🗓به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598
🔴 #خاطره منتشر نشده رهبری از جلسهای که برای تحمیل #قطعنامه به حضرت امام(ره) تشکیل شده بود
🔹من خاطرهای از امام(ره) دارم که هیچ کس این را نمیداند؛ یعنی آن روز، چند نفر دیگر هم بودند، ولی هیچ کس نگفته است. مطلبی به امام(ره) گفته شد، امام(ره) گفتند که خیلی خوب؛ پس من کنار میروم، شما یکی دیگر را سرِکار بیاورید و هر کاری خواستید، بکنید! یعنی گاهی کار به اینجاها میرسید! البته آن قضیه، قضیه جنگ بود که این بخش از خاطره مسئله جنگ، تا به حال به هیچ کس هم گفته نشده و هیچ کس هم نمیداند. من نمیدانم یاد آن آقایان هم هست، یا نه؛ بنده یادم است. همانجا هم بیرون آمدم و یادداشت کردم که وقتی شرح وضع کشور را میدادند که آقا اینجوری است، اینجوری است؛ اولین حرف امام این بود که خیلی خوب؛ من کنار میروم! بحمدالله عکس العمل ما به صورتی بود که میتوانست در مقابل این حرکت امام(ره) یک چیزی به حساب بیاید.
مقم معظم رهبری؛ 1376/10/8
EMAM_COM
✔️ @khatteemam
🔴 #خاطره منتشر نشده رهبری از جلسهای که برای تحمیل #قطعنامه به حضرت امام(ره) تشکیل شده بود
🔹من خاطرهای از امام(ره) دارم که هیچ کس این را نمیداند؛ یعنی آن روز، چند نفر دیگر هم بودند، ولی هیچ کس نگفته است. مطلبی به امام(ره) گفته شد، امام(ره) گفتند که خیلی خوب؛ پس من کنار میروم، شما یکی دیگر را سرِکار بیاورید و هر کاری خواستید، بکنید! یعنی گاهی کار به اینجاها میرسید! البته آن قضیه، قضیه جنگ بود که این بخش از خاطره مسئله جنگ، تا به حال به هیچ کس هم گفته نشده و هیچ کس هم نمیداند. من نمیدانم یاد آن آقایان هم هست، یا نه؛ بنده یادم است. همانجا هم بیرون آمدم و یادداشت کردم که وقتی شرح وضع کشور را میدادند که آقا اینجوری است، اینجوری است؛ اولین حرف امام این بود که خیلی خوب؛ من کنار میروم! بحمدالله عکس العمل ما به صورتی بود که میتوانست در مقابل این حرکت امام(ره) یک چیزی به حساب بیاید.
مقم معظم رهبری؛ 1376/10/8
EMAM_COM
✔️ @khatteemam
➕ #خاطره | نامهای که آثار اشک امام(ره) روی آن بود
🔹پس از پذیرش #قطعنامه۵۹۸ توسط امام خمینی(ره)، ایشان نامه ای را خطاب به دکتر #ولایتی مرقوم کرده که این نامه همان شب در جلسه ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد . متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش #قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت.
🔹نکته ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود.
📚 به نقل از حسین #شیخ_الاسلام
EMAM_COM
✔️ @khatteemam
🔹پس از پذیرش #قطعنامه۵۹۸ توسط امام خمینی(ره)، ایشان نامه ای را خطاب به دکتر #ولایتی مرقوم کرده که این نامه همان شب در جلسه ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد . متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش #قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت.
🔹نکته ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود.
📚 به نقل از حسین #شیخ_الاسلام
EMAM_COM
✔️ @khatteemam
🔴 #خاطره رسول صدرعاملی از امام خمینی (ره)
🔺 رسول صدرعاملی دیشب در برنامه خندوانه درباره امام خمینی (ره) گفت: در زمانی که دانشجو بودم سردبیر روزنامه اطلاعات از من خواست که به پاریس و به محل اقامت امام بروم و مقاله و گزارشات مربوط به امام را ثبت کنم . من به پاریس رفتم و همه کارهای مربوط به روزنامه و خبرنگاری را انجام دادم و یک مدت کوتاه به تهران آمدم و دوباره به پاریس برگشتم و جنگ شروع شد و برادرم در جنگ شهید شد و من مجبور شدم به تهران برگردم .
🔺 رسول صدرعاملی درباره شخصیت امام (ره) گفت: امام فرد فوق العاده ای بود و آدم کنارشان حالش خوب بود و نظرات امام در بسیاری از زمینه ها نظرات مثبت و فوق العاده ای بود.
📸 yon.ir/4M8BE
✅ @khatteemam
🔺 رسول صدرعاملی دیشب در برنامه خندوانه درباره امام خمینی (ره) گفت: در زمانی که دانشجو بودم سردبیر روزنامه اطلاعات از من خواست که به پاریس و به محل اقامت امام بروم و مقاله و گزارشات مربوط به امام را ثبت کنم . من به پاریس رفتم و همه کارهای مربوط به روزنامه و خبرنگاری را انجام دادم و یک مدت کوتاه به تهران آمدم و دوباره به پاریس برگشتم و جنگ شروع شد و برادرم در جنگ شهید شد و من مجبور شدم به تهران برگردم .
🔺 رسول صدرعاملی درباره شخصیت امام (ره) گفت: امام فرد فوق العاده ای بود و آدم کنارشان حالش خوب بود و نظرات امام در بسیاری از زمینه ها نظرات مثبت و فوق العاده ای بود.
📸 yon.ir/4M8BE
✅ @khatteemam
🔰 #خاطره | تعطیلی درس #فلسفه و #عرفان امام
🔹هنگامی که ما به قم آمدیم امام دروس معقول و #عرفان را به طور کل کنار گذاشته بود. فقط #فقه و #اصول درس میداد؛ در حالی که ایشان هم اهل معقول و هم اهل عرفان بود و ما نیز بسیار میل داشتیم که کلمهای در این باره از ایشان بشنویم، اما کلامی نشنیدیم.
🔹در #اعیاد_مذهبی مانند عید فطر، قربان و غدیر و غیره شاگردان به دیدن اساتید خود میرفتند و چون ما شاگرد حضرت امام بودیم به دیدار ایشان میرفتیم. در یکی از اعیاد همین کار را کردیم و مرسوم بود هنگامی که طلاب دور هم جمع میشدند. طرح مسألهای میکردند، حال یا #فقهی و یا #فلسفی.
🔹بعضی از دوستان زرنگی کرده و در محضر امام مسائل فلسفی مطرح میکردند که جنبه اعتقادی داشته باشد و امام احساس وظیفه شرعی کنند و پاسخ گویند و هنگامی که امام لب به سخن میگشود گویی دنیا را به ما دادهاند؛ اما این بار تا امام متوجه شدند که مسأله فلسفی است نگاهی کرده و از پاسخگویی امتناع فرمودند و تا زمانی که بنده در قم بودم نتوانستم کلامی فلسفی از زبان ایشان بشنوم.
🔹به هر ترتیب چون امام میخواستند فقه و اصول را تدریس کنند و اگر مسائل فلسفی را مطرح میفرمودند مورد #تکفیر قرار میگرفت و معاندین مجال مییافتند تا مشکلات بیشتری ایجاد کنند. تدریس عرفان و فلسفه را کنار گذاشت و نه تنها تدریس نمیکرد بلکه پاسخ سؤالات طلاب در این موارد را هم نمیداد.
🔹بعدها یعنی زمانی که #انقلاب به پیروزی رسید و بسیاری از مسائل عرفانی را از طریق تلویزیون از امام شنیدیم، برایم بسیار جالب بود و این از آرزوهای من در #قم بود که عملی نشد.
📚منبع: امام به روایت دانشوران، صفحه 45 و 46
✅ @khatteemam
🔹هنگامی که ما به قم آمدیم امام دروس معقول و #عرفان را به طور کل کنار گذاشته بود. فقط #فقه و #اصول درس میداد؛ در حالی که ایشان هم اهل معقول و هم اهل عرفان بود و ما نیز بسیار میل داشتیم که کلمهای در این باره از ایشان بشنویم، اما کلامی نشنیدیم.
🔹در #اعیاد_مذهبی مانند عید فطر، قربان و غدیر و غیره شاگردان به دیدن اساتید خود میرفتند و چون ما شاگرد حضرت امام بودیم به دیدار ایشان میرفتیم. در یکی از اعیاد همین کار را کردیم و مرسوم بود هنگامی که طلاب دور هم جمع میشدند. طرح مسألهای میکردند، حال یا #فقهی و یا #فلسفی.
🔹بعضی از دوستان زرنگی کرده و در محضر امام مسائل فلسفی مطرح میکردند که جنبه اعتقادی داشته باشد و امام احساس وظیفه شرعی کنند و پاسخ گویند و هنگامی که امام لب به سخن میگشود گویی دنیا را به ما دادهاند؛ اما این بار تا امام متوجه شدند که مسأله فلسفی است نگاهی کرده و از پاسخگویی امتناع فرمودند و تا زمانی که بنده در قم بودم نتوانستم کلامی فلسفی از زبان ایشان بشنوم.
🔹به هر ترتیب چون امام میخواستند فقه و اصول را تدریس کنند و اگر مسائل فلسفی را مطرح میفرمودند مورد #تکفیر قرار میگرفت و معاندین مجال مییافتند تا مشکلات بیشتری ایجاد کنند. تدریس عرفان و فلسفه را کنار گذاشت و نه تنها تدریس نمیکرد بلکه پاسخ سؤالات طلاب در این موارد را هم نمیداد.
🔹بعدها یعنی زمانی که #انقلاب به پیروزی رسید و بسیاری از مسائل عرفانی را از طریق تلویزیون از امام شنیدیم، برایم بسیار جالب بود و این از آرزوهای من در #قم بود که عملی نشد.
📚منبع: امام به روایت دانشوران، صفحه 45 و 46
✅ @khatteemam
🔰 #خاطره | اعتراض امام به چاپ و پخش بیمورد عکسهایشان
🔸در ابتدای #انقلاب بعضیها احیانا روی ندانم کاری عکسهای امام را بیش از حد لزوم به در و دیوار میزدند. چنانکه در میدان توپخانه تمام پنجرههای یکی از ساختمانهای بلند دولتی را از بالا تا پایین عکس امام زده بودند.
🔸تا اینکه روزی مرحوم #حاج_احمد_آقا بنده را که وزیر ارشاد بودم به همراه مسئولان روزنامههای معتبر آن روز چون: مرحوم شاهچراغی، آقای دعایی، آقای [مسیح] مهاجری به خدمت حضرت امام خواست و گفت: امام با شما کار دارند.
🔸خدمت امام رسیدیم. ایشان فرمودند: مدتی است که یک چیزی مرا رنج میدهد و الآن هم گفتم که اعلام بکنند من از اینکه عکسم و اسمم در این #روزنامه_ها باشد و در رادیو و تلویزیون باشد و تکرار بشود بدم میآید، اینها #ضد_تبلیغ است.
🔸در این مملکتی که این همه حوادث است و این همه فداکاری است، این همه #مردم دارند زحمت میکشند، مگر چه شده که این همه عکس مرا میاندازید. اسم مرا میبرید. شما حق ندارید این کار را بکنید.
🔸بله، یک وقت یک حادثه مهمی است، یک انتخاباتی شده، مردم رأی دادهاند، رئیس جمهوری آمده، جلسه تنفیذ بوده و یا یک واقعه مهم بینالمللی، سخنرانی است، صحبتی است، آن هم نه به لحاظی که من گفتهام، به لحاظ اینکه مسأله مهم است، چاپ عکس و اسم من اشکال ندارد.
🔸در آن زمان اگر ما چنین حرف میزدیم ممکن بود متهم بشویم به #ضد_ولایت_فقیه، ضد امام، چون مردم به آن حضرت علاقه بسیار داشتند. بنابراین خود امام در صحنه آمدند و فرمودند که شیوه غلط است. امروز نیز بزرگان ما باید آن شیوه و سلوک را داشته باشند تا جلوی مسابقه زشت #تملق و چاپلوسی گرفته شود. امام واقعا برایشان #تشریفات مهم نبود، بلکه آنچه میخواستند عظمت اسلام و انقلاب بود.
📚منبع: امام به روایت دانشوران، صفحه 134 و 135
✅ @khatteemam
🔸در ابتدای #انقلاب بعضیها احیانا روی ندانم کاری عکسهای امام را بیش از حد لزوم به در و دیوار میزدند. چنانکه در میدان توپخانه تمام پنجرههای یکی از ساختمانهای بلند دولتی را از بالا تا پایین عکس امام زده بودند.
🔸تا اینکه روزی مرحوم #حاج_احمد_آقا بنده را که وزیر ارشاد بودم به همراه مسئولان روزنامههای معتبر آن روز چون: مرحوم شاهچراغی، آقای دعایی، آقای [مسیح] مهاجری به خدمت حضرت امام خواست و گفت: امام با شما کار دارند.
🔸خدمت امام رسیدیم. ایشان فرمودند: مدتی است که یک چیزی مرا رنج میدهد و الآن هم گفتم که اعلام بکنند من از اینکه عکسم و اسمم در این #روزنامه_ها باشد و در رادیو و تلویزیون باشد و تکرار بشود بدم میآید، اینها #ضد_تبلیغ است.
🔸در این مملکتی که این همه حوادث است و این همه فداکاری است، این همه #مردم دارند زحمت میکشند، مگر چه شده که این همه عکس مرا میاندازید. اسم مرا میبرید. شما حق ندارید این کار را بکنید.
🔸بله، یک وقت یک حادثه مهمی است، یک انتخاباتی شده، مردم رأی دادهاند، رئیس جمهوری آمده، جلسه تنفیذ بوده و یا یک واقعه مهم بینالمللی، سخنرانی است، صحبتی است، آن هم نه به لحاظی که من گفتهام، به لحاظ اینکه مسأله مهم است، چاپ عکس و اسم من اشکال ندارد.
🔸در آن زمان اگر ما چنین حرف میزدیم ممکن بود متهم بشویم به #ضد_ولایت_فقیه، ضد امام، چون مردم به آن حضرت علاقه بسیار داشتند. بنابراین خود امام در صحنه آمدند و فرمودند که شیوه غلط است. امروز نیز بزرگان ما باید آن شیوه و سلوک را داشته باشند تا جلوی مسابقه زشت #تملق و چاپلوسی گرفته شود. امام واقعا برایشان #تشریفات مهم نبود، بلکه آنچه میخواستند عظمت اسلام و انقلاب بود.
📚منبع: امام به روایت دانشوران، صفحه 134 و 135
✅ @khatteemam
📜 #خاطره |#از_آمریکا_میترسید؟
اوائل انقلاب، سی و یکی دو سال قبل از این، در یک قضیهی بسیار مهمی، من و دو نفر دیگر که آن روز عضو شورای انقلاب بودیم، از تهران رفتیم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نیامده بودند - تا نظر ایشان را نسبت به آن قضیه و اقدام مهم بپرسیم. وقتی قضیه را برای ایشان شرح دادیم، امام رو کردند به ما، گفتند #از_آمریکا_میترسید؟ گفتیم #نه. گفتند پس بروید #اقدام_کنید. ما هم آمدیم اقدام کردیم و #موفق_شدیم. اگر #ترس آمد، اگر #طمع آمد، اگر #غفلت آمد، اگر #گرایشهای_انحرافی پا در میان گذاشت، کارها #مشکل خواهد شد.
رهبر انقلاب؛ 21 آذر 1391
✅ @khatteemam
اوائل انقلاب، سی و یکی دو سال قبل از این، در یک قضیهی بسیار مهمی، من و دو نفر دیگر که آن روز عضو شورای انقلاب بودیم، از تهران رفتیم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نیامده بودند - تا نظر ایشان را نسبت به آن قضیه و اقدام مهم بپرسیم. وقتی قضیه را برای ایشان شرح دادیم، امام رو کردند به ما، گفتند #از_آمریکا_میترسید؟ گفتیم #نه. گفتند پس بروید #اقدام_کنید. ما هم آمدیم اقدام کردیم و #موفق_شدیم. اگر #ترس آمد، اگر #طمع آمد، اگر #غفلت آمد، اگر #گرایشهای_انحرافی پا در میان گذاشت، کارها #مشکل خواهد شد.
رهبر انقلاب؛ 21 آذر 1391
✅ @khatteemam
📕#خاطره | #وحشت_داشتند
✳️ در ملاقاتی که #محمدرضا با یکی از رئیس جمهورهای #امریکا بود ـ گمان می کنم جانسون بود ـ من آن #تلخی در ذائقه ام باز مثل اینکه هست، که می دیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آنطور رفتار می کند، آنطور سرکوب می کند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمی کرد. از این طرف، نگاه می کرد و این مثل یک بچۀ مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبی های زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او #می_ترسیدند و #وحشت داشتند. یک همچو صحنه ای بود. من اینقدر #ناراحت شدم که تلخی اش الآن هم وقتی فکر می کنم، در ذائقه ام هست که ما مبتلای به چه #وضعی بودیم.
امام خمینی (ره)؛ 15 خرداد 1359
✅ @khatteemam
✳️ در ملاقاتی که #محمدرضا با یکی از رئیس جمهورهای #امریکا بود ـ گمان می کنم جانسون بود ـ من آن #تلخی در ذائقه ام باز مثل اینکه هست، که می دیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آنطور رفتار می کند، آنطور سرکوب می کند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمی کرد. از این طرف، نگاه می کرد و این مثل یک بچۀ مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبی های زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او #می_ترسیدند و #وحشت داشتند. یک همچو صحنه ای بود. من اینقدر #ناراحت شدم که تلخی اش الآن هم وقتی فکر می کنم، در ذائقه ام هست که ما مبتلای به چه #وضعی بودیم.
امام خمینی (ره)؛ 15 خرداد 1359
✅ @khatteemam
🔰 #خاطره | #شفاعت_خواهم_کرد
با وقوع عملیات مرصاد شهید #شوشتری به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری میفرمایند: «در این دنیا که نمیتوانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد. »
@khatteemam
با وقوع عملیات مرصاد شهید #شوشتری به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری میفرمایند: «در این دنیا که نمیتوانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد. »
@khatteemam
#امام_ره
#خاطره
🔰 تعابیر تکاندهنده امام(ره) در ذم آقای منتظری
🔹« دیر هم بود، ساعت حدود نه شب بود. اینکه امام این ساعت ملاقات بدهد، خیلی چیز غیرمتعارفی بود. لکن خب ما رفتیم و به حاج احمد آقا گفتیم که ما آمدهایم با امام ملاقات کنیم.
🔹 ایشان رفت داخل و آمد گفت -گمانم گفت امام میگویند- که نامه را برای آقایان هم بخوانید.
🔹آقای هاشمی نامه را از حاج احمد آقا گرفت و شروع کرد به خواندن برای آنها. هیچ کس دیگر هم از بیت امام آن وقت آنجا نبود.
🔹 بعد حاج احمد آقا آمد و گفت امام میگویند بیایید. رفتیم در همان اتاق امام و امام نشسته بودند و اخم کرده. وارد شدیم و نشستیم.
🔹 اگر منظرهی اتاق امام در نظرتان باشد، فرض کنید اینجا آن مبل بزرگی بود که امام این گوشهاش مینشستند، آقای هاشمی نشست همین پهلوی دست ایشان. معمولاً که میرفتیم، آقای هاشمی همان دم مینشست.
🔹من آمدم این طرف روی زمین نشستم. این هم جای من بود، همیشه که میآمدم، اینجا مینشستم.
🔹 آقای مشکینی و آقای امینی رفتند دورتر یک خردهای با فاصله نشستند. وقتی نشستیم، آقای هاشمی شروع کرد به صحبت و گفت که آمدهایم که یک فکری بکنیم برای این کار.
🔹 تا این حرف از ایشان صادر شد، امام برگشتند گفتند: «چه فکری؟» یک تعبیر این جوری. «آقای منتظری «...» و «...» و «فاجر» است.» این سه تعبیر را ایشان کردند.
🔹خب واقعاً برق از چشم همهی ما پرید. این تعبیر؟! امام در حرف زدن خیلی آدم مواظبی بود.
🔹یعنی حقیقتاً آدمی بود که من داستانها دارم از این که چیزی را که میخواست نسبت به کسی مخصوصاً بیان کند، مواظبت میکرد که زیاد و کم نشود. اگر یک وقتی یک چیزی گفته میشد که یک قدری این طرف و آن طرف بود، در اوّلین وقت ممکن اصلاح میکرد، که من یک نمونهاش را برای شما بگویم.
🔹 یک شب منزل حاج احمد آقا بودیم، امام هم بودند. من نام یکی از شخصیّتهای معروف دنیای اسلام را بردم و پرسیدم: نظر شما نسبت به ایشان چیست؟ امام تأمّل مختصری کردند و گفتند: «نمیشناسم.» یک جملهی دیگر هم گفتند که نشانهی بیاعتقادیِ به آن شخصیت بود.
🔹 خوشبختانه آن جمله یادم رفته، یعنی بعد از همان قضیّه هم یادم رفت. گذشت. من فردا یا پس فردایش با امام کاری داشتم، رفتم منزل ایشان. ایشان گفتند: «آن مطلبی که شما پرسیدید، همان نمیشناسم.» یعنی آن جملهی بعدش را پاک کردند. یعنی اینقدر ایشان مواظب بود که یک چیزی نگوید که برخلاف موازین باشد.»
📚کتاب روایت رهبری
#بصیرت
#خواص
✅ @khatteemam
#خاطره
🔰 تعابیر تکاندهنده امام(ره) در ذم آقای منتظری
🔹« دیر هم بود، ساعت حدود نه شب بود. اینکه امام این ساعت ملاقات بدهد، خیلی چیز غیرمتعارفی بود. لکن خب ما رفتیم و به حاج احمد آقا گفتیم که ما آمدهایم با امام ملاقات کنیم.
🔹 ایشان رفت داخل و آمد گفت -گمانم گفت امام میگویند- که نامه را برای آقایان هم بخوانید.
🔹آقای هاشمی نامه را از حاج احمد آقا گرفت و شروع کرد به خواندن برای آنها. هیچ کس دیگر هم از بیت امام آن وقت آنجا نبود.
🔹 بعد حاج احمد آقا آمد و گفت امام میگویند بیایید. رفتیم در همان اتاق امام و امام نشسته بودند و اخم کرده. وارد شدیم و نشستیم.
🔹 اگر منظرهی اتاق امام در نظرتان باشد، فرض کنید اینجا آن مبل بزرگی بود که امام این گوشهاش مینشستند، آقای هاشمی نشست همین پهلوی دست ایشان. معمولاً که میرفتیم، آقای هاشمی همان دم مینشست.
🔹من آمدم این طرف روی زمین نشستم. این هم جای من بود، همیشه که میآمدم، اینجا مینشستم.
🔹 آقای مشکینی و آقای امینی رفتند دورتر یک خردهای با فاصله نشستند. وقتی نشستیم، آقای هاشمی شروع کرد به صحبت و گفت که آمدهایم که یک فکری بکنیم برای این کار.
🔹 تا این حرف از ایشان صادر شد، امام برگشتند گفتند: «چه فکری؟» یک تعبیر این جوری. «آقای منتظری «...» و «...» و «فاجر» است.» این سه تعبیر را ایشان کردند.
🔹خب واقعاً برق از چشم همهی ما پرید. این تعبیر؟! امام در حرف زدن خیلی آدم مواظبی بود.
🔹یعنی حقیقتاً آدمی بود که من داستانها دارم از این که چیزی را که میخواست نسبت به کسی مخصوصاً بیان کند، مواظبت میکرد که زیاد و کم نشود. اگر یک وقتی یک چیزی گفته میشد که یک قدری این طرف و آن طرف بود، در اوّلین وقت ممکن اصلاح میکرد، که من یک نمونهاش را برای شما بگویم.
🔹 یک شب منزل حاج احمد آقا بودیم، امام هم بودند. من نام یکی از شخصیّتهای معروف دنیای اسلام را بردم و پرسیدم: نظر شما نسبت به ایشان چیست؟ امام تأمّل مختصری کردند و گفتند: «نمیشناسم.» یک جملهی دیگر هم گفتند که نشانهی بیاعتقادیِ به آن شخصیت بود.
🔹 خوشبختانه آن جمله یادم رفته، یعنی بعد از همان قضیّه هم یادم رفت. گذشت. من فردا یا پس فردایش با امام کاری داشتم، رفتم منزل ایشان. ایشان گفتند: «آن مطلبی که شما پرسیدید، همان نمیشناسم.» یعنی آن جملهی بعدش را پاک کردند. یعنی اینقدر ایشان مواظب بود که یک چیزی نگوید که برخلاف موازین باشد.»
📚کتاب روایت رهبری
#بصیرت
#خواص
✅ @khatteemam
#امام_ره
#ساده_زیستی
🔰 #خاطره| منزل ساده امام (ره)
امام در ابتدا بازگشت به ایران در قم ساکن شدند؛ اما در آنجا شبی دچار مشکل قلبی می شوند و ایشان را بلافاصله از قم به تهران می آوردند. آن زمان درکل کشور دو مرکز قلب وجود داشت که یکی از آن مراکز بیمارستان قلب رجایی بود. امام را در این بیمارستان بستری کردند، اما توصیه پزشکان این بودکه امام در تهران بمانند؛به همین خاطر ایشان به مدت دو هفته در یک خانه مصادره ای اقامت کردند، ولی ناراحت بودند و میگفتند اینجا طاغوتی است؛ من حال و حوصله زندگی در این فضا ها را ندارم،یک خانه ای مانند خانه فلان روحانی( اسم پدر آقای رسولی محلاتی را آوردند که منزل ساده ای داشتند) مناسب است و اگر همچین جایی برای من پیدا کردید من تهران می مانم. لذا حسینیه جماران برای امام(ره) فراهم شدکه پشت آن خانه آقای امام جمارانی بود و ایشان به راحتی به آنجا رفت و آمد داشتند و دیدار های عمومی و خصوصی خودشان را آنجا انجام می دادند.
🎙️ منبع: گفتگو نشریه خط امام با دکتر غلامرضا باطنی ( از اعضای تیم پزشکی امام راحل)
✅ @KHATTEEMAM
#ساده_زیستی
🔰 #خاطره| منزل ساده امام (ره)
امام در ابتدا بازگشت به ایران در قم ساکن شدند؛ اما در آنجا شبی دچار مشکل قلبی می شوند و ایشان را بلافاصله از قم به تهران می آوردند. آن زمان درکل کشور دو مرکز قلب وجود داشت که یکی از آن مراکز بیمارستان قلب رجایی بود. امام را در این بیمارستان بستری کردند، اما توصیه پزشکان این بودکه امام در تهران بمانند؛به همین خاطر ایشان به مدت دو هفته در یک خانه مصادره ای اقامت کردند، ولی ناراحت بودند و میگفتند اینجا طاغوتی است؛ من حال و حوصله زندگی در این فضا ها را ندارم،یک خانه ای مانند خانه فلان روحانی( اسم پدر آقای رسولی محلاتی را آوردند که منزل ساده ای داشتند) مناسب است و اگر همچین جایی برای من پیدا کردید من تهران می مانم. لذا حسینیه جماران برای امام(ره) فراهم شدکه پشت آن خانه آقای امام جمارانی بود و ایشان به راحتی به آنجا رفت و آمد داشتند و دیدار های عمومی و خصوصی خودشان را آنجا انجام می دادند.
🎙️ منبع: گفتگو نشریه خط امام با دکتر غلامرضا باطنی ( از اعضای تیم پزشکی امام راحل)
✅ @KHATTEEMAM
#امام_ره
#روز_تاسوعا
🔰 روضه اروپایی!
روز تاسوعا در نوفللوشاتو، مرحوم آقای اشراقی گفتند که امام (ره) میفرمایند، به محتشمی بگویید امروز و فردا یک ساعت مانده به نماز میآیم بیرون و آماده باشید برای روضهخوانی. گفتم به امام (ره) بگویید که من روضه به سبک فرنگی بلند نیستم و اینجا همه دکتر، مهندسهایی هستند که اینجا تحصیل کردهاند و من به سبک پایین شهر قم بلدم و البته سنتیترین روضهها در پایین شهر قم خوانده میشد. ایشان رفت و بعد حاج احمد آقا آمدند و از قول امام گفتند، من روضه اروپایی نخواستم، روضه در اینجا هم باید به همان شکل سنتی خوانده شود. بر همین اساس امام (ره)،صدای مرحوم کوثری، یکی از #سنتیترین روضهخوانها را خیلی دلنشین میدانست.
📝راوی؛ حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور
#خاطره
✅ @KHATTEEMAM
#روز_تاسوعا
🔰 روضه اروپایی!
روز تاسوعا در نوفللوشاتو، مرحوم آقای اشراقی گفتند که امام (ره) میفرمایند، به محتشمی بگویید امروز و فردا یک ساعت مانده به نماز میآیم بیرون و آماده باشید برای روضهخوانی. گفتم به امام (ره) بگویید که من روضه به سبک فرنگی بلند نیستم و اینجا همه دکتر، مهندسهایی هستند که اینجا تحصیل کردهاند و من به سبک پایین شهر قم بلدم و البته سنتیترین روضهها در پایین شهر قم خوانده میشد. ایشان رفت و بعد حاج احمد آقا آمدند و از قول امام گفتند، من روضه اروپایی نخواستم، روضه در اینجا هم باید به همان شکل سنتی خوانده شود. بر همین اساس امام (ره)،صدای مرحوم کوثری، یکی از #سنتیترین روضهخوانها را خیلی دلنشین میدانست.
📝راوی؛ حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور
#خاطره
✅ @KHATTEEMAM
#امام_ره
#دفاع_مقدس
🔰 تاکجا ایستاده اید؟!
در اوج #بمباران شهرها به وسیله هواپیماها و موشکهای صدام، یک روز چندین موشک به تهران اصابت کرده بود و در نقاطی از آسمان شهر، دود غلیظ ناشی از انفجار موشک به چشم میخورد و ضد هوایی ها هم کار میکرد. من خدمت حضرت امام بودم و ایشان مشغول قدم زدن بودند. عرض کردم، آقا! بالاخره شما تا کجا ایستادهاید؟ امام انگشت خود را روی #پیشانی گذاشته و فرمودند: تا وقتی موشک اینجا بخورد.
.
📝راوی؛ حمید انصاری به نقل از حاج احمدآقا خمینی
#خاطره
✅ @KHATTEEMAM
#دفاع_مقدس
🔰 تاکجا ایستاده اید؟!
در اوج #بمباران شهرها به وسیله هواپیماها و موشکهای صدام، یک روز چندین موشک به تهران اصابت کرده بود و در نقاطی از آسمان شهر، دود غلیظ ناشی از انفجار موشک به چشم میخورد و ضد هوایی ها هم کار میکرد. من خدمت حضرت امام بودم و ایشان مشغول قدم زدن بودند. عرض کردم، آقا! بالاخره شما تا کجا ایستادهاید؟ امام انگشت خود را روی #پیشانی گذاشته و فرمودند: تا وقتی موشک اینجا بخورد.
.
📝راوی؛ حمید انصاری به نقل از حاج احمدآقا خمینی
#خاطره
✅ @KHATTEEMAM
#امام_ره
#حصر_سوسنگرد
🔰 محاصره شکسته نشود، خودم به اهواز میروم!
اواخر آبان سال ۵۹ بود. آیت الله مدنی،حاج صادق صدقی و سید حسین موسوی تبریزی و بنده سوار هواپیما شدیم و از تبریز به تهران آمدیم محضر امام خمینی (ره) رفتیم. آقای مدنی قضیه #حصر_سوسنگرد را به امام اطلاع دادند. امام به آقای اشراقی فرمودند: «اگر تا ۲۴ ساعت محاصره سوسنگرد شکسته نشود، خودم به اهواز میروم» عین همین جمله را گفتند. محاصره #۲۴_ساعت هم طول نکشید که شکسته شد. بعد از آن شهید علی تجلایی به آقای مدنی زنگ زد و گزارش کامل شکست حصر را ارائه داد.
📚 کتاب تجلای تاسوعا در سوسنگرد؛ اثر علی احدی زاویه
#خاطره
🌐 بله | ایتا | اینستاگرام
✅ @KHATTEEMAM
#حصر_سوسنگرد
🔰 محاصره شکسته نشود، خودم به اهواز میروم!
اواخر آبان سال ۵۹ بود. آیت الله مدنی،حاج صادق صدقی و سید حسین موسوی تبریزی و بنده سوار هواپیما شدیم و از تبریز به تهران آمدیم محضر امام خمینی (ره) رفتیم. آقای مدنی قضیه #حصر_سوسنگرد را به امام اطلاع دادند. امام به آقای اشراقی فرمودند: «اگر تا ۲۴ ساعت محاصره سوسنگرد شکسته نشود، خودم به اهواز میروم» عین همین جمله را گفتند. محاصره #۲۴_ساعت هم طول نکشید که شکسته شد. بعد از آن شهید علی تجلایی به آقای مدنی زنگ زد و گزارش کامل شکست حصر را ارائه داد.
📚 کتاب تجلای تاسوعا در سوسنگرد؛ اثر علی احدی زاویه
#خاطره
🌐 بله | ایتا | اینستاگرام
✅ @KHATTEEMAM