🌿 شعر #لری
#چگنی
ها بوعم سیتو قصه درازی
د قوم هوم کر مهمون نوازی
د طبیعت خو وا کوهیا خاصش
آو هوا حنک بی کم و کاسش
اول گیلورو تا گوشه کییشت
خوشحال وکری چگنین خو گشت
سرآو چنیائی تا مینجا دوره
بساط بزم عو شادیمو جوره
چگنین گشتمه تیره و تیره
خنه ری لوشو د کربئره
د اول دارتی تا دمه یافته
خدابالاسرچی سیمو ساخته
پا مله شوئونو ره که سیاره
و که ها مینجاش کم بخت بیاره
هر جاش پا بنی کل گرم خشه
قشنگی دنیا سیم نای کشه
د سرآو نای کش تا سرآو رفتخو
هر کوم هردیه سروئی سیش بو
یه تنگ هروره یه تنگ مروئه
ارزش تعریفشو چی چل سروئه
جا که مرشد خو وا قوم خیشش
نومش و نیک بیار تا بنیه لیشش
یه تنگ فرکش یه تنگ ایوونه
قطره آو برفش درمونی جونه
شاق شاق کوگیا بردنه هوشم
ترچه کل گلیج هرده و گوشم
آخر اسبی کوه تنگ گوشماره
زمسونشم هم ری صد بهاره
د بالا کشکو ای تنگ گوشمار
مینجا توئسو بی چی بهار
ای پیل کشکو قدمت قومه
دلخوشی گتن خنه ری لومه
و تنگ تیر دنه رونق عو بازار
ارغوونیا قشنگ بلیا نازار
هیو سرفراش تا خود دمرو
ممولو هاگن گشتمه د یه رو
پشت تنگ ممولو نومش لهوره
سروش نزنی اجاغت کوره
مین تنگ ممولو شاه ره قدیمه
نشونیاشن د لهور دیمه
سیل کو ملاوئ و تنگ گازرده
چی درخت موئی پیچ و تو هرده
دار درختش بلی و گیرچه
زنه ای بی هر دو سیم هیچ پیچه
دس بی و دسم ویردارشو بویم
تا روزگاری د حسرتشو نوییم
د اشکفت قاژه تا پله باستانی
یادگاریشن د هوز اشکانی
دم دمه یافته طاق ارسلانه
جا کوریا عوشق سوخته دلانه
دمین تنگ قاژه رو تیژه سر
د بن دختر ره بئریت خور
رو شاهیون سیل تاف سی پله
حمومی دش بک د مین سی چله
ها روئوم و مپل سی دونی سماق
قی نونیتو وش موئه گز وراق
د پای مپل تا تخت منیژه
دار عو درختش بلی و کیژه
ای بَرد نرگسه نمونه ناره
روشنایی چگه د شوئه تاره
سرآو چنیایی نیلوفر پُرشه
نشونیش خنه بوعه وا کُرشه
مرزش وا کییشت پر د بناره
نشونی مرزش مله چناره
برنج وسیو د خوئی ها و نوم
ار دش هردیه دنیات ها وکوم
ار میهایی همیشه جِوِو بمونی
باغلن رو تا میتوونی
د خوئی ای قوم ین بوعم بسه
سی غریوه هومسا هه کل کسه
د سید بوعم تا قاتل فراری
پل عو مار هردک د بی براری
نه حرف امروز نه قصه پاری
چگنی حرف ناره د هومسا داری
خمار گشتنه دی سرزمینم
قرارم برده ایمو وا دینم
اربوعم صد بیت هنی هم کمه
دِ گُتن هر بیت خیالم جمعه
✍چنگیز کرمی
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
چنگیز کرمی
اهل پلدختر، ساکن خرم آباد
#چگنی
ها بوعم سیتو قصه درازی
د قوم هوم کر مهمون نوازی
د طبیعت خو وا کوهیا خاصش
آو هوا حنک بی کم و کاسش
اول گیلورو تا گوشه کییشت
خوشحال وکری چگنین خو گشت
سرآو چنیائی تا مینجا دوره
بساط بزم عو شادیمو جوره
چگنین گشتمه تیره و تیره
خنه ری لوشو د کربئره
د اول دارتی تا دمه یافته
خدابالاسرچی سیمو ساخته
پا مله شوئونو ره که سیاره
و که ها مینجاش کم بخت بیاره
هر جاش پا بنی کل گرم خشه
قشنگی دنیا سیم نای کشه
د سرآو نای کش تا سرآو رفتخو
هر کوم هردیه سروئی سیش بو
یه تنگ هروره یه تنگ مروئه
ارزش تعریفشو چی چل سروئه
جا که مرشد خو وا قوم خیشش
نومش و نیک بیار تا بنیه لیشش
یه تنگ فرکش یه تنگ ایوونه
قطره آو برفش درمونی جونه
شاق شاق کوگیا بردنه هوشم
ترچه کل گلیج هرده و گوشم
آخر اسبی کوه تنگ گوشماره
زمسونشم هم ری صد بهاره
د بالا کشکو ای تنگ گوشمار
مینجا توئسو بی چی بهار
ای پیل کشکو قدمت قومه
دلخوشی گتن خنه ری لومه
و تنگ تیر دنه رونق عو بازار
ارغوونیا قشنگ بلیا نازار
هیو سرفراش تا خود دمرو
ممولو هاگن گشتمه د یه رو
پشت تنگ ممولو نومش لهوره
سروش نزنی اجاغت کوره
مین تنگ ممولو شاه ره قدیمه
نشونیاشن د لهور دیمه
سیل کو ملاوئ و تنگ گازرده
چی درخت موئی پیچ و تو هرده
دار درختش بلی و گیرچه
زنه ای بی هر دو سیم هیچ پیچه
دس بی و دسم ویردارشو بویم
تا روزگاری د حسرتشو نوییم
د اشکفت قاژه تا پله باستانی
یادگاریشن د هوز اشکانی
دم دمه یافته طاق ارسلانه
جا کوریا عوشق سوخته دلانه
دمین تنگ قاژه رو تیژه سر
د بن دختر ره بئریت خور
رو شاهیون سیل تاف سی پله
حمومی دش بک د مین سی چله
ها روئوم و مپل سی دونی سماق
قی نونیتو وش موئه گز وراق
د پای مپل تا تخت منیژه
دار عو درختش بلی و کیژه
ای بَرد نرگسه نمونه ناره
روشنایی چگه د شوئه تاره
سرآو چنیایی نیلوفر پُرشه
نشونیش خنه بوعه وا کُرشه
مرزش وا کییشت پر د بناره
نشونی مرزش مله چناره
برنج وسیو د خوئی ها و نوم
ار دش هردیه دنیات ها وکوم
ار میهایی همیشه جِوِو بمونی
باغلن رو تا میتوونی
د خوئی ای قوم ین بوعم بسه
سی غریوه هومسا هه کل کسه
د سید بوعم تا قاتل فراری
پل عو مار هردک د بی براری
نه حرف امروز نه قصه پاری
چگنی حرف ناره د هومسا داری
خمار گشتنه دی سرزمینم
قرارم برده ایمو وا دینم
اربوعم صد بیت هنی هم کمه
دِ گُتن هر بیت خیالم جمعه
✍چنگیز کرمی
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
چنگیز کرمی
اهل پلدختر، ساکن خرم آباد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لری
#اسبی_کوه
خواننده: #بهنام_کمالون
با تصاویری از بخش #ویسیو
و رشته کوه اسبی کو در #شهرستان_چگنی
از قدیم گفته اند:
اسبی کو بگردی بی چگنی نی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#چگنی
#ایل_چگنی
#شهرستان_چگنی
#چگنی_لرستان
#چگنی_قزوین
#چگنی_زنجان
#چگنی_گیلان
#چگنی_خراسان
#چگنی_کرمانشاه
#چگنی_همدان
#چگنی_اراک
#چگنی_سلیمانیه
#چگنی_ایلام
#چگنی_کرمانشاه
#چگنی_بوشهر
#چگنی_خوزستان
#چگنی_شیراز
#چگنی_البرز
#چگنی_چهارمحال_و_بختیاری
#ویسیان_شهر_شالیزارها
#ویسیان_سرزمین_شالیزارها
#ویسیان_دوره
#بخش_ویسیان
#ویسیو_شاهیون_دوره
#چگنی_ها
#چگنی_را_باید_دید
#چگنی_سرزمین_گنج_های_نهان
#اسبی_کوه
خواننده: #بهنام_کمالون
با تصاویری از بخش #ویسیو
و رشته کوه اسبی کو در #شهرستان_چگنی
از قدیم گفته اند:
اسبی کو بگردی بی چگنی نی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#چگنی
#ایل_چگنی
#شهرستان_چگنی
#چگنی_لرستان
#چگنی_قزوین
#چگنی_زنجان
#چگنی_گیلان
#چگنی_خراسان
#چگنی_کرمانشاه
#چگنی_همدان
#چگنی_اراک
#چگنی_سلیمانیه
#چگنی_ایلام
#چگنی_کرمانشاه
#چگنی_بوشهر
#چگنی_خوزستان
#چگنی_شیراز
#چگنی_البرز
#چگنی_چهارمحال_و_بختیاری
#ویسیان_شهر_شالیزارها
#ویسیان_سرزمین_شالیزارها
#ویسیان_دوره
#بخش_ویسیان
#ویسیو_شاهیون_دوره
#چگنی_ها
#چگنی_را_باید_دید
#چگنی_سرزمین_گنج_های_نهان
#چرا_پادشاهی_چگنی
تشکیل نشد!؟
قسمت اول ⬇⬇⬇
هرگاه تاریخ چگنی از دوران صفوی تاکنون را مطالعه میکنم، متوجه این واقعیت شدهام که چگنیها در دوران صفویه از لحاظ قدرت سیاسی و اجتماعی در زمره ایلات معتبر ایران بودند
نفوذ آنان در دم و دستگاه امپراطوری صفوی حتی بیشتر از والیان خوزستان، #لرستان، گرجستان و کردستان بود
#چگنی_ها
از دوران شاه طهماسب صفوی تا اواخر حکومت #شاه_عباس منصب بیگلربیگی #خراسان و قدرت مطلق آن ایالت بودند
و از لحاظ وسعت،
جمعیت و سیاست سرآمد ایالات ایران بود،
در طول تاریخ میان #ایران #ترکمنستان #افغانستان #ازبکستان و #تاجیکستان تقسیم شده است.
