💢مشی سیاسی طالبان در فقه سیاسی ابوحنیفه
بخش(۱)
🖋نوراحمد بلنداختر نشتیفانی
🔸سیزده قرن پس از وفات بنیانگذار مذهب حنفی #ابوحنیفه در سرزمین آبا و اجدادیش افغانستان که کمتر از یک قرن بعد از او یکی از کانونهای مهم این مذهب شد (بلخ /مرجی آباد) گروهی به نام #طالب با اسلحه و سیاست امور سیاسی را به دست گرفته و منادی تاسیس امارت اسلامی_ آنگونه که در مذاکرات صلح قطر مطرح کردند_بر مبنای شریعت اسلام و مذهب حنفی هستند.
🔸در این نوشته به تناسب و مطابقت اندیشه و مرام سیاسی طالبان _و نه سایر زمینههای فکری شان _با تئوری و موضعگیریهای سیاسی ابوحنیفه_ و نه بعضی شاگردان و مخالفانش_ پرداخته خواهد شد .ضمناً لیست منابع کلیه فکت ها و ادعاها در این نوشته موجود و به دلیل اطاله قید نمی شود.
🔸اعتقاد به اختیار و مسئولیت پذیری انسان در نگاه ابوحنیفه ،ایشان را به عنوان یک معترض و کنشگر سیاسی اجتماعی با جنبشهای انقلابی عصر خود پیوند زد، این پیوند منجر به شکلگیری فقه سیاسی وی شود و در طول تاریخ اسلام این بخت را برای حنفیان به ارمغان آورد که قرنها عهدهدار امور سیاسی و خصوصاً قضایی مسلمانان باشند.
🔸لازم به ذکر است که اولین نظام سیاسی بر مبنای فقه سیاسی حنفی؛ #سامانیان در ماوراءالنهر و آخرینش امپراتوری #عثمانی در خاورمیانه و جدیدترینش طالبان در افغانستان است .البته طالبان قید" شریعت اسلام" را هم اضافه می کنند ،شاید به همین خاطر است که اولین متون حقوقی در حوزه فلسفه سیاسی خصوصاً حقوق بین الملل در تاریخ اسلام و شاید جهان متعلق به شیبانی، شاگرد ابوحنیفه ،به نام السیر الکبیر باشد که توسط نشر گنج دانش در تهران ترجمه و منتشر شده است.
🔸در اندیشه سیاسی #ابوحنیفه ایمان و کفر، فعل بندگان و دایره ایمان در وسیع ترین شکل ممکن می باشد به نحوی که حتی مرتکب کبائر را ، مشروط به عدم حلیت گناه ،از دایره ایمان خارج نمی داند او نظام سیاسی مورد نظرش را از این عبارت قرآنی " امه وسطه" استخراج کرده و "انتخاب و عدالت "را شرط قوام و استمرار و مشروعیت آن میداند .در بحث "انتخاب" ، قدرت سیاسی در دست حاکمان را امانتی از جانب مردم می داند، وی در سخنانی خطاب به منصور خلیفه عباسی به صراحت میگوید که خلافت بر اجماع مومنان و مشورت آنان متکی است و استدلالی تاریخی ذکر میکند که مادامی که بیعت اهل یمن به خلیفه اول نرسید از پذیرش حکم خلافت خودداری کرد.
🔸 #عدالت شرط دیگر مشروعیت بخشی نظام سیاسی است اگرچه که تعریف دقیق عدالت از منظر وی در منابعی که بنده بررسی کردم دیده نشد ولی با مشخص نمودن حدود اختیارات و وظایف حاکم و مشخص نمودن قدرت سیاسی حاکم در عرصه های مختلف و حساسیت نسبت به این موضوع وپرداختن به جزییات حقوق وتکالیف متقابل دولت ومردم و تاکید بر اهداف دین که همان روشنگری و رفاه و سعادت است میتوان گفت عدالت را وسیلهای برای رسیدن به این اهداف تعریف کرده است.
🔸او خلیفه عادل و منتخب را دارای قدرت مطلق ندانسته و معتقد به تقسیم قدرت ( تفکیک قوا) است .به جرات می توان گفت اولین کسی که در تاریخ ، #نظریه_تفکیک_قوا را مطرح نمود ابوحنیفه است وی به صراحت میگوید؛ اگر خلیفه به سبب تجاوز به حقوق ،مقصر باشد قاضی باید او را مجبور کند که به حکم قانون گردن بگذارد.
🔸ایشان همچنین ملاک اعتبار آراء قضات در نظام غصبی و ظالمانه را به موضوع رعایت عدالت در رسیدگی _و نه مشروعیت حاکم_ گره میزند و معتقد است اگر محکمه در نظام سیاسی نامشروع حکمی صادر کند آن حکم زمانی معتبر و قابل استناد خواهد بود که بر مبنای عدل باشد .
🔸عدم پذیرش مقام قضاوت و نهایتاً از دست دادن جان خود در این راه بر مبنای همین ایده بود که نشأت گرفته از #عدالت_فرا_سلطه و تفکیک قوا بود یعنی اعتقادی به دخالت خلیفه در امر قضا نداشته و خواستار تمکین خلیفه در مقابل سیستم قضایی و اجرای عدالت بود .شاگردانی از ایشان همچون ابراهیم الصنعانی( زرگرمرو)و سلم بن سالم از کسانی بودند که بر سر این ایده ها ایستادگی کرده و جان خود را از دست دادند؛ مثلاً سلم بن سالم ، قاضی بلخ ،شهادت کارمندان دولت عباسی را به دلیل عادل نبودن نمیپذیرفت ،او حتی نگاه کردن به صورت حاکم ظالم را حرام میدانست.آیا چنین رویکردی مورد تایید سردمداران امارت اسلامی می باشد؟ واصولا چنین تحمل ومدارایی در روش حکمرانی آنان دیده می شود؟
🔹ادامه دارد....
در پست بعدی
@khafnews
کانال خبری-تحلیلی خواف را در اینستاگرام دنبال کنید👇
https://instagram.com/khafnews98?utm_medium=copy_link
پل های ارتباطی با کانال خبری،تحلیلی خواف
١- @admiinkhafnews
٢- @kha_news
https://telegram.me/khafnews/
بخش(۱)
🖋نوراحمد بلنداختر نشتیفانی
🔸سیزده قرن پس از وفات بنیانگذار مذهب حنفی #ابوحنیفه در سرزمین آبا و اجدادیش افغانستان که کمتر از یک قرن بعد از او یکی از کانونهای مهم این مذهب شد (بلخ /مرجی آباد) گروهی به نام #طالب با اسلحه و سیاست امور سیاسی را به دست گرفته و منادی تاسیس امارت اسلامی_ آنگونه که در مذاکرات صلح قطر مطرح کردند_بر مبنای شریعت اسلام و مذهب حنفی هستند.
🔸در این نوشته به تناسب و مطابقت اندیشه و مرام سیاسی طالبان _و نه سایر زمینههای فکری شان _با تئوری و موضعگیریهای سیاسی ابوحنیفه_ و نه بعضی شاگردان و مخالفانش_ پرداخته خواهد شد .ضمناً لیست منابع کلیه فکت ها و ادعاها در این نوشته موجود و به دلیل اطاله قید نمی شود.
🔸اعتقاد به اختیار و مسئولیت پذیری انسان در نگاه ابوحنیفه ،ایشان را به عنوان یک معترض و کنشگر سیاسی اجتماعی با جنبشهای انقلابی عصر خود پیوند زد، این پیوند منجر به شکلگیری فقه سیاسی وی شود و در طول تاریخ اسلام این بخت را برای حنفیان به ارمغان آورد که قرنها عهدهدار امور سیاسی و خصوصاً قضایی مسلمانان باشند.
🔸لازم به ذکر است که اولین نظام سیاسی بر مبنای فقه سیاسی حنفی؛ #سامانیان در ماوراءالنهر و آخرینش امپراتوری #عثمانی در خاورمیانه و جدیدترینش طالبان در افغانستان است .البته طالبان قید" شریعت اسلام" را هم اضافه می کنند ،شاید به همین خاطر است که اولین متون حقوقی در حوزه فلسفه سیاسی خصوصاً حقوق بین الملل در تاریخ اسلام و شاید جهان متعلق به شیبانی، شاگرد ابوحنیفه ،به نام السیر الکبیر باشد که توسط نشر گنج دانش در تهران ترجمه و منتشر شده است.
🔸در اندیشه سیاسی #ابوحنیفه ایمان و کفر، فعل بندگان و دایره ایمان در وسیع ترین شکل ممکن می باشد به نحوی که حتی مرتکب کبائر را ، مشروط به عدم حلیت گناه ،از دایره ایمان خارج نمی داند او نظام سیاسی مورد نظرش را از این عبارت قرآنی " امه وسطه" استخراج کرده و "انتخاب و عدالت "را شرط قوام و استمرار و مشروعیت آن میداند .در بحث "انتخاب" ، قدرت سیاسی در دست حاکمان را امانتی از جانب مردم می داند، وی در سخنانی خطاب به منصور خلیفه عباسی به صراحت میگوید که خلافت بر اجماع مومنان و مشورت آنان متکی است و استدلالی تاریخی ذکر میکند که مادامی که بیعت اهل یمن به خلیفه اول نرسید از پذیرش حکم خلافت خودداری کرد.
🔸 #عدالت شرط دیگر مشروعیت بخشی نظام سیاسی است اگرچه که تعریف دقیق عدالت از منظر وی در منابعی که بنده بررسی کردم دیده نشد ولی با مشخص نمودن حدود اختیارات و وظایف حاکم و مشخص نمودن قدرت سیاسی حاکم در عرصه های مختلف و حساسیت نسبت به این موضوع وپرداختن به جزییات حقوق وتکالیف متقابل دولت ومردم و تاکید بر اهداف دین که همان روشنگری و رفاه و سعادت است میتوان گفت عدالت را وسیلهای برای رسیدن به این اهداف تعریف کرده است.
🔸او خلیفه عادل و منتخب را دارای قدرت مطلق ندانسته و معتقد به تقسیم قدرت ( تفکیک قوا) است .به جرات می توان گفت اولین کسی که در تاریخ ، #نظریه_تفکیک_قوا را مطرح نمود ابوحنیفه است وی به صراحت میگوید؛ اگر خلیفه به سبب تجاوز به حقوق ،مقصر باشد قاضی باید او را مجبور کند که به حکم قانون گردن بگذارد.
🔸ایشان همچنین ملاک اعتبار آراء قضات در نظام غصبی و ظالمانه را به موضوع رعایت عدالت در رسیدگی _و نه مشروعیت حاکم_ گره میزند و معتقد است اگر محکمه در نظام سیاسی نامشروع حکمی صادر کند آن حکم زمانی معتبر و قابل استناد خواهد بود که بر مبنای عدل باشد .
🔸عدم پذیرش مقام قضاوت و نهایتاً از دست دادن جان خود در این راه بر مبنای همین ایده بود که نشأت گرفته از #عدالت_فرا_سلطه و تفکیک قوا بود یعنی اعتقادی به دخالت خلیفه در امر قضا نداشته و خواستار تمکین خلیفه در مقابل سیستم قضایی و اجرای عدالت بود .شاگردانی از ایشان همچون ابراهیم الصنعانی( زرگرمرو)و سلم بن سالم از کسانی بودند که بر سر این ایده ها ایستادگی کرده و جان خود را از دست دادند؛ مثلاً سلم بن سالم ، قاضی بلخ ،شهادت کارمندان دولت عباسی را به دلیل عادل نبودن نمیپذیرفت ،او حتی نگاه کردن به صورت حاکم ظالم را حرام میدانست.آیا چنین رویکردی مورد تایید سردمداران امارت اسلامی می باشد؟ واصولا چنین تحمل ومدارایی در روش حکمرانی آنان دیده می شود؟
🔹ادامه دارد....
در پست بعدی
@khafnews
کانال خبری-تحلیلی خواف را در اینستاگرام دنبال کنید👇
https://instagram.com/khafnews98?utm_medium=copy_link
پل های ارتباطی با کانال خبری،تحلیلی خواف
١- @admiinkhafnews
٢- @kha_news
https://telegram.me/khafnews/
Telegram
کانال خبری-تحلیلی شهرستان خواف
با ما در ارتباط باشید
Admin : @admiinkhafnews
Admin : @admiinkhafnews