشت.
🔴 اغراقهایی که درباره انقلابیگری مخلصانه و پاک در دهه شصت ساختهاند واقعیت ندارد، غیر از نشانههای روشنی که از بیاخلاقی و قدرت پرستی در برخی شخصیتها پیدا میشود آفاتی مانند آقازادگی از همان ابتدا گریبانگیر انقلاب بوده. سن انقلابیون که بالا رفت و فرزندانشان بزرگتر شدند فرصت بروز این بیماری هم بیشتر شد، تا به پدیده شرمآوری مثل «ژن خوب» یا تکریم «نتیجه امام» در ۱۸ سالگی رسید. نیازی به تاکید نیست که بسیاری از این آفت مبرا هستند اما به شخصیتها که نگاه کنیم از هر نوعش میتوانیم رگههایی از ابتلا و آلودگی را پیدا کنیم. جمهوری اسلامی از ابتدا با این آفت کهنسال در تار و پود سیاست درگیر بوده و هست.
📷 goo.gl/wWimFt
@maktubat
1️⃣ طالقانی:
🔸طالقانی برایم چهره محبوبی است، نه به خاطر تصویر دروغین و روشنفکرانهای که ملیها یا چپها از او میسازند، نه به عنوان آدمی که مهمترین نقطه زندگیاش را تیتر یک روزنامه فرصتطلب درباره حجاب بسازد، بلکه به عنوان مجتهدی اولا وطنپرست و ثانیا عدالتخواه که فکرش را از بُن تشیع میگرفت، زبانش ساده و صریح بود و در مبارزه حق تقدم داشت. خاکی و به معنای واقعی مردمی بود. اما، همین طالقانی درباره پسرش (مجتبی) مرتکب اشتباه شد، وقتی آقازادهاش را بازداشت کردند نتوانست بر مِهر فرزندی غلبه کند و ماجراهای پیش آمد که بهتر بود اتفاق نمیافتاد.
2️⃣ منتظری:
🔹از منتظری خوشم نمیآید، نمیتوانم با او همدل باشم، اصلا نمیدانم چطور میشود چنین شخصیتی را دوست داشت؟ کسانی که میخواهند از او چهره محبوب بسازند رسما به خودشان هم دروغ میگویند. امتیاز منتظری سوادش بود و سابقهاش، فقیه بود و مورد اعتماد انقلابیون. نسبت به اعدامهای اول انقلاب یا حصر آیت الله روحانی - که با نصب قائم مقام رهبری مخالفت کرده بود - اعتراضی از او سراغ ندارم، اما وقتی کار به بیت خودش و اعدام مهدی هاشمی رسید اوضاع عوض شد، معترض شد و شرایط روز (تجاوز منافقین به کشور و اعدامهای سال ۶۷) بهانه را برایش آماده کرد، پس زیر میز زد و چهره دیگری از خودش نشان داد.
3️⃣ هاشمی:
🔸بیشترین احساسی که هاشمی در میان علاقمندان به عدالت منتشر کرد نفرت بود، از خودپسندی و دروغگویی هیچ چیز کم نگذاشت و در ماههای آخر درباره توان دفاعی ایران هم زیادهگویی کرد. اصلاحطلبان که زمانی با ادعای مخالفت با فساد و خشونت به او حمله میکردند زمان دیگری برای ضربه زدن به رهبری و مهیا کردن سکولاریسم پشت سرش جمع شدند. اینها بیآبروهای زمانه هستند و از هر کس حمایت کنند خرابیاش را جار میزنند. آقازادگی فقط یکی از فسادهایی است که هاشمی به آن رسمیت داد. دردانهپروی و برتر دیدن فرزندانش آنقدر آشکار و زننده بود که نیازی به توضیح و تفصیل ندارد، او هیچ ابایی از «خاندانسالاری» نداشت.
🔴 اغراقهایی که درباره انقلابیگری مخلصانه و پاک در دهه شصت ساختهاند واقعیت ندارد، غیر از نشانههای روشنی که از بیاخلاقی و قدرت پرستی در برخی شخصیتها پیدا میشود آفاتی مانند آقازادگی از همان ابتدا گریبانگیر انقلاب بوده. سن انقلابیون که بالا رفت و فرزندانشان بزرگتر شدند فرصت بروز این بیماری هم بیشتر شد، تا به پدیده شرمآوری مثل «ژن خوب» یا تکریم «نتیجه امام» در ۱۸ سالگی رسید. نیازی به تاکید نیست که بسیاری از این آفت مبرا هستند اما به شخصیتها که نگاه کنیم از هر نوعش میتوانیم رگههایی از ابتلا و آلودگی را پیدا کنیم. جمهوری اسلامی از ابتدا با این آفت کهنسال در تار و پود سیاست درگیر بوده و هست.
📷 goo.gl/wWimFt
@maktubat
📝آیا با فریبخوردگان میتوان ادامه داد؟ | #مجید_دارابی
🔹هزاران بار به روحانی و ظریف گفته شد که فریب نخورید و با اعتماد کردن به آمریکا زیر هیچ توافق ضعیفی را امضا نکنید، بارها و بارها پیشبینی از عهدشکنی امریکا بهشان گوشزد شد، که اگر قرار است امتیاز بدهیم و چیزی به دست نیاوریم توافق نکردن بهتر از امضایی است که نام ایران و جمهوری اسلامی را در تاریخ ضعیفتر از گذشته جلوه بدهد.
🔸واکنش روحانی و ظریف چه بود؟ تمسخر و تحقیر، هر آنچه از توهین و زخم زبان بلد بودند نثار منتقدین کردند، با اوباما و کری لبخند میزدند اما در داخل اخمشان پررنگ بود و صدای فریادشان. هر کس نگران و دلواپس بود را به جهنم حواله دادند، رسانههایشان کثیفترین تهمتها را تا حد همراهی با اسرائیل به سربازان و دلسوزان کشور بستند.
🔹حالا روحانی و ظریف چه میگویند؟ اشکالی ندارد که آمریکا از توافق خارج شود؟ بدون کدخدا هم توافق باقی است؟ یا اگر به طلاق منجر شود باز هم میشود کشور را اداره کرد؟ و هیچ تغییری هم که متوجه آنها باشد نباید رخ بدهد؟! دیگر برای این حرفها خیلی دیر است، ایران هزینه سنگینی برای #برجام داده و حالا همه چیز به نقطه صفر برمیگردد.
🔸از امروز تگناهای جدیدتر و خطرناکتری برای ایران مهیا خواهد شد در حالی که ابزارها و اهرمهای ایران کمتر شده و زمان قابل توجهی هم از دست رفته. پاره شدن برجام فقط یک پاسخ معقول میتواند از داخل داشته باشد و آن هم کنار رفتن این دولت و به پایان رسیدن طومار خوشبینی به غرب توسط عناصری مثل روحانی و ظریف است، والسلام.
@maktubat
🔹هزاران بار به روحانی و ظریف گفته شد که فریب نخورید و با اعتماد کردن به آمریکا زیر هیچ توافق ضعیفی را امضا نکنید، بارها و بارها پیشبینی از عهدشکنی امریکا بهشان گوشزد شد، که اگر قرار است امتیاز بدهیم و چیزی به دست نیاوریم توافق نکردن بهتر از امضایی است که نام ایران و جمهوری اسلامی را در تاریخ ضعیفتر از گذشته جلوه بدهد.
🔸واکنش روحانی و ظریف چه بود؟ تمسخر و تحقیر، هر آنچه از توهین و زخم زبان بلد بودند نثار منتقدین کردند، با اوباما و کری لبخند میزدند اما در داخل اخمشان پررنگ بود و صدای فریادشان. هر کس نگران و دلواپس بود را به جهنم حواله دادند، رسانههایشان کثیفترین تهمتها را تا حد همراهی با اسرائیل به سربازان و دلسوزان کشور بستند.
🔹حالا روحانی و ظریف چه میگویند؟ اشکالی ندارد که آمریکا از توافق خارج شود؟ بدون کدخدا هم توافق باقی است؟ یا اگر به طلاق منجر شود باز هم میشود کشور را اداره کرد؟ و هیچ تغییری هم که متوجه آنها باشد نباید رخ بدهد؟! دیگر برای این حرفها خیلی دیر است، ایران هزینه سنگینی برای #برجام داده و حالا همه چیز به نقطه صفر برمیگردد.
🔸از امروز تگناهای جدیدتر و خطرناکتری برای ایران مهیا خواهد شد در حالی که ابزارها و اهرمهای ایران کمتر شده و زمان قابل توجهی هم از دست رفته. پاره شدن برجام فقط یک پاسخ معقول میتواند از داخل داشته باشد و آن هم کنار رفتن این دولت و به پایان رسیدن طومار خوشبینی به غرب توسط عناصری مثل روحانی و ظریف است، والسلام.
@maktubat
📝آقای بقایی، لطفا اعتصابت را بشکن | #مجید_دارابی
🔹سلام آقای بقایی
🔹گفتند تا آستانه مرگ رفتهای مختصر غذایی خوردهای و دوباره اعتصاب را از سر گرفتهای. انگار داری خودت را شکنجه میکنی، نمیدانم دیگر چه در سرت میگذرد اما میخواهم بگویم تا همین جایش کافی است. شاید در این وضع بیرحمانه باشد اما لازم است بگویم که مطمئن باش نه این شکنجه تدریجی نه حتی از دست رفتنت روی سیاست و مردم هیچ اثری نخواهد گذاشت. مگر همین حالا که پوست و استخوان شدهای و بین زندان و بیمارستان بالا و پایینت میکنند چه فایدهای داشته؟ برای چه کسی مهم بوده؟
🔹ایراد بنده به شماها این بوده که محفلی شدهاید، حالا هم اگر این چند خط به دستت میرسد بیتعارف میگویم اغراقهای دور و بریها را دور بریز! بهتر است بدانی که جامعه پر از پستی و بیخیالی شده. اصلاحطلبها که همیشه داد آزادی و حقوق بشرشان بلند بود راحت مسخرهات میکنند، مطمئن باش با سنگ قبرت هم جوک میسازند تا پرچم اعتراض دست خودشان بماند، انسانیت چه کشکی است؟ از بابت آنها خیالت راحت باشد چون هم جوکهایشان آماده است هم هزار دروغ و بهتان تازه برای به لجن کشیدنت حاضر میکنند.
🔹بر پادوهای خاتمی حرجی نیست که وجودشان کینه است و کارشان بیآبرویی. از مذهبیهایی برایت بگویم که با عنوان اصولگرا و غیر اصولگرا در سیاست حرف میزنند، از کسانی که خودت بیشتر با آنها دمخور بودهای، آنها هم اگر داستانت به داوریِ شرف و وجدان بیاید به پوزخندی مهمانت میکنند، خیلی که بخواهند احتیاط کنند با یک «به من چه» در دلشان رو برمیگردانند و سکوت را ترجیح میدهند. مردم هم گرفتارند آقای بقایی، هیچ کس جز همان دور و بریها حال و حوصله دردسر را ندارد و بیش از تاسف برایت خرج نمیکند.
🔹به قضاوت آینده و تاریخ هم دل نبند آقای بقایی، تاریخ پر از کثافتکاری و وارونگی است، اصلا قرار نیست داور باشد، داوری تنها و تنها در قیامت خواهد بود. میدانم زندان سخت است اما تو نشان دادهای مردی نیستی که زندان برایت آزار باشد. همان هفت ماه انفرادی این را ثابت کرد و همین که برای آبرویت تا پای مرگ رفتهای دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد. این جامعه نه به قهرمان نیاز دارد نه به مظلومی که به سرعت فراموشش کند. پس لطفا اعتصابت را بشکن! اگر پدر و همسری اسیر باشی بهتر است از کشتهای که فراموشش کنند.
@maktubat
🔹سلام آقای بقایی
🔹گفتند تا آستانه مرگ رفتهای مختصر غذایی خوردهای و دوباره اعتصاب را از سر گرفتهای. انگار داری خودت را شکنجه میکنی، نمیدانم دیگر چه در سرت میگذرد اما میخواهم بگویم تا همین جایش کافی است. شاید در این وضع بیرحمانه باشد اما لازم است بگویم که مطمئن باش نه این شکنجه تدریجی نه حتی از دست رفتنت روی سیاست و مردم هیچ اثری نخواهد گذاشت. مگر همین حالا که پوست و استخوان شدهای و بین زندان و بیمارستان بالا و پایینت میکنند چه فایدهای داشته؟ برای چه کسی مهم بوده؟
🔹ایراد بنده به شماها این بوده که محفلی شدهاید، حالا هم اگر این چند خط به دستت میرسد بیتعارف میگویم اغراقهای دور و بریها را دور بریز! بهتر است بدانی که جامعه پر از پستی و بیخیالی شده. اصلاحطلبها که همیشه داد آزادی و حقوق بشرشان بلند بود راحت مسخرهات میکنند، مطمئن باش با سنگ قبرت هم جوک میسازند تا پرچم اعتراض دست خودشان بماند، انسانیت چه کشکی است؟ از بابت آنها خیالت راحت باشد چون هم جوکهایشان آماده است هم هزار دروغ و بهتان تازه برای به لجن کشیدنت حاضر میکنند.
🔹بر پادوهای خاتمی حرجی نیست که وجودشان کینه است و کارشان بیآبرویی. از مذهبیهایی برایت بگویم که با عنوان اصولگرا و غیر اصولگرا در سیاست حرف میزنند، از کسانی که خودت بیشتر با آنها دمخور بودهای، آنها هم اگر داستانت به داوریِ شرف و وجدان بیاید به پوزخندی مهمانت میکنند، خیلی که بخواهند احتیاط کنند با یک «به من چه» در دلشان رو برمیگردانند و سکوت را ترجیح میدهند. مردم هم گرفتارند آقای بقایی، هیچ کس جز همان دور و بریها حال و حوصله دردسر را ندارد و بیش از تاسف برایت خرج نمیکند.
🔹به قضاوت آینده و تاریخ هم دل نبند آقای بقایی، تاریخ پر از کثافتکاری و وارونگی است، اصلا قرار نیست داور باشد، داوری تنها و تنها در قیامت خواهد بود. میدانم زندان سخت است اما تو نشان دادهای مردی نیستی که زندان برایت آزار باشد. همان هفت ماه انفرادی این را ثابت کرد و همین که برای آبرویت تا پای مرگ رفتهای دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد. این جامعه نه به قهرمان نیاز دارد نه به مظلومی که به سرعت فراموشش کند. پس لطفا اعتصابت را بشکن! اگر پدر و همسری اسیر باشی بهتر است از کشتهای که فراموشش کنند.
@maktubat
📝نظریه عدالت با «ولایت بسندگی» به دست نمیآید | #مجید_دارابی
🔹در خبرها آمده بود که: «جمعی از اساتید حوزه علمیه و روحانیون طی بیانیهای با انتقاد از عدم بینش کافی در موضوع عدالت و عدالت خواهی در جامعه خواستار تدوین صحیح، متقن و مقنع نظریه عدالت اسلامی شدند».
📸 t.iss.one/maktubmed/7563
🔸این بیانیه را خبرگزاری فارس منتشر کرده
bit.ly/2tOVaug
و نوشته زیر پاسخی است که مجید دارابی به آن نوشته است:
🔹با سلام و احترام
🔸خواستم شما را «اساتید بزرگوار» خطاب کنم دیدم با بیانیهای که امضا کردهاید به خودم دروغ میگویم، پس شما را «فضلای عزیز» خطاب میکنم و عرض میکنم بیانیهتان بسیار ضعیف و در حد اعلان موضع سیاسی بود. چنین بیانیهای در شأن طلبههای سطح ۱ هم نیست چون از آنها هم انتظار میرود در اظهار نظر دقت بیشتری به خرج بدهند.
🔹شما از طرفی از تبیین نشدن نظریه عدالت اسلامی گلایه میکنید اما از طرف دیگر راه عدالتخواهی را کاملا روشن میدانید و آن را به اطاعت از «بزرگترین عدالت خواه جامعه یعنی امام امت» بدل میزنید و میگویید: «عدالت خواهی واقعی را باید از بسیجیان آموخت که تا لحظه شهادت هم نسبت به امام خود اظهار شرمساری می کردند».
🔸تکلیف شما با خودتان روشن نیست، اگر عدالت تبیین نشده و باعث انحراف میشود چطور آن را اینقدر روشن میدانید؟ مگر امری به این وضوح (اطاعت از رهبری) نیاز به تبیین دارد؟ نظریه عدالتخواهی برای شما اطاعت از رهبری است، تبیین نشدن عدالت هم در گرو همین است، وقتی معتقدید همه چیز را رهبری گفته حرف زدن دیگران اضافه مینماید.
🔹با «ولایت بسندگی» نمیتوان فقر نظری در حوزه عدالت را جبران کرد، اطاعت هم در عرصه عمل است و این شکل برخورد با قضیه که منتقدان را سرزنش و اطاعت محض را کافی میدانید با منش خود رهبری هم تضاد دارد. وقتی ایشان درباره عدالت به خودشان انتقاد میکنند این برخورد شما خروج از همان اطاعتی است که از آن دم میزنید.
🔸با آرزوی سلامت و موفقیت برای شما
@maktubat
🔹در خبرها آمده بود که: «جمعی از اساتید حوزه علمیه و روحانیون طی بیانیهای با انتقاد از عدم بینش کافی در موضوع عدالت و عدالت خواهی در جامعه خواستار تدوین صحیح، متقن و مقنع نظریه عدالت اسلامی شدند».
📸 t.iss.one/maktubmed/7563
🔸این بیانیه را خبرگزاری فارس منتشر کرده
bit.ly/2tOVaug
و نوشته زیر پاسخی است که مجید دارابی به آن نوشته است:
🔹با سلام و احترام
🔸خواستم شما را «اساتید بزرگوار» خطاب کنم دیدم با بیانیهای که امضا کردهاید به خودم دروغ میگویم، پس شما را «فضلای عزیز» خطاب میکنم و عرض میکنم بیانیهتان بسیار ضعیف و در حد اعلان موضع سیاسی بود. چنین بیانیهای در شأن طلبههای سطح ۱ هم نیست چون از آنها هم انتظار میرود در اظهار نظر دقت بیشتری به خرج بدهند.
🔹شما از طرفی از تبیین نشدن نظریه عدالت اسلامی گلایه میکنید اما از طرف دیگر راه عدالتخواهی را کاملا روشن میدانید و آن را به اطاعت از «بزرگترین عدالت خواه جامعه یعنی امام امت» بدل میزنید و میگویید: «عدالت خواهی واقعی را باید از بسیجیان آموخت که تا لحظه شهادت هم نسبت به امام خود اظهار شرمساری می کردند».
🔸تکلیف شما با خودتان روشن نیست، اگر عدالت تبیین نشده و باعث انحراف میشود چطور آن را اینقدر روشن میدانید؟ مگر امری به این وضوح (اطاعت از رهبری) نیاز به تبیین دارد؟ نظریه عدالتخواهی برای شما اطاعت از رهبری است، تبیین نشدن عدالت هم در گرو همین است، وقتی معتقدید همه چیز را رهبری گفته حرف زدن دیگران اضافه مینماید.
🔹با «ولایت بسندگی» نمیتوان فقر نظری در حوزه عدالت را جبران کرد، اطاعت هم در عرصه عمل است و این شکل برخورد با قضیه که منتقدان را سرزنش و اطاعت محض را کافی میدانید با منش خود رهبری هم تضاد دارد. وقتی ایشان درباره عدالت به خودشان انتقاد میکنند این برخورد شما خروج از همان اطاعتی است که از آن دم میزنید.
🔸با آرزوی سلامت و موفقیت برای شما
@maktubat
Telegram
رسانه مکتوبات
بیانیه سطحی و عجیب بخشی از حوزویان درباره عدالتخواهی و نظریه عدالت اسلامی
در مکتوبات بخوانید:
t.iss.one/maktubat/6514
در مکتوبات بخوانید:
t.iss.one/maktubat/6514
Forwarded from مکتوبات
📝آقازادگی در سه روایت: محبوب، مطرود، منفور | #مجید_دارابی
1️⃣ طالقانی:
🔸طالقانی برایم چهره محبوبی است، نه به خاطر تصویر دروغین و روشنفکرانهای که ملیها یا چپها از او میسازند، نه به عنوان آدمی که مهمترین نقطه زندگیاش را تیتر یک روزنامه فرصتطلب درباره حجاب بسازد، بلکه به عنوان مجتهدی اولا وطنپرست و ثانیا عدالتخواه که فکرش را از بُن تشیع میگرفت، زبانش ساده و صریح بود و در مبارزه حق تقدم داشت. خاکی و به معنای واقعی مردمی بود. اما، همین طالقانی درباره پسرش (مجتبی) مرتکب اشتباه شد، وقتی آقازادهاش را بازداشت کردند نتوانست بر مِهر فرزندی غلبه کند و ماجراهای پیش آمد که بهتر بود اتفاق نمیافتاد.
2️⃣ منتظری:
🔹از منتظری خوشم نمیآید، نمیتوانم با او همدل باشم، اصلا نمیدانم چطور میشود چنین شخصیتی را دوست داشت؟ کسانی که میخواهند از او چهره محبوب بسازند رسما به خودشان هم دروغ میگویند. امتیاز منتظری سوادش بود و سابقهاش، فقیه بود و مورد اعتماد انقلابیون. نسبت به اعدامهای اول انقلاب یا حصر آیت الله روحانی - که با نصب قائم مقام رهبری مخالفت کرده بود - اعتراضی از او سراغ ندارم، اما وقتی کار به بیت خودش و اعدام مهدی هاشمی رسید اوضاع عوض شد، معترض شد و شرایط روز (تجاوز منافقین به کشور و اعدامهای سال ۶۷) بهانه را برایش آماده کرد، پس زیر میز زد و چهره دیگری از خودش نشان داد.
3️⃣ هاشمی:
🔸بیشترین احساسی که هاشمی در میان علاقمندان به عدالت منتشر کرد نفرت بود، از خودپسندی و دروغگویی هیچ چیز کم نگذاشت و در ماههای آخر درباره توان دفاعی ایران هم زیادهگویی کرد. اصلاحطلبان که زمانی با ادعای مخالفت با فساد و خشونت به او حمله میکردند زمان دیگری برای ضربه زدن به رهبری و مهیا کردن سکولاریسم پشت سرش جمع شدند. اینها بیآبروهای زمانه هستند و از هر کس حمایت کنند خرابیاش را جار میزنند. آقازادگی فقط یکی از فسادهایی است که هاشمی به آن رسمیت داد. دردانهپروی و برتر دیدن فرزندانش آنقدر آشکار و زننده بود که نیازی به توضیح و تفصیل ندارد، او هیچ ابایی از «خاندانسالاری» نداشت.
🔴 اغراقهایی که درباره انقلابیگری مخلصانه و پاک در دهه شصت ساختهاند واقعیت ندارد، غیر از نشانههای روشنی که از بیاخلاقی و قدرت پرستی در برخی شخصیتها پیدا میشود آفاتی مانند آقازادگی از همان ابتدا گریبانگیر انقلاب بوده. سن انقلابیون که بالا رفت و فرزندانشان بزرگتر شدند فرصت بروز این بیماری هم بیشتر شد، تا به پدیده شرمآوری مثل «ژن خوب» یا تکریم «نتیجه امام» در ۱۸ سالگی رسید. نیازی به تاکید نیست که بسیاری از این آفت مبرا هستند اما به شخصیتها که نگاه کنیم از هر نوعش میتوانیم رگههایی از ابتلا و آلودگی را پیدا کنیم. جمهوری اسلامی از ابتدا با این آفت کهنسال در تار و پود سیاست درگیر بوده و هست.
📷 goo.gl/wWimFt
@maktubat
1️⃣ طالقانی:
🔸طالقانی برایم چهره محبوبی است، نه به خاطر تصویر دروغین و روشنفکرانهای که ملیها یا چپها از او میسازند، نه به عنوان آدمی که مهمترین نقطه زندگیاش را تیتر یک روزنامه فرصتطلب درباره حجاب بسازد، بلکه به عنوان مجتهدی اولا وطنپرست و ثانیا عدالتخواه که فکرش را از بُن تشیع میگرفت، زبانش ساده و صریح بود و در مبارزه حق تقدم داشت. خاکی و به معنای واقعی مردمی بود. اما، همین طالقانی درباره پسرش (مجتبی) مرتکب اشتباه شد، وقتی آقازادهاش را بازداشت کردند نتوانست بر مِهر فرزندی غلبه کند و ماجراهای پیش آمد که بهتر بود اتفاق نمیافتاد.
2️⃣ منتظری:
🔹از منتظری خوشم نمیآید، نمیتوانم با او همدل باشم، اصلا نمیدانم چطور میشود چنین شخصیتی را دوست داشت؟ کسانی که میخواهند از او چهره محبوب بسازند رسما به خودشان هم دروغ میگویند. امتیاز منتظری سوادش بود و سابقهاش، فقیه بود و مورد اعتماد انقلابیون. نسبت به اعدامهای اول انقلاب یا حصر آیت الله روحانی - که با نصب قائم مقام رهبری مخالفت کرده بود - اعتراضی از او سراغ ندارم، اما وقتی کار به بیت خودش و اعدام مهدی هاشمی رسید اوضاع عوض شد، معترض شد و شرایط روز (تجاوز منافقین به کشور و اعدامهای سال ۶۷) بهانه را برایش آماده کرد، پس زیر میز زد و چهره دیگری از خودش نشان داد.
3️⃣ هاشمی:
🔸بیشترین احساسی که هاشمی در میان علاقمندان به عدالت منتشر کرد نفرت بود، از خودپسندی و دروغگویی هیچ چیز کم نگذاشت و در ماههای آخر درباره توان دفاعی ایران هم زیادهگویی کرد. اصلاحطلبان که زمانی با ادعای مخالفت با فساد و خشونت به او حمله میکردند زمان دیگری برای ضربه زدن به رهبری و مهیا کردن سکولاریسم پشت سرش جمع شدند. اینها بیآبروهای زمانه هستند و از هر کس حمایت کنند خرابیاش را جار میزنند. آقازادگی فقط یکی از فسادهایی است که هاشمی به آن رسمیت داد. دردانهپروی و برتر دیدن فرزندانش آنقدر آشکار و زننده بود که نیازی به توضیح و تفصیل ندارد، او هیچ ابایی از «خاندانسالاری» نداشت.
🔴 اغراقهایی که درباره انقلابیگری مخلصانه و پاک در دهه شصت ساختهاند واقعیت ندارد، غیر از نشانههای روشنی که از بیاخلاقی و قدرت پرستی در برخی شخصیتها پیدا میشود آفاتی مانند آقازادگی از همان ابتدا گریبانگیر انقلاب بوده. سن انقلابیون که بالا رفت و فرزندانشان بزرگتر شدند فرصت بروز این بیماری هم بیشتر شد، تا به پدیده شرمآوری مثل «ژن خوب» یا تکریم «نتیجه امام» در ۱۸ سالگی رسید. نیازی به تاکید نیست که بسیاری از این آفت مبرا هستند اما به شخصیتها که نگاه کنیم از هر نوعش میتوانیم رگههایی از ابتلا و آلودگی را پیدا کنیم. جمهوری اسلامی از ابتدا با این آفت کهنسال در تار و پود سیاست درگیر بوده و هست.
📷 goo.gl/wWimFt
@maktubat
📝 ثریا نمونه خوبی از «دفاع ضعیف» است
🖌 #مجید_دارابی
🔸برنامه ثریا نمایشی ضعیف از گفتمان ارزشی است و بدترین حمله همین دفاع ضعیف است. گفتگوهای ثریا اغلب طولانی و کسل کننده و با محتوایی اندک هستند. حرفهای ثابت در قالبهای نارسا که بیشتر حالت غرغر و اعلان نارضایتی دارد به اضافه امید دادنهای کلیشهای به امکانهای «ما میتوانیم» دائما در ثریا تکرار میشود. آنچه هم که ثریا به عنوان مستند به صدا و سیما میفروشد از نظر تصویری و رسانهای کالایی به شدت مبتذل و ضعیف است.
🔹مستند «در حصار مالها» که اخیرا از شبکه مستند بازپخش شد نمونه این مستندها است که در بهترین حالت گزارشهای تصویری به حساب میآیند. در این به اصطلاح «مستند»ها با بریدههایی از تصاویر کوتاه و مخلوط شده با صحبتهای کارشناسان مواجه میشویم که وسطشان باید موسیقیهای به شدت تند و اعصاب خُرد کن و بیربط را تحمل کنیم. معلوم نیست اهالی ثریا میخواهند مخاطب را به فکر و تأمل وادار کنند یا پشت سر هم و به دفعات هیجانزده شود؟
🔸هیچ مخاطبی با تکانهای شدید دوربین و زومهای تند و بیمعنی (مبتذلترین روش تلقینِ هیجان) ذهنیت منتقد و فعال پیدا نمیکند، هیچ کس با موسیقی تند و ضربی به اهمیت ارزشها پی نبرده است! اهالی ثریا به زبان از اهمیت فرهنگ ایرانی و اسلامی حرف میزنند اما در عمل از مبتذل و پیشپا افتادهترین روشهای تصویر، تدوین و موسیقی برای جذابسازی استفاده میکنند و در همان هم شکست میخورند! با ذهنیت پراکنده و شیزوفرنیک نمیتوان سلیقه منتقد و متعهد ساخت.
🔹از کم بودن تواناییها و زیاد دیده شدن مجری و عوامل ثریا در قاب دوربین که بگذریم بعضی انتقادها هم در سطح میماند و متعرض عمق تصمیمگیر و سیاسی ماجرا نمیشود. فیالمثل «در حصار مالها» اصلا نمیپرسد که این مالها و مراکز خرید در کدام دوره مجوز گرفتهاند؟ چرا به سراغ عاملان فاجعه به خصوص در تهران نمیروند؟ فهم مخاطب نادیده گرفته میشود و انتظار دارند هیچ کس متوجه نشود که ثریا و مجوز دهنده به مالها (شهرداری سابق) عملا به یک منبع سیاسی وصل هستند.
🔸اهمیت دادن به شعور رسانهای مقدم بر دفاع از ارزشها است، بدون توان هنری نمیتوان هیچ پیام ارزشمندی را به درستی در رسانه منتقل کرد. موضوع هر چقدر هم جدی و عمیق باشد در شکل ضعیف و با زبان الکن اثرگذار نمیشود. از دلایل نحیف شدن ارزشهایی مثل عدالت در جامعه رسانهای همین پسرفت صدا و سیما در تهیه برنامههای انتقادی و ارزشی است. طبیعی است که بعضی از مدیران هم همین تولیدات ضعیف و بیاثر را ترجیح میدهند تا عیار انتقادات اساسا جدی به نظر نیاید..
@maktubat
🖌 #مجید_دارابی
🔸برنامه ثریا نمایشی ضعیف از گفتمان ارزشی است و بدترین حمله همین دفاع ضعیف است. گفتگوهای ثریا اغلب طولانی و کسل کننده و با محتوایی اندک هستند. حرفهای ثابت در قالبهای نارسا که بیشتر حالت غرغر و اعلان نارضایتی دارد به اضافه امید دادنهای کلیشهای به امکانهای «ما میتوانیم» دائما در ثریا تکرار میشود. آنچه هم که ثریا به عنوان مستند به صدا و سیما میفروشد از نظر تصویری و رسانهای کالایی به شدت مبتذل و ضعیف است.
🔹مستند «در حصار مالها» که اخیرا از شبکه مستند بازپخش شد نمونه این مستندها است که در بهترین حالت گزارشهای تصویری به حساب میآیند. در این به اصطلاح «مستند»ها با بریدههایی از تصاویر کوتاه و مخلوط شده با صحبتهای کارشناسان مواجه میشویم که وسطشان باید موسیقیهای به شدت تند و اعصاب خُرد کن و بیربط را تحمل کنیم. معلوم نیست اهالی ثریا میخواهند مخاطب را به فکر و تأمل وادار کنند یا پشت سر هم و به دفعات هیجانزده شود؟
🔸هیچ مخاطبی با تکانهای شدید دوربین و زومهای تند و بیمعنی (مبتذلترین روش تلقینِ هیجان) ذهنیت منتقد و فعال پیدا نمیکند، هیچ کس با موسیقی تند و ضربی به اهمیت ارزشها پی نبرده است! اهالی ثریا به زبان از اهمیت فرهنگ ایرانی و اسلامی حرف میزنند اما در عمل از مبتذل و پیشپا افتادهترین روشهای تصویر، تدوین و موسیقی برای جذابسازی استفاده میکنند و در همان هم شکست میخورند! با ذهنیت پراکنده و شیزوفرنیک نمیتوان سلیقه منتقد و متعهد ساخت.
🔹از کم بودن تواناییها و زیاد دیده شدن مجری و عوامل ثریا در قاب دوربین که بگذریم بعضی انتقادها هم در سطح میماند و متعرض عمق تصمیمگیر و سیاسی ماجرا نمیشود. فیالمثل «در حصار مالها» اصلا نمیپرسد که این مالها و مراکز خرید در کدام دوره مجوز گرفتهاند؟ چرا به سراغ عاملان فاجعه به خصوص در تهران نمیروند؟ فهم مخاطب نادیده گرفته میشود و انتظار دارند هیچ کس متوجه نشود که ثریا و مجوز دهنده به مالها (شهرداری سابق) عملا به یک منبع سیاسی وصل هستند.
🔸اهمیت دادن به شعور رسانهای مقدم بر دفاع از ارزشها است، بدون توان هنری نمیتوان هیچ پیام ارزشمندی را به درستی در رسانه منتقل کرد. موضوع هر چقدر هم جدی و عمیق باشد در شکل ضعیف و با زبان الکن اثرگذار نمیشود. از دلایل نحیف شدن ارزشهایی مثل عدالت در جامعه رسانهای همین پسرفت صدا و سیما در تهیه برنامههای انتقادی و ارزشی است. طبیعی است که بعضی از مدیران هم همین تولیدات ضعیف و بیاثر را ترجیح میدهند تا عیار انتقادات اساسا جدی به نظر نیاید..
@maktubat
📝 تاوانِ غارت کردن مردم چیست؟
🖌 #مجید_دارابی
🔹توضیحی برای پایین آمدن قیمت دلار وجود ندارد و هیچ تحلیل اقتصادی و روانی نمیتواند نوسانی تا این اندازه شدید را توجیه کند. هیچ اتفاق خاصی در زمان بالا رفتن قیمت تا ۱۸ هزار تومان و پایین آمدن ناگهانی تا ۱۰ هزار تومان و کمتر از آن رخ نداده است. این نوسان شدید احتمال دخالت دولت در جهش ارزی برای جبران کمبودهایش را تقویت کرده، رخدادی که اگر ثابت شود توصیفی جز «خیانت» و «غارت» نمیتوان برایش پیدا کرد.
🔸گران شدن ارز نابودی زندگی مردم عادی را به دنبال دارد، آنها که سرمایههایی دارند قیمت داشتههایشان تقریبا همگام با بازار بالاتر میرود اما آنها که چیزی ندارند زندگی و آیندهشان در تورم شدید خاکستر میشود. بازی کردن با ارزش پول ملی یعنی آتش زدن به زندگی کارگران، کارمندان و همه کسانی که پشتوانه مالی جز کار روزمرهشان ندارند. اگر دولتی برای جبران بدهیهایش از جیب اینان بدزدد رسما به «دشمن مردم» تبدیل شده است.
🔹گفته میشود دولتِ حاضر دستکم ۲۰ هزار میلیارد تومان از سرمایههای عمومی را برای جبران ضرر سپردهگذاران پرداخت کرده. آنها که به طمع سودهای هنگفت پولشان را به موسسات مالی و اعتباری سپردند ضررشان را از جیب مردم برداشتند. این تاوانی بود که دولت از بیم اعتراضات خیابانی و شعارهای تند سپردهگذاران از جیب همۀ مردم پرداخت کرد. نقدینگی و تورم افزایش پیدا کرد تا دولت خودش را در امان نگه دارد.
🔸به نظر میرسد اولویت این دولت تنها حفظ خودش است، چرخش از مواضع سازشکارانه به انقلابی نیز این واقعیت را تایید میکند. حال بازی کردن با قیمت ارز و دزدیِ بزرگ از جیب مردم اتهامی است که باید به آن پاسخ بدهند، اما چه کسی باید دولت را بازخواست کند؟ مجلس که اساسا متحد با دولت بوده - و تنها بعد از بحرانی شدن اقتصاد و برای فرار از انتقادات به استیضاح و سوال روی آورد - بعید است بتواند گام جدی در این باره بردارد.
🔹کلیت نظام بنا را بر حمایت از دولت قرار داده و وضع اقتصاد حاصل همین اطمینان از بقا است. اگر روحانی و دوستانش خطر برکناری و محاکمه به دلیل ضربه زدن به اقتصادِ کشور را احساس میکردند شاید به این راحتی و بدون واقع شدن تحریم جدید (بر خلاف دولتِ قبل که سه تحریم نفت و ارز و طلا همزمان اجرا شد) شاهد چنین جهشی در قیمتها نمیبودیم. آیا در آینده نظام مسئولیت این حمایت و تبعاتش را خواهد پذیرفت؟
@maktubat
🖌 #مجید_دارابی
🔹توضیحی برای پایین آمدن قیمت دلار وجود ندارد و هیچ تحلیل اقتصادی و روانی نمیتواند نوسانی تا این اندازه شدید را توجیه کند. هیچ اتفاق خاصی در زمان بالا رفتن قیمت تا ۱۸ هزار تومان و پایین آمدن ناگهانی تا ۱۰ هزار تومان و کمتر از آن رخ نداده است. این نوسان شدید احتمال دخالت دولت در جهش ارزی برای جبران کمبودهایش را تقویت کرده، رخدادی که اگر ثابت شود توصیفی جز «خیانت» و «غارت» نمیتوان برایش پیدا کرد.
🔸گران شدن ارز نابودی زندگی مردم عادی را به دنبال دارد، آنها که سرمایههایی دارند قیمت داشتههایشان تقریبا همگام با بازار بالاتر میرود اما آنها که چیزی ندارند زندگی و آیندهشان در تورم شدید خاکستر میشود. بازی کردن با ارزش پول ملی یعنی آتش زدن به زندگی کارگران، کارمندان و همه کسانی که پشتوانه مالی جز کار روزمرهشان ندارند. اگر دولتی برای جبران بدهیهایش از جیب اینان بدزدد رسما به «دشمن مردم» تبدیل شده است.
🔹گفته میشود دولتِ حاضر دستکم ۲۰ هزار میلیارد تومان از سرمایههای عمومی را برای جبران ضرر سپردهگذاران پرداخت کرده. آنها که به طمع سودهای هنگفت پولشان را به موسسات مالی و اعتباری سپردند ضررشان را از جیب مردم برداشتند. این تاوانی بود که دولت از بیم اعتراضات خیابانی و شعارهای تند سپردهگذاران از جیب همۀ مردم پرداخت کرد. نقدینگی و تورم افزایش پیدا کرد تا دولت خودش را در امان نگه دارد.
🔸به نظر میرسد اولویت این دولت تنها حفظ خودش است، چرخش از مواضع سازشکارانه به انقلابی نیز این واقعیت را تایید میکند. حال بازی کردن با قیمت ارز و دزدیِ بزرگ از جیب مردم اتهامی است که باید به آن پاسخ بدهند، اما چه کسی باید دولت را بازخواست کند؟ مجلس که اساسا متحد با دولت بوده - و تنها بعد از بحرانی شدن اقتصاد و برای فرار از انتقادات به استیضاح و سوال روی آورد - بعید است بتواند گام جدی در این باره بردارد.
🔹کلیت نظام بنا را بر حمایت از دولت قرار داده و وضع اقتصاد حاصل همین اطمینان از بقا است. اگر روحانی و دوستانش خطر برکناری و محاکمه به دلیل ضربه زدن به اقتصادِ کشور را احساس میکردند شاید به این راحتی و بدون واقع شدن تحریم جدید (بر خلاف دولتِ قبل که سه تحریم نفت و ارز و طلا همزمان اجرا شد) شاهد چنین جهشی در قیمتها نمیبودیم. آیا در آینده نظام مسئولیت این حمایت و تبعاتش را خواهد پذیرفت؟
@maktubat
Telegram
مکتوبات
🔸پدری که امروز از پایین آمدن قیمت دلار صدایش از بغض به لرزه افتاده است. او فرزندی دارد که شیمی درمانی می کند و حالا انتظار پایین آمدن قیمت داروی فرزندش را می کشد.
@maktubmed
@maktubmed
📝 احمدینژاد از ریل ۵۷ خارج شده است
🖌 #مجید_دارابی
🔹هر طرف را که نگاه میکنی بوی راستگرایی آزارت میدهد هیچ دسته و گروهی در سیاست ایران پیدا نمیشود که از اتهام به سوسیالیسم و کمونیسم نترسد و پای شعار عدالت بماند. حتی رئیس دولتی که اصلا در تقابل با سیاست تعدیل و آزادسازی به قدرت رسید و با سخن گفتن از عدالت مردم را دلگرم کرد امروز شعارهای فریبنده سرمایهداری را به اسم واگذاری اقتصاد به مردم تکرار میکند!
🔸حساب دولت احمدینژاد را از شخص احمدینژاد و حساب احمدینژادِ گذشته را از امروزش باید جدا کرد. دولتهای نهم و دهم علیرغم همه نقدها و همگن نبودن در سیاستهای اقتصادی بازگشت نسبی به شعارهای عدالتخواهانه و باعث کُند شدن راستگرایی بودند. هدفمندی یارانهها، مسکن مهر، سهام عدالت، تمرکز زدایی، حمایت از مشاغل کوچک، بانک قرضالحسنه و... امیدهایی برای بازگشت اقتصاد به ریل ۵۷ ساختند.
🔹امروز احمدینژاد پای تخته رفته و برای توضیح دادن «ریشههای نابسامانی اقتصاد ایران» از دولت حداقلی و عقبنشینی دولت به امنیت و سیاست خارجی و نظارت و قضاوت حرف میزند! او احتمالا نمیداند که آرزوی تندترین لیبرالها در بحثهای اقتصاد را تکرار میکند و به خصوص وقتی از واگذاری آموزش و بهداشت و حتی سپردن نفت به مردم حرف میزند چقدر باعث خنده و تعجب میشود.
🔸اوج این مضحکه جایی است که احمدینژاد در روایت انقلاب با لحنی منفی میگوید که بسیاری از صنایع #ملی شد یعنی از دست مردم خارج شد! ملی شدن یعنی خارج شدن از دست مردم؟ آن هزار فامیلی که فرار کردند «مردم» بودند و در این سالهایی که صنایع با سیاست خصوصیسازی واگذار شدند دوباره به دست «مردم» سپرده شده اند؟ این ما مردمیم که سرمایه داریم و کارخانه و بانک میخریم؟
🔹احمدینژاد به دو دلیل دچار این تغییر زننده در گفتمانش شد: یکی بیاعتنایی به تئوری و کارشناس ارشد دانستن خودش در همه زمینهها و دیگری زیادی مردم مردم کردنش. در توجیه این گردش به راست احتمالا خواهند گفت که ما اصلا کاری به این حرفها نداریم و فقط دنبال حل نابسامانی در اقتصاد هستیم، همین فقر تئوریک و عملگرایی چاه ویلی است که به تکنوکراسی و نوکری سرمایهداری میرسد.
🔸سرمایهدار هیچ جایی در کلام احمدینژاد ندارد و به جایش مردم را میگذارد، واژه مبهم و مقدسی که همه میتوانند از آن به نفع خودشان استفاده کنند. اما آنچه در واقعیت داریم طرف سرمایهداری (رانتی و غیر رانتی) است که میتوانند فعالیت اقتصادی کنند و بقیه اگر از کنار سفره آنها چیزی نخورند رسما فقیر هستند و برای هزینههای ضروریشان (خورد و خوراک و آموزش و بهداشت) باید عزا بگیرند.
🔹پس از فروپاشی شوروی بعضی از آنها که شعارهای چپ میدادند اعتماد به نفسشان را از دست دادند، گمان کردند آرمان عدالت به پایان رسیده و اقتصاد راهی جز الگوی سرمایهداری ندارد. بنابراین به آزادسازی و احیای سرمایهداری (نشاندن خودشان به جای هزارفامیل) روی آوردند. احمدینژاد اساسا در تقابل با این سیاست به دولت رسید و حالا با این گردش بیشتر از همه خودش و سابقه اش را نفی میکند.
@maktubat
——————
🔴 برای نظر دادن درباره این یادداشت به اینستاگرام مکتوبات مراجعه کنید:
🔗 instagram.com/p/Bor12F4g4-R/?hl=en&taken-by=maktubat.insta
🖌 #مجید_دارابی
🔹هر طرف را که نگاه میکنی بوی راستگرایی آزارت میدهد هیچ دسته و گروهی در سیاست ایران پیدا نمیشود که از اتهام به سوسیالیسم و کمونیسم نترسد و پای شعار عدالت بماند. حتی رئیس دولتی که اصلا در تقابل با سیاست تعدیل و آزادسازی به قدرت رسید و با سخن گفتن از عدالت مردم را دلگرم کرد امروز شعارهای فریبنده سرمایهداری را به اسم واگذاری اقتصاد به مردم تکرار میکند!
🔸حساب دولت احمدینژاد را از شخص احمدینژاد و حساب احمدینژادِ گذشته را از امروزش باید جدا کرد. دولتهای نهم و دهم علیرغم همه نقدها و همگن نبودن در سیاستهای اقتصادی بازگشت نسبی به شعارهای عدالتخواهانه و باعث کُند شدن راستگرایی بودند. هدفمندی یارانهها، مسکن مهر، سهام عدالت، تمرکز زدایی، حمایت از مشاغل کوچک، بانک قرضالحسنه و... امیدهایی برای بازگشت اقتصاد به ریل ۵۷ ساختند.
🔹امروز احمدینژاد پای تخته رفته و برای توضیح دادن «ریشههای نابسامانی اقتصاد ایران» از دولت حداقلی و عقبنشینی دولت به امنیت و سیاست خارجی و نظارت و قضاوت حرف میزند! او احتمالا نمیداند که آرزوی تندترین لیبرالها در بحثهای اقتصاد را تکرار میکند و به خصوص وقتی از واگذاری آموزش و بهداشت و حتی سپردن نفت به مردم حرف میزند چقدر باعث خنده و تعجب میشود.
🔸اوج این مضحکه جایی است که احمدینژاد در روایت انقلاب با لحنی منفی میگوید که بسیاری از صنایع #ملی شد یعنی از دست مردم خارج شد! ملی شدن یعنی خارج شدن از دست مردم؟ آن هزار فامیلی که فرار کردند «مردم» بودند و در این سالهایی که صنایع با سیاست خصوصیسازی واگذار شدند دوباره به دست «مردم» سپرده شده اند؟ این ما مردمیم که سرمایه داریم و کارخانه و بانک میخریم؟
🔹احمدینژاد به دو دلیل دچار این تغییر زننده در گفتمانش شد: یکی بیاعتنایی به تئوری و کارشناس ارشد دانستن خودش در همه زمینهها و دیگری زیادی مردم مردم کردنش. در توجیه این گردش به راست احتمالا خواهند گفت که ما اصلا کاری به این حرفها نداریم و فقط دنبال حل نابسامانی در اقتصاد هستیم، همین فقر تئوریک و عملگرایی چاه ویلی است که به تکنوکراسی و نوکری سرمایهداری میرسد.
🔸سرمایهدار هیچ جایی در کلام احمدینژاد ندارد و به جایش مردم را میگذارد، واژه مبهم و مقدسی که همه میتوانند از آن به نفع خودشان استفاده کنند. اما آنچه در واقعیت داریم طرف سرمایهداری (رانتی و غیر رانتی) است که میتوانند فعالیت اقتصادی کنند و بقیه اگر از کنار سفره آنها چیزی نخورند رسما فقیر هستند و برای هزینههای ضروریشان (خورد و خوراک و آموزش و بهداشت) باید عزا بگیرند.
🔹پس از فروپاشی شوروی بعضی از آنها که شعارهای چپ میدادند اعتماد به نفسشان را از دست دادند، گمان کردند آرمان عدالت به پایان رسیده و اقتصاد راهی جز الگوی سرمایهداری ندارد. بنابراین به آزادسازی و احیای سرمایهداری (نشاندن خودشان به جای هزارفامیل) روی آوردند. احمدینژاد اساسا در تقابل با این سیاست به دولت رسید و حالا با این گردش بیشتر از همه خودش و سابقه اش را نفی میکند.
@maktubat
——————
🔴 برای نظر دادن درباره این یادداشت به اینستاگرام مکتوبات مراجعه کنید:
🔗 instagram.com/p/Bor12F4g4-R/?hl=en&taken-by=maktubat.insta
Forwarded from مکتوبات
📝نمیتوانیم از سوسیال دمکراسی عقبتر برویم
🖌#مجید_دارابی
بخشی از دعوای ما با دوستان ارزشی این است که نمیخواهند مفاهیم پایه و اساسی را در سیاست و اقتصاد بپذیرند. لیبرالیسم و سوسیالیسم را همزمان و با هم نفی میکنند و همواره به یک چیز مبهم و هنوز تببین نشده (نسخه اسلامی) ارجاع میدهند. نمیپذیرند که چپ و راست معنایی کلان و جدیتر از حالت مبتذل شدهشان در سیاستِ ایران دارند و چارهای از انتخاب آگاهانهشان نیست. از بحث نظری پرهیز میکنند و متأسفانه در عمل به دام نئولیبرالیسم میافتند.
در مباحث اقتصادی طیفی از نظرات داریم که یک سرش «لیبرالیسم افراطی» و طرف دیگرش «سوسیالیسم اشتراکی» است. این دو هیچکدام در عمل محقق نشدهاند و در جهان هیچ سیستمی ادعای خلوص ندارد. نظامهای اقتصادی همهشان جایی در میانه طیف قرار میگیرند، منتها برخی به جانب راست (آزادی و سرمایهداری) تمایل دارند و برخی به طرف چپ (عدالت و تأمین اجتماعی). پرسش معمول این است که آیا میتوان این مفاهیم را کنار گذاشت؟
این اصطلاحات غالبا مدرن هستند یعنی بعد از انقلاب صنعتی که کار و روابط اقتصادی تغییر ماهیت داد استفاده میشوند. هر نظامی که اقتصادش از مرحله ماقبل مدرن گذشته باشد ناچار است برای اداره خودش الگویی را انتخاب کند که به یکی از این دو سر نزدیک است. مثلا اگر تصمیم بگیرد که به حقوق کارگران، فقرا و توده مردم بیشتر اهمیت بدهد «چپگرا» است و اگر به طرف آزادی سرمایه، ثروتاندوزی و تبعیض بیشتر برود «راستگرا» خواهد بود.
🔸پس تکلیف اسلام چه میشود؟ آیا اسلام نسخه مستقل اقتصادی ندارد؟!
پاسخ این است که نزول اسلام پیش از شکل گرفتن این مفاهیم بوده و بستگی دارد چه تفسیری از دین ارائه بدهیم. متفکرین اسلامی بیشتر عدالت، رسیدگی به مستضعفین و پرهیز از تکاثر و اسراف را از اهداف اقتصادی اسلام میدانند. این اصول وقتی وارد دورۀ مدرن میشوند خود به خود در سمت الگوهای اجتماعگرا (سوسیالیستی) قرار میگیرند، نه الگوهای فردگرا (لیبرالیستی).
سوسیالیسم انواع متعددی دارد و متناسب با هر کشور و اقتصادی میتواند شکل متفاوتی پیدا کند. با این حال راستگرایان (که عدالتخواهی بزرگترین خطر برای منافعشان است) هر نوع چپگرایی را مساوی با کمونیسم و بیدینی میدانند! در دهه ابتدایی انقلاب چنین تهمتهایی حتی به امام خمینی (ره) هم زده میشد اما ایشان ابایی از این سخنان نداشت و متعهد به تأمین اجتماعی مردم بود. در واقع هیچ عدالتخواهی نیست که با این تهمتها آزار ندیده باشد.
اگر چپگرایی در اقتصاد تبدیل به ننگ و ابزار ترور شود اثری از عدالت باقی نخواهد ماند. پیامبران هم به خاطر حمایت از فقرا سرزنش میشدند پس سیاست دینی وقتی وارد اقتصاد میشود اساسا نمیتواند به منافع صاحبان ثروت اولویت بدهد. از تهمت التقاط هم نباید ترسید چه اینکه اگر «التقاط با چپ» بد باشد «التقاط با راست» بدتر است و اصولا راه گریزی وجود ندارد. آنکه چپگرایی را نفی میکند در حال تجویز راستگرایی و ریختن آب به آسیاب قارونها است.
اقتصاد اسلامی خواه ناخواه به الگویی نزدیک میشود که با عنوان «سوسیال دمکراسی» مورد توجه بسیاری از متخصصان اقتصادی قرار دارد. این الگو را در کشورهای اسکاندیناوی، سیاستهای کلان حزب کارگر انگلیس و سایر چپهای اروپا میتوان سراغ گرفت و آن را با مقتضیات جامعه و اقتصاد ایران متناسب کرد. عقبتر رفتن از مرز سوسیال دمکراسی به معنی تجویز راستگرایی و حراج کردن منافع مردم به سود طبقات برخوردار و صاحبان قدرت است.
الگو گرفتن از تجربههای اقتصادی به معنی پذیرفتن فرهنگ دیگران نیست. همانطور که قانون اساسی به سوسیالیسم و تمرکز دولتی متمایل بود و با تفسیر اصل ۴۴ به سمت سوسیال دمکراسی رفت اما هیچکدام خللی به ارزشهای سیاسی و فرهنگی وارد نکرد. منتها اگر در عمل قانون اساسی نقض شود و سیاستهای نئولیبرالیستی غلبه پیدا کنند دیگر نمیتوان نظام را متعهد به عدالت و منافع اجتماع دانست. محو چپگرایی از اقتصاد به معنی پشت کردن به انقلاب است.
امروز هیچ نظام راستگرایی پیدا نمیشود که تحت فشار سوسیالیسم وادار به پذیرفتن حداقل حقوق، حداکثر ساعات کار و خدماتی مثل آموزش و بهداشت و بیمه و بازنشستگی نشده باشد. مفهوم «دولت رفاه» را خود راستگراها برای تأمین اجتماعی مردم ابداع کردند تا جلوی پیشروی تفکر چپ را بگیرند. با این حال چپ حریف سرمایهداری نشد و اکنون فساد و غارتش مردم جهان و محیط زیست را تهدید میکند. ایران هم از این تهدید خطرناک مستثنی نیست.
کافی است نگاهی به ثروتهای ناشی از واردات و دلالی، بانکهای خصوصی، ظهور سرمایهداران رانتی، تبعیضهای وحشتبار درآمدی (مدیران، پزشکان، ورزشکاران، بازیگران) و توجه اندکی به شیوع فقر و فلاکت داشته باشیم تا بدانیم واگذاشتن عدالتخواهی و نفی چپگرایی در اقتصاد چه سرانجامی دارد.
@maktubat
🖌#مجید_دارابی
بخشی از دعوای ما با دوستان ارزشی این است که نمیخواهند مفاهیم پایه و اساسی را در سیاست و اقتصاد بپذیرند. لیبرالیسم و سوسیالیسم را همزمان و با هم نفی میکنند و همواره به یک چیز مبهم و هنوز تببین نشده (نسخه اسلامی) ارجاع میدهند. نمیپذیرند که چپ و راست معنایی کلان و جدیتر از حالت مبتذل شدهشان در سیاستِ ایران دارند و چارهای از انتخاب آگاهانهشان نیست. از بحث نظری پرهیز میکنند و متأسفانه در عمل به دام نئولیبرالیسم میافتند.
در مباحث اقتصادی طیفی از نظرات داریم که یک سرش «لیبرالیسم افراطی» و طرف دیگرش «سوسیالیسم اشتراکی» است. این دو هیچکدام در عمل محقق نشدهاند و در جهان هیچ سیستمی ادعای خلوص ندارد. نظامهای اقتصادی همهشان جایی در میانه طیف قرار میگیرند، منتها برخی به جانب راست (آزادی و سرمایهداری) تمایل دارند و برخی به طرف چپ (عدالت و تأمین اجتماعی). پرسش معمول این است که آیا میتوان این مفاهیم را کنار گذاشت؟
این اصطلاحات غالبا مدرن هستند یعنی بعد از انقلاب صنعتی که کار و روابط اقتصادی تغییر ماهیت داد استفاده میشوند. هر نظامی که اقتصادش از مرحله ماقبل مدرن گذشته باشد ناچار است برای اداره خودش الگویی را انتخاب کند که به یکی از این دو سر نزدیک است. مثلا اگر تصمیم بگیرد که به حقوق کارگران، فقرا و توده مردم بیشتر اهمیت بدهد «چپگرا» است و اگر به طرف آزادی سرمایه، ثروتاندوزی و تبعیض بیشتر برود «راستگرا» خواهد بود.
🔸پس تکلیف اسلام چه میشود؟ آیا اسلام نسخه مستقل اقتصادی ندارد؟!
پاسخ این است که نزول اسلام پیش از شکل گرفتن این مفاهیم بوده و بستگی دارد چه تفسیری از دین ارائه بدهیم. متفکرین اسلامی بیشتر عدالت، رسیدگی به مستضعفین و پرهیز از تکاثر و اسراف را از اهداف اقتصادی اسلام میدانند. این اصول وقتی وارد دورۀ مدرن میشوند خود به خود در سمت الگوهای اجتماعگرا (سوسیالیستی) قرار میگیرند، نه الگوهای فردگرا (لیبرالیستی).
سوسیالیسم انواع متعددی دارد و متناسب با هر کشور و اقتصادی میتواند شکل متفاوتی پیدا کند. با این حال راستگرایان (که عدالتخواهی بزرگترین خطر برای منافعشان است) هر نوع چپگرایی را مساوی با کمونیسم و بیدینی میدانند! در دهه ابتدایی انقلاب چنین تهمتهایی حتی به امام خمینی (ره) هم زده میشد اما ایشان ابایی از این سخنان نداشت و متعهد به تأمین اجتماعی مردم بود. در واقع هیچ عدالتخواهی نیست که با این تهمتها آزار ندیده باشد.
اگر چپگرایی در اقتصاد تبدیل به ننگ و ابزار ترور شود اثری از عدالت باقی نخواهد ماند. پیامبران هم به خاطر حمایت از فقرا سرزنش میشدند پس سیاست دینی وقتی وارد اقتصاد میشود اساسا نمیتواند به منافع صاحبان ثروت اولویت بدهد. از تهمت التقاط هم نباید ترسید چه اینکه اگر «التقاط با چپ» بد باشد «التقاط با راست» بدتر است و اصولا راه گریزی وجود ندارد. آنکه چپگرایی را نفی میکند در حال تجویز راستگرایی و ریختن آب به آسیاب قارونها است.
اقتصاد اسلامی خواه ناخواه به الگویی نزدیک میشود که با عنوان «سوسیال دمکراسی» مورد توجه بسیاری از متخصصان اقتصادی قرار دارد. این الگو را در کشورهای اسکاندیناوی، سیاستهای کلان حزب کارگر انگلیس و سایر چپهای اروپا میتوان سراغ گرفت و آن را با مقتضیات جامعه و اقتصاد ایران متناسب کرد. عقبتر رفتن از مرز سوسیال دمکراسی به معنی تجویز راستگرایی و حراج کردن منافع مردم به سود طبقات برخوردار و صاحبان قدرت است.
الگو گرفتن از تجربههای اقتصادی به معنی پذیرفتن فرهنگ دیگران نیست. همانطور که قانون اساسی به سوسیالیسم و تمرکز دولتی متمایل بود و با تفسیر اصل ۴۴ به سمت سوسیال دمکراسی رفت اما هیچکدام خللی به ارزشهای سیاسی و فرهنگی وارد نکرد. منتها اگر در عمل قانون اساسی نقض شود و سیاستهای نئولیبرالیستی غلبه پیدا کنند دیگر نمیتوان نظام را متعهد به عدالت و منافع اجتماع دانست. محو چپگرایی از اقتصاد به معنی پشت کردن به انقلاب است.
امروز هیچ نظام راستگرایی پیدا نمیشود که تحت فشار سوسیالیسم وادار به پذیرفتن حداقل حقوق، حداکثر ساعات کار و خدماتی مثل آموزش و بهداشت و بیمه و بازنشستگی نشده باشد. مفهوم «دولت رفاه» را خود راستگراها برای تأمین اجتماعی مردم ابداع کردند تا جلوی پیشروی تفکر چپ را بگیرند. با این حال چپ حریف سرمایهداری نشد و اکنون فساد و غارتش مردم جهان و محیط زیست را تهدید میکند. ایران هم از این تهدید خطرناک مستثنی نیست.
کافی است نگاهی به ثروتهای ناشی از واردات و دلالی، بانکهای خصوصی، ظهور سرمایهداران رانتی، تبعیضهای وحشتبار درآمدی (مدیران، پزشکان، ورزشکاران، بازیگران) و توجه اندکی به شیوع فقر و فلاکت داشته باشیم تا بدانیم واگذاشتن عدالتخواهی و نفی چپگرایی در اقتصاد چه سرانجامی دارد.
@maktubat