در آن دوران از سال ۹۳۵ قمری تا حدود ۱۰۴۸ قمری و اواخر حکومت شاه عباس اول،
ایل #لرتبار چگنی
در خراسان صاحب #امارت بوده،
منصب امیرالامرایی
داشته و والیان یا بیگلربیگیان آن ایالت بودند و ممتازترین همه #امرای_چگنی،
امیرالامرا امارتپناه عدالتدستگاه اوغلان #بداق_خان_چگنی بود.
#بداق_خان
(هم اکنون طایفه بئیاق که در فارسی بداق نوشته می شود در چگنی وجود دارد.)
که مردی فاضل، عالم، اهل قلم، اهل مطالعه، جنگجو، سیاستمدار، زیرک، شجاع و جسور بود بارها و بارها بهمراه ایل و تبارش در مقابل حملات بی امان #ازبک و #مغولان متجاوز به خراسان ایستادگی کرد
و در اغلب مبارزات پیروز میدان بود.👌
#شاهان_صفوی
به خوبی درک کرده بودند
تازمانی که جماعت #چگنی
به رهبری #بداق_خان
در خراسان نشیمن دارند باید خیالشان از بابت تجاوز بیگانگان به آن خطه آسوده باشد.
لذا در سالهای اول حکومت شاه عباس که خود وی نیز توسط #بداقخان_چگنی
و #اسماعیلقلی_خان،
#گنج_علی_خان_زیک،
#مرشدقلی_خان_استاجلو
و چندی از سران #قزلباش
به تخت سلطنت نشسته بود،
#ازبکان
به رهبری نوادگان #چنگیزخان_مغول
همواره امان مردم خراسان را بریده و پی در پی شهرها و دهات آن سامان را مورد تاخت و تاز قرار میدادند.
در این حین بداق خان
و تبارش که سالها سرد و گرم چشیده روزگار بوده و بارها طعم پیروزی در مقابل بیگانگان را حس کرده بودند
بی هراس به مرزداری و دفاع جانانه از سرزمین خراسان مشغول بودند.
اما این جنگ های خونین و مکرر، تبعات سنگینی داشت، از کشته شدن جوانان رشید ایل گرفته تا بیوه شدن زنان و یتیم شدن فرزندان و روحیه مردم سخت مکدر شده بود.
مرشدقلی خان استاجلو
از طایفه یکان و ایل #استاجلو،
جسورترین و معروف ترین خان آن ایل بود، وی که ابتدا حکمران #باخزر
و #خواف بود
برای تثبیت قدرت خود در #خراسان
با #صبیه_خانم_چگنی
دختر #بداق_خان_چگنی
ازدواج کرد
و با این وصلت حمایت چگنیها را بدست آورد.
ادامه دارد...
/پیج ایل چگنی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
تشکیل نشد!؟
قسمت اول ⬇⬇⬇
هرگاه تاریخ چگنی از دوران صفوی تاکنون را مطالعه میکنم، متوجه این واقعیت شدهام که چگنیها در دوران صفویه از لحاظ قدرت سیاسی و اجتماعی در زمره ایلات معتبر ایران بودند
نفوذ آنان در دم و دستگاه امپراطوری صفوی حتی بیشتر از والیان خوزستان، #لرستان، گرجستان و کردستان بود
#چگنی_ها
از دوران شاه طهماسب صفوی تا اواخر حکومت #شاه_عباس منصب بیگلربیگی #خراسان و قدرت مطلق آن ایالت بودند
و از لحاظ وسعت،
جمعیت و سیاست سرآمد ایالات ایران بود،
در طول تاریخ میان #ایران #ترکمنستان #افغانستان #ازبکستان و #تاجیکستان تقسیم شده است.
در آن دوران از سال ۹۳۵ قمری تا حدود ۱۰۴۸ قمری و اواخر حکومت شاه عباس اول،
ایل #لرتبار چگنی
در خراسان صاحب #امارت بوده،
منصب امیرالامرایی
داشته و والیان یا بیگلربیگیان آن ایالت بودند و ممتازترین همه #امرای_چگنی،
امیرالامرا امارتپناه عدالتدستگاه اوغلان #بداق_خان_چگنی بود.
#بداق_خان
(هم اکنون طایفه بئیاق که در فارسی بداق نوشته می شود در چگنی وجود دارد.)
که مردی فاضل، عالم، اهل قلم، اهل مطالعه، جنگجو، سیاستمدار، زیرک، شجاع و جسور بود بارها و بارها بهمراه ایل و تبارش در مقابل حملات بی امان #ازبک و #مغولان متجاوز به خراسان ایستادگی کرد
و در اغلب مبارزات پیروز میدان بود.👌
#شاهان_صفوی
به خوبی درک کرده بودند
تازمانی که جماعت #چگنی
به رهبری #بداق_خان
در خراسان نشیمن دارند باید خیالشان از بابت تجاوز بیگانگان به آن خطه آسوده باشد.
لذا در سالهای اول حکومت شاه عباس که خود وی نیز توسط #بداقخان_چگنی
و #اسماعیلقلی_خان،
#گنج_علی_خان_زیک،
#مرشدقلی_خان_استاجلو
و چندی از سران #قزلباش
به تخت سلطنت نشسته بود،
#ازبکان
به رهبری نوادگان #چنگیزخان_مغول
همواره امان مردم خراسان را بریده و پی در پی شهرها و دهات آن سامان را مورد تاخت و تاز قرار میدادند.
در این حین بداق خان
و تبارش که سالها سرد و گرم چشیده روزگار بوده و بارها طعم پیروزی در مقابل بیگانگان را حس کرده بودند
بی هراس به مرزداری و دفاع جانانه از سرزمین خراسان مشغول بودند.
اما این جنگ های خونین و مکرر، تبعات سنگینی داشت، از کشته شدن جوانان رشید ایل گرفته تا بیوه شدن زنان و یتیم شدن فرزندان و روحیه مردم سخت مکدر شده بود.
مرشدقلی خان استاجلو
از طایفه یکان و ایل #استاجلو،
جسورترین و معروف ترین خان آن ایل بود، وی که ابتدا حکمران #باخزر
و #خواف بود
برای تثبیت قدرت خود در #خراسان
با #صبیه_خانم_چگنی
دختر #بداق_خان_چگنی
ازدواج کرد
و با این وصلت حمایت چگنیها را بدست آورد.
ادامه دارد...
/پیج ایل چگنی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
چرا پادشاهی چگنی
تشکیل نشد؟
قسمت سوم⬇⬇⬇
#شاه_عباس در #مشهد بسياری از امرای #قزلباش از جمله شاملو و استاجلو را که با مرشد قلی خان رابطه نزديکی داشتند يا معزول کرد و يا مقتول نمود، زیرا مرشدقلی خان برای رسیدن به تاج و تخت با آنان بیعت کرده بود
#بداق_خان_چگنی هم که با او خويشاوند بود یعنی پدر زن مرشدقلی خان بود از اين عمل شاه عباس بیمناک شد و انديشيد که مبادا روزی اين شتر دم خانه او نيز زانو بر زمين نهد
از اين رو علاج واقعه را پيش از وقوع نموده با صواب ديد پسرانش، شاهزاده سلطان حسن ميرزا پسر شاه عباس را برداشته از مشهد به #خبوشان رفته و در قلعه #قوچان متحصن شد و اظهار مخالفت کرد، شاه عباس به علل و مشکلاتی که با آن مواجه بود نتوانست به تعقيب بداق خان بسوی قوچان لشکرکشی نمايد
سلیمان خلیفه ترکمان هم که حدود #خواف و #باخزر را داشت به فراه #سیستان گریخت در نتیجه شاه به جای #هرات راه زاوه را درپیش گرفت، در آنجا هم وزیر جدید خود "میرزا محمد" را در حوالی ترشیز کشت و پس از بخشیدن ولایات خراسان به حکام جدید راهی دامغان شد و از آنجا هم به دارالسلطنه #قزوین رفت
پس از خروج شاه عباس از #خراسان، بداق خان #چگنی فرصت را غنیمت شمرد، اکنون بهترین زمان برای تحقق نیت قبلی خود یعنی تشکیل پادشاهی مستقل در شرق ایران بود، وی ابتدا از امرایی بود که شاه محمد خدابنده را از سلطنت عزل و شاه عباس را به جای او به پادشاهی ایران برنشاند
اکنون به دلیل تغییر رفتار و سیاست شاه عباس که قصد داشت امرای بانفوذ و پر قدرت ایران را به هر نحوی کنار زند و دست نشانده های خود را به حکومت ولایات برگُمارد و حتی مرشدقلی خان استاجلو داماد #بداق خان را کشته و دست #چگنی_ها را از حکومت مشهد کوتاه کرده بود، با این تفاسیر، بداق خان علم طغیان برافراشت
او همچنین بعنوان لَهله و اتابک شاهزاده حسنمیرزا پسر دوم شاه عباس منصب داشت و شاهزاده در اختیار #بداق_خان بود
#شاه_عباس_صفوی در سال ۹۹۶ هجری قمری با مهدعلیا بیگم دختر مصطفی میرزا #صفوی ازدواج کرد، شاهزاده سلطان حسن میرزا، (تولد ۹۹۷ /لاریجان – مرگ ۱۰۰۱ / قزوین) دومین پسر شاهعباس و مهدعلیا بیگم (اولین همسر شاه عباس) بود
بداق خان چگنی با استفاده از اين پيش آمد، رسماً سلطنت شاهزاده حسن ميرزا پسر شاه عباس را در قوچان اعلام داشت و روز به روز بر قدرت و نفوذ وی افزوده گشت و از اطراف و اکناف خراسان و ايران ناراضيان شاه عباس روی به قوچان آورده آمادگی خود را از هدف بداق خان اعلام میداشتند.
ادامه دارد...
/پیج ایل چگنی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
تشکیل نشد؟
قسمت سوم⬇⬇⬇
#شاه_عباس در #مشهد بسياری از امرای #قزلباش از جمله شاملو و استاجلو را که با مرشد قلی خان رابطه نزديکی داشتند يا معزول کرد و يا مقتول نمود، زیرا مرشدقلی خان برای رسیدن به تاج و تخت با آنان بیعت کرده بود
#بداق_خان_چگنی هم که با او خويشاوند بود یعنی پدر زن مرشدقلی خان بود از اين عمل شاه عباس بیمناک شد و انديشيد که مبادا روزی اين شتر دم خانه او نيز زانو بر زمين نهد
از اين رو علاج واقعه را پيش از وقوع نموده با صواب ديد پسرانش، شاهزاده سلطان حسن ميرزا پسر شاه عباس را برداشته از مشهد به #خبوشان رفته و در قلعه #قوچان متحصن شد و اظهار مخالفت کرد، شاه عباس به علل و مشکلاتی که با آن مواجه بود نتوانست به تعقيب بداق خان بسوی قوچان لشکرکشی نمايد
سلیمان خلیفه ترکمان هم که حدود #خواف و #باخزر را داشت به فراه #سیستان گریخت در نتیجه شاه به جای #هرات راه زاوه را درپیش گرفت، در آنجا هم وزیر جدید خود "میرزا محمد" را در حوالی ترشیز کشت و پس از بخشیدن ولایات خراسان به حکام جدید راهی دامغان شد و از آنجا هم به دارالسلطنه #قزوین رفت
پس از خروج شاه عباس از #خراسان، بداق خان #چگنی فرصت را غنیمت شمرد، اکنون بهترین زمان برای تحقق نیت قبلی خود یعنی تشکیل پادشاهی مستقل در شرق ایران بود، وی ابتدا از امرایی بود که شاه محمد خدابنده را از سلطنت عزل و شاه عباس را به جای او به پادشاهی ایران برنشاند
اکنون به دلیل تغییر رفتار و سیاست شاه عباس که قصد داشت امرای بانفوذ و پر قدرت ایران را به هر نحوی کنار زند و دست نشانده های خود را به حکومت ولایات برگُمارد و حتی مرشدقلی خان استاجلو داماد #بداق خان را کشته و دست #چگنی_ها را از حکومت مشهد کوتاه کرده بود، با این تفاسیر، بداق خان علم طغیان برافراشت
او همچنین بعنوان لَهله و اتابک شاهزاده حسنمیرزا پسر دوم شاه عباس منصب داشت و شاهزاده در اختیار #بداق_خان بود
#شاه_عباس_صفوی در سال ۹۹۶ هجری قمری با مهدعلیا بیگم دختر مصطفی میرزا #صفوی ازدواج کرد، شاهزاده سلطان حسن میرزا، (تولد ۹۹۷ /لاریجان – مرگ ۱۰۰۱ / قزوین) دومین پسر شاهعباس و مهدعلیا بیگم (اولین همسر شاه عباس) بود
بداق خان چگنی با استفاده از اين پيش آمد، رسماً سلطنت شاهزاده حسن ميرزا پسر شاه عباس را در قوچان اعلام داشت و روز به روز بر قدرت و نفوذ وی افزوده گشت و از اطراف و اکناف خراسان و ايران ناراضيان شاه عباس روی به قوچان آورده آمادگی خود را از هدف بداق خان اعلام میداشتند.
ادامه دارد...
/پیج ایل چگنی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این درخت کهن توت
( دار تی چگنی )
در جاده خرم آباد به چگنی،
در وسط اتوبان قرار گرفته است،
از میراث فرهنگی درخواست ثبت آن را داریم.🙏🙏🙏
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
دآر تی =درخت توت
#توت_کهنسال
این درخت کهن سال
شاهد کوچ و تبعید #چگنی_ها
به شمال ایران دارد
مردم چگنی #قزوین و #گیلان
در خصوص این درخت حکایت ها دارند.
امید است
#مردم_چگنی که در این مسیر تردد دارند
در فصل تابستان و کم آبی
این درخت کهن سال را آب یاری کنند
تا مقام و استوار بماند.
در گذشته ،حوالی این درخت روستایی
ایجاد شده و دار تی نام گرفته است.
حال انتظار داریم
#مسئولین_میراث_فرهنگی_لرستان
هر چه زودتر نسبت به #ثبت_ملی
این درخت کهن سال و خاطره انگیز اقدام لازم را بعمل آورند.
✍آریان
#دار_تی_چگنی
( دار تی چگنی )
در جاده خرم آباد به چگنی،
در وسط اتوبان قرار گرفته است،
از میراث فرهنگی درخواست ثبت آن را داریم.🙏🙏🙏
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
دآر تی =درخت توت
#توت_کهنسال
این درخت کهن سال
شاهد کوچ و تبعید #چگنی_ها
به شمال ایران دارد
مردم چگنی #قزوین و #گیلان
در خصوص این درخت حکایت ها دارند.
امید است
#مردم_چگنی که در این مسیر تردد دارند
در فصل تابستان و کم آبی
این درخت کهن سال را آب یاری کنند
تا مقام و استوار بماند.
در گذشته ،حوالی این درخت روستایی
ایجاد شده و دار تی نام گرفته است.
حال انتظار داریم
#مسئولین_میراث_فرهنگی_لرستان
هر چه زودتر نسبت به #ثبت_ملی
این درخت کهن سال و خاطره انگیز اقدام لازم را بعمل آورند.
✍آریان
#دار_تی_چگنی
کشکان
نماد مظلومیت شهرستان چگنی👇
✍یاسرنظری چگنی
سال های متمادی
در این اندیشه بودم که برای معرفی زادگاهم چگنی مطالبی تهیه کنم
و رویدادها وحوادث مهم تاریخی و شخصیت های برجسته ء بزرگ و نامی این سرزمین را در آن بگنجانم
و تقدیم به علاقه مندان به این سرزمین بکنم.
#شهرستان_چگنی
در نواحی غربی و جنوب غربی خرم آباد و در دامنه سفیدکوه
و اطراف #رودخانه_کشکان قرار گرفته است و مردمانی خون گرم و مهمان نواز در آن زندگی می کنند
که این طایفه از سایر اکراد( دامداران و عشایر) ایران ممتاز بوده است.
تصویر دنیای باستانی مردم چگنی
تا حدود زیادی نامشخص است غیر از آنچه در افواه و اقوال سینه به سینه به ما رسیده است
و به ندرت اطلاعات محدودی از وقایع نگاران از این قوم بزرگ نقل و نوشته شده است.
یکی از علل ناشناختگی این دیار برای عموم کم توجهی و جفاهایی بوده است که در طول تاریخ و دوران های مختلف در حق این قوم نجیب و بزرگ شده است.
در لابه لای سخنان ،گفتار و خاطرات ریش سفیدان می توان بهره برداری نمود و با جدا کردن واقعیت از غیر آن و برون کشیدن حقایق از دروغ ها به ریشه تاریخی این قوم و ایل بزرگ پی برد.
قوم چگنی با جمیع آداب پسندیده.شهامت.شجاعت.مردانگی و مهمان نوازی از نظر تاریخ و تاریخ نویسی ضعیف و فقیر است چرا که بخش اعظمی از وقایع تاریخی خاطرات و یادواره ای از اشخاص.متفکران و سالمندان است که نوشته می شود و به تاریخ تبدیل می شود اما متاسفانه خاطرات بزرگان و سالمندان قوم چگنی
تلخ تر و اندوهگین تر از آن بوده است که آن را بصورت کتاب در بیاورند و سعی کرده اند که آن خاطرات را به فراموشی بسپارند.
متاسفانه سیل بهار سال نود و هشت چنان تلخ و شکننده بود که خاطرات بزرگان بنام چگنی
را از اذهان پاک کرده و داغی بزرگ و ابدی بر دل آنان نهاد.
بغص و حسرت بزرگان چگنی از نگاه به سرزمین ویران شده و خرابشان گذشته را پاک و به فراموشی سپرده و اما سرمست و امیدوار به آینده ای روشن بودن که آغاز نمودن فعالیت مجتمع کشت و صنعت بارقه های امید را دل اهالی روستاهای سیل زده شرف بستانرود بیدار کرد.
اما به ناگهان دندان طمع افراد سودجو گلوی خشکیده و زجر دیده اهالی روستاهای هم جوار مجتمع کشت و صنعت را فشرده و آنان را مجبور به ترک و دیار چند هزار ساله خود نمود.
سیل ویرانگر دوسال قبل و تصرف نمودن زادگاه روستاهای شرف بستانرود که از تیره های اصیل چگنی می باشند به کنار خشک شدن کشکان یا دروغ نیست اگر بگوییم خشکاندن کشکان و مهم تر از آن سکوت و بی اهمیتی مسئولین نسبت به آن تمام خاطرات چه خوب و چه بد را به فراموشی سپرده و همه نگاها به سمت کشکان خشکیده شد.
خشک شدن کشکان که به یکباره چگنی را سیاه پوش و عزادار کرد فقط یک چیز را بر زبان بزرگان،کودکان و جوانان جاری ساخته آن هم جفاها و بی مهری هایست که در طول تاریخ بر این قوم بزرگ روا داشته شده است.
کشکان رودی که خروشانی و صدای غرش آن تا فرسخ ها خواب را بر همگان آشفته می ساخت و به برکت جاری بودنش بسیاری از اهالی سفره های رنگین پهن می کردند حال دیدنش وحشتی هولناک بر جان آدمی می اندازد.
به راستی گناه کشکان چیست؟
آری گناه کشکان جاری بودن و حاصلخیز نمودن زمین های متعدد و بسیاری در شهرستان چگنی بود که اگر غیر از این بود تا به حال چاره ای اندیشیده شده بود و یا لااقل برای تسکین دل مردمی که غم کشکان کمرشان را خم و آینده خود و بچه هایشان را به ورطه نابودی کشانده است اقدامی ولو اندک انجام می دادند.
آیا کسی می داند که رخت عزای این همه بلا و مصیبت کی و چه موقع از تن چگنی کنده خواهد شد؟
آری مطمعنآ در آینده کودکان چگنی دیگر از پدران و مادران خود از خاطراتء دلیری و شجاعت
بداغ بیگ چگنی؛
محمد سلطان چگنی
و عاشور خان چگنی
نمی پرسند
همه از بی خانمانی و گشنگی اجداد خود می پرسند.
همه از اشک های بر گونه مادران روستاهای شرف بستانرود و ویسیان می پرسند.
همه از بی سرپناهی و آوارگی اجداد خود در روستاهای چگنی می پرسند.
همه از سکوت و خاموشی کشکان می پرسند که چرا کسی به فریادش نرسید.
دیگر کسی از زلالی #سراب_نای_کش و قامت فروریخته #کشکان نمی پرسد.
شاید اگر این وقایع در زمان این بزرگان رخ می داد فرمانروایی و امارات وانء قره باغ، مرو و شاهیجان را رها می کردند و به کمک برادران و خواهران خود در چگنی می شتافتند تا شاید از آواره شدن و کوچ اجباری دوباره آنها جلوگیری کنند.
یقینآ فرزندان فرهیخته ی چگنی که صدای آوازه و شهرتشان به گوش تمام جهانیان رسیده است
این همه بلا؛مصیبت و بی مهری در حق سرزمین مادری و اجدادشان را یک روزی بصورت مکتوبه در می آوردند تا تاریخ از مظلومیت قوم چگنی بی سهم نباشد.
شایدم #خشک_شدن_کشکان
به پیشانی نوشت #چگنی ها که با کوچ عجین گشته است بی ربط نباشد و تاریخ برای این قوم اصیل در حال تکرار باشد.
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش
نماد مظلومیت شهرستان چگنی👇
✍یاسرنظری چگنی
سال های متمادی
در این اندیشه بودم که برای معرفی زادگاهم چگنی مطالبی تهیه کنم
و رویدادها وحوادث مهم تاریخی و شخصیت های برجسته ء بزرگ و نامی این سرزمین را در آن بگنجانم
و تقدیم به علاقه مندان به این سرزمین بکنم.
#شهرستان_چگنی
در نواحی غربی و جنوب غربی خرم آباد و در دامنه سفیدکوه
و اطراف #رودخانه_کشکان قرار گرفته است و مردمانی خون گرم و مهمان نواز در آن زندگی می کنند
که این طایفه از سایر اکراد( دامداران و عشایر) ایران ممتاز بوده است.
تصویر دنیای باستانی مردم چگنی
تا حدود زیادی نامشخص است غیر از آنچه در افواه و اقوال سینه به سینه به ما رسیده است
و به ندرت اطلاعات محدودی از وقایع نگاران از این قوم بزرگ نقل و نوشته شده است.
یکی از علل ناشناختگی این دیار برای عموم کم توجهی و جفاهایی بوده است که در طول تاریخ و دوران های مختلف در حق این قوم نجیب و بزرگ شده است.
در لابه لای سخنان ،گفتار و خاطرات ریش سفیدان می توان بهره برداری نمود و با جدا کردن واقعیت از غیر آن و برون کشیدن حقایق از دروغ ها به ریشه تاریخی این قوم و ایل بزرگ پی برد.
قوم چگنی با جمیع آداب پسندیده.شهامت.شجاعت.مردانگی و مهمان نوازی از نظر تاریخ و تاریخ نویسی ضعیف و فقیر است چرا که بخش اعظمی از وقایع تاریخی خاطرات و یادواره ای از اشخاص.متفکران و سالمندان است که نوشته می شود و به تاریخ تبدیل می شود اما متاسفانه خاطرات بزرگان و سالمندان قوم چگنی
تلخ تر و اندوهگین تر از آن بوده است که آن را بصورت کتاب در بیاورند و سعی کرده اند که آن خاطرات را به فراموشی بسپارند.
متاسفانه سیل بهار سال نود و هشت چنان تلخ و شکننده بود که خاطرات بزرگان بنام چگنی
را از اذهان پاک کرده و داغی بزرگ و ابدی بر دل آنان نهاد.
بغص و حسرت بزرگان چگنی از نگاه به سرزمین ویران شده و خرابشان گذشته را پاک و به فراموشی سپرده و اما سرمست و امیدوار به آینده ای روشن بودن که آغاز نمودن فعالیت مجتمع کشت و صنعت بارقه های امید را دل اهالی روستاهای سیل زده شرف بستانرود بیدار کرد.
اما به ناگهان دندان طمع افراد سودجو گلوی خشکیده و زجر دیده اهالی روستاهای هم جوار مجتمع کشت و صنعت را فشرده و آنان را مجبور به ترک و دیار چند هزار ساله خود نمود.
سیل ویرانگر دوسال قبل و تصرف نمودن زادگاه روستاهای شرف بستانرود که از تیره های اصیل چگنی می باشند به کنار خشک شدن کشکان یا دروغ نیست اگر بگوییم خشکاندن کشکان و مهم تر از آن سکوت و بی اهمیتی مسئولین نسبت به آن تمام خاطرات چه خوب و چه بد را به فراموشی سپرده و همه نگاها به سمت کشکان خشکیده شد.
خشک شدن کشکان که به یکباره چگنی را سیاه پوش و عزادار کرد فقط یک چیز را بر زبان بزرگان،کودکان و جوانان جاری ساخته آن هم جفاها و بی مهری هایست که در طول تاریخ بر این قوم بزرگ روا داشته شده است.
کشکان رودی که خروشانی و صدای غرش آن تا فرسخ ها خواب را بر همگان آشفته می ساخت و به برکت جاری بودنش بسیاری از اهالی سفره های رنگین پهن می کردند حال دیدنش وحشتی هولناک بر جان آدمی می اندازد.
به راستی گناه کشکان چیست؟
آری گناه کشکان جاری بودن و حاصلخیز نمودن زمین های متعدد و بسیاری در شهرستان چگنی بود که اگر غیر از این بود تا به حال چاره ای اندیشیده شده بود و یا لااقل برای تسکین دل مردمی که غم کشکان کمرشان را خم و آینده خود و بچه هایشان را به ورطه نابودی کشانده است اقدامی ولو اندک انجام می دادند.
آیا کسی می داند که رخت عزای این همه بلا و مصیبت کی و چه موقع از تن چگنی کنده خواهد شد؟
آری مطمعنآ در آینده کودکان چگنی دیگر از پدران و مادران خود از خاطراتء دلیری و شجاعت
بداغ بیگ چگنی؛
محمد سلطان چگنی
و عاشور خان چگنی
نمی پرسند
همه از بی خانمانی و گشنگی اجداد خود می پرسند.
همه از اشک های بر گونه مادران روستاهای شرف بستانرود و ویسیان می پرسند.
همه از بی سرپناهی و آوارگی اجداد خود در روستاهای چگنی می پرسند.
همه از سکوت و خاموشی کشکان می پرسند که چرا کسی به فریادش نرسید.
دیگر کسی از زلالی #سراب_نای_کش و قامت فروریخته #کشکان نمی پرسد.
شاید اگر این وقایع در زمان این بزرگان رخ می داد فرمانروایی و امارات وانء قره باغ، مرو و شاهیجان را رها می کردند و به کمک برادران و خواهران خود در چگنی می شتافتند تا شاید از آواره شدن و کوچ اجباری دوباره آنها جلوگیری کنند.
یقینآ فرزندان فرهیخته ی چگنی که صدای آوازه و شهرتشان به گوش تمام جهانیان رسیده است
این همه بلا؛مصیبت و بی مهری در حق سرزمین مادری و اجدادشان را یک روزی بصورت مکتوبه در می آوردند تا تاریخ از مظلومیت قوم چگنی بی سهم نباشد.
شایدم #خشک_شدن_کشکان
به پیشانی نوشت #چگنی ها که با کوچ عجین گشته است بی ربط نباشد و تاریخ برای این قوم اصیل در حال تکرار باشد.
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش