Forwarded from دادنوشت || حسین شهبازی زاده
⬅️داریم "مصر" میشویم؟
(بخش هایی از یادداشت از انشقاق حدکثری تا اتحاد حداکثری)
:::::::::
🔻متاسفانه اتفاقات منطقه،تنها در سطح مسائل "نظامی" برای ما اهمیت و جذابیت دارد و به همین دلیل از لایه های اتفاقا بسیار مهم اجتماعی تحولات منطقه به کلی غافلیم و از توجه و تحلیل آن ها کاهلی میکنیم.
▪️فکر میکنم بسیاری از مبادی و ارکان و علل و بسترهای دگردیسی های اجتماعی و بعدا سیاسی و احیانا نظامی منطقه قابل بررسی تطبیقی برای ایران است و میتواند به خوبی آینده ی خطرناک برخی جرقه های کف جامعه را به پرده بکشد و از جهت "سر چشمه شاید گرفتن به بیل" به کار آید.
برای نمونه مصر را ببینید:
▪️بررسی مصر از جهتی بسیار حائز توجه است
🔸حدودا نیمی از مردم مصر در فضای "اخوان" هستند و ریش دارند و چادر سر میکنند و رسانه های اخوان را پیگیری میکنند و از نظر سیاسی طرفدار چهره ها و نخبگان اخوان هستند و...
🔸حدودا نیم دیگر جامعه نیز دقیقن در نقطه مقابل هستند:
خیلی به قیود مذهبی اعتنا نمیکنند و اجمالا میل به غرب دارند و رسانه های معطوف به همین جهت را دنبال میکنند و با هم فکران خود در جامعه معاشرت و رفت و آمد دارند و طبقه خاص خودشان را تشکیل داده اند
▪️به مرور زمان مرزهای این دوقطب جامعه مصر چنان پررنگ شده و این شکاف چنان تعمیق شده که در همین تحولات سال های گذشته ی مصر، اگرچه هر دو طرف عربی حرف میزدند اما زبان هم را نمیفهمیدند و حکمیت را به #چماق و #کوکتول_ملتف سپرده بودند!
به نظرم بدون تفصیل و توضیح ،خودتان از این جهت شباهت های قابل توجهی میان ایران و مصر میتوانید بیابید
▪️همین امروز یکی از رفقا برایم آمار بسیار جالبی از یک نظرسنجی در مورد #برجام برایم فرستاد: در میان چهار گزینه ی موجود در نظر سنجی،بالا ترین نمره به برجام 40 درصد و پایین ترین نمره 48 درصد رای آورده بود...
▪️اظهار نظر مردم در مورد مهم ترین سند سیاست خارجه جمهوری اسلامی به وضوح از اوضاع گسست موجود اجتماعی پرده بر میدارد
که البته به همین مصداق خلاصه نمیشود و این درگیری در جمیع ابعاد و وقایع و مسائل همواره و به وضوح مستظهر میشود
▪️و همین دعواهای مفت و بی قیمت و پست، به طرز مشکوک و عجیبی دارد تمام پیکر جامعه را میگیرد و انرژی توده ها را تحلیل میبرد و خنثی میکند
و حواس ها را از یگانه دعوای اصیل تاریخ پرت میکند.
و با تولید یک مشت دوقطبی های بنجل؛از یک پارچه شدن توده ها برای سامان دادن به دوقطبی #فقر_و_غنا/مستضعفین و مستکبرین جلوگیری میکند
صف بندی ای که یک طرفش : "اغنیا و ریاده خواران و باندبازها و خاندان سالاران و اشرافیت سیاسی(زور) و اشرافیت مذهبی(تزویر) و اقتصادی(زر) قرار میگیرد" و در طرف مقابل : "محرومین و محکومین و توده ها و بدنه جامعه"
::::::::::::
@daadnevesht
(بخش هایی از یادداشت از انشقاق حدکثری تا اتحاد حداکثری)
:::::::::
🔻متاسفانه اتفاقات منطقه،تنها در سطح مسائل "نظامی" برای ما اهمیت و جذابیت دارد و به همین دلیل از لایه های اتفاقا بسیار مهم اجتماعی تحولات منطقه به کلی غافلیم و از توجه و تحلیل آن ها کاهلی میکنیم.
▪️فکر میکنم بسیاری از مبادی و ارکان و علل و بسترهای دگردیسی های اجتماعی و بعدا سیاسی و احیانا نظامی منطقه قابل بررسی تطبیقی برای ایران است و میتواند به خوبی آینده ی خطرناک برخی جرقه های کف جامعه را به پرده بکشد و از جهت "سر چشمه شاید گرفتن به بیل" به کار آید.
برای نمونه مصر را ببینید:
▪️بررسی مصر از جهتی بسیار حائز توجه است
🔸حدودا نیمی از مردم مصر در فضای "اخوان" هستند و ریش دارند و چادر سر میکنند و رسانه های اخوان را پیگیری میکنند و از نظر سیاسی طرفدار چهره ها و نخبگان اخوان هستند و...
🔸حدودا نیم دیگر جامعه نیز دقیقن در نقطه مقابل هستند:
خیلی به قیود مذهبی اعتنا نمیکنند و اجمالا میل به غرب دارند و رسانه های معطوف به همین جهت را دنبال میکنند و با هم فکران خود در جامعه معاشرت و رفت و آمد دارند و طبقه خاص خودشان را تشکیل داده اند
▪️به مرور زمان مرزهای این دوقطب جامعه مصر چنان پررنگ شده و این شکاف چنان تعمیق شده که در همین تحولات سال های گذشته ی مصر، اگرچه هر دو طرف عربی حرف میزدند اما زبان هم را نمیفهمیدند و حکمیت را به #چماق و #کوکتول_ملتف سپرده بودند!
به نظرم بدون تفصیل و توضیح ،خودتان از این جهت شباهت های قابل توجهی میان ایران و مصر میتوانید بیابید
▪️همین امروز یکی از رفقا برایم آمار بسیار جالبی از یک نظرسنجی در مورد #برجام برایم فرستاد: در میان چهار گزینه ی موجود در نظر سنجی،بالا ترین نمره به برجام 40 درصد و پایین ترین نمره 48 درصد رای آورده بود...
▪️اظهار نظر مردم در مورد مهم ترین سند سیاست خارجه جمهوری اسلامی به وضوح از اوضاع گسست موجود اجتماعی پرده بر میدارد
که البته به همین مصداق خلاصه نمیشود و این درگیری در جمیع ابعاد و وقایع و مسائل همواره و به وضوح مستظهر میشود
▪️و همین دعواهای مفت و بی قیمت و پست، به طرز مشکوک و عجیبی دارد تمام پیکر جامعه را میگیرد و انرژی توده ها را تحلیل میبرد و خنثی میکند
و حواس ها را از یگانه دعوای اصیل تاریخ پرت میکند.
و با تولید یک مشت دوقطبی های بنجل؛از یک پارچه شدن توده ها برای سامان دادن به دوقطبی #فقر_و_غنا/مستضعفین و مستکبرین جلوگیری میکند
صف بندی ای که یک طرفش : "اغنیا و ریاده خواران و باندبازها و خاندان سالاران و اشرافیت سیاسی(زور) و اشرافیت مذهبی(تزویر) و اقتصادی(زر) قرار میگیرد" و در طرف مقابل : "محرومین و محکومین و توده ها و بدنه جامعه"
::::::::::::
@daadnevesht
Forwarded from طبقه سه| مجتبی نامخواه
@tabagheh3_ir
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB