اخبار رهبر انقلاب
429K subscribers
11.7K photos
7.28K videos
1.6K files
15.5K links
⚡️اخبار و مطالب سریع و معتبر درباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

Farsi.khamenei.ir
x.com/Khamenei_fa
Download Telegram
💟 پدرم طاقت دوری ما را نداشت

🔻خاطره رهبرانقلاب از #پدر بزرگوارشان:
💗من کمتر پدری را دیدم که ‌اين‌قدر نسبت به فرزندانش #محبت داشته باشد...

💗من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه می‌گرفتیم و می‌رفتیم ییلاق برای گردش و #تفریح‌. با دوستان طلبه می‌رفتیم وکیل‌آباد... یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمی‌گشتیم، خسته و کوفته می‌خوابیدیم.

💗پدرم که از #نماز بر می‌گشت، ماها را توی خواب می‌بوسید...

🔺طاقت نمی‌آورد. از صبح ما را ندیده بود.‌ اينقدر دلش تنگ شده بود.‌

📲 مطالب‌درباره‌رهبرانقلاب👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEaPJPijNgEWbQfQ8w
💟 پدرم طاقت دوری ما را نداشت

🔻خاطره رهبرانقلاب از #پدر بزرگوارشان:
💗من کمتر پدری را دیدم که ‌اين‌قدر نسبت به فرزندانش #محبت داشته باشد...

💗من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه می‌گرفتیم و می‌رفتیم ییلاق برای گردش و #تفریح‌. با دوستان طلبه می‌رفتیم وکیل‌آباد... یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمی‌گشتیم، خسته و کوفته می‌خوابیدیم.

💗پدرم که از #نماز بر می‌گشت، ماها را توی خواب می‌بوسید...

🔺طاقت نمی‌آورد. از صبح ما را ندیده بود.‌ اينقدر دلش تنگ شده بود.‌

💻 @Khamenei_irNews
Forwarded from رسانه نگار
📱حضرت پدر در حلقه فرشتگان گل‌گلی‌پوش!

سیدمحمود رضوی به بهانه انتشار فیلم جدیدی از جشن تکلیف پارسال دختران در حساب اینستاگرام خود نوشت:

✏️جمعه ۱۲ رجب ۱۴۰۱ ، ساعتی به اذان مغرب شب میلاد مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه‌السلام مانده بود، فرشته‌های سفید و گل‌گلی پوش یکی یکی می‌آمدند و برای دیدار #پدر و جشن آماده می‌شدند.

✏️شور و شوق دیدار پدر آنقدر بود که بزرگترهای حاضر در #حسینیه_امام_خمینی(ره) هر چند دقیقه یکبار اشک در چشمانشان حلقه می‌زد.
فرشته ها آنقدر پر از انرژی و شوق بودند که نشاندن آنها در سر صفوف نماز برای مربیان و همراهان آنها سخت بود.
چشم‌ همهٔ فرشته‌ها از ساعتی قبل بر در ورودی حضرت آقا به حسینیه بود.

✏️زمان برنامه‌ریزی شده برای ورود حضرت پدر، مقارن با اذان مغرب و عشا بود، چند فرشته‌ی یادگار شهید، مترصد هماهنگی بودند تا به استقبال حضرت پدر بروند و ایشان را تا داخل حسینیه همراهی کنند.

✏️شور و شعف فرشته‌ها آنقدر بود که برخی‌ به مسئولین برگزاری مراسم پیشنهاد دادند اگر مقدور باشد حضرت پدر کمی زودتر و قبل از اذان به میان بچه‌ها بیایند.

✏️چون این ذوق فرشته‌ها، با اذان و نظم و آمادگی لازم برای نماز کور می‌شود، اما حس می‌شد که انتقال این پیشنهاد برای مسئولین سخت بود و نمی‌خواستند نظم برنامه‌های حضرت پدر را بر هم بریزند.
همه چیز برای زمان نماز و اذان در حال آماده‌سازی بود.

✏️یکی از مسئولین اجرایی مراسم دلش طاقت نیاورد، چند لحظه‌ای از حسینه خارج شد و داستان را منتقل کرد.

✏️۱۵ دقیقه‌ای تا نماز مانده بود که مسئول مربوطه سراسیمه آمدند، دنبال فرشته‌های یادگار شهدا که قرار بود وقت اذان به استقبال حضرت پدر بروند.

✏️ظاهرا پیام به حضرت پدر رسیده بود و ایشان هم دلشان طاقت نیاورده بود و میخواستند این شور و اشتیاق را پاسخ دهند.
تا فرشته‌ها را جمع و جور کنند، حضرت پدر به حیاط حسینیه رسیده بودند، حالا ایشان به احترام فرشته‌های یادگار شهدا به انتظار در حیاط ایستادند!
شاید ۳-۴ دقیقه زمان برد؛ همه در تلاطم بودند و پدر امت در آرامش منتظر فرشته‌ها!
وقتی فرشته‌ها به درگاه خروج از حسینیه رسیدند، حضرت پدر لبخند به لب به سمت آنها آمدند.
با تک‌تک‌شان حال‌واحوال کردند و نامشان را جویا شدند و با عکس پدرانشان، آنها را بیشتر شناختند.
حالا فرشته‌های یادگار شهدا، محافظان و همراهان ۹ ساله‌ی حضرت پدر شده بودند و ایشان با همراهی آنها وارد حسینیه امام خمینی(ره) شدند.

✏️آنقدر شور و اشتیاق فرشته های داخل حسینیه بالا گرفت که یادشان رفت قرار بوده وقت دیدار به سنت مرسوم شعار دهند و صلواتی بفرستند.
فرشته‌ها آن چیزی را بروز دادند که احساسات واقعی درونی آنها می‌گفت، شاید اولین باری بود که حسینیه امام خمینی(ره) صدای جیغ و دست و هورا در خود می‌شنید.
فرشته‌ها بالا و پائین می‌پریدند، دست تکان می‌دادند، می‌خندیدند و اشک می‌ریختند، احساسات غریبی که شاید در و دیوار حسینیه همراه آن احساسات پاک می‌خندید و می‌گریست.
فرشته‌ها یکبار قبل از اذان از "اینجا #ایران بودن" خواندند و با آن هم اشک ریختند.

✏️نماز اول اقامه شد، بین دو نماز حضرت پدر برای چند دقیقه به محل سخنرانی رفتند تا کمی با فرشته ها هم کلام شوند، دوباره فرشته‌ها یکپارچه و یکصدا گفتند که "اینجا ایران است" و "مردمش نمی‌بازند" و خودشان را "ستاره‌ساز" نامیدند.

✏️حضرت پدر تا خواستند کلامی بگویند، یکی از فرشته ها از میان جمعیت بلند شد و با صدای بلند طوری که حضرت پدر بشنود، گفت:
آقا ما خیلی دوستت داریم...
حضرت پدر هم لبخند به لب فرمودند:
ما هم شما را خیلی دوستتون داریم.

✏️حضرت پدر توصیه‌هایی برای عبادت و تکلیف کردند و به آنها توصیه کردند با خدا #دوست باشند.

✏️نماز دوم که اقامه شد، فرشته‌ها آمدند و دور حضرت پدر حلقه زدند. هنوز تعقیبات نماز آقا تمام نشده بود که حلقه فرشته‌‌ها بدون هیچ مانعی بزرگ و بزرگتر شد.
هر کدام چیزی می‌گفتند، بیشترین صدایی که به گوش می‌رسید، صدای آقا آقا و التماس دعا، اما با همان زبان و گویش فرشته‌های۹‌ساله بود.

✏️حضرت پدر به قدر وسع به احساسات تک‌تک آنها پاسخ دادند و بعد هم، با بدرقه جمعیت از حسینیه خارج شدند و فرشتگانی ماندند که آمده بودند بیعت کنند تا روزی حماسه ساز شوند و حالا برای تک تک ما خاطره ساز شدند، خاطره‌ای از یک قاب زیبا:
“حضرت پدر در حلقه فرشتگان گل‌گلی پوش!”

✏️این مراسم کافی بود تا درک شهودی و حضوری از حس پدری برای یک امت پیدا کنیم و بیشتر دلتنگ امام زمان(عج) شویم.

✏️ #جشن_فرشته_ها در ایامی برگزار شد که عده‌ای در تلاش بودند تا تصویری غیر واقعی از پدر امت و نائب امام زمان(عج) بسازند، غافل از اینکه تصویرِ وَلی جای دیگر بسته شده و این تصویر با شعار و دیوار نویسی تغییر نمیکند و آن ترفندهای شیطانی برای انکار واقعیت، باعث تغییر حقیقت تصویر پدر امت نمی‌شود.

🖥 @Negar_Resane
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM