This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر موسی غنینژاد: حتی ویتنام و چینِ کمونیست، روابطشان را با دنیا عادی کردند.
👍17
🔰🔰موضوع امنیتی است!
◾️رحیم قمیشی
ما تا بهحال چقدر تلفات در سوریه دادهایم؟
چند میلیارد دلار تسلیحات فرستادهایم؟
کمکهای بلاعوض به کشورها چقدر بوده!
چقدر در یمن هزینه کردهایم؟
ماهانه چند میلیون دلار به حزب الله لبنان میپردازیم؟
به حماس چقدر از بودجه مردم فقیر کمک میکنیم؟
سپاه چقدر از بودجهاش صرف نهضتهای اسلامی خارج از کشور میشود؟
اینها همه امنیتی هستند!
حتی پرسش در مورد آنها جرم است.
و زندان دارد، همراه با شلاق.
در کشورهای پیشرفته در پارلمان بحث میکنند، آیا به اکراین که مورد هجوم روسیه قرار گرفته کمک کنیم؟ آیا توانش را داریم؟ اصلا چقدر کمک کنیم؟ نیرو هم بفرستیم؟ و در همه این موارد مردم مَحرم هستند. اصلا دولت موظف است به مردم گزارش بدهد. بودجه آنها در خارج چطور مصرف شد.
و چه منافعی برایشان داشت.
و آیا آنها رضایت داشتهاند؟
آنها کشورهایی با حاکمیت سکولار و غیردینی هستند و ما جمهوری اسلامی عدل علی و تحت حاکمیت نایب امام زمان!
برای انجام پروژهای همراه همسرم به یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران رفته بودیم تا بتوانیم نسبت دانشآموزان و کادر اموزشی را بدست بیاوریم. اینکه به ازای هر دانشآموز چقدر کادر آموزشی و اداری به کار گرفته میشود و عملا چقدر هزینه سرانه آموزش دانشآموزان میشود.
اطلاعات سایر کشورهای جهان (به جز چند کشور بسیار عقبافتاده) در اینترنت موجود بود، و از ایران هم متاسفانه آماری پیدا نمیشد.
به محض آنکه موضوع پژوهش ما را متوجه شدند، سر از حراست درآوردیم!
و یک ساعت سین جیم شدن، که این اطلاعات را برای کدام کشور خارجی میخواهید؟ و برایمان توضیح میدادند که اسرائیل و آمریکا اصلا منتظر چنین اطلاعاتی هستند، تا به انقلاب ما از این طریق صدمه بزنند!
خندهمان گرفته بود از حماقت حراستی که حرفهای خودش را باور کرده و با شور و حرارت از مشکلات امنیتی میگفت که ما نمیتوانیم عمق آن را درک کنیم.
میگفت بقای کشور در دست حراستها و حفاظتها و دلسوزی و فداکاری آنهاست!
و آن موضوع کاملا امنیتی بود!
چه چیز بهتر از امنیتی خواندن موضوعات، تا هیچکس حق پرسش نداشته باشد و بودجهها بیحساب و کتاب صرف هر کار بیثمری شود.
پژوهش ما بدون نتیجهای برای ایران بسته شد!
چرا با گذشت ۴۳ سال سفارت ما در آمریکا باز نمیشود، حداقل برای امور کنسولی و چند میلیون ایرانی در آنجا باید اذیت شوند؟
چرا برای تجدید رابطه سیاسی با عربستان عروسی گرفته شد؟
چرا وزیر خارجه در جلسات غایب بود؟
آمارها در کشور چه میگویند؛
ما چند معتاد در کشور داریم؟
خانوادههای دچار فقر مطلق چقدرند؟
جمعیت اهل تسنن، تعداد پیروان سایر ادیان چقدر است؟
چند درصد از جوانهای کشورمان به یمن حکومت اسلامی دیگر اعتقادی به هیچ دینی ندارند؟
محدودیت شدید اینترنت چقدر به کشور آسیب زده؟
زنان سرپرست خانوار چه جمعیتی هستند؟
آنها از چه طریق امرار معاش میکنند؟
تحریم چقدر به ما صدمه زده، ما برای تکنولوژی هستهای چقدر هزینه کردهایم؟ چند هزار میلیارد دلار؟
کدام بانکهای کشور ورشکسته هستند؟
صندوقهای بازنشستگی چه وضعی دارند؟
دارایی آستان قدس چقدر است و چه سهمی به بودجه کشور امام زمانی میپردازد؟
بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی، بخش اقتصادی بنیاد شهید، بنیاد علوی و الی ماشاالله بنیادهای دیگر چقدر بودجه دارند، چقدر مالیات میدهند؟ درآمدشان کجا میرود؟ مگر حکومت ایران از نظر آنها اسلامی نیست!
نفت ما را چه کسانی وارد بازار سیاه میکنند و چقدر زیر قیمت آن را میفروشند.
چقدر به جیب آن واسطهها میرود که بسیاریشان از برادران داخل هستند؟
همه اینها امنیتی و فوق امنیتی است؟!
اسرائیل سوءاستفاده میکند؟
آمریکا سوء استفاده میکند؟
دشمن بهرهبرداری میکند؟
دشمن...
پس در حالیکه در و دیوار آکنده است از شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، حاکمیت باید دعاگوی آن دو کشور، از صمیم دلش باشد.
اگر امریکا و اسرائیل نبودند، اگر دشمنهای خیالی دیگر نبودند، چطور میشد سر مردم شیره مالید!
چطور میشد بودجههای چند هزار میلیاردی جابجا کرد و گفت امنیتی است!
چطور میشد هر صدای اعتراض مظلومانهای را خاموش کرد و آدم کشت و گفت اینها از طرف دشمن آمده بودند!
کشته شدن مهسا، ملیکا، کیان، محسن، محمد و آنهمه جوان و نمازگزار مظلوم زاهدانی و مردم مظلوم کرد را چطور میشد توجیه کرد؟
اینها همه امنیتی است...
دشمن سوءاستفاده میکند!
تعارف را بگذارید کنار.
شما از اسرائیل و آمریکا ارتزاق میکنید.
به بهانه دشمنی با آنها
کشور را غارت میکنید!
شما بگویید "موضوع امنیتی است"
ما میگوییم "موضوع چپاول است!"
نوشته شده در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
◾️رحیم قمیشی
ما تا بهحال چقدر تلفات در سوریه دادهایم؟
چند میلیارد دلار تسلیحات فرستادهایم؟
کمکهای بلاعوض به کشورها چقدر بوده!
چقدر در یمن هزینه کردهایم؟
ماهانه چند میلیون دلار به حزب الله لبنان میپردازیم؟
به حماس چقدر از بودجه مردم فقیر کمک میکنیم؟
سپاه چقدر از بودجهاش صرف نهضتهای اسلامی خارج از کشور میشود؟
اینها همه امنیتی هستند!
حتی پرسش در مورد آنها جرم است.
و زندان دارد، همراه با شلاق.
در کشورهای پیشرفته در پارلمان بحث میکنند، آیا به اکراین که مورد هجوم روسیه قرار گرفته کمک کنیم؟ آیا توانش را داریم؟ اصلا چقدر کمک کنیم؟ نیرو هم بفرستیم؟ و در همه این موارد مردم مَحرم هستند. اصلا دولت موظف است به مردم گزارش بدهد. بودجه آنها در خارج چطور مصرف شد.
و چه منافعی برایشان داشت.
و آیا آنها رضایت داشتهاند؟
آنها کشورهایی با حاکمیت سکولار و غیردینی هستند و ما جمهوری اسلامی عدل علی و تحت حاکمیت نایب امام زمان!
برای انجام پروژهای همراه همسرم به یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران رفته بودیم تا بتوانیم نسبت دانشآموزان و کادر اموزشی را بدست بیاوریم. اینکه به ازای هر دانشآموز چقدر کادر آموزشی و اداری به کار گرفته میشود و عملا چقدر هزینه سرانه آموزش دانشآموزان میشود.
اطلاعات سایر کشورهای جهان (به جز چند کشور بسیار عقبافتاده) در اینترنت موجود بود، و از ایران هم متاسفانه آماری پیدا نمیشد.
به محض آنکه موضوع پژوهش ما را متوجه شدند، سر از حراست درآوردیم!
و یک ساعت سین جیم شدن، که این اطلاعات را برای کدام کشور خارجی میخواهید؟ و برایمان توضیح میدادند که اسرائیل و آمریکا اصلا منتظر چنین اطلاعاتی هستند، تا به انقلاب ما از این طریق صدمه بزنند!
خندهمان گرفته بود از حماقت حراستی که حرفهای خودش را باور کرده و با شور و حرارت از مشکلات امنیتی میگفت که ما نمیتوانیم عمق آن را درک کنیم.
میگفت بقای کشور در دست حراستها و حفاظتها و دلسوزی و فداکاری آنهاست!
و آن موضوع کاملا امنیتی بود!
چه چیز بهتر از امنیتی خواندن موضوعات، تا هیچکس حق پرسش نداشته باشد و بودجهها بیحساب و کتاب صرف هر کار بیثمری شود.
پژوهش ما بدون نتیجهای برای ایران بسته شد!
چرا با گذشت ۴۳ سال سفارت ما در آمریکا باز نمیشود، حداقل برای امور کنسولی و چند میلیون ایرانی در آنجا باید اذیت شوند؟
چرا برای تجدید رابطه سیاسی با عربستان عروسی گرفته شد؟
چرا وزیر خارجه در جلسات غایب بود؟
آمارها در کشور چه میگویند؛
ما چند معتاد در کشور داریم؟
خانوادههای دچار فقر مطلق چقدرند؟
جمعیت اهل تسنن، تعداد پیروان سایر ادیان چقدر است؟
چند درصد از جوانهای کشورمان به یمن حکومت اسلامی دیگر اعتقادی به هیچ دینی ندارند؟
محدودیت شدید اینترنت چقدر به کشور آسیب زده؟
زنان سرپرست خانوار چه جمعیتی هستند؟
آنها از چه طریق امرار معاش میکنند؟
تحریم چقدر به ما صدمه زده، ما برای تکنولوژی هستهای چقدر هزینه کردهایم؟ چند هزار میلیارد دلار؟
کدام بانکهای کشور ورشکسته هستند؟
صندوقهای بازنشستگی چه وضعی دارند؟
دارایی آستان قدس چقدر است و چه سهمی به بودجه کشور امام زمانی میپردازد؟
بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی، بخش اقتصادی بنیاد شهید، بنیاد علوی و الی ماشاالله بنیادهای دیگر چقدر بودجه دارند، چقدر مالیات میدهند؟ درآمدشان کجا میرود؟ مگر حکومت ایران از نظر آنها اسلامی نیست!
نفت ما را چه کسانی وارد بازار سیاه میکنند و چقدر زیر قیمت آن را میفروشند.
چقدر به جیب آن واسطهها میرود که بسیاریشان از برادران داخل هستند؟
همه اینها امنیتی و فوق امنیتی است؟!
اسرائیل سوءاستفاده میکند؟
آمریکا سوء استفاده میکند؟
دشمن بهرهبرداری میکند؟
دشمن...
پس در حالیکه در و دیوار آکنده است از شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، حاکمیت باید دعاگوی آن دو کشور، از صمیم دلش باشد.
اگر امریکا و اسرائیل نبودند، اگر دشمنهای خیالی دیگر نبودند، چطور میشد سر مردم شیره مالید!
چطور میشد بودجههای چند هزار میلیاردی جابجا کرد و گفت امنیتی است!
چطور میشد هر صدای اعتراض مظلومانهای را خاموش کرد و آدم کشت و گفت اینها از طرف دشمن آمده بودند!
کشته شدن مهسا، ملیکا، کیان، محسن، محمد و آنهمه جوان و نمازگزار مظلوم زاهدانی و مردم مظلوم کرد را چطور میشد توجیه کرد؟
اینها همه امنیتی است...
دشمن سوءاستفاده میکند!
تعارف را بگذارید کنار.
شما از اسرائیل و آمریکا ارتزاق میکنید.
به بهانه دشمنی با آنها
کشور را غارت میکنید!
شما بگویید "موضوع امنیتی است"
ما میگوییم "موضوع چپاول است!"
نوشته شده در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
👍18❤2👏2
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴طرح صیانت با لباس مبدل به امضای پزشکیان
۱/مرداد/۱۴۰۴
آقای پزشکیان دیروز طی نامه ای "لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی" را به مجلس تقدیم کرد.
این لایحه به قید دوفوریت در هیأت وزیران تصویب شده است.
چند نکته به اشاره:
۱-لایحه دارای ۲۲ ماده است.
۲-محتوای اصلی لایحه همان چیزی است که دو سه سال پیش تحت عنوان طرح صیانت از فضای مجازی توسط نمایندگان تهیه و در مجلس مطرح شد. طرحی که به شدت حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات را از مردم سلب می کرد.
۳-این لایحه در عبارت پردازی ها متفاوت از طرح صیانت است. ولی محتوایش مثل همان لایحه حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات را نشانه رفته است.
۴-کسانی که این لایحه را نوشته و تصویب کرده اند بخوبی می دانند که در قانون مجازات اسلامی جرم نشر اکاذیب و گزارش خلاف واقع به صراحت ذکر شده است (مادۀ ۶۹۸). از نظر حقوقی هیچ نیازی به این لایحه نبوده است. اما نویسندگان لایحه نعل وارونه زده اند تا نشان سم اسب را گم کنند. آنها چنین عنوانی برای این لایحه گذاشته اند تا معلوم نشود که این این لایحه همان طرح صیانت است در یک لباس مبدل و اندکی خوشگل تر.
۵-دولت آقای پزشکیان که تا حال اقدام قابل اعتنایی برای بهبود وضع رسانه ها توسعۀ حقوق و آزادی رسانه ها نکرده است و نمایندگان دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما عملاً بی اثر بوده اند، ، همت گماشته برای تنگتر کردن و سخت تر کردن محیط آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات چنان شتاب می کند که لایحه را به قید دو فوریت در هیأت وزیران تصویب می کند.
۶-آقایان وزیران محتترم کجا تنفس می کنند که در میان این همه بحرانهای سه فوریتی و چهار فوریتی و ده فوریتی ملت، این موضوع را "دوفوریتی" رسیدگی و تصویب می کنند؟ مشکل آزادی بیان برای آقایان وزیران و سایر دستگاهها دوفوریتی است نه برای ملت.
۷-پیشنهاد برادرانه بنده این است که لااقل آن وزرایی که به این لایحه رأی منفی داده اند نام خود را اعلام کنند برای حراست از اعتبار معنوی خود.
۸-هیچ کس در نهاد ریاست جمهوری یا در میان آقایان وزیران یا در معاونت حقوقی یا معاونت پارلمانی ریاست جمهوری نبود که به هیأت وزیران گزارش دهد که این لایحه به منزلۀ نقض حقوق ملت است و در موارد متعدد مغایر با آزادیهای فردی و اجتماعی و اصول حقوق کیفری و اصول قانون اساسی است؟
۹-تأسف بارتر از همه چیز این است که آقای پزشکیان وعده کرده و عهد بسته بود با ملت که فیلترینگ را بردارد. این اتفاق نیفتاد و وعده فراموش شد و به ملت نگفتند چرا به وعده عمل نشد جملگی هیچ، دیوار تازه ای به دور حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات کشیدند.
۱۰- برای آقای پزشکیان احترام فراوان قائلم. به صداقت ایشان همچنان باور دارم. اما اصول قانون اساسی و حقوق ملت از هرچیز و هرکس مهمتر است.
برادر من! عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی.
https://t.iss.one/kambiznouroozi
۱/مرداد/۱۴۰۴
آقای پزشکیان دیروز طی نامه ای "لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی" را به مجلس تقدیم کرد.
این لایحه به قید دوفوریت در هیأت وزیران تصویب شده است.
چند نکته به اشاره:
۱-لایحه دارای ۲۲ ماده است.
۲-محتوای اصلی لایحه همان چیزی است که دو سه سال پیش تحت عنوان طرح صیانت از فضای مجازی توسط نمایندگان تهیه و در مجلس مطرح شد. طرحی که به شدت حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات را از مردم سلب می کرد.
۳-این لایحه در عبارت پردازی ها متفاوت از طرح صیانت است. ولی محتوایش مثل همان لایحه حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات را نشانه رفته است.
۴-کسانی که این لایحه را نوشته و تصویب کرده اند بخوبی می دانند که در قانون مجازات اسلامی جرم نشر اکاذیب و گزارش خلاف واقع به صراحت ذکر شده است (مادۀ ۶۹۸). از نظر حقوقی هیچ نیازی به این لایحه نبوده است. اما نویسندگان لایحه نعل وارونه زده اند تا نشان سم اسب را گم کنند. آنها چنین عنوانی برای این لایحه گذاشته اند تا معلوم نشود که این این لایحه همان طرح صیانت است در یک لباس مبدل و اندکی خوشگل تر.
۵-دولت آقای پزشکیان که تا حال اقدام قابل اعتنایی برای بهبود وضع رسانه ها توسعۀ حقوق و آزادی رسانه ها نکرده است و نمایندگان دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما عملاً بی اثر بوده اند، ، همت گماشته برای تنگتر کردن و سخت تر کردن محیط آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات چنان شتاب می کند که لایحه را به قید دو فوریت در هیأت وزیران تصویب می کند.
۶-آقایان وزیران محتترم کجا تنفس می کنند که در میان این همه بحرانهای سه فوریتی و چهار فوریتی و ده فوریتی ملت، این موضوع را "دوفوریتی" رسیدگی و تصویب می کنند؟ مشکل آزادی بیان برای آقایان وزیران و سایر دستگاهها دوفوریتی است نه برای ملت.
۷-پیشنهاد برادرانه بنده این است که لااقل آن وزرایی که به این لایحه رأی منفی داده اند نام خود را اعلام کنند برای حراست از اعتبار معنوی خود.
۸-هیچ کس در نهاد ریاست جمهوری یا در میان آقایان وزیران یا در معاونت حقوقی یا معاونت پارلمانی ریاست جمهوری نبود که به هیأت وزیران گزارش دهد که این لایحه به منزلۀ نقض حقوق ملت است و در موارد متعدد مغایر با آزادیهای فردی و اجتماعی و اصول حقوق کیفری و اصول قانون اساسی است؟
۹-تأسف بارتر از همه چیز این است که آقای پزشکیان وعده کرده و عهد بسته بود با ملت که فیلترینگ را بردارد. این اتفاق نیفتاد و وعده فراموش شد و به ملت نگفتند چرا به وعده عمل نشد جملگی هیچ، دیوار تازه ای به دور حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات کشیدند.
۱۰- برای آقای پزشکیان احترام فراوان قائلم. به صداقت ایشان همچنان باور دارم. اما اصول قانون اساسی و حقوق ملت از هرچیز و هرکس مهمتر است.
برادر من! عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی.
https://t.iss.one/kambiznouroozi
Telegram
کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه
تأملی در حقوق ، جامعه و فرهنگ | ارتباط با مدیر کانال @Knouroozi
👍6❤3
Forwarded from Mohammad-Tabibian
معرفی کتاب؛ اقتصاد و دیدگاه انسانی
سال ۱۴۰۲ کتابی نوشتم که تحت عنوان ‘اقتصاد علم انسانیت’ به صورت پی دی اف در همین کانال در اختیار عزیزان قرار گرفت. آن کتاب اندیشه و کاربرد اقتصاد را تا اواخر قرن بیستم پی گرفت. در آنجا قول دادم که نسخه دومی هم از کتاب تالیف کنم. خداوند منان را سپاس که توفیق این کار را فراهم کرد و اینک کتاب دوم تحت عنوان ‘اقتصاد و دیدگاه انسانی’. این کتاب عمدتاً ادامه بحث را از دهههای پایانی قرن بیستم و دو دهه قرن بیست و یکم شامل میشود.
بخشی از پیش گفتار کتاب:
انسانیت، غریزی نیست - آموختنی است
این اندیشه که انسانیت باید یاد گرفته شود، نه نشانهٔ نومیدی، بلکه فراخوانی است برای تلاش اخلاقی، آموزشی، و مدنی. آنچه ما ‘طبیعت انسانی’ میخوانیم، در بسیاری موارد چیزی نیست جز امکان بالقوه برای انسانیشدن و به فعل درآمدن. فرهنگ، نهاد، تجربه، و بهویژه الگوهای انسانی واقعی، این امکان را به فعلیت میرسانند.
ما با متولد شدن ‘انسان’ نمیشویم؛ انسانیت را، چنانکه سعدی گفته است بایستی بیاموزیم، ‘هم از آدمی شنیدیم حدیث آدمیت’ - اگر حاضر باشیم ببینیم، گوش دهیم، و در برابر یکدیگر، با مسئولیت و توجه، زندگی کنیم.
در جهان امروز آموزش فنون انسانیت بسیار متنوع و غنی و ساختارمند است از جمله فراگیری اقتصاد و سایر علوم انسانی، حقوق، سیاست، جامعه شناسی مردم شناسی، روانشناسی، تاریخ، ادبیات را هم شامل میشود. این حیطهها هم در مواردی بسیاربهم نزدیک شده اند. کتاب حاضر تلاشی برای گام نهادن در همین راه است. به همین دلیل عنوان عمومی کتاب ‘اقتصاد و دیدگاه انسانی’ عنوان شده است، و فحوای کلام هم همین است.
اقتصاد در نقش خود شرایطی را کنکاش و بررسی میکند که انسانها در چارچوب ساختار رجحانها، محدودیت منابع و تکنولوژی، محدودیتهای نهادی و سازمانی و محدودیتهای زیست در جامعه و در کنارهم و محدودینهای محیط زیست سعی میکنند آنچه باشند که خود میخواهند. اقتصاد سعی میکند بفهمد زیاده رویها کجا و چگونه هستند و تعارضها چگونه ظاهر میشوند و چگونه ممکن است حل و فصل گردند. بخشی از این روایتگری موضوع کتاب حاضر است.
تاکید کتاب حاضر بر معرفی کاربر و مصادیق عینی است، لیکن درک کاربرد هیچ علمی بدون درک عمیق تئوریهای آن علم ممکن نیست. به همین دلیل نیز بخش قابل توجهی از صفحات پیشِ رو به معرفی تئوریهای اقتصاد تخصیص یافته. تئوریها جعبه ابزار ذهن هستند فراگیری آنان امکان استفاده در مصداقهای متنوعی را مقدور میسازد.
در تدوین کتاب حاضر بایستی از همسرم قدردانی کنم، به دلیل حمایت و تحمل. همچنین از آقای دکتر عبده تبریزی که مشوق من بودند قدردانی میکنم. همانند کتاب اول این کتاب را به همسرم، فرزندان و نوهام و تمام جوانان ایران تقدیم میکنم. با آرزوی آیندهای سرشار از امید و توفیق و سعادت برایشان. به همین دلیل نیز کتاب حاضر را به صورت پی دی اف در اختیار عموم قرار میدهم. پرینت کتاب به تعداد معدود برای استفادههای شخصی و آموزشی غیر تجاری آزاد است.
ویرایش حاضر اولین ویرایش کتاب است و عاری از خطا هم نیست، امید که در ویرایشهای بعدی تکمیل گردد.
سال ۱۴۰۲ کتابی نوشتم که تحت عنوان ‘اقتصاد علم انسانیت’ به صورت پی دی اف در همین کانال در اختیار عزیزان قرار گرفت. آن کتاب اندیشه و کاربرد اقتصاد را تا اواخر قرن بیستم پی گرفت. در آنجا قول دادم که نسخه دومی هم از کتاب تالیف کنم. خداوند منان را سپاس که توفیق این کار را فراهم کرد و اینک کتاب دوم تحت عنوان ‘اقتصاد و دیدگاه انسانی’. این کتاب عمدتاً ادامه بحث را از دهههای پایانی قرن بیستم و دو دهه قرن بیست و یکم شامل میشود.
بخشی از پیش گفتار کتاب:
انسانیت، غریزی نیست - آموختنی است
این اندیشه که انسانیت باید یاد گرفته شود، نه نشانهٔ نومیدی، بلکه فراخوانی است برای تلاش اخلاقی، آموزشی، و مدنی. آنچه ما ‘طبیعت انسانی’ میخوانیم، در بسیاری موارد چیزی نیست جز امکان بالقوه برای انسانیشدن و به فعل درآمدن. فرهنگ، نهاد، تجربه، و بهویژه الگوهای انسانی واقعی، این امکان را به فعلیت میرسانند.
ما با متولد شدن ‘انسان’ نمیشویم؛ انسانیت را، چنانکه سعدی گفته است بایستی بیاموزیم، ‘هم از آدمی شنیدیم حدیث آدمیت’ - اگر حاضر باشیم ببینیم، گوش دهیم، و در برابر یکدیگر، با مسئولیت و توجه، زندگی کنیم.
در جهان امروز آموزش فنون انسانیت بسیار متنوع و غنی و ساختارمند است از جمله فراگیری اقتصاد و سایر علوم انسانی، حقوق، سیاست، جامعه شناسی مردم شناسی، روانشناسی، تاریخ، ادبیات را هم شامل میشود. این حیطهها هم در مواردی بسیاربهم نزدیک شده اند. کتاب حاضر تلاشی برای گام نهادن در همین راه است. به همین دلیل عنوان عمومی کتاب ‘اقتصاد و دیدگاه انسانی’ عنوان شده است، و فحوای کلام هم همین است.
اقتصاد در نقش خود شرایطی را کنکاش و بررسی میکند که انسانها در چارچوب ساختار رجحانها، محدودیت منابع و تکنولوژی، محدودیتهای نهادی و سازمانی و محدودیتهای زیست در جامعه و در کنارهم و محدودینهای محیط زیست سعی میکنند آنچه باشند که خود میخواهند. اقتصاد سعی میکند بفهمد زیاده رویها کجا و چگونه هستند و تعارضها چگونه ظاهر میشوند و چگونه ممکن است حل و فصل گردند. بخشی از این روایتگری موضوع کتاب حاضر است.
تاکید کتاب حاضر بر معرفی کاربر و مصادیق عینی است، لیکن درک کاربرد هیچ علمی بدون درک عمیق تئوریهای آن علم ممکن نیست. به همین دلیل نیز بخش قابل توجهی از صفحات پیشِ رو به معرفی تئوریهای اقتصاد تخصیص یافته. تئوریها جعبه ابزار ذهن هستند فراگیری آنان امکان استفاده در مصداقهای متنوعی را مقدور میسازد.
در تدوین کتاب حاضر بایستی از همسرم قدردانی کنم، به دلیل حمایت و تحمل. همچنین از آقای دکتر عبده تبریزی که مشوق من بودند قدردانی میکنم. همانند کتاب اول این کتاب را به همسرم، فرزندان و نوهام و تمام جوانان ایران تقدیم میکنم. با آرزوی آیندهای سرشار از امید و توفیق و سعادت برایشان. به همین دلیل نیز کتاب حاضر را به صورت پی دی اف در اختیار عموم قرار میدهم. پرینت کتاب به تعداد معدود برای استفادههای شخصی و آموزشی غیر تجاری آزاد است.
ویرایش حاضر اولین ویرایش کتاب است و عاری از خطا هم نیست، امید که در ویرایشهای بعدی تکمیل گردد.
❤5👍2🙏1
چهار نظریه برای فهم تعلیق در اقتصاد
✍️یادداشت دکتر حسین عبده تبریزی در روزنامه ایران
پس از پایان جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل، اقتصاد کشور در وضعیتی قرار گرفته که میتوان آن را نوعی تعلیق راهبردی یا توقف در فرآیند تصمیمگیری نامید. شرایط به گونهای است که نه بازگشتی به وضعیت پیشین دیده میشود و نه گذار روشنی به دورهای تازه شکل گرفته است.
بسیاری از پروژههای توسعهای به حالت تعلیق درآمدهاند، روند استخدام کند یا متوقف شده و تمایل به خرید یا سرمایهگذاری شخصی کاهش یافته است. بازار سرمایه نیز این تردید و بیتصمیمی را با کاهش حجم معاملات، رکود قیمتها و رفتارهای احتیاطآمیز بازتاب داده است. در چنین فضایی، به نظر میرسد که وضعیت کنونی اقتصاد ایران را میتوان با تکیه بر ۴ چهارچوب نظری معتبر در علم اقتصاد مالی توضیح داد:
نخستین چهارچوب نظری، نظریه اختیار واقعی (Real Option Theory) است
دومین چهارچوب نظری به مفهوم عدمتقارن اطلاعات مربوط میشود
سوم، نظریه «رفتار تودهوار» یا Herd Behavior است
چهارم، نظریه «زیانگریزی» یا Loss Aversion در اقتصاد رفتاری است.
متن کامل یادداشت
✍️یادداشت دکتر حسین عبده تبریزی در روزنامه ایران
پس از پایان جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل، اقتصاد کشور در وضعیتی قرار گرفته که میتوان آن را نوعی تعلیق راهبردی یا توقف در فرآیند تصمیمگیری نامید. شرایط به گونهای است که نه بازگشتی به وضعیت پیشین دیده میشود و نه گذار روشنی به دورهای تازه شکل گرفته است.
بسیاری از پروژههای توسعهای به حالت تعلیق درآمدهاند، روند استخدام کند یا متوقف شده و تمایل به خرید یا سرمایهگذاری شخصی کاهش یافته است. بازار سرمایه نیز این تردید و بیتصمیمی را با کاهش حجم معاملات، رکود قیمتها و رفتارهای احتیاطآمیز بازتاب داده است. در چنین فضایی، به نظر میرسد که وضعیت کنونی اقتصاد ایران را میتوان با تکیه بر ۴ چهارچوب نظری معتبر در علم اقتصاد مالی توضیح داد:
نخستین چهارچوب نظری، نظریه اختیار واقعی (Real Option Theory) است
دومین چهارچوب نظری به مفهوم عدمتقارن اطلاعات مربوط میشود
سوم، نظریه «رفتار تودهوار» یا Herd Behavior است
چهارم، نظریه «زیانگریزی» یا Loss Aversion در اقتصاد رفتاری است.
متن کامل یادداشت
روزنامه ایران
چهار نظریه برای فهم تعلیق در اقتصاد
👍4❤1
بازنشستگی
✍ رحیم قمیشی
فکر کنیم خدا انسان را جوری آفریده بود، که تا سیصد سال قرار بود عمر کند. چه روزگار وحشتناکی امروز داشتیم!
بیش از ۹۰ درصد جمعیت بالای صد ساله، از کار افتاده، ناتوان از تطبیق خود با شرایط جدید، و افرادی که دائما به ما بگویند؛ قدیمها چه صفایی داشت...
و جوانترهایی که رویشان نمیشد به آنها بگویند؛ لعنت بر همان صفا!
ما زندگی جدید را دوست داریم، ولو شما آن را بیصفا بدانید!
باور کنیم مرگ از بزرگترین رحمتهای الهی است.
نه اینکه آرزوی مرگ پیرها را بکنیم، آرزو کنیم متوجه شوند روزگار تغییر کرده و آنها، قبل از اینکه از نفس کشیدن بیفتند، باید بپذیرند نسلهای نو، با ایدههای نو و روشهای جدید پا به عرصه گذاشتهاند، و دوران تکرار روشهای منسوخ گذشته به سر رسیده است.
من ۳۸ سالم بود که رسماً بازنشسته شدم! شاید ۶-۷ سال هم پس از بازنشستگی کارهای آزاد داشتم، اما پس از پنجاه، جز رانندگی و نوشتن خاطرات و تجارب یا دستاوردهای زندگیام، برای خودم هرگز نقشی قائل نبودهام.
البته بدلیل صدمات ناشی از جنگ شاید ده سالی زودتر دوران بازنشستگی را آغاز کردم. اما باید اعتراف کنم مهمترین دوران زندگی من، پس از بازنشستگیام شروع شد. وقتی فرصت اندیشیدن به خودم، راه سابقم، زندگیام، اهدافم، و دلایل موفق نبودنم، را پیدا کردم.
و چه بدبخت و بیچارهاند آنهایی که تا هفتاد و هشتاد سالگی، و بالاتر، دوران بازنشستگی را درک نمیکنند و میمیرند؛
نسلی که پس از انقلاب در قدرت قرار گرفت!
فقط به چند اسم خاص که معروفیت پیدا کردهاند فکر نکنیم، اساسأ فکرهای کهنه، تجربههای تکرار شده، ایدههای منسوخ شده، حرفهای غیر قابل اجرای قسم خورده شده، دمار از روزگار ما و کشورمان درآورده!
و توجیه و توجیه و توجیه. ما اگر نباشیم، زمین ارزشها را از دست میدهد!
دو سه روز پیش سراغ یکی از دوستانی را گرفتم که از لحظه انقلاب تا امروز همیشه در مصادر امور این کشور بلازده بوده!
گفتند از لحظه حمله اسرائیل موبایلش را خاموش کرده و از ترس آنکه جزو اهداف اسرائیل نباشد خانه هم نمیرود! گفتم مگر او شهادت را بالاترین فوزها و سعادت نمیداند؟ پاسخ دادند چرا! ولی برای پس از صد سالگیاش.
دروغ میگویند شهادت را دوست دارند.
اصلأ خیلی از ما دروغ میگوییم به آن دنیا اعتقاد داریم.
ما دروغ میگوییم به نسل جوان ایمان داریم.
دروغ میگوییم معتقدیم خدایی هست و نمیگذارد حقیقت پنهان بماند و محافظ دینش هست.
دروغ میگوییم علاقمند به تحول و پیشرفتیم.
نگاه کنید به نسل مقامات انقلاب!
کدام بازنشسته شدند؟
کدام پذیرفتند قبل از مرگ بشوند مشاور، بشوند نویسنده تجربههایشان؟
بشوند یک انسان عادی!
کدام قبول کردند فضا را برای افکار و ایدههای نو باز کنند؟
تا مجبور نشوند بگویند یعنی اسرائیل با همین اسباب بازیها به جنگما آمد!!
بله
ما در برابر اسباب بازیها کم آوردیم...
چون هنوز فکرمان قدیمی است.
و هنوز داریم اسب پرورش میدهیم
و شمشیر مهیا میکنیم
شاید داستانهای قدیمی تعبیر شوند!
و اسبی شیهه بکشد.
و دنیا تسلیم شود!
و ناگهان همه مسلمان شوند.
و کاخ سفید بشود محل برگزاری مراسم دعای ندبه
و همه بمیرند
جز ما صد سالهها
با افکاری هزار ساله
که هرگز قرار نیست بازنشسته شویم!
@ghomeishi3
✍ رحیم قمیشی
فکر کنیم خدا انسان را جوری آفریده بود، که تا سیصد سال قرار بود عمر کند. چه روزگار وحشتناکی امروز داشتیم!
بیش از ۹۰ درصد جمعیت بالای صد ساله، از کار افتاده، ناتوان از تطبیق خود با شرایط جدید، و افرادی که دائما به ما بگویند؛ قدیمها چه صفایی داشت...
و جوانترهایی که رویشان نمیشد به آنها بگویند؛ لعنت بر همان صفا!
ما زندگی جدید را دوست داریم، ولو شما آن را بیصفا بدانید!
باور کنیم مرگ از بزرگترین رحمتهای الهی است.
نه اینکه آرزوی مرگ پیرها را بکنیم، آرزو کنیم متوجه شوند روزگار تغییر کرده و آنها، قبل از اینکه از نفس کشیدن بیفتند، باید بپذیرند نسلهای نو، با ایدههای نو و روشهای جدید پا به عرصه گذاشتهاند، و دوران تکرار روشهای منسوخ گذشته به سر رسیده است.
من ۳۸ سالم بود که رسماً بازنشسته شدم! شاید ۶-۷ سال هم پس از بازنشستگی کارهای آزاد داشتم، اما پس از پنجاه، جز رانندگی و نوشتن خاطرات و تجارب یا دستاوردهای زندگیام، برای خودم هرگز نقشی قائل نبودهام.
البته بدلیل صدمات ناشی از جنگ شاید ده سالی زودتر دوران بازنشستگی را آغاز کردم. اما باید اعتراف کنم مهمترین دوران زندگی من، پس از بازنشستگیام شروع شد. وقتی فرصت اندیشیدن به خودم، راه سابقم، زندگیام، اهدافم، و دلایل موفق نبودنم، را پیدا کردم.
و چه بدبخت و بیچارهاند آنهایی که تا هفتاد و هشتاد سالگی، و بالاتر، دوران بازنشستگی را درک نمیکنند و میمیرند؛
نسلی که پس از انقلاب در قدرت قرار گرفت!
فقط به چند اسم خاص که معروفیت پیدا کردهاند فکر نکنیم، اساسأ فکرهای کهنه، تجربههای تکرار شده، ایدههای منسوخ شده، حرفهای غیر قابل اجرای قسم خورده شده، دمار از روزگار ما و کشورمان درآورده!
و توجیه و توجیه و توجیه. ما اگر نباشیم، زمین ارزشها را از دست میدهد!
دو سه روز پیش سراغ یکی از دوستانی را گرفتم که از لحظه انقلاب تا امروز همیشه در مصادر امور این کشور بلازده بوده!
گفتند از لحظه حمله اسرائیل موبایلش را خاموش کرده و از ترس آنکه جزو اهداف اسرائیل نباشد خانه هم نمیرود! گفتم مگر او شهادت را بالاترین فوزها و سعادت نمیداند؟ پاسخ دادند چرا! ولی برای پس از صد سالگیاش.
دروغ میگویند شهادت را دوست دارند.
اصلأ خیلی از ما دروغ میگوییم به آن دنیا اعتقاد داریم.
ما دروغ میگوییم به نسل جوان ایمان داریم.
دروغ میگوییم معتقدیم خدایی هست و نمیگذارد حقیقت پنهان بماند و محافظ دینش هست.
دروغ میگوییم علاقمند به تحول و پیشرفتیم.
نگاه کنید به نسل مقامات انقلاب!
کدام بازنشسته شدند؟
کدام پذیرفتند قبل از مرگ بشوند مشاور، بشوند نویسنده تجربههایشان؟
بشوند یک انسان عادی!
کدام قبول کردند فضا را برای افکار و ایدههای نو باز کنند؟
تا مجبور نشوند بگویند یعنی اسرائیل با همین اسباب بازیها به جنگما آمد!!
بله
ما در برابر اسباب بازیها کم آوردیم...
چون هنوز فکرمان قدیمی است.
و هنوز داریم اسب پرورش میدهیم
و شمشیر مهیا میکنیم
شاید داستانهای قدیمی تعبیر شوند!
و اسبی شیهه بکشد.
و دنیا تسلیم شود!
و ناگهان همه مسلمان شوند.
و کاخ سفید بشود محل برگزاری مراسم دعای ندبه
و همه بمیرند
جز ما صد سالهها
با افکاری هزار ساله
که هرگز قرار نیست بازنشسته شویم!
@ghomeishi3
👍17❤1
Forwarded from مهرپویا علا
کدام میهندوستی؟
یک میهندوستی داریم که اخلاقی، دمکراتیک، آزادیخواهانه، عقلانی، صلحجویانه، سازنده و فرهنگمدار است. این نوع میهندوستی مستقل از دولت است. مبتنی بر علاقه به دیار و زادگاه و خاطرات مشترک تعدادی از انسانها با انسانهای دیگر است. به بیان دیگر ایدئولوژیِ ساخته پرداخته و توجیهگر دولت مطلقه نیست و دولت نه تنها آن را رواج نمیدهد، بلکه در بسیاری از مواقع تمایل به سرکوب آن دارد. چون مستقل از دولت است با هر ساز دولت هم نمیرقصد. خود دولت و حاکمان قرار است با محک آن سنجیده شوند و در نتیجه قیدی بر رفتار حاکمان است.
اخلاقی است، چون نمیگوید «من همیشه و تحت هر شرایطی سمت کشورم هستم» و معنای این سخن جز این نمیتواند باشد که دولت حاکم بر کشورم «هر کاری» انجام دهد من حمایت میکنم و در نتیجه در آن «هر کاری» شریک خواهم شد.
دمکراتیک است، چون مفهوم شهروندی و گسترش حس مشارکت داشتن در امر کشورداری را باعث گسترش حس میهندوستی میداند.
آزادیخواهانه است، چون میداند هر قدم مثبتی برای کشور جز از راه آزادی شدنی نیست و بنابراین کشور را دژ آزادی قرار میدهد که درون دیوارهای آن مردم صدایشان بلند است و کسی احساس خفقان و ناامنی نمیکند.
عقلانی است، چون محدودیت قدرت انسان را پذیرفته و میداند که هیچکس ولو با ارادۀ خوب باز توان تغییر تمام جهان را ندارد؛ بنابراین دامنۀ توجه خود را محدود به مرزهایی میکند که با آن آشنایی بیشتری دارد و شمار کمتری از انسانها را در بر میگیرد. اگر بتواند کار مثبتی برای کشور خود انجام دهد دیگران از آن تقلید خواهند کرد و نیازی به تحمیل چیزی نیست.
صلحجویانه و حتی جهانگراست، چون همان حس میهندوستی خود را برای تمام انسانها نیز به رسمیت میشناسد و به دنبال تحقیر دیگران نیست.
سازنده است، چون پیشرفت دیگران را به زیان خود نمیداند. مانند خانوادهای که حضور خانهشان در محلهای بهتر را به زیان خود نمیدانند.
فرهنگمدار است، چون علاقهاش به فرهنگ کشور با انگیزۀ فخرفروشی نیست. به فرهنگ کشور و اعتلای آن علاقه دارد، چون به طور طبیعی برای او امکان بیشتری برای آشنایی و انس یافتن با آن فرهنگ در مقایسه با فرهنگهای دورتر فراهم است.
در مقابل نوع دیگری از میهندوستی داریم که میهن را از هر دشمنی بینیاز میگرداند. دولتگرا، اقتدارگرا، ضدآزادی، سادیستی و مازوخیستی، غیرعقلانی و میلیتاریستی (نظامیگرا) و غیرانسانی است. کینهجو نسبت به همسایگان در بیرون مرزها و کینهجو نسبت اقشار اجتماعی ناهمگون در درون مرزهاست. میهن برایش ربط چندانی به انسانهایی که در آن زندگی میکنند ندارد. آنان چیزی نیستند مگر مصالح یا مهمات مورد استفاده برای «میهنی» که درون ذهنش ساخته شده است.
دولتگراست، چون نه تنها ربطی به تجربیات روزمرۀ انسانها و خاطرات مشترک آنان ندارد، بلکه در صدد محو و سرکوب آنها و جایگزینیشان با آموزههای رسمی دولت است.
اقتدارگراست، چون از انسانها تنها اطاعت محض میخواهد و جامعه را پادگانی چند میلیونی میداند.
ضدآزادی است، چون اگر هم به آبادانی کشور گوشۀ چشمی داشته باشد، باز انجام آن را حیطۀ کاری دولت میپندارد و در پیشرفت جوامع نقش تعیینکنندۀ آزادی را نمیفهمد.
سادیستی است، چون از آزار مردمان دیگر کشورها به دست «میهنش» لذت میبرد و به آن افتخار میکند؛ و مازوخیستی است، چون از آزار مردمان کشور خود و گاهی حتی از آزار خودش به دست «میهنش» لذت میبرد.
غیرعقلانی و مالیخولیایی است، چون از ابتدا فرض را بر دشمنی گرفته است و در نتیجه به هر نشانۀ بیربطی برای اثبات آن دشمنی چنگ میزند.
نظامیگراست، چون میهن را در جنگ دائمی با دشمنان و توطئهگران داخلی و خارجی تصور میکند. نگاه شهوانی به انواع سلاحها دارد. سلاح برایش چیزی فراتر از ابزار دفاع در برابر تهاجم احتمالی دیگران است. تهاجمی که شواهد اثباتپذیر و عقلانی در مورد آن موجود باشد. به برتری تسلیحاتی نسبت به دیگران افتخار میکند، ولو اینکه هیچ خطری از جانب آنان متوجه کشور نباشد. درست مانند کودکی است که با اسباببازی مدل بالاترش پز میدهد.
غیرانسانی است، چون منطق روابط میان انسانها را با روابط میان حیوانات یکسان میانگارد که مطابق آن یا باید بخوری یا خورده میشوی. نقش همکاری میان انسان را در تمایز یافتن جوامع انسان از گلههای حیوانی نمیشناسد.
و تمام این موارد و موارد بسیار دیگر باعث میشوند که میهندوستی نوع نخست را اخلاقی و میهندوستی نوع دوم را غیراخلاقی بدانیم. باید بدانیم که هماهنگی کامل میان امر اخلاقی، امر سازنده و امر عقلانی وجود دارد. اگر گمان میکنید «میهندوستی پوتینی» باعث اعتلای فرهنگ روسیه و رفاه بیشتر روسها شد به دنبال نسخهای مانند آن بروید. در غیر این صورت دنبال نسخهای باشید که تعارضی با آزادی و عقلانیت ندارد.
یک میهندوستی داریم که اخلاقی، دمکراتیک، آزادیخواهانه، عقلانی، صلحجویانه، سازنده و فرهنگمدار است. این نوع میهندوستی مستقل از دولت است. مبتنی بر علاقه به دیار و زادگاه و خاطرات مشترک تعدادی از انسانها با انسانهای دیگر است. به بیان دیگر ایدئولوژیِ ساخته پرداخته و توجیهگر دولت مطلقه نیست و دولت نه تنها آن را رواج نمیدهد، بلکه در بسیاری از مواقع تمایل به سرکوب آن دارد. چون مستقل از دولت است با هر ساز دولت هم نمیرقصد. خود دولت و حاکمان قرار است با محک آن سنجیده شوند و در نتیجه قیدی بر رفتار حاکمان است.
اخلاقی است، چون نمیگوید «من همیشه و تحت هر شرایطی سمت کشورم هستم» و معنای این سخن جز این نمیتواند باشد که دولت حاکم بر کشورم «هر کاری» انجام دهد من حمایت میکنم و در نتیجه در آن «هر کاری» شریک خواهم شد.
دمکراتیک است، چون مفهوم شهروندی و گسترش حس مشارکت داشتن در امر کشورداری را باعث گسترش حس میهندوستی میداند.
آزادیخواهانه است، چون میداند هر قدم مثبتی برای کشور جز از راه آزادی شدنی نیست و بنابراین کشور را دژ آزادی قرار میدهد که درون دیوارهای آن مردم صدایشان بلند است و کسی احساس خفقان و ناامنی نمیکند.
عقلانی است، چون محدودیت قدرت انسان را پذیرفته و میداند که هیچکس ولو با ارادۀ خوب باز توان تغییر تمام جهان را ندارد؛ بنابراین دامنۀ توجه خود را محدود به مرزهایی میکند که با آن آشنایی بیشتری دارد و شمار کمتری از انسانها را در بر میگیرد. اگر بتواند کار مثبتی برای کشور خود انجام دهد دیگران از آن تقلید خواهند کرد و نیازی به تحمیل چیزی نیست.
صلحجویانه و حتی جهانگراست، چون همان حس میهندوستی خود را برای تمام انسانها نیز به رسمیت میشناسد و به دنبال تحقیر دیگران نیست.
سازنده است، چون پیشرفت دیگران را به زیان خود نمیداند. مانند خانوادهای که حضور خانهشان در محلهای بهتر را به زیان خود نمیدانند.
فرهنگمدار است، چون علاقهاش به فرهنگ کشور با انگیزۀ فخرفروشی نیست. به فرهنگ کشور و اعتلای آن علاقه دارد، چون به طور طبیعی برای او امکان بیشتری برای آشنایی و انس یافتن با آن فرهنگ در مقایسه با فرهنگهای دورتر فراهم است.
در مقابل نوع دیگری از میهندوستی داریم که میهن را از هر دشمنی بینیاز میگرداند. دولتگرا، اقتدارگرا، ضدآزادی، سادیستی و مازوخیستی، غیرعقلانی و میلیتاریستی (نظامیگرا) و غیرانسانی است. کینهجو نسبت به همسایگان در بیرون مرزها و کینهجو نسبت اقشار اجتماعی ناهمگون در درون مرزهاست. میهن برایش ربط چندانی به انسانهایی که در آن زندگی میکنند ندارد. آنان چیزی نیستند مگر مصالح یا مهمات مورد استفاده برای «میهنی» که درون ذهنش ساخته شده است.
دولتگراست، چون نه تنها ربطی به تجربیات روزمرۀ انسانها و خاطرات مشترک آنان ندارد، بلکه در صدد محو و سرکوب آنها و جایگزینیشان با آموزههای رسمی دولت است.
اقتدارگراست، چون از انسانها تنها اطاعت محض میخواهد و جامعه را پادگانی چند میلیونی میداند.
ضدآزادی است، چون اگر هم به آبادانی کشور گوشۀ چشمی داشته باشد، باز انجام آن را حیطۀ کاری دولت میپندارد و در پیشرفت جوامع نقش تعیینکنندۀ آزادی را نمیفهمد.
سادیستی است، چون از آزار مردمان دیگر کشورها به دست «میهنش» لذت میبرد و به آن افتخار میکند؛ و مازوخیستی است، چون از آزار مردمان کشور خود و گاهی حتی از آزار خودش به دست «میهنش» لذت میبرد.
غیرعقلانی و مالیخولیایی است، چون از ابتدا فرض را بر دشمنی گرفته است و در نتیجه به هر نشانۀ بیربطی برای اثبات آن دشمنی چنگ میزند.
نظامیگراست، چون میهن را در جنگ دائمی با دشمنان و توطئهگران داخلی و خارجی تصور میکند. نگاه شهوانی به انواع سلاحها دارد. سلاح برایش چیزی فراتر از ابزار دفاع در برابر تهاجم احتمالی دیگران است. تهاجمی که شواهد اثباتپذیر و عقلانی در مورد آن موجود باشد. به برتری تسلیحاتی نسبت به دیگران افتخار میکند، ولو اینکه هیچ خطری از جانب آنان متوجه کشور نباشد. درست مانند کودکی است که با اسباببازی مدل بالاترش پز میدهد.
غیرانسانی است، چون منطق روابط میان انسانها را با روابط میان حیوانات یکسان میانگارد که مطابق آن یا باید بخوری یا خورده میشوی. نقش همکاری میان انسان را در تمایز یافتن جوامع انسان از گلههای حیوانی نمیشناسد.
و تمام این موارد و موارد بسیار دیگر باعث میشوند که میهندوستی نوع نخست را اخلاقی و میهندوستی نوع دوم را غیراخلاقی بدانیم. باید بدانیم که هماهنگی کامل میان امر اخلاقی، امر سازنده و امر عقلانی وجود دارد. اگر گمان میکنید «میهندوستی پوتینی» باعث اعتلای فرهنگ روسیه و رفاه بیشتر روسها شد به دنبال نسخهای مانند آن بروید. در غیر این صورت دنبال نسخهای باشید که تعارضی با آزادی و عقلانیت ندارد.
👍10👎2
Forwarded from Mohammad-Tabibian
یک آقایی، مثل چند آقای دیگر، به کسانی که پیشنهاد لزوم مذاکره در صحنه بینالمللی را مطرح کرده بودند تاخته به این مضمون که مگر میشود مذاکره کرد وقتی در حین مذاکره به ما حمله کردند؟
در این مقال چند نکته را مرور کنیم:
یکم، در زمانی که مائو رهبر مطلقه چین بود، در نیویورک یک مهمانی از صاحبان شرکتهای بزرگ و برخی دانشگاهیان بر قرار بود. یک جوان تازه کار دانشگاهی بر سر میز شام منباب خودنمایی گفته بود که اخیراً جمعیت چین از یک میلیارد نفر نیز گذشته، و در یک کشور به تنهایی این تعداد زندگی میکنند. یکی از آن کاسبکاران گفته بود این طور نیست! در چین فقط یک نفر زندگی میکند و او را هم من میشناسم! به نوعی آن کاسبکار حقیقت را گفته بود. اول باید دقیق دید که در هر کشور چند نفر زندگی میکنند.
دوم، اخیراً کلیپی در فضای مجازی ظاهر شد از ریچارد نیکسون رییس جمهور سابق آمریکا مطلبی را مطرح میکرد در مورد مذاکره با روسیه شوروی، که در آن زمان بزرگترین و خطرناک ترین دشمن یکدیگر بودند. در آن کلیپ نیکسون توضیح میدهد که یک شخصیت سیاسی به او گفته که روسیه طرف قابل اعتمادی برای مذاکر نیست و به احتمال قوی هر توافقی را زیر پا میگذارد. نیکسون توضیح میدهد که به آن ناصح گفتم من مذاکرات را به شرایطی پیوند میزنم که به نفع روسیه شوروی باشد به توافق پایبند بماند و به شروطی مشروط میکنم که خروج از توافق برای روسیه شوروی بسیار پر هزینه شود. این نوع توافق شرط موفقیت خود را در بر و بطن خود دارد. این چند جمله بهترین درس خلاصه در امر مذاکره بین کشورها است. مذاکره بین کشور ها با صحبت و گفتگو بین افراد یکسان نیست، برادر.
سوم، اگر قرار باشد دستما از ملزومات لازم برای تهدید معتبر و وعده جذاب خالی باشد و دستمایه برای پیوند زدن صریح و یا ضمنی در مذاکره موجود نبوده و یا سوخت شده باشد، یک عامل دیگر باقی میماند. و آنهم اعتبار مذاکره کننده و اعتماد به قول او است. اگر مذاکره کننده در مراحل مختلف نشان داده که معلوم نیست چه کسی و چه نیتی پشت مذاکره است. و برای نشان دادن زیرکی نوع سنتی پلیس خوب و پلیس بد به صحنه فرستاده و در حالی که یک نماینده برای مذاکره فرستاده، مصوبه هم تصویب کرده که سنگ به پای او ببندد، این زیرکی سنتی امروزه زیرکی کارگشا نیست. طرف هم موضوع را می خواند و بنابر این مذاکره را برای جلو گیری از گسست ارتباط ادامه میدهد نه کسب نتیجه.
چهارم، در حین مذاکره به ما حمله کرد! درست؟ موضوع تعادل قدرت نظامی ربطی به مذاکره ندارد. در غیر مذاکره هم ممکن بود به ما حمله شود. مذاکره مربوط به جنگ و صلح نبوده مربوط به برنامه هستهای بوده. در امر تهاجم نظامی هر موقع یک طرف متخاصم نقطه ضعفی ببیند از آن استفاده میکند. به همین دلیل نیز کشورها ارتش پا در رکاب، سیستم آگاهی دهند، رادار، جاسوس و انواع و اقسام سیستم های دفاعی و هشداردهنده را فراهم آوردهاند. اگر ما نقاط کور و مبهم و ضعیف داشته باشیم هر کدام از این کشور های همسایه ممکن است به ما حمله کنند حتی جمهوری آذربایجان و افغانستان ( مورد تهاجم عراق را فراموش نکنیم).
به عنوان مثال در دوره جنگ سرد امریکا به این نتیجه رسید که مراکز موشکی به دلیل فلات بودن سر زمین میتواند توسط دشمن مورد حمله قرار گیرد و از کار بیافتد. بین سالهای ۱۹۶۱-۶۸ پیوسته یک جریان زنجیره بمب افکن بی ۵۲ مجهز به سلاح هسته ای به سوی مرزهای شوروی سابق در پرواز بودند و از نزدیک مرز رجعت میکردند و این جریان ادامه داشت تا اگر روسیه شوروی حمله غافلگیر کننده انجام داد هواپیماها هم بدون فوت وقت اقدام متقابل انجام دهند. توقف این برنامه که موسوم به ‘گنبد کروم’ بود به دلیل خطرات مربوط به فعال بودن تعداد متعددی بمب اتمی و در حرکت بودن آن و همچنین توسعه شیوههای دیگر ‘تضمین تخریب قطعی متقابل’ (عنوان دکترین دفاعی آن زمان) متوقف گردید. برادر جان اداره امور و نظامات یک کشور این دوره و زمانه سازمان و فن و تمهید و سخت افزار و نرم افزار و سواد واقعی میخواهد.
در این مقال چند نکته را مرور کنیم:
یکم، در زمانی که مائو رهبر مطلقه چین بود، در نیویورک یک مهمانی از صاحبان شرکتهای بزرگ و برخی دانشگاهیان بر قرار بود. یک جوان تازه کار دانشگاهی بر سر میز شام منباب خودنمایی گفته بود که اخیراً جمعیت چین از یک میلیارد نفر نیز گذشته، و در یک کشور به تنهایی این تعداد زندگی میکنند. یکی از آن کاسبکاران گفته بود این طور نیست! در چین فقط یک نفر زندگی میکند و او را هم من میشناسم! به نوعی آن کاسبکار حقیقت را گفته بود. اول باید دقیق دید که در هر کشور چند نفر زندگی میکنند.
دوم، اخیراً کلیپی در فضای مجازی ظاهر شد از ریچارد نیکسون رییس جمهور سابق آمریکا مطلبی را مطرح میکرد در مورد مذاکره با روسیه شوروی، که در آن زمان بزرگترین و خطرناک ترین دشمن یکدیگر بودند. در آن کلیپ نیکسون توضیح میدهد که یک شخصیت سیاسی به او گفته که روسیه طرف قابل اعتمادی برای مذاکر نیست و به احتمال قوی هر توافقی را زیر پا میگذارد. نیکسون توضیح میدهد که به آن ناصح گفتم من مذاکرات را به شرایطی پیوند میزنم که به نفع روسیه شوروی باشد به توافق پایبند بماند و به شروطی مشروط میکنم که خروج از توافق برای روسیه شوروی بسیار پر هزینه شود. این نوع توافق شرط موفقیت خود را در بر و بطن خود دارد. این چند جمله بهترین درس خلاصه در امر مذاکره بین کشورها است. مذاکره بین کشور ها با صحبت و گفتگو بین افراد یکسان نیست، برادر.
سوم، اگر قرار باشد دستما از ملزومات لازم برای تهدید معتبر و وعده جذاب خالی باشد و دستمایه برای پیوند زدن صریح و یا ضمنی در مذاکره موجود نبوده و یا سوخت شده باشد، یک عامل دیگر باقی میماند. و آنهم اعتبار مذاکره کننده و اعتماد به قول او است. اگر مذاکره کننده در مراحل مختلف نشان داده که معلوم نیست چه کسی و چه نیتی پشت مذاکره است. و برای نشان دادن زیرکی نوع سنتی پلیس خوب و پلیس بد به صحنه فرستاده و در حالی که یک نماینده برای مذاکره فرستاده، مصوبه هم تصویب کرده که سنگ به پای او ببندد، این زیرکی سنتی امروزه زیرکی کارگشا نیست. طرف هم موضوع را می خواند و بنابر این مذاکره را برای جلو گیری از گسست ارتباط ادامه میدهد نه کسب نتیجه.
چهارم، در حین مذاکره به ما حمله کرد! درست؟ موضوع تعادل قدرت نظامی ربطی به مذاکره ندارد. در غیر مذاکره هم ممکن بود به ما حمله شود. مذاکره مربوط به جنگ و صلح نبوده مربوط به برنامه هستهای بوده. در امر تهاجم نظامی هر موقع یک طرف متخاصم نقطه ضعفی ببیند از آن استفاده میکند. به همین دلیل نیز کشورها ارتش پا در رکاب، سیستم آگاهی دهند، رادار، جاسوس و انواع و اقسام سیستم های دفاعی و هشداردهنده را فراهم آوردهاند. اگر ما نقاط کور و مبهم و ضعیف داشته باشیم هر کدام از این کشور های همسایه ممکن است به ما حمله کنند حتی جمهوری آذربایجان و افغانستان ( مورد تهاجم عراق را فراموش نکنیم).
به عنوان مثال در دوره جنگ سرد امریکا به این نتیجه رسید که مراکز موشکی به دلیل فلات بودن سر زمین میتواند توسط دشمن مورد حمله قرار گیرد و از کار بیافتد. بین سالهای ۱۹۶۱-۶۸ پیوسته یک جریان زنجیره بمب افکن بی ۵۲ مجهز به سلاح هسته ای به سوی مرزهای شوروی سابق در پرواز بودند و از نزدیک مرز رجعت میکردند و این جریان ادامه داشت تا اگر روسیه شوروی حمله غافلگیر کننده انجام داد هواپیماها هم بدون فوت وقت اقدام متقابل انجام دهند. توقف این برنامه که موسوم به ‘گنبد کروم’ بود به دلیل خطرات مربوط به فعال بودن تعداد متعددی بمب اتمی و در حرکت بودن آن و همچنین توسعه شیوههای دیگر ‘تضمین تخریب قطعی متقابل’ (عنوان دکترین دفاعی آن زمان) متوقف گردید. برادر جان اداره امور و نظامات یک کشور این دوره و زمانه سازمان و فن و تمهید و سخت افزار و نرم افزار و سواد واقعی میخواهد.
❤5👍3👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥پزشکیان: من نمیخواهم بنزین را برای محرومان گران کنم؛ ولی شرایط برای کسی که ۴ برابر مصرف میکند فرق میکند
🔹الان قرار است ۴ میلیارد دلار بنزین وارد کنند برای چه؟ برای اینکه بدهم با قیمت ۱۵۰۰ تومان به یک عده مصرف کنند تا نتوانیم معیشت مردم را جبران کنیم.
🔹الان قرار است ۴ میلیارد دلار بنزین وارد کنند برای چه؟ برای اینکه بدهم با قیمت ۱۵۰۰ تومان به یک عده مصرف کنند تا نتوانیم معیشت مردم را جبران کنیم.
👍3👎3
اقتصاد در گذر زمان
🎥پزشکیان: من نمیخواهم بنزین را برای محرومان گران کنم؛ ولی شرایط برای کسی که ۴ برابر مصرف میکند فرق میکند 🔹الان قرار است ۴ میلیارد دلار بنزین وارد کنند برای چه؟ برای اینکه بدهم با قیمت ۱۵۰۰ تومان به یک عده مصرف کنند تا نتوانیم معیشت مردم را جبران کنیم.
این ۴ میلیارد، حتی ۴ درصد یارانه بنزین در کشور هم نیست ولی اگر همین ۴ میلیارد دلار بین ۸۵ میلیون نفر تقسیم شود، به هر نفر ۴ میلیون تومان می رسد. نابرابری کاهش می یابد، رفاه اکثریت جامعه بین ۶۰-۷۰ درصد افزایش می یابد.
قاچاق روزانه ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر+ آلودگی+ مرگ ومیر ناشی از آلودگی هوا کم می شود، برای تولید کنندگان داخلی بنزین انگیزه ایجاد می شود و....
شما خود بخوانید حدیث مفصل از این میزان ناکارآمدی
قاچاق روزانه ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر+ آلودگی+ مرگ ومیر ناشی از آلودگی هوا کم می شود، برای تولید کنندگان داخلی بنزین انگیزه ایجاد می شود و....
شما خود بخوانید حدیث مفصل از این میزان ناکارآمدی
👍11👎6
🔸 آیا ایران هم مثل آفریقای جنوبی به رشد پایدار نخواهد رسید؟
🔸 چگونه مدیریت اشتباه منابع خدادادی، مردم یک کشور را فقیرتر میکند؟
🔹 آفریقای جنوبی و ایران شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دو کشور با وجود موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی غنی و سابقه رشد خوب، اکنون با چالشهای مشترکی چون بیکاری، فساد و «تله درآمد متوسط» دست و پنجه نرم میکنند.
در گفتوگو با دکتر فرهاد نیلی، اقتصاددان، به بررسی تاریخچه و وضعیت اقتصادی-اجتماعی آفریقای جنوبی پرداخته و چالشهای این کشور را در مسیر توسعه بررسی میکنیم.
داستان توسعه نیافتگی آفریقای جنوبی چه درسهایی برای ما دارد؟
00:00 مقدمه
02:45 چرا آفریقای جنوبی برای ما مهم است؟
07:16 آپارتاید آفریقای جنوبی و فرق آن با استعمار
10:02 نظریه جغرافیایی و اقتصادی استعمار
13:49 وضعیت تبعیض نژادی در ۱۹۹۶
16:56 آمریکا و استعمارگرانی که ماندگار شدند
19:35 ماندلا و گذار سیاسی آرام از آپارتاید
22:18 دماغه امیدنیک و استعمارگران دریانورد
25:24 تحریم جهانی حکومت آپارتاید
26:39 دوران آپارتاید و اقتصاد استخراج
27:51 مقایسه وضعیت ایران و آفریقای جنوبی
37:47 توسعه در کشورهای محصور در خشکی
40:00 سرنوشت متفاوت سیاهپوستان آمریکا و آفریقا
49:45 شباهت عجیب درآمد سرانه ما و آفریقای جنوبی
51:28 شکست توسعه سیاسی بدون نهادسازی اقتصادی
57:07 آفریقای جنوبی رکورددار نابرابری در دنیا
59:10 تاثیر کرونا بر اقتصاد آفریقای جنوبی
01:01:30 راز توسعهنیافتگی آفریقای جنوبی و ما
01:08:13 نفت و معادن؛ موتور فساد یا فرصت توسعه؟
01:15:02 عالیخانی و شاه؛ اقتصاد درونزا یا نفتی؟
01:21:49 بحران ناترازی انرژی در ایران و آفریقای جنوبی
01:31:09 توسعه بدون تجارت آزاد، ممکن است؟
01:34:13 تله درآمد متوسط
01:40:11 باید پول نفت را مستقیم به مردم داد؟
01:45:37 جمعبندی
@choraz
ضبط شده در استودیوی روزنامه شریف
🔸 چگونه مدیریت اشتباه منابع خدادادی، مردم یک کشور را فقیرتر میکند؟
🔹 آفریقای جنوبی و ایران شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دو کشور با وجود موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی غنی و سابقه رشد خوب، اکنون با چالشهای مشترکی چون بیکاری، فساد و «تله درآمد متوسط» دست و پنجه نرم میکنند.
در گفتوگو با دکتر فرهاد نیلی، اقتصاددان، به بررسی تاریخچه و وضعیت اقتصادی-اجتماعی آفریقای جنوبی پرداخته و چالشهای این کشور را در مسیر توسعه بررسی میکنیم.
داستان توسعه نیافتگی آفریقای جنوبی چه درسهایی برای ما دارد؟
00:00 مقدمه
02:45 چرا آفریقای جنوبی برای ما مهم است؟
07:16 آپارتاید آفریقای جنوبی و فرق آن با استعمار
10:02 نظریه جغرافیایی و اقتصادی استعمار
13:49 وضعیت تبعیض نژادی در ۱۹۹۶
16:56 آمریکا و استعمارگرانی که ماندگار شدند
19:35 ماندلا و گذار سیاسی آرام از آپارتاید
22:18 دماغه امیدنیک و استعمارگران دریانورد
25:24 تحریم جهانی حکومت آپارتاید
26:39 دوران آپارتاید و اقتصاد استخراج
27:51 مقایسه وضعیت ایران و آفریقای جنوبی
37:47 توسعه در کشورهای محصور در خشکی
40:00 سرنوشت متفاوت سیاهپوستان آمریکا و آفریقا
49:45 شباهت عجیب درآمد سرانه ما و آفریقای جنوبی
51:28 شکست توسعه سیاسی بدون نهادسازی اقتصادی
57:07 آفریقای جنوبی رکورددار نابرابری در دنیا
59:10 تاثیر کرونا بر اقتصاد آفریقای جنوبی
01:01:30 راز توسعهنیافتگی آفریقای جنوبی و ما
01:08:13 نفت و معادن؛ موتور فساد یا فرصت توسعه؟
01:15:02 عالیخانی و شاه؛ اقتصاد درونزا یا نفتی؟
01:21:49 بحران ناترازی انرژی در ایران و آفریقای جنوبی
01:31:09 توسعه بدون تجارت آزاد، ممکن است؟
01:34:13 تله درآمد متوسط
01:40:11 باید پول نفت را مستقیم به مردم داد؟
01:45:37 جمعبندی
@choraz
ضبط شده در استودیوی روزنامه شریف
YouTube
آیا ایران هم مثل آفریقای جنوبی به رشد پایدار نخواهد رسید؟
🔸 آیا ایران هم مثل آفریقای جنوبی به رشد پایدار نخواهد رسید؟
🔸 چگونه مدیریت اشتباه منابع خدادادی، مردم یک کشور را فقیرتر میکند؟
🔹 آفریقای جنوبی و ایران شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دو کشور با وجود موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی غنی و سابقه رشد خوب،…
🔸 چگونه مدیریت اشتباه منابع خدادادی، مردم یک کشور را فقیرتر میکند؟
🔹 آفریقای جنوبی و ایران شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دو کشور با وجود موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی غنی و سابقه رشد خوب،…
👍5
Forwarded from خاطرات و خطرات
شاهنشاه فرمودند: بر فرض آخوندی هم اگر بعد از ما روی کار بیاید به درد مبارزه با کمونیسم نخواهد خورد؛ خودش کمونیست میشود یعنی دنبال سوسیالیسم اسلامی میرود - این اختراع تازهٔ آخوندهای متجدد است.
۲۱ آبان ۱۳۵۱
#اسدالله_علم
👍11🤣2👎1
دو نوع هوش و کار کردآن
✍دکتر محمد طبیبیان
شرایط هر جامعه نهایتاً مربوط میشود به نوعی از هوشیاری عمومی و خصوصاً نوع هوشیاری نخبگان و تصمیم سازها.
حدود دوسال پیش در دی ماه ۱۴۰۰ این مطلب را در مورد دو نوع هوش در این کانال قرار دادم، شاید هدفم جلب توجه به ضرورت بازنگری و نوعی تغییر روش و منش بود. این روزها از شرایط روزگار به شدت متحیر هستم و به فکرم افتاد آن مطلب را مرور کنم ببینم کدام شیوه کار کرد داشته است:
هوش در دنیای قدیم و جدید
مدتی بود به نظر اینجانب میرسید که مفهوم هوش و هوشیاری و رفتار هوشمندانه در دنیای قدیم و جدید دستخوش تغییر شده است. دو نوع هوش را در پایین دسته بندی کردهام. آنچه افراد باهوش و زیرک در مورد خود در جوامع قدیمی تلقی میکرده اند بر حسب نمایانه های فرهنگی و رایج، این را در گروه یک آوردهام. از دو نرمافزار هوش مصنوعی هم ویژگی انسان باهوش در دنیای مدرن را پرسیدهام که خلاصه پاسخ را در گروه دو آوردهام:
گروه یکم، در جامعه سنتی و قدیمی منظور از هوش چه بوده است؟ اگر ادبیات قدیم را بخوانیم نمونه یک موجود با هوش روباه است. توان بالای فریب دادن و حیلهگری، توان بالای جلب توجه دیگران به جای دیگر خلاف حرکت خود، توان بالای پنهان کاری و حرکت در تاریکی، توان بالای متواری شدن، توان بالای خسارت زدن بی حد به دیگران برای منافع معمولی خود.
این در واقع برداشت نمادین فرهنگ ما از هوش است و گرنه روباه یک حیوان ضعیف، زیبا و دوست داشتنی است و در تلاش بقا. به این ویژگیها در جامعه انسانی می توان تجلیهای دیگری را هم نسبت داد. مانند سرکار گذاشتن و اقدام سرکاری، نشان دادن ظاهر زاهد و پرهیزکار برای جلب اطمینان عموم و استفاده در زمان مناسب. سعی در ایجاد شبکه ذی نفعان و همفکران زیر زمینی و پشت پرده و هماهنگ شدن با آنان و ایجاد تقسیم بندی ما در مقابل دیگران، آدم فروشی زیر زمینی، بی قیدی در قبال منافع عمومی و فقط حفظ ظاهر، دو دوزه بازی و تفاوت قول و عمل یا تفاوت در ظاهر و اقدامات پشت پرده. جارو زدن مسائل به زیر فرش و انکار وجود مشکلات، عدم قبول مسئولیت و عدم قبول اشتباه و انداختن تقصیر خطاهای خود به عهده دیگران، انکار و برخورد خشونت آمیز وقتی ترفندها رو میشود، به دام انداختن آنکه مخالف تلقی میشود، از پشت خنجر زدن، عدم وجود حس همدردی و بی تفاوت بودن به درد و رنج دیگران، به خود نسبت دادن خدمات و دست آوردهای دیگران، کلک زدن و فریب دادن…
گروه دوم، از یک نرم افزار هوش مصنوعی پرسیدم که ویژگیهای هوش و افراد باهوش در جامعه مدرن چیست. این فهرست بخشی از پاسخ است؛
کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر، افراد باهوش تمایل عمیقی به یادگیری و کشف دارند و دائماً به دنبال دانش و درک جدید در موضوعات مختلف هستند.
تفکر انتقادی، آنها اطلاعات را با دقت تجزیه و تحلیل میکنند، فرضیات را زیر سؤال میبرند و با منطق و بیطرفی به مشکلات میپردازند. هم ذهن نقاد دارند هم نقد دیگران از خود را با علاقه و احترام می پذیرند و بررسی می کنند.
انعطافپذیری، آنها به راحتی خود را با محیطها، فناوریها و چالشهای جدید وفق میدهند و در مواجهه با تغییرات، تابآوری وتحمل نشان میدهند.
مهارتهای حل مسئله، آنها در پیدا کردن راهحلهای خلاقانه و عملی برای مسائل پیچیده مهارت دارند و اغلب خارج از چارچوب فکر میکنند. معمولاً یک مسئله را تا یافتن راه حل و دست آورد پیگیری می نمایند.
ذهن باز، آنها آماده پذیرش ایدهها، دیدگاهها و باورهای جدید هستند، حتی زمانی که اینها باورهای خودشان را به چالش میکشند. حل خلاقانه مسائل و تفکر خارج از چارچوب، تولید راهحلهای نوآورانه و سازگاری با چالشهای جدید را در نظر دارند.
هوش احساسی، آنها احساسات خود را درک و مدیریت میکنند و با دیگران همدلی مینمایند و روابط سالم و ارتباطات مؤثر ایجاد میکنند. تشخیص و درک و بهحساب آوردن احساسات دیگران و تنظیم احساسات خود، مدیریت مؤثر احساسات، پاسخ مناسب به موقعیتهای چالشبرانگیز از ویژگیهای ایشان است.
خودآگاهی، آنها از نقاط قوت و ضعف خود آگاهند و دائماً روی رشد شخصی کار میکنند.
آگاهی و حساسیت فرهنگی، آنها تفاوتهای فرهنگی را درک و احترام میگذارند و در محیطهای متنوع، همکاری و شمولگرایی با دیگران را تقویت میکنند.
تواضع فکری، آنها محدودیتهای دانش خود را میپذیرند و آمادهاند زمانی که اشتباه میکنند آن را قبول کنند.
✍دکتر محمد طبیبیان
شرایط هر جامعه نهایتاً مربوط میشود به نوعی از هوشیاری عمومی و خصوصاً نوع هوشیاری نخبگان و تصمیم سازها.
حدود دوسال پیش در دی ماه ۱۴۰۰ این مطلب را در مورد دو نوع هوش در این کانال قرار دادم، شاید هدفم جلب توجه به ضرورت بازنگری و نوعی تغییر روش و منش بود. این روزها از شرایط روزگار به شدت متحیر هستم و به فکرم افتاد آن مطلب را مرور کنم ببینم کدام شیوه کار کرد داشته است:
هوش در دنیای قدیم و جدید
مدتی بود به نظر اینجانب میرسید که مفهوم هوش و هوشیاری و رفتار هوشمندانه در دنیای قدیم و جدید دستخوش تغییر شده است. دو نوع هوش را در پایین دسته بندی کردهام. آنچه افراد باهوش و زیرک در مورد خود در جوامع قدیمی تلقی میکرده اند بر حسب نمایانه های فرهنگی و رایج، این را در گروه یک آوردهام. از دو نرمافزار هوش مصنوعی هم ویژگی انسان باهوش در دنیای مدرن را پرسیدهام که خلاصه پاسخ را در گروه دو آوردهام:
گروه یکم، در جامعه سنتی و قدیمی منظور از هوش چه بوده است؟ اگر ادبیات قدیم را بخوانیم نمونه یک موجود با هوش روباه است. توان بالای فریب دادن و حیلهگری، توان بالای جلب توجه دیگران به جای دیگر خلاف حرکت خود، توان بالای پنهان کاری و حرکت در تاریکی، توان بالای متواری شدن، توان بالای خسارت زدن بی حد به دیگران برای منافع معمولی خود.
این در واقع برداشت نمادین فرهنگ ما از هوش است و گرنه روباه یک حیوان ضعیف، زیبا و دوست داشتنی است و در تلاش بقا. به این ویژگیها در جامعه انسانی می توان تجلیهای دیگری را هم نسبت داد. مانند سرکار گذاشتن و اقدام سرکاری، نشان دادن ظاهر زاهد و پرهیزکار برای جلب اطمینان عموم و استفاده در زمان مناسب. سعی در ایجاد شبکه ذی نفعان و همفکران زیر زمینی و پشت پرده و هماهنگ شدن با آنان و ایجاد تقسیم بندی ما در مقابل دیگران، آدم فروشی زیر زمینی، بی قیدی در قبال منافع عمومی و فقط حفظ ظاهر، دو دوزه بازی و تفاوت قول و عمل یا تفاوت در ظاهر و اقدامات پشت پرده. جارو زدن مسائل به زیر فرش و انکار وجود مشکلات، عدم قبول مسئولیت و عدم قبول اشتباه و انداختن تقصیر خطاهای خود به عهده دیگران، انکار و برخورد خشونت آمیز وقتی ترفندها رو میشود، به دام انداختن آنکه مخالف تلقی میشود، از پشت خنجر زدن، عدم وجود حس همدردی و بی تفاوت بودن به درد و رنج دیگران، به خود نسبت دادن خدمات و دست آوردهای دیگران، کلک زدن و فریب دادن…
گروه دوم، از یک نرم افزار هوش مصنوعی پرسیدم که ویژگیهای هوش و افراد باهوش در جامعه مدرن چیست. این فهرست بخشی از پاسخ است؛
کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر، افراد باهوش تمایل عمیقی به یادگیری و کشف دارند و دائماً به دنبال دانش و درک جدید در موضوعات مختلف هستند.
تفکر انتقادی، آنها اطلاعات را با دقت تجزیه و تحلیل میکنند، فرضیات را زیر سؤال میبرند و با منطق و بیطرفی به مشکلات میپردازند. هم ذهن نقاد دارند هم نقد دیگران از خود را با علاقه و احترام می پذیرند و بررسی می کنند.
انعطافپذیری، آنها به راحتی خود را با محیطها، فناوریها و چالشهای جدید وفق میدهند و در مواجهه با تغییرات، تابآوری وتحمل نشان میدهند.
مهارتهای حل مسئله، آنها در پیدا کردن راهحلهای خلاقانه و عملی برای مسائل پیچیده مهارت دارند و اغلب خارج از چارچوب فکر میکنند. معمولاً یک مسئله را تا یافتن راه حل و دست آورد پیگیری می نمایند.
ذهن باز، آنها آماده پذیرش ایدهها، دیدگاهها و باورهای جدید هستند، حتی زمانی که اینها باورهای خودشان را به چالش میکشند. حل خلاقانه مسائل و تفکر خارج از چارچوب، تولید راهحلهای نوآورانه و سازگاری با چالشهای جدید را در نظر دارند.
هوش احساسی، آنها احساسات خود را درک و مدیریت میکنند و با دیگران همدلی مینمایند و روابط سالم و ارتباطات مؤثر ایجاد میکنند. تشخیص و درک و بهحساب آوردن احساسات دیگران و تنظیم احساسات خود، مدیریت مؤثر احساسات، پاسخ مناسب به موقعیتهای چالشبرانگیز از ویژگیهای ایشان است.
خودآگاهی، آنها از نقاط قوت و ضعف خود آگاهند و دائماً روی رشد شخصی کار میکنند.
آگاهی و حساسیت فرهنگی، آنها تفاوتهای فرهنگی را درک و احترام میگذارند و در محیطهای متنوع، همکاری و شمولگرایی با دیگران را تقویت میکنند.
تواضع فکری، آنها محدودیتهای دانش خود را میپذیرند و آمادهاند زمانی که اشتباه میکنند آن را قبول کنند.
👍4
نتیجه، در جوامع سنتی قدیمی کوچک افرادی که از گروه یکم از ویژهگیها که برشمرده شد برخوردار بودند میفهمیدند که آن شیوهها کار کرد داشته و ممکن بود برای فرد موفقیت کسب کند. شهرتهای نامناسب ناشی از کاربرد آن ویژگیها در دامنه اجتماعی محدودی میماند و به سرعت در اندک مدتی فراموش میشد و یک فرد به آن معنا زیرک میتوانست مکرر استفاده ببرد. در جامعه مدرن چنین نیست.
انسان با هوش از نوع یکم را جامعه محلی، کلان و بینالمللی سریع میشناسد، ترفندها را خنثی میکند و در روابط و مراودهها به چنین شخصی اطمینان نمیکند. در نتیجه او فردی خواهد بود که با شکستهای زنجیرهای مواجه میشود.
اگر کسی بخواهد در نقش اجتماعی خود مترود و مردود و شکستخورده نباشد بهتر است ویژگیهای مشابه هوشمندی مدرن را مد نظر داشته باشد و ذهن، شخصیت و رفتارخودرا بر آن پایه تربیت کند.
منبع : کانال شخصی نگارنده
@MohammadTabibian
انسان با هوش از نوع یکم را جامعه محلی، کلان و بینالمللی سریع میشناسد، ترفندها را خنثی میکند و در روابط و مراودهها به چنین شخصی اطمینان نمیکند. در نتیجه او فردی خواهد بود که با شکستهای زنجیرهای مواجه میشود.
اگر کسی بخواهد در نقش اجتماعی خود مترود و مردود و شکستخورده نباشد بهتر است ویژگیهای مشابه هوشمندی مدرن را مد نظر داشته باشد و ذهن، شخصیت و رفتارخودرا بر آن پایه تربیت کند.
منبع : کانال شخصی نگارنده
@MohammadTabibian
👍3
Forwarded from کانال روزِ خوش
قطر گاز مخازن مشترک با ایران رو برداشت میکنه به قیمت روز میفروشه میشه گاو شیرده و واداده
ایران نفت خودش رو زیر قیمت و نسیه میفروشه میشه شیر خاورمیانه و مقتدر..
ایران نفت خودش رو زیر قیمت و نسیه میفروشه میشه شیر خاورمیانه و مقتدر..
😢9👏2👎1
ایران ارزانترین کشور برای استخراج بیت کوین. وضعیت برق کشور را هم که می دانیم.
چه کسی ذی نفع اصلی این یارانه هاست؟
آنهایی که بنزین را قاچاق می کنند، در ابعاد کلان بیت کوین استخراج می کنند. این را قشر الیت و دانشگاهی ایرانی نخواست مورد توجه قرار دهد با این استدلال که یارانه های انرژی به دهک های درآمدی پایین کمک می کند که این هم یک دروغ بزرگ دیگر بود.
هر بار که با پرداخت نقدی جایگزین شد وضع دهک های پایین به مراتب بهتر شد.
چه کسی ذی نفع اصلی این یارانه هاست؟
آنهایی که بنزین را قاچاق می کنند، در ابعاد کلان بیت کوین استخراج می کنند. این را قشر الیت و دانشگاهی ایرانی نخواست مورد توجه قرار دهد با این استدلال که یارانه های انرژی به دهک های درآمدی پایین کمک می کند که این هم یک دروغ بزرگ دیگر بود.
هر بار که با پرداخت نقدی جایگزین شد وضع دهک های پایین به مراتب بهتر شد.
👍7
اقتصاد در گذر زمان
ایران ارزانترین کشور برای استخراج بیت کوین. وضعیت برق کشور را هم که می دانیم. چه کسی ذی نفع اصلی این یارانه هاست؟ آنهایی که بنزین را قاچاق می کنند، در ابعاد کلان بیت کوین استخراج می کنند. این را قشر الیت و دانشگاهی ایرانی نخواست مورد توجه قرار دهد با این…
اما روشنفکر، جامعه شناس و بعضا اقتصاددان ایرانی ده ها داستان می بافد که یارانه انرژی به نفع دهک های پایین است. بعد که می بیند حتی بدون روش های پیچیده اقتصادی ضریب جینی هر بار با جایگزینی پرداخت نقدی به جای یارانه انرژی کاهش می یابد، داستان های جدید آغاز می شود.
تورم ناشی از ولخرجی دولتی، تحریم، کسری بودجه، جهش قیمت دلار در زمستان ۹۱ را نیز برگردن هدفمندی سال ۸۹ می اندازد تا آن را نا موفق جلوه دهد تا دیگر تکرار نشود.
توزیع نابرابر منابع فقط یکی از پیامدهای این یارانه هاست. عوارض محیط زیستی ناشی مصرف بنزین نامرغوب، سوزاندن مازوت و... را هم اضافه کنید.
برآورد دقیقی از اینکه پرداخت های نقدی چقدر از یارانه انرژی در کاهش نابرابری موثرترند ارائه نشده است. از حدود سه سال پیش سعی کردم به این سوال پاسخ دهم، که البته سوال دشواری بود. از سوی دیگر پروسه داوری مقالات اقتصادی در ژورنال های برتر این رشته اقتصاد نیز پروسه زمانبر و طاقت فرسایی نسبت به سایر رشته هاست.
به زودی نتایج یکی از این مطالعات که به اتفاق دوست گرانقدر دکتر حامد قدوسی انجام شده است منتشر خواهد شد و پس از آن با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
مطالعه ای که بر اساس گزارش داوران ناشناس هم در یافته ها هم در روش شناسی به کار گرفته شده علاوه بر ایران برای بیش از ۶۰ کشور درگیر با یارانه انرژی سودمند خواهد بود.
تورم ناشی از ولخرجی دولتی، تحریم، کسری بودجه، جهش قیمت دلار در زمستان ۹۱ را نیز برگردن هدفمندی سال ۸۹ می اندازد تا آن را نا موفق جلوه دهد تا دیگر تکرار نشود.
توزیع نابرابر منابع فقط یکی از پیامدهای این یارانه هاست. عوارض محیط زیستی ناشی مصرف بنزین نامرغوب، سوزاندن مازوت و... را هم اضافه کنید.
برآورد دقیقی از اینکه پرداخت های نقدی چقدر از یارانه انرژی در کاهش نابرابری موثرترند ارائه نشده است. از حدود سه سال پیش سعی کردم به این سوال پاسخ دهم، که البته سوال دشواری بود. از سوی دیگر پروسه داوری مقالات اقتصادی در ژورنال های برتر این رشته اقتصاد نیز پروسه زمانبر و طاقت فرسایی نسبت به سایر رشته هاست.
به زودی نتایج یکی از این مطالعات که به اتفاق دوست گرانقدر دکتر حامد قدوسی انجام شده است منتشر خواهد شد و پس از آن با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
مطالعه ای که بر اساس گزارش داوران ناشناس هم در یافته ها هم در روش شناسی به کار گرفته شده علاوه بر ایران برای بیش از ۶۰ کشور درگیر با یارانه انرژی سودمند خواهد بود.
👍7👎1