📝#امنیت کشور در حال معامله انتخاباتی
#مرضیه_فروزنده
وقتی فرزندم دم در مدرسه دستان کوچکش را برای خداحافظی بلند میکند، به او لبخند میزنم و توی دلم به آینده اش می اندیشم.و..هزاران آرزویی که برایش دارم را درذهنم مرور میکنم...دانشگاه رفتنش، افتخار آفریدنش، ازدواج کردنش، روی پای خود ایستادنش و.....
همسایه ی شرق یا غرب یا جنوب من اما وقتی فرزندش را رساند دم مدرسه، فقط یک آرزو دارد: چند ساعت بعد دوباره بتواند این دستان کوچک و چهره ی دوست داشتنی را ببیند.... او به بمبی می اندیشد که شاید همین حالا روی مدرسه بیفتد، یا موشکی که شاید چند دقیقه بعد به خانه اش بخورد، یا....
"امنیت" چیزیست که من دارم و او ندارد...
امنیت یعنی با همسرت، با مادرت، با دوستت، با کالسکه ی کودکت، در خیابانها قدم بزنی و از کنار اتوموبیلهای پارک شده بگذری بی آنکه نگران منفجر شدن هیچیک از آنها باشی...
امنیت یعنی اینکه به استادت قول بدهی که مقاله ات را تا آخر ماه تحویل دهی و برای شرکت در عروسی دو هفته ی بعد لباس بخری، بی آنکه حتی لحظه ای در اینکه دوهفته ی بعد و آخر ماه با خواهی دید شک کنی...قول میدهی بی آنکه  قید کنی که "اگر خانه ای و اتاقی و کتابی برای مطالعه و نوشتن باقی بماند!" میخری بی آنکه فکر کنی شاید به لطف بمبی یا موشکی همان مجلس عروسی قتلگاهت شد و همین لباس کفنت....

امنیت، گوهر خیلی گرانی ست....برای ما به قیمت بهترین باباها و همسرها و پسرها و برادر ها  تمام شده

برای امنیت ما، دانشجوها و دانش آموزها و معلمها و مهندسها و طلبه ها و کشاورزها و کارمندها و کاسبها  "لباس نظامی" پوشیدند و رفتند و برنگشتند،

و امنیت همان چیزیست که بی تدبیران دارند آن را ذره ذره به ثمن بخس میفروشند:
سال اول با اجازه ی بازرسی نامحدود دادن به آژانس(بخوانید جاسوسان آمریکا) اطلاعات محرمانه ی امنیتی کشور را در اختیار دشمن گذاشته شد تا اوباما با خوشحالی بگوید ما پانزده سال دیگر با این اطلاعاتی که در این پانزده سال،با این اجازه ها، میتوانیم کسب کنیم خیلی راحتتر میتوانیم به ایران حمله کنیم!!!
سال دوم با برجام و قطعنامه ای که بعنوان پیروزی به ما معرفی شد، متعهد شدیم که هرگونه خرید و فروش مربوط به صنایع دفاعی کشور ما، با هماهنگی دشمنان ما صورت بگیرد!!!
 سال سوم هم که با امضای اف ای تی اف، دارد دست مدافعین امنیت ما در سوریه و عراق خالی می شود.
آخرهای فیلم مختار را یادتان هست؟ آنجا که فرمانده ی بیتدبیر ساده لوح، کیان ایرانی را "بدون اسب" فرستاد در مقابل دشمن؟!
این قرارداد اف ای تی اف دقیقا همان از اسب پیاده کردن سربازان کشور است، دربرابر وحشیانی که لحظه به لحظه توسط آمریکای متمدن مجهزتر و مجهزتر میشوند!
پیشبینی تلخ "بادیگارد" حاتمی کیا دارد به وقوع میپیوندد: سیاسیون دهه نود، "محافظ" های کشور را "خلع سلاح" میکنند
با کلید، دارد دروازه های ایران را به روی داعش و مریم رجوی و انواع تروریستهای دیگر باز میشود....
اسمش این است که بجای خرج کردن در سوریه و عراق خرج ایران کنیم، اما واقعیتش آن است که فردای کودکان ایران هم قرار است شبیه کودکان سوریه و عراق  شود...
اسمش آن است که این 1.5درصد بودجه ی نظامی را هم از محافظان امنیت بگیریم و  صرف "توسعه و آبادانی" کنیم، اما رسمش میشود ویرانی....
راستی همه ی اینها برای چه؟! امنیت من و تو و خون شهدایمان به چه قیمتی فروخته میشود؟ قرار است در عوض چه موهبتی بگیریم؟!..........بنا بر اف ای تی اف، اگر ایران یک سال به این قرارداد پایبند بود، در آخر سال، میتواند بخشی از پولهای بلوکه شده ی خود را پس بگیرد........
آخر سال.... آخر سال یعنی درست قبل از انتخابات 96 امنیت من و تو فروخته شود تا دم انتخابات پولی گرفته شده و سر من و تو را با شعار "با مذاکره حقوقتان را پس گرفتیم" گول مالیده شود.....
میبینی خواهرم؟میبینی برادرم؟ آخر قصه به همین من و تو میرسد.... من و توییم که داریم تصمیم میگیریم چه چیز را به چه چیز بفروشبم...
حواسمان هست .... ؟!
@jomhouri
به جمهوری بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ

صدور انقلاب با اسکناس

#مرضیه_فروزنده

اسکناسهای ج.ا.ا میبایست حاکمیت چه کسی را اعلام کند؟ حکومت محصول انقلاب اسلامی است و انقلاب دگرگونی با مشارکت قاطبه مردم

https://majaaaz.blogfa.com/post/223

📝آقای مدیری طرفدارانتان را تحقیر نکنید!

#مرضیه_فروزنده

امشب برنامه ی دورهمی شبکه نسیم، یعنی همان طنز جهتدار و خیلی خیلی ضعیف مهران مدیری، به بحث "کالای چینی" میپرداخت. و همانزور که انتظار میرود، پرتکرارترین کلمات "بنجل و آشغال ماشغال و..." بود. و تمسخر اینکه چقدر این اجناس ارزان قیمتند و مگه از چه مواد اولیه ساخته شده ند که این قبمت درمیان؟! و دروغ و دبنگ مغازه دارها که اجناس چینیشون رو غیرچینی معرفی کنند و تمسخر مردمی که به ذوق قیمت پایین این اجناس اینها رو میخرند و نهایتا هم یه کمی انتقاد به واردکننده های سودجو...

این که واردکننده های ما اجناس بی کیفیت را از میان تمام تولیدات چین انتخاب میکنند، درست.
این هم که سودهای کلان از قبل این تجارتها میبرند، درست.

اما آیا تمسخر آدمهایی که جنس ارزان میخواهند بخرند واقعا صحیح هست؟

آقای مدیری!
اکثریت جامعه ی ما ، متاسفانه، آنقدر فرهیخته نیستند که معتقد باشند "تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت" .

اکثریت جامعه ی ما، متاسفانه، درکشان از ارزش و تشخص ، در حد درک شماست! الگوهاشان شما و همکارهای هموطن و غیرهموطنتان هستید. با لباس و عینک آفتابی و ساعت و کفش و کیف. اتوموبیل و موبایل و شکلات و ادکلن و.....ی ویژه و متنوع و البته اوریجینال تان.

اما اکثریت جامعه ی ما، متاسفانه تر، جیبشان درحد جیب شما پر نیست. ساعت مچی تقلبی بنجل آشغال چینی را منی که هیچ علاقه ای به شببه به شماها بودن ندارم نمیخرم، منی که حرص و ولع زیاد خریدن ندارم نمیخرم؛ منی که از تماشای برنامه ی تقلیدی و آبکی و لوس و بی ادبانه ی شما حالم بهم میخورد نمیخرم؛ بلکه همان مردم ببچاره ای میخرند که شما کمدین محبوبشان هستید.

که برنامه شما را دوست دارند. که شما را معروف کردند و جیبهاتان را پر.

که شما، به جرم بی پولی و علاقه مندی به شما باپولها، مسخره شان میکنید.

بنظرم راحت تر بودید اگر میگفتید کالاهای چینی بد هستند، چون مرزهای میان ما داراها با شما ندارها را ، در ظاهر، کم رنگ میکند و به شماها هم اندک فرصتی میدهد تا مثل ماها بپوشید و ... !

⬅️به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ

📝معتقدند مردم هرچه جاهلتر نگه داشته شوند آسانتر مدیریتشان میکنند

#مرضیه_فروزنده

📌مثلا اینها موضوعاتی هستند که باید متخصصان سرشان بحث کنند و رسانه ی مثلا ملی، بی طرفانه، و بدون ترس از کم و زیاد شدن بودجه ش!، این بحث را پیش چشم مردم بیاورد:

🔸اینکه با توسعه «توریسم» چطوری اشتغال ایجاد می شود؟ برای چه کسانی با چه شرایط و مهارتی؟

🔸با توسعه ی صنایع «پایین دستی» پتروشیمی چطور؟

🔸با آی تی چطور؟ با رونق ساخت و ساز چطور؟ و...

🔸یا اینکه اساسا معضل بیکاری فارغ التحصیلان چقدر مربوط به شرایط بازار «کار» است؟ و چقدر مربوط به بی هدفی نظام «تحصیلی» (با توسعه ی کمی کورکورانه ش)؟

🔸یا اینکه تهدید نظامی (همان سایه ی جنگ!) چطوری کم می شود و چطوری زیاد میشود؟

🔸آیا سیاست «استرضاء تهدیدکنندگان» و زدودن «بهانه های نو به نو»آنان، موجب کاهش تهدید است یا افزایش آن؟

📌اینها را به استناد تاریخ میتوان بحث کرد. بدون دعوا!

🔸یا درباره ی نظام سلامت، یا یارانه ها یا...

📌اما رسانه ی مثلا ملی، ترجیح میدهد به جای اینها، مردم را پای «پخش زنده ی ورود کاندیداها به استودیوی مناظره» بنشاند!!!

📌(آدم یاد «پخش زنده ی ورود نمایندگان 5+1 به صحنه ی شو ی اعلام بیانیه ی توافق» می افتد! بجای بحث از متن و محتوای آن بیانیه)

📌برخی معتقدند مردم هرچه جاهلتر نگه داشته شوند، مدیریت بر آنها آسانتر می شود!

📌بعد بزرگان اندیشه، بدون به چالش کشیدن این رویکرد، صرفا وارد حمایت از زید و عمرو میشوند...

@jomhouri

واقعا چرا باید با وجود موشک دوربرد نقطه زن، نیروی انسانی بفرستیم به جنگ داعش؟

#مرضیه_فروزنده

در جنگ33روزه ی حزب الله هم ایران ورود کرد، غیرمستقیم، با کمک تسلیحاتی و مستشاری.

در جنگهای 22روزه و 50روزه ی بعدی غزه هم موشک فرستاد.

ببینید کدام تعهدهای بین المللی در این چندسال اخیر دست ایران را برای این قبیل کمکها بسته که به ناچار رو آورده اند به روش دلواری ها؟

سیاست خارجی ای که حتی کشتی کمکهای انساندوستانه را نمیتواند بفرستد به یمن قحطی زده، اجازه ی فروش سلاح به متحدین خارجی به کسی میدهد؟! آنهم برخلاف متن قطعنامه ی 2231 که تنها دلخوشی و دستاورد 4سال دیپلماسی حضرات بوده؟!

@jomhouri

📝به خاطر ناراحتیشان از نفرت مردم از غربزدگی به جلال حمله میکنند/میخواهند جلال خوانده نشود یا جدی گرفته نشود

#مرضیه_فروزنده
https://t.iss.one/jomedia/74

🔺انسان بعضی حرفها درباره آل احمد را که میخواند (https://t.iss.one/sahandiranmehr/11017)
بیشتر این برداشت را میکند که من باسواد اندیشمند چرا به اندازه ی آن بیسواد سیاست پیشه معروف نیستم!

🔺وگرنه همان اول کتاب غربزدگی جلال میگوید من صرفا خواستم گزارشی برای شورای هدف فرهنگ بنویسم، اسمش هم غربزدگی نبود، از افادات شفاهی او فردید (که او هم عضو آن شورا بوده) چنین عنوانی را گرفته است و دیگرانی هم از او خواستند که چاپ کند. منتها خودش هم تصریح میکند که 《 او(فردید) به همین عنوان "حرف و سخن های دیگری" دارد و بسیار هم شنیدنی》....حرف و سخنهای دیگر!
جالبه که روشنفکران ما اول اصرار دارند بگویند ایکس دارد حرف ایگرگ را تکرار میکند، بعد که میبینند انگار حرفهاشان خیلی هم فرق دارند با هم، بجای دست کشیدن از ادعای اولیه، برآن می افزایند که ایکس حرف ایگرگ را "درست هم نفهمیده"!!!

🔺قبلا در یادداشتی نوشتم که جلال را نه میشود به هایدگر برگرداند و نه به مارکس.

🔺جلال آدمی "نظاره گر" است. حرفهایش و دیدگاههایش از دیده هایش بیشتر برامده تا خوانده هایش، و این مورد پسند آدمهایی که همه ی عمرشان را لابد به خواندن (تازه آن هم یحتمل فقط در رشته ی تخصصی خودشان!) گذرانده اند نیست

🔺میشود گفت جلال متخصص هیچ چیزی نیست. ولی واقعا نمیشود گفت اندیشمند نیست. اتفاقا اندیشمند است، اندیشمند اصیل؛ اصیل به این معنی که حرفهایش حاصل مواجهه ی مستقیمش با جامعه ی زمان خودش است و نه تکرار کتابهای دیگران. مثل خود مارکس شاید!

🔺مارکس هم ابتدائا یه کنشگر سیاسی-اجتماعی بوده و نه آدمی آکادمیک!
ادبیات هم به نظرم از اول برای جلال ابزاری بوده است برای حرف زدن. کتابهای داستانی دارد که واقعا "داستان"های جذابی نیستند ولی حرفهای مهمی دارند مثل "سرگذشت کندوها"

🔺ضمنا جلال اصلا اهل جمع کردن کسی دور خودش نبوده است! اتفاقا به خاطر اخلاق گزنده اش از یکسو، و به خاطر "سخنران خوب نبودنش"(متنهای شفاهی پیاده شده او اصلا خوب نیستند...یعنی اصلا قابل قیاس با شریعتی نیست ازین نظر که عمده ی کارش سخنرانی است و به همین دلیل مورد توجه جوانان زمانه اش) اصلا به این عنوان مشهور نمیشود، مریدپروری به هیچ وجه ندارد. اغلب گزارشهایش به سفارش ادارات و سازمانهای مختلف نوشته شده و نه برای جلب طرفدار!

🔺این اواخر فقط ظاهرا یک عده جوان جامعه شناسی خوانده، که من فقط نراقی را از میانشان میشناسم، به سراغ او میایند تا سبک "جامعه شناسی سفرمحور" و مبتنی بر مشاهدات از برخوردهای نزدیک با مردم ایجاد کنند... که دیگر عمرش قد نمیدهد و گروه درهمان اوایل ایجاد، فرومیپاشد.

🔺نگاه جلال به مذهب، شاید ابزاری باشد، ولی ابزاری برای حفظ هویت ملی، ابزاری برای بازگرداندن مردم به خویشتن خویش(این اصطلاح را جایی بعد از ملاقات و گفتگویش با شریعتی آورده و نوشته است که من و او دراین باره نگاهمان به هم نزدیک بود)

🔺این روزها عده ای احساس میکنند مانع پیش رویشان نه دین، مذهب، ولایت فقیه و...، بلکه ناخوشایندی مفهوم غربزدگی در ذهن مردم است! این حمله ها به جلال (و نه به حرفهای او!) در همین پازل میشیند. یک روز برای زدن دین، پشت شریعتی قائم شدن مد بود و حالا شریعتی تحریف میشود و برای قبح زدایی از غربزدگی رو به تحریف جلال آوردن مد شده است.

🔺 آنچه جلال را خاص میکند و یک سر و گردن از اغلب مدعیان اندیشه بالاتر میاورد، نه فرانسه بلد بودنش، بلکه "ارتباط نزدیکش با مردم و با رخدادهای اجتماعی" بوده است. جلال زیاد سفر میکند. مسافتهای زیادی را حتی پیاده سفر میکند! از خوزستان تا جنوبهای فارس...هم صحبت مردم عادی میشود، چیزهایی مثل "نفرین زمین" حاصل این همصحبت شدنهایش با اقشار مختلف مردم است.

🔺البته فرانسه بلد بودن جلال، چشم آقایان غربزده را پر میکند! وگرنه جلال خیلی وجوه امتیاز دارد که بدون فرانسه دانستن هم زیاد چیزی از ارزشهاش کم نمیشد.

🔺نگاه منفی ای که به پدیده ی مستشرقین دارد، و انان را پیشقراول استعمار میداند نیز مربوط به دیده های اوست، دیدن وابستگی مالی مثلا حفاریهای باستان شناسی به فلان شرکت نفتی، که این را رفته است در آن گروه باستان شناسی نشسته حرف زده است، آرم فلان شرکت را روی همه چیزشان دیده، از آنها سوال کرده و....یا مثلا خاطرات ان دو برادر اروپایی را که مشاور دربار صفوی بودند و به عنوان مستشرقهای اولیه میاورد...

🔺کسانی سعی میکنند مردم و مخاطبینشان را وادار کنند که آثار فلان کس را نخوانید یا اگر روزی خواستید بخوانید، جدی اش نگیرید! اینان از دانستن مردم میترسند.

@jomhouri

چرا پدیده حججی به‌هیچ‌وجه مدیریت‌شده نیست؟ بخش اول

#مرضیه_فروزنده

🔺من اگر تا چهارشنبه هم اندک تردیدی هم داشتم که شاید واقعا اراده ای وجود دارد برای بهره برداری سیاسی از شهید محسن حججی، ایمان آوردم که اساساً هیچ نهادی از نهادها، اصلاً در باغ ماجرا مردم و شهید حججی نبوده و نیست.

🔺شاید بتوان فرض کرد اراده‌هایی را که "نمی‌خواستند" مراسم تشییع باشکوه اجرا شود (حرفی که چهارشنبه به کرات از زبان مردم می‌شنیدم) اما هرچه آدم سر و ته و کلیات و جزئیات این برنامه رانگاه می‌کند، اثری از هیچ‌گونه تلاشی برای داشتن یک برنامه باشکوه و مثلا "معنای سیاسی‌دار" نمیبیند:

🔹انتخاب زمان برنامه: روز چهارشنبه. آن‌هم صبح. یعنی تلاش برای حضور حداقلی! یا لااقل عدم تلاش برای حضور حداکثری... نمی‌توانست مراسم پنج شنبه باشد که مدارس و بسیاری از ادارات تعطیلند؟ نمی‌توانست دست‌کم عصر چهارشنبه باشد؟! (خانمی می‌گفت دو ساعت مرخصی ساعتی گرفته بودم که بیایم و زود برگردم سر کارم، با این ازدحام، دوساعت فقط صرف رسیدن به میدان می‌شود!... خانم دیگری از بچه‌اش می‌گفت که خیلی دوست داشت بیاید، ولی گفتم مدرسه‌ات را برو! و...)

🔹انتخاب مکان برنامه: میدان امام حسین واقعاً انتخاب خوبی نبود، نه خود میدان جوابگوی این جمعیت بود، نه خیابان‌های نسبتاً تنگ اطراف، نه راه‌های دسترسی به میدان از اقصی‌نقاط شهر، هرچند که باز هم مردم از اقص‌ینقاط خودشان را رسانیده بودند، اما یقیناً اگر مثل خیلی از تشییع‌های دیگر، میدان انقلاب، یا مصلی یا جایی ازین‌دست (البته نه در روز کاری که موجب ترافیک و آزار مردم شود) انتخاب می‌شد، هم خیلی‌هایی که چون نتوانستند راه مناسبی برای رساندن خود به میدان امام حسین بیندیشند،ناچار و دردمندانه در خانه ماندند، می‌آمدند (مثلاً خانم‌هایی که بچه های کوچک دارند، درحالی‌که در برنامه‌هایی مثل راهپیمایی روز قدس یا 22بهمن به‌سادگی شرکت می‌کنند و در آن مراسم‌ها کودکان زیادی دیده می‌شوند، در این برنامه نمی‌توانستند حضور داشته باشند، چنان‌که در عکس‌ها هم به‌ندرت "کودک" دیده می‌شود.)

🔸به‌علاوه، اگر مکان برنامه مناسبتر بود، آنهایی هم که آمده بودند مجبور نمی‌شدند به‌جای شرکت در مراسم، در ازدحام مترو و خیابان‌های اطراف میدان دو سه ساعت وقت خود را بگذرانند!

🔹انتخاب سخنران: اول که با بی‌سلیقگی و بی‌تناسب! سخنرانی انتخاب شد که بحمدالله با اعتراض مردم لغو شد، اما به جای او "دم دست‌ترین گزینه" انتخاب شد. آیا امکان نداشت از سردار سلیمانی (که مردم به‌اندازه ی حججی دوستش دارند؛ و ربط معنی‌داری بین حججی و او می‌بینند) بخواهند سخنران مراسم باشند؟درحالی‌که همان وقت سردار در یک یادواره بی‌سروصدای شهدا، یک گوشه‌ای از کشور داشت صحبت می‌کرد!

🔹آماده‌سازی محل برنامه: خیابان‌های اطراف میدان هیچ بلندگویی نداشت، و انبوه مردم در سکوت برنامه را دنبال می‌کردند، در انتظار که کمی فشردگی کم شود و بتوانند کمی جلوتر رفته تا اقلاً صدای مراسم را بشنوند! یعنی مسئولین برنامه فکر نمی‌کردند که این خیابان‌ها قرار است مملو از جمعیت فشرده و مشتاق بشود، لابد تصور می‌شده دست بالا همین میدان فقط پر می‌شود! حتی مداح برنامه، سعید حدادیان که برای هر موضوع جدیدالوقوعی فورا شعر متناسب تولید می‌کند، برای این برنامه، تنها به تغییر جزئی دادن شعر مشهور "یاد امام و شهدا" اکتفا کرده بود! از میثم مطیعی و تیم شعرای "به‌روز" پشتوانه ایشان هم خبری نبود!

🔸ضمناً اقلام تبلیغاتی (پوستر و پلاکارد و...) هم اصلا مانند آنچه در دیگر برنامه ها دیده‌ایم، توزیع نمی‌شد، دست‌کم آن‌طرف میدان که ما بودیم (سمت پل چوبی) چیزی دست کسی نبود مگر این‌که کسی از خانه با خود آورده باشد. عکاس و خبرنگار هم در این خیابانها رویت نمیشد که باز هم یعنی پیش‌بینی نداشتند...


🔹 فقدان محتوای از پیش طراحی شده: قاعدتاً اگر کسی بخواهد کسی را تعمداً قهرمان یا قدیس کند باید اول به شعارهایی که می‌تواند درباره این قهرمان بدهد، فکر کرده باشد! یا کسی را برای قهرمان کردن انتخاب کند که بیشترین مضامین مورد نظر او را در خود جمع کرده باشد (مثلا اگر کسی قرار است قهرمان معترضین یک نظام متهم به دیکتاتوری دینی و تبعیض جنسیتی و... شود، چه بهتر که خانمی باشد که محجبه نباشد و چه بهترتر که اهل موسیقی هم بوده باشد و... مثل کشته معروف 88! به‌همین ترتیب، اگر قرار است کسی به‌عنوان قدیس در تقویت گفتمان جمهوری اسلامی "ساخته" شود، اقلاً یک خط نوشته یا یک جمله حرف درباره ولایت‌فقیه یا در اعتراض به فتنه‌گران یا اقلاً یک رفتار استکبارستیزانه‌ای، چیزی داشته باشد! بالاخره اگر نه همه بندهای این گفتمان، اقلاً چندتا بند اصلی این گفتمان را بتوان به او چسبانید.)

https://t.iss.one/jomedia/98

بخش دوم: https://t.iss.one/jomhouri/3013

@jomhouri

چرا پدیده حججی به‌هیچ‌وجه مدیریت‌شده نیست؟ بخش دوم

#مرضیه_فروزنده

ولی درباره ی محسن حججی هیچ حرفی، خطی، صوتی، تصویری، سندی، خاطره ای، چیزی ازین دست وجود ندارد

🔸کل کلش چندتا عکس از اردوهای جهادیش را رفقایش (نه سپاه! و نه جمهوری اسلامی!) رو کردند و چندثانیه فیلم وداع ویژه‌اش با پدر و مادر و چند دقیقه صوت وصیت به فرزند، و اینکه به مدافعین حرم پیوسته... تنها کاراکتری که با این 4تا فکت میشود از شهید حججی تصور کرد یک"انسان والا، یک مومن به خدا، یک شیعه" است، همین و همین.نه یک سرباز جمهوری اسلامی!
گزارشگرها و گوینده های اخبار تلوزیون، هیچ متن و حرفی آماده نکردند و بجز یک کلمه "شهید بی‌سر" چیزی ندارند درباره شهید حججی بگویند، حتی در این دوماه هم نتوانستند چیزی حاضر کنند!...همان چند قطعه عکس و فیلم و صوت هم که عرض شد، چندین روز بعد از پخش شدنشان درشبکه های اجتماعی، تازه انگار به دست صدا و سیما رسید و پخشش کرد!....این‌ها با فرضیه "مدیریت‌شدگی این جریان" سازگار نیست.

🔺حالا مسئولین یک حرکتهای منفعلانه و پسینی و سردرگمی هم اگر چند پله عقبتر از مردم زور میزنند که بکنند... اگر صدا و سیما وعده سریال زندگینامه ساختن می‌دهد (شما اگر سریال زندگینامه بلدید بسازید،این‌همه سال زندگی فرماندهان شهید دفاع مقدس را فیلم می‌کردید که آن‌همه متن مستند و باجزئیات درباره‌شان دارید!)، اگر حضرات تشریف می آورند در مراسم تشییع، اگر حضرات تمبر یادبود رونمایی می‌کنند، برای عقب نماندن خودشان است از مردم، نه کشیدن مردم به دنبال خود! (تازه اگر فرض کنیم رویه های تبلیغاتی دیوان‌سالاری اساساً توانایی کشیدن مردم را دارد! فرض قریب‌به محال!)

🔺از آن طرف
مردم واقعا "دلی" آمده بودند...از همان توی مترو که فشرده بودیم توی هم، مردم بغض تو گلوشان بود و اشک، آماده برای جاری شدن به‌هر بهانه‌ای، پشت پلکشان، در آن شرایط فشردگی و بی‌نظمی هیچ‌کس غر نمیزد... فقط صلوات، فقط لبیک یا زینب، لبیک یا حسین بود که خانم‌ها خودشان خودشان میگفتن، یکی از مردها شروع کرد یک چیزی(مداحی‌ای لابد) خواندن، بلندگو و...که نبود کسی دقیق نمی‌شنید چه می‌گوید ولی همه باهاش سینه میزدند و زمزمه میکردند.... یک "هیئت رونده"شده بود که در اوج فشردگی، ولی بی جیغ و داد و اعتراض، آرام، از پله‌های مترو بالا می‌رفت...

🔺تشییع جنازه چهارشنبه اقلاً به من فیلسوف‌مسلکِ عینک سیاسی به چشم، نشان داد که ماجرا فقط یک چیزیست بین خود محسن حججی و خدا و مردم. مسئولین اصلا نفهمیده‌اند چی شد؟

https://t.iss.one/jomedia/98

بخش اول: https://t.iss.one/jomhouri/3012
@jomhouri

jom

📝لوبیای سحرآمیز استعمار

#مرضیه_فروزنده

🔺پسرک یتیم و فقیری به نام جک، از درخت لوبیای سحرآمیز بالا میرود و از ابرها (=مرزهای دنیای شناخته شده) فراتر میرود. آنجا با قصر بزرگی(=آبادانی و امکانات فراوان) مواجه میشود که متعلق به غولهاست(غول=موجودی قدرتمند و ثروتمند، اما زشت! و با زندگی ای متفاوت از زندگی ما) است.

🔺جک، ابتدا یک کیسه از پولهای غول را با خودش میبرد(یعنی میدزدد!) و بعد از تشویق شدن توسط مادرش، به دفعات به آنجا برمیگردد و چیزهای دیگر هم میدزدد.

🔺وقتی غول متوجه میشود و برای پس گرفتن داراییهاش دنبال جک میاد، جک با قطع کردن درخت، غول را میکشد و داستان "به خوبی و خوشی" با ثروتمند شدن جک به پایان میرسد!

🔺راوی درباره ی پولهایی که جک در دست غول میبیند میگوید "پولهایی که غول دزدیده"؛ اما معلوم نیست که چرا عمل خود جک "دزدی" محسوب نمیشود؟! درواقع جک مستحق این دارایی هست و غول نیست!

🔺غول=همه ی آدمهایی متفاوت با مخاطب اروپایی این قصه! که در خارج از مرزهای شناخته شده ی آن روز اروپا میزیستند!

🔺بعد انتظار داریم کودکانی که با اینجور قصه ها بزرگ شده اند، وقتی پایشان به قاره های بکر و ناشناخته و ثروتمند آفریقا و آمریکا و استرالیا رسید، "غارت" نکنند؟!

🔺 پ.ن البته تاریخ چاپ این قصه 1807هست، اما بهرحال خبر از فرهنگی میدهد که از قرنها قبل بوده و تا قرنها بعد هم قرار است بماند!

#استعمار
#اروپا
#قصه
#کودک

https://t.iss.one/jomedia/116

@jomhouri

🚦برادر نظری! آن بازجو فقط تجربه ی حرفه ای خود را بیان کرده بود!

#مرضیه_فروزنده

🔺چندروز است ذهنم با این جمله ی شاعر عدالتخواه، منصور نظری،  درگیر است که:

 🔺بازجو نمیپذیرفت که من در انتقاداتم از قوه قضاییه، از کسی خط نمیگیرم. و میگفت "هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیرد"...

🔺آقای نظری این جمله اخیر بازجو را  نشان از "سکولار" بودن قوه قضاییه میدانستند، اما من هرچه فکر میکنم میبینم بنده ی خدا صرفا "تجربه ی حرفه ای" ش را بیان کرده!

🔺۴دهه از انقلاب می گذرد، انصافا چند بار پیش آمده کسی صرفا برای رضای خدا خواستار شکار موشهای لانه گزیده در گوشه کنار دستگاههای کشور شده باشد؟ سالهای سال تنها صدایی که از فساد میگفت، رادیو بی بی سی و فردا و صدای آمریکا بود...همین است که غربزده ها و سلطنتطلبها، عدالتطلبی امروز مان را ریشخند میکنند!

🔺نه آقای نظری! شما چوب "سکوت سی ساله ی امت حزب الله" را میخورید...

🔺سکوتی که شاید البته خیلی هم ناشی از عافیتطلبی نبوده، بالاخره آن اکثریت فعال و آگاه و احساس مسؤلیت کننده که برای بهبود فردای کشورشان (نه برای طلب حق شخصیشان و نه از سر جوگیری) انقلاب کردند، اغلب پی پذیرش مسؤلیتها نرفتند و خدمترسانی گمنام در اقصی نقاط کشور را به وارث میز و کو دفتر و کاخ پهلویها ضدن ترجیح دادند،...چیزی هم نگذشت که جنگ شد...جنگی که این قشر احساس مسؤلیت کننده را (و نه همه ی مردم را) رسما لت و پار کرد!

🔺آدمی که ۸سال از زندگی روتین و طی کردن مدارج ترقی(!) دور مانده و به بیابانهای خوزستان و کوهستانهای کردستان تبعید شده بود...  خانم جوانی (ولو شیرزن آگاه انقلابی) که باید به تنهایی اطفالش را در جنگل وحشی لیبرال ایران دهه۷۰ بزرگ میکرد...خانواده ای که در به در باید دنبال داروها برای جوان شیمیایی شده، یا نقص عضو شده یا موج گرفته اش میگشت.... دیگر "رمقی" برای مبارزه با فساد داشت؟!

🔺بعد از جنگ، از آن اکثریت فعال دیگر نه اکثربت باقی مانده بود و نه فعالیتی...میزها و دفترها و کاخها به ارث بردند، آنها که بردند..فوقع ماوقع...

@majaaazz

در حاشیه #اعتراضات این روزهای مردم #کازرون ، علیه #تجزیه_ی_شهرستان

#مرضیه_فروزنده

🔺قطعا عزل و نصب فرماندار، جزء وظایف #قانونی یک #نماینده_مجلس نیست!
درست همانطور که جاده کشیدن و تجزیه کردن شهر و.... نیز جزء وظایف ایشان نیست

🔺منتها این یک "واقعیت" است که در یک نظام مرکزگرا، در شهرستانهای کوچک، "کسی که دستش به پایتخت میرسد" میشود همه کاره
نماینده مجلس در شهرستان 200هزار نفری ما یک مقامی دارد شبیه رئیس جمهور در کشور 80میلیونی!

🔺نماینده مجلس را فرآیند #دموکراتیک انتخابات معین میکند

🔺شهرستان کوچک ما، آدم سالم و صالح کم ندارد،

🔺اما از وقتی که حافظه ی من قد میدهد (حدود سال79) هروقت یک آدم سالم و صالحی ناپرهیزی کرد و کاندیدای مجلس شد،
🔹عقلای قوم سر تاسف تکان دادند که "حیف از فلانی..."!!!!!🙊
🔹 و هواداران کاندیداهای چپ و راست غرولند کردند که "حالا فلانی آدم خوب، ولی رای که نمی آورد، فقط آرائ ما را میشکند"..!!!😳

🔺انتخابات شورای شهر هم که دیگر گفتنی نیست...ک بیشتر چیزی از سنخ "تجارت" است تا انتخابات...
حساب کنید دیگر که در این همه سال، شخص اول شهرستان و مدیران منصوب توسط ایشان از چجور قشری باید بوده باشند، و وسط بده-بستانهایشان چه بر سر شهرستان باید آمده باشد...

پ.ن. ظاهرا تصمیمی هست مبتنی بر استقلال یکی از بخشهای شهرستان کازرون که بدنبال آن بخشهای مهم هویتی، تاریخی، مذهبی، و طبیعی شهرستان (مانند آثار باستانی از شهر حدودا 2000ساله ی بیشابور، امازاده سید حسین، دشت برم و...) از کازرون جدا خواهد شد، این تصمیم ماه هاست که با جمع آوری طومار مردمی و پیگیریهای حقوقی مورد اعتراض فعالین شهرستان بوده و طی روزهای اخیراعتراضات به سطح شهر رسیده

پ.ن. 2. هیچ کازرونی ای از این تجزیه راضی نخواهد بود، اما جای سوال مهمتری هست: واقعا این همه سال که این بخشها جزء کازرون بود،چه توسعه ای با تکیه بر منابع فراوان شهرستان، که حالا نگران از دست رفتنش هستیم، در این شهرستان حاصل شده؟ جای تاسف است که مطالبات مدنی این مقدار حداقلی ست...

https://t.iss.one/majaaazz/105