مکتوبات
22K subscribers
8.79K photos
5.43K videos
43 files
5.96K links
هلدینگ بزرگ مکتوبات با سابقه بیش از نه سال فعالیت در تلگرام

تبلیغات: @kabradabra

کانال های زنجیره ای متعلق به ما:

مکشوفات @makshufat
مکتوفان @maktufun
مکتوبال @maktuball
مراقبات @moraghebbat
مدفوعات @ridemoon
مکتوپاد @maktupod
Download Telegram
📝 جنگ، بی‌ثباتی و احتمالِ بومرنگ

#دانشطلب

🔸 جنگ، احتمال انقلاب را بالا می‌برد. انقلاب موقت در انگلیس (جمهوری کرامول) پس از جنگ‌ با اسکاتلند رخ داد. انقلاب روسیه در خلال جنگ اول به وقوع پیوست و انقلاب چین پیامد جنگ جهانی دوم بود. فشار اقتصادی و تحقیر ملی عواملی هستند که نیروهای خارج از قدرت را علیه قدرت بسیج می‌کنند.

🔹 جنگ، ترفندی است که ابرقدرت‌ها علیه مخالفان‌شان به کار می‌گیرند تا آنها را به ورطه سرنگونی یا تجزیه هل بدهند. حمله عراق به ایران نمونه‌‌ای بارز بود و تنش‌زایی و همپیمانی نظامی در اوکراین مثالی دیگر. فشار غرب‌گرایی را درست در نقطه‌ای گذاشتند که روس‌ها از آن احساس تهدید می‌کنند.

🔸 ایران پس از ۸ سال جنگ به سمت بی‌ثباتی یا انقلاب نرفت، متحدتر شد. فرسایش باعث شد خودشان دخالت کنند و آتش جنگ را، ضمنِ سایر توافقات‌ در پایان جنگ سرد، فروبنشانند. دوره رونق در جمهوری اسلامی از همین برهه آغاز شد، از جایی که سیاست نرم (تهاجم فرهنگی) را جایگزین اقدام سخت کردند‌.

🔹 بوش، ایران را در فهرست حمله مستقیم گذاشت اما باتلاقی که سپاه در افغانستان و عراق برایش ساخت نتیجه عکس داد. اقتصادِ ایران جلوتر رفت و در دوره احمدی‌نژاد به اوج رسید. اوباما که شاگرد جوزف نای بود تهاجم را ترکیبی کرد، قدرت سخت و نرم را به هم آمیخت تا نظام را ساقط کند.

🔸 ۸۸ ضربه نخستی بود که راه را برای سقوط هموار کرد. پیامد آن شدیدترین تحریم‌های ممکن (نفت، ارز، طلا) تحمیل شد تا راهِ تنفس ایران کاملا بسته شود. جرقه خوردن بهار عربی که به بیداری سنی‌ و افراطی‌گری تبدیلش کردند ایران را به ورطه خطرناکِ دیگری کشید: هزینه‌های بالا، شکاف داخلی‌.

🔹 با برگشتن ورق در سوریه سرکنگبین صفرا فزود. از دفاع در عراق و سوریه چهره ملی بیرون آمد؛ سلیمانی سردار پیروز شد و جناحی در داخل حاکمیت که مدافعان حرم را تا حد مدافعان اسد پایین می‌آوردند تغییر رنگ داد. ترامپ انتقام شکست را با ترور گرفت و اکثریت خودش را به رخ کشید.

🔸 جایی که اکیدا نمی‌خواهند ایران با آن وارد جنگ شود اسرائیل است. بزرگ‌ترین احتمال برای بومرنگ شدنِ شرارت دقیقا در اسرائیل پنهان شده. حتی وقتی یک‌طرفه غزه را بمباران می‌کنند شکاف به نهایت ممکن رسیده، صهیونیست‌ها دوپاره هستند و موقعیتِ این مولود استعمار به تزلزل افتاده.

🔹 چند ساعت پیش از سیلی ایران به اسرائیل (وعده صادق) همه نهادهای اطلاعاتی و نظامی غرب خبر داشتند. قرار بود ایران ثابت کند می‌تواند از خاک خودش، با اطلاع قبلی و در حداکثر آمادگیِ دشمن، سرزمین‌های اشغالی را هدف بگیرد. حتی اگر یک موشک به زمین می‌رسید عملیات موفق بود.

🔸 شطرنج ادامه خواهد داشت. غرب تلاش می‌کند ایران را در تمام مرزها به درگیری بکشاند و ایران در تکاپو تا از هر تهدیدی برگ برنده دربیاورد؛ مثل دفاع مقدس، مثل دفاع منطقه‌ای، مثل تحریم، و از همه مهم‌تر: برگرداندن خنجر اسرائیل به پهلوی غرب. از این رو، شبکه مقاومت جدی‌ترین دستاورد نظام بوده.

@maktubaaat
📝 فریادها را بشنوید: خودمان هم‌ زیادی هستیم

#دانشطلب

🔸 وقتی پیش‌فرض این است که کمبود جمعیت داریم و کشورِ خشک و بحران‌زده‌مان تا ۱۵۰ میلیون ظرفیت دارد چطور می‌شود مهاجرتِ افغان‌ها را به چالش کشید؟ وقتی ارزانی نیروی کار، یعنی دست و پا زدن طبقاتِ پایین برای معیشتِ حداقلی، فرصتی برای افزایش تولید فهمیده می‌شود فریاد و درخواست برای ساماندهی مهاجران به کجا می‌رسد؟

🔹 جمعیت میلیونی مهاجرها دلیل خوبی برای حذف یارانه‌ها است. به عبارت صریح‌تر: مهاجرِ بیشتر یعنی بهانه بهتر برای راست‌گرایی و راه دادن به نئولیبرال‌ها. احتمالا هیچ کس مدرکی ندارد تا وجود چنین طرح و برنامه‌ای را اثبات کند اما به شکل خود به خودی (انفعال و توفیق اجباری!) در حال رخ دادن است، حاصلش هم بیکاریِ بالاتر و گرانی بیشتر‌.

🔸 افغانستان به معنای واقعی کشورِ خارجی نیست، بیرون از ایران افتاده اما کسی نمی‌تواند خراسان شرقی را جدا از پهنه فرهنگی ما بداند. هم مرزهایش جعلی است هم نامی که بر آن تحمیل کرده‌اند. افغان یعنی پشتون و فقط مناطق جنوبی (هم‌مرز با پاکستان) را می‌شود افغانستان نامید. باقی خراسانی هستند و بعضا ایرانی‌تر از برخی اتباعِ ایران.

🔹 اگر کمبودِ جمعیت داشتیم، اگر تحریم کمرمان را خم‌ نکرده بود، یعنی اقتصادمان رونق داشت و نیروی کار می‌خواستیم، آنوقت حماقت بود اگر از جایی غیر از افغانستان مهاجر بپذیریم و به خصوص شیعیانش را با امتیازهایی نزدیک به آنچه استاندارد جهانی است به کشور راه ندهیم. وضع حاضر اما آنقدر درهم و متعارض است که اصلا فهمیده نمی‌شود.

🔸 مسئولین هر شعاری می‌دهند و در سخنرانی هر چه قربان صدقه می‌روند مهم نیست، عمل‌شان طوری است که انگار از زندگی مردم خبر ندارند. گویا نمی‌دانند با ۹۰ میلیون جمعیت به چه فلاکتی افتادیم و برای اینکه تبعاتِ مقاومت را نپذیریم چه فجایعی در آب و خاک‌مان رقم زده‌ایم. با حالتی شبیه به بی‌خیالی همچنان از منابع و ظرفیت‌ها می‌گویند!

🔹 ساماندهی کمترین و منطقی‌ترین خواستِ مردم است و این از معدود جاهایی که می‌شود به معنای واقعی از مردم (اکثریت متفق) حرف زد. سر کار آمدنِ طالبان البته شکست بزرگی برای آمریکا شد اما روشن بود چه تهدیدهایی برای ما خواهد داشت: رشد سنی‌گری و افراط، دشمنی کینه‌توزانه در مسائلی مثل آب، امنیت، ترانزیت، و فرار گسترده به ایران.

🔸 متأسفانه گوش‌ها نمی‌شنود و فریادها به جایی نمی‌رسد. شلختگی و رها کردن دارد نفرت‌های عجیب و غریب می‌سازد و رفتارهایی شبیهِ نژادپرستی را دامن زده. مهاجر، همه جا آسیب‌زا است حتی اگر ایرانیِ سربه‌راه در ژاپن باشد. اگر میلیونی و از مناطقی تیره‌روز در اقتصاد و فرهنگ، به کشوری تا گلو‌ در بحران رخ بدهد، نتیجه ناگفته پیدا است.

@maktubaaat
📝 روند در جوابِ روند، رخداد در برابرِ رخداد

#دانشطلب

🔸 همه ماه‌ها و سال‌هایی که اسرائیل زد و ایران جواب نداد یک عده توجیه می‌کردند که ایران با روند پاسخ می‌دهد و روند به زیان اسرائیل است. انگار ما در روندها ضربه نخورده‌ایم: جمهوری اسلامی ضعیف نشده، جبهه غرب (آمریکا، اروپا، اسرائیل) کشور را به شورش و هرج و مرج نکشیده‌، اقتصادمان هم به خاک سیاه ننشسته!

🔹 امثال علیزاده به ارزشی‌ها خرده می‌گرفتند که نقدهایتان به «صبر استراتژیک» درست نیست. واقعا از عجایب سیاست ما است که آدم‌های سکولار که اصلا بنیان مقاومت (شیعه سیاسی) را قبول ندارند جلوتر از مریدان امام و رهبری نظام را توجیه می‌کنند. بعد از اینکه ایران یک‌ بار جواب داد اینها هم به خیلِ طرفدارانِ زدن پیوستند.

🔸 منطق جنگ پایاپای است والا نمی‌شود از توانِ دفاعی حرف زد. روند مقاومت پاسخی است به روند اشغال و تجاوز و نسل‌کشی اما خرابکاری در زیرساخت‌ها، ترور در خیابان‌های تهران یا حملات هوایی در سوریه باید پاسخی مشابه و هم‌وزن خودشان بگیرند تا بشود به‌شان گفت انتقام. رخدادهای ویژه را با روند پاسخ نمی‌دهند!

🔹 همه دلبستگان به نظام یا طرفداران مقاومت می‌فهمند گاهی انتقام ممکن نیست. قدرت نظامی ما کمتر از غرب است و نفوذ اطلاعاتی‌مان به مراتب ضعیف‌تر‌. اگر بگویند می‌شود کارهایی کرد اما فعلا به مصلحت نیست باز تکلیف‌گراها اعتراض نمی‌کنند. مسئله عمدتا وعده‌های توخالی و‌ توجیهاتی مثل «انتقام پیشینی» است.

🔸 با فرضِ امکان‌ِ پاسخ، پیشنهاد ما واکنش به حمله اصفهان است، چه طبق ادعاها رادار اس-۳۰۰ را زده باشند چه صرفا یک حرکت نمایشی بوده. در هر سطحی باید در همان سطح پاسخ بگیرند تا معادله به پیش از وعده صادق (که اسرائیل بزند و ما جواب ندهیم) برنگردد. حتی فرصت خرابکاری نمایشی را هم نباید به اسرائیل داد.

@maktubaaat
📝 ایران کشور کوچکی است

#دانشطلب

🔸 لطفا نگویید ایران وسعت دارد، نگویید زمین زیاد داریم! چند هکتار زمین در دشت کویر به اندازه صد متر در شمال کشور ارزش ندارد. رویکرد درست به سرزمین، تنها با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی و مفهومِ «مساحت مفید» به دست می‌آید نه با عددهای خام یا افتخارهای شبه‌ملی به کشیدگی مرزها روی نقشه‌.

🔹 چون طبیعتا نسبت به ایران حساس هستید بیایید محاسبه را با عربستان تمرین کنیم: عربستان کشور بسیار بزرگی است از نظر جغرافیایی، اما از نظر اقلیمی به شدت کوچک و آسیب‌پذیر. فقط به صورت مصنوعی (با سوزاندن میلیاردها دلار نفت و استحصال آب شیرین) می‌توانند از نظر جمعیتی رشد کنند.

🔸 وسعت ایران از عربستان کمتر اما شرایط اقلیمی‌اش بهتر است. در برخورداری از منابع فسیلی سعودی‌ها با فاصله بسیار زیاد از ما دستِ برتر را دارند چون جمعیت بومی‌شان یک چهارم ایران هم نیست. در مجموع ما کشوری هستیم شبیه عربستان که برای زندگیِ بهتر از غارتِ منابع استفاده کرده‌ایم.

🔹 برای کمتر شدن حساسیت مثال دیگری را امتحان کنیم. گیلان بزرگ‌تر است یا یزد؟ از نظر جغرافیایی حتما یزد، اما اگر شرایط زندگی و تولید را در نظر بگیریم گیلان به مراتب «مساحت مفید» بیشتری دارد. مثال دیگر تهران است که به خاطر نزدیکی به منابع آب از وسیع‌ترین مناطق کشور به حساب می‌آید.

🔸 اگر تناسب جمعیت و سرزمین از دست برود نتیجه، تخریب خواهد بود و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی. اگر سعودی‌ها از استعداد ۱۰۰ میلیون جمعیت حرف بزنند چه احساسی به‌تان دست می‌دهد؟ اگر یزدی‌ها بگویند به اندازه تهران می‌توانیم برای زندگی و مهاجرت جذاب شویم واکنش‌تان چه خواهد بود؟

🔹 اگر ادعا کنیم ایران ظرفیت ۱۵۰ میلیون نفر دارد مثل این است که جمعیت تهران را تا دو برابر افزایش بدهیم. در عمل ممکن است اما تصورش هم آزاردهنده می‌شود. در شرایطی بدتر از پاکستان و نیجریه یا بردگی نیروی کار شبیه چین و هند، که گاهی برای یک وعده غذا ناچارند بیش از ۱۰-۱۲ ساعت کار کنند.

🔸 توسعه عاریتی و تقلید از عربستان آفتابه خرج لحیم است. اینکه آب دریا را شیرین کنیم تا صدها کیلومتر پمپاژ شود و در کارخانه و نیروگاه بخارش کنیم و سودش را عده‌ اندکی ببرند که سرمایه و حتی زندگی‌شان را به خارج منتقل کرده‌اند عاقلانه است؟ شیره سرزمین را می‌کشیم تا فقر و تبعیض بیشتر شود.

@maktubaaat
📝 فساد امنیتی‌ترین مسئله نظام است

#دانشطلب

🔸 می‌گویند امنیت بر همه چیز مقدم است و راست می‌گویند اما فساد امنیتی‌ترین مسئله نظام بوده و هست. هیچ چیز مثل فساد مردم را نسبت به حکومت بی‌اعتماد و رفتارشان را آکنده از حرص و تلافی‌جویی نمی‌کند.

🔹 به جامعه فشار زیادی آمده و خیلی‌ها روی لبه رفته‌اند، یعنی منتظر بهانه‌اند تا پشت پا زدن به همه چیز را برای خودشان توجیه کنند و فساد این بهانه را به‌شان می‌دهد. مسئله نه تنها امنیتی که فرهنگی هم هست.

🔸 هشدار سعدی که «اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی» یک روی پنهان دارد و آن توجیه غلامان است تا «برآرند درخت از بیخ». هو و جنجالی که بعد از هر خبر فساد راه می‌افتد بعضا چنین کارکردی دارد؛ توجیه دست‌درازی.

🔹 حتی وقتی «الناس علی دین ملوکهم» را تکرار می‌کنند چنین چیزی در پس ذهن‌ها جریان دارد. حاکمان را کاملا سیاه و تباه نشان می‌دهند تا سیاه‌کاری و دزدی خودشان را تبرئه کنند: تقصیر ما نیست، ما به دین ملوکیم!

🔸 تجربه پهلوی که رسانه‌های نظام همچنان جمهوری اسلامی را با ارجاع به غلط‌هایش توجیه می‌کنند باید درس خوبی برای امروز باشد. وقتی فساد افسارگسیخته و دریده شد دیگر بختی برای بقای سلطنت باقی نگذاشت.

🔹 به دلیل فشار رسانه‌ای و شکاف اجتماعی هر فسادی در جمهوری اسلامی چند برابر بیشتر ضریب می‌گیرد. فساد قطعا از بین نخواهد رفت اما می‌شود جلوی دزدی‌های بزرگ یا صورت‌های زننده از غارت را گرفت‌.

🔸 تتمه: سوء استفاده‌ها تنها با دو نکته رد می‌شوند. اول «لا تزر وازرة وزر اخری» که یعنی اقبال آگاهانه به گناه پذیرفته نیست و بعد «نومن ببعض و نکفر ببعض» نداریم، فساد اقتصادی جواز ولنگاری فرهنگی نمی‌شود.

@maktubaaat
📝 «طرح پاداش» جامعه را تقویت می‌کند

#دانشطلب

🔸 درباره ضریب گرفتنِ حق انتخاب با میزان مشارکت (پیشنهادی که نامش را طرح پاداش گذاشته‌ام) این نقد مطرح می‌شود که مبتنی بر محلی‌گرایی است و بنده هم پاسخی برای آن ندارم. فقط می‌توانم بگویم گرایش محلی و منطقه‌ای در شرایط فعلی از بین نرفته و احتمالا در هیچ وضعیت دیگری هم رو به زوال نخواهد رفت. اگر دستاوردِ این پیشنهاد قابل توجه باشد می‌توان از آن نقد چشم‌پوشی کرد.

🔹 مهم‌ترین چیزی که در طرح پاداش (بالارفتنِ سهم سیاسی با همگرایی و‌ مشارکت) به دست می‌آید تقویت حسِ سرنوشت جمعی است: من در صورتی صدای بلندتری دارم که همسایه‌ام بیاید و حرف بزند. مهم نیست موافقم باشد یا نه، همین که بیاید و مشارکت کند هم حق شهروندی خودش را ارتقاء داده هم حق مرا. خود به خود تلقین می‌شود که اول باید همدیگر را به حساب بیاوریم و احترام کنیم.

🔸 نیاز به توضیح نیست که تهدید بزرگ برای جامعه ایرانی حرکت به سوی فردگرایی (اتمیزه شدن) است. بر اهالی سیاست هم پوشیده نیست که خطر فاشیسم درست پس از خرد شدن جامعه، زوال سنت‌ها و ارزش‌ها، پدید آمدن خلأ معنایی و بی‌شکلی توده حادث می‌شود. نظم پیشین که بشکند مردم یا در نزاع می‌مانند یا آماده می‌شوند برای همگرایی گله‌وار، مبتنی بر توهم‌ها و خودستایی‌های بزرگ.

🔹 ارزش‌های محلی، سنتی هستند. اگر جوامعی که هنجارها را جدی‌تر می‌گیرند تقویت شوند این احتمال هست که نیرویی معکوس (از شهرستان‌ها به پایتخت) و برخلافِ فردگرایی مرکزنشین به وجود بیاید. نمی‌دانم این نیرو چقدر می‌تواند موثر باشد اما آنقدر مهم هست که به امتحانش بیارزد. قوانین انتخابات هیچ جای دنیا بی‌بازگشت نیستند و اگر به هدف نرسند تغییرشان هزینه بالایی ندارد‌.

🔸 طرح پاداش چیزی شبیه به یک «لیگ» می‌سازد که هیچ تیمی از آن حذف نمی‌شود. مناطقی که مشارکتِ بیشتری دارند فرصتی خواهند بود برای نامزدها، تا به جای کلان‌شهرها و مواجه شدن با احتمالِ باخت به حوزه‌های کوچک‌تر بروند و بختِ پیروزی‌شان را بالا ببرند. همین روند هم به تقویت مناطق دور از مرکز در تصمیم‌گیری‌های سیاسی (تلاش برای رسیدن به رضایت محرومین) کمک خواهد کرد.

@maktubaaat
📝 بودجه‌ها رفت اما سرنوشت دریاچه عوض نشد

#دانشطلب

🔸 سال‌ها ترس ساختند که دریاچه ارومیه اگر خشک شود چه واویلایی خواهد شد، طوفان نمک راه می‌افتد، زمین‌های کشاورزی از بین می‌رود، میلیون‌ها نفر آواره می‌شوند، شهرهای مهم مثل تبریز رو به ویرانی می‌گذارد و از این دست ادعاهای دلهره‌آور. دریاچه رو به خشکی کامل رفت اما هیچ طوفانی که حتی چند روستا را تهدید کند هم گزارش نشد. حاصل آن هیاهو خلاصه می‌شود به: دود کردن میلیاردها تومان پول، بازی با اعصاب و روان مردم، دامن زدن به سوداهای توخالی و یک دریاچه تقریبا مرده.

🔹 هیاهوی نجات ارومیه چیزی نبود جز هجمه سیاسی با روکش ملی و محیط زیستی. اوایل دهه هشتاد که شوری آب بالا رفت معصومه ابتکار به خاتمی گزارش داد: تهدیدی متوجه دریاچه نیست. توسعه کشاورزی و صنعتی که ادامه پیدا کرد و در دوره احمدی‌نژاد شتاب گرفت خشکی دریاچه هم به عنوان تهدید مطرح شد. دار و دسته همان ابتکار که قدرت‌شان در رسانه آشکار است هیاهوی بزرگ را کلید زدند و ملت خودش را در آستانه فاجعه دید. حساسیت قومی باعث شد همه حواس‌ها جمع شود.

🔸 هیاهو در دولت روحانی فروکش کرد و آن هشت سال سیاه با یک سرانجام قابل‌پیش‌بینی به پایان رسید: کار دریاچه تمام است. اینکه در بخش شمالی چند متری آب بایستد یا به طور کلی خشک شود بستگی به میزان بارش‌ها دارد و الا با آن توسعه دیوانه‌وار و مصرف گشاده‌دستانه واضح بود افقی برای دریاچه نمانده. تغییر اقلیم هم که کمترین سهمی در ذهن بزرگان و تصمیمات کلان این مملکت دارد عاملی است به اهمیت برداشت بی‌رویه. از این رو پروژه‌های انتقال آب هدر دادن پول بوده برای کمی اشتغال و افتخار.

🔹 پس از افتادن توسعه به دست تکنوکرات‌ها، مجرم بعدی نفوذ آذری‌ها است. آن‌ها که موقعِ بودجه گرفتن برای حوزه‌های رأیشان قوم‌گرایی را تحریک می‌کنند وقتی هم بحران نمودار شد قوم‌گرایی را تحریک کردند. گویی اقوام دیگر با دشمنی و عمدا دارند "دریاچه ترک‌ها" را خشک می‌کنند یا احیائش بعد از آنهمه غلط‌‌های پرسود امکانپذیر است پس اگر فورا چند همت بودجه ندهند یعنی در خشک شدنش منفعت دارند! گلوی دریاچه به دست کسانی فشرده شد که تنها فراکسیون قومی در تاریخ کشور را ساختند.

🔸 مجرم دیگر احمدی‌نژاد است که نعوذ بالله انگار خدایش مردم بود و دینش راضی کردن فوری آنها ولو با خاکستر کردن جنگل و مرتع و خشک کردن دریاچه و به باد دادن منابع.‌ قطعا بیش از خیلی‌ها می‌فهمید اصلاح آبیاری پیش از توسعه باغداری ضرورت دارد اما در چانه‌زنی کوتاه می‌آمد چون اولویت برایش دعای خیر مردم بود: خدا پدرش را بیامرزد که برای ما کار و درآمد درست کرد. منتها در بالا و در گوش فرشتگان این دعاها طنین دیگری پیدا می‌کند: خدا خیرش بدهد که تبر به کمر اقلیم‌مان زد.

@maktubaaat
📝 ایران با زور مانده

#دانشطلب

🔸 به بیسوادی یا ساده‌لوحی آلوده است اگر کسی بگوید ایران با فرهنگش یا با نیروی مردمش مانده. ایران را شمشیرِ اسماعیل از نو ساخت و زور عباس و نادر و آقامحمدخان تثبیت کرد. بعد از آن هم که دیگر حاکمِ فاتح نداشتیم، نزاع ابرقدرت‌ها و توازن قوا باعث شد ایران بماند والا هر کدام از امپراطوری‌های انگلیس یا روسیه تزاری، امپریالیسم آمریکا یا کمونیسم شوروی، قادر بودند ایران را به سادگی ببلعند.

🔹 تا حالا هم داستان همان است. هیچ کدام از دو نیروی شرق و غرب نتوانست بر جریانِ نفرت از پهلوی‌ها سوار شود و در همین خلأ، روحانیت و مذهبی‌ها (که سر نخواستن‌شان بین شرق و غرب دعوا است) موفق شدند نیروی هویت‌طلبی را، فارغ از سیاستمدارانی که خودشان را به شرق یا غرب بسته بودند یا نگاه‌شان به آنها بود، به رخ بکشند. در بقای جمهوری اسلامی هم بازی در کشمکشِ ابرقدرت‌ها کاملا موثر بوده.

🔸 بعد از آقامحمدخان ما دائما ایران را از دست داده‌ایم. حتی در زمان رضا که سلطنت‌طلب‌ها می‌خواهند از او چهره مقتدر بسازند از ایران کاسته شده. پهلوی‌ها در برابر اراده انگلیس، از بلوچستان و افغانستان تا مرزهای عثمانی سابق و بحرین، کاملا مطیع بودند. شرمساریِ پاره کردن امتیاز نفت و بعد تن دادن به چیزی شبیه یا بدتر از آن در دوره رضاخان دقیقا فاصله بین توهم و واقعیتِ روی زمین را نشان می‌دهد.

🔹 در ایران رجز و ادعا پرطرفدار شده. به شکل عجیبی خیلی‌ها دنبال این هستند که افتخار کنند و به هر دستاویزی چنگ می‌زنند. اگر از مردم بپرسند شاعر ملی ایران کیست و کدام‌ یک از مشاهیر ادبی، روحِ تاریخی ما را نمایندگی می‌کند بسیاری از پاسخ‌ها فردوسی خواهد بود اما آن قهرمانی و پهلوانی، آن تلاش برای فتح و پیروزی، قرن‌ها است که از بین رفته. سخنگوی فرهنگی ما امثال حافظ و مولوی شده‌اند.

🔸 ضعف بزرگ ما نظامی‌گری است و این همان چیزی است که هند و مصر و چین را با همه عظمت فرهنگی و تمدنی‌شان به فلاکت کشید. چین خودش را تکان داد و ایستاد هند هم پشت سرش حرکت می‌کند، مصر با غرب ساخت و در فلاکت ماند، وضع عراق و شام هم نیازی به توضیح ندارد. اگر ایران وضع متوسطی دارد و علیرغم همه فشارها در این چهار دهه مانده به خاطر نیروی نظامی متوسطی است که ساخته.

🔹 توهم، رجزخوانی، لافزنی، گزافه‌گویی و... به غایت در سیاست و فرهنگ ما موج می‌زند. حتی اعتراضِ آکادمیک‌ها و لیبرال‌ها به نظام علتش همین است چون وجودش را مانع شکوفایی خودشان می‌دانند اما کسی نمی‌پرسد از کدام‌ توان و استعداد حرف می‌زنید؟ چند میلیون نخبه به قول خودتان با ضریب هوشی بسیار بالا در غرب زندگی می‌کنند، چه شاهکارهایی ازشان دیده شده که در ایران ممکن نبود؟

🔸 اگر در زمان عقب بروید و درب برخی دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها را ببندید یا حتی بعضی مدارس علمیه و محافل عرفانی فلسفی را حذف کنید هیچ اتفاق‌ بدی برای ایران نمی‌افتد. اینها عمدتا چیزی به ما نیافزوده‌اند بلکه بعضا خورده‌اند و اسباب ضعف و شکاف را تقویت کرده‌اند. برای مثال چند گروه جامعه‌شناسی را تعطیل کنید، نه تنها دردسرهای سیاست که فشارِ تنش‌زایِ سکولاریسم هم کمتر خواهد شد.

🔹 به همان تعبیری که درباره نیروی فرهنگ یا خواست مردم به میان آمد، در قله خودفریبی است اگر کسی نهاد علم را (چه مدرن چه سنتی) شریکِ بقا بداند. فقهایی که به شیعه سیاسی گرایش پیدا کردند اول با بدنه محافظه‌کار در حوزه‌های علمیه به اختلاف خوردند. ایران اگر مانده با اصرار همین‌ فقها بر ساختن نیروی سیاسی از شیعیانِ معتقد بوده تا آنچه از صفویه رسیده را نگه دارند، مابقی جدی نیستند.

@maktubaaat
📝 غرب بهترین آزمایشگاه برای شعارهایش است

#دانشطلب

🔸 «توسعه» الگو دارد و هر کس در کانون افکارش باشد خود به خود به چند کشور غربی نگاه می‌کند: انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا. اینها پیشتازهای توسعه (اقتصادی و سیاسی) هستند و بقیه که توسعه‌یافته خوانده می‌شوند، چه اروپایی مثل ایتالیا یا آسیایی مثل ژاپن، به دنبال‌شان حرکت کرده‌اند. برای کشورهای در حال توسعه وضعیت خیلی شفاف‌تر است چون با «برنامه‌های توسعه» آشکارا دنباله‌روی را برای خودشان نسخه کرده‌اند.

🔹 همانطور که بهترین صورت‌های فناوری را اول باید در آن سه چهار کشور جستجو کرد بهترین وضعیتی که ممکن است شعارهایی مثل «حکومت مردم»، «آزادی بیان» و «حقوق بشر» پیدا کند را باید در همان جوامع به پژوهش گرفت به خصوص در آمریکا که قدرتِ برتر است و هیچ امپراطوری در تاریخ سلطه و سیطره کاخ‌سفید را نداشته. اگر در چنین اوجی از رفاه و قدرت آن شعارها به سادگی تَرک بخورند یعنی دروغ یا غیرعملی هستند.

🔸 وقتی حکومت‌های غربی ادعاهایشان را زیر پا می‌گذارند غرب‌گراها می‌گویند ما از ارزش‌های آنها دفاع می‌کنیم نه از دولت‌ها. این توجیه قابل قبول بود اگر یک بار و دو بار اتفاق می‌افتاد اما از «آزادی بازار» گرفته تا «آزادی بیان» هر جا کمترین فشاری به‌شان بیاید شدیدترین واکنش‌ها در جهت مخالف را می‌بینیم؛ مثلا در بحران اقتصادی بزرگ‌ترین حمایت‌های سوسیالیستی را انجام می‌دهند یا اعتراض به موارد امنیتی را به سرعت سرکوب می‌کنند.

🔹 اگر آزادیِ اعتراض در فرانسه یا آمریکا شکست بخورد چرا در ایران باید عملی باشد؟ اگر در چند آزمایشگاه با بهترین وضعیت نظامی، امنیتی، اقتصادی و حتی (به قول خودشان) اجتماعی و فرهنگی، ثابت شود اعتراض تا به موارد حساس نرسیده تحمل می‌شود اما به محض تماس با حساسیت‌ها روی دیگری نشان می‌دهند، چرا نباید در واقعی و عملی بودن شعارها شک کنیم؟ چطور در کشوری درمانده همان شعارها را بخواهیم؟

🔸 چند دانشجو به مسالمت‌آمیزترین شکل ممکن به سیاه‌ترین رخداد در چند دهه گذشته یعنی نسل‌کشی در پخش زنده اعتراض می‌کنند. نه با مشروعیت اسرائیل کاری دارند نه طرفدار حماس یا ایران‌اند، چه بسا دولت خودشان را هم مسلط بر جهان می‌خواهند فقط به نحوی که آبروی انسانیت را نبرد. تنها به نسل‌کشی توسط دولت نتانیاهو اعتراض دارند و اگر او برود احتمالا اعتراض‌ اینها هم تمام می‌شود، واکنش پلیس چگونه بوده؟

🔹 برخوردها آنقدر زننده است که هیچ دست و پا زدنی برای توجیه نمی‌تواند موثر باشد‌. جماعت توسعه‌گرا که سال‌ها به تجربه‌های جهان ارجاع دادند حالا از موقعیت شاگردِ مقلد جاخالی می‌دهند و‌ یادشان می‌رود دائم در کارِ درس گرفتن بوده‌اند. باز برمی‌گردند به جمهوری اسلامی و از عملکرد بدش در اعتراض‌ها می‌گویند، همه‌اش قبول! اما این کمکی به پوچی ارزش‌های غرب نمی‌کند، پوسته حباب از شعار آزادی محکم‌تر است.

@maktubaaat
📝 لطفا به ما درس ندهید

#دانشطلب

🔸 در اعتراض‌های اروپا و آمریکا گاهی یک خراش حتی به یک پلیس نمی‌افتد اما آن را با شورش‌های ایران مقایسه می‌کنند که از اول برای کشتن و دار زدن به راه می‌اندازند و بعضی جاها تلفاتِ نیروهای حافظ امنیت بیش از معترضان بوده.

🔹 اعتراض‌ها در غرب علت داخلی دارد و هیچ دشمن خارجی در کار نیست که برای سقوط و تجزیه‌شان پول خرج کند و شبکه بسازد یا آشکارا از کسانی که به خیابان ریخته‌اند پشتیبانی کنند و حرکت‌شان را «انقلاب» بخوانند.

🔸 پلیس در غرب آموزش‌دیده و مسلط است چون دولت‌شان نه سال‌ها زیر تحریم و تهاجمِ سیاسی که همزمان ثروتمند و توانمند بوده. قادرند حداکثرِ امکانات را برای پلیس فراهم بیاورند و سطح‌ بالایی از درآمد و آموزش را به‌شان برسانند.

🔹 جوامع غربی به خاطر غارت‌گری دولت‌هایشان چند دهه در رفاه و آرامش بوده‌اند اما امثالِ ایران برعکس، به خاطر ضعفِ دولت‌ها غارت شده‌اند و هر روز به چشم دیده‌اند که ثروت‌شان از دست می‌رود و خودشان فقیر می‌مانند.

🔸 پس از جنگ‌های جهانی هیچ تنش و تهدیدی مرزهای غرب را به لرزه نیانداخته اما ایران پس از انقلاب یا در جنگِ مستقیم بوده یا همسایگانش را اشغال کرده‌اند یا با حمایت از تروریسم باتلاق‌هایی از جنگ نیابتی برایش ترتیب داده‌اند.

🔹 اینها نکته‌های ساده‌ای هستند که انتظار می‌رود مردم عادی هم بفهمند و‌ دست از مقایسه بردارند اما سیاست در ایران آنقدر تباه و آلوده به نادانی است که آکادمیک‌ها و روشنفکرها هم مقایسه می‌کنند و حتی پلیس ایران را بدتر می‌دانند.

🔸 وقتی واقعیت‌ها بیرون می‌ریزد به جای اینکه در ارزش‌های لیبرال شک‌ کنند به ایران فحش می‌دهند. یادشان می‌رود خودشان از آنها الگوهای توسعه ساخته‌اند و دقیقا به همین دلیل سرکوب در غرب هیچ معنایی جز «فاجعه» ندارد.

🔹 غرب اگر با ایران مقایسه شود کارش تمام است، یعنی اصلا چیزی برای ارائه ندارد، نمی‌تواند الگو باشد‌. ما می‌گوییم غرب دارد طبیعتِ قدرت را نشان می‌دهد؛ که نظام‌ حقوقی سکولار و شعارِ آزادی و حقوق بشر نتوانسته مهارش کند.

🔸 هر کشوری حق دارد مهارهای خودش را مبتنی بر ارزش‌های خودش برای محدود کردن قدرت و خشونت به کار بگیرد‌ اما غرب و غرب‌گراها، در حالی که اسرائیل و سرکوب در دفاع از آن را توجیه می‌کنند، به ما درسِ حقوق بشر می‌دهند!

@maktubaaat