📌جناب محمدی نظر خودتان چیست؟
#سیدمحمدحسین_حسینی
🔹حدود ده روزی از انتشار یادداشت #این_گروه_خشن وحید جلیلی میگذرد و حرف و حدیثهای بسیاری در این مدت رد و بد شد؛ اما یک بخش ماجرا برای بنده جای تأمل بیشتری دارد! اینکه نظر و واکنش شخص #حسین_محمدی به این اتفاقات چه بوده است؟
🔹پیش خود فرض را بر صحت همه تعریف و تمجیدهایی که در واکنش به یادداشتهای جلیلی از شما شد بگذاریم؛ و همچنین شکایت دوستان و بزرگواران از جلیلی را به حساب ارادت ناشی از شناخت دقیق از شما... حتی فرض کنیم طبق نظر عزیزان، جلیلی حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع شما را ندارد. اما یک سوال باقی است!؟
🔹حسین محمدی با این حجم از فضایل و کرامات که فرمودهاند، در برابر جسارت یک عنصر قدرناشناس و زماننشناس چگونه است؟ شأن خود را بالاتر از آن بداند که جوابی بدهد یا سوالات و انتقادات طرح شده را در حدی نداند که نیاز به پاسخ باشد؟ بر فرض که این طور باشد...
🔹چه فرد یا افرادی فشار آوردند یادداشت اول را که خبرگزاری فارس منتشر کرده بود حذف شود؟ نیاز به ورود شما نبود که بگویید: «این چه کاری است؟ مگر من که هستم که نقد بنده خط قرمز رسانهای چون فارس باشد؟ من هم یکی از خادمان ملت و رهبری هستم که ممکن است افرادی نقدهای وارد یا ناواردی را به بنده داشته باشند».
🔹حذف مصاحبه تسنیم با عضو شورای فیلمنامه سیمافیلم (تایید رد شدن فیلمنامه سریال بوی باران در شورا و ساخت آن با اعمال نفوذ برخی مدیران) ساعاتی پس از انتشار با توصیه چه کسانی انجام شد؟
🔹 #پرویز_امینی رئیس دفتر شما به صورت سرخود و بدون اطلاع و هماهنگی با شما به دکتر سعید جلیلی نامه نوشت؟ بدون اطلاع شما چتهای خصوصی را منتشر کرد؟ چقدر دوست داشتم خبری (حتی غیر رسمی) از برخورد شما با ایشان بهخاطر این اعمال منتشر شود! اما چرا نشد؟ نسبت شما با این اعمال چه بود؟
🔹اصلا همه اینها به کنار...! مگر شما خود را اجل از نقد و پاسخگویی میدانید؟ چرا خودتان ورود نکردید و نگفتید انتقاداتی به بنده هم وارد است و این عیبها و ضعفهای مدیریتی از ماست که نظرات آقای خامنهای درباره صداوسیما تحقق نیافته و اشکالات ما را به اسم آقا ننویسید. برای مثال جلیلی در نامه دوم خودش به صورت مصداقی از یک اختلاف نظر شما با آقا گفتهاند. اگر دروغ گفته است که با انتشار متن مذاکرات او را رسوا کنید. اگر درست میگوید خب پنهان شدن پشت یادداشتهای تمجیدی چیست؟ چرا با توهینکنندگان به جلیلی که خود از نظرات آقا درباره ایشان از همه آگاهتر هستید برخوردی نکردید؟ چرا پاسخ متواضعانهای در شأن مقام و بر اساس فضائلی که در یادداشتهای بزرگواران ذکر شده به نقدهای غلط او ندادید؟
🔸سکوت شما را باید پای چه چیزی بگذاریم و چه معنایی برداشت کنیم؟
#سیدمحمدحسین_حسینی
🔹حدود ده روزی از انتشار یادداشت #این_گروه_خشن وحید جلیلی میگذرد و حرف و حدیثهای بسیاری در این مدت رد و بد شد؛ اما یک بخش ماجرا برای بنده جای تأمل بیشتری دارد! اینکه نظر و واکنش شخص #حسین_محمدی به این اتفاقات چه بوده است؟
🔹پیش خود فرض را بر صحت همه تعریف و تمجیدهایی که در واکنش به یادداشتهای جلیلی از شما شد بگذاریم؛ و همچنین شکایت دوستان و بزرگواران از جلیلی را به حساب ارادت ناشی از شناخت دقیق از شما... حتی فرض کنیم طبق نظر عزیزان، جلیلی حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع شما را ندارد. اما یک سوال باقی است!؟
🔹حسین محمدی با این حجم از فضایل و کرامات که فرمودهاند، در برابر جسارت یک عنصر قدرناشناس و زماننشناس چگونه است؟ شأن خود را بالاتر از آن بداند که جوابی بدهد یا سوالات و انتقادات طرح شده را در حدی نداند که نیاز به پاسخ باشد؟ بر فرض که این طور باشد...
🔹چه فرد یا افرادی فشار آوردند یادداشت اول را که خبرگزاری فارس منتشر کرده بود حذف شود؟ نیاز به ورود شما نبود که بگویید: «این چه کاری است؟ مگر من که هستم که نقد بنده خط قرمز رسانهای چون فارس باشد؟ من هم یکی از خادمان ملت و رهبری هستم که ممکن است افرادی نقدهای وارد یا ناواردی را به بنده داشته باشند».
🔹حذف مصاحبه تسنیم با عضو شورای فیلمنامه سیمافیلم (تایید رد شدن فیلمنامه سریال بوی باران در شورا و ساخت آن با اعمال نفوذ برخی مدیران) ساعاتی پس از انتشار با توصیه چه کسانی انجام شد؟
🔹 #پرویز_امینی رئیس دفتر شما به صورت سرخود و بدون اطلاع و هماهنگی با شما به دکتر سعید جلیلی نامه نوشت؟ بدون اطلاع شما چتهای خصوصی را منتشر کرد؟ چقدر دوست داشتم خبری (حتی غیر رسمی) از برخورد شما با ایشان بهخاطر این اعمال منتشر شود! اما چرا نشد؟ نسبت شما با این اعمال چه بود؟
🔹اصلا همه اینها به کنار...! مگر شما خود را اجل از نقد و پاسخگویی میدانید؟ چرا خودتان ورود نکردید و نگفتید انتقاداتی به بنده هم وارد است و این عیبها و ضعفهای مدیریتی از ماست که نظرات آقای خامنهای درباره صداوسیما تحقق نیافته و اشکالات ما را به اسم آقا ننویسید. برای مثال جلیلی در نامه دوم خودش به صورت مصداقی از یک اختلاف نظر شما با آقا گفتهاند. اگر دروغ گفته است که با انتشار متن مذاکرات او را رسوا کنید. اگر درست میگوید خب پنهان شدن پشت یادداشتهای تمجیدی چیست؟ چرا با توهینکنندگان به جلیلی که خود از نظرات آقا درباره ایشان از همه آگاهتر هستید برخوردی نکردید؟ چرا پاسخ متواضعانهای در شأن مقام و بر اساس فضائلی که در یادداشتهای بزرگواران ذکر شده به نقدهای غلط او ندادید؟
🔸سکوت شما را باید پای چه چیزی بگذاریم و چه معنایی برداشت کنیم؟
Forwarded from هفت راه
📌حاشا به این مبارزۀ کثیف
🔺یادداشت #بهزاد_بهزادپور خطاب به #حسین_محمدی
باسمه تعالی
«لا تفتش الناس عن أدیانهم فتبقی بلا صدیق»؛ از دین و آیین مردم پرس وجو مکن که بی دوست میمانی. امام صادق(ع)
«إنّی لم اُؤمَر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشقّ بطونهم»؛ من مأمور نیستم که دلهای مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم. پیامبر اسلام(ص)
🔹به علت این که پیامهای خصوصی و سرقت شده بنده و آقای #احسان_محمدحسنی به صورت عمومی در اینستاگرام انتشار پیدا کرده؛ بنده هم مجبورم این عرایضام را عمومی عرض کنم.
دیگر صلاح نیست در این معرکهای که اخلاق بیمعناست، اسلام بیمعناست، جوانمردی بیمعناست، بمانم.
🔹 آقای حسین محمدی؛ برادر محترم؛ بیست سال پیش را یادتان هست؟ چاقوکشی هم آداب داشت! کتککاری هم رسم و رسوماتی داشت. درگیریهای سیاسی هم حد و حدودی داشت. اما گویا در این زمان، دیگر با نوکِ چاقو خط نمیکشند! بلکه چاقو را تا دستهاش به سینه حریف فرو میکنند. در کتککاریها هم وقتی حریف به زمین میافتاد، دست میکشیدند. اما امروز با لگد آنقدر برجمجمه حریف میکوبند که مغزش بیرون بپاشد. آن زمان درگیری سیاسی خط قرمزهایی داشت، اما امروز رقیب را باید از صفحه روزگار محو کرد.
🔹جناب آقای محمدی. دوست قدیمی. وقتی به صحنه درگیری این چند روز اخیر نگاه میکنید، بدنتان نمیلرزد؟ عرق سرد برپیشانیتان نمینشیند؟
🔹برادر محترم، افراد منصوب به دفتر شما با کمال بیحیایی و قلدری رفتهاند حریم خصوصی دو انسان مسلمان را شکستهاند. پیامهای خصوصیشان را سرقت کردهاند، تحریفشان کردهاند و بعد برشی از بخش مورد علاقه خود را، با کمال بی شرمی بر سر بازار گذاشتهاند و فریاد وااسلاما سر میدهند و با پارچۀ دزدی برای دفاع از انقلاب بیرق میسازند، و شما ساکت و آرام، سکوت میکنید؟!
🔹جناب آقای محمدی! جوانی که خود را منصوب به شما میداند، در روز روشن، از دیوار حریم خصوصی منی که چهل سال برای این انقلاب جان کندهام، بالا میرود و مانند یک دزد سرقت میکند و در بازار اینستاگرام سرقتیهایش را به حراج میگذارد و شما هم ساکت به او نگاه میکنید و یک کلمهای هم حرف نمیزنید؟! از شما تمنا دارم یک سر به اینستاگرام بزنید و پیامهای فاجعهباری که بین موافقان این سرقت و مخالفان آن رد و بدل میشود ببینید. ببینید که به خاطرکوبیدن وحید جلیلی، به برادرش سعید جلیلی هم فحاشی میکنند، هتاکی میکنند.
🔹 الفاظی که انسان از خواندن آنها شرم میکند در دفاع از این سرقت، پیدرپی مینویسند و یک مرد پیدا نمیشود جلوی آن را بگیرد. دوست عزیزم جناب آقای محمدی، این طلبه که دبیر شورای فرهنگی شماست، در یادداشتش با نهایت پررویی، سینه جلو میدهد و به این پیامهای سرقتی و تحریف شده، استناد و اخلاق را لجن مال میکند و شما حتی یک تشر هم به او نمیزنید! یعنی واقعاً باید باور کرد که دیگر خبری از آداب مباحثه سیاسی وجود ندارد بلکه در این میدان، باید چاقو کشی سیاسی کرد؟ از خانه رقیب دزدی کرد و آبروی رقیب را بر باد داد و باز جهت سرقت های دیگر، تلفناش را هم شنود کرد؟
🔹حاشا به این مبارزۀ کثیف. حاشا به این بی اخلاقی. حاشا به این ناجوانمردیها. در این معرکۀ حقیر و کثیف، دیگر جایی برای من و امثال بنده نیست. پیشاپیش به تمام پاسخ دهندگان محترم عرض میکنم: شما خوبید! شما درست هستید! شما حق میباشید! خدا پشت و پناهتان.
عزت زیاد
بهزاد بهزادپور
۲۳ شهریور ماه ۱۳۹۸
🔰
@HAFTRAH
🔺یادداشت #بهزاد_بهزادپور خطاب به #حسین_محمدی
باسمه تعالی
«لا تفتش الناس عن أدیانهم فتبقی بلا صدیق»؛ از دین و آیین مردم پرس وجو مکن که بی دوست میمانی. امام صادق(ع)
«إنّی لم اُؤمَر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشقّ بطونهم»؛ من مأمور نیستم که دلهای مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم. پیامبر اسلام(ص)
🔹به علت این که پیامهای خصوصی و سرقت شده بنده و آقای #احسان_محمدحسنی به صورت عمومی در اینستاگرام انتشار پیدا کرده؛ بنده هم مجبورم این عرایضام را عمومی عرض کنم.
دیگر صلاح نیست در این معرکهای که اخلاق بیمعناست، اسلام بیمعناست، جوانمردی بیمعناست، بمانم.
🔹 آقای حسین محمدی؛ برادر محترم؛ بیست سال پیش را یادتان هست؟ چاقوکشی هم آداب داشت! کتککاری هم رسم و رسوماتی داشت. درگیریهای سیاسی هم حد و حدودی داشت. اما گویا در این زمان، دیگر با نوکِ چاقو خط نمیکشند! بلکه چاقو را تا دستهاش به سینه حریف فرو میکنند. در کتککاریها هم وقتی حریف به زمین میافتاد، دست میکشیدند. اما امروز با لگد آنقدر برجمجمه حریف میکوبند که مغزش بیرون بپاشد. آن زمان درگیری سیاسی خط قرمزهایی داشت، اما امروز رقیب را باید از صفحه روزگار محو کرد.
🔹جناب آقای محمدی. دوست قدیمی. وقتی به صحنه درگیری این چند روز اخیر نگاه میکنید، بدنتان نمیلرزد؟ عرق سرد برپیشانیتان نمینشیند؟
🔹برادر محترم، افراد منصوب به دفتر شما با کمال بیحیایی و قلدری رفتهاند حریم خصوصی دو انسان مسلمان را شکستهاند. پیامهای خصوصیشان را سرقت کردهاند، تحریفشان کردهاند و بعد برشی از بخش مورد علاقه خود را، با کمال بی شرمی بر سر بازار گذاشتهاند و فریاد وااسلاما سر میدهند و با پارچۀ دزدی برای دفاع از انقلاب بیرق میسازند، و شما ساکت و آرام، سکوت میکنید؟!
🔹جناب آقای محمدی! جوانی که خود را منصوب به شما میداند، در روز روشن، از دیوار حریم خصوصی منی که چهل سال برای این انقلاب جان کندهام، بالا میرود و مانند یک دزد سرقت میکند و در بازار اینستاگرام سرقتیهایش را به حراج میگذارد و شما هم ساکت به او نگاه میکنید و یک کلمهای هم حرف نمیزنید؟! از شما تمنا دارم یک سر به اینستاگرام بزنید و پیامهای فاجعهباری که بین موافقان این سرقت و مخالفان آن رد و بدل میشود ببینید. ببینید که به خاطرکوبیدن وحید جلیلی، به برادرش سعید جلیلی هم فحاشی میکنند، هتاکی میکنند.
🔹 الفاظی که انسان از خواندن آنها شرم میکند در دفاع از این سرقت، پیدرپی مینویسند و یک مرد پیدا نمیشود جلوی آن را بگیرد. دوست عزیزم جناب آقای محمدی، این طلبه که دبیر شورای فرهنگی شماست، در یادداشتش با نهایت پررویی، سینه جلو میدهد و به این پیامهای سرقتی و تحریف شده، استناد و اخلاق را لجن مال میکند و شما حتی یک تشر هم به او نمیزنید! یعنی واقعاً باید باور کرد که دیگر خبری از آداب مباحثه سیاسی وجود ندارد بلکه در این میدان، باید چاقو کشی سیاسی کرد؟ از خانه رقیب دزدی کرد و آبروی رقیب را بر باد داد و باز جهت سرقت های دیگر، تلفناش را هم شنود کرد؟
🔹حاشا به این مبارزۀ کثیف. حاشا به این بی اخلاقی. حاشا به این ناجوانمردیها. در این معرکۀ حقیر و کثیف، دیگر جایی برای من و امثال بنده نیست. پیشاپیش به تمام پاسخ دهندگان محترم عرض میکنم: شما خوبید! شما درست هستید! شما حق میباشید! خدا پشت و پناهتان.
عزت زیاد
بهزاد بهزادپور
۲۳ شهریور ماه ۱۳۹۸
🔰
@HAFTRAH
Forwarded from ماهبندان | محمدرضا شهبازی
در بابا لزوم اهمیت دادن به انسان به اندازه شتر
| به بهانه مجادله اخیر و نه به هدف اثبات حقانیت یکی از طرفین |
هشتگهای #وحید_جلیلی و #حسین_محمدی را در توییتر جستجو کنید. پستهای اینستاگرامی که درباره این مجادله, نقد, امر به معروف یا هرچیزی که اسمش را میگذارید بخوانید. یادداشتهای تلگرامی را مرور کنید. (هستند جاهایی که مجموعه ای از اینها را جمع آوری کرده اند.)
فارغ از اینکه حق با کدام طرف است, مطالب موافقان و مخالفان, از چند نظر قابل تامل است.
🔹غالب موافقان انتقادهای وحید جلیلی _با همه گوناگونی و تنوع و حتی اختلاف نظراتی که دارند_ افراد دور از رسانه های رسمی هستند. روزنامه و سایت و خبرگزاری ندارند. همه دارائیشان یه اکانت توئیتر است یا یک صفحه اینستاگرام یا یک کانال تلگرامی. ادبیاتشان با هم فرق میکند. نظرگاه هایشان متنوع است. هر کدام از یک زاویه به موضوع نگاه کرده اند. از نظر جغرافیایی (چه محل زندگی چه جغرافیای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) پراکنده اند. نمیتوان به راحتی آنها را عضو دار و دسته و تشکل و باندی نامگذاری کرد. تابلوست از جایی خط نگرفته اند! خیلیها نوشته اند خود جلیلی را قبول ندارند اما با این حرفش موافق اند. بعضا حتی اظهار نظرهایشان چنان واریانسی دارد که ممکن است آدم در ناخودآگاهش بگوید سر جدت اینجوری دفاع نکن!
🔹اما طرف مقابل...
نمیخواهم بگویم همه منتقدان جلیلی خط گرفته اند. حاشا و کلا. نمیگویم همه مزدوراند. استغفرلله. خودم در میانشان کلی رفیق درجه یک دارم. منظورم این نیست که...
اما خوب خودتان بروید ببینید دیگر. از ادبیات و جهتگیری محتوایی شبیه به هم یادداشتهای برادرها جبراییلی و صفار و... گرفته تا تمرکز بقیه مخالفتها بر یکی دو خط محتوایی و ثابت تا میدانداری اهالی یک رسانه و...
🔹چرا اینطور است.
جوابش شاید در عکس بالا باشد. عکسی که نوع متفاوت نگاه دو طرف ماجرا به " آدم حزب اللهی" را نشان میدهد.
وحید جلیلی شاید هزارتا ایراد داشته باشد. یا به قول آن بزرگوار کسری از فضائل آن یکی بزرگوار را هم نداشته باشد. یا عمارش زاقارت باشد. یا اصلا باید خفه باشد! باشد!
🔹اما برای وحید جلیلی و امثال او واحد شمارش آدم حزب اللهی "نفر" است. اما برای بعضیها واحد شمارش انسان, اتوبوس یا سالن همایش است.
وقتی که امثال وحید جلیلی اینطور زانو به زانوی چهارتا جوان روی زمین مینشینند و حرف میزنند, آقایان برای فرستادن سخنران به فلان جلسه دانشجویی در شهرستان شرط میکنند که سالن باید پر شود.
🔹وقتی جلیلی و امثال او بلند میشوند میروند به برازجان و اهر و... و به جوانان روستاها و شهرها میگویند اثرگزاری و کار فرهنگی را از روستا و شهر خودتان شروع کنید و یک کانال 50 نفره راه بیاندازید, آنطرف خبرگزاری تسنیم 800 هزارتا ممبر فیک میزند که اعضای کانالش برود بالای یک میلیون!
🔹اینطرف اعتقاد دارد بچه ها خودشان باید تحلیل داشته باشند و بیایند وسط میدان, آنطرف گردان ساییری راه می اندازد و هر شب یک هشتگ را ترند میکند با میانگین ده فیو و پنج ریتوییت.
جلیلی و امثال او وقت میگذارند و خط به خط مقاله ها و یادداشتهای ارسالی بچه های تازه کار شهرهای مختلف را که به مجله فرستاده شده میخوانند و نظر میدهند (بروید ببینید چند نفر در مطالبشان به این نحو آشنایی با جلیلی اشاره کرده اند) اما آنطرف از تهران خط میدهد که بگو بچه ها اینطور بنویسند!
🔹رفقا. برادران.
نامه های جلیلی را بایکوت کنید و در رسانه هایتان منتشر نکنید و یکطرفه نقدش کنید. بزرگان و چهره هایتان را سرخط کنید که مدح نامه بنویسند از روی دست هم. انقدر برای شعور و قدرت تحلیل بچه ها ارزش قائل نباشید که چهره آکادمیکتان با اسکرین شات رو کردن بخواهد استدلال کند.
عیبی ندارد.
ولی یک نگاه به دو طرف ماجرا بیاندازید.
🔹تا وقتی برای تک تک جوانها و مردم وقت نگذارید. تا وقتی که آنها را حداقل اندازه شتر محترم ندانید که واحد شمارششان نفر باشد! تا وقتی حق نقد را برایشان محترم ندانید. تا وقتی توانمند شدنشان در تحلیل _ولو غلط_ را از اطاعت کورکورانه شان _ولو از سخن درست_ ترجیح ندهید. شما آنطرف صفید.
گیرم جلیلی و نقدهایش و این خیل موافقانش را منکوب کردید, و درِ صدا و سیما بر همان پاشنه چرخید. باشد. فردا که باز در انتخابات باختید نیاید بگویید تقصیر وحدت و اختلاف و صالح مقبول و اصلح و از این حرفها بود ها... آدمها را آدم ببینید.
ماهبندان | نوشتههای محمدرضا شهبازی @mahbandan
https://www.instagram.com/p/B2cjGbHgyiq/?igshid=17dzktvmnt0s9
| به بهانه مجادله اخیر و نه به هدف اثبات حقانیت یکی از طرفین |
هشتگهای #وحید_جلیلی و #حسین_محمدی را در توییتر جستجو کنید. پستهای اینستاگرامی که درباره این مجادله, نقد, امر به معروف یا هرچیزی که اسمش را میگذارید بخوانید. یادداشتهای تلگرامی را مرور کنید. (هستند جاهایی که مجموعه ای از اینها را جمع آوری کرده اند.)
فارغ از اینکه حق با کدام طرف است, مطالب موافقان و مخالفان, از چند نظر قابل تامل است.
🔹غالب موافقان انتقادهای وحید جلیلی _با همه گوناگونی و تنوع و حتی اختلاف نظراتی که دارند_ افراد دور از رسانه های رسمی هستند. روزنامه و سایت و خبرگزاری ندارند. همه دارائیشان یه اکانت توئیتر است یا یک صفحه اینستاگرام یا یک کانال تلگرامی. ادبیاتشان با هم فرق میکند. نظرگاه هایشان متنوع است. هر کدام از یک زاویه به موضوع نگاه کرده اند. از نظر جغرافیایی (چه محل زندگی چه جغرافیای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) پراکنده اند. نمیتوان به راحتی آنها را عضو دار و دسته و تشکل و باندی نامگذاری کرد. تابلوست از جایی خط نگرفته اند! خیلیها نوشته اند خود جلیلی را قبول ندارند اما با این حرفش موافق اند. بعضا حتی اظهار نظرهایشان چنان واریانسی دارد که ممکن است آدم در ناخودآگاهش بگوید سر جدت اینجوری دفاع نکن!
🔹اما طرف مقابل...
نمیخواهم بگویم همه منتقدان جلیلی خط گرفته اند. حاشا و کلا. نمیگویم همه مزدوراند. استغفرلله. خودم در میانشان کلی رفیق درجه یک دارم. منظورم این نیست که...
اما خوب خودتان بروید ببینید دیگر. از ادبیات و جهتگیری محتوایی شبیه به هم یادداشتهای برادرها جبراییلی و صفار و... گرفته تا تمرکز بقیه مخالفتها بر یکی دو خط محتوایی و ثابت تا میدانداری اهالی یک رسانه و...
🔹چرا اینطور است.
جوابش شاید در عکس بالا باشد. عکسی که نوع متفاوت نگاه دو طرف ماجرا به " آدم حزب اللهی" را نشان میدهد.
وحید جلیلی شاید هزارتا ایراد داشته باشد. یا به قول آن بزرگوار کسری از فضائل آن یکی بزرگوار را هم نداشته باشد. یا عمارش زاقارت باشد. یا اصلا باید خفه باشد! باشد!
🔹اما برای وحید جلیلی و امثال او واحد شمارش آدم حزب اللهی "نفر" است. اما برای بعضیها واحد شمارش انسان, اتوبوس یا سالن همایش است.
وقتی که امثال وحید جلیلی اینطور زانو به زانوی چهارتا جوان روی زمین مینشینند و حرف میزنند, آقایان برای فرستادن سخنران به فلان جلسه دانشجویی در شهرستان شرط میکنند که سالن باید پر شود.
🔹وقتی جلیلی و امثال او بلند میشوند میروند به برازجان و اهر و... و به جوانان روستاها و شهرها میگویند اثرگزاری و کار فرهنگی را از روستا و شهر خودتان شروع کنید و یک کانال 50 نفره راه بیاندازید, آنطرف خبرگزاری تسنیم 800 هزارتا ممبر فیک میزند که اعضای کانالش برود بالای یک میلیون!
🔹اینطرف اعتقاد دارد بچه ها خودشان باید تحلیل داشته باشند و بیایند وسط میدان, آنطرف گردان ساییری راه می اندازد و هر شب یک هشتگ را ترند میکند با میانگین ده فیو و پنج ریتوییت.
جلیلی و امثال او وقت میگذارند و خط به خط مقاله ها و یادداشتهای ارسالی بچه های تازه کار شهرهای مختلف را که به مجله فرستاده شده میخوانند و نظر میدهند (بروید ببینید چند نفر در مطالبشان به این نحو آشنایی با جلیلی اشاره کرده اند) اما آنطرف از تهران خط میدهد که بگو بچه ها اینطور بنویسند!
🔹رفقا. برادران.
نامه های جلیلی را بایکوت کنید و در رسانه هایتان منتشر نکنید و یکطرفه نقدش کنید. بزرگان و چهره هایتان را سرخط کنید که مدح نامه بنویسند از روی دست هم. انقدر برای شعور و قدرت تحلیل بچه ها ارزش قائل نباشید که چهره آکادمیکتان با اسکرین شات رو کردن بخواهد استدلال کند.
عیبی ندارد.
ولی یک نگاه به دو طرف ماجرا بیاندازید.
🔹تا وقتی برای تک تک جوانها و مردم وقت نگذارید. تا وقتی که آنها را حداقل اندازه شتر محترم ندانید که واحد شمارششان نفر باشد! تا وقتی حق نقد را برایشان محترم ندانید. تا وقتی توانمند شدنشان در تحلیل _ولو غلط_ را از اطاعت کورکورانه شان _ولو از سخن درست_ ترجیح ندهید. شما آنطرف صفید.
گیرم جلیلی و نقدهایش و این خیل موافقانش را منکوب کردید, و درِ صدا و سیما بر همان پاشنه چرخید. باشد. فردا که باز در انتخابات باختید نیاید بگویید تقصیر وحدت و اختلاف و صالح مقبول و اصلح و از این حرفها بود ها... آدمها را آدم ببینید.
ماهبندان | نوشتههای محمدرضا شهبازی @mahbandan
https://www.instagram.com/p/B2cjGbHgyiq/?igshid=17dzktvmnt0s9
Instagram
محمدرضا شهبازی
. در باب لزوم اهمیت دادن به انسان به اندازه شتر به بهانه مجادله اخیر و نه به هدف اثبات حقانیت یکی از طرفین هشتگهای #وحید_جلیلی و #حسین_محمدی را در توییتر جستجو کنید. پستهای اینستاگرامی که درباره این مجادله, نقد, امر به معروف یا هرچیزی که اسمش را میگذارید…