Audio
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
نویسنده: هریت بیجر استو
این مرد کوتاه قد و چاق
بود چهرهاش خطوطی
متعارفی و خشن داشت
از روش وقیح و پرمدعای
او پیدا بود که مردیست
تهی و بیمایه که میخواهد
هرطور شده راهی بیابد
و خودش را در اجتماع
جا کند در لباس
پوشیدنش افراطکاری
و مبالغه بهچشم میخورد
... دستهای کوتاه و پهن
این مرد با انگشترهای
متعدد زینت شده بود
عادت داشت هنگامیکه
صحبتش گرم میشد این
خوشه جواهر را تکان
دهد ..
قسمت ۲
...📚
نویسنده: هریت بیجر استو
این مرد کوتاه قد و چاق
بود چهرهاش خطوطی
متعارفی و خشن داشت
از روش وقیح و پرمدعای
او پیدا بود که مردیست
تهی و بیمایه که میخواهد
هرطور شده راهی بیابد
و خودش را در اجتماع
جا کند در لباس
پوشیدنش افراطکاری
و مبالغه بهچشم میخورد
... دستهای کوتاه و پهن
این مرد با انگشترهای
متعدد زینت شده بود
عادت داشت هنگامیکه
صحبتش گرم میشد این
خوشه جواهر را تکان
دهد ..
قسمت ۲
...📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر نتوانید مهارت لذتبردن
از هر آنچه را که در زندگی
دارید، در خودتان ایجاد کنید؛
مطمئن باشید
با بیشتر بهدست آوردن
هرچیز، هرگز خوشحالتر
نخواهید شد...
|| باربارا دی آنجلیس
➖➖➖
همهٔ ما به فضایی نیاز داریم
که در آن راحت باشیم؛
فضایی که در آن بهیاد بیاوریم
چهکسی هستیم و چهچیزی
برایمان مهم است؛
وقفهای در زمان که اجازه دهد
شادی و لذت زندگی کردن به
خودآگاهمان بازگردد.
|| نینا سنکویچ
...📚
از هر آنچه را که در زندگی
دارید، در خودتان ایجاد کنید؛
مطمئن باشید
با بیشتر بهدست آوردن
هرچیز، هرگز خوشحالتر
نخواهید شد...
|| باربارا دی آنجلیس
➖➖➖
همهٔ ما به فضایی نیاز داریم
که در آن راحت باشیم؛
فضایی که در آن بهیاد بیاوریم
چهکسی هستیم و چهچیزی
برایمان مهم است؛
وقفهای در زمان که اجازه دهد
شادی و لذت زندگی کردن به
خودآگاهمان بازگردد.
|| نینا سنکویچ
...📚
👍1
هنر_حاضر_جوابی_و_طنازی_پاتریک_کینگ.pdf
9 MB
این کتاب پنج فصل دارد
- مثل یک رودخانه جاری باشید
- هیچوقت مطلق حرف نزنید
- از توضیحات مضاعف
استفاده کنید
✍#پاتریک_کینگ
در کتابِ
📚 هنر حاضرجوابی و طنازی
به خواننده کمک میکند تا در
موقعیتهای اجتماعی مختلف
اعتمادبهنفس و راهکارهای متنوع
و فوری را برای مکالمات و برقراری
ارتباط فراهم کند. مثالها و
نکات قابل اجرا.
حرفهایتان در گام اول
یک ارزش نسبی دارد
شما گوگلمپ هستید
اما خاموشید!
واکنشها مهم هستند..
📚#هنر_حاضر_جوابی_و_طناری
t.iss.one/ktabdansh 📚
.
- مثل یک رودخانه جاری باشید
- هیچوقت مطلق حرف نزنید
- از توضیحات مضاعف
استفاده کنید
✍#پاتریک_کینگ
در کتابِ
📚 هنر حاضرجوابی و طنازی
به خواننده کمک میکند تا در
موقعیتهای اجتماعی مختلف
اعتمادبهنفس و راهکارهای متنوع
و فوری را برای مکالمات و برقراری
ارتباط فراهم کند. مثالها و
نکات قابل اجرا.
حرفهایتان در گام اول
یک ارزش نسبی دارد
شما گوگلمپ هستید
اما خاموشید!
واکنشها مهم هستند..
📚#هنر_حاضر_جوابی_و_طناری
t.iss.one/ktabdansh 📚
.
کتاب دانش
.... 📖 مطالعه 🧩 قطعات تفکر 🖊 امیل_سیوران ساموئل بکت در مورد سیوران نوشته؛ در ویرانههای تو، من خود را در پناه، احساس میکنم. کتابِ قطعات تفکر غریب نیست؛ درواقع اشاره به چیزهایی دارد که ما همیشه میدانستیم اما در موردش فکر نمیکردیم. یک دیالکتیک…
...
📖 مطالعه
۵ - رنج یگانه علت آگاهی
است ( داستایفسکی )
انسانها بر دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که این را میفهمند و
آنهایی که نمیفهمند.
[ این جمله داستایفسکی؛
آیا شایستگی رنجهایم را دارم؟ ]
- قیاسهای صوری تلخی
۱ - انسان فاجعه ترشح میکند.
[ مصیبت؟ اشتباه؟ جنگ؟
فکر کنید فاجعه یعنی چی ]
۲ - آیا میتوان بهغیر از
خویش و خدا ، از چیز دیگری
صادقانه گفت؟
[ گفتگوی آزاد و نظر واقعی
دربارهٔ خودمان و خدا ]
۳ - اگر میخواهید بیماران روانی
بیشتر شوند، اختلالات ذهنی
تشدید گردد و در هر گوشهٔ شهر
تیمارستانی ساخته شود
دشنام را ممنوع کنید :/
آنوقت به خواص
رهاییبخش، کارکرد رواندرمانی
آن و برتریاش بر تمام روشهای
دیگر از قبیل روانکاوی، یوگا و
کلیسا پیخواهید برد.
بهخصوص دریافت خواهید
یافت که اگر اکثر ما دیوانه یا
جنایتکار نشدهایم، فقط بهدلیل
اثرات شگفتآور و امداد لحظهای
بوده است.
[ خالیکردن خشم با ناسزا
در این مورد هم تجربه و هم
آثار آن در اجتماع ملموس هست.
اینکه اثرات روانی آن
چگونه است، جای بحث داره ]
۴ - چقدر خودم را به آن پیرزن
دیوانه نزدیک احساس میکنم که
بهدنبال زمان میدوید و میخواست
تکهای زمان بهچنگ آورد!
[ ازدستدادن زمان، وقتی
مفهوم پیدا میکنه که دیر شده؟
فکر کنیم... ]
🧩 قطعات تفکر
🖊 امیل_سیوران
نشر مرکز
ص ۴۳ - ۴۴
ادامه دارد
...📚
📖 مطالعه
۵ - رنج یگانه علت آگاهی
است ( داستایفسکی )
انسانها بر دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که این را میفهمند و
آنهایی که نمیفهمند.
[ این جمله داستایفسکی؛
آیا شایستگی رنجهایم را دارم؟ ]
- قیاسهای صوری تلخی
۱ - انسان فاجعه ترشح میکند.
[ مصیبت؟ اشتباه؟ جنگ؟
فکر کنید فاجعه یعنی چی ]
۲ - آیا میتوان بهغیر از
خویش و خدا ، از چیز دیگری
صادقانه گفت؟
[ گفتگوی آزاد و نظر واقعی
دربارهٔ خودمان و خدا ]
۳ - اگر میخواهید بیماران روانی
بیشتر شوند، اختلالات ذهنی
تشدید گردد و در هر گوشهٔ شهر
تیمارستانی ساخته شود
دشنام را ممنوع کنید :/
آنوقت به خواص
رهاییبخش، کارکرد رواندرمانی
آن و برتریاش بر تمام روشهای
دیگر از قبیل روانکاوی، یوگا و
کلیسا پیخواهید برد.
بهخصوص دریافت خواهید
یافت که اگر اکثر ما دیوانه یا
جنایتکار نشدهایم، فقط بهدلیل
اثرات شگفتآور و امداد لحظهای
بوده است.
[ خالیکردن خشم با ناسزا
در این مورد هم تجربه و هم
آثار آن در اجتماع ملموس هست.
اینکه اثرات روانی آن
چگونه است، جای بحث داره ]
۴ - چقدر خودم را به آن پیرزن
دیوانه نزدیک احساس میکنم که
بهدنبال زمان میدوید و میخواست
تکهای زمان بهچنگ آورد!
[ ازدستدادن زمان، وقتی
مفهوم پیدا میکنه که دیر شده؟
فکر کنیم... ]
🧩 قطعات تفکر
🖊 امیل_سیوران
نشر مرکز
ص ۴۳ - ۴۴
ادامه دارد
...📚
👍4
👍4❤2
💭
( غذا و بس )
من در فلان سال بهدنیا آمدهام،
در بهمانجا بزرگ شدهام،
مدرسه رفتنم مرتب و منظم بوده
است. اسمم فلان است و بهمان.
اهل تفکر نیستم.
از نگاه جنسیت مذکر هستم،
از نگاه دولتی شهروندی نیک،
و از نگاه طبقاتی جزو اعیان .
من یک عضو تمیز و پاکیزه،
صلحجو و خوشاخلاق اجتماع
انسانی هستم.
مشهور به شهروند نیک.
معقول و مؤدب آبجویم را میخورم
و زیاد فکر نمیکنم.
روشن است که به غذای خوب
علاقه دارم و به همان اندازه روشن
است که به مسائل آرمانی
دلبسته نیستم.
با اندیشهٔ عمیق و دقیق هیچ
میانهای ندارم و با چیزهای آرمانی
هرگز.
از این رو شهروندی نیکم.
چراكه شهروندی نیک خیلی در
بندِ فکر نیست.
شهروند نیک غذایش را میخورد
و بس ... : >
نويسنده: #روبرت_والرز
اهل #سوئیس
...📚
( غذا و بس )
من در فلان سال بهدنیا آمدهام،
در بهمانجا بزرگ شدهام،
مدرسه رفتنم مرتب و منظم بوده
است. اسمم فلان است و بهمان.
اهل تفکر نیستم.
از نگاه جنسیت مذکر هستم،
از نگاه دولتی شهروندی نیک،
و از نگاه طبقاتی جزو اعیان .
من یک عضو تمیز و پاکیزه،
صلحجو و خوشاخلاق اجتماع
انسانی هستم.
مشهور به شهروند نیک.
معقول و مؤدب آبجویم را میخورم
و زیاد فکر نمیکنم.
روشن است که به غذای خوب
علاقه دارم و به همان اندازه روشن
است که به مسائل آرمانی
دلبسته نیستم.
با اندیشهٔ عمیق و دقیق هیچ
میانهای ندارم و با چیزهای آرمانی
هرگز.
از این رو شهروندی نیکم.
چراكه شهروندی نیک خیلی در
بندِ فکر نیست.
شهروند نیک غذایش را میخورد
و بس ... : >
نويسنده: #روبرت_والرز
اهل #سوئیس
...📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎨 هنر نقاشی
🎨 1 اتکینسون گریمشاو
🎨 2 اکسل ویلهلم نوردگرن
🎨 3 کاسپار دیوید فردریش
🎨 4 کریستوفر ویلیامز
🎨 5 ایوان آیوازوفسکی
🎨 6 جیمز مک نیل ویسلر
🎨 7 جان مور از ایپسویچ
🎨 8 توماس موران
🎨 9 ونسان ونگوگ
📚 🌕 #مهتاب
.
🎨 1 اتکینسون گریمشاو
🎨 2 اکسل ویلهلم نوردگرن
🎨 3 کاسپار دیوید فردریش
🎨 4 کریستوفر ویلیامز
🎨 5 ایوان آیوازوفسکی
🎨 6 جیمز مک نیل ویسلر
🎨 7 جان مور از ایپسویچ
🎨 8 توماس موران
🎨 9 ونسان ونگوگ
📚 🌕 #مهتاب
.
❤3👍1
کتاب دانش
.... کاسه را زمین گذاشت، به کلاس درس رفت و هفتتیر را در کشو میز کارش جا داد. وقتی به اتاق برگشت، شب فرا میرسید. چراغ را روشن کرد و غذای مرد عرب را کشید. گفت: بخور. مرد تکهای کلوچه برداشت، به سرعت بهسمت دهان برد و از حرکت بازایستاد. گفت: - پس تو…
....
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
دارُ که روبهروی تخت ایستاده
بود دوباره پرسید:
- چطور؟
عرب زیر نور کورکنندهٔ چراغ
چشمهایش را باز کرد و کوشید
بیآنکه پلک بزند به او نگاه کند.
گفت : با ما بیا.
نیمههای شب، دارّ هنوز بیدار
بود.
تمام لباسهایش را درآورده و به
تخت رفته بود. معمولآ لخت
میخوابید. اما در اتاق وقتی کاملآ
لخت شد، مردد ماند، احساس کرد
آسیبپذیر است، وسوسه شد
دوباره لباس بپوشد. بعد
شانههایش را بالا انداخت؛
کم تجربه نبود و اگر لازم میشد
حریفش را به دونیم میکرد.
از تختخواب میتوانست مرد
را که با چشمهای بسته، باز هم
بیحرکت، زیر نور شدید خوابیده
بود تحتنظر بگیرد.
وقتی دارُ چراغ را خاموش کرد
بهنظر رسید که تاریکیها ناگهان
منجمد شدند. در چهارچوب
پنجره، جایی که آسمان بیستاره
آهسته میلغزید، شب اندک اندک
جانی تازه میگرفت. آموزگار
چند لحظه بعد، بدن دراز افتادهٔ
او را جلوی خود دید. باد ملایمی
دور مدرسه پرسه میزد. شاید
باد ابرها را دور میکرد و آفتاب
دوباره برمیگشت. در طول شب
باد شدیدتر شد. مرغها کمی
بیقراری کردند، سپس آرام
گرفتند. مرد عرب غلت زد، به دارُ
پشت کرد و آموزگار گمان کرد
صدای نالهٔ او را میشنود. سپس
به نفسهایش که بلندتر و منظمتر
شده بودند، گوش سپرد. به
تنفس بسیار نزدیکش دقت میکرد
و بیآنکه بتواند بخوابد، رؤیا
میدید.
از یک سال پیش در آن اتاق تنها
میخوابید و اینک حضور مرد عرب
آزارش میداد. بهعلاوه چون نوعی
همبستگی را به او تحمیل میکرد
که دارُ خوب میشناخت و در
شرایط فعلی از قولش سر باز
میزد: مردانی که اتاقهای مشترکی
دارند، سربازها و زندانیها، رابطهٔ
عجیبی باهم برقرار میکنند؛ گویی
هر شب با درآوردن لباسهایشان
هرگونه وسیلهٔ دفاعی را کنار
میگذارند و فراتر از تفاوتهایشان،
در اجتماع ديرينهٔ خستگی و
رؤیا، بههم میپیوندند. اما دارُ
به اینگونه افکار تن در نمیداد،
از آن افکار و حالات ابلهانه
خوشش نمیآمد، باید میخوابید.
با این همه اندک زمانی بعد، وقتی
مرد عرب تکانی نامحسوس خورد،
آموزگار هنوز بیدار بود. با دومین
حرکت زندانی، به حالت
آمادهباش، ماهیچههای بدنش
را منقبض کرد. عرب تقریبآ با
حرکت یک خوابگرد، آهسته روی
بازوها بلند شد، روی تخت نشست.
ادامه دارد
ریپلای نشده بود 🙏
...📚🌟🖊
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
دارُ که روبهروی تخت ایستاده
بود دوباره پرسید:
- چطور؟
عرب زیر نور کورکنندهٔ چراغ
چشمهایش را باز کرد و کوشید
بیآنکه پلک بزند به او نگاه کند.
گفت : با ما بیا.
نیمههای شب، دارّ هنوز بیدار
بود.
تمام لباسهایش را درآورده و به
تخت رفته بود. معمولآ لخت
میخوابید. اما در اتاق وقتی کاملآ
لخت شد، مردد ماند، احساس کرد
آسیبپذیر است، وسوسه شد
دوباره لباس بپوشد. بعد
شانههایش را بالا انداخت؛
کم تجربه نبود و اگر لازم میشد
حریفش را به دونیم میکرد.
از تختخواب میتوانست مرد
را که با چشمهای بسته، باز هم
بیحرکت، زیر نور شدید خوابیده
بود تحتنظر بگیرد.
وقتی دارُ چراغ را خاموش کرد
بهنظر رسید که تاریکیها ناگهان
منجمد شدند. در چهارچوب
پنجره، جایی که آسمان بیستاره
آهسته میلغزید، شب اندک اندک
جانی تازه میگرفت. آموزگار
چند لحظه بعد، بدن دراز افتادهٔ
او را جلوی خود دید. باد ملایمی
دور مدرسه پرسه میزد. شاید
باد ابرها را دور میکرد و آفتاب
دوباره برمیگشت. در طول شب
باد شدیدتر شد. مرغها کمی
بیقراری کردند، سپس آرام
گرفتند. مرد عرب غلت زد، به دارُ
پشت کرد و آموزگار گمان کرد
صدای نالهٔ او را میشنود. سپس
به نفسهایش که بلندتر و منظمتر
شده بودند، گوش سپرد. به
تنفس بسیار نزدیکش دقت میکرد
و بیآنکه بتواند بخوابد، رؤیا
میدید.
از یک سال پیش در آن اتاق تنها
میخوابید و اینک حضور مرد عرب
آزارش میداد. بهعلاوه چون نوعی
همبستگی را به او تحمیل میکرد
که دارُ خوب میشناخت و در
شرایط فعلی از قولش سر باز
میزد: مردانی که اتاقهای مشترکی
دارند، سربازها و زندانیها، رابطهٔ
عجیبی باهم برقرار میکنند؛ گویی
هر شب با درآوردن لباسهایشان
هرگونه وسیلهٔ دفاعی را کنار
میگذارند و فراتر از تفاوتهایشان،
در اجتماع ديرينهٔ خستگی و
رؤیا، بههم میپیوندند. اما دارُ
به اینگونه افکار تن در نمیداد،
از آن افکار و حالات ابلهانه
خوشش نمیآمد، باید میخوابید.
با این همه اندک زمانی بعد، وقتی
مرد عرب تکانی نامحسوس خورد،
آموزگار هنوز بیدار بود. با دومین
حرکت زندانی، به حالت
آمادهباش، ماهیچههای بدنش
را منقبض کرد. عرب تقریبآ با
حرکت یک خوابگرد، آهسته روی
بازوها بلند شد، روی تخت نشست.
ادامه دارد
ریپلای نشده بود 🙏
...📚🌟🖊
👍3
🔅ابوالقاسم فردوسی
یگانه، جاودان، تاجِ زبانِ
پارسی ایران
تماشاکنیم در دههٔ پنجاه
چگونه ادب و زبان پارسی را
به کودکان آموزش میدادند
و فرزند ایران زمین با توانایی
و سخن فصیح و پرمایه،
تابناکِ سخنپرور، سخندان،
مایهٔ فخر و مباهات
🔅 حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
🔅#شاهنامه
را به زیبایی توصیف میکند.
شاهنامه چنان غنی و گرانبهاست
که باید آن را فرهنگ ملی ،
تاریخ ملت کهن ایران ،
هویت ملی ایرانیان ، آداب و
رسوم نامید. چنانکه با
افسانه، لغت، حکمت، اخلاق،
خِرد ورزی بر زبان تازی غلبه کرد
و با سرایش ناب، زبان پارسی
را تا ابد جاودان ساخت.
اگر ایران بهدست دشمنان نیست
اگر بیگانه بر ما حکمران نیست
چرا باید زبانِ ما بمیرد
زبان تازیان رونق بگیرد ...
نمیفهمی که معنای وطن چیست
وطن تنها همین آب و زمین نیست
وطنخواهی فقط ایمان و
دین نیست
وطن وقتی بهخود معنا بگیرد
که در آن ملتی مأوا بگیرد...
📚#کتاب_دانش
...📚
یگانه، جاودان، تاجِ زبانِ
پارسی ایران
تماشاکنیم در دههٔ پنجاه
چگونه ادب و زبان پارسی را
به کودکان آموزش میدادند
و فرزند ایران زمین با توانایی
و سخن فصیح و پرمایه،
تابناکِ سخنپرور، سخندان،
مایهٔ فخر و مباهات
🔅 حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
🔅#شاهنامه
را به زیبایی توصیف میکند.
شاهنامه چنان غنی و گرانبهاست
که باید آن را فرهنگ ملی ،
تاریخ ملت کهن ایران ،
هویت ملی ایرانیان ، آداب و
رسوم نامید. چنانکه با
افسانه، لغت، حکمت، اخلاق،
خِرد ورزی بر زبان تازی غلبه کرد
و با سرایش ناب، زبان پارسی
را تا ابد جاودان ساخت.
اگر ایران بهدست دشمنان نیست
اگر بیگانه بر ما حکمران نیست
چرا باید زبانِ ما بمیرد
زبان تازیان رونق بگیرد ...
نمیفهمی که معنای وطن چیست
وطن تنها همین آب و زمین نیست
وطنخواهی فقط ایمان و
دین نیست
وطن وقتی بهخود معنا بگیرد
که در آن ملتی مأوا بگیرد...
📚#کتاب_دانش
...📚
❤3
اگر میخواهید دیوانه شوید،
خودکشی کنید یا بهبود يابيد،
دست بهکار شوید و مسؤلیت آن
را بهعهده بگیرید.
به طفره رفتن پایان دهید:
بنشینید و به کاری مشغول شوید
که تا حالا پشت گوش انداختهاید.
" وقتی احساس مسؤلیت میکنی،
متوجه میشوی اتفاقی نبوده که
هنگام عبور قطار روی ریل دراز
کشیده بودی. خود احمقت بودی
که تصميم گرفتی آنجا باشی.
تو تنها افریننده تجربهات هستی.
این جمله با کلمات آزادی و
مسؤلیت سارتر شباهت دارد.
برای خود اهداف پنجدقیقهای
برای کنار آمدن با افراد سلطهگر
زندگیتان تعیین کنید. یکبار
" نه، نمیخواهم را امتحان کنید "
رولو می، کتابهای بینظیری در
زمینهٔ شیوههای تغییر عادت دارد.
رابطهٔ میان مسؤلیت و رواندرمانی
هردو باهم به موفقیت منجر
میشود. مسؤلیتگریزی، نگرانی
بدون تدابیر درونی لازم، فرد را
با موقعیت اگزیستانسیال اضطرابی
مواجه میکند. کانون کنترل بیرونی
را میتوان معادل عدم مسوولیت
پذیری دانست کارکرد نابهنجار فردی به اختلالات خلقی میانجامد ص ۳۷۱
📚#روان_درمانی_اگزیستانسیال
✍#اروین_یالوم
ترجمهٔ دکتر سپیده حبیب
نشر نی
مطالعه در کتابخانه کتاب دانش
بالای صفحه پین شده
...📚
خودکشی کنید یا بهبود يابيد،
دست بهکار شوید و مسؤلیت آن
را بهعهده بگیرید.
به طفره رفتن پایان دهید:
بنشینید و به کاری مشغول شوید
که تا حالا پشت گوش انداختهاید.
" وقتی احساس مسؤلیت میکنی،
متوجه میشوی اتفاقی نبوده که
هنگام عبور قطار روی ریل دراز
کشیده بودی. خود احمقت بودی
که تصميم گرفتی آنجا باشی.
تو تنها افریننده تجربهات هستی.
این جمله با کلمات آزادی و
مسؤلیت سارتر شباهت دارد.
برای خود اهداف پنجدقیقهای
برای کنار آمدن با افراد سلطهگر
زندگیتان تعیین کنید. یکبار
" نه، نمیخواهم را امتحان کنید "
رولو می، کتابهای بینظیری در
زمینهٔ شیوههای تغییر عادت دارد.
رابطهٔ میان مسؤلیت و رواندرمانی
هردو باهم به موفقیت منجر
میشود. مسؤلیتگریزی، نگرانی
بدون تدابیر درونی لازم، فرد را
با موقعیت اگزیستانسیال اضطرابی
مواجه میکند. کانون کنترل بیرونی
را میتوان معادل عدم مسوولیت
پذیری دانست کارکرد نابهنجار فردی به اختلالات خلقی میانجامد ص ۳۷۱
📚#روان_درمانی_اگزیستانسیال
✍#اروین_یالوم
ترجمهٔ دکتر سپیده حبیب
نشر نی
مطالعه در کتابخانه کتاب دانش
بالای صفحه پین شده
...📚
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این #انیمیشن کوتاه
بهنام طاعون ( La paste ) است که
در سال ۱۹۸۹ توسط الکساندر بوبنف
ساخته شده است.
این فیلم یک تمثیل و نقد اجتماعی
دربارهٔ طبقهٔ حاکم فاسد، طمع و
شکمپرستی است.
شخصیتهای خوک مانند، چنان
مشغول حرص و ولع هستند که
توجهی به محیط اطراف خود
ندارند.
جورج اورول در کتاب ۱۹۸۴
مینویسد
فقط چهار طریق برای سقوط
یک طبقه حاکمه وجود دارد:
یا از خارج مورد حمله قرار
میگیرد و مغلوب میشود، و یا
به حدی در حکومت عدم کفایت
نشان میدهد که تودههای مردم
تحریک به انقلاب میشوند و یا
اجازه میدهد که یک طبقهٔ متوسط
ناراضی بهوجود آید و یا آنکه
اصولا اعتماد به خود و علاقه به
حکومت را از دست میدهد.
@ktabdansh 📚📚
...📚
بهنام طاعون ( La paste ) است که
در سال ۱۹۸۹ توسط الکساندر بوبنف
ساخته شده است.
این فیلم یک تمثیل و نقد اجتماعی
دربارهٔ طبقهٔ حاکم فاسد، طمع و
شکمپرستی است.
شخصیتهای خوک مانند، چنان
مشغول حرص و ولع هستند که
توجهی به محیط اطراف خود
ندارند.
جورج اورول در کتاب ۱۹۸۴
مینویسد
فقط چهار طریق برای سقوط
یک طبقه حاکمه وجود دارد:
یا از خارج مورد حمله قرار
میگیرد و مغلوب میشود، و یا
به حدی در حکومت عدم کفایت
نشان میدهد که تودههای مردم
تحریک به انقلاب میشوند و یا
اجازه میدهد که یک طبقهٔ متوسط
ناراضی بهوجود آید و یا آنکه
اصولا اعتماد به خود و علاقه به
حکومت را از دست میدهد.
@ktabdansh 📚📚
...📚
.
آدمی هرچه بیشتر میفهمد،
تنهاتر میشود.
فهم، آگاهی میآورد و آگاهی،
دیوار میان انسان و جهان.
اما همین فهم است که به ما توانِ
ماندن میدهد؛ بیآنکه در این جهان
حل شویم یا از آن بگریزیم.
آدمی هرچه بیشتر میفهمد،
تنهاتر میشود.
فهم، آگاهی میآورد و آگاهی،
دیوار میان انسان و جهان.
اما همین فهم است که به ما توانِ
ماندن میدهد؛ بیآنکه در این جهان
حل شویم یا از آن بگریزیم.
■ طریق بسمل شدن
- محمود دولتآبادی
Audio
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
نویسنده: هریت بیجر استو
چرا ما سعی میکنیم کاری
انجام دهیم چیزی بیاموزیم
و چیزی بشویم زندگی ما
چه فایده دارد...
من میدانم تو از اینکه
کارخانه را ازدست دادهای
چه اندازه رنج میبری
میدانم که اربابت خیلی
سنگدل است من خواهش
میکنم حوصله داشته
باشید شاید که ...
قسمت ۳
...📚
نویسنده: هریت بیجر استو
چرا ما سعی میکنیم کاری
انجام دهیم چیزی بیاموزیم
و چیزی بشویم زندگی ما
چه فایده دارد...
من میدانم تو از اینکه
کارخانه را ازدست دادهای
چه اندازه رنج میبری
میدانم که اربابت خیلی
سنگدل است من خواهش
میکنم حوصله داشته
باشید شاید که ...
قسمت ۳
...📚
|| صادق هدایت
همواره در فریب غوطهوریم ..
و دیگران بهبهای زحمت ما تا
حلقوم میخورند و تفریح میکنند
ولی ما را در جهل نگهمیدارند،
زندگی ما بهمنزلهٔ شب است
شبی تاریک.. حیف نمیفهمیم و
بزدلانه از همهچیز میترسیم..
📚🌒
همواره در فریب غوطهوریم ..
و دیگران بهبهای زحمت ما تا
حلقوم میخورند و تفریح میکنند
ولی ما را در جهل نگهمیدارند،
زندگی ما بهمنزلهٔ شب است
شبی تاریک.. حیف نمیفهمیم و
بزدلانه از همهچیز میترسیم..
📚🌒
Forwarded from تبادلات سراسری خردمند/حامی via @chToolsBot
🎖برترین کانالهای علمی، هنری و فرهنگی در یک نگاه 🧠📚🎶🎨
⟪ 🕊️✦∞⟫
🔗 [ https://t.iss.one/addlist/gh1t6zuaUPxmOTJh ] 🔗
──━━⊱•••✦•••⊰━━──
📩 هماهنگی جهت تبادل:
@Patricia_Psychology
⟪ 🕊️✦∞⟫
🔗 [ https://t.iss.one/addlist/gh1t6zuaUPxmOTJh ] 🔗
──━━⊱•••✦•••⊰━━──