🔺اسلام انقلابیِ فرقان یا اسلام انقلابیِ خمینی؟
آقای روحانی گفته که «شهید مطهری، #اسلام_انقلابی را خطری بزرگ در برابر #انقلاب_اسلامی میدانست... قائلان به اسلام انقلابی، شهید مطهری را به شهادت رساندند.»
رئیسجمهور راست گفته. اما
چند نکته:
شک نیست که مراد آقای روحانی از اشاراتِ منفی و تخریبیاش به مفهوم اسلام انقلابی، کارکردی امروزی دارد. امروز، اسلام انقلابی، قائلین پرشماری دارد. اما، اسلام انقلابیِ مورد استناد امروزیها، مفهومی کاملا برآمده از ادبیات امام خمینیست. از ادبیاتِ متواتر و قاطع امام. مراد امام از این مفهوم، کاملا روشن است و دقیق.
اما آنچه شهید مطهری میگوید، واکنش مشخصیست به منادیانِ اسلام انقلابی در دههی پنجاه. همانها که با برداشتهای سطحی و احمقانه از معارف #دکتر_شریعتی و تحت تاثیر آموزههای چپگرایانه، اسلام را صرفا وسیلهی مبارزه میدانستند و مبارزه را یگانه هدف. #گروهک_فرقان، در نتیجهی این التقاط فکری، دست به ترور امثال شهید مطهری و شهید قاضی و... زد.
روشن است که اسلام انقلابیِ ترسیمشده توسط #فرقان و #مجاهدین_خلق، ماهیتا با اسلام انقلابیِ مورد نظر امام خمینی متفاوت است.
حالا اگر رییس جمهور بدون اشاره به ریشههای تاریخیِ حملهی شهید مطهری به اسلام انقلابی و هجوم هواداران اسلام انقلابیِ دههی پنجاه به شهید مطهری، بر آن است تا منتقدین امروز خود را منتسب به همان التقاطِ فرقانی کرده و به اصطلاح، آنها را خلعِ سلاح تئوریک کند، عملی غیرصادقانه مرتکب شده. هوادارانِ امروزِ اسلام انقلابی، به اعتبار معارف خمینیِ بزرگ، اتفاقا سرسختترین مخالفین تحجر و خشکمغزی و ارتجاع هستند. ناجوانمردیست که اسلام انقلابیِ فرقان و منافقین را با اسلام انقلابیِ خمینی یکی جا بزنیم.
@ebteda_ir
کانال جمهوری
@jomhouri
آقای روحانی گفته که «شهید مطهری، #اسلام_انقلابی را خطری بزرگ در برابر #انقلاب_اسلامی میدانست... قائلان به اسلام انقلابی، شهید مطهری را به شهادت رساندند.»
رئیسجمهور راست گفته. اما
چند نکته:
شک نیست که مراد آقای روحانی از اشاراتِ منفی و تخریبیاش به مفهوم اسلام انقلابی، کارکردی امروزی دارد. امروز، اسلام انقلابی، قائلین پرشماری دارد. اما، اسلام انقلابیِ مورد استناد امروزیها، مفهومی کاملا برآمده از ادبیات امام خمینیست. از ادبیاتِ متواتر و قاطع امام. مراد امام از این مفهوم، کاملا روشن است و دقیق.
اما آنچه شهید مطهری میگوید، واکنش مشخصیست به منادیانِ اسلام انقلابی در دههی پنجاه. همانها که با برداشتهای سطحی و احمقانه از معارف #دکتر_شریعتی و تحت تاثیر آموزههای چپگرایانه، اسلام را صرفا وسیلهی مبارزه میدانستند و مبارزه را یگانه هدف. #گروهک_فرقان، در نتیجهی این التقاط فکری، دست به ترور امثال شهید مطهری و شهید قاضی و... زد.
روشن است که اسلام انقلابیِ ترسیمشده توسط #فرقان و #مجاهدین_خلق، ماهیتا با اسلام انقلابیِ مورد نظر امام خمینی متفاوت است.
حالا اگر رییس جمهور بدون اشاره به ریشههای تاریخیِ حملهی شهید مطهری به اسلام انقلابی و هجوم هواداران اسلام انقلابیِ دههی پنجاه به شهید مطهری، بر آن است تا منتقدین امروز خود را منتسب به همان التقاطِ فرقانی کرده و به اصطلاح، آنها را خلعِ سلاح تئوریک کند، عملی غیرصادقانه مرتکب شده. هوادارانِ امروزِ اسلام انقلابی، به اعتبار معارف خمینیِ بزرگ، اتفاقا سرسختترین مخالفین تحجر و خشکمغزی و ارتجاع هستند. ناجوانمردیست که اسلام انقلابیِ فرقان و منافقین را با اسلام انقلابیِ خمینی یکی جا بزنیم.
@ebteda_ir
کانال جمهوری
@jomhouri
Forwarded from شناخت رهبری
✳ آیتالله خامنهای: #دکتر_شریعتی حقیقتپذیر بود
در سال ۵۰ یا ۵۱، آنوقتی که احساسات ضدشریعتی و احساسات شریعتیگران در اوج تخاصم بود و اینجا و آنجا و بحثها و قلمزدنهای بیثمر و احیاناً زیانبخش و گفتن و شنیدنهای بیفرجامِ پایانناپذیر، وقت عزیز جامعه ما و انقلاب ما را میگرفت، جوان طلبهای در مدرسه فیضیه قم و یا ظاهراً در صحن، آمد پیش من و گفت: «من از قم با شوق و علاقه وافری برای شرکت در کلاس اسلامشناسی حسینیه ارشاد، هر هفته به تهران میروم و اینهفته هم رفته بودم و شریعتی را استاد خودم میدانم. اما رفتم آنجا و در ضمن بیاناتِ دکتر، جملهای گفته شد راجع به روحانیون. من احساس ناراحتی و شرم کردم و خجالت کشیدم. اهانت بود». و گله کرد که چرا این استاد عزیزی که ما به او علاقه داریم، گاهی در حرفها تعبیرات نیشداری به کار میبرند.
من عیناً این مطلب را به مرحومِ دکتر گفتم. از خصوصیات دکتر شریعتی، حقیقتپذیری بود. برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند، حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت میپذیرفت. و اگر کسی به خط فکری این متفکرِ عزیز، در میانه سالهای ۴۶ و ۴۷ تا ۵۲ نگاه کند، بروشنی این تغییر جهت را در چند بخش میبیند. دائماً رو به بهترشدن و تکاملیابی و رفعِ عیب حرکت میکرد.
از این گله و شکایتِ برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم کرد. و جبران کرد. و چند سخنرانی پرشور و تغییرات واقعبینانه درباره حوزههای علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب، گوشهای از این جبران بود.*
* «و اما اینکه من با روحانیت مخالفم، تهمتی است که همان اندازه بیپاست که پیش از این شایع کرده بودند با تشیع مخالفم... در همین حوزه علمیه ما، اکنون دانشمندان و متفکران و آزاداندیشانی هستند که سرمایه امید و الهامبخش ایمان مایند و در برابر دانشگاهِ ما، موجب حیثیت علمی و فرهنگی ما.» (#مجموعه_آثار ۳۳/ #گفتوگوهای_تنهایی)
«کمتر کسی است که در این سالها به شدت و با تکیهای که من دارم از «#روحانیت» به عنوان «تنها پایگاه فرهنگی و معنوی ما که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب مصون و مستقل مانده» و «تنها جایی است که چهرههای علیواری اگر باشد، باز در میان همینها هست»، دفاع کرده باشد و آنهم به تکرار و با استدلال.» (#نامهها)
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
#جریان_روشنفکری_اسلامی_در_ایران
[مقارنه دو سخنرانی از آیتالله خامنهای در سالگرد درگذشت دکتر #علی_شریعتی در سال ۱۳۵۹]
(چاپ اول، تهران: مؤسسه جهادی صهبا، فروردین ۱۳۹۳)
صفحات ۶۶ و ۶۷.
@shenakhte_rahbari
در سال ۵۰ یا ۵۱، آنوقتی که احساسات ضدشریعتی و احساسات شریعتیگران در اوج تخاصم بود و اینجا و آنجا و بحثها و قلمزدنهای بیثمر و احیاناً زیانبخش و گفتن و شنیدنهای بیفرجامِ پایانناپذیر، وقت عزیز جامعه ما و انقلاب ما را میگرفت، جوان طلبهای در مدرسه فیضیه قم و یا ظاهراً در صحن، آمد پیش من و گفت: «من از قم با شوق و علاقه وافری برای شرکت در کلاس اسلامشناسی حسینیه ارشاد، هر هفته به تهران میروم و اینهفته هم رفته بودم و شریعتی را استاد خودم میدانم. اما رفتم آنجا و در ضمن بیاناتِ دکتر، جملهای گفته شد راجع به روحانیون. من احساس ناراحتی و شرم کردم و خجالت کشیدم. اهانت بود». و گله کرد که چرا این استاد عزیزی که ما به او علاقه داریم، گاهی در حرفها تعبیرات نیشداری به کار میبرند.
من عیناً این مطلب را به مرحومِ دکتر گفتم. از خصوصیات دکتر شریعتی، حقیقتپذیری بود. برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند، حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت میپذیرفت. و اگر کسی به خط فکری این متفکرِ عزیز، در میانه سالهای ۴۶ و ۴۷ تا ۵۲ نگاه کند، بروشنی این تغییر جهت را در چند بخش میبیند. دائماً رو به بهترشدن و تکاملیابی و رفعِ عیب حرکت میکرد.
از این گله و شکایتِ برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم کرد. و جبران کرد. و چند سخنرانی پرشور و تغییرات واقعبینانه درباره حوزههای علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب، گوشهای از این جبران بود.*
* «و اما اینکه من با روحانیت مخالفم، تهمتی است که همان اندازه بیپاست که پیش از این شایع کرده بودند با تشیع مخالفم... در همین حوزه علمیه ما، اکنون دانشمندان و متفکران و آزاداندیشانی هستند که سرمایه امید و الهامبخش ایمان مایند و در برابر دانشگاهِ ما، موجب حیثیت علمی و فرهنگی ما.» (#مجموعه_آثار ۳۳/ #گفتوگوهای_تنهایی)
«کمتر کسی است که در این سالها به شدت و با تکیهای که من دارم از «#روحانیت» به عنوان «تنها پایگاه فرهنگی و معنوی ما که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب مصون و مستقل مانده» و «تنها جایی است که چهرههای علیواری اگر باشد، باز در میان همینها هست»، دفاع کرده باشد و آنهم به تکرار و با استدلال.» (#نامهها)
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
#جریان_روشنفکری_اسلامی_در_ایران
[مقارنه دو سخنرانی از آیتالله خامنهای در سالگرد درگذشت دکتر #علی_شریعتی در سال ۱۳۵۹]
(چاپ اول، تهران: مؤسسه جهادی صهبا، فروردین ۱۳۹۳)
صفحات ۶۶ و ۶۷.
@shenakhte_rahbari
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺حرکتش به سمتِ اسلام اصیل بود
كار او (#دکتر_شریعتی) از ديد بنده تا آنجا كه آثار او را خوانده يا شنيدهام ــ چون نه همه آثارش را خواندهام و نه همه آنها را شنيدهام ــ و قدرى هم با او صحبت كردهام، دكتر شريعتى عينيت يك حركت به سوى اسلام بود. يعنى يك كسى كه از انديشه هاى عادى و ساده اسلامى با انديشه هاى غربى آشنا شده، بعد ضمن يك پويش و حركت، دائماً دارد به سمت اسلام مىآيد و استنباط من از صحبتهايى كه با ايشان كردهام اين است. ايشان اين استعداد را داشتند كه هرچه جلو مىآمدند به سمت #اسلام_اصيل جلو بيايند. چنين حركتى براى ساختن صدها هزار جوان ما بايد مورد حسن استفاده قرار بگيرد. يعنى آن جوان خودش را در اين حركت مىيابد و مىآيد. اين ما هستيم كه بايد توانايى نشان بدهيم و دائماً موجبات سرعت حركت و گسترش حركت جوانها را از اين مسيرها به سمت اسلام خالص بيشتر فراهم كنيم.
اين ما هستيم که بايد اين كار را بكنيم. خود من شخصاً رأی و نظرم اين است كه با طرد و حذف اين كتابها ما به استوارى اسلام نخواهيم رسيد. با استفاده از اين كتابها به عنوان یک مجرا، مىشود جوانهايى را كه هنوز در همان مجارى هستند، جلو آورد. به آنها كمك كرد و با آنها همكارى كرد تا روزى خودشان را در اسلام خالص بيابند. از اين راه بهتر مىتوانيم جلو برويم. ما نمونه هاى زيادى از اين موضوع را عمل كرده ايم . بنابراين، ما نمىتوانيم از اين نقش مرحوم دكتر شريعتى و آثارش به آسانى صرف نظر كنيم. اينها مال خودشان نيستند، مال اسلام هستند، مال اين جامعه هستند.
🔹شهید آیت الله دکتر بهشتی در #تک_گفتار
.
🔺حرکتش به سمتِ اسلام اصیل بود
كار او (#دکتر_شریعتی) از ديد بنده تا آنجا كه آثار او را خوانده يا شنيدهام ــ چون نه همه آثارش را خواندهام و نه همه آنها را شنيدهام ــ و قدرى هم با او صحبت كردهام، دكتر شريعتى عينيت يك حركت به سوى اسلام بود. يعنى يك كسى كه از انديشه هاى عادى و ساده اسلامى با انديشه هاى غربى آشنا شده، بعد ضمن يك پويش و حركت، دائماً دارد به سمت اسلام مىآيد و استنباط من از صحبتهايى كه با ايشان كردهام اين است. ايشان اين استعداد را داشتند كه هرچه جلو مىآمدند به سمت #اسلام_اصيل جلو بيايند. چنين حركتى براى ساختن صدها هزار جوان ما بايد مورد حسن استفاده قرار بگيرد. يعنى آن جوان خودش را در اين حركت مىيابد و مىآيد. اين ما هستيم كه بايد توانايى نشان بدهيم و دائماً موجبات سرعت حركت و گسترش حركت جوانها را از اين مسيرها به سمت اسلام خالص بيشتر فراهم كنيم.
اين ما هستيم که بايد اين كار را بكنيم. خود من شخصاً رأی و نظرم اين است كه با طرد و حذف اين كتابها ما به استوارى اسلام نخواهيم رسيد. با استفاده از اين كتابها به عنوان یک مجرا، مىشود جوانهايى را كه هنوز در همان مجارى هستند، جلو آورد. به آنها كمك كرد و با آنها همكارى كرد تا روزى خودشان را در اسلام خالص بيابند. از اين راه بهتر مىتوانيم جلو برويم. ما نمونه هاى زيادى از اين موضوع را عمل كرده ايم . بنابراين، ما نمىتوانيم از اين نقش مرحوم دكتر شريعتى و آثارش به آسانى صرف نظر كنيم. اينها مال خودشان نيستند، مال اسلام هستند، مال اين جامعه هستند.
🔹شهید آیت الله دکتر بهشتی در #تک_گفتار
.
Forwarded from مدرسه شرفالدین
"شريعتى، جستجوگرى در مسير شدن"
🔸تقدير و ستايش من از دكتر به خاطر اين است كه او را جستجوگري يافتم كه اگر با زبان روشن و منطق بي غرضانه با او صحبت مي كردي آماده آن بود كه در نظراتش در ساخته هاي پيشينش تجديد نظر كند و اين خود يك بعد زيبا و متعالي در هر انساني است زيرا حق و حق پرستي هم از نكته هاي بارز اسلام است
چرا جامعه ما به جاي استفاده مثبت از چهره ها و سرمايه هايش ، سراغ انگ زدن هايي مي رود كه به اين استفاده مثبت ضرر مي زند ؟
🔸اين شيوه ، شيوه اي كه من از اسلام آموخته ام نيست و آن را نمي پسندم.
من معتقدم از دكتر و بسياري سرمايه هاي علمي ديگر مي توان استفاده مثبت سازنده كرد و اين نكته هاي ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد باز هم تأكيد ميكنم كه مطالعه گران آثار دكتر بايد توجه داشته باشند دكتر يك شدن تيز و تند است و خود دكتر در يكي از سخنراني هايش اين مسئله را درباره عده اي از متفكران غير مسلمان دارد وقتي مي خواهد بگويد ماركس چه ميگفت بايد بگوييد ماركس در چه زماني ؟ ماركس در زمان نوشتن مانيفست ؟ ماركس در چه سني مورد نظر است ؟ خود او هم روي اين مسئله تكيه داشت كه وقتي ميگفتند ماركس چه مي گفت بايد ميگفتند در چه زماني چه ميگفت ؟
🔸اين را در فقهاي خودمان هم مي بينيم مثلاً علامه حلي و علامه طوسي از فقهايي هستند كه خيلي كتاب نوشتند وقتي ميگويند نظر علامه حلي بايد بگوييد در چه سال و در چه كتابي ؟ چه بسا علامه حلي و شيخ طوسي با نظر و فتوايي كه در آثار پنجاه سالگي داشته نظر و فتوايي را كه در سن سي سالگي داشته رد كرده باشد بايد بگويم ذهن هاي تيز و تند كه يك پويش با شتاب هستند بدين گونه اند.
🔸بنابراين مطالعه گران آثار دكتر بايد بدانند كه دكتر برداشت اسلامي را كه در سن سي سالگي داشته در سن چهل و پنج سالگي رد كرده و بي ارزش دانسته است.
#برشی_از_یک_کتاب
#دکتر_شریعتی_جستجوگری_در_مسیر_شدن
#شهید_بهشتی
🔴 @sharafodin_ir
🔸تقدير و ستايش من از دكتر به خاطر اين است كه او را جستجوگري يافتم كه اگر با زبان روشن و منطق بي غرضانه با او صحبت مي كردي آماده آن بود كه در نظراتش در ساخته هاي پيشينش تجديد نظر كند و اين خود يك بعد زيبا و متعالي در هر انساني است زيرا حق و حق پرستي هم از نكته هاي بارز اسلام است
چرا جامعه ما به جاي استفاده مثبت از چهره ها و سرمايه هايش ، سراغ انگ زدن هايي مي رود كه به اين استفاده مثبت ضرر مي زند ؟
🔸اين شيوه ، شيوه اي كه من از اسلام آموخته ام نيست و آن را نمي پسندم.
من معتقدم از دكتر و بسياري سرمايه هاي علمي ديگر مي توان استفاده مثبت سازنده كرد و اين نكته هاي ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد باز هم تأكيد ميكنم كه مطالعه گران آثار دكتر بايد توجه داشته باشند دكتر يك شدن تيز و تند است و خود دكتر در يكي از سخنراني هايش اين مسئله را درباره عده اي از متفكران غير مسلمان دارد وقتي مي خواهد بگويد ماركس چه ميگفت بايد بگوييد ماركس در چه زماني ؟ ماركس در زمان نوشتن مانيفست ؟ ماركس در چه سني مورد نظر است ؟ خود او هم روي اين مسئله تكيه داشت كه وقتي ميگفتند ماركس چه مي گفت بايد ميگفتند در چه زماني چه ميگفت ؟
🔸اين را در فقهاي خودمان هم مي بينيم مثلاً علامه حلي و علامه طوسي از فقهايي هستند كه خيلي كتاب نوشتند وقتي ميگويند نظر علامه حلي بايد بگوييد در چه سال و در چه كتابي ؟ چه بسا علامه حلي و شيخ طوسي با نظر و فتوايي كه در آثار پنجاه سالگي داشته نظر و فتوايي را كه در سن سي سالگي داشته رد كرده باشد بايد بگويم ذهن هاي تيز و تند كه يك پويش با شتاب هستند بدين گونه اند.
🔸بنابراين مطالعه گران آثار دكتر بايد بدانند كه دكتر برداشت اسلامي را كه در سن سي سالگي داشته در سن چهل و پنج سالگي رد كرده و بي ارزش دانسته است.
#برشی_از_یک_کتاب
#دکتر_شریعتی_جستجوگری_در_مسیر_شدن
#شهید_بهشتی
🔴 @sharafodin_ir