#علی_مهریزی

ما بچه های بسیج خواجه نصیر روز چهارشنبه رفتیم به بازار ۱۵ خرداد و مستقیم با مردم درمورد انتخابات صحبت کردیم و فقط حرف های جدید لیست عدالت‌خواه بود که بهمون اجازه میداد تا مردم ناامید و ناراضی رو امیدوار کنیم و دعوت به انتخابات کنیم.
ما صرفا چندتا دانشجو بودیم، ولی مردم از بس تشنه‌ی صحبت کردن و ایجاد دیالوگ هستن که وقت گذاشتن و تعداد زیادی دوره بچه ها جمع میشدن و حرف میزدن و حرف میشنیدن.
پیشنهادی که هست اینکه اینجور ارتباط با مردم اینقدر تاثیرش زیاده که می ارزه به این حجم پخش تراکت و تبلیغات و این فضای ارتباط با مردم می‌تونه خیلی قوی تر دنبال بشه


#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
@jomhouri

#علی_عاشوری
فتوای جمعی روحانیان برای خیلی ها حجت بود . جالب اینه که هرچقدر سعی می کردم قانعشون کنم لیستی رای ندن لولوی اصلاح طلب رو علم می کردم . حلال کنید اگه نتونستم به اندازه کافی و درست براتون تبلیغ کنم . شرمنده ام
#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه

#رضا_مسعودی

مسئول بسیج مسجدی در بریانک تا اسم شهبازی رو دید گفت اوه اوه.. شما جوون هستین، گول شهبازی رو نخورین، شهبازی ضد ولایت فقیه هست و کلیپش رو دیدین؟! و من به شخصه بیشتر از اینکه بخوام جوابشو بدم مات این شدم که یه مسئول بسیج هم بازی خورده!
مشکل تو وقتی سخت میشه که دشمن داخلیت، خط قرمز حزب الله رو میدونه و سربزنگاه با انتشار یه کلیپ تقطیع شده حتی کل جبهه رو زیر سوال میبره..

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
@jomhouri

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#نویسنده_نامعلوم
در جواب این که اینها حرف و عدالت خواه کجاست من همیشه در جواب به این افراد میگفتم اینها عملی کار کرده اند. اینها سابقه عملی عدالت خواهی و مبارزه با تبعیض و فساد دارند. اینها مدت هاست در باب روش ها حرف زده اند و الان در همین رابطه مرام نامه دارند، برنامه دارند و ارائه کرده اند. در ادامه سایت جنبش و پیج سر لیست ها رو بهشون معرفی میکردم و میگفتم مستندات رو خودشون پی بگیرند.
در جواب از کجا معلوم رفتن مجلس همینطور بمونند هم..
میگفتم در ابتدا برای هیچکس تضمین وجود ندارد و در ادامه قطعا اینها که کار عملی کرده اند و در زندگی خود عدالت خواه بوده اند و الان مرام نامه و برنامه شان در همین رابطه است حداقل احتمال خطا رفتنشان بسیار کمتر است. نسبت به دیگرانی که سابقه فساد هم شاید داشته باشند و هیچ برنامه و مرام نامه ای در این رابطه ارائه نداده اند.

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#نویسنده_نامعلوم
من در این مدت با افراد زیادی بابت آشنایی با این جریان و ترغیب به رای دادن به این لیست هم کلام شدم
بسیاری از اونها یک جواب واحد داشتن
اینام مثل بقیه هستن اولش از عدالت میگن تا مردم خر بشن رای بدن بعد همینا میشن دزدای جدید

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالت_خواه
#کامران
رفته بودیم مصلا برای پخش تراکت تبلیغاتی #مجلس_عدالتخواه که یه تعداد نیرویی که هیچ وقت نفهمیدیم از کجا بودن ما رو بازداشت کردن ، هیچ وقت هم نفهمیدیم به چه جرمی !
گفتند بشین رو زمین ، بدون کفش.
به ما گفته بودند سرتان از ماشین بلند نشود، گفته بودند دست‌ها روی سر ، انگار اسیر گرفتند ، انگار داعشی بودیم .
مردمی که رد می شدند را نمی‌دیدم ولی صدای پای‌شان را می‌شنیدم به ما که می‌رسیدند انگار چند لحظه‌ای می‌ایستادند ، نگاهمان می‌کردند و پچ‌پچ و می‌رفتند ، نگران بودم این مردم همان‌هایی نباشند که برگه های تبلیغاتی را بهشان دادیم ، الان چه فکری می‌کنند ؟
در همین حال و هوا از خودم پرسیدم ترسیدی؟ فکر می‌کنی خطا کردی؟ این حق توست که این طوری داعشی‌وار دستگیر شوی ؟
من نگران نبودم ، به آنچه عمل کردم ایمان داشتم، می‌دانستم عدالت‌خواهی از جنس مبارزه است و تیر و ترکش دارد.
هنوز دستم روی سرم بود ، شروع کردم به لا اله الا الله گفتن چون ایمان داشتم خدا از همه بزرگ تر است و او می داند که کارمان به حق بوده.
آرام شده بودم . الا بذکر الله تطمئن القلوب

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#علی_شاهسواری

”ساعت ۱ بامداد به وقت اسلامشهر“

از سرمای هوا همین بس که «سگو با نانچیکو میزدی، بیرون نمیرفت» ولی ما داشتیم به عشق آقا صادق و رفقا تراکت پخش میکردیم! تا جایی‌که آب و قند و فشارمان افتاد کف جوب و ناگزیر به یک بقالی که در آن‌وقت شب هنوز باز بود، پناه بردیم.

پیرمردی خسته و شکسته، از نسل اول انقلاب که با دیدنش، آهنگ‌های مرحوم فرهاد در گوش آدم طنین‌انداز میشد، پشت دخل بود! پس از خرید و حساب‌کتاب تا آمدم یک تراکت ناقابل به او قالب کنم، جوری با من چشم‌توچشم کرد که می‌خواستم داد بزنم ”حیدر فرار کن!” (دوست، برادر و ستون دانشکده فنی تهران که همراه من درحال پخش تراکت بود)

گفتم حاجی می‌دونم نمی‌خوای رای بدی، ولی اینا با قبلیا خیلی فرق دارند، جنس خودمونن، بچه‌مایه‌دار و آقازاده نیستند، حرف مارو می‌زنند! ناموساً یه لحظه پشت برگه رو بخون ...
پیرمرد با لهجه شیرین آذری گفت:
+ پسر ساعت چنده؟
- از ۱ گذشته حاجی
+ آخه من با این سن، باید تا این ساعت باز باشم که روزی زن و بچه‌م دربیاد؟ این درسته؟
- سکوت ممتد
+ هیشکی به فکر ما نیست! مرد فگط یکی بود، اونم حاج گاسم سلیمانی (لهجه غلیظ ترکی)
@jomhouri

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#نویسنده_نامعلوم

در ایام انتخابات پویش و تبلیغ انتخاباتی را برای دوستان و آشنایان خصوصا (کسانی که به دنبال انتخابات بودند. کسانی که مرا در گروههای حامی کاندیدا ها عضو میکردند) بصورت شخصی و گروهی فرستاده و تبلیغ نمودم کلیت بازخورد و نتیجه:
درباره این پویش مجلس عدالتخواه اول و قبل از اینکه نماینده بخواهد ان را بپذیرد باید مردم و طرفداران یک کاندیدا بپذیرند و مطالبه کننده آن باشند ولی مگر مردم این سالها شاهد پارتی بازی و رانت خواری و بی شرافتی نبودند. و نوه شرافت حالا غصه نمیخورد چرا فلان زمین را پدر بزرگ رشوه نگرفت تا ما الان پولدار باشیم.
میگفتند طرفداری یک کاندیدا دیگر بخاطر دستیابی به عدالت تا خدمتی به خلق کند نیست چون دیگر امیدی واعتمادی نداریم. دیگر دغدغه های مردم تغییر یافته طرفداری ما منفعت شخصی است و طرفداری کسی را میکنیم تا حامی ما باشد تا موقع رانت و پارتی از بقیه عقب نمانیم. پس من به نماینده ای رای میدهم که سفارش کنه برم سر کار یا خودم یا فامیلم ، یا به نماینده ایی که سفارش وام برای من یا فامیلم داشته باشه در کل من هوادار کسی هستم که بالاخره منفعتی برای من داشته باشد عدالتخواهان واقعا نه منفعتی برای هوادار و نه کاندیدا دارد تا همراه آن شوند. پس برای چی با این گروه عدالتخواه همراهی کنم😎

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#حسین_بارانی
تجربه ما از حضور در پایین شهر برای معرفی عدالتخواه ها

۳،۴ روز مونده به انتخابات همراه چندنفر از بچه ها تصمیم گرفتیم به مناطق پایین شهر بریم برای تبلیغ و دعوت مردم برای مشارکت در انتخابات و همچنین معرفی صادق شهبازی به مردم.
از اونجایی که ارائه کل لیست عدالتخواهان به مردم رو کار سختی دیدیم و زمان کمی هم تا انتخابات باقی مونده بود و از طرفی چهره‌های لیست خیلی شناخته شده نبودند و امکان رأی آوردن نداشتند تصمیم گرفتیم صرفا برای محمدصادق شهبازی تبلیغ کنیم. شیوه کارمون هم به این نحو بود که یکسری تراکت که یک سمتش عکس آقای شهبازی به همراه یکسری از سوابق و مواضعشون بود و سمت دیگه یک کاریکاتور بود بچه ها طراحی و چاپ کردن.
کارمون رو از میدون انقلاب شروع کردیم به سمت کارگر جنوبی، همون اول کاری توی میدون انقلاب با یکی از شعرا و نویسندگان معروف و قدیمی رو به رو شدیم، پرسیدیم استاد در انتخابات شرکت می‌کنی؟ یک فحش داد و گفت مگر وکلای قبلی چه ... خورده‌اند؟
ماهم یک تراکت بهش دادیم و گفتیم این فرق میکنه و توصیه میکنیم که به ایشون رأی بدید، تراکت رو گرفت و تشکر کرد.
از میدون انقلاب با بچه‌ها چنددسته شدیم و به سمت جنوب شهر حرکت کردیم. از میدون انقلاب تا قزوین رفتیم و در راه با مردم حرف می‌زدیم که توی انتخابات شرکت میکنند یا خیر؟ و دلایلشون رو میپرسیدیم و دست آخر یک تراکت به اونها میدادیم و صادق شهبازی رو معرفی میکردیم.
یک عده که کلا شرکت نمیکردند و اجازه حرف زدن به ما نمیدادند و راهشون رو میگرفتن و میرفتند.
یک دسته دیگه میگفتند شرکت نمیکنیم یا دودل بودند اما بعداز آوردن چنداستدلال قانع می‌شدند و ماهم صادق شهبازی رو و دیدگاه عدالتخواهی رو به اونها معرفی میکردیم و می‌گفتیم این فرق داره و به این تفکر رأی بدید. آدرس کانال صادق شهبازی رو هم در برگه قراردادیم و گفتیم بروید و مواضعش رو ببینید.
- یک عده هم که قصد شرکت داشتند و همان اول کار سراغ معرفی صادق شهبازی میرفتیم.

از نزدیکی های قزوین سوار اتوبوس شدیم به سمت امامزاده حسن توی اتوبوس شروع کردیم به حرف زدن با مردم در انتخابات. چندتا کارگر توی اتوبوس بودند شروع کردن به فحش دادن و بدوبیراه گفتن و اینکه چرا رای بدیم با این وضع اقتصادی و گرونی بنزین و مگه قبلیا چیکارکردن و...
یکی از کلیپهای خوب و جنجالی که در مورد صحبت‌های مردم حول گرونی بنزین بود و با صحبتهای اشتری و شهبازی ترکیب شده بود رو تو اتوبوس پلی کردیم همون اول کلیپ یکی از کارگرها شروع کرد به حرف زدن و نذاشت کلیپ کامل بشه، از ناعدالتی ها گفت، از گرونی بنزین گفت، گفت من ۲۰سال کارگر کارخونه بودم کارخونه رو خصوصی سازی کردن و به مفت فروختن و بعدش کارخونه تعطیل شد و ما رو با ۲۱ سال سابقه انداختن بیرون.
هرچقدر ما گفتیم اتفاقا در مورد گرونی بنزینه این کلیپ گوش بده بابا این عدالتخواه ها یکی از اصلی ترین برنامه‌هاشون سرقضیه خصوصی سازی هست. این صادق شهبازی خودش کلی از خصوصی سازی ها رو پیگیری کرده از هفت تپه تا آذرآب و هپکو اراک و....
هرچقدر روضه خوندیم تو کتش نرفت که نرفت گفتن اینم یکی مثل بقیه ست و اینها همه‌ش حرفه.
اینجا بود که انگار آب سرد ریختن روی بچه ها همه ازین ناراحت بودیم که گلایه های این کارگرا دقیقا همون چیزاییه که برای عدالتخواه ها مسئله است اما اینقدر مورد ظلم واقع شدند و اینقدر بی عدالتی و تبعیض دیدن که حتی اجازه نمیدن ما حرفمونو به گوششون برسونیم. اگر صداوسیما و رسانه‌ها عدالتخواه ها رو بایکوت نمیکردن راحتتر میشد با مردم راجع بشون حرف زد.
مثلا توی یکی از گفتگوها دوسه تا پسر جوون که تیپشون اصلا حزب اللهی نبود گفتن آره ما صادق شهبازی رو دیدیم یه کلیپ از برنامه رودررو از صادق دیده بودن و خوششون اومده بود که حرف دلشون رو زده.

کسانی که قصد شرکت نداشتند غالبا استدلالهایشان اینها بود:
- رأی بدهیم که چه شود؟ هیچ چیز تفییر نمیکند؟
- مجلس اصلا کاره‌ای نیست که بخواهد کاری انجام دهد.
- آنهایی که رفتند مجلس خورده‌اند و برده‌اند شما دیگه کی هستی که میخواهی این بابا را(صادق شهبازی) بفرستی مجلس که تازه برود اختلاس کند؟
- از ۲۹۰ تای دوره قبل ۹۰ تا بخاطر فساد اقتصادی رد صلاحیت شده‌اند چرا به اینها رأی بدهیم؟
- بنزین را گران کردند مجلس چکار کرد که حالا من برم رأی بدم بهشون.
https://t.iss.one/jomedia/319

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#مهدی_عابدی
تو خوابگاه بعد نماز چند نفری بیشتر نبودیم توی نمازخونه‌ی خوابگاه، پنج شش نفر فقط در مورد لیست صحبت میکردن بقیه هم انگار نه انگار چند نفری از لیست وحدت دراورده بودن و قرار بود به همونا رای بدن، بقیه رو هم زیاد باهاشون صحبت کردم تا بگم لااقل به شما رای بدن ولی همین صحبت بزرگان رو پیش کشیدن و گفتن اینها بیشتر تو سیاست هستن و بهتر میدونن، از تالارپشتی گفتم از نحوه‌ی لیست بستن گفتم ولی لولو خیلی بزرگ بود!

#فراخوان
تجربیات و خاطرات خود از تبلیغات انتخاباتی برای #سعید_جلیلی و گفتگوهای حضوری، مجازی، تلفنی و... با مردم و نکات مطرح شده از جانب آنها را بنویسید.
علاوه بر استفاده از هشتک #تجربیات_انتخابات به همین صفحه بفرستید
@jomhouriadmin

#تجربیات_انتخابات
من اهل روستایی در شهرستان ارومیه هستم تقریبا ۷سالی میشه فعالیت مجازی میکنم برای شورای روستا هم ثبت نام کرده بودم علی البدل شدم ترک سنی هستم
درجریان انتخابات مقابل همه ایستادم ۲۰روزتمام درموردپزشکیان روشنگری کردم البته اینجا همه قومیتی رای دادند، امادرنهایت تونستم به جزخودم وهمسرم دو نفر دیگه راهم باخودم همراه کنم
روستامون ...نصف کردنصف ترک خیلی‌ها هم بهم گفتن تعصب نداری وتوپیدن اماکوتاه نیومدم.

برایشان پاسخ دادم
خدا به شما خیر بده
ما می‌خواستیم پرچم اسلام را بالا ببریم تا مردم طعم شیرین آثار عمل کاملتر به اسلام را ببینند. اگر میشد چیز دیگری میشد ولی اراده و مصلحت الهی بالاتر از تلاشهای ماست. چه بسا در آنچه دوست نداریم لطف پنهان الهی نهفته است.
وقتی برای خدا حرکت میکنید اثر خود را میگذارد. مردم هم در برداشت بلندمدتشان بالاخره تحلیل درست میکنند و ماجراهایی مثل قومیت میگذرد. مهم این است ما خسته نشویم. سنت قرآنی پیروزی جریان حق است اگر ایستادگی کنیم.

#تجربیات_انتخابات
#علی_ر

روی دریافت شماره کلیک کردم. شماره را گرفتم. آخر این وقت روز باید چه می گفتم؟
گوشی را جواب داد.
- سلام علیکم...
نمی دانستم باید چه بگویم! یک آدم معمولی در اتاق خودم با یک نفر دیگر که معلوم نبود کجای ایران است؛ در اداره است یا سر زمین کشاورزی، تماس گرفته بودم...
- از ستاد آقای جلیلی تماس می گیرم. خوب هستین شما حاج آقا؟
از صحبتش می شد تشخیص داد که احتمالا یک کشاورز روستایی است.

از اینکه به کی رای می دهد صحبتی نکرد. اما داشت درد و دل می کرد که انشالله به حق صاحب زمان کسی باشد که راه شهدا را ادامه دهد و درد مردم را دوا کند...
در تجمع مصلی، پایین در هجدهم، بچه های ستاد، غرفه ی پویش #بیستکال را به پا کرده بودند. مردم هم پیر و جوان آمده بودند تا شرکت کنند. در روز های آخر تماس ها به روزانه 140000 تماس رسیده بود.در این چند روز، هم خودم شخصا و هم نقش مدیریتی اعضا را در اجرای پویش بیستکال دیدم. این چند هفته یکی از نقاط مهمی بود که می شد در آن ( *تجلی نقش مردم* ) را در یک حرکت مجاهدانه پیدا کرد. انشالله که اتفاقاتی که افتاده به صلاح بوده و این حرکات خالص مردمی و پای کار بودن، از جانب خداوند بی پاسخ نمی ماند.

#تجربیات_انتخابات
امیرعباس ش.
دور دوم رفته بودیم پارک مهدی آباد شاهرود یکی از مناطق پایین شهر شاهرود
اونجا بساط شربت هم بردیم کلی صندلی برای نشستن آوردیم کلی پیر مرد آنجا بود
با سلام و احوال پرسی دعوتشان کردیم به نشستن روی صندلی ها
از قبل باهم بسته بودیم که من پلیس بده بشوم و رفقا پلیس خوب
سید حسین مثل همیشه رفت وسط و با لحن جدی و صدای کلفت اش دست گرفت و از مشارکت گفت و از خوبی های جلیلی
بعدش عباس هم یکم صحبت کرد
عباس قطعا لحن و بیان سید حسین را نداشت ولی دغدغه اش از همه مابالاتر بود (هرشب برای پیروزی جلیلی و نطق خوبش در مناظرات حدیث کسا می خواند)
من رفتم جلو و از خوبی های پزشکیان گفتم و دولت شهید رییسی را نقد کردم
یکی از پیرمردها با لهجه شاهرودی گفت :یعنی تو دولت رییسی رو قبول نداری
گفتم نه :گفت برو دایی تو اوضاعت خیلی خراب است .بعد چندتا پیرمرد ریختند سرم و می خواستند مرا بزنند
آخر کار یکی از پیرمردها که دندون هایش ریخته بود و بعضی شکسته بود و بر چهره چروک و ترسناکش خوش ننشسته بود
گفت :دایی مردم رو نفهم فرض نکن
مردم تو تشییع جنازه رییسی نشون دادن کی رو دوست دارن ،بعدشم دور اول به فلانی رای ندادند با اون همه خرجی که کرد ...تازه شما هم همتون باهم هستید ،معلومه خودتو هم طرفدار جلیلی هستی و به جلیلی رای می دی😳
ما هم چه شما بگید چه نگید به جلیلی رای می دهیم ...سریع خداحافظی کردم مثل پیشگوها بود
ترسیدم الان کارهای بدی که انجام داده ام را هم به من بگوید