برگزاری نشست فرهنگی و گشایش
خردسرای فردوسی فرانسه
شهر مولان فرانسه، شاهد برگزاری نشست فرهنگی ارزشمندی در عصر روز پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ (برابر با ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵)، با هدف گشایش چهارمین خردسرای فردوسی در خارج از ایران بود
این نشست، به دلیل شرایط بحرانی و جنگی حاکم بر میهن عزیزمان ایران، بهصورت غیررسمی و محدود تشکیل گردید.
در این مراسم، مدیر محترم خردسرای فردوسی مشهد، آقای دکتر محمدجعفر یاحقی، چهره سرشناس و استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه برجسته، به همراه همسر فرهیختهشان، خانم دکتر بوزرجمهری، حضور به هم رساندند و در جمعی دوستانه دربارهٔ فرهنگ و ادب ایران زمین، سخن گفتند.
این رویداد فرهنگی با همکاری انجمن فرهنگی CSI برگزار گردید.
گشایش خردسرای فردوسی همزمان شد با برگزاری نمایشگاهی با عنوان «خلیج فارس» که در آن تابلوهایی از اسناد تاریخی مربوط به هویت و پیشینهٔ ایران بزرگ و خلیج همیشه فارسش در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت همچنین در این برنامه، دربارهٔ ترجمهٔ فرانسوی شاهنامه، به قلم پییر لوکوک، ایرانشناس فقید فرانسوی، بحث و تبادل نظر شد.
گفتنی است انجمن زرتشتیان مقیم فرانسه و یک شاهنامه پژوه از ایران نیز، در قالب سخنرانی مجازی اعلام آمادگی برای شرکت در مراسم را کرده بودند که متأسفانه به دلیل شرایط پیش آمده امکان برگزاری آن فراهم نشد.
با وجود تمامی دشواریها، این نشست، جلوهای روشن از پایداری فرهنگ ایرانی با الهام از اموزههای شاهنامه در دل بحران بود؛ ادای دِینی بیصدا اما پرمعنا به فردوسی و میراث جاودان او.
✍ #آبنوس_غلامی_جام
#خردسرای_فردوسی_فرانسه
پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
مولان- پاریس
@kheradsarayeferdowsi
خردسرای فردوسی فرانسه
شهر مولان فرانسه، شاهد برگزاری نشست فرهنگی ارزشمندی در عصر روز پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ (برابر با ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵)، با هدف گشایش چهارمین خردسرای فردوسی در خارج از ایران بود
این نشست، به دلیل شرایط بحرانی و جنگی حاکم بر میهن عزیزمان ایران، بهصورت غیررسمی و محدود تشکیل گردید.
در این مراسم، مدیر محترم خردسرای فردوسی مشهد، آقای دکتر محمدجعفر یاحقی، چهره سرشناس و استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه برجسته، به همراه همسر فرهیختهشان، خانم دکتر بوزرجمهری، حضور به هم رساندند و در جمعی دوستانه دربارهٔ فرهنگ و ادب ایران زمین، سخن گفتند.
این رویداد فرهنگی با همکاری انجمن فرهنگی CSI برگزار گردید.
گشایش خردسرای فردوسی همزمان شد با برگزاری نمایشگاهی با عنوان «خلیج فارس» که در آن تابلوهایی از اسناد تاریخی مربوط به هویت و پیشینهٔ ایران بزرگ و خلیج همیشه فارسش در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت همچنین در این برنامه، دربارهٔ ترجمهٔ فرانسوی شاهنامه، به قلم پییر لوکوک، ایرانشناس فقید فرانسوی، بحث و تبادل نظر شد.
گفتنی است انجمن زرتشتیان مقیم فرانسه و یک شاهنامه پژوه از ایران نیز، در قالب سخنرانی مجازی اعلام آمادگی برای شرکت در مراسم را کرده بودند که متأسفانه به دلیل شرایط پیش آمده امکان برگزاری آن فراهم نشد.
با وجود تمامی دشواریها، این نشست، جلوهای روشن از پایداری فرهنگ ایرانی با الهام از اموزههای شاهنامه در دل بحران بود؛ ادای دِینی بیصدا اما پرمعنا به فردوسی و میراث جاودان او.
✍ #آبنوس_غلامی_جام
#خردسرای_فردوسی_فرانسه
پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
مولان- پاریس
@kheradsarayeferdowsi
❤30👏13👌2
🔸🔸همزمان با نمایشگاه خلیج فارس در فرانسه؛
چهارمین شعبه خردسرای فردوسی مشهد در مولان فرانسه افتتاح شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، همزمان با نمایشگاه خلیج فارس در فرانسه، چهارمین شعبه مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی با حضور محمدجعفر یاحقی، مدیر مؤسسۀفرهنگی خردسرای فردوسی مشهد، که اولین شعبه آن سال ۱۳۸۴ در مشهد راهاندازی شد، در شهر مولان فرانسه افتتاح شد.
این نشست که با همکاری انجمن فرهنگی CSI برگزار شد، به دلیل شرایط بحرانی و جنگی حاکم بر میهن عزیزمان ایران، بهصورت غیررسمی و محدود تشکیل شد.
گشایش خردسرای فردوسی همزمان شد با برگزاری نمایشگاهی با عنوان «خلیج فارس» که در آن تابلوهایی از اسناد تاریخی مربوط به هویت و پیشینه ایران بزرگ و خلیج همیشه فارساش در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت.
یکی دیگر از رویدادهایی که در حاشیه افتتاح خردسرای فردوسی فرانسه برگزار شد، نشست فرهنگی درباره ترجمه فرانسوی شاهنامه به قلم پییر لوکوک، ایرانشناس فقید فرانسوی بود که در این نشست در خصوص ترجمه این شاهنامه بحث و تبادل نظر شد.
🔸ز جنگ آشتی بیگمان بهتر است
محمدجعفر یاحقی، چهره سرشناس فرهنگ و ادبیات فارسی در این رویداد فرهنگی گفت: قدر روزهای آشتی را نیک بدانیم و امیدوار باشیم که تا همیشه بپاید که «مرا آشتی بهتر آید که جنگ».
وی افزود: روزهای سهمگین و رنجناکی را گذراندیم که دیگر مباد! اکنون وقت آن است که باز گردیم با همه توانمان به شاهنامه و فرهنگ ایران سربلند که این روزها سوخت و خم به ابرو نیاورد. پایدار باد این سرزمین اهورائی و دلاور.
خردسراها تمام جهان باید با نیروی بیشتری به شاهنامه و ارزشهای ادبی روی بیاورند
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: اینک خردسراها در ایران و جهان هرکجا که هستند با توان و نیروی بیشتر به شاهنامه و ارزشهای ادبی و تاریخی فارسی روی بیاورند و همه توان خود را با زبان و سخنوری و شاهنامهخوانی یا پژوهش و هنرآفرینی در راه دل دادن به این مردم سرفراز و هموار کردن راه برای سربلندی این سرزمین خداآفرید، به کار گیرند.
🔸ما دلمان برای ایران میتپد
وی افزود: این مکانهای فرهنگی باید همچون همیشه نشان بدهند که ما دلمان برای ایران میتپد و سربلندی آن را سر فرازی خود میدانیم و به آواز بلند میگوییم:
بزرگی و فر و بلندی و داد
همان بزم و رزم از تو داریم یاد
🔸گسترش نام فردوسی در جهان با تأسیس خردسراها
احمد جاودانی، مدیر خردسرای فردوسی واشنگتن نیز در حاشیه این رویداد گفت: باعث شادی و مباهات است که با ایجاد و تأسیس خردسراهای متعدد در سراسر گیتی، نام پرآوازه حکیم طوس و شاهنامه فردوسی روز به روز گسترش پیدا میکند.
وی افزود: هر روزه در بسیاری از شهرها و کشورهای دنیا با برپایی جلسات شاهنامهخوانی و محافل ادبی در راه گسترش و اشاعه فرهنگ اصیل ایرانشهری قدمهای محکم و استواری برداشته میشود.
🔸دو نماد بزرگ از هویت و فرهنگ ایرانی
آبنوس غلامی، ایرانی مقیم فرانسه و مدیر خردسرای فردوسی فرانسه نیز در حاشیه این رویداد گفت: این نشست جلوهای روشن از پایداری فرهنگ ایرانی با الهام از آموزههای شاهنامه در دل بحران است و ادای دِینی بیصدا اما پرمعنا به فردوسی و میراث جاودان او است.
او در انتها با اشاره به لوحی که برای ارائه و اهدا به مهمانان فرانسوی حاضر در این رویداد تدارک دیده شده بود، گفت: این لوح شامل ۲ نماد بزرگ از هویت و فرهنگ ایرانی است، حکیم فردوسی، شاعر بلندآوازه حماسه ملی ایران، و خلیج فارس، نماد ریشهدار تاریخ و جغرافیای ایرانزمین.
مدیر خردسرای فردوسی فرانسه افزود: اجتماع امروز ما، بزرگداشتی است برای زبان، تاریخ، حافظه ملی و دوستی میان فرهنگها.
به گزارش ایبنا؛ سه شعبه دیگر خردسرای فردوسی در خارج از کشور پیش از این در کشورهای ترکیه، واشنگتن و ونکوور راهاندازی شدهاند.
مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی مؤسسهای است کاملاً آزاد، غیرانتفاعی است که در تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۸۴ به همت محمدجعفر یاحقی افتتاح شد، این مؤسسه با برگزاری کلاسها و کارگاهآموزشی، همایشهای متداول میانفصلی، نشستهای علمی و فرهنگی ماها، انتشار فصلنامه پاژ، سفرهای علمی و.. سهم زیادی در گسترش فرهنگ و ادب فارسی در جهان دارد.
گزارش کامل را در #ایبنا بخوانید:
ibna.ir/x6zrG
@kheradsarayeferdowsi
چهارمین شعبه خردسرای فردوسی مشهد در مولان فرانسه افتتاح شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، همزمان با نمایشگاه خلیج فارس در فرانسه، چهارمین شعبه مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی با حضور محمدجعفر یاحقی، مدیر مؤسسۀفرهنگی خردسرای فردوسی مشهد، که اولین شعبه آن سال ۱۳۸۴ در مشهد راهاندازی شد، در شهر مولان فرانسه افتتاح شد.
این نشست که با همکاری انجمن فرهنگی CSI برگزار شد، به دلیل شرایط بحرانی و جنگی حاکم بر میهن عزیزمان ایران، بهصورت غیررسمی و محدود تشکیل شد.
گشایش خردسرای فردوسی همزمان شد با برگزاری نمایشگاهی با عنوان «خلیج فارس» که در آن تابلوهایی از اسناد تاریخی مربوط به هویت و پیشینه ایران بزرگ و خلیج همیشه فارساش در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت.
یکی دیگر از رویدادهایی که در حاشیه افتتاح خردسرای فردوسی فرانسه برگزار شد، نشست فرهنگی درباره ترجمه فرانسوی شاهنامه به قلم پییر لوکوک، ایرانشناس فقید فرانسوی بود که در این نشست در خصوص ترجمه این شاهنامه بحث و تبادل نظر شد.
🔸ز جنگ آشتی بیگمان بهتر است
محمدجعفر یاحقی، چهره سرشناس فرهنگ و ادبیات فارسی در این رویداد فرهنگی گفت: قدر روزهای آشتی را نیک بدانیم و امیدوار باشیم که تا همیشه بپاید که «مرا آشتی بهتر آید که جنگ».
وی افزود: روزهای سهمگین و رنجناکی را گذراندیم که دیگر مباد! اکنون وقت آن است که باز گردیم با همه توانمان به شاهنامه و فرهنگ ایران سربلند که این روزها سوخت و خم به ابرو نیاورد. پایدار باد این سرزمین اهورائی و دلاور.
خردسراها تمام جهان باید با نیروی بیشتری به شاهنامه و ارزشهای ادبی روی بیاورند
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: اینک خردسراها در ایران و جهان هرکجا که هستند با توان و نیروی بیشتر به شاهنامه و ارزشهای ادبی و تاریخی فارسی روی بیاورند و همه توان خود را با زبان و سخنوری و شاهنامهخوانی یا پژوهش و هنرآفرینی در راه دل دادن به این مردم سرفراز و هموار کردن راه برای سربلندی این سرزمین خداآفرید، به کار گیرند.
🔸ما دلمان برای ایران میتپد
وی افزود: این مکانهای فرهنگی باید همچون همیشه نشان بدهند که ما دلمان برای ایران میتپد و سربلندی آن را سر فرازی خود میدانیم و به آواز بلند میگوییم:
بزرگی و فر و بلندی و داد
همان بزم و رزم از تو داریم یاد
🔸گسترش نام فردوسی در جهان با تأسیس خردسراها
احمد جاودانی، مدیر خردسرای فردوسی واشنگتن نیز در حاشیه این رویداد گفت: باعث شادی و مباهات است که با ایجاد و تأسیس خردسراهای متعدد در سراسر گیتی، نام پرآوازه حکیم طوس و شاهنامه فردوسی روز به روز گسترش پیدا میکند.
وی افزود: هر روزه در بسیاری از شهرها و کشورهای دنیا با برپایی جلسات شاهنامهخوانی و محافل ادبی در راه گسترش و اشاعه فرهنگ اصیل ایرانشهری قدمهای محکم و استواری برداشته میشود.
🔸دو نماد بزرگ از هویت و فرهنگ ایرانی
آبنوس غلامی، ایرانی مقیم فرانسه و مدیر خردسرای فردوسی فرانسه نیز در حاشیه این رویداد گفت: این نشست جلوهای روشن از پایداری فرهنگ ایرانی با الهام از آموزههای شاهنامه در دل بحران است و ادای دِینی بیصدا اما پرمعنا به فردوسی و میراث جاودان او است.
او در انتها با اشاره به لوحی که برای ارائه و اهدا به مهمانان فرانسوی حاضر در این رویداد تدارک دیده شده بود، گفت: این لوح شامل ۲ نماد بزرگ از هویت و فرهنگ ایرانی است، حکیم فردوسی، شاعر بلندآوازه حماسه ملی ایران، و خلیج فارس، نماد ریشهدار تاریخ و جغرافیای ایرانزمین.
مدیر خردسرای فردوسی فرانسه افزود: اجتماع امروز ما، بزرگداشتی است برای زبان، تاریخ، حافظه ملی و دوستی میان فرهنگها.
به گزارش ایبنا؛ سه شعبه دیگر خردسرای فردوسی در خارج از کشور پیش از این در کشورهای ترکیه، واشنگتن و ونکوور راهاندازی شدهاند.
مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی مؤسسهای است کاملاً آزاد، غیرانتفاعی است که در تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۸۴ به همت محمدجعفر یاحقی افتتاح شد، این مؤسسه با برگزاری کلاسها و کارگاهآموزشی، همایشهای متداول میانفصلی، نشستهای علمی و فرهنگی ماها، انتشار فصلنامه پاژ، سفرهای علمی و.. سهم زیادی در گسترش فرهنگ و ادب فارسی در جهان دارد.
گزارش کامل را در #ایبنا بخوانید:
ibna.ir/x6zrG
@kheradsarayeferdowsi
❤23👏2
زبان فارسی راز ماندگاری ایران
منظور از راز ماندگاری این است که در دنیا کشورها و اقوام زیادی بودند که تمدن داشتند، اما بیشترشان از بین رفتند؛ مثلاً در منطقۀ ما روزگاری دولت اکدی، دولت آشور، دولت بابل و فنقیها بودند که همه از صحنۀ گیتی محو شدند، اما ایران هنوز هست و با همان زبانی که ۳ هزار سال پیش قوم ایرانی صحبت میکرد، صحبت میکنند. البته طبعاً زبان تغییر کرده و میکند. مصر را در نظر بگیرید با آن تمدن کهن و قدیمی که اهرام را ساخته، ابوالهول را ساخته و دانش هندسه در کنار رود نیل به وجود آمده است، چنان تغییر کرده که شباهتی به آن ملت قدیم مصر ندارد. امروزه این کشور جزو کشورهای عربی است و هویت خود را کاملاً از دست داده است.
در سال ۱۳۱۳ که در ایران کنگرۀ بینالمللی فردوسی برقرار شد، معروف است یک دانشمند ایرانی از یک دانشمند مصری پرسید چطور شد شما با آن تمدن عالی و قدیمی، خودتان را باختید و عرب شدید؟ آن دانشمند مصری گفت: «برای اینکه ما کتابی مثل شاهنامه نداشتیم». نمیدانم این روایت درست است یا نه، ممکن است ساختگی باشد، اما به هر حال بیانکنندۀ یک مسئله است؛ اینکه ایران در طول سالها هویت خود را نگه داشته است.
صحبتم این است چه عاملی باعث شده ایران هویت خود را نگه دارد؟
به نظرم عامل زبان؛ زبان فارسی عامل این بوده که ایران هویت خود را از دست ندهد. البته در کنار این عوامل دیگری هم هست؛ مثلاً یکی از عوامل این است که قوم ایرانی، قوم بااستعداد و هوشمندی است. دانشمندانی که در ایران به وجود آمدند در دنیا یگانه هستند؛ ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و حتی در زمان حاضر مریم میرزاخانی که بزرگترین ریاضیدان جهان امروز بود.
دکتر حسن انوری
@kheradsarayeferdowsi
زبان فارسی راز ماندگاری ایران
منظور از راز ماندگاری این است که در دنیا کشورها و اقوام زیادی بودند که تمدن داشتند، اما بیشترشان از بین رفتند؛ مثلاً در منطقۀ ما روزگاری دولت اکدی، دولت آشور، دولت بابل و فنقیها بودند که همه از صحنۀ گیتی محو شدند، اما ایران هنوز هست و با همان زبانی که ۳ هزار سال پیش قوم ایرانی صحبت میکرد، صحبت میکنند. البته طبعاً زبان تغییر کرده و میکند. مصر را در نظر بگیرید با آن تمدن کهن و قدیمی که اهرام را ساخته، ابوالهول را ساخته و دانش هندسه در کنار رود نیل به وجود آمده است، چنان تغییر کرده که شباهتی به آن ملت قدیم مصر ندارد. امروزه این کشور جزو کشورهای عربی است و هویت خود را کاملاً از دست داده است.
در سال ۱۳۱۳ که در ایران کنگرۀ بینالمللی فردوسی برقرار شد، معروف است یک دانشمند ایرانی از یک دانشمند مصری پرسید چطور شد شما با آن تمدن عالی و قدیمی، خودتان را باختید و عرب شدید؟ آن دانشمند مصری گفت: «برای اینکه ما کتابی مثل شاهنامه نداشتیم». نمیدانم این روایت درست است یا نه، ممکن است ساختگی باشد، اما به هر حال بیانکنندۀ یک مسئله است؛ اینکه ایران در طول سالها هویت خود را نگه داشته است.
صحبتم این است چه عاملی باعث شده ایران هویت خود را نگه دارد؟
به نظرم عامل زبان؛ زبان فارسی عامل این بوده که ایران هویت خود را از دست ندهد. البته در کنار این عوامل دیگری هم هست؛ مثلاً یکی از عوامل این است که قوم ایرانی، قوم بااستعداد و هوشمندی است. دانشمندانی که در ایران به وجود آمدند در دنیا یگانه هستند؛ ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و حتی در زمان حاضر مریم میرزاخانی که بزرگترین ریاضیدان جهان امروز بود.
دکتر حسن انوری
@kheradsarayeferdowsi
❤17🔥4
◽گنج خرد
بکوشید تا رنجها، کم کنید
دلِ غمگِنان، شاد و بیغم کنید
که گیتی، بمانْد و نمانَد به کس
بیآزاری و داد، جویید و بس
به دانش، روان را توانگر کنید
خِرد را ز بُن، بر سَر افسر کنید
به پاکان گرایید و نیکی کنید
دل و پشت ِ خواهندگان، مشکنید
#حکیم_ابوالقاسم_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
بکوشید تا رنجها، کم کنید
دلِ غمگِنان، شاد و بیغم کنید
که گیتی، بمانْد و نمانَد به کس
بیآزاری و داد، جویید و بس
به دانش، روان را توانگر کنید
خِرد را ز بُن، بر سَر افسر کنید
به پاکان گرایید و نیکی کنید
دل و پشت ِ خواهندگان، مشکنید
#حکیم_ابوالقاسم_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
❤21🙏1
🔹گروه ادب و هنر دانشگاه فرهنگیان استان خراسان رضوی با همکاری انجمن ترویج زبان و ادب پارسی برگزار میکند:
▫️نشست علمی (مجازی)
به مناسبت ۱۰ تیرماه بزرگداشت روز صائب تبریزی
با عنوان:
«شاعر تک بیتها»
🔹زمان : ساعت ۱۲ تا ۱۴، سهشنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱۰
🔸پیوند مجازی : https://lms.tbm.ir/InviteLink/JoinLink?v=18822748
#دهم_تیرماه
#بزرگداشت_صائب
#دکتر_جواد_محقق_نیشابوری
#استاد_سیدجمال_علیمی_گلیان
@kheradsarayeferdowsi
▫️نشست علمی (مجازی)
به مناسبت ۱۰ تیرماه بزرگداشت روز صائب تبریزی
با عنوان:
«شاعر تک بیتها»
🔹زمان : ساعت ۱۲ تا ۱۴، سهشنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱۰
🔸پیوند مجازی : https://lms.tbm.ir/InviteLink/JoinLink?v=18822748
سخنرانان :
دکتر جواد محقق نیشابوری
نماینده انجمن ترویج زبان و ادب پارسی در دانشگاه فرهنگیان استان
استاد سید جمال علیمی گلیان
مدرس دانشگاه
دبیر نشست : دکتر فاطمه صحرایی
مدیر گروه ادب و هنر استان
#دهم_تیرماه
#بزرگداشت_صائب
#دکتر_جواد_محقق_نیشابوری
#استاد_سیدجمال_علیمی_گلیان
@kheradsarayeferdowsi
👍5🙏4❤2🔥1👏1
#جشن_تیرگان
دکتر «میر جلالالدین کزازی» استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته ایرانی، اعتقاد دارد که جشن تیرگان، جشنی با کاربردی دوگانه و دو خاستگاه است؛ خاستگاه آیینی و اسطورهای که به تیر یا تشتر (ایزد باران) ارتباط دارد و خاستگاه افسانهای که همان افسانه رزمی آرش کمانگیر است. از این جهت، آمیختگی این دو جشن به یکدیگر، یعنی جشن تشتر و جشن بزرگداشت آرش و تیر، هر دو به واژه «تیر» بر میگردد که در زبانهای پارسی گذشته، هم کوتاهشده نام تشتر است و هم بهمعنای آنچه با کمان میافکنند.
دکتر کزازی دراینباره میگوید:
جشن تیرگان جشن بزرگداشت تیر یا تشتر است. تشتر، ایزد باران بوده است؛ در ایران کهن، به همان سان، نام ستارهای است که نشانه برترین این ایزد است؛ ستارهای که پیشینیان بر آن بودهاند، هر زمان در آسمان پدیدار میشود، بارانهای بسیار باریدن خواهد گرفت.
در ایران، ابر، باران و آب، همواره ارزش آیینی و باورشناختی داشته است؛ زیرا از نگاهی فراخ، ایران همواره سرزمینی کموبیش خشک بوده است. از همین روی، ایزد تشتر یا تیشتر که سرانجام به تیر فرو کاسته و کوتاهی گرفته است، ایزدی شمرده میشده است، بسیار گرامی و ارجمند، از همین رو است که جشنی باشکوه را که به نام این ایزد نامیده میشده است و میشود، به پاس بزرگداشت او برمیگزاردهاند؛ جشن تیرگان...
استاد کزازی در ادامه، به خاستگاه دیگر جشن تیرگان و افسانههای کهن مرتبط به آن اشاره میکند:
جشن تیرگان جشنی است که به پاس کاری بزرگ و بیمانند و ورجاوند که کماندار نامبردار ایران، آرش انجام داد، برگزار میشود. هفت سال، ایرانیان با تورانیان که به ایران تاخته بودند، گرم نبرد بودند. خشکی و تنگسالی هم بر دشواریها و گرفتاریهای جنگ افزوده بود. بهگونهای که هم ایرانیان و هم تورانیان در رنج افتاده بودند از تنکتوشگی، نبرد هم به فرجام نمیآمد. سرانجام بر آن نهادند که به شیوهای دیگر، آن کشاکش و نبرد دیریاز را به پایان بیاورند.
آن راه چاره که یافته بودند، این بود که کمانداری از ایران، تیری بیفکند و مرز میان ایران و توران را با آن تیر، نشانه بزند. تورانیان این راه چاره را بسیار پسندیدند و آن را یکسره به سود خود پنداشتند؛ زیرا بر این باور بودند که تیر به هر پایه پرشتاب باشد و تیزپر، پهنهای را هرگز در بر نخواهد گرفت.
کمانداری که برگزیده شد تا بدین کار شگرف دست بیازد، جنگآوری پیر بود به نام آرش. او در روزی بر نهاده بر ستیغ کوه رویان در طبرستان برآمد؛ همه توان و جان خود را در تیری که میخواست افکند؛ در دمید و فرو فشرد؛ تیر را در انداخت. تیر با نیرویی فراسوی و شگفتآور، بیابانها، جنگلها، دریاها، شهرهای گوناگون را درنوردید، در دور جای، در کنده گردو بنی، فرو رفت؛ در شهری به نام حلم در فرارود.
افراسیاب تیر را نشان زده بود؛ هنگامی که تیر را پس از زمانی دراز، از آنجا به نزد وی آوردند، نشان و مهر خویش را بر تیر دید و سخنی بیش نداشت که بر زبان براند؛ مگر آنکه، آن مرز را درست و روا بشمارد و سپاه خود را از ایران بیرون بکشد. هنگامی که این تیر افکنده شد و آن مرز نشان گرفت، خشکسال و تنکتوشگی هم به پایان آمد؛ بارانهای سیلآسا باریدن گرفت. این رخداد فرخنده بنیاد، انگیزهای شد که ایرانیان، آن روز را روزی بزرگ بشمارند و آن را جشن بگیرند.
#جشن_تیرگان
#سیزدهم_تیرماه
#میرجلال_الدین_کزازی
#آرش_کمانگیر
@kheradsarayeferdowsi
دکتر «میر جلالالدین کزازی» استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته ایرانی، اعتقاد دارد که جشن تیرگان، جشنی با کاربردی دوگانه و دو خاستگاه است؛ خاستگاه آیینی و اسطورهای که به تیر یا تشتر (ایزد باران) ارتباط دارد و خاستگاه افسانهای که همان افسانه رزمی آرش کمانگیر است. از این جهت، آمیختگی این دو جشن به یکدیگر، یعنی جشن تشتر و جشن بزرگداشت آرش و تیر، هر دو به واژه «تیر» بر میگردد که در زبانهای پارسی گذشته، هم کوتاهشده نام تشتر است و هم بهمعنای آنچه با کمان میافکنند.
دکتر کزازی دراینباره میگوید:
جشن تیرگان جشن بزرگداشت تیر یا تشتر است. تشتر، ایزد باران بوده است؛ در ایران کهن، به همان سان، نام ستارهای است که نشانه برترین این ایزد است؛ ستارهای که پیشینیان بر آن بودهاند، هر زمان در آسمان پدیدار میشود، بارانهای بسیار باریدن خواهد گرفت.
در ایران، ابر، باران و آب، همواره ارزش آیینی و باورشناختی داشته است؛ زیرا از نگاهی فراخ، ایران همواره سرزمینی کموبیش خشک بوده است. از همین روی، ایزد تشتر یا تیشتر که سرانجام به تیر فرو کاسته و کوتاهی گرفته است، ایزدی شمرده میشده است، بسیار گرامی و ارجمند، از همین رو است که جشنی باشکوه را که به نام این ایزد نامیده میشده است و میشود، به پاس بزرگداشت او برمیگزاردهاند؛ جشن تیرگان...
استاد کزازی در ادامه، به خاستگاه دیگر جشن تیرگان و افسانههای کهن مرتبط به آن اشاره میکند:
جشن تیرگان جشنی است که به پاس کاری بزرگ و بیمانند و ورجاوند که کماندار نامبردار ایران، آرش انجام داد، برگزار میشود. هفت سال، ایرانیان با تورانیان که به ایران تاخته بودند، گرم نبرد بودند. خشکی و تنگسالی هم بر دشواریها و گرفتاریهای جنگ افزوده بود. بهگونهای که هم ایرانیان و هم تورانیان در رنج افتاده بودند از تنکتوشگی، نبرد هم به فرجام نمیآمد. سرانجام بر آن نهادند که به شیوهای دیگر، آن کشاکش و نبرد دیریاز را به پایان بیاورند.
آن راه چاره که یافته بودند، این بود که کمانداری از ایران، تیری بیفکند و مرز میان ایران و توران را با آن تیر، نشانه بزند. تورانیان این راه چاره را بسیار پسندیدند و آن را یکسره به سود خود پنداشتند؛ زیرا بر این باور بودند که تیر به هر پایه پرشتاب باشد و تیزپر، پهنهای را هرگز در بر نخواهد گرفت.
کمانداری که برگزیده شد تا بدین کار شگرف دست بیازد، جنگآوری پیر بود به نام آرش. او در روزی بر نهاده بر ستیغ کوه رویان در طبرستان برآمد؛ همه توان و جان خود را در تیری که میخواست افکند؛ در دمید و فرو فشرد؛ تیر را در انداخت. تیر با نیرویی فراسوی و شگفتآور، بیابانها، جنگلها، دریاها، شهرهای گوناگون را درنوردید، در دور جای، در کنده گردو بنی، فرو رفت؛ در شهری به نام حلم در فرارود.
افراسیاب تیر را نشان زده بود؛ هنگامی که تیر را پس از زمانی دراز، از آنجا به نزد وی آوردند، نشان و مهر خویش را بر تیر دید و سخنی بیش نداشت که بر زبان براند؛ مگر آنکه، آن مرز را درست و روا بشمارد و سپاه خود را از ایران بیرون بکشد. هنگامی که این تیر افکنده شد و آن مرز نشان گرفت، خشکسال و تنکتوشگی هم به پایان آمد؛ بارانهای سیلآسا باریدن گرفت. این رخداد فرخنده بنیاد، انگیزهای شد که ایرانیان، آن روز را روزی بزرگ بشمارند و آن را جشن بگیرند.
#جشن_تیرگان
#سیزدهم_تیرماه
#میرجلال_الدین_کزازی
#آرش_کمانگیر
@kheradsarayeferdowsi
Telegram
attach 📎
❤10🔥1👏1
نظر افکند آرش سوی شهر، آرام.
کودکان بر بام؛
دختران بنشسته بر روزن؛
مادران غمگین کنار در؛
مردها در راه.
سرود بی کلامی، با غمی جان کاه،
ز چشمان بر همی شد با نسیم صبحدم همراه.
کدامین نغمه میریزد،
کدام آهنگ آیا میتواند ساخت،
طنین گامهای استواری را که سوی نیستی مردانه میرفتند؟
طنین گامهایی را که آگاهانه میرفتند؟
دشمنانش، در سکوتی ریشخندآمیز،
راه وا کردند.
کودکان از بامها او را صدا کردند.
مادران او را دعا کردند.
پیرمردان چشم گرداندند.
دختران، بفشرده گردنبندها در مشت،
هم او قدرت عشق و وفا کردند.
آرش، اما همچنان خاموش،
از شکاف دامن البرز بالا رفت.
وز پی او،
پردههای اشک پیدرپی فرود آمد.
بست یک دم چشمهایش را عمونوروز،
خنده بر لب، غرقه در رویا.
کودکان، با دیدگان خسته و پیجو،
در شگفت از پهلوانیها.
شعلههای کوره در پرواز،
باد در غوغا.
شامگاهان،
راهجویانی که میجستند آرش را به روی قلهها، پی گگیر،
باز گردیدند،
بی نشان از پیکر آرش،
با کمان و ترکشی بی تیر.
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش.
کار صدها صدهزاران تیغهٔ شمشیر کرد آرش.
تیر آرش را سوارانی که میراندند بر جیحون،
به دیگر نیمروزی از پی آن روز،
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند.
و آنجا را، از آن پس،
مرز ایرانشهر و توران باز نامیدند.
(بخشی از منظومه آرش کمانگیر، سیاوش کسرایی)
#جشن_تیرگان
#سیزدهم_تیرماه
#آرش_کمانگیر
#سیاوش_کسرایی
@kheradsarayeferdowsi
کودکان بر بام؛
دختران بنشسته بر روزن؛
مادران غمگین کنار در؛
مردها در راه.
سرود بی کلامی، با غمی جان کاه،
ز چشمان بر همی شد با نسیم صبحدم همراه.
کدامین نغمه میریزد،
کدام آهنگ آیا میتواند ساخت،
طنین گامهای استواری را که سوی نیستی مردانه میرفتند؟
طنین گامهایی را که آگاهانه میرفتند؟
دشمنانش، در سکوتی ریشخندآمیز،
راه وا کردند.
کودکان از بامها او را صدا کردند.
مادران او را دعا کردند.
پیرمردان چشم گرداندند.
دختران، بفشرده گردنبندها در مشت،
هم او قدرت عشق و وفا کردند.
آرش، اما همچنان خاموش،
از شکاف دامن البرز بالا رفت.
وز پی او،
پردههای اشک پیدرپی فرود آمد.
بست یک دم چشمهایش را عمونوروز،
خنده بر لب، غرقه در رویا.
کودکان، با دیدگان خسته و پیجو،
در شگفت از پهلوانیها.
شعلههای کوره در پرواز،
باد در غوغا.
شامگاهان،
راهجویانی که میجستند آرش را به روی قلهها، پی گگیر،
باز گردیدند،
بی نشان از پیکر آرش،
با کمان و ترکشی بی تیر.
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش.
کار صدها صدهزاران تیغهٔ شمشیر کرد آرش.
تیر آرش را سوارانی که میراندند بر جیحون،
به دیگر نیمروزی از پی آن روز،
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند.
و آنجا را، از آن پس،
مرز ایرانشهر و توران باز نامیدند.
(بخشی از منظومه آرش کمانگیر، سیاوش کسرایی)
#جشن_تیرگان
#سیزدهم_تیرماه
#آرش_کمانگیر
#سیاوش_کسرایی
@kheradsarayeferdowsi
❤22
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجید بهزاد، عکاس ایرانی، در ده سال گذشته به اطراف قلهٔ دماوند سفر کرده و از این قله و دامنهٔ آن تصاویر زیبایی ثبت کرده است.
آقای بهزاد درباره این تصاویر که به مناسبت «روز دماوند» در سالیان گذشته منتشر کرده، نوشته:
«یازده سال پیش و قبل از اینکه عکاسی را به صورت حرفهای شروع کنم، هر زمان که روبروی دماوند میایستادم حس عجیبی داشتم ... همیشه دوست داشتم که بتوانم این حس را با خانواده و دوستان و مخاطبانم به اشتراک بگذارم. نمیدانم حس استقامت است یا شاید هم حس وطندوستی و این که دماوند از ماست و همیشه در کنار این مردم بزرگ در روزهای تلخ و شیرین حضور داشته است.»
موسیقی متن:
تصنیف «ایران من» با صدای همایون شجریان
#سیزدهم_تیرماه
#روز_دماوند
#همایون_شجریان
#مجید_بهزاد
@kheradsarayeferdowsi
مجید بهزاد، عکاس ایرانی، در ده سال گذشته به اطراف قلهٔ دماوند سفر کرده و از این قله و دامنهٔ آن تصاویر زیبایی ثبت کرده است.
آقای بهزاد درباره این تصاویر که به مناسبت «روز دماوند» در سالیان گذشته منتشر کرده، نوشته:
«یازده سال پیش و قبل از اینکه عکاسی را به صورت حرفهای شروع کنم، هر زمان که روبروی دماوند میایستادم حس عجیبی داشتم ... همیشه دوست داشتم که بتوانم این حس را با خانواده و دوستان و مخاطبانم به اشتراک بگذارم. نمیدانم حس استقامت است یا شاید هم حس وطندوستی و این که دماوند از ماست و همیشه در کنار این مردم بزرگ در روزهای تلخ و شیرین حضور داشته است.»
موسیقی متن:
تصنیف «ایران من» با صدای همایون شجریان
#سیزدهم_تیرماه
#روز_دماوند
#همایون_شجریان
#مجید_بهزاد
@kheradsarayeferdowsi
❤32
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زُلف چون کَمندَش ای دِل مَپیچ کآنجا
سَرها بُریدِه بینی بی جُرم و بی جِنایَت
🚩🏴 🕊
🎙حوالَت به لَب یار دلنواز
با تک بیتی از خواجه شیراز
با صدای استاد محمدرضا شجریان
#تک_بیتی
@kheradsarayeferdowsi
سَرها بُریدِه بینی بی جُرم و بی جِنایَت
🚩🏴 🕊
🎙حوالَت به لَب یار دلنواز
با تک بیتی از خواجه شیراز
با صدای استاد محمدرضا شجریان
#تک_بیتی
@kheradsarayeferdowsi
❤15😐9😢5🤷♂1
«شهنامه چه میگفت»
این دفتر دانایی، این طرفه رهآورد،
الهام خداییست که «فردوسی طوسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت
با جان و دل خویش بیامیخت،
بیاراست، بپرورد
ده قرن فزون است که در پهنهٔ گیتی
میدان شکوهش را
کس نیست هماورد
... جانمایهٔ شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسبنامهٔ گردان و دلیران
نظمی که پی افکند
کاخی که بنا کرد
شهنامه به ایران و به ایرانی میگفت:
یک روز شما در تنتان گوهر جان بود
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وآن پرچمتان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود
شهنامه به آن مردم خودباخته میگفت
بار دگر آنگونه توانمند توان بود
این دفتر دانایی
این طرفه رهآورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست
روح وطن ماست که فردوسی طوسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد
آنگاه چنین نغز و دلافروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد
#فریدون_مشیری
@kheradsarayeferdowsi
این دفتر دانایی، این طرفه رهآورد،
الهام خداییست که «فردوسی طوسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت
با جان و دل خویش بیامیخت،
بیاراست، بپرورد
ده قرن فزون است که در پهنهٔ گیتی
میدان شکوهش را
کس نیست هماورد
... جانمایهٔ شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسبنامهٔ گردان و دلیران
نظمی که پی افکند
کاخی که بنا کرد
شهنامه به ایران و به ایرانی میگفت:
یک روز شما در تنتان گوهر جان بود
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وآن پرچمتان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود
شهنامه به آن مردم خودباخته میگفت
بار دگر آنگونه توانمند توان بود
این دفتر دانایی
این طرفه رهآورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست
روح وطن ماست که فردوسی طوسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد
آنگاه چنین نغز و دلافروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد
#فریدون_مشیری
@kheradsarayeferdowsi
❤28🤩2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هجدهم تیرماه؛ سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، ادیب و نویسندهٔ کودک و نوجوان
مهدي آذر يزدي، در ۲۷ اسفندماه ۱۳۰۰ ش در خرمشاه، از توابع یزد متولد شد.
معروفترین اثر او مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد.
او جایزهٔ یونسکو و نیز جایزهٔ سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند.
آذریزدی که او را پرتیراژترین نویسندهٔ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران میدانند، در مجموع ، بیش از ۲۰ عنوان کتاب برای بچهها نوشته است.
آثار متعددی از این استاد برجسته باقی مانده است که از آن جمله میتوان به «قصههای تازه از کتابهای کهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوی برای بچهها»، «مجموعه قصههای ساده» و تصحیح «مثنوی معنوی»، حکایت منظومی به نام «شعر قند و عسل» و همچنین دو کتاب آموزشی به نام «خودآموز عکاسی» و «خودآموز شطرنج» اشاره کرد.
او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.
#مهدی_آذریزدی
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
@kheradsarayeferdowsi
هجدهم تیرماه؛ سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، ادیب و نویسندهٔ کودک و نوجوان
مهدي آذر يزدي، در ۲۷ اسفندماه ۱۳۰۰ ش در خرمشاه، از توابع یزد متولد شد.
معروفترین اثر او مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد.
او جایزهٔ یونسکو و نیز جایزهٔ سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند.
آذریزدی که او را پرتیراژترین نویسندهٔ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران میدانند، در مجموع ، بیش از ۲۰ عنوان کتاب برای بچهها نوشته است.
آثار متعددی از این استاد برجسته باقی مانده است که از آن جمله میتوان به «قصههای تازه از کتابهای کهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوی برای بچهها»، «مجموعه قصههای ساده» و تصحیح «مثنوی معنوی»، حکایت منظومی به نام «شعر قند و عسل» و همچنین دو کتاب آموزشی به نام «خودآموز عکاسی» و «خودآموز شطرنج» اشاره کرد.
او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.
#مهدی_آذریزدی
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
@kheradsarayeferdowsi
❤18🔥2😍2
سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار میکند:
#شامگاه_فرهنگی:
شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟
( حضوری و آنلاین)
#سخنرانان:
🔹دکتر احمد پاکتچی
🔹دکتر محمدجعفر یاحقی
🔹دکتر محمود فتوحی
🔹دکتر علیرضا قیامتی
🔸زمان:
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴، ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰ (به وقت ایران)
۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱ (به وقت پاریس)
🔹لینک ورود به نشست:
https://meet.google.com/mra-zxxt-tjg?hs=224
#احمد_پاکتچی
#محمدجعفر_یاحقی
#محمود_فتوحی
#علیرضا_قیامتی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
#شامگاه_فرهنگی:
شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟
( حضوری و آنلاین)
#سخنرانان:
🔹دکتر احمد پاکتچی
🔹دکتر محمدجعفر یاحقی
🔹دکتر محمود فتوحی
🔹دکتر علیرضا قیامتی
🔸زمان:
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴، ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰ (به وقت ایران)
۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱ (به وقت پاریس)
🔹لینک ورود به نشست:
https://meet.google.com/mra-zxxt-tjg?hs=224
#احمد_پاکتچی
#محمدجعفر_یاحقی
#محمود_فتوحی
#علیرضا_قیامتی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
❤17👏10🔥2🥰1
خروش فردوسی
هنوز یادم هست
چهار سالم بود
که با نوازش سیمرغ
به خواب میرفتم
به بانگ شیههٔ رخش
ز خواب میجستم.
چه مایه شوق به دیدار موی زالم بود
به خواب و بیداری
لب از حکایت رستم فرونمیبستم
تنم ز نعرهٔ دیو سپید میلرزید.
چه آفرین که به گردآفرید میخواندم.
شرنگ قصهٔ سهراب را به یاری اشک
ز تنگنای گلوی فشرده میراندم
دلم برای فریدون و کاوه پر میزد.
حکایت ضحاک
همیشه مایهٔ بیزاری و ملالم بود.
چه روزها و چه شبها که خوابداروی من
زلال عشق دلاویز زال و رودابه
شراب قصۀ تهمینه و تهمتن بود.
شبی اگر سخن از بیژن و منیژه نبود
جهان به چشمم، همتای چاه بیژن بود.
چه روزها و چه شبها در آسمان و زمین
نگاه من همه دنبال تیر آرش بود
رخ سیاوش را
درون جنگل آتش شکفته میدیدم
دلم در آتش بود؛
چه روزها که به دل میگریستم خاموش
به شوربختی اسفندیار رویینتن
چه روزها که به جان میگداختم از خشم
به سستعهدی افراسیاب سنگیندل
به نابکاری گرسیوز و فریب شغاد
به آنچه رفت ازین هر سه بدنهاد به باد
به پاکمهری ایرج
به تنگچمشی تور...
به نوشداروی پنهان به گنج کیکاووس
به اشکبوس
به طوس
به پرده پردۀ آن صحنههای رنگارنگ
به لحظه لحظۀ آن رویدادهای شگفت،
به چهرههای نهان در نهفتگاه زمان،
به گیو، پیران، هومان، هژبر، نوذر، سام
به بهمن و بهرام،
همین نه چشم و نه گوش،
که میسپردم تاب و توان و هستی و هوش
صدای فردوسی
که میسرود:
به نام خدای جان و خرد
مرا به سوی جهان فرشتگان میبرد!
به روی پردهٔ ایوان خانه میدیدم
کتاب و پیکر و دستار تاجوارش را
که مثل سایهٔ رحمت کنار بارهٔ طوس
نشسته بود و سخن را به آسمان میبرد!
به روی و موی چو دهقان سالخورده ولی،
به چشم من همه در هیئت پیمبر بود.
فروغ ایزدی از چشم و چهرهاش میتافت.
شکوه معجزهاش
همین سخن که:
تواناییات به داناییست!
مگر مسیح دگر بود او که میفرمود:
- اگرچه زنده بود، مرده آن که دانا نیست!
چه سالها که به تلخی سپرد و سختی برد.
نه دل به کام و نه ایام و زهر غم در جام.
نشست و خواند و سرود و سرود و پای فشرد.
مگر امان دهدش دست مرگ، تا فرجام.
هنوز میبینم:
بزرگدار ادب را که در تمامی عمر،
نگاه و راهش، همواره سوی داور بود.
عقاب شعرش، بالای هفت اختر بود.
هنر به چشمش، ارزندهتر ز گوهر بود
مذاب روحش بر برگهای دفتر بود!
خروش او را از دوردستهای زمان،
هنوز میشنوم،
خروش فردوسی
خروش ایران بود!
خروش قومی از نعره ناگریزان بود
بدان سروش خدایی دوباره دلها را،
به یکدگر میبست،
گسستگان را زنجیروار میپیوست.
خروش او که:
«تن من مباد و ایران باد»
طلوع دست به هم دادن اسیران بود
خروش او خبر بازگشت شیران بود!
خروش فردوسی،
به خاکریختگان را پیامی از جان داشت.
همین نه تخم سخن بذر مردمی میکاشت.
نسیم گفتارش،
در آن بهشت خزاندیده میوزید به مهر،
سلالۀ جم و کی را ز خاک برمیداشت.
دوباره ایران را
میآفرید
میافراشت...
هزار سال گذشت.
بنای کاخ سخن را که برکشید بلند
نیافت هیچ ز باران و آفتاب گزند
نه گوهریست که ارجش به کاستی افتد
نه آتشیست که خاکسترش بپوشاند
هزار سال دگر، صد هزار سال دگر
شکوه شعرش خون در بدن بجوشاند
بزرگمردا! همچون تو رستمی باید
که هفتخوانِ زمان را طلسم بگشاید.
مگر دوباره جهان را به نور مهر و خرد،
هم آنچنان که تو میخواستی بیاراید!
فریدون مشیری
@kheradsarayeferdowsi
هنوز یادم هست
چهار سالم بود
که با نوازش سیمرغ
به خواب میرفتم
به بانگ شیههٔ رخش
ز خواب میجستم.
چه مایه شوق به دیدار موی زالم بود
به خواب و بیداری
لب از حکایت رستم فرونمیبستم
تنم ز نعرهٔ دیو سپید میلرزید.
چه آفرین که به گردآفرید میخواندم.
شرنگ قصهٔ سهراب را به یاری اشک
ز تنگنای گلوی فشرده میراندم
دلم برای فریدون و کاوه پر میزد.
حکایت ضحاک
همیشه مایهٔ بیزاری و ملالم بود.
چه روزها و چه شبها که خوابداروی من
زلال عشق دلاویز زال و رودابه
شراب قصۀ تهمینه و تهمتن بود.
شبی اگر سخن از بیژن و منیژه نبود
جهان به چشمم، همتای چاه بیژن بود.
چه روزها و چه شبها در آسمان و زمین
نگاه من همه دنبال تیر آرش بود
رخ سیاوش را
درون جنگل آتش شکفته میدیدم
دلم در آتش بود؛
چه روزها که به دل میگریستم خاموش
به شوربختی اسفندیار رویینتن
چه روزها که به جان میگداختم از خشم
به سستعهدی افراسیاب سنگیندل
به نابکاری گرسیوز و فریب شغاد
به آنچه رفت ازین هر سه بدنهاد به باد
به پاکمهری ایرج
به تنگچمشی تور...
به نوشداروی پنهان به گنج کیکاووس
به اشکبوس
به طوس
به پرده پردۀ آن صحنههای رنگارنگ
به لحظه لحظۀ آن رویدادهای شگفت،
به چهرههای نهان در نهفتگاه زمان،
به گیو، پیران، هومان، هژبر، نوذر، سام
به بهمن و بهرام،
همین نه چشم و نه گوش،
که میسپردم تاب و توان و هستی و هوش
صدای فردوسی
که میسرود:
به نام خدای جان و خرد
مرا به سوی جهان فرشتگان میبرد!
به روی پردهٔ ایوان خانه میدیدم
کتاب و پیکر و دستار تاجوارش را
که مثل سایهٔ رحمت کنار بارهٔ طوس
نشسته بود و سخن را به آسمان میبرد!
به روی و موی چو دهقان سالخورده ولی،
به چشم من همه در هیئت پیمبر بود.
فروغ ایزدی از چشم و چهرهاش میتافت.
شکوه معجزهاش
همین سخن که:
تواناییات به داناییست!
مگر مسیح دگر بود او که میفرمود:
- اگرچه زنده بود، مرده آن که دانا نیست!
چه سالها که به تلخی سپرد و سختی برد.
نه دل به کام و نه ایام و زهر غم در جام.
نشست و خواند و سرود و سرود و پای فشرد.
مگر امان دهدش دست مرگ، تا فرجام.
هنوز میبینم:
بزرگدار ادب را که در تمامی عمر،
نگاه و راهش، همواره سوی داور بود.
عقاب شعرش، بالای هفت اختر بود.
هنر به چشمش، ارزندهتر ز گوهر بود
مذاب روحش بر برگهای دفتر بود!
خروش او را از دوردستهای زمان،
هنوز میشنوم،
خروش فردوسی
خروش ایران بود!
خروش قومی از نعره ناگریزان بود
بدان سروش خدایی دوباره دلها را،
به یکدگر میبست،
گسستگان را زنجیروار میپیوست.
خروش او که:
«تن من مباد و ایران باد»
طلوع دست به هم دادن اسیران بود
خروش او خبر بازگشت شیران بود!
خروش فردوسی،
به خاکریختگان را پیامی از جان داشت.
همین نه تخم سخن بذر مردمی میکاشت.
نسیم گفتارش،
در آن بهشت خزاندیده میوزید به مهر،
سلالۀ جم و کی را ز خاک برمیداشت.
دوباره ایران را
میآفرید
میافراشت...
هزار سال گذشت.
بنای کاخ سخن را که برکشید بلند
نیافت هیچ ز باران و آفتاب گزند
نه گوهریست که ارجش به کاستی افتد
نه آتشیست که خاکسترش بپوشاند
هزار سال دگر، صد هزار سال دگر
شکوه شعرش خون در بدن بجوشاند
بزرگمردا! همچون تو رستمی باید
که هفتخوانِ زمان را طلسم بگشاید.
مگر دوباره جهان را به نور مهر و خرد،
هم آنچنان که تو میخواستی بیاراید!
فریدون مشیری
@kheradsarayeferdowsi
❤23🔥2👏2
📚 معرفی کتاب:
«از روزگارِ خُسروان»: دریچهای به سپهر شاهنامهپژوهی
#دکتر_زاگرس_زند
کتاب تازهمنتشرشدهٔ «از روزگارِ خُسروان: دَوازدَه جُستار در شاهنامهشناسی» اثر دکتر زاگرس زند، مجموعهای از تأملات انتقادی است که به تحلیل بنیانهای مفهومی و ساختاری شاهنامه فردوسی میپردازد. این اثر، فراتر از یک بررسی صرفاً ادبی، به واکاوی ابعاد گوناگون این منظومه حماسی در بسترهای تاریخنگاری، جهانبینی، فرهنگشناسی و نقد متن اختصاص دارد.
بازخوانی بنیادهای فکری و روایی:
یکی از محورهای اصلی کتاب، تحلیل چگونگی تاریخنگاری فردوسی و تمایز آن با روایتهای پیشین است. نویسنده نشان میدهد که شاهنامه صرفاً گردآوری وقایع نیست، بلکه تبیینی است از تاریخ با رویکردی خاص که از فلسفه و حکمت آن دوران نشأت میگیرد. در پیوند با این رویکرد، کتاب به جهانبینی حاکم بر شاهنامه میپردازد و ابعاد فکری و اخلاقی آن را آشکار میسازد. این تحلیلها، به فهم عمیقتر از جایگاه خرد و حکمت در اندیشه فردوسی و فرهنگ ایران باستان کمک میکند و نشان میدهد که چگونه این مفاهیم در تاروپود حماسه تنیده شدهاند.
درنگ بر وجوه اجتماعی و بینافرهنگی:
«از روزگار خسروان» به مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح در شاهنامه نیز نظر دارد. جایگاه زن در شاهنامه، با بررسی ابعاد پیچیدهٔ زنستایی و زنستیزی، یکی از موضوعات مورد توجه است که به فهم دقیقتر ساختارهای اجتماعی و ارزشی بازتابیافته در متن یاری میرساند. افزون بر این، کتاب به بازتاب فرهنگهای دیگر در شاهنامه، به ویژه فرهنگ هند، میپردازد. این کاوش، نشاندهنده آن است که شاهنامه اثری صرفا بومی نیست، بلکه در تعامل با تمدنهای همعصر خود بوده و عناصری از فرهنگهای دیگر را در خود جذب کرده است.
نقد متن و مسائل روششناختی:
بخش دیگری از پژوهشهای این مجموعه به ابعاد متنی و ویرایشی شاهنامه اختصاص دارد. علل ورود خطاها به دستنویسها و اهمیت روشهای تصحیح متن، و بررسی اهمیت ویرایشهای علمی همچون ویرایش استاد خالقی مطلق، مورد بحث قرار میگیرد. این مباحث، ضرورت دقت و شناخت عمیق از فرآیند انتقال متن را برجسته میسازد. همچنین، کتاب به رویکردهای اسطورهشناختی میپردازد و با بررسی نقش شخصیتهای اساطیری چون سیمرغ و تحلیل واژگان کلیدی، به آسیبشناسی مطالعات اساطیری در ایران نیز نظر دارد. این رویکرد، به فهم صحیحتر از مبانی نظری و کاربردی اسطورهپژوهی کمک میکند.
اهمیت پژوهشی و جایگاه علمی:
در مجموع، «از روزگار خسروان» با نگاهی تحلیلی و مبنایی، به ارزش علمی شاهنامه و جایگاه آن در مطالعات آکادمیک جهانی میپردازد. این اثر، تنها به توصیف بسنده نمیکند، بلکه مسائل کلان و ابهامات بنیادین شاهنامهشناسی را طرح و مورد بحث قرار میدهد. این رویکرد انتقادی و پژوهشمحور، نه تنها به غنای ادبیات شاهنامهپژوهی خواهد افزود، بلکه برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فارسی، اسطورهشناسی و تاریخ ایران، منبعی ارزشمند به شمار میرود. زاگرس زند، با تأکید بر تحلیلهای عمیق و طرح پرسشهای نو، به فهمی جامعتر و پیچیدهتر از شاهنامه فردوسی یاری میرساند.
✍ دکتر حامد مهراد
@kheradsarayeferdowsi
«از روزگارِ خُسروان»: دریچهای به سپهر شاهنامهپژوهی
#دکتر_زاگرس_زند
کتاب تازهمنتشرشدهٔ «از روزگارِ خُسروان: دَوازدَه جُستار در شاهنامهشناسی» اثر دکتر زاگرس زند، مجموعهای از تأملات انتقادی است که به تحلیل بنیانهای مفهومی و ساختاری شاهنامه فردوسی میپردازد. این اثر، فراتر از یک بررسی صرفاً ادبی، به واکاوی ابعاد گوناگون این منظومه حماسی در بسترهای تاریخنگاری، جهانبینی، فرهنگشناسی و نقد متن اختصاص دارد.
بازخوانی بنیادهای فکری و روایی:
یکی از محورهای اصلی کتاب، تحلیل چگونگی تاریخنگاری فردوسی و تمایز آن با روایتهای پیشین است. نویسنده نشان میدهد که شاهنامه صرفاً گردآوری وقایع نیست، بلکه تبیینی است از تاریخ با رویکردی خاص که از فلسفه و حکمت آن دوران نشأت میگیرد. در پیوند با این رویکرد، کتاب به جهانبینی حاکم بر شاهنامه میپردازد و ابعاد فکری و اخلاقی آن را آشکار میسازد. این تحلیلها، به فهم عمیقتر از جایگاه خرد و حکمت در اندیشه فردوسی و فرهنگ ایران باستان کمک میکند و نشان میدهد که چگونه این مفاهیم در تاروپود حماسه تنیده شدهاند.
درنگ بر وجوه اجتماعی و بینافرهنگی:
«از روزگار خسروان» به مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح در شاهنامه نیز نظر دارد. جایگاه زن در شاهنامه، با بررسی ابعاد پیچیدهٔ زنستایی و زنستیزی، یکی از موضوعات مورد توجه است که به فهم دقیقتر ساختارهای اجتماعی و ارزشی بازتابیافته در متن یاری میرساند. افزون بر این، کتاب به بازتاب فرهنگهای دیگر در شاهنامه، به ویژه فرهنگ هند، میپردازد. این کاوش، نشاندهنده آن است که شاهنامه اثری صرفا بومی نیست، بلکه در تعامل با تمدنهای همعصر خود بوده و عناصری از فرهنگهای دیگر را در خود جذب کرده است.
نقد متن و مسائل روششناختی:
بخش دیگری از پژوهشهای این مجموعه به ابعاد متنی و ویرایشی شاهنامه اختصاص دارد. علل ورود خطاها به دستنویسها و اهمیت روشهای تصحیح متن، و بررسی اهمیت ویرایشهای علمی همچون ویرایش استاد خالقی مطلق، مورد بحث قرار میگیرد. این مباحث، ضرورت دقت و شناخت عمیق از فرآیند انتقال متن را برجسته میسازد. همچنین، کتاب به رویکردهای اسطورهشناختی میپردازد و با بررسی نقش شخصیتهای اساطیری چون سیمرغ و تحلیل واژگان کلیدی، به آسیبشناسی مطالعات اساطیری در ایران نیز نظر دارد. این رویکرد، به فهم صحیحتر از مبانی نظری و کاربردی اسطورهپژوهی کمک میکند.
اهمیت پژوهشی و جایگاه علمی:
در مجموع، «از روزگار خسروان» با نگاهی تحلیلی و مبنایی، به ارزش علمی شاهنامه و جایگاه آن در مطالعات آکادمیک جهانی میپردازد. این اثر، تنها به توصیف بسنده نمیکند، بلکه مسائل کلان و ابهامات بنیادین شاهنامهشناسی را طرح و مورد بحث قرار میدهد. این رویکرد انتقادی و پژوهشمحور، نه تنها به غنای ادبیات شاهنامهپژوهی خواهد افزود، بلکه برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فارسی، اسطورهشناسی و تاریخ ایران، منبعی ارزشمند به شمار میرود. زاگرس زند، با تأکید بر تحلیلهای عمیق و طرح پرسشهای نو، به فهمی جامعتر و پیچیدهتر از شاهنامه فردوسی یاری میرساند.
✍ دکتر حامد مهراد
@kheradsarayeferdowsi
❤14👏7
📽 پوشهٔ دیداری
سخنرانی دکتر محمود فتوحی
(استاد دانشگاه فردوسی مشهد)
با عنوان: «گفتمان جهانی خطبههای شاهان شاهنامه»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#محمود_فتوحی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
سخنرانی دکتر محمود فتوحی
(استاد دانشگاه فردوسی مشهد)
با عنوان: «گفتمان جهانی خطبههای شاهان شاهنامه»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#محمود_فتوحی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
Telegram
attach 📎
❤10
🎥 پوشهٔ دیداری
سخنرانی دکتر علیرضا قیامتی
(قائممقام خردسرای فردوسی مشهد)
با عنوان: «پیامهای جهانی»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#علیرضا_قیامتی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
سخنرانی دکتر علیرضا قیامتی
(قائممقام خردسرای فردوسی مشهد)
با عنوان: «پیامهای جهانی»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#علیرضا_قیامتی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
Telegram
attach 📎
❤18👏4🔥1
بیست و هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی، غزلبانوی شعر معاصر ایران (۱۳۹۳- ۱۳۰۶)
سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغالتحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سالها در دبیرستانهای پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
در سال ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
سیمین شاعری غزلسرا بود. از مجموعههای شعری او میتوان به سهتار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.
درس تاریخ
دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت
از زبانش همچو طوطی میگذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او
قصّهای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوهاش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد
تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشههای زرنشان بر باد رفت
اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزهای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیدهاش از دیدۀ من میگریخت
گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینهتوزیهای آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزهرای
دیدی اما در سخنسازی چه کرد؟
گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست
گفت: دیدی دست خصم تیرهرای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت
گفت: از پرویز جز افسانهای
نیست باقی زان طلاییبوستان
گفتمش: با سعدی شیرینسخن
رو به سوی بوستان با دوستان
گفت: از چنگ نکیسا نغمهای
از چه رو دیگر نمیآید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمهها
سر دهد در گوش پندارت سروش
گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند
گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگسوز انگیختند
گفتم: اما سالها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند
لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست
زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید
جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست
آنهمه سیلابهای خانهکَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نامآوران گمنام شد
#سیمین_بهبهانی
#غزل_بانوی_شعر
@kheradsarayeferdowsi
سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغالتحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سالها در دبیرستانهای پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
در سال ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
سیمین شاعری غزلسرا بود. از مجموعههای شعری او میتوان به سهتار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.
درس تاریخ
دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت
از زبانش همچو طوطی میگذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او
قصّهای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوهاش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد
تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشههای زرنشان بر باد رفت
اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزهای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیدهاش از دیدۀ من میگریخت
گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینهتوزیهای آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزهرای
دیدی اما در سخنسازی چه کرد؟
گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست
گفت: دیدی دست خصم تیرهرای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت
گفت: از پرویز جز افسانهای
نیست باقی زان طلاییبوستان
گفتمش: با سعدی شیرینسخن
رو به سوی بوستان با دوستان
گفت: از چنگ نکیسا نغمهای
از چه رو دیگر نمیآید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمهها
سر دهد در گوش پندارت سروش
گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند
گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگسوز انگیختند
گفتم: اما سالها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند
لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست
زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید
جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست
آنهمه سیلابهای خانهکَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نامآوران گمنام شد
#سیمین_بهبهانی
#غزل_بانوی_شعر
@kheradsarayeferdowsi
❤27
🎧 پوشهٔ شنیداری
سخنرانی دکتر محمدجعفر یاحقی
(مدیر مؤسسۀفرهنگی خردسرای فردوسی مشهد)
با عنوان: «رویکردهای جهانی شاهنامه»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#محمدجعفر_یاحقی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
سخنرانی دکتر محمدجعفر یاحقی
(مدیر مؤسسۀفرهنگی خردسرای فردوسی مشهد)
با عنوان: «رویکردهای جهانی شاهنامه»
در نشست فرهنگی: «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟»
پاریس، چهارشنبه، بیست و پنجم تیرماه ۱۴۰۴
#سخنرانی
#محمدجعفر_یاحقی
#شاهنامه_فردوسی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
#سازمان_یونسکو
@kheradsarayeferdowsi
Telegram
attach 📎
❤19🔥3👏2
«زبان فارسی و هویت ایرانی»
زبان فارسی جزو بسیار مهمی از هویت ایرانی است.
زبان فارسی وسیلهٔ تفاهم و گفتوگو بین اقوام مختلف ایرانی است. یک گیلک با یک کرد و یک آذربایجانی با یک بلوچ به زبان فارسی صحبت میکند.
در دنیا کمتر زبانی را میشناسیم که در آن آثاری چون شاهنامهٔ فردوسی، رباعیات خیام و غزلیات سعدی و حافظ و مولوی به وجود آمده باشد. در صدر این آثار شاهنامه قرار دارد که بزرگترین یادگار ادبی ماست. محمدعلی فروغی مینویسد اگر بر من ایراد نمیگرفتند میگفتم شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی نوع بشر است.
زبان فارسی که در حال حاضر زبان رسمی سه کشور است، در قرون گذشته زبان بینالمللی به شمار میرفته و از اقصای هندوستان تا جنوب شرقی اروپا زبان ادب و زبان فرهیختگان بوده است.
پادشاهان گورکانی هند به زبان فارسی صحبت میکردند و معروفترین کتاب لغت فارسی بهوسیلهٔ یک تبریزی در هند تألیف شده است.
سلیمان قانونی معروفترین پادشاه عثمانی به فارسی غزل میسرود و محبی تخلص میکرد.
در بالکان زبان فارسی آنقدر مورد توجه بود که برای آثار فارسی مثل بوستان، گلستان، مثنوی و غزلیات حافظ به زبان ترکی شرح نوشتهاند.
ابن بطوطه جهانگرد معروف مراکشی که به چین سفر کرده بود مینویسد در چین شعر سعدی را به آواز میخواندند.
اهمیت دیگر زبان فارسی، تداوم آن در طول تاریخ است و به قول دکتر معین تداوم زبان فارسی تداوم فرهنگ را میسر میسازد. خوشآوایی و لطافت زبان فارسی دلیلی دیگر برای اهمیت زبان فارسی است.
دکتر حسن انوری
#زبان_فارسی
#هویت_ایرانی
#دکتر_حسن_انوری
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
زبان فارسی جزو بسیار مهمی از هویت ایرانی است.
زبان فارسی وسیلهٔ تفاهم و گفتوگو بین اقوام مختلف ایرانی است. یک گیلک با یک کرد و یک آذربایجانی با یک بلوچ به زبان فارسی صحبت میکند.
در دنیا کمتر زبانی را میشناسیم که در آن آثاری چون شاهنامهٔ فردوسی، رباعیات خیام و غزلیات سعدی و حافظ و مولوی به وجود آمده باشد. در صدر این آثار شاهنامه قرار دارد که بزرگترین یادگار ادبی ماست. محمدعلی فروغی مینویسد اگر بر من ایراد نمیگرفتند میگفتم شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی نوع بشر است.
زبان فارسی که در حال حاضر زبان رسمی سه کشور است، در قرون گذشته زبان بینالمللی به شمار میرفته و از اقصای هندوستان تا جنوب شرقی اروپا زبان ادب و زبان فرهیختگان بوده است.
پادشاهان گورکانی هند به زبان فارسی صحبت میکردند و معروفترین کتاب لغت فارسی بهوسیلهٔ یک تبریزی در هند تألیف شده است.
سلیمان قانونی معروفترین پادشاه عثمانی به فارسی غزل میسرود و محبی تخلص میکرد.
در بالکان زبان فارسی آنقدر مورد توجه بود که برای آثار فارسی مثل بوستان، گلستان، مثنوی و غزلیات حافظ به زبان ترکی شرح نوشتهاند.
ابن بطوطه جهانگرد معروف مراکشی که به چین سفر کرده بود مینویسد در چین شعر سعدی را به آواز میخواندند.
اهمیت دیگر زبان فارسی، تداوم آن در طول تاریخ است و به قول دکتر معین تداوم زبان فارسی تداوم فرهنگ را میسر میسازد. خوشآوایی و لطافت زبان فارسی دلیلی دیگر برای اهمیت زبان فارسی است.
دکتر حسن انوری
#زبان_فارسی
#هویت_ایرانی
#دکتر_حسن_انوری
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
❤15👏2
گزارش نشست کمیسیون مسئولیتهای اجتماعی اتاق بازرگانی خراسان رضوی: پیوند هویت ملی، فرهنگ و اقتصاد در سایهسار شاهنامه
ششمین جلسهٔ فوقالعادهٔ کمیسیون مسئولیتهای اجتماعی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی، روز شنبه، ۴ مرداد ۱۴۰۴، رأس ساعت ۸ صبح در محل ساختمان اتاق بازرگانی استان واقع در خیابان امام خمینی، جنب باغ ملی مشهد، برگزار شد.
دستور اصلی این نشست، «معرفی اقدامات و فعالیتهای خردسرای فردوسی در تبیین جایگاه زبان و ادبیات فارسی با رویکرد مسئولیت اجتماعی و هماندیشی در خصوص نقش نهادهای مستقل فرهنگی در پیوند با جامعه و آموزش عمومی» بود.
این جلسه با هدف معرفی اقدامات خردسرای فردوسی، تحلیل نقشآفرینی نهادهای فرهنگی مستقل و بررسی راهکارهای حمایت و مشارکت بخش خصوصی در چنین مسیرهایی شکل گرفت. در شرایطی که تهدیدات فرهنگی، گسستهای نسلی و فشارهای زیستبومی، سرمایهٔ اجتماعی کشور را با چالش مواجه کرده است، بازخوانی ظرفیتهای فرهنگی و ادبی میتواند نقشی اساسی در احیای پیوندهای اجتماعی، ارتقاء فهم مشترک و شکلدهی به مسئولیتپذیری جمعی ایفا کند.
در آغاز این نشست، سردار روشنک، رئیس کمیسیون مسئولیتهای اجتماعی اتاق بازرگانی خراسان، با تأکید بر جایگاه ویژهٔ ادبیات فارسی، لزوم پرداختن به آن را به عنوان یکی از ظرفیتهای بیبدیل اقلیم خراسان مورد اشاره قرار داد. وی ضمن بیان اهمیت حفظ و ترویج این میراث گرانبها، بر مسئولیت اجتماعی نهادها و سازمانها در این راستا تأکید کرد.
در ادامه، دکتر حسین خانیزاده، نایب رئیس کمیسیون، به صورت ویژه بر ضرورت توجه همزمان به هویت ملی در کنار هویت اسلامی تأکید کرد. وی با بیان اینکه هویت ملی، ستون فقرات یک ملت را تشکیل میدهد، لزوم توجه به عناصر سازنده آن، از جمله زبان و ادبیات فارسی را حیاتی دانست.
یکی از بخشهای اصلی این جلسه، معرفی خردسرای فردوسی توسط مدیر آن، دکتر محمدجعفر یاحقی بود. دکتر یاحقی، خردسرای فردوسی را به عنوان نهادی مستقل، مردمی و فرهیختهمحور معرفی کرد که با هدایت علمی او، طی سالهای اخیر توانسته است با اجرای دهها برنامه آموزشی، ادبی، فرهنگی و ترویجی، بستری مؤثر برای گفتوگوی فرهنگی، انتقال سرمایه دانایی، آموزش عمومی و ارتقاء غرور ملی فراهم کند. وی ضمن تشریح فعالیتهای بیستسالهٔ این مؤسسه، به نقش آن در زنده نگهداشتن و گسترش فرهنگ ایرانی با محوریت شاهنامهٔ فردوسی پرداخت.
در ادامه، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، رئیس هیأت مدیرهٔ خردسرای فردوسی، با ارائهٔ پیشنهادی مهم، بر ضرورت ایجاد یک تشکل فرهنگی مستقل در ساختار اتاق بازرگانی تأکید کرد. وی با برشمردن مزایای چنین نهادی، پیشنهاد داد که با تشکیل آن، خردسرای فردوسی به عنوان متولی امر فرهنگ در اتاق بازرگانی همکاری کند. این پیشنهاد با هدف ایجاد یک بستر رسمی برای پیوند عمیقتر میان اقتصاد و فرهنگ و استفاده از ظرفیتهای هر دو حوزه برای توسعهٔ پایدار کشور مطرح شد.
مهندس اصغر ناظران، عضو هیأت مدیرهٔ خردسرای فردوسی، در سخنان خود به تفصیل به ضرورت همکاری اتاق بازرگانی و خردسرای فردوسی پرداخت. وی این همکاری را نه تنها به نفع دو مجموعه، بلکه به طور کلی گامی موثر در پیوند اقتصاد و فرهنگ دانست. مهندس ناظران با تأکید بر اینکه اقتصاد بدون پشتوانهٔ فرهنگی قوام نخواهد یافت و فرهنگ نیز برای شکوفایی نیازمند حمایتهای اقتصادی است، این همکاری را یک گام استراتژیک برای توسعهٔ همهجانبه کشور ارزیابی کرد. وی همچنین از این همکاری به عنوان فرصتی برای تحلیل ظرفیتهای خردسرای فردوسی به عنوان یک نمونه موفق از مسئولیت اجتماعی فرهنگی با محوریت دانایی، نه صرفاً کمک مالی یا نمادین، یاد کرد.
در بخش پایانی این نشست، دکتر علیرضا قیامتی، عضو هیأت مدیره و قائم مقام خردسرای فردوسی، با سخنانی تأثیرگذار، بر لزوم توجه ویژه به بحث هویت ملی و ایرانی تأکید کرد. وی با بیان اینکه این راه، تنها راه نجات ایران است، فردوسی و شاهنامه را چراغ این راه دانست. دکتر قیامتی با اشاره به نقش بیبدیل شاهنامه در حفظ زبان و هویت ایرانی در طول قرون متمادی، بر مسئولیت همگانی برای پاسداشت این گنجینهٔ ادبی و فرهنگی تأکید کرد و از حاضران خواست تا در این مسیر خطیر، همراه و همگام باشند.
این جلسه با حضور جمعی از فرهیختگان، فعالان فرهنگی و اقتصادی و تعدادی از اعضای مجمع عمومی و هیأت مدیره خردسرای فردوسی، و با هدف تقویت پیوندهای میان جامعه، آموزش عمومی، نهادهای فرهنگی مستقل و بخش خصوصی برگزار شد. مستندات و سوابق مرتبط با موضوع جلسه، از جمله خلاصه فعالیتهای ۵ ساله اخیر خردسرای فردوسی و آثار علمی و رسانهای دکتر یاحقی در زمینه شاهنامه و هویت ملی، در اختیار حاضران قرار گرفته بود.
@kheradsarayeferdowsi
ششمین جلسهٔ فوقالعادهٔ کمیسیون مسئولیتهای اجتماعی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی، روز شنبه، ۴ مرداد ۱۴۰۴، رأس ساعت ۸ صبح در محل ساختمان اتاق بازرگانی استان واقع در خیابان امام خمینی، جنب باغ ملی مشهد، برگزار شد.
دستور اصلی این نشست، «معرفی اقدامات و فعالیتهای خردسرای فردوسی در تبیین جایگاه زبان و ادبیات فارسی با رویکرد مسئولیت اجتماعی و هماندیشی در خصوص نقش نهادهای مستقل فرهنگی در پیوند با جامعه و آموزش عمومی» بود.
این جلسه با هدف معرفی اقدامات خردسرای فردوسی، تحلیل نقشآفرینی نهادهای فرهنگی مستقل و بررسی راهکارهای حمایت و مشارکت بخش خصوصی در چنین مسیرهایی شکل گرفت. در شرایطی که تهدیدات فرهنگی، گسستهای نسلی و فشارهای زیستبومی، سرمایهٔ اجتماعی کشور را با چالش مواجه کرده است، بازخوانی ظرفیتهای فرهنگی و ادبی میتواند نقشی اساسی در احیای پیوندهای اجتماعی، ارتقاء فهم مشترک و شکلدهی به مسئولیتپذیری جمعی ایفا کند.
در آغاز این نشست، سردار روشنک، رئیس کمیسیون مسئولیتهای اجتماعی اتاق بازرگانی خراسان، با تأکید بر جایگاه ویژهٔ ادبیات فارسی، لزوم پرداختن به آن را به عنوان یکی از ظرفیتهای بیبدیل اقلیم خراسان مورد اشاره قرار داد. وی ضمن بیان اهمیت حفظ و ترویج این میراث گرانبها، بر مسئولیت اجتماعی نهادها و سازمانها در این راستا تأکید کرد.
در ادامه، دکتر حسین خانیزاده، نایب رئیس کمیسیون، به صورت ویژه بر ضرورت توجه همزمان به هویت ملی در کنار هویت اسلامی تأکید کرد. وی با بیان اینکه هویت ملی، ستون فقرات یک ملت را تشکیل میدهد، لزوم توجه به عناصر سازنده آن، از جمله زبان و ادبیات فارسی را حیاتی دانست.
یکی از بخشهای اصلی این جلسه، معرفی خردسرای فردوسی توسط مدیر آن، دکتر محمدجعفر یاحقی بود. دکتر یاحقی، خردسرای فردوسی را به عنوان نهادی مستقل، مردمی و فرهیختهمحور معرفی کرد که با هدایت علمی او، طی سالهای اخیر توانسته است با اجرای دهها برنامه آموزشی، ادبی، فرهنگی و ترویجی، بستری مؤثر برای گفتوگوی فرهنگی، انتقال سرمایه دانایی، آموزش عمومی و ارتقاء غرور ملی فراهم کند. وی ضمن تشریح فعالیتهای بیستسالهٔ این مؤسسه، به نقش آن در زنده نگهداشتن و گسترش فرهنگ ایرانی با محوریت شاهنامهٔ فردوسی پرداخت.
در ادامه، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، رئیس هیأت مدیرهٔ خردسرای فردوسی، با ارائهٔ پیشنهادی مهم، بر ضرورت ایجاد یک تشکل فرهنگی مستقل در ساختار اتاق بازرگانی تأکید کرد. وی با برشمردن مزایای چنین نهادی، پیشنهاد داد که با تشکیل آن، خردسرای فردوسی به عنوان متولی امر فرهنگ در اتاق بازرگانی همکاری کند. این پیشنهاد با هدف ایجاد یک بستر رسمی برای پیوند عمیقتر میان اقتصاد و فرهنگ و استفاده از ظرفیتهای هر دو حوزه برای توسعهٔ پایدار کشور مطرح شد.
مهندس اصغر ناظران، عضو هیأت مدیرهٔ خردسرای فردوسی، در سخنان خود به تفصیل به ضرورت همکاری اتاق بازرگانی و خردسرای فردوسی پرداخت. وی این همکاری را نه تنها به نفع دو مجموعه، بلکه به طور کلی گامی موثر در پیوند اقتصاد و فرهنگ دانست. مهندس ناظران با تأکید بر اینکه اقتصاد بدون پشتوانهٔ فرهنگی قوام نخواهد یافت و فرهنگ نیز برای شکوفایی نیازمند حمایتهای اقتصادی است، این همکاری را یک گام استراتژیک برای توسعهٔ همهجانبه کشور ارزیابی کرد. وی همچنین از این همکاری به عنوان فرصتی برای تحلیل ظرفیتهای خردسرای فردوسی به عنوان یک نمونه موفق از مسئولیت اجتماعی فرهنگی با محوریت دانایی، نه صرفاً کمک مالی یا نمادین، یاد کرد.
در بخش پایانی این نشست، دکتر علیرضا قیامتی، عضو هیأت مدیره و قائم مقام خردسرای فردوسی، با سخنانی تأثیرگذار، بر لزوم توجه ویژه به بحث هویت ملی و ایرانی تأکید کرد. وی با بیان اینکه این راه، تنها راه نجات ایران است، فردوسی و شاهنامه را چراغ این راه دانست. دکتر قیامتی با اشاره به نقش بیبدیل شاهنامه در حفظ زبان و هویت ایرانی در طول قرون متمادی، بر مسئولیت همگانی برای پاسداشت این گنجینهٔ ادبی و فرهنگی تأکید کرد و از حاضران خواست تا در این مسیر خطیر، همراه و همگام باشند.
این جلسه با حضور جمعی از فرهیختگان، فعالان فرهنگی و اقتصادی و تعدادی از اعضای مجمع عمومی و هیأت مدیره خردسرای فردوسی، و با هدف تقویت پیوندهای میان جامعه، آموزش عمومی، نهادهای فرهنگی مستقل و بخش خصوصی برگزار شد. مستندات و سوابق مرتبط با موضوع جلسه، از جمله خلاصه فعالیتهای ۵ ساله اخیر خردسرای فردوسی و آثار علمی و رسانهای دکتر یاحقی در زمینه شاهنامه و هویت ملی، در اختیار حاضران قرار گرفته بود.
@kheradsarayeferdowsi
👏7❤